فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۴۶۱ تا ۱۱٬۴۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
431-437
حوزههای تخصصی:
زمینه : تحقیقات متعدد به پیش بینی رضایت از زندگی پرداخته اند، اما پیش بینی رضایت از زندگی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک زندگی مغفول مانده است. هدف: هدف از پژوهش، پیش بینی رضایت از زندگی بر اساس طرحواره های ناسازگاری اولیه و سبک زندگی در پرستاران بود . روش: پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه پرستاران بیمارستان امام خمینی و مصطفوی شهر تهران در سال 98-97 بودند. تعداد 150 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارپژوهش عبارت اند از، پرسشنامه رضایت زندگی ( Q-Les-QSF ) اندیکت و همکاران (۱۹۹۳)، پرسشنامه طرحواره یانگ ( (YSQ-SF (۲۰۰۵) و پرسشنامه سبک زندگی میلرواسمیت (2001). تحلیل داده ها، با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شد. یافته ها : بین رضایت از زندگی و سبک زندگی رابطه مثبت معناداری وجود دارد (0/001 p< ). همچنین بین رضایت از زندگی و طرحواره های ناسازگاری اولیه رابطه معناداری وجود دارد (0/001 p< ). نتیجه گیری : طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک زندگی، رضایت از زندگی را پیش بینی کردند.
اثربخشی فن رهاسازی هیجانی بر اضطراب و نشانگان استرس پس از سانحه در زنان مبتلا به سقط خود به خودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
53 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثر بخشی فن رهاسازی هیجانی بر اضطراب و نشانگان استرس پس از سانحه در زنان دچار سقط خود به خودی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان بود که از بین 21 زن دچار ترومای سقط جنین بیمارستان شهید بهشتی اصفهان در بازه زمانی فروردین و اردیبهشت 1398 به صورت نمونه گیری هدفمند و پس از غربالگری با استفاده از سیاهه اضطراب اشپیل برگر (1983) و مقیاس خود گزارش دهی نشانه های اختلال استرس پس از سانحه فوآ، ریگس، دانسیو و رتبام (1993)، 6 زن انتخاب شدند. این زنان در جلسه های فن رهاسازی هیجانی چورچ (2014) به صورت فردی در دوازده جلسه چهل و پنج دقیقه ای با دو مرحله پیگیری تحت درمان قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری ، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله فن رهاسازی هیجانی موجب کاهش اضطراب صفت در میان زنان شرکت کننده در مرحله درمان 75/38 درصد بهبودی و مرحله پیگیری 06/43 درصد، اضطراب حالت در مرحله درمان 14/47 درصد بهبودی و مرحله پیگیری 91/47 درصد و نشانگان استرس پس از سانحه در مرحله درمان 92/49 درصد بهبودی و مرحله پیگیری 29/50 درصد شده است. . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از این درمان در مواردی که فرد دچار استرس پس از سانحه با سایر اختلالات همراه از جمله اضطراب درگیر است، می تواند به بهبود همزمان هر دو مشکل در فرد کمک کند.
کاربرد تکنولوژی آموزشی در مدارس پیشرو و تأثیر آن در ارتقای سطح خلاقیت و نوآوری دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
امروزه کاربرد تکنولوژی آموزشی از کاربرد صرف وسایل آموزشی و کمک آموزشی فراتر رفته و نقش مؤثری در نظام تعلیم و تربیت بویژه در مدارس پیشرو ایفا می کند. در سطح بین الملل با اصطلاحی به نام مدارس پیشرو مواجه هستیم. این نوع از مدارس، مدارسی است که در آن نقش مدیر آموزشی و همچنین ساختار و کارکرد مدرسه، به شکل جدیدی بازسازی و تعریف شده است. از طرفی توجه به نقش خلاقیت و نوآوری در نظام آموزشی و ارتقای سطح کیفی آن به وضوح افزایش یافته است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، یافتن پاسخ به این سؤال است که «چگونه می توان با بکارگیری تکنولوژی آموزشی در مدارس پیشرو، سطح خلاقیت و نوآوری دانش آموزان را افزایش داد»؟ در این راستا از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج پزوهش حاکی از آن است برای ارتقای سطح خلاقیت دانش آموزان ابتدا لازم است تمامی افراد درگیر در نظام تعلیم و تربیت، تفکر خلاق و نوآور را باارزش بدانند و به کودکان یاد داده شود که تفکر خلاق و نوآور را معتبر بدانند. همچنین این افراد دستکاری اشیا و عقاید را تشویق کنند. جهت افزایش خلاقیت فراگیران نیز نسبت به تحمیل یک الگوی قالب فکری، بایستی هوشیار بود و مهارت های اجتناب از فشارها و تمسخر همسالان را به کودکان آموخت. نیز احساس وحشت از کارهای بدیع را برطرف کرد. در این بین ضروری است موقعیت هایی برای فعالیت و آرامش فراهم شود. و در نهایت لازم است نه فقط انتقاد کردن صرف، بلکه انتقاد سازنده، توسعه داده شود.
شناسایی شاخص های مدرسه کارآمد پس از زلزله: یک پژوهش کیفی از زلزله سرپل ذهاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
166-181
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به زلزله خیز بودن ایران و همچنین با توجه به اهمیت و ضرورت نقش مدارس در زندگی دانش آموزان بخصوص در شرایط بحران، پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های مدرسه کارآمد پس از زلزله سرپل ذهاب در سال1396 صورت گرفت. روش: این پژوهش با روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناختی صورت گرفت. به همین منظور، 15نفر از متخصصان آموزش و پرورش (شامل مدیران، معلمان و مشاوران و...) به روش نمونه گیری هدفمند از نوع بارز، انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق جمع آوری گردید و برای تحلیل داده ها از کدگذاری به روش کولایزی استفاده شد. یافته ها: پس از مستندسازی مصاحبه ها تعداد290 کد خالص، 12 زیر شاخص و درنهایت چهار شاخص اصلی شامل «دانش آموزان»، « معلم و کادر مدرسه»، «ساختار و امکانات مدرسه» و «محیط و خانواده» استخراج شدند. شاخص مربوط به دانش آموزان شامل زیرشاخص های انطباقی-کارکردی، روانی، تحصیلی؛ شاخص مربوط به معلم و کادر مدرسه شامل زیرشاخص های آموزشی، شخصی وامدادی؛ شاخص ساختار و امکانات مدرسه شامل زیرشاخص های؛ تجهیزات، برنامه ریزی، وظایف هماهنگی؛ و درنهایت شاخص محیط و خانواده شامل زیرشاخص های؛ مالی، روانی و فیزیکی _ ساختاری است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش می تواند محتوایی کامل از اقدامات پیشگیرانه را در رابطه با بحران زلزله به آموزش و پرورش ارائه دهد تا آن سازمان بتواند پروتکل هایی را برای مواقع بحران تهیه و به مدارس کشور ارائه دهد. مدارس با رعایت توصیه های حاصل از نتایج این پژوهش می توانند با حفظ کارآمدی خود به گذر موفقیت آمیز از بحران زلزله کمک کنند و تبعات آن را کاهش دهند.
تبیین علائم وسواسی– جبری بر اساس سبک های دلبستگی و بیگانگی با نقش میانجی افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواسی – جبری یکی از اختلال های شایع روانشناختی است که در نوجوانان و جوانان شیوع نسبتاً بالایی دارد. این اختلال هزینه های اجتماعی و اقتصادی بسیاری را برای افراد مبتلا و جامعه ایجاد می کند و بر کارکردهای اجتماعی، تحصیلی و شغلی این افراد تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین علائم وسواسی – جبری براساس سبک های دلبستگی و بیگانگی با نقش میانجی افسردگی انجام گرفته است. روش: روش تحقیق توصیفی - همبستگی می باشد. جامعه ی آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی 98-97 بود. نمونه آماری شامل 344 نفر از اعضای جامعه آماری مذکور است این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه وسواس فکری - عملی مادزلی، پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید، مقیاس روابط موضوعی بل و پرسشنامه افسردگی بک می باشند. داده ها با استفاده از روش آزمون تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شدند. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 20 و نرم افزار Lisrel نسخه 10.20 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر مستقیم و غیر مستقیم بیگانگی، سبک ایمن، سبک دوسوگرا و افسردگی بر علائم وسواس تأیید می شود. جهت تأثیر بیگانگی مثبت و جهت تأثیر سبک ایمن منفی و جهت اثر سبک دوسوگرا مثبت و جهت رابطه افسردگی مثبت است. همچنین شاخص های برازش بدست آمده در مجموع نشان از برازش قابل قبول داده ها با مدل دارد. نتیجه گیری: از اینیافته ها می توان نتیجه گرفت تجارب اولیه مناسب در زمینه دلبستگی می توانند از اختلال وسواس در بزرگسالی جلوگیری کند. همچنین امکان ابتلای فردی که دچار بیگانگی است به اختلال وسواس زیاد است و افسردگی بخشی از مکانیسم اثرات این عوامل در بروز وسواس را تبیین می کند.
بررسی و مقایسه ی ناهماهنگی شناختی و سبک های تبادل اجتماعی در بیماران زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و زنان سالم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اتخاذ سبک های تبادل اجتماعی ناکارآمد و ناهماهنگی شناختی می تواند موجب هیجان های منفی گردد. هدف: هدف پژوهش حاضر عبارت بود از مقایسه ی ناهماهنگی شناختی و سبک های تبادل اجتماعی در بیماران زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و افراد سالم. روش: در این طرح پژوهشی علی مقایسه ای ابتدا از میان مراکز روان درمانی شهر تهران، سه کلینیک انتخاب و از مراجعه کنندگان زن مبتلا به اختلال افسردگی ۶۰ نفر به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، سپس از زنانی که در نواحی مختلف شهر رفت وآمد داشتند،۶۰ نفر تصادفاً گزینش و در نهایت ۱۲۰ نفر مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ناهماهنگی شناختی و سبک های تبادل اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های کلموگراف اسمیرنوف و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (آنوا) در نسخه ۲۰ نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که افراد افسرده گرایش بیشتری به ماندن در حالت برانگیختگی شناختی قرار دارند (۰/۰۵>P) این در حالی است که افراد بهنجار بیشتر توانسته بودند ناهماهنگی شناختی را کاهش دهند. همچنین درسبک های تبادل اجتماعی، اختلاف میانگین پیگیری و فردگرایی در دو گروه بهنجار و افسرده معنی دار است (۰/۰۵>P)؛ اما در زیر مقیاس های انصاف، منفعت طلبی و سرمایه گذاری افراطی تفاوتی بین دو گروه وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها توصیه می شود در درمان زنان افسرده نقش برانگیختگی و کاهش ناهماهنگی شناختی مورد توجه قرار گیرد.
ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی مقیاس سنجش کاهش اهمیت تأخیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : با توجه به ضرورت فراهم ساختن ابزارهای معتبر جهت پژوهش و کار بالینی، پژوهش حاضر با هدف ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی پرسشنامه انتخاب پولی انجام شد. روش کار: در قالب یک پژوهش زمینه یابی مقطعی از بین همه دانشجویان دانشگاه های شهر کرمانشاه 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مقیاس در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پرسشنامه انتخاب پولی گردآوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری آلفای کرونباخ، آزمون های همبستگی درون کلاسی، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی اکتشافی به وسیله نرم افزار SPSS-22 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که همسانی درونی مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 89/0، پایایی تصنیف آن 88/0 و پایایی بازآزمایی آن برای یک دوره زمانی سه هفتگی 78/0 می باشد. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که هم ساختار تک عاملی و هم ساختار سه عاملی پرسشنامه معتبر است. نتیجه گیری: می توان گفت که نسخه فارسی پرسشنامه انتخاب پولی از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است. همچنین با توجه به زمان نسبتاً کوتاهی که برای پر کردن آن مورد نیاز است می تواند ابزار مناسبی برای به کارگیری هم در موقعیت های بالینی و هم در موقعیت های پژوهشی باشد.
بررسی ارتباط هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی و نقش میانجیگری انگیزش در دانش آموزان دوره متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ارتباط هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی و نقش میانجیگری انگیزش در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب از توابع استان کرمانشاه در سال تحصیلی 97-98 می باشد، جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه بوده که 285 نفر از آنها با استفاده از فرمول نسبت کوکران و به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش معنوی(علی بدیع وهمکاران) بوده وبرای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده هانشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معنا دار وجود دارد.
خستگی پدرومادر از مسئولیت های فرزندپروری در خانواده های شهر تهران: نقش همکاری پدران و مادران در انجام کارکردهای پدرومادری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همکاری پدرومادر در پذیرش و انجام مسئولیت های فرزندپروری دربرگیرنده پیامدهای مثبتی برای پدرومادر و فرزندان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش همکاری پدران و مادران در انجام وظایف پدرومادری با هدف پیش بینی تجربه خستگی پدرومادر از وظایف فرزندپروری در خانواده های ساکن شهر تهران انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش 391 پدر و مادر (195 مادر و 196 پدر) بودند که به شیوه در دسترس و خواستار برای همکاری در پژوهش از نقاط گوناگون شهر تهران در پاییز سال 1397 انتخاب شدند. ابزارهای سنجش دربرگیرنده سنجه درگیری پدرومادر در وظایف و کارکردهای پدرومادری Roskam, Brianda, & Mikolajczak (2018) و سنجه سنجش بی رمقی 1 پدرومادری Roskam & Mikolajczak (2018) بود. برآیندهای حاصل از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون هم زمان نشان داد همکاری پدران در برآورده ساختن نیازهای مالی با نمرات احساس بیزاری از نقش پدرومادری همبستگی منفی و ارضای نیازهای بنیادی با فاصله عاطفی گرفتن از فرزندان همبستگی منفی دارد ( 05/0 p <). افزایش همکاری پدران در تأمین نیازهای مالی، نیازهای اخلاقی، نیاز به برانگیختگی و نیازهای عاطفی فرزندان در کمک به انجام کارکرد پدرومادری در مادران با کاهش بی رمقی و خستگی برآمده از وظایف فرزندپروریِ مادران همبسته است. برآیندها همچنین نشان داد که برآورده ساختن نیازهای بنیادی به تنهایی توسط پدران، افزایش بی رمقی پدرومادری را در آنها پیش بینی می کند، همچنین احساس همکاری پدران در اجرای کارکرد نیازهای مالی فرزندان از سوی مادران، قادر است کاهش بی رمقی پدرومادری را در مادران پیش بینی کند (02/0= p ). با توجه به دگرگونی های اخیر فرهنگی و اجتماعی، به نظر می رسد همکاری پدران در انجام کارکردهای پدرومادری می تواند منجر به پیامدهای روانی مثبتی برای مادران و کودکان شود.
پرسشنامه نظریه حساسیت به تقویت تجدیدنظرشده فرم کودکان: روش اجرا و نمره گذاری
حوزههای تخصصی:
رابطه بین کنترل روان شناختی والدین و نشاط ذهنی دانشجویان: نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : یکی از شاخصه های بهزیستی، نشاط ذهنی است. شناخت عوامل پیش بینی کننده نشاط ذهنی به عنوان یک شاخص مهم و اساسی از سلامتی و انگیزش از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه علّی کنترل روان شناختی والدین با نشاط ذهنی دانشجویان با نقش واسطه گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. مواد و روش ها : شرکت کنندگان شامل 346 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و مقیاس کنترل روان شناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار سوننز و همکاران، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج، و مقیاس نشاط ذهنی ریان و فردریک را تکمیل نمودند. یافته ها : یافته ها نشان دادند که کنترل روان شناختی والدین به صورت منفی نشاط ذهنی و راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان را تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین اثر کنترل روان شناختی والدین بر راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان، به صورت مثبت و از لحاظ آماری معنی دار بود. راهبردهای غیر انطباقی اثر منفی و معنی دار و راهبردهای انطباقی اثر مثبت و معنی دار بر نشاط ذهنی داشتند. آزمون بوت استراپ معنی داری اثر واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین کنترل روان شناختی والدین و نشاط ذهنی را مورد تأیید قرار داد. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که کاهش کنترل روان شناختی والدین موجب افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان در فرزندان شده و از این طریق نشاط ذهنی آن ها را ارتقا می بخشد.
اثر بخشی آموزش روانشناختی برمیزان افسردگی مراقبین مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عدم آموزش کافی به مراقبت کنندگان خانوادگی مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس عامل اصلی ایجاد افسردگی آن هاست. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش روان شناختی یک برنامه آموزش روان گروهی بر افسردگی مراقبین مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس انجام شده است . مواد و روش ها: در این پژوهش برنامه «آموزش روان شناختی گروهی» تدوین و به صورت کار آزمایی بالینی با پی گیری یک ماهه اجرا و ارزشیابی گردید. در مرحله طراحی، در ابتدا با استفاده از متون پرستاری در خصوص اقدامات مراقبتی موردنیاز و نقش خانواده ها در اجرای آن ها پیش نویس برنامه تهیه گردید، سپس با استفاده از تکنیک RAM ازنظر مفهوم بودن، سودمندی، مرتبط بودن و قابلیت اجرایی بودن محتوای برنامه توسط خانواده ها، برنامه تدوین گردید. در مرحله اجرا، آزمودنی ها به روش آسان انتخاب (۱۰۰ نفر) و به طور تصادفی در گروه آزمون (۵۰ نفر) و کنترل (۵۰ نفر) قرار داده شده است. برنامه آموزشی روان شناختی در ۷ جلسه ۹۰ دقیقه ای، در ۷ هفته (هر هفته ۱ جلسه) جهت گروه آزمون انجام و در پایان لوح فشرده ای با مضمون تکنیک های آرام سازی، کنترل خشم و تنش و جزوه آموزشی محتوای جلسات در اختیار ایشان قرار گرفت. گروه کنترل نیز در دو جلسه گروهی شرکت و به بیان خاطرات پرداختند و جزوه آموزشی و لوح فشرده در اختیارشان قرار داده شد. ارزشیابی برنامه با استفاده از پرسشنامه ای با دو بخش انجام گردید. بخش اول؛ اطلاعات دموگرافیک و بخش دوم؛ پرسشنامه استاندارد افسردگی بک بود . تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای، t مستقل و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون آماری نشان داد که میانگین نمره افسردگی خانواده ها بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری وجود داشت. نتایج آزمون آنالیز واریانس با مشاهدات تکراری نیز کاهش معناداری در میانگین نمره افسردگی را در گروه آزمون نشان داد (۰۰۱/۰ > p ) . نتیجه گیری: با توجه به مؤثر بودن برنامه آموزش روان گروهی در پیشگیری و بهبود از افسردگی در خانواده های دارای فرد مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس این برنامه جهت بکار گیری آن به تیم درمان پیشنهاد می گردد .
اثربخشی رویکرد هیجان مدار بر خودکنترلی و تعارضات مادر-دختر در دختران مقطع متوسطه شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که درمان هیجان مدار بر بسیاری از متغیرهای روانی اثرگذارند؛ بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی رویکرد هیجان مدار بر خودکنترلی و تعارضات مادر-دختر در دختران مقطع متوسطه شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی و کاربردی بود. طرح تحقیق به صورت پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه های تجربی و گواه بود. جامعه آماری تحقیق را تمامی دختران دوره اول مقطع متوسطه شهر اصفهان و مادران آن ها در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. با توجه به اینکه نوع تحقیق نیمه تجربی بوده و مداخله صورت گرفت ۳۰ نفر (گروه های گواه و تجربی) به عنوان حجم نمونه بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق را پرسشنامه خودکنترلی رزنبام (۱۹۸۰) و پرسشنامه تاکتیک های تعارض موری ای- (۱۹۹۰) تشکیل دادند. در مطالعه حاضر، برای بررسی توزیع طبیعی داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده شد. برای بررسی داده ها از آزمون تحلیل کواریانس یک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با توجه به اختلاف میانگین های خودکنترلی و تعارض ، نمرات از پیش آزمون تا پس آزمون در خودکنترلی افزایش و در تعارض کاهش یافته است (۰۵/۰> p ). اختلاف بین پیش آزمون و پس آزمون خودکنترلی و تعارض در گروه کنترل معنادار نیست (۰۰۳/۰= p ). نتیجه گیری: به نظر می رسد که درمان هیجان مدار می تواند بر بسیاری از متغیرهای روانی از جمله خودکنترلی و تعارضات مادر-دختر در دانش آموزان اثرگذار باشد. جهت بالا بردن اعتبار بیرونی پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری صورت بگیرد.
اثر چندریختی تک نوکلئوتیدی عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز بر حافظه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز ( BDNF ) یکی از فراوان ترین عوامل نروتروفیک در مغز فرد بالغ است و با رشد، شکل پذیری سیناپسی، یادگیری، حافظه و تسهیل فرآیندهای شناخنی در ارتباط است. وجود چندریختی Val66met در کدین ۶۶ ژن BDNF ، ترشح این پروتئین را دچار اختلال می کند. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر چندریختی تک نوکلئوتیدی عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز بر نمره و بهره حافظه بود. روش کار: صد دانشجوی مرد بومی از دانشگاه کاشان (میانگین سنی 20/2 ± 60/21 ) به صورت تصادفی انتخاب شدند. پس از استخراج DNA ژنومیک، انجام واکنش زنجیره پلی مراز ( PCR ) با استفاده از پرایمر رو به جلو 5-ACTCTGGAGAGCGTGAAT-3 و پرایمر معکوس 5-ATACTGTCACACACGCTG-3 ، تایید صحت محصول PCR با استفاده از ژل الکتروفرز 5/1 درصد و در نهایت تعیین توالی با استفاده از آنالیزگر ABI PRISM 7000 Sequencing ، تعدادی از آنها فاقد چندریختی Val66met و تعدادی دیگر تحت تاثیر این چندریختی (حامل متیونین) شناسایی شدند. سپس با استفاده از آزمون حافظه وکسلر، نمره و بهره حافظه شرکت کنندگان مورد آزمون قرار گرفت. در نهایت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد . یافته ها: نتایج نشان داد افراد فاقد چندریختی در نمره و بهره حافظه به صورت معناداری بهتر از حاملان متیونین بودند ( 001/0 P< ). بررسی خرده مقیاس های وکسلر نشان داد که این برتری بیشتر متاثر از خرده مقیاس های حافظه منطقی و یادگیری تداعی بود. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان از تأثیر چندریختی Val66met بر بهره حافظه دارد، به گونه ای که وجود این چندریختی در برخی از افراد احتمالاً از طریق اختلال در ترشح BDNF توانایی آنها نسبت افراد فاقد این چندریختی را تضعیف می کند.
اثربخشی مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت زناشویی و سبک های مقابله ای در والدین کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم
حوزههای تخصصی:
استرس ها و فشار روانی ناشی از فرزند دارای اختلال اوتیسم بر بسیاری از جنبه های زندگی زناشویی والدین و نحوه ارتباط و تعامل آنان اثرگذار است و با توجه به اهمیت رضایت زناشویی و سبک های مقابله ای که در این خانواده ها هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت زناشویی و سبک های مقابله ای در والدین کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود. پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون بود که از بین پدران و مادران عضو انجمن اوتیسم ایران واحد شهر قدس 30 نفر به روش تصادفی انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگذاری شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسش نامه سبک های مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985) و رضایت زناشویی (1989) بود که همگی از اعتبار و روایی قابل قبولی برخوردار بودند. در مطالعه حاضر از فرم کوتاه مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس پژوهش فرایلی و هریس (2013) در طی 5 هفته استفاده شد و پس از جمع آوری داده ها در دو بخش پیش آزمون و پس آزمون، تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و از طریق نرم افزار SPSS25 صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت زناشویی و سبک های مقابله ای در والدین دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم مؤثر است. به سازمان ها و نهادهای آموزشی مانند آموزش وپرورش، سازمان بهزیستی و مراکز نگهداری و توانبخشی معلولین توصیه می شود کارگاه های آموزشی مبتنی بر مداخلات ذهن آگاهی برای والدین برگزار نمایند .
تأثیر آموزش بسته شناختی - هیجانی - اجتماعی حافظه فعال بر بهبود فراشناخت و خلاقیت هیجانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
108-127
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت حافظه فعال در بهبود عملکرد تحصیلی، مهارت های شناختی و فراشناختی، و خلاقیت دانش آموزان، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش بسته شناختی- هیجانی- اجتماعی حافظه فعال بر بهبود فراشناخت و خلاقیت هیجانی دانش آموزان دختر با عملکرد ضعیف در حافظه فعال انجام شد. روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش وگواه بود. جامعه آماری، شامل تمامی دانش آموزان دختر 12-10 ساله پایه پنجم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 95-1394 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 40 دانش آموز دارای عملکرد ضعیف حافظه فعال از جامعه آماری مذکور بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمایش وگواه (20 دانش آموز در هر گروه) جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها در این مطالعه از دو آزمون فراشناخت کودکان باکو (2009) و خلاقیت هیجانی آوریل (1999) استفاده شد. در مرحله پیش آزمون هر دو گروه با استفاده از ابزارهای ذکر شده مورد ارزیابی قرار گرفتند و سپس آموزش حافظه فعال به مدت سه ماه، طی 20 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و افراد گروه گواه، مداخله ای را دریافت نکردند. داده های جمع آوری شده با تحلیل کواریانس توسط نرم افزار SPSS20 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش بسته شناختی- هیجانی- اجتماعی حافظه فعال به طور معناداری باعث بهبود عملکرد فراشناخت (0/01> P ، 18/89= F ) و خلاقیت هیجانی دانش آموزان شد (0/01> P ، 23/09= F ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد بسته شناختی- هیجانی- اجتماعی حافظه فعال به دلیل برخورداری از تکالیف چند جانبه، متنوع، متعدد، و متناسب با توانایی های دانش آموزان بر بهبود فراشناخت و خلاقیت هیجانی دانش آموزان دارای عملکرد ضعیف در حافظه فعال، مؤثر است.
نقش میانجی خودکارآمدی رایانه ای در رابطه رغبت شغلی و کیفیت فن آوری با کاربست فن آوری در فرایند آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
91 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی خودکارآمدی رایانه ای در رابطه رغبت شغلی و کیفیت فناوری با کاربرست فناوری در فرایند آموزش انجام گرفت. این پژوهش از جنبه هدف کاربردی و از نظر روش همبستگی (مدل معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری را تمامی معلمان مدارس متوسطه اول و دوم شهرستان سلماس(635 نفر) تشکیل داد که به روش نمونه-گیری خوشه ی چندمرحله ای و براساس جدول کرجسی و مورگان 239 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های پرسشنامه اشتیاق شغلی، سالوناوا و شوفلی؛ کیفیت خدمات فناوری، بکارگیری فناوری اطلاعات هوشیاری (1393) و پرسشنامه خودکارآمدی رایانه ای مورفی و همکاران(1989) بود که روایی محتوایی و سازه ابزارها و پایایی آنها به روش ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده-ها از نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده گردید. نتایج نشان داد که ضریب تأثیر مستقیم رغبت شغلی بر خودکارآمدی رایانه33 /0 = β و همچنین ضریب تاثیر مستقیم کیفیت خدمات فناوری بر خودکارآمدی رایانه 50 /0 = β و ضریب غیرمستقیم 18/0 و معنادار بود که این نتایج حاکی از آن است متغیرهای پیش بین رغبت شغلی و کیفیت خدمات فناوری می توانند از طریق متغیر میانجی خودکارآمدی رایانه بر کاربست فناوری تأثیر بگذارند و آن را تبیین نماید. با توجه به این نتایج می توان گفت اگر خودکارآمدی فناوری معلمان مدنظر قرار داده شود، نتایج ارزنده ای در جهت کاربست فناوری بدست خواهد آمد و در صورتی که رغبت شغلی معلمان نیز حاکم باشد کاربست فناوری و نیز یادگیری اصول و مهارت های آن در معلمان به شکل بهتری ظهور می یابد.
اثر بخشی کاربرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) بر افسردگی، اضطراب و استرس مادران کودکان با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
57 - 78
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای کودکان مبتلا به اتیسم انجام شده است. این مطالعه از نوع آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اتیسم مرکز اتیسم دوم آوریل شهر تهران در سال 97-96 بود که از بین آنها تعداد 18 مادر دارای کودک با اختلال اتیسم به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس،(DASS-21 )، برای گرداوری داده ها استفاده شد و از تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس با رعایت پیش فرضها، برای تحلیل داده ها استفاده شد. برنامه درمانی در 12 جلسه متوالی دو ساعته به مدت دو ماه برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، نمرات افسردگی، اضطراب و استرس مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری(05/0P>)، کاهش یافته است. با توجه به موثر بودن درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای کاهش افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای فرزند اتیسم از این روش می توان به عنوان یک مداخله روان شناختی در کنار سایر مداخله ها استفاده نمود
خودمهارگری و رضایت از زندگی در بزرگسالی در حال ظهور: نقش واسطه ای هیجان های هشیار شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه بین خودمهارگری و رضایت از زندگی با نقش واسطه ای هیجان های خودآگاه شرم و گناه در بزرگسالی در حال ظهور بود. نمونه پژوهش شامل 257 دانشجوی کارشناسی (161 زن و 96 مرد) بود که با استفاده از روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس خودمهارگری (تانجنی، باومیستر و بون، 2004)، مقیاس شرم و گناه (تامپسون، شارپ و الکساندر، 2008) و مقیاس رضایت از زندگی (داینر، ایمونز، لارسن و گریفین، 1985) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که خودمهارگری به طور مستقیم و مثبت رضایت از زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. اثر خودمهارگری بر هیجان شرم، منفی معنادار و بر گناه، مثبت معنا دار بود. همچنین، هیجان شرم اثر منفی معنا دار بر رضایت از زندگی نشان داد، اما هیجان گناه نتوانست به طور معنا دار رضایت از زندگی را پیش بینی کند. آزمون بوت استراپ نقش واسطه ای هیجان شرم در رابطه بین خودمهارگری و رضایت از زندگی را مورد تأیید قرار داد. درواقع با افزایش خودمهارگری، هیجان شرم، کاهش یافته و از این طریق، رضایت از زندگی بهبود یافته است. این پژوهش الگوی متفاوتی از نقش واسطه ای دو هیجان شرم و گناه در رابطه بین خودمهارگری و رضایت از زندگی بزرگسالی در حال ظهور را آشکار ساخته است.
بررسی نقش استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و تصویر بدن در پیش بینی شدت علائم افسردگی در بیماران استومی شهر تهران در سال 1397(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و تصویر بدن در پیش بینی شدت علائم افسردگی بیماران استومی است. مواد و روش ها: در این تحقیق توصیفی، همبستگی و مقطعی، از طریق نمونه گیری دردسترس ۱۲۰ نفر از بیماران استومی در انجمن استومی ایران به پرسش نامه های استرس ادراک شده، تصویر بدن، حمایت اجتماعی و افسردگی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سه متغیر پیش بین استرس ادراک شده، تصویربدن و حمایت اجتماعی به ترتیب توانستند 21 درصد، 10 درصد و 11 درصد، از پراکندگی نمرات شدت علائم افسردگی را پیش بینی کنند و همچنین سه متغیر پیش بین استرس ادراک شده، تصویربدن و حمایت اجتماعی با هم 42 درصد از پراکندگی نمرات شدت علائم افسردگی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با توجه به نقش استرس ادارک شده، تصویر بدن و حمایت اجتماعی در شدت علائم افسردگی، می توان برنامه های درمانی و پیشگیری از افسردگی در بیماران استومی را با کار روی این متغیرها تسهیل کرد.