فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۶۲۱ تا ۱۱٬۶۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اساتید دانشگاه به عنوان متولیان دانش و الگوی دانشجویان، بر قشر جوان جامعه تأثیر دارند. بنابراین توجه به سلامت این قشر می تواند نقش مؤثری در پیشبرد اهداف جامعه و دستیابی به سعادت و کمال جمعی داشته باشد. این پژوهش با هدف تدوین الگوی سلامت روانی بر مبنای سازه های روان شناختی مثبت نگر اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال تحصیلی 95 1394 انجام گرفت. نمونه آماری شامل 150 نفر بود که به صورت تمام شمار از بین جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش، شامل پرسش نامه سلامت روانی دروگاتیس، لیپمن و کورى، آزمون بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون، مقیاس امیدواری اشنایدر، آزمون خوش بینی شیر، کارور، و پرسش نامه سرسختی بارتون بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از روش معادلات ساختاری و نوشتار 18/8 نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که می توان سلامت روانی را از طریق مؤلفه های روان شناختی مثبت نگر شامل بهزیستی معنوی، امیدواری، و تعهد تبیین نمود.
مدل یابی روابط ساختاری تعارضات والدین و دانش آموزان با پرخاشگری: نقش میانجی بی تفاوتی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرخاشگری یکی از آسیب های اجتماعی است که در جامعه در حال افزایش است. به همین جهت، پرخاشگری یک مسئله اجتماعی و یکی از موضوعات اساسی بهداشت روانی به شمار می آید. علاوه بر این، پرخاشگری یکی از مسائل مهم در دوران کودکی و نوجوانی است که با روابط فرزند با والدین و تعارضات خانوادگی در ارتباط است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط ساختاری تعارضات نوجوانان و والدین با پرخاشگری از طریق نقش میانجی بی تفاوتی اخلاقی در دانش آموزان دختر، انجام شد. روش: نوع پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر قم در سال تحصیلی 98-99 بود که 607 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شرکت کردند. افراد نمونه به پرسشنامه های رابطه والد- فرزند (فاین، مورلند و شویل، 1983)، بی تفاوتی اخلاقی (کاپرارا و همکاران، 2006) و پرخاشگری (باس و پری، 1992) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر تعارض والدین و دانش آموزان بر بی تفاوتی اخلاقی (0/67 , β=0/01P<) و پرخاشگری (0/47 , β=0/010P<)، مثبت و معنادار است؛ تأثیر بی تفاوتی اخلاقی بر پرخاشگری (0/26 , β=0/01P<) مثبت و معنادار است؛ و بی تفاوتی اخلاقی در ارتباط بین تعارض نوجوانان و والدین و پرخاشگری، نقش میانجی مثبت و معناداری دارد (0/17 , β=0/01P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان نتیجه گرفت که تعارض والدین و دانش آموزان به افزایش بی تفاوتی اخلاقی و پرخاشگری دانش آموزان دختر، منجر می شود. همچنین بی تفاوتی اخلاقی بر رابطه بین تعارض والدین و دانش آموزان و پرخاشگری آنان، می افزاید.
مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و نوروفیدبک بر بهبود کنش های اجرایی کودکان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارساخوانی به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات یادگیری، علت بسیاری از موارد افت تحصیلی دانش آموزان دبستانی است. روش های مختلفی در سال های اخیر برای درمان این اختلال در سطوح پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار گرفته است که پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و نوروفیدبک بر بهبود کنش های اجرایی کودکان با اختلال نارساخوانی انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی کودکان پسر 8 تا 12 ساله مبتلا به نارساخوانی مراجعه کننده به مراکز ناتوانی های یادگیری ناحیه سه شهر تهران در سال 1398 تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 36 دانش آموز انتخاب، و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (12 دانش آموز در هر گروه) به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای یک گروه آزمایش، مداخله توانبخشی شناختی در 11 جلسه 60 دقیقه ای؛ و برای گروه آزمایش دوم، مداخله نوروفیدبک در 30 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد؛ این در حالی است که افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری دو ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1387) و فرم کوتاه پرسشنامه درجه بندی رفتاری کنش های اجرایی (جرارد و همکاران، 2000)؛ و برای تحلیل داده های به دست آمده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تأثیر توانبخشی شناختی و نوروفیدبک بر بهبود مؤلفه های کنش های اجرایی در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری مجدد، معنادار است (0/05>P). همچنین نتایج نشان داد که بین تأثیر این دو شیوه در مؤلفه های کنش های اجرایی، تفاوت معنادار وجود ندارد (0/05P>)؛ اما بین نمرات هر دو گروه آزمایش با گروه گواه، تفاوت معنا دار مشاهده شد (0/05>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که توانبخشی شناختی با ارتقای توانایی های ذهنی و شناختی، و روش نوروفیدبک با ارائه پسخوراندهای مثبت و منفی به آزمودنی و تقویت مهارت خودنظم جویی، در بهبود کنش های اجرایی کودکان نارساخوان مؤثر است.
تدوین مدل علی تاثیر ادارک از جو مدرسه بر مشغولیت تحصیلی دانش آموزان با نقش واسطه ای خودپنداره تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای خودپنداره تحصیلی در رابطه بین ادارک از جو مدرسه و مشغولیت تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان شیراز انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعة آماری شامل کلیه پسران و دختران دانش آموز متوسطه دوم شهرستان شیراز بودند. گروه نمونه شامل508 نفر بود که با به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بودند از پرسشنامه مشغولیت تحصیلی، پرسشنامه خودپنداره تحصیلی و مقیاس ادارک از جو مدرسه. مقیاس ادارک از جو مدرسه شامل چهار خرده مقیاس حمایت معلم، حمایت همسالان، خودمختاری دانش آموزان و وضوح و ثبات قوانین بود. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که ابعاد ادارک از جو مدرسه پیش بین مثبت و معنی دار خودپنداره تحصیلی بودند. همچنین ابعاد ادارک از جو مدرسه با واسطه خودپنداره تحصیلی توانستند مشغولیت تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کنند. در کل، نتایج این پژوهش نشانگر اهمیت محیط یادگیری و ساختارهای انگیزشی بر مشغولیت تحصیلی دانش آموزان بود.
رابطه حمایت اجتماعی و تاب آوری با رشد پس از سانحه: نقش واسطه ای سبک های مقابله با استرس
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه حمایت اجتماعی و تاب آوری با رشد پس از سانحه با میانجیگری سبک های مقابله با استرس در زنان مواجه شده با تروما در شهر اصفهان انجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنانی بود که تجربه سرطان یا سوگ داشتند که تعداد 300 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه های رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون، حمایت اجتماعی فیلیپس، راهبردهای مقابله ای بیلینگز و موس و تاب آوری کانر و دیویدسون بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر و بوت استراپ مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر مستقیم حمایت اجتماعی، تاب آوری، سبک های مقابله مساله مدار و هیجان مدار بر رشد پس از سانحه معنادار است. همچنین نتایج بوت استراپ در تحلیل میانجی نشان داد که نقش واسطه ای سبک های مقابله با استرس در رابطه حمایت اجتماعی و تاب آوری بر رشد پس از سانحه معنادار است. نتایج این بررسی نشان داد که تقویت حمایت اجتماعی، تاب آوری و همچنین آموزش راهبردهای مقابله ای مساله مدار، می تواند نقش موثری در رشد پس از سانحه و توانمندسازی زنان مواجه شده با تروما داشته باشد.
تأثیر الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۹ شماره ۹۳
1059-1068
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی انگیزش تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخته اند. اما پژوهشی که به تأثیر الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته و تأثیر آن بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان بود. روش: پژوهش از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 97-98 بود، 60 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه انگیزه تحصیلی والرند و همکاران (1985) و پروتکل آموزشی الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته دانش آموزان محقق ساخته (1397). تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها: الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان در سطح (0/01 > p ) مؤثر بود. نتیجه گیری: دانش آموزانی که در جلسات آموزشی الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی شرکت کردند انگیزش تحصیلی بیشتری را به دست آوردند
تدوین برنامه درمانی آموزشی گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و روش پذیرش و تعهد و بررسی اثربخشی آن بر مؤلفه های خودانتقادی دختران دچار شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1389-1400
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات متعددی به تأثیر آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل و پذیرش و تعهد بر خودانتقادی پرداخته اند، اما پژوهشی که به تدوین برنامه درمانی آموزشی گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و روش پذیرش و تعهد و بررسی اثربخشی آن بر مؤلفه های خودانتقادی دختران دچار شکست عاطفی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه درمانی آموزشی گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و روش پذیرش و تعهد و بررسی اثربخشی آن بر مؤلفه های خودانتقادی دختران دچار شکست عاطفی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع ترکیبی (کیفی و کمّی) بخش کیفی تدوین برنامه درمانی و بخش کمّی از نوع نیمه آزمایشی بود . جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دچار شکست عاطفی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی تهران در سال 1399-1398 بودند، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارت بودند از: پرسشنامه خودانتقادی تامپسون و زاروف (2004) و خلاصه جلسات تحلیل رفتار متقابل و روش پذیرش و تعهد ( تلفیقی از جلسات آموزشی تحلیل رفتار متقابل برن، 1950 و جلسات درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز و همکاران، 2012). تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: برنامه تدوین شده گروه درمانی تحلیل روابط متقابل و پذیرش و تعهد بر خودانتقادی دختران دچار شکست عاطفی تأثیر معنادار داشت (0/01 > p ). نتیجه گیری: دخترانی که در جلسات درمانی آموزشی گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و روش پذیرش و تعهد شرکت کردند خودانتقادی کمتری داشتند.
50 سال پژوهش در حوزه روان درمانی: یک بررسی علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۹
87 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل 50 سال پژوهش در حوزه روان درمانی با رویکرد علم سنجی است. روان درمانی به هر نوع فرآیند بازآموزی اطلاق می شود که هدفش کمک به فرد رنجور با استفاده از روشهای درمانی روانی است. روش پژوهش توصیفی است و جامعه آماری پژوهش را 13816 مقاله در حوزه روان درمانی در وبگاه علوم طی سالهای 1968-2018 تشکیل می دهند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای هیست سایت و وی.او.اس. ویور استفاده شده است. یافته ها نشان داد در طی سالهای مورد بررسی انتشار مقالات روند صعودی را طی نموده است. تعداد کل نویسندگان در طول دوره مورد بررسی 19866 نفر بود و به طور میانگین هر مقاله توسط 4/1 نفر نوشته شده است. در مجموع 1333 عنوان مجله کل مقالات این حوزه را منتشر نموده-اند. که از این تعداد 10 عنوان مجله تاثیرگذار 3611 (1/26 %) مقاله را منتشر نموده است. بیشترین تعداد مقالات حوزه روان درمانی در مجله Psychotherapy با تعداد 576 عنوان معادل 2/4 درصد به چاپ رسیده است. این مجله رتبه دوم استنادهای محلی و جهانی را به خود اختصاص داده است. از 6336 دانشگاه و موسسه، سهم 10 دانشگاه تاثیرگذار 1668 مقاله معادل (12 درصد) بوده است. دانشگاه هاروارد با انتشار 323 مقاله (4/2 درصد) و با 1538 استناد محلی و 9543 استناد جهانی در صدر دانشگاههای منتشرکننده مدارک حوزه روان درمانی قرار دارد. یافته ها نشان داد نویسندگان ایرانی با ارائه 15 مقاله در حوزه روان درمانی در رتبه 40 قرار دارند. همچنین در این پژوهش با ترسیم ساختار علم، مقالات و نویسندگان تاثیرگذار در حوزه روان درمانی شناسایی و معرفی شدند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نظم جویی شناختی هیجان در دانش-آموزان پسر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۵۳)
163-174
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ( MBCT ) بر نظم جویی شناختی هیجان دانش آموزان پسر تیزهوش بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول دبیرستان تیزهوشان شهر بابک در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بدین گونه که پس از اجرای اولیه پرسشنامه،30 نفر که از نظم جویی شناختی هیجانی کمتری برخوردار بودند از جامعه آماری پژوهش انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جای داده شدند. برای گروه آزمایش در طی 8 جلسه 2 ساعته، برنامه مداخله آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در فاصله پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان ناسازگارانه و افزایش راهبردهای سازگارانه (به جز پذیرش و تمرکز مجدد بر برنامه ریزی) تاثیر معناداری دارد ( 01/0 P < ). بنابراین می توان آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را به عنوان مداخله ای موثر در بهبود دشواری نظم جویی شناختی هیجان دانش آموزان تیزهوش دانست.
میزان استرس ادراک شده کارکنان درمانی و غیردرمانی در مواجهه با همه گیری بیماری کووید ۱۹(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: شیوع ناگهانی کووید ۱۹ به عنوان یک بیماری مهلک در سراسر جهان باعث ایجاد مشکلات گسترده روانی در کنار مشکلات جسمی شده است. با توجه به اهمیت پیشگیری و کنترل مشکلات روان شناختی در افراد مواجهه یافته، مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان استرس ادراک شده کارکنان درمانی و غیردرمانی در مواجهه با همه گیری بیماری کووید ۱۹ انجام شد. مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی مقطعی که در فروردین ۱۳۹۹ انجام گرفت، ۵۲۸ نفر از کارکنان درمانی و غیردرمانی با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه جمعیت شناختی و مقیاس استرس ادراک شده ده سؤالی کوهن بود که به صورت آنلاین از طریق تلفن همراه ارسال شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون های ناپارامتری من ویتنی یو و کروسکال والیس) تحلیل شدند. یافته ها: ۹۰/۲ درصد افراد، استرس شغلی متوسط و ۴/۲ درصد استرس شدید داشتند.میزان استرس در دانشجویان نسبت به شاغلین رسمی و قراردادی بیشتر بود. همچنین زنان نسبت به مردان، افرادی با مصرف دارو نسبت به افراد بدون مصرف دارو و افراد با مشاغل درمانی نسبت به مشاغل غیردرمانی، میزان استرس بیشتری داشتند. نتیجه گیری: گروه های آسیب پذیر جامعه مثل زنان، دانشجویان و کارکنان مشاغل بهداشتی درمانی در بحران کووید ۱۹ به پیشگیری و مراقبت بیشتری نیاز دارند که باید به مرور راهبردهای مقابله ای مؤثر و مدیریت اپیدمی بیماری، دسترسی به منابع درمانی و سیستم خدمات روانی برای این قشر، تقویت شود. همچنین برنامه ریزی راهبردهای ملی و کمک های اولیه در بحران ها از طریق تله مدیسین و خدمات آَنلاین مورد توجه قرار گیرد.
ویژگی های روان سنجی نسخه ایرانی مقیاس اضطراب کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در شرایط همه گیری ویروس کرونا و تأثیر روان شناختی آن، ساخت ابزارهای مناسب برای سنجش جنبه های آسیب شناسی روانی آن ضروری است. بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس پنج سؤالی اضطراب کرونا (شرمن لی) در نمونه ایرانی بود. مواد و روش ها: در این مطالعه ۳۹۹ نفر زن و مرد از جمعیت بزرگسال شهر کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. برای بررسی روایی هم گرا از پرسش نامه های ترس از کرونا و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و برای بررسی روایی واگرا از پرسش نامه پذیرش و عمل نسخه دوم استفاده شد. همچنین برای تعیین پایایی از روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی به کمک نرم افزار لیزرل نسخه ۸/۸ استفاده شد. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل مقیاس ۹۱/۵ به دست آمد. مقیاس اضطراب کرونا همبستگی مثبت و معنی داری با مقیاس ترس از کرونا و زیرمؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان (به استثنای دشواری در انجام رفتار هدفمند) نشان داد، ولی با پذیرش و عمل همسبتگی منفی داشت. همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد ساختار تک عاملی از برازش مناسبی برخوردار است. نتیجه گیری: اضطراب مرتبط با کرونا می تواند نامتناسب و غیرضروری باشد و باعث مشکلات روان شناختی زیادی شود. نسخه ایرانی اضطراب کرونا اعتبار و روایی مطلوبی را نشان داد و می توان از آن به عنوان یک ابزار غربالگری کوتاه و معتبر برای سنجش اضطراب کرونا استفاده کرد.
Comparison of quality of life (QoL) in patients undergoing hemodialysis and peritoneal dialysis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
99 - 112
حوزههای تخصصی:
The growing incidence of chronic kidney disease (CKD) suggests a surge in the number of patients undergoing dialysis and experiencing the problems associated with this treatment, one of which is low quality of life (QoL). The present study was conducted to compare QoL among patients undergoing peritoneal dialysis (PD) and hemodialysis (HD). This descriptive cross-sectional study was conducted among 77 HD patients and 46 PD patients who were admitted to Imam Reza and Ghaem hospitals, Tehran, Iran, in 2018. QoL was assessed using the Short Form (36) Health Survey (SF-36). The resulting data were analyzed using descriptive statistics, independent t-test, and ANOVA. Urinary tract infection and income level had a significant impact on QoL. In addition, QoL differed significantly between HD and PD patients, such that PD patients enjoyed a greater QoL score. Similarly, there was a significant difference between HD and PD patients in terms of general health, social functioning, energy and vitality, emotional health, as well as objective and mental aspects of quality of life. In fact, PD patients showed higher scores in all these domains. In addition, bodily pain was higher in HD patients than PD patients. Based on the findings, the overall QoL in PD patients was higher than that of HD patients. Thus, considering the advantages of PD, patients should be encouraged to choose this treatment method
بررسی تاثیر ویژگی های شخصیتی بر موفقیت شغلی با نقش میانجی اشتیاق شغلی کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ویژگی های شخصیتی بر موفقیت شغلی با نقش میانجی اشتیاق شغلی کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی به روش توصیفی – همبستگی از نوع معادلات ساختاری صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی به تعداد 754 نفر تشکیل دادند که با استفاده از فرمول کوکران 254 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های مربوط از پرسشنامه اشتیاق شغلی سالوناوا و شوفلی (2001)، پرسشنامه موفقیت شغلی رادسیپ(1984) و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی رامستت و جوهن(2007) استفاده گردید؛ که پایایی آن ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 85/.، 88/؛ و 74/. به دست آمد. جهت تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج آزمون حاکی از آن بود که نقش میانجی گری اشتیاق شغلی در تاثیرگذاری موافقت و وجدان بر موفقیت تحصیلی پذیرفته می شود. اما نقش میانجی گری اشتیاق تحصیلی در تاثیرگذاری برون گرایی، ثبات عاطفی و گرایش به تجربه جدید بر موفقیت شغلی پذیرفته نمی شود. بنابراین پیشنهاد می شود کارکنان موقع استخدام از لحاظ ویژگی های شخصیتی مورد آزمون قرار گیرند.
اثربخشی مدل ذهن آگاهی مبتنی بر ارتقای عملکرد ورزشی (MSPE) بر توجه، برنامه ریزی و عملکرد ورزشی جودوکاران نخبه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سالیان اخیر تمرکز بر فرایندها و توانمندی های شناختی ورزشکاران مورد توجه بسیاری از روانشناسان و متخصصان علوم شناختی قرارگرفته است. هدف: بر همین اساس هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثربخشی مدل ذهن آگاهی مبتنی بر ارتقای عملکرد توجه، برنامه ریزی و عملکرد ورزشی جودوکاران نخبه بود. روش: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی با پیش آزمون_ پس آزمون و پیگیری به همراه گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل جودوکاران نخبه شهر تهران بود که تعداد ۳۰ ورزشکار به صورت نمونه گیری در دسترس با میانگین سنی ۲/۳۵ ± ۲۴/۴۱ و سابقه ورزشی ۲/۳۵ ± ۱۲/۶ انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگذاری شدند. در ادامه گروه آزمایش طی شش هفته برنامه مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر ارتقای عملکرد ورزشی را دریافت کردند. همگی ورزشکاران توسط آزمون های استروپ پیچیده، عملکرد پیوسته، برج لندن و مقیاس عملکرد ورزشی مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از اندازه گیری مکرر مانووا و آنووا استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر ارتقای عملکرد ورزشی به صورت معناداری موجب بهبود توجه پایدار، توجه انتخابی و برنامه ریزی شده است (۰/۰۱> p ). هم چنین نتایج در مورد مقیاس عملکرد ورزشی نیز نشان داد ورزشکاران در طی دوره مداخله و پیگیری روند رو به رشدی را نشان دادند. نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر ارتقای عملکرد ورزشی می تواند در بهبود عملکرد شناختی و ورزشی مؤثر واقع شود و به کارگیری آن در کنار تمرینات جسمانی موجب ارتقای عملکرد ورزشی ورزشکاران خواهد شد.
مقایسه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
421-429
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها در زمینه رابطه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس بایکدیگر انجام شده است، اما مقایسه این متغیرها با یکدیگر مورد غفلت واقع شده است. بنابراین مسئله این است: آیا بین اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی تفاوت وجود دارد؟ هدف: هدف بررسی مقایسه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی وغیر متقاضی جراحی زیبایی بود. روش: پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت بود از افراد متقاضی جراحی زیبایی که به کلینیک های زیبایی شهر شیراز مراجعه کرده بودند. از بین افراد مراجعه کننده 100 نفر (مشتمل بر 13 مرد و 87 زن) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گروه کنترل نیز 100 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شیراز به شیوه ی نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه ترس از تصویر بدن لیتلتون، آکسوم و پری (2005)، پرسشنامه ی بهشیاری براون و رایان (2003)، پرسشنامه ی پذیرش و تعهد باند، هیز و زتل (2011) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند (1995). تحلیل داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: بین افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی از نظر متغیرهای مورد پژوهش تفاوت معناداری وجود دارد (0/001 ≤ p ). نتیجه گیری: می توان اظهار نمود که نارضایتی از تصویر بدن، اجتناب تجربه ای، افسردگی، اضطراب و استرس، همچنین پایین بودن سطح بهشیاری منجر به افزایش جراحی زیبایی در افراد می شوند.
پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان تازه وارد براساس هوش، سبک های هویت، ابعاد سلامت روان و جنسیت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانشجویان در نیمسال اول تحصیل تنیدگی های خاصی را تجربه می کنند که می تواند بر عملکرد تحصیلی آن ها تاثیرات نامطلوبی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط عملکرد تحصیلی دانشجویان تازه وارد با هوش، سبک های هویت، جنسیت، ابعاد سلامت روان و متغیر های مرتبط با آن، همچنین بررسی امکان پیشبینی عملکرد تحصیلی بر اساس متغیرهای فوق بود. روش ها: در ماه اول سال تحصیلی 95-1394 از 167 دانشجوی نیمسال اول دانشگاه سلمان فارسی کازرون فرم A مقیاس 3 آزمون هوش نابسته به فرهنگ کتل برای سنجش هوش، سیاهه ی سبک های هویت و مقیاس ملی سلامت روانی دانشجویان برای سنجش سبک های هویت و ابعاد سلامت روان و متغیرهای مرتبط با سلامت روان در دو نوبت اخذ شد. یافته ها: ضرایب همبستگی پیرسون رابطه ی مثبت عملکرد تحصیلی (معدل نیمسال اول) با متغیرهای هوش، جنسیت (مونث بودن)، هویت هنجاری، هویت اطلاعاتی، بهزیستی روانشناختی، حمایت اجتماعی، جو خانوادگی و رابطه ی منفی آن با افسردگی و اضطراب اجتماعی را نشان داد. با این همه در تحلیل رگرسیون صرفا متغیرهای جنسیت و هوشبهر توانستند عملکرد تحصیلی را ( R2 تنظیم شده: 091/0) پیش بینی کنند. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که همانند آنچه قبلا در دانش آموزان نشان داده شده در عملکرد تحصیلی دانشجویان نیمسال اول نیز نقش هوشبهر و جنسیت همچنان پررنگ است و هنوز سایر متغیرها نمی توانند قدرت این دو متغیر را در پیش بینی عملکرد تحصیلی داشته باشند. پیشنهاد می شود از متغیرهای دارای ارتباط معنی دار با عملکرد تحصیلی پایین در این پژوهش برای شناسایی دانشجویان در خطر عملکرد تحصیلی پایین، جهت ارائه ی مداخله های پیشگیرانه به آنها استفاده شود.
رابطه سبک های دلبستگی و خودکنترلی با رفتارهای پرخطر دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین رابطه سبک های دلبستگی و خودکنترلی با رفتارهای پرخطر دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 98 - 1397 به تعداد 82099 نفر دختر بودند. حجم نمونه 382 نفر از این دانش آموزان بر اساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های رفتارهای پرخطر نیازی، عباس زاده و سعادتی (1396) ، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و خودکنترلی تانجی بائومیستر و بونه (2004) ، پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره به روش هم زمان تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین سبک های دلبستگی و خودکنترلی با رفتارهای پرخطر رابطه معنی داری وجود دارد (0/01> P ) . نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز آشکار کرد که 70% درصد از کل واریانس رفتارهای پرخطر به وسیله سبک های دلبستگی و خودکنترلی تبیین می شود. با توجه به نتایج حاصله از تحقیق حاضر در خصوص قدرت پیش بینی سبک های دلبستگی و خودکنترلی در تغییرات رفتارهای پرخطر دختران نوجوان، پیشنهاد می شود به جهت پیشگیری از رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر، طرح های پژوهشی مداخله ای در خصوص آموزش خودکنترلی به نوجوانان و آشنایی والدین به سبک های دلبستگی و راه های افزایش سبک های ایمن طرح ریزی و اجرا شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر هیجان بر اضطراب اجتماعی و وابستگی بین فردی زنان مراجعه کننده به خانه های سلامت
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر هیجان بر اضطراب اجتماعی و وابستگی بین فردی زنان مراجعه کننده به خانه های سلامت صورت گرفت. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک های سلامت شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه آماری این پژوهش 40 نفر بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار داده شدند و گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت درمان مبتنی بر هیجان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. جمع آوری داده ها بر اساس اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران، 2000) و مقیاس وابستگی بین فردی (هیرشفیلد و همکاران، 1977) انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته های تحقیق نشان داد که درمان مبتنی بر هیجان موجب کاهش میزان اضطراب اجتماعی و وابستگی بین فردی در زنان مراجعه کننده به کلینیک های سلامت می گردد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که درمان هیجان مدار به عنوان یک رویکرد منحصر به فرد، علاوه بر کارایی در زمینه درمان اختلال های شخصیتی، می تواند در زمینه درمان سایر اختلال های روانی نیز سودمند باشد.
تشخیص قصد رفتار با پیش فرض بی گناهی: زیربنای روان شناختی اصل حقوقی برائت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنگامی که یک رفتار به دو پیامد می انجامد که یکی از آنها خوب و دیگری بد است، از کجا می فهمیم که کدام پیامد، عمدی و کدام غیرعمدی بوده است؟ با هدف شناسایی سازوکار تشخیص قصد رفتار و در یک طرح آزمایشی، 132 کودک (61 دختر) با میانگین سنّی 55 ماه از چهار پیش دبستان منطقه دو تهران با روش در دسترس گزینش و با روش تصادفی به سه گروه بی قصد (که چیزی درباره قصد شخصیت داستان به آنها گفته نشد)، قصد خوب (که به آنها گفته شد قصد شخصیت داستان خوب بوده است)، و قصد بد (که به آنها گفته شد قصد شخصیت داستان بد بوده است) گمارده شدند. ابزار پژوهش، شکلی کودکانه از داستان واگن برقی بود که در آن شخصیت داستان رفتاری انجام می داد که یک پیامد خوب و یک پیامد بد داشت و آزمودنی ها باید قضاوت می کردند که: 1) آیا پیامد بد، عمدی بود؟ 2) آیا شخصیت داستان وظیفه داشت آن رفتار را انجام دهد؟ 3) آیا رفتار شخصیت داستان درست بود؟ آزمون های مجذور کای و تحلیل واریانس نشان دادند که در هر سه نوع قضاوت اخلاقی، دو گروه بی قصد و قصد خوب با هم تفاوتی نداشتند اما تفاوت دو گروه بی قصد و قصد بد معنی دار بود. این یافته ها نشان می دهند که آزمودنی ها برای تشخیص قصد رفتار از پیش فرض بی گناهی یا همان اصل برائت سود جسته اند، یعنی پیامد خوب رفتار را عمدی و پیامد بد آن را غیرعمدی دیده اند.
الگوی ساختاری تیپ شخصیت D با اعتیاد به شبکه های اجتماعی نقش میانجی خودآگاهی هیجانی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکه های اجتماعی منبع حواس پرتی در کارهای شخصی، تحصیلی و حرفه ای هستند. پژوهش حاضر با هدف الگویی ساختاری تیپ شخصیت D با اعتیاد به شبکه های اجتماعی نقش میانجی خودآگاهی هیجانی در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه ی آماری این پژوهش را تمام دانش آموزان مقطع متوسطه ی دوم شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 1400 تشکیل می دهند. نمونه ی پژوهش 384 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه ی دوم شهرستان نورآباد (دلفان) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه های تیپ شخصیتی D دنولت (1998)، خودآگاهی هیجانی لاهی و همکاران (2011) و پرسش نامه ی اعتیاد به شبکه های اجتماعی توتگون- یونال و دنیز (2015) به صورت آنلاین پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS.24 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین تیپ شخصیتی D با خودآگاهی هیجانی رابطه ی منفی وجود داشت (001≥P). همچنین بین تیپ شخصیت D با اعتیاد به شبکه های اجتماعی رابطه ی مثبت وجود دارد (001≥P). الگوی پیشنهادی با داده ها از برازش لازم برخوردار بود. مدل یابی معادله ی ساختاری نشان داد که 25 درصد از واریانس خودآگاهی هیجانی و 32 درصد از واریانس اعتیاد به شبکه های اجتماعی توسط تیپ شخصیت D و خودآگاهی هیجانی تبیین می شود. اگرچه تیپ شخصیتی افراد و میزان آگاهی از هیجانات در اعتیاد به شبکه های اجتماعی مرتبط است، اما باید در نظر داشت که استفاده درست از این شبکه ها می توانند منبع مفیدی در فرآیند آموزش اولیه ی دانش آموزان و دانشجویان باشنلزبد.