فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۶۶۱ تا ۱۱٬۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
فضای مصنوع و غیرمصنوع، همواره مورد ادراک و ارزیابی آدم ی قرار می گیرد. و نیاز به فضاهای آشنا و هویتمند از مهمترین شاخصه های کیفی زندگی انسان است. بر اساس مطالعات علوم مرتبط با روان، ناخودآگاه انسان، شامل خاطرات جمعی و فردی از اشکال و فرم های گذشته است. از این رو آدمی در برخورد با برخی فضاها، به سرعت احساس آشنایی و نزدیکی دارد. و در بعضی دیگر احساس غربت. در این نوشتار به دنبال ضرورت این موضوع در طرح فضا، این پرسش مطرح است که آیا با نگاهی به فرایند شکل گیری طرح واره های ذهنی از فضا در ناخودآگاه و نحوه انطباق داده های جدید با آن می توان به صورت عمیق به نحوه آشناپنداری (این همانی) و هویتمندی فضا پرداخت؟. در این تحقیق با نگاهی بین رشته ای، مروری بر مقوله ناخودآگاه در حوزه روان شناسی و معماری صورت پذیرفته. و سپس مکانیزم تأثیر آن بر نحوه شناخت فضای مصنوع مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق کیفی است، که در ابتدا مطالب به صورت کتابخانه ای و اسنادی در حوزه روان شناسی و شناخت ناخودآگاه و مراحل ادراک و شناخت توسط آن در ذهن انسان جمع آوری شده. و سپس به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه آنکه بررسی نحوه درک فضا توسط آدمی در ایجاد کیفیت هایی همانند "این همانی و هویتمندی" مؤثر می باشد و ناخودآگاه انسان به عنوان منبع اصلی خاطرات و تأثیر بر رفتار و انتخاب آدمی نیاز به توجه و بررسی بیشتری در نحوه طراحی آینده فضاهای معماری دارد.
مقایسه اثر بخشی آموزش خود متمایز سازی و واقعیت درمانی بر صمیمیت، سازگاری و توانایی ابراز وجود زنان متاهل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش خود متمایز سازی و واقعیت درمانی بر صمیمیت، سازگاری و ابراز وجود زنان متاهل انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان متاهل دارای مدت ازدواج زیر 5 سال و سن بین 20 تا 40 سال شهر تبریز بودند. نمونه آماری 45 زن متاهل، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دوگروه آزمایش، یک گروه برای آموزش واقعیت درمانی و یک گروه برای آموزش خود متمایز سازی (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها در مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری از پرسشنامه صمیمیت زناشویی (باگاروزی، 2001)، پرسشنامه سازگاری (اسپانیر، 1976) و پرسشنامه ابراز وجود (گمبریل و ریچی،1975) استفاده شد. داده های بدست آمده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش خود متمایزسازی و واقعیت درمانی بر صمیمیت، سازگاری و ابراز وجود زنان متاهل موثر است. همچنین بر اساس نتایج، بین اثر بخشی آموزش خود متمایزسازی و واقعیت درمانی بر صمیمیت، سازگاری و ابراز وجود زنان متاهل تفاوت معناداری وجود ندارد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان بیان کرد برای افرادی که از صمیمیت، سازگاری و ابراز وجود کمی برخوردار هستند می توانند از خود متمایزسازی و واقعیت درمانی به عنوان روش درمانی استفاده کنند.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با مفهوم بندی طرحواره ای، و زوج درمانی گاتمن بر آزار عاطفی: یک مطالعه ی مقایسه ای بر روابط زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از رنج های مربوط به تعاملات زوجین، آزار عاطفی است که با مشکلات روانی همراه است. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (با استفاده از مفهوم بندی طرحواره ای) و زوج درمانی گاتمن بر آزار عاطفی در روابط زوجین بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام زوج هایی بودکه در بهار 1398 به مرکز مشاوره رازی در شهر کرج مراجعه کردند. با روش نمونه گیری در دسترس، 30 زوج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 10 زوج) گمارده شدند. شرکت کنندگان در هر سه گروه، با استفاده از مقیاس آزار عاطفی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس آمیخته نشان داد که بین میانگین نمره های دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری، تفاوت معنادار وجود دارد. زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرحواره ای همه مؤلفه های آزار عاطفی را (0.01>p) کاهش داد. زوج درمانی گاتمن نیز مؤلفه های آزار کلامی/ انتقاد) (0.01>p) و مؤلفه های غفلت/ کناره گیری و سلطه گری را در سطح (0.01>p) کاهش داد. تفاوت اثر دو روش درمانی بر هیچ یک از مؤلفه های آزار عاطفی معنادار نبود. نتیجه گیری: هر دو روش درمانی اثربخش بوده اند و می توان از آنها برای کاهش آزار عاطفی زوجین استفاده کرد.
تدوین مدل ساختاری تعهد زناشویی بر اساس بخشایشگری و خود-تمایزیافتگی با میانجی گری صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای درک کیفیت و ثبات روابط زناشویی، توجه به تعهد زناشویی به اندازه رضایت زناشویی اهمیت دارد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علی تعهد زناشویی بر اساس بخشودگی و تمایزیافتگی با میانجیگری صمیمیت زناشویی، انجام گرفت. روش پژوهش ازلحاظ ماهیت کمی، ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری است. نمونه ای به حجم 442 نفر از میان تمامی کارکنان متأهل آموزش وپرورش ناحیه 1 و 2 سنندج به صورت در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های تعهد زناشویی (Adams & Jones, 1997)، صمیمیت زناشویی (Walker & Thompson, 1983)، خود تمایزیافتگی (Skowron & Schmitt, 2003) و بخشش(Pollard & Anderson, 1988) توسط آزمودنی ها تکمیل شد. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که بخشش (47/0=β، P≤01/0)، تمایزیافتگی (13/0=β،P ≤ 05/0) و صمیمیت (12/0=β، P ≤ 05/0) بر تعهد زناشویی اثر مستقیم دارند. همچنین بخشش (08/0) و تمایزیافتگی (02/0) با واسطه صمیمیت بر تعهد زناشویی، اثر غیرمستقیم دارد. یافته های پژوهش بیانگر برازش مدل مفهومی تعهد زناشویی بر اساس تمایزیافتگی و بخشش با واسطه گری صمیمیت زناشویی با مدل تجربی است. درمجموع یافته های این پژوهش نشان دهنده تأثیر بخشش، تمایزیافتگی و صمیمیت بر تعهد زناشویی است و درنتیجه باوجود تعهد زناشویی زوج علی رغم تجربه رویدادهای دردناک همچنان باهم بودنشان را حفظ می کنند و با مقید بودن به اعمال و چهارچوب هایی خاص به یک هدف عالی مقید می باشند.
نقش ذهن آگاهی و راهبردهای تنظیم هیجانی در سازگاری زناشویی دانشجویان متأهل
حوزههای تخصصی:
هیجان ها و شیوه رویارویی با آن ها نقشی اساسی در روابط صمیمی داشته و در شکل گیری و تداوم این روابط سهیم هستند. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن نقش راهبردهای تنظیم هیجانی و ذهن آگاهی در سازگاری زناشویی دانشجویان متأهل بود. بدین منظور 250 دانشجوی متأهل از میان دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شده و ابزارهای پژوهش در اختیار آن ها نهاده شد که از میان آن ها 216 شرکت کننده (165 زن؛ میانگین سنی 02/6 ± 38/26 و 51 مرد؛ میانگین سنی 09/4 ± 45/31) ابزارها را به صورت کامل تکمیل کرده و برگرداندند. ابزارها دربرگیرنده پرسشنامه تنظیم هیجانی ( ERQ )، پرسشنامه ذهن آگاهی ( MAAS ) و مقیاس سازگاری زناشویی ( DAS ) بود. یافته ها نشان داد راهبرد سرکوبی با هر چهار مؤلفه (رضایت، همبستگی، توافق، محبت) و نمره کل سازگاری زناشویی رابطه منفی معنادار (01/0> P ) و راهبرد ارزیابی دوباره تنها با یکی از مؤلفه های (همبستگی) سازگاری زناشویی (01/0> P ) رابطه دارد. همچنین، میان ذهن آگاهی با همه مؤلفه ها و نمره کل سازگاری زناشویی رابطه مثبت معنادار (01/0> P ) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد راهبرد سرکوبی و ذهن آگاهی قادر به پیش بینی مؤلفه های رضایت زناشویی (به ترتیب 20/0-= β و 32/0= β )، همبستگی (به ترتیب 16/0-= β و 24/0= β )، توافق (به ترتیب 20/0-= β و 24/0= β )، محبت (به ترتیب 30/0-= β و 34/0= β ) و نمره کل سازگاری زناشویی (به ترتیب 24/0-= β و 33/0= β ) هستند. نتایج نشانگر این است که سرکوبی هیجان ها منجر به کاهش سازگاری زناشویی شده و ذهن آگاهی بیشتر منجر به افزایش سازگاری زناشویی می شود.
رهیاری پس از طلاق مداخله جدیدی جهت تسهیل سازگاری پس از طلاق
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده اساسی ترین نهاد اجتماعی زمینه ساز جوامع و تاریخ بشر است. طلاق یکی از مباحث اجتماعی است که اغلب برای اعضای خانواده مشکلاتی ایجاد می کند که باعث آسیب پذیری آن ها می شود. تاکنون علیرغم تمام تلاش های انجام شده، برای پیشگیری از طلاق، آمار نشان می دهد که روز به روز آمار طلاق رو به افزایش است. هدف: هدف تحقیق حاضر فراهم کردن چارچوبی برای رهیاری پس از طلاق است. نتایج در سه قسمت تقسیم بندی شده است. تعریف رهیاری و حوزه های مرتبط، رهیاری خانواده، و سازگاری پس از طلاق و مداخله رهیاری که برای آن نیاز است. روش: مطالعه حاضر توصیفی تحلیلی (از نوع مروری) است که به بررسی جامع پژوهش های صورت گرفته در حوزه رهیاری پرداخته است. در مرحله اول، مجموعاً تعداد ۴۳۲ مقاله انگلیسی و تعداد ۳ مقاله فارسی ثبت شده، برگزیده شد. در آخر بعد از بررسی نهایی ۸۴ مقاله از این مقالات انتخاب شدند. یافته ها: از آنجایی که تحقیقات در رهیاری بسیار محدود است، هیچ سابقه ای برای مداخلات رهیاری در ارتقا زندگی افراد مطلقه در سراسر دنیا وجود ندارد. در این راستا، اثربخشی مداخلات آینده نگر مانند رهیاری می تواند در کاهش مشکلات ناشی از طلاق مؤثر باشد؛ بنابراین رهیاری مداخله مفیدی است که می تواند نقش اساسی در سازگاری پس از طلاق داشته باشد. نتیجه گیری: اگرچه طلاق برای اعضای درگیر آن عواقبی به دنبال دارد، مداخله رهیاری پس از طلاق می تواند کیفیت زندگی طلاق گرفتگان را ارتقا بخشد و به آن ها در مدیریت تغییرات تحمیل شده توسط طلاق کمک کند، پس سازگاری پس از طلاق از نتایج آن خواهد بود.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی و واقعیت درمانگری بر تنظیم شناختی هیجان در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
647-655
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به مقایسه اثر بخشی شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی و واقعیت درمانگری و تنظیم شناختی هیجان پرداخته اند. . اما پیرامون بررسی مقایسه اثربخشی شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی و واقعیت درمانگری بر تنظیم شناختی هیجان در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم شکاف تحقیقاتی وجود دارد . هدف: مقایسه تأثیر شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی و واقعیت درمانگری بر تنظیم هیجان مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود. روش: این پژوهش با استفاده از روش نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و یک دوره پیگیری یک ماهه با استفاده از طرح دو گروه آزمایش و یک گروه گواه انجام شد. جامعه مادران دارای کودک مبتلا به طیف اوتیسم شهر مشهد بود که 36 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 12 تایی گمارش شدند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله و یک ماه بعد در مرحله پیگیری به پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) پاسخ دادند. یک گروه آزمایش تحت شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی (محمدخانی و خانی پور، 1396) و گروه دوم تحت واقعیت درمانگری (ووبولدینگ، 2013) به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای بصورت هفتگی قرار گرفته و هیچ مداخله ای طی این مدت بر گروه گواه صورت نگرفت. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد . یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین تأثیر دو درمان بر نمرات متغیر تنظیم شناختی هیجان وجود دارد ) 0/05 (P≤ و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با واقعیت درمانگری تأثیر بیشتری بر تنظیم شناختی هیجان مادران دارد. نتیجه گیری: به منظور بهبود تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم می توان از روش شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده کرد.
تاثیر آموزش تنظیم هیجان به روش گراس برتکانشگری دانشجویان سیگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
205 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش تنظیم هیجان به روش گراس بر تکانشگری دانشجویان سیگاری بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح گروه کنترل نامعادل انجام شد. برای این منطور، از بین 100 دانشجوی سیگاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان که به روش خود اظهاری و معرفی دوستان خود شناسایی شد، 30 نفر که در دسترس و حاضر به همکاری بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش وکنترل جایگزین شد. نخست درهردوگروه، مقیاس تکانشگری بارات(1997) اجرا شد، سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه به صورت گروهی، آموزش تنظیم هیجان به روش گراس را دریافت کرد. اما گروه کنترل، هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. پس از پایان آموزش، دوباره برای هر دو گروه مقیاس تکانشگری بارات اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از واریانس چند متغیره (MANOVA) برای نمرات افتراقی نشان داد که: آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس تکانشگری دانشجویان را به گونه ای معنی دار کاهش داده است. بعلاوه، آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس تکانشگری شناختی، تکانشگری بی برنامگی، و تکانشگری حرکتی دانشجویان سیگاری به گونه ای معنی دار کاهش داد. نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان به روش گراس بر تکانشگری دانشجویان سیگاری تأثیر دارد و تکانشگری را کاهش می دهد. بنابراین، از آنجاکه افراد سیگاری وقتی در معرض هیجانات منفی قرار می گیرند، احتمالا" بدون برنامه ریزی و به صورت تکانشی عمل می کنند؛ لذا آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس در کاهش تکانشگری افراد سیگاری موثر است.(p<0.01)
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت بر افسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به لوپوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
127 - 144
حوزههای تخصصی:
مقدمه: لوپوس بیماری است که با ایجاد اضطراب در فرد باعث نگرانی و تنش در پاسخ به شرایط تهدیدکننده می گردد. این تغییر در ساختار خلقی افراد باعث ایجاد افسردگی و تغییر در کیفیت زندگی افراد می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت برافسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با یک گروه گواه می باشد.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک تحت درمان در بیمارستان های شهر شیرازمی باشد (N=750), که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از میان جامعه آماری 80 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (یک گروه گواه 20 نفره و 3 گروه آزمایش 20 نفره) تقسیم شدند. ابزارهای بکاررفته در این پژوهش شامل مقیاس افسردگی بک، اضطرابزونگ (SAS) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. یافته ها: داده های گرداوری شده با روش تحلیل کواریانس نشان داد که این درمان بر لوپوس سیستمیک در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنادار دارد (p<0.001). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، درمان مبتنی بر شفقت (CFT) بر بهبود افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی آزمودنی های مورد مطالعه دارد. برای تبیین می توان چنین گفت که رویکرددرمانی مبتنی بر شفقت برای افراد دارای بیماری لوپوس سیستمیک تحت درمان مناسباست چرا که با زندگی روزمره ورفتارهای آن ها درطی روز همخوانی دارد.
مروری بر مداخلات مبتنی بر ذهن سازی و کارکرد تأملی والدینی(PRF)؛ مقدمه ای بر معرفی روش های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر پژوهش های بسیاری در زمینه توانایی ذهن سازی و نقش کارکرد تأملی والدینی در بروز انواع اختلالات روان شناختی انجام گرفته است. این توانایی حکایت از فهم و درک والدین از وضعیت روانی کودک داشته که در نهایت باعث می شود کودک نیز در طول رشد به این توانایی دست یابد. در این مطالعه، مروری بر مداخلات مبتنی بر نظریه ذهن سازی، مطالعات تجربی در زمینه کارکرد تأملی، به ویژه نقش توانایی ذهن سازی والدین بر اختلالات و مشکلات رفتاری کودکان خواهیم داشت. به این منظور، مقالات در دسترس تا پیش از سال 2019 و با رعایت معیارهای ورود و خروج، مورد مطالعه قرار گرفتند. عبارت های ذهن سازی، کارکرد تأملی، کارکرد تأملی والدینی، مداخلات مبتنی بر ذهن سازی در پایگاه های معتبر مقالات علمی جستجو شد. در نهایت مقالات استخراج شده مورد مطالعه قرار گرفته و نقاط اشتراک و افتراق آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
پیش بین های تعهد زناشویی: سبک های دلبستگی و راهبردهای حفظ رابطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1 - 16
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی نقش راهبردهای حفظ رابطه و سبک های دلبستگی در پیش بینی تعهد زناشوییبود. روش: جامعه این پژوهش شامل کلیه افراد متأهل شهر تهران بود که از میان آن ها 372 فرد متأهل (233 زن و 139 مرد) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه راهبردهای حفظ رابطه (استفورد، داینتون و هاس، 2000)، پرسشنامه سبک دلبستگی (هازن و شیور، 1987) و خرده مقیاس تعهد شخصی پرسشنامه مدل سرمایه گذاری (رازبلت، مارتز و آگنیو، 1998) جمع آوری شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خرده مقیاس اطمینان بخشی، باز بودن، مدیریت تعارض، تقسیم وظایف، مثبت نگری، نصیحت و سبک دلبستگی ایمن با تعهد زناشویی رابطه مثبت معنی دار و بین سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با تعهد زناشویی رابطه منفی معنی داری به دست آمد (0/05=P.). همچنین تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که چهار خرده مقیاس راهبردهای حفظ رابطه (اطمینان بخشی، باز بودن، تقسیم وظایف و مثبت نگری) و سبک های دلبستگی (ایمن، اجتنابی و اضطرابی) می توانند تعهد زناشویی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها، می توان نتیجه گرفت که راهبردهای حفظ رابطه و سبک دلبستگی در تعهد زناشویی تأثیر دارند.
کارکرد ردیابی چشمی در تشخیص زودرس نقص خفیف شناختی (MCI)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشخیص زودهنگام دمانس در سالمندان همواره دشوار بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی حرکات چشم سالمندان به منظور سنجش توانایی این ابزار در تشخیص زودرس نقص خفیف شناختی به عنوان مرحله پیش درآمد دمانس است. بدین منظور، 60 نفر از سالمندان کانون بازنشستگان فرهنگیان شهر اصفهان به شکل دردَسترس انتخاب شدند و آزمون NUCOG به منظور غربال گری بر روی آنها انجام شد. سپس ۳ گروه 8نفره (سالم، مبتلا به دمانس و مبتلا به نقص خفیف شناختی) به شکل تصادفی انتخاب و در تکالیف ردیابی چشمی بررسی شدند. نتایج نشان داد سالمندان سالم بیشترین و سالمندان مبتلا به دمانس کمترین میزان توجه و یادآوری تصویر تکراری را در مکث دودقیقه ای مبذول داشتند. افراد مبتلا به نقص خفیف شناختی به شکل معنی داری بین این دو طیف بودند (۰۱/۰>P). به نظر می رسد با کمک ردیابی چشمی بتوان به تشخیص سریع و کم هزینه ای برای نقص خفیف شناختی دست یافت.
عوامل بازدارنده هیجان های پیشرفت در دانشجویان تحصیلات تکمیلی (بر اساس نقش کنترل تحصیلی ادراک شده، ارزیابی شناختی استرس تحصیلی، هزینه- سود ادراک شده، و حمایت اجتماعی ادراک شده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی برخی عوامل فردی و اجتماعی بازدارنده ی هیجان های پیشرفت دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام شد. جامعه پژوهش تمام دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 99-1398 بودند. حجم نمونه 400 تن (224 دختر و 176 پسر) بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس از بین 14 دانشکده موجود، 7 دانشکده با نام های ادبیات و علوم انسانی، اقتصاد- مدیریت و علوم اجتماعی، علوم تربیتی و روان شناسی، حقوق و علوم سیاسی، مهندسی مکانیک، مهندسی برق و کامپیوتر، و مهندسی مواد و عمران انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های کنترل تحصیلی ادراک شده پری، لادکیج، پکران و پلتییر (2001)، ارزیابی شناختی استرس تحصیلی پی کاک و لانگ (1990)، انتظار-ارزش- هزینه- سود رشید و دلفان (1398)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، دهلم، زیمت و فارلی (1988) و هیجان های پیشرفت پکران (2005) سود برده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشانگر نقش معنادار کنترل تحصیلی ادراک شده، ارزیابی شناختی (به غیر از مؤلفه تهدید)، هزینه- سود ادراک شده، و حمایت اجتماعی ادراک شده (به غیر از مؤلفه حمایت دوستان) در پیش بینی هیجان های پیشرفت منفی دانشجویان بود. بر پایه یافته ها پیشنهاد می شود کادر آموزشی دانشگاه ها در کنار آموزش، با شناخت و دستکاری ارزیابی های شناختی معیوب دانشجویان و تبدیل آنها به ارزیابی های کارآمد، طراحی محیط های یادگیری و اجتماعی (به ویژه خانواده) حمایت کننده همراه با برقراری تعامل مثبت، آشناسازی دانشجویان با سود تحصیل همانند آموزش کارآفرینی، در سازگاری هیجانی بهتر دانشجویان و نیز کاهش هیجانهای منفی آنها نقش موثری داشته باشند.
نقش مؤلفه های مهارت های فراشناختی و نگرش به درس ریاضی در پیش بینی مدیریت تکالیف دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین نقش مولفه های مهارت های فراشناختیو نگرش به درس ریاضی در پیش بینی مدیریت تکالیف دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 94- 93 بود. طرح پژوهشی توصیفی - همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه به تعداد 4852 نفر بود. حجم نمونه 358 نفر بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از سه ابزار اندازه گیری (پرسشنامه حالت فراشناخت انیل و عابدی، پرسشنامه نگرش به درس ریاضی نیومن و پرسش نامه مدیریت تکالیف خو) استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین مولفه های فراشناخت شامل مولفه آگاهی و کنترل ونظارت، بطور مثبت مدیریت تکالیف درسی را تبیین می کند ()و می توان نتیجه گرفت که آگاهی، قوی ترین متغیری است که توانایی پیش بینی و تبیین مدیریت تکالیف را دارد و دومین متغیر پیش بینی کننده،متغییر کنترل ونظارت است.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه سبک و اختلال شخصیت (PSDI-S) در دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تهیه نسخه فارسی پرسشنامه سبک و اختلال شخصیت ( کوهل و کازن، 2009) و بررسی ویژگی های روان سنجی آن در بین دانشجویان بود. از بین کلیه ی دانشجویان دانشگاههای تهران، الزهرا و دانشگاه آزاد تهران (واحد مرکزی) در سال تحصیلی 99-1398، 285 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و نسخه فارسی پرسشنامه سبک و اختلال شخصیت را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آلفای کرونباخ، پایایی مرکب، شاخص روایی محتوا، نسبت روایی محتوا و تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شدند. ضریب آلفای کرونباخ برای همه زیرمقیاس ها از 60/0 بالاتر و نتایج پایایی مرکب آزمون نیز 89/0 بود. نسبت روایی محتوا بیشتر از 64 درصد و شاخص روایی محتوا بیشتر از 89 درصد بود که نشان از روایی محتوای مناسب مقیاس داشت. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که بار عاملی گویه ها بیشتر از 3/0 است و تمام مسیرها از گویه ها به متغیر پنهان در سطح 001/0 معنادار بودند و مقیاس از روایی سازه مناسبی برخوردار است. با توجه به مطلوب بودن خصوصیات روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه سبک و اختلال شخصیت ، می توان استفاده از آن را به متخصصان حوزه روان شناسی و مشاوره در موقعیت های پژوهشی و تشخیصی پیشنهاد کرد.
مقایسه آسایش روان شناختی و کیفیت زندگی در زنان مطلقه و عادی دارای فرزند
حوزههای تخصصی:
آمارهای رسمی ازدواج و طلاق کشور نشان میدهد که ازدواج هر ساله نسبت به سال قبل کاهش و درصد طلاق افزایش یافته است. این پژوهش با هدف تعیین تفاوت آسایش روانشناختی و کیفیت زندگی در زنان مطلقه و عادی دارای فرزند انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مطلقه دارای فرزند تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر تهران- منطقه شرق در سال 1399 بود، که از بین آن ها با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 50 نفر و از بین زنان متأهل (عادی) دارای فرزند ساکن در منطقه شرق تهران به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 50 نفر انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست اطلاعات دموگرافیک (فرم محقق ساخته)، پرسشنامه آسایش روانشناختی (ریف، 1980) و پرسشنامه کیفیت زندگی-فرم کوتاه (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس با SPSS نسخه 26 انجام شد. نتایج نشان داد که زنان مطلقه در مقایسه با زنان عادی کیفیت زندگی، سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و محیطی پایین تری داشته اند (05/0> P ). هم چنین، نتایج نشان داد که زنان مطلقه نسبت به زنان عادی از استقلال، تسلط محیطی، رشد شخصی، رابطه مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی و آسایش روانشناختی پایین تری برخوردار بوده اند (05/0> P ). با توجه به نتایج این مطالعه لازم است مسئولین بهداشت روان در جامعه نسبت به بهبود کیفیت زندگی و افزایش آسایش روانشناختی زنان مطلقه برنامههایی را طراحی و اجرا نمایند.
رده بندی شناختیِ مثل های مبتنی بر شناخت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش های شناخت اجتماعی بررسی چگونگی راه های ضبط، استفاده، و تفسیر آن دسته از اطلاعات است که درخصوص جهانِ اجتماعی می باشد. یکی از رهیافت های غیرمستقیم برای ورود به علوم شناختی، زبان است. در هر زبان و فرهنگ، ضرب المثل ها هم رابط اجتماعیِ بینانسلی می باشند و هم رابط اجتماعی درون نسلی؛ بنابراین از شاخص های مناسب برای مطالعاتِ درزمانی و همزمانیِ شناخت اجتماعی به شمار می آیند. این پژوهش در پی آن است که با استفاده از روشی تحلیلی_توصیفی نشان دهد: متناظر با هر الگوی شناختیِ پردازش، ضرب المثل های فراوانی در زبان وجود دارند که صریحا از طریق برجسته کردن الگوی شناختیِ مذکور یا به تأیید آن الگو اصرار می ورزد، یا به تکذیبش. بنابراین اگرچه آوردگاه طرحواره ها و شناختارها مخفی گاهی به نام ناخودآگاهِ فردی است اما فرهنگ جمعی، بسیار پیش تر از نظریه پردازان علوم شناختی، آنها را به پهنه توجهِ شناخت شناسانه و خودآگاهانه اش آورده است. مسئله پژوهش چگونگی نقش آفرینی ضرب المثل ها است در انتقال الگوهای پردازش از سطح ناهوشیارِ فردی به سطح هوشیار جمعی. نگارندگان درخصوص امثال زبان فارسی و نیز امثال زبان های دیگر تا کنون پژوهشی مشابه را رؤیت نکرده اند. زمینه تحقیق زبان فارسی است اما ازآنجاکه اثبات شی نفیِ ماعدا نمی کند، عالَمِ س خنِ تحقیق می تواند هر زبان یا گویش دیگری نیز باشد. گردآوری داده ها به روش هدفمند صورت گرفته است. خلاء التفاتِ بسنده به کاربرد علوم شناختی در پژوهش های ادبی، و متقابلا کم توجهی علوم شناختی به ظرفیت های ادبیات عامه، بر ضرورت این پژوهش صحّه می گذارد. حُسن استفاده از فرهنگ عامه، به عنوان شاهدی برای نظریات ش ناختی، در این است که آزموده-شوندگانش طبیعی اند، نه آزمایشگاهی.
مقایسه اثربخشی آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی و خودکارآمدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مقایسه رویکردهای مختلف درمانی در روان شناسی می تواند به درمانگران برای تشخیص صرفه جویی در زمان، هزینه و میزان اثربخشی آن ها کمک کننده باشد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی و خودکارآمدی کارکنان شرکت مخابرات تهران انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت پرسو الکترونیک مخابرات تهران در سال 1398 بود که از بین آن ها بر اساس جدول کوهن، 45 نفر با نمونه گیری تصادفی نسبی انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های هوش هیجانی بار- ان (1980) و خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود. گروه های آزمایش تحت آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مربیگری گشتالتی بر افزایش هوش هیجانی کارکنان، در سه مرحله آزمون اثر معنی داری وجود دارد (001/0 ≥ P ) . درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش هوش هیجانی کارکنان بین پیش آمون و پس آزمون اثر معنی داری داشته (001/0 ≥ P ) . ولی بین پس آزمون با پیگیری اثر معنی داری وجود ندارد (001/0 ≤ P ). همچنین آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش خودکارآمدی کارکنان، در مرحله پیش آزمون و پس آزمون اثر معنی داری وجود دارد (001/0 ≥ P ) . ولی آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش خودکارآمدی کارکنان، در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر معنی داری وجود ندارد (001/0 ≤ P ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل می توان نتیجه گرفت، آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند راهکار مناسبی برای افزایش هوش هیجانی و خودکارآمدی کارکنان باشد.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری روان شناختی، رشد پس از آسیب و کیفیت زندگی در بیماران مبتلابه سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب و کیفیت زندگی در بیماران مبتلابه سرطان پستان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری همراه با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلابه سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان های استان البرز در تابستان 1397 است و نمونه این پژوهش 30 نفر از بیمارانی بود که واجد ملاک های ورود به پژوهش بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 10 جلسه روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری با نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل در انعطاف پذیری روان شناختی، رشد پس از آسیب و کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p <). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رشد پس از آسیب و کیفیت زندگی مؤثر است و متخصصان حوزه سلامت می توانند به منظور ارتقاء کیفیت زندگی در بیماران مبتلابه سرطان پستان از آن استفاده کنند.
Mothers' protective strategies to cope with adolescents' online activities: A qualitative study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In digital world with spread of use of information and communication technology, online activities are the important part of daily adolescents’ activities and their protection from harms is a serious challenge for parents. The aim of this study is to qualitative investigation of mothers' protection strategies for control and management of adolescents’ online activities. Qualitative method was used to conduct the study and data were collected by using purposeful sampling and semi-structured interviews. The sample of this study was 10 efficient mothers. The data were analyzed by using grounded theory method (Strauss and Corbin approach). Findings showed that mothers with high level of cyber literacy who have regular online activities, and conduct thoughts and behaviors of their children with informing and ruling, have more positive effectiveness in protection. Indeed, according to mothers' reports, management of parent-adolescent relationship, peer relations, and entertainment have a role in reduction on harms.