فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۳۲۱ تا ۱۱٬۳۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عوارض جسمی و روان شناختی در اختلال های روان تنی موجب شناخت معیوب و باورهای تحریف شده درباره بیماری می شود که در مقابله مؤثر با بیماری و پذیرش آن به عنوان بخشی از زندگی اختلال ایجاد می کند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی ذهن آگاهی بر تاب آوری و تحریف شناختی بیماران با علائم جسمانی بود. روش: در پژوهش شبه آزمایشی حاضر، از افراد با علائم جسمانی ارجاع شده توسط پزشک به کلینیک های روان شناختی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸، ۳۰ بیمار با اختلال روان تنی که به کلینیک کلید طلایی ذهن ارجاع شده بودند، با تشخیص روان پزشک و روانشناس و با توجه به معیارهای ورود به پژوهش، به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش ذهن آگاهی به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای دریافت کرد. شرکت کنندگان سه بار (پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری یک ماهه) با پرسشنامه های تاب آوری و تحریف های شناختی ارزیابی و داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: آموزش ذهن آگاهی بر افزایش تاب آوری (۰/۰۱>P) و کاهش تحریف های شناختی (۰/۰۱>P) و مؤلفه های آن در بیماران روان تنی موثر بود. ذهن آگاهی از طریق انعطاف پذیری شناختی و ایجاد گسلش شناختی، موجب کاهش تحریف های شناختی می گردد. نتیجه گیری: ذهن آگاهی با تغییر راهبردهای مقابله ای از اجتناب به پذیرش احساسات و افکار، ایجاد خودآگاهی و اجتناب از تفکر خودکار، باعث کاهش تحریف های شناختی و افزایش تاب آوری می گردد و می تواند به عنوان آموزشی برای توان بخشی و ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلالات روان تنی به کار رود.
رابطه آرزوها و رضایت از زندگی با تأکید بر مقایسه مدل اسلامی عملکرد آرزوها و نظریه خودمختاری: یک بررسی مفهومی و میدانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف رابطه بین آرزوها و رضایت زندگی با تأکید بر مقایسه مدل اسلامی عملکرد آرزوها و نظریه خودمختاری در زمینه آرزوها انجام شد. روش پژوهش بر پایه داده های کتابخانه ای و میدانی استوار بود و نمونه آماری آن شامل 250 دانشجو بوده، که از روش نمونه گیری در دسترس از بین دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در بخش کتابخانه ای منابع دست اول اسلامی و در بخش میدانی پرسشنامه های شاخص آرزو گروزت و همکاران (2005) و رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985) بودند. مرور منابع نشان داد که در منابع روان شناختی دست کم به سه دیدگاه درباره رابطه آرزوها و رضایت زندگی می توان دست یافت؛ وجود رابطه، عدم رابطه، و رابطه دوگانه براساس آرزوهای درونی−بیرونی. نظریه خودمختاری به تأثیر مثبت آرزوهای ذاتی بر رضایتمندی زندگی و در مقابل به تأثیر منفی آرزوهای بیرونی اذعان دارد. براساس مدل اسلامی عملکرد آرزو مشتمل بر دو خرده سیستم رویکردیِ عقل مدار و اجتنابیِ جهل مدار بوده، و به واسطه سه فرایند بسط أمل، قصر أمل و طول أمل به فعالیت می پردازد؛ رابطه آرزوها و رضایت زندگی فرایندی دوگانه دارد؛ در فرایند نخست با میانجی گری سازه عقل، آرزوها نقش افزایشی در رضایت زندگی داشته و در فرایند دوم با میانجی گری سازه جهل، آرزوها نقش کاهشی در رضایت زندگی دارد. نتایج این پژوهش در بخش میدانی، مهر تأییدی بر دیدگاه اسلام در زمینه رابطه آرزوها و رضایت زندگی است.
نقش تشخیصی روابط موضوعی و مکانیزم های دفاعی در افراد مبتلا به مصرف مواد افیون، مواد محرک و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
162-192
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی روابط موضوعی و مکانیزم های دفاعی در افراد مبتلا مصرف مود افیون، مواد محرک و بهنجار بود. روش : طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه هدف پژوهش حاضر را مراجعه کنندگان مبتلا به مواد محرک، مواد افیونی و افراد بهنجار تشکیل می دادند که در بازه ی زمانی سال 98 به مراکز درمانی و کلینیک های ترک اعتیاد شهر شیراز و تهران مراجعه کرده بودند. از این میان تعداد 90 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند (30نفر مصرف کننده محرک، 30نفر افیون و 30 نفر بهنجار). از مقیاس روابط موضوعی بل، و پرسش نامه مکانیزم های دفاعی (اندروز، سینگ و باند، 1993) برای گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد میانگین همه خرده مقیاس های روابط موضوعی، در افراد مبتلا به مصرف مواد محرک به طور معناداری بالاتر از مصرف کنندگان مواد افیون و بهنجار بود. همچنین سبک های دفاعی رشد نیافته و روان آزرده در افراد مبتلا به مصرف مواد محرک به طور معناداری بیشتر از افراد مبتلا به مصرف مواد افیونی بود. این دو سبک دفاعی در افراد افیونی بیشتر از افراد بهنجار بود. به علاوه یافته های پژوهش بیانگر آن بودند که براساس روابط موضوعی و مکانیزم های دفاعی می توان عضویت افراد در سه گروه را پیش بینی کرد. نتیجه گیری : یافته های این پژوهش شواهدی برای الگوی تبیینی روان پویشی در آسیب روانی فراهم کرد. همسو با نظریه های روان پویشی نشان داد کیفیت روابط موضوعی و مکانیزم های دفاعی رشد نیافته در اختلال مصرف مواد نقش به سزایی دارند.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی و تصویر بدنی زنان چاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: چاقی در تمام جوامع یک مشکل بهداشتی است و به سرعت در حال افزایش است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی و تصویر بدنی زنان چاق انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان مراجعه کننده به مرکز درمان چاقی بیمارستان رسول اکرم(ص) شهر تهران در سال 1398 تشکیل داد که از بین آن ها با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1989) و پرسشنامه روابط چندبعدی بدن-خود (کش و همکاران، 1997) بود. آزمودنی های دو گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه درمان به صورت هفته ای یک جلسه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس به شیوه اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS/24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین طرح واره درمانی و درمان شناختی-رفتاری با گروه کنترل بر کیفیت زندگی و ابعاد آن و تصویر بدنی و ابعاد آن در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین، درمان شناختی-رفتاری نسبت به طرح واره درمانی بر بهبود تصویر بدنی و ابعاد آن مؤثرتر بود اما بین اثربخشی دو روش درمانی بر کیفیت زندگی و ابعاد آن این تفاوت معنادار نبود (05/0<P). نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که دو روش درمان شناختی-رفتاری و طرح واره درمانی می توانند به عنوان شیوه های درمانی مؤثری برای ارتقای کیفیت زندگی و بهبود تصویر بدنی افراد مبتلا به چاقی در محیط های آموزشی و درمانی به کار برده شوند.
مقیاس سنجش نگرش نسبت به مواد مخدر در دانشجویان: ارزیابی روایی و پایایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
35-56
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ساخت مقیاس نگرش به مواد مخدر و بررسی روایی و پایایی آن در بین دانشجویان انجام شد. روش : پژوهش حاضر توصیفی–پیمایشی و از نوع ابزار سازی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه شهید باهنرکرمان در سال تحصیلی 1398-1397 بود که از بین آن ها نمونه ای به حجم 400 نفر با روش نمونه گیری سهیمه ای انتخاب شدند. ساخت مقیاس در دو مرحله مقدماتی و نهایی انجام شد. پس از بررسی مقدماتی مقیاس بر روی 50 نفر و حذف آیتم هایی که دارای ضریب تمیز و دشواری نامناسب بودند، مقیاس نهایی نگرش به مواد مخدر و پرسش نامه شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد تکمیل شدند. ساختار عاملی مقیاس نگرش به مواد مخدر از طریق تحلیل عاملی تاییدی بررسی شد. همچنین، پایایی مقیاس از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس-22 و آموس-24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس حاضر دارای یک ساختار سه عاملی (شناختی، عاطفی و رفتاری) با برازش مطلوبی بود. پایایی با روش آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0/86 و برای عامل های شناختی، هیجانی و رفتاری به ترتیب 0/70، 0/73 و 0/69 بود که حاکی از همسانی درونی خوبی بود. همچنین، روایی همگرای مناسب مقیاس تاییدکننده روایی مقیاس بود. نتیجه گیری: مقیاس نگرش به مواد مخدر یک ابزار روا و پایا در بین دانشجویان است و می تواند به عنوان یک ابزار غربالگری در بررسی دانشجویان در معرض خطر اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خود شفقت ورزی و خودانتقادی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
237-254
حوزههای تخصصی:
هدف : اختلال مصرف مواد یکی از اختلال های مزمن و ناتوان کننده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودشفقت ورزی و خودانتقادی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد افیونی انجام شد. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 نفر از افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد گرانمهر و گام نو شهر مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند، اما شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. شرکت کنندگان به مقیاس خودشفقت ورزی و خودانتقادی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین افراد گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای خودشفقت ورزی و خودانتقادی تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، درمان پذیرش و تعهد در افزایش خودشفقت ورزی و کاهش خودانتقادی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد افیونی مؤثر بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند که درمانگران و سایر متخصصان بهداشت روان می توانند از درمان پذیرش و تعهد برای بهبود خودشفقت ورزی و خودانتقادی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد افیونی استفاده کنند.
«حیای جنسی»، «خودشفقت ورزی» و «سبک های دلبستگی به خداوند»؛ مقایسه زوجین متقاضی طلاق و عادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه «حیای جنسی، خودشفقت ورزی» و «سبک های دلبستگی به خداوند» در «زوجین متقاضی طلاق» و «زوجین عادی» شهر گرگان انجام شد. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پژوهش های علّی−مقایسه ای بود. از جامعه آماری زوجین متقاضی طلاق، 120 زوج با روش نمونه گیری در دسترس و از جامعه زوجین عادی 120 زوج به صورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های حیای جنسی−فرم خلاصه شده، خودشفقت ورزی−فرم کوتاه و سبک های دلبستگی به خداوند−فرم خلاصه شده تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مانوا استفاده شد. یافته ها نشان داد که زوجین متقاضی طلاق نسبت به زوجین عادی نمرات کمتری در آزمون حیای جنسی و سبک های دلبستگی به خداوند کسب کردند. بین دو گروه در مقیاس خودشفقت ورزی تفاوت معناداری به دست نیامد. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود در مشاوره های پیش از ازدواج حیای جنسی و سبک دلبستگی به خداوند زوجین مورد ارزیابی قرار گیرد.
طراحی اهداف برنامه درسی مهارت های زندگی برای دانشجویان دوره کارشناسی مراکز آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامتی افراد محور توسعه جامعه است و دانشجویان بخش اعظمی از جامعه جوان ما را تشکیل میدهند. آنان به لحاظ مشکلات و استرس های متنوعی که در این دورَان متحمل میشوند، در معرض ابتلا به بسیاری از مشکلات روانی _ اجتماعی قرار دارند برای جلوگیری از این آسیب ها باید مهارت های زندگی در قالب برنامه درسی در آموزش عالی گنجانده شود. هدف از این مطالعه طراحیاهداف برنامه درسی مهارت های زندگی را برای دانشجویان دوره کارشناسی مراکز آموزش عالی ایران بود. روش کار: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا انجام شد. مشارکت کنندگان را 15 نفر صاحب نظر در زمینه مهارت های زندگی و 15 سند مکتوب شامل می شد. برای انتخاب افراد ازروش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار تا مرحله اشباع گردآوری و با نرم افزار MAXQDA طی سه مرحله کد گذاری باز ،محوری وگزینشی ،تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: یافته های حاصل از این پژوهش شامل شامل 157کد اولیه بوده که در نهایت با ادغام کدهای اولیه57 کد مفهومی، 8 کد محوری و در 5کد گزینشی ارائه گردید؛ کد های گزینشی « توسعه اجتماعی،توسعه اقتصادی،تقویت مهارت های مربوط به زندگی پیشرفته،بهزیستی روانی،خودشکوفایی» برای عتصر هدف استخراج شد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد اهداف برنامه درسی مهارت های زندگی باید زمینه های اجتماعی ،اقتصادی وروانی را در بر گیرد.
اثربخشی برنامه آموزش تحول مثبت نوجوانی بر هویت یابی و خودکارآمدی در دانش آموزان در معرض خطر اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
31-50
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزش تحول مثبت نوجوانی بر هویت یابی و خودکارآمدی در دانش آموزان در معرض خطر اعتیاد بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان پسر پایه نهم در معرض خطر اعتیاد شهر بجنورد در سال 1399-1398 بود. با توجه به طراحی پژوهشی، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت برنامه آموزش تحول مثبت نوجوانی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس بسط یافته سنجش عینی وضعیت هویت خود و پرسش نامه خودکارآمدی عمومی بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در رابطه با میانگین نمرات متغیرهای هویت یابی و خودکارآمدی تفاوت معنی داری وجود داشت. آموزش تحول مثبت نوجوانی به طور معناداری منجر به کاهش هویت منفی و افزایش خودکارآمدی گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: می توان از آموزش تحول مثبت نوجوانی در هویت یابی و خودکارآمدی دانش آموزان در معرض خطر اعتیاد در مدارس استفاده نمود.
اثربخشی مثبت نگری با تأکید بر آیات قرآن بر تحمل پریشانی و رشد شخصی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مثبت نگری با تأکید بر آیات قرآن بر تحمل پریشانی و رشد شخصی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای کودکان کم توان ذهنی شهر یاسوج در سال 1397 بود، که به روش نمونه گیری هدفمند 30 مادر انتخاب و با استفاده از گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (15 مادر) و گروه کنترل (15 مادر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و رشد فردی روبیتچک (1998) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای، تحت تاثیر آموزش مثبت نگری با تأکید بر آیات قرآن به شیوه گروهی قرارگرفت، اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد . داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مثبت نگری با تأکید بر آیات قرآن در تحمل پریشانی (02/37= F , 001/0= P ) و رشد فردی (15/14= F , 001/0= P ) مادران موثر بود. نتیجه گیری: آموزش مثبت نگری با تاکید بر آیات قرآن یکی از روش های مؤثر در افزایش تحمل پریشانی و رشد فردی مادران دارای فرزندان کم توان ذهنی است.
نقش راهبردهای مقابله با استرس بر ترس از بیماری کرونا ویروس
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش راهبردهای مقابله با استرس بر ترس از بیماری کرونا ویروس در بین کارکنان علوم پزشکی اجرا شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود . جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سال 99-1398 بودند. حجم نمونه معادل 100 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . داده ها با استفاده از سیاهه مقابله برای شرایط استرس زا (1990)، و سیاهه مقابله برای شرایط استرس ز (1998) جمع آوری شدند و توسط نرم افزار SPSS (نسخه 25) و به روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحقیق نشان دادند که بین راهبرد مقابله ای مسئله مدار با ترس از بیماری کرونا ویروس در بین کارکنان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز رابطه منفی و معنادار وجود دارند (01/0> P ). همچنین، نتایج نشان داد که بین مقبله اجتناب مدار و هیجان مدار با ترس از بیماری کرونا ویروس در بین کارکنان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0> P ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، برای کاهش ترس از بیماری کرونا در کارکنان بیمارستان می توان برنامه هایی برای افزایش راهبردهای مقابله ای موثر بر استرس و کاهش ترس از بیماری کرونا طراحی و از طریق کارگاه های آموزشی الکترونیکی و مجازی اجرا کرد.
تفاوت تجربه زیسته همسران سالم و همسران سوگوار در دوره همه گیری ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویروس کرونا تأثیرات قابل توجهی بر روابط همسران گذاشته است. میزان مرگ ومیر ناشی از آن نیز چالشی جدی است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و بررسی تفاوت تجارب زیسته همسران سالم و همسران سوگوار در دوره همه گیری ویروس کرونا بود. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه همسران سالم استان های تهران و خراسان رضوی، که از ابتدای شیوع ویروس کرونا خود و همسرشان به این بیماری مبتلا نشده اند و کلیه همسران این دو استان که همسرشان را به دلیل ابتلا به بیماری کرونا از دست داده اند، بودند. نمونه شامل 9 همسر سالم و 8 همسر سوگوار بود. روش نمونه گیری در دسترس برای همسران سالم و روش هدفمند و گلوله برفی برای همسران سوگوار به کار گرفته شد. مصاحبه ها به شکل نیمه ساختاریافته انجام شد، سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و به روش کلایزی تجزیه و تحلیل شد. 4 مضمون اصلی در تجارب هر دو گروه همسران شامل: نگرانی ها، واکنش های شخصی، تغییرات روابط اجتماعی و تغییر دیدگاه، شناسایی شد. تفاوت عمده در زیرشاخه های مضمون های شناسایی شده (به طور مثال نگرانی های مربوط به ابتلا به بیماری برای همسران سالم و نگرانی های مربوط به ادامه زندگی برای همسران سوگوار) بود و با توجه به مشترک بودن سوالات، در مضمون های اصلی شباهت داشتند. نتایج پژوهش با شناسایی عمیق تجارب این دو گروه از همسران، به این مسئله پی برد که مراقبت از خود و خانواده در برابر بیماری کرونا یا فوت بر اثر آن، می تواند مسائل قابل توجهی را ایجاد کند و لازم است به تناسب شرایط خانواده ها، برایشان سیستم های حمایتی فراهم شود.
رابطه سبک های دفاعی و ناگویی هیجانی با داشتن افکار خودکشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
13 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف: خودکشی به عنوان یک مشکل سلامت عمومی اساسی در سراسر جهان شناخته شده در نظام روان تحلیل گری، دفاع ها نقش مهمی در سلامت روانی افراد ایفا می کننداست. در پژوهش های مختلف، آسیب پذیری های هیجانی از جمله ناگویی هیجانی یکی از عوامل خطر در خودکشی شناخته شده است . این مطالعه با هدف رابطه سبک های دفاعی و ناگویی هیجانی با داشتن افکار خودکشی در بین جوانان شهرستان بوکان انجام گرفته است. روش بررسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی جوانان (بازه سنی 20 تا 35 سال) شهر بوکان بودند (15299= N) که از این تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دفاعی سن مارتینی، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و پرسشنامه افکار خودکشی بک بود. داده ها با روش همبستگی و رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک دفاعی رشدیافته و افکارخودکشی رابطه منفی و معنادار و بین سبک های دفاعی رشدنیافته و روان آزرده و افکارخودکشی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات و افکار خودکشی رابطه مثبت و معنادار و بین تفکر عینی و افکارخودکشی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که سبک دفاعی روان آزرده و ناگویی هیجانی بیشترین واریانس تغییرات افکارخودکشی در جوانان را تبیین می کنند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کردجوانانی که سبک های دفاعی رشدنیافته و روان آزرده بیشتر به کار می برند، در واقع میزان افکارخودکشی در آنها بیشتر می شود. دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات ارتباط مثبتی با داشتن افکارخودکشی در جوانان دارد.
نقش حالت های فراشناختی در پیش بینی اضطراب ریاضی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب ریاضی بر اساس حالت فراشناختی در دانش آموزان دختر بود. در این پژوهش توصیفی همبستگی، 100 نفر از دانش آموزان دختر مقطع پنجم و ششم ابتدایی شهر آمل در سال تحصیلی 93-1392 به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسشنامه های حالت فراشناختی عابدی و اونیل (1996) و اضطراب ریاضی بای (2011) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 21 و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به شیوه ورود استفاده شد. میانگین سن شرکت کنندگان 11.65±1.55سال بود. نتایج نشان داد که ارتباط منفی و معناداری بین حالت فراشناختی و مولفه های آن؛ آگاهی، راهبردهای شناختی، خودبازبینی و برنامه ریزی با اضطراب ریاضی در دانش آموزان دختر وجود دارد (0.01>P؛ 0.05>P)، همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نمره کلی حالت فراشناختی (R 2 =0.17) و مولفه های راهبردهای شناختی و خودبازبینی (R 2 =0.24) قادر به پیش بینی منفی و معنادار اضطراب ریاضی در دانش آموزان دختر هستند. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که حالت فراشناختی و مولفه های راهبردهای شناختی و خودبازبینی نقش مهمی در پیش بینی اضطراب ریاضی در دانش آموزان دختر دارند.
پیش بینی تکانشگری بر اساس سبک های دلبستگی و استرس ادراک شده در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
13 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی تکانشگری بر اساس سبک های دلبستگی و استرس ادراک شده در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 98-97 بود. روش : روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه که حجم نمونه به شیوه نمونه گیری چند مرحله ای از چهار دبیرستان و براساس پیشنهاد تاپاچنیک و فیدل (2007) با بیش برآورد 230 نفر انتخاب شد. به همین منظور برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ﺳﺒﮏ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ هازان و شیور (1987)، استرس ادراک شده (1983) و تکانشگری بارت (1995) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات نیز، برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: ضریب رگرسیون بین دو متغیر استرس ادراک شده و تکانشگری نشان داد که استرس ادراک شده به صورت مثبت و در سطح معناداری 01/0 تکانشگری را پیش بینی می کند (01/0 p < ، 336/0=β). همچنین ضرایب رگرسیون بین دو متغیر سبک های دلبستگی و تکانشگری نیز نشان داد که از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی ایمن (01/0 p < ، 222/0-=β) به صورت منفی و در سطح 01/0 تکانشگری را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: ﻧﺘﺎﯾﺞاﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ درک ﺑﻬﺘﺮی از ﻋﻮاﻣﻞ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽﮐﻨﻨﺪه تکانشگری را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ و مشخص شد استرس ادراک شده و ﺳﺒﮏ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ دو ﭘﯿﺶﺑﯿﻦ ﻣﻬﻢ ﺑﺮای اقدام افراد به تکانشگری ﻣﺤﺴﻮب می شوند
مدل تبیینی دلبستگی به خدا و والدین با کیفیت زندگی دختران بی سرپرست و بدسرپرست با واسطه گری شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
248-263
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کیفیت زندگی به عنوان یک مفهوم حیاتی و تأثیرگذار در زندگی افراد از جایگاه ویژه ای برخوردار است و شواهد پژوهشی حاکی از آن است که این سازه تحت تأثیر متغیرهای مختلفی قرار دارد. از آن جا که در مورد تبیین نقش متغیرهای تأثیرگذار بر کیفیت زندگی از جمله دلبستگی به والدین ، دلبستگی به خدا، و شفقت به خود توافق روشنی وجود ندارد؛ این پژوهش با هدف بررسی الگوی روابط بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به والدین ، شفقت به خود، و کیفیت زندگی در دختران بی سرپرست و بد سرپرست تهران انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی، از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران بی سرپرست و بدسرپرست 19- 9 ساله ای بود که در سال 1398 در مراکز نگهداری شبانه روزی سازمان بهزیستی استان تهران، تحت مراقبت بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 241 نفر از جامعه آماری مذکور بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان سلامت جهانی (1996)، دلبستگی به خدا در اسلام (غباری بناب و حدادی کوهسار،1390)، دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987)، و مقیاس شفقت به خود (نف، 2003) استفاده شد. برای بررسی روابط ساختاری بین متغیرها از نرم افزار AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تأثیر مستقیم دلبستگی به والدین و شفقت به خود بر کیفیت زندگی به ترتیب با مقادیر (001/0 p< ، 56/0= β ) و (001/0 p< ، 52/0= β )، مثبت و معنادار است. تأثیر مستقیم دلبستگی به خدا بر کیفیت زندگی معنادار نبود (05/0 p> ، 03/0= β )، اما دلبستگی به خدا و دلبستگی به والدین از طریق متغیر میانجی شفقت به خود بر کیفیت زندگی به ترتیب با مقادیر (001/0 p< ، 29/0= β ) و (001/0 p< ، 34/0= β ) تأثیر مثبت و معناداری دارند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که شفقت به خود می تواند نقش واسطه ای در رابطه بین دلبستگی به خدا و دلبستگی به والدین و کیفیت زندگی ایفا کند. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
تأثیرآموزش برنامه تحول هیجانی بر مقبولیت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
278-290
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نتیجه مطالعات حاکی از آن است که مجموعه ای از عناصر هیجانی، شناختی، و اجتماعی در تحول شناختی هیجانی کودکان نقش مهمی ایفا می کنند. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش تحول هیجانی بر مقبولیت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان کودکان انجام شد. روش: طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر ۸ تا ۱۲ ساله غرب شهر تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ در مقطع دوم تا ششم ابتدایی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 دانش آموز از جامعه آماری مذکور بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمایش وگواه ( ۱۵ دانش آموز در هر گروه) جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها در این مطالعه از پرسشنامه مقبولیت اجتماعی کودکان دبستانی (فورد و رابین، ۱۹۷۰) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان کودکان (گارنفسکی و همکاران، ۱۹۹۹) استفاده شد. در مرحله پیش آزمون، هر دو گروه با استفاده از ابزارهای ذکر شده مورد ارزیابی قرار گرفتند و سپس برنامه آموزشی تحول هیجانی در یک دوره ۱۲ جلسه ای (به صورت دو جلسه در هفته و هر جلسه 6۰ دقیقه) برای گروه آزمایش اجرا شد و افراد گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده های جمع آوری شده با تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد میزان مقبولیت اجتماعی (۰۱/۰> ,P ۵۹۱/۱۰= F ) و تنظیم هیجان مثبت (۰۱/۰> , P ۹۵۰/۲۶= F ) در گروه آزمایش بعد از انجام آموزش های تحول هیجانی، افزایش یافته و میزان تنظیم هیجان منفی آنها،کاهش یافت (۰۱/۰> ,P ۸۸۷/۱۵= F ). نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان نتیجه گرفت که اگر آموزش مهارت های تحول هیجانی به طور مداوم و متناسب با توانایی کودک انجام شود، کودکان می توانند رفتارهای مناسب تر و اجتماعی تری را ابراز کنند. همچنین مهارت های تحول هیجانی، دسترسی افراد را به هیجان های زیربنایی تسهیل کرده و در نتیجه می توانند موجب ماندگاری رفتار مطلوب، از بین رفتن رفتارهای سازش نایافته و ارتقاء مقبولیت اجتماعی شوند.
تأثیر آموزش تنظیم شناختی هیجان بر نشانه های خشم کودکان پسر با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
314-325
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نتایج مطالعات مختلف حاکی از مشکلات خودتنظیمی هیجانی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر نمره خشم کودکان پسر مبتلا به این اختلال انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه 40 نفر از کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی 12 ساله مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 96-95 بوده است که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به تصادف جایدهی شدند. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و سپس افراد گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه 45 دقیقه ای آموزش تنظیم شناختی را دریافت کردند و بعد از پایان جلسات آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار پژوهش شل=امل پرسشنامه سنجش والد کانرز (1970)، پرسشنامه حالت – صفت خشم اسپیلبرگر (1999) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داده است که آموزش تنظیم شناختی هیجان به طور معنادار موجب کاهش خشم کودکان پسر با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شده است F=271/83 , P>0/05) ) نتیجه گیری : دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در مهار هیجانات منف،ی مهارت چندانی ندارند. با آموزش تنظیم شناختی هیجان می توان جایگزینی هیجانات مثبت را تقویت کرد و این موضوع به کاهش خشم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی منجر می شود.
توان بخشی شناختی رایانه ای با و بدون تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای هم زمان دو موضعی تک نیمکره ای بر بهبودی بازداری پاسخ در بیماران مبتلا به سکته مغزی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقص بازداری پاسخ یکی از شایع ترین مشکلات بیماران بعد از سکته های مغزی است. بسیاری از مطالعات نشان داده اند که تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای با افزایش تحریک پذیری قشری، قادر به بهبود نقایص شناختی است. هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر دو پروتکل تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای همراه با توان بخشی شناختی در بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه کنترل بود که از جامعه بیماران مبتلا به سکته مغزی در سال ۱۳۹۵، تعداد ۳۲ نفر (شامل ۲۱ مرد و ۱۱ زن با دامنه سنی ۴۰ تا ۶۵ سال) به روش نمونه گیری هدفمند براساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. تمامی آزمودنی ها در قالب گروه های مورد مطالعه، تحت آموزش تکلیف فروت نینجا به عنوان توان بخشی شناختی و تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای قرار گرفته و توسط تکالیف توجه پیوسته، فلانکر و توقف هدف مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر با نرم افزار ۲۲ SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه توان بخشی شناختی توأم با تحریک فرا جمجمه ای دو موضعی در مقایسه با سایر گروه ها بهبود بیشتری در بازداری پاسخ نشان دادند ( ≤۰/۰۵ P ) در پیگیری ۸ هفته ای نیز گروه توان بخشی شناختی توأم با تحریک فرا جمجمه دو موضعی، همچنان عملکرد بهتری در تکالیف مربوط به بازداری پاسخ نشان داد ( ≤۰/۰۵ P ). نتیجه گیری: نتایج حاضر نشان می دهند که استفاده هم زمان از تحریک الکتریکی به همراه توان بخشی شناختی، نقش مؤثری در بهبود نقایص شناختی دارد.
اثربخشی برنامه آموزشی تحول مثبت نوجوانی بر شاخص های تحول مثبت در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی برنامه تحول مثبت نوجوانی بر شاخص های تحول مثبت بود. بدین منظور در یک طرح شبه تجربی با روش پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و همراه با پیگیری، 48 دانش آموز دختر به صورت نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای در دو گروه آزمایش (23 نفر) و گواه (25 نفر) از دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در پایه نهم دبیرستان های دوره اول متوسطه دولتی شهر اراک در سال تحصیلی 97-1396 انتخاب شدند. برنامه آموزشی تحول مثبت نوجوانی طی 24 جلسه یک ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. سپس هر دو گروه قبل و بعد از آموزش، همچنین دو ماه پس از پایان برنامه، به منظور پیگیری به پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی (آرنولد، نات و مینهولد، 2014) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که در کوتاه مدت و بلندمدت، برنامه تحول مثبت نوجوانی بر شاخص های تحول مثبت (صلاحیت، اطمینان، ارتباط، منش، مراقبت و همکاری) در دانش آموزان مؤثر است. نتایج پژوهش نشان داد برنامه تحول مثبت نوجوانی می تواند برنامه عملی مناسبی برای افزایش شاخص های تحول مثبت و ورود نوجوانان به بزرگسالی مطلوب باشد.