فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۸۶۱ تا ۱۱٬۸۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
413-420
حوزههای تخصصی:
زمینه: آموزش توانش حل مسأله و خودکارآمد پنداری به والدین، قابلیت برخورد منطقی و مؤثر با رفتارهای مشکل آفرین کودک را در موقعیت های مختلف فرزندپروری فراهم می کند. اما مسئله اصلی اینست، آیا آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند بر حل مسئله و خودکارآمد پنداری والدگری تأثیر دارد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند بر حل مسئله و خودکارآمد پنداری والدگری انجام شد. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بدون گروه گواه بود. نمونه این پژوهش را والدین کودکان 4 تا 7 سال مدارس غیرانتفاعی شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 که به شیوه دردسترس انتخاب شدند و برای شرکت در کارگاه کودک اندیشمند اعلام آمادگی نمودند، تشکیل داد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسن (1982) و پرسشنامه خودکارآمد پنداری والدگری دومکا، استورزینگر، جکسون و روزا (1996) بود. برنامه تربیت کودک اندیشمند در 9 جلسه به صورت یک جلسه دو ساعته در هفته برگزار شد . یافته ها: یافته های مطالعه حاضر، نشان داد که پس از اجرای برنامه تربیت کودک اندیشمند میانگین نمرات حل مسئله (در مؤلفه های حل مسئله؛ اعتماد به حل مسئله، سبک گرایش – اجتناب و مؤلفه های شخصی) در مادران، حاکی از افزایش نمرات آنها در پس آزمون است (0/0001 P= ). همچنین میانگین نمرات خودکارآمد پنداری والدگری در پیش آزمون و پس آزمون مادران حاکی از افزایش نمرات در پس آزمون است (0/01 P= ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد کارگاه آموزشی تربیت کودک اندیشمند توانسته است حل مسئله و خودکارآمد پنداری مادران را در سطح معناداری پس از اجرای برنامه تغییر دهد. با استناد به افزایش نمرات می توان گفت که آموزش مادران بر انتخاب رفتار و راه حل مناسب تأثیر مثبت داشته است.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
439-449
حوزههای تخصصی:
زمینه: سندروم روده تحریک پذیر علاوه بر مشکلات جسمانی، می تواند فرآیندهای شناختی، هیجانی و روانشناختی بیماران را نیز متأثر سازد که ضروری است با بکارگیری درمان های روانشناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب ها اقدام شود. اما آیا رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند منجر به بهبود خودکارآمدپنداری درد و کاهش اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر شود؟ هدف: بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش مادران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به متخصص های گوارش در شهر زنجان در سه ماهه تابستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 مادر بیمار). گروه آزمایش مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک (لینهان، 2004) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدپنداری درد (نیکولاس، 1989) و اجتناب تجربه ای (بوند و همکاران، 2011) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر تأثیر معنادار دارد (0/001 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که رفتاردرمانی دیالکتیک با بهره گیری از تکنیک های تحمل پریشانی، پذیرش و خودنظم جویی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود خودکارآمدپنداری درد و کاهش اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مورد استفاده گیرد.
مؤلفه های موفقیت شطرنج بازان حرفه ای: نقش مؤلفه های کارکرد های اجرایی مغز با بررسی میانجی گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
579-591
حوزههای تخصصی:
زمینه : تحقیقات متعددی به بررسی رابطه کارکردهای اجرایی مغز با تاب آوری در ورزشکاران پرداخته اند، اما پیرامون پژوهش با موضوع بررسی نقش مؤلفه های کارکردهای اجرایی مغز با بررسی میانجی گری تاب آوری شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: بررسی موفقیت شطرنج بازان حرفه ای تحت تأثیر نقش مؤلفه های کارکردهای اجرایی مغز با بررسی میانجی گری تاب آوری بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی شطرنج بازان حرفه ای دارای ریتینگ ایران از سوی فدراسیون مربوطه در سال 1396-97 بودند.545 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس تاب آوری کانر و داویدسون (1991-1979)، آزمون عملکرد مداوم دیداری شنیداری (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2002)، آزمون برج لندن شالیس (1982) و نمره ریتینگ ورزشکاران شطرنج. تحلیل داده ها با روش ضریب تعیین و بارهای عاملی انجام شد. یافته ها: سه مؤلفه برنامه ریزی و سازماندهی، توجه مداوم و کنترل پاسخ به طور معنادار بر متغیر کارکرد های اجرایی بار شدند (0/05 P< ). مؤلفه های پنج گانه تاب آوری نیز به طور معناداری بر متغیر مکنون تاب آوری بار شدند (0/05 P< ). متغیر کارکرد های اجرایی و تاب آوری تأثیر مستقیم، مثبت و معنادار بر موفقیت شطرنج بازان داشتند (0/05 P< ). اثر ساختاری کل متغیر کارکرد های اجرایی نیز اثر غیر مستقیم آن به واسطه تاب آوری بر کارکرد های اجرایی معنادار بود (0/05 P< ). نتیجه گیری: با تقویت کارکرد های اجرایی میزان و احتمال موفقیت و مدال آوری شطرنج بازان افزایش یافت.
نقش میانجی گری خوددلسوزی در رابطه ی بین علائم وسواس فکری عملی با احساس گناه پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : رفتارهای وسواسی در شرایط گوناگون می تواند تجربه های احساسی متفاوتی را سبب گردد، بنابراین این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی گری خوددلسوزی در رابطه ی بین علائم وسواس فکری عملی با احساس گناه پرستاران انجام شد. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش حاضر را تمامی 486 پرستار زن شهر گرگان در بیمارستان های دولتی بودند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 20 برای هر متغیر مشاهده شده 340 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل، پرسشنامه احساس گناه کوگلر و جونز (1992)، پرسشنامه وسواس فکری عملی هاجسون و راچمن (1977) و پرسشنامه خوددلسوزی ریس و همکاران (2011) بودند. یافته ها: یافته ها نشان داد روابط معنا داری بین علائم وسواس فکری عملی پرستاران و خوددلسوزی با احساس گناه وجود داشت و مدل پژوهش تایید شد و به طور کلی 57 درصد از احساس گناه توسط علائم وسواس فکری عملی پرستاران و خوددلسوزی قابل تبیین می باشد. همچنین متغیرهای علائم وسواس فکری عملی پرستاران و خوددلسوزی بر احساس گناه اثر مستقیم معنادار دارند و مسیر غیر مستقیم علائم وسواس فکری عملی پرستاران با میانجی گری خوددلسوزی بر احساس گناه تایید گردیده شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر ضرورت نقش رفتارهای وسواسی پرستاران بر تجربه احساس گناه تاکید نمود که می تواند دلالت های کاربردی برای درمان گران و مشاوران در جهت کاهش احساس گناه با توجه به در نظر گرفتن ابعاد خوددلسوزی در پرستاران ارایه دهد.
پیش بینی افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد بر اساس استرس ادراک شده و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
217 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد بر اساس استرس ادراک شده و ناگویی خلقی می باشد. روش پژوهش حاضراز نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل دارای همسر معتاد در شهرستان پارساباد در سه ماهه سوم سال 1398 بود (N=216). 124 زن دارای همسر معتاد به عنوان نمونه و با روش در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ناگویی خلقی تورنتو بگبی و همکاران (1994)، استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، افسردگی بک و همکاران (1996) و افکار خودکشی بک (1961) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با آزمونه ای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و نرم افزار 20-SPSS تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که استرس ادراک شده و ناگویی خلقی می توانند، افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد را به طور معنی دار پیش بینی کنند (05/0>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد که استرس ادراک شده و ناگویی خلقیاز عوامل دخیل در افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد می باشند که می توان در برنامه های پیشگیری از این آسیب روان شناختی و اجتماعی، این متغیرها را موردتوجه جدی قرارداد.
اثربخشی آموزش ایمن سازی روانی بر مهارت های عصب روانشناختی و نشانگان رفتاری(کمبود توجه و تکانشگری) کودکان دارای اختلال کمبود توجه/بیش فعالی براساس مدل مایکنبام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
111 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخلات ایمن سازی روانی بر مهارت های عصب روانشناختی و نشانگان رفتاری از جمله(کمبود توجه و تکانشگری) براساس مدل مایکنیام انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی است که در آن از طرح پیش<sub> </sub>آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. به این منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از بین کودکان 7 تا 12 ساله شاغل به تحصیل در مدارس ابتدایی و مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی شهر ارومیه، تعداد 30 کودک انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15نفر) و کنترل(15نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی ده جلسه 1ساعته(دو روز در هفته) تحت آموزش ایمن سازی روانی مدل مایکنبام قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش ایمن سازی روانی بر مهارت های عصب روانشناختی(توجه، کارکردهای اجرایی، زبان، یادگیری، و خواندن) و نشانگان رفتاری(کمبود توجه و تکانشگری) کودکان دارای اختلال کمبود توجه / بیش فعالی تأثیر معنادار داشته است (05/0>P). ضمن این که آموزش ایمن سازی روانی بر عملکرد پردازش بینایی- فضایی کودکان بیش فعال موثر نبوده است. نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل از این پژوهش، می توان آموزش ایمن سازی روانی براساس مدل مایکنبام را به عنوان روشی کارآ برای بهبود مهارت های عصب روانشناختی و نشانگان رفتاری کودکان با اختلال کمبود توجه/بیش فعالی مورد استفاده قرار داد.
رابطه تنظیم شناختی هیجان و گرایش به اعتیاد: نقش میانجی احساس تنهایی اجتماعی عاطفی و طرح واره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
313-338
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تنظیم شناختی هیجان با گرایش به اعتیاد با میانجی گری احساس تنهایی و طرح واره ناسازگار در دانشجویان انجام شد. روش: پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع ارشد دانشگاه آزاد اسلامی زنجان در سال تحصیلی 97-1396 بودند که 300 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2001)، مقیاس آمادگی به اعتیاد وید وبوچر(1992)، مقیاس احساس تنهایی اجتماعی عاطفی دیتوماسو، برنن و بست (2004)، و مقیاس طرح واره ناسازگاریانگ-فرم کوتاه (1998) استفاده شد. مدل پیشنهادی به روش الگوی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و PLS ارزیابی شد. یافته ها: مدل پیشنهادی برازش مناسبی داشت. راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان و طرح واره ناسازگار اولیه بر گرایش به اعتیاد اثر مستقیم و معناداری نداشتند، درحالیکه، راهبردهای سازش نیافته تنظیم هیجان و احساس تنهایی بر گرایش به اعتیاد اثر مستقیم و معناداری داشتند. احساس تنهایی و طرح واره های ناسازگار اولیه نقش میانجی در رابطه بین راهبردهای سازش نیافته با گرایش به اعتیاد داشتند، در حالیکه، طرح واره های ناسازگار اولیه نقش میانجی در رابطه بین راهبردهای سازش یافته و گرایش به اعتیاد نداشتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر ضمن تبیین عوامل درون فردی مؤثر بر گرایش به اعتیاد در بین دانشجویان، می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های پیشگیری از اعتیاد در بین دانشجویان و جوانان مفید باشد.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سواد سلامت بر بهبود هموگلبین گلیکوزیله و فعالیت های خود مراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
173 - 188
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سواد سلامت بر بهبود هموگلبین گلیکوزیله و فعالیت های خود مراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود که به صورت پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک فوق تخصصی دیابت و بیماری های متابولیک شهر کاشان مراجع کرده بود. 30 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو به صورت هدفمند انتخاب شدند و یه صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام 15 نفر) قرار گرفتند. برنامه مداخله ای گروه آزمایش در 8 جلسه 120 دقیقه ای انجام شد. گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکردند. جهت جمع آوری داده ها از آزمایش هموگلبین گلیکوزیله و مقیاس کوتاه فعالیت های خود مراقبتی استفاده شد. داده ها با استفاده از میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکوا) تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سواد سلامت را بر بهبود هموگلبین گلیکوزیله و فعالیت های خود مراقبتی تأیید کرد. بر اساس یافته های حاضر میزان تأثیر مداخله سواد سلامت بر هموگلبین گلیکوزیله 71/0 و بر فعالیت های خود مراقبتی مبتلایان به دیابت نوع دو 76/0 بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش پیشنهاد می کند، می توان در کنار درمان های پزشکی، از گروه درمانی مبتنی بر سواد سلامت جهت بهبود شاخص های کنترل دیابت نوع دو استفاده کرد تا بدین وسیله از عوارض بیماری پیشگیری به عمل آید.
مرور سیستماتیک و فراتحلیل اصول و روش های سازگاری با بیماری روماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۷ (پیاپی ۵۲)
197-206
حوزههای تخصصی:
بیماری روماتیسم جزء شایع ترین بیماری های مزمن سیستم اسکلتی- عضلانی و بافت همبند محسوب می شوند که طیف گسترده ای از گروه های سنی مختلف را تحت تاثیر قرار می دهد. این بیماری خودایمنی مزمن بر استخوان ها، مفاصل و سایر اجزای سیستم اسکلتی تاثیرگذار بوده و باعث ناتوانی و صرف هزینه های بهداشتی زیادی می شود. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف مرور سیستماتیک و فراتحلیل کیفی اصول و روش های سازگاری با بیماری روماتیسم انجام شد. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی مقالات و پایان نامه های مرتبط با کلید واژه ها و در راستای اهدف پژوهش بود، که در نهایت 16 پژوهش مورد واکاوی و ارزیابی قرار گرفتند. بررسی شواهد موجود نشان داد که سازگاری با بیماری روماتیسم مفهومی پیچیده و چندوجهی است که نیازمند سازگاری در حوزه های مختلف زندگی است. همچنین سازگاری با بیماری روماتیسم پدیده ای پویا است که عوامل مثبت و منفی در کنار یکدیگر در آن دخیل هستند و نمی توان بی توجه به بافت زندگی فرد به طور مناسب آن را توصیف کرد. افزون براین، مهم ترین عوامل تاثیرگذار در سازگاری با بیماری روماتیسم عوامل روان شناختی، پاسخ های فردی به استرس، اختلال رفتاری و ویژگی های شخصیتی بیماران بود. یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر می تواند در آموزش و طراحی پروتکل های درمانی مناسب جهت کاهش پیامدهای منفی بیماری روماتیسم، این فرصت را در اختیار روان شناسان، مشاوران و متخصصین سلامت روان قرار دهد تا انتخاب های بیشتری جهت درمان انواع مختلف اختلال های شناختی و روان شناختی این بیماران در اختیار داشته باشند .
پیش بینی انگیزش پیشرفت دانشجویان بر اساس خود ناتوان سازی تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، نگرش های ناکارآمد و معنای تحصیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگیزه پیشرفت گرایش به تلاش برای انتخاب و انجام فعالیت هایی که هدف آنها رسیدن به موفقیت یا دوری از شکست است. این پژوهش با هدف پیش بینی انگیزش پیشرفت دانشجویان بر اساس خود ناتوان سازی تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، نگرش های ناکارآمد و معنای تحصیل انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان خوابگاهی پسر دانشگاه تهران و نمونه آماری شامل 293 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس (1977)، خود ناتوان سازی تحصیلی جونز و رودولت (1982)، خودکار آمدی تحصیلی جینگز و مورگان (1999)، نگرش های ناکارآمد بک و وایسمن (1987) و معنای تحصیل هندرسون-کینگ و اسمیت (2006) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون و t تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه بین خود ناتوان سازی تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و معنای تحصیل با انگیزش پیشرفت در سطح 01/0 مثبت و معنادار است و رابطه نگرش های ناکارآمد با انگیزش پیشرفت منفی و معنادار است(01/0 P< ). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین 21 درصد از واریانس انگیزش پیشرفت را تبیین می کنند. نتایج این پژوهش به شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزش پیشرفت کمک کرده و لزوم توجه بیشتر مسئولان را به این عوامل جهت ارتقای انگیزش پیشرفت و موفقیت های بعدی نشان می دهد.
تأثیر برنامه افق زمانی بر حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: والدین کودکان کم شنوا در حمایت اجتماعی ادراک شده با مشکل مواجه هستند و نسبت به زندگی خود، نگرشی منفی دارند. از سوی دیگر، برنامه افق زمانی که منعکس کننده پسخوراندها، باورها، و ارزش های افراد در طول زمان است با حمایت اجتماعی ادراک شده، مرتبط است. پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش برنامه افق زمانی بر حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان کم شنوا انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از مادران کودکان کم شنوا در دامنه سنی 7 تا 10 سال در سال تحصیلی 97-1396 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، جایدهی شدند. گروه آزمایش در10 جلسه آموزش برنامه افق زمانی (هفته ای 2 جلسه، هر جلسه 60 دقیقه ) شرکت کردند؛ در حالی که گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفتند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مقیاس ارزیابی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، دهلم، زیمت و فارلی، 1988) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه افق زمانی، اثر معناداری بر حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان کم شنوا در سطح کل (0/0001P< و 50/04F=) و در سطح خرده مقیاس های حمایت از طرف خانواده (12/28F=)، حمایت از طرف دوستان (10/74F=)، و حمایت از طرف افراد مهم زندگی (13/65F=) داشته است (0/001P<). نتیجه گیری: افق زمان به این موضوع که افراد چگونه رفتارشان را به گذشته، حال، و آینده ربط می دهند و همچنین به بهزیستی فردی و تجربه های شخصی افراد، وابسته است و بر فرایندهای شناختی و همچنین روابط اجتماعی آنها تأثیر می گذارد؛ بنابراین به نظر می رسد که آموزش این برنامه نقش مهمی در حمایت اجتماعی ادراک مادران کودکان کم شنوا ایفا می کند.
بررسی صلاحیت آموزشی اعضای هیئت علمی از دیدگاه اساتید و دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناسایی نقاط قوت و ضعف صلاحیت های اساتید خصوصاً در شاخه های پزشکی گامی مهم در زمینه ی ارتقای آموزش و بدنبال آن سلامت جامعه محسوب می شود، مطالعه ی حاضر با هدف تعیین صلاحیت آموزشی اعضای هیئت علمی از دیدگاه اساتید و دانشجویان انجام شد. روش کار: مطالعه مقطعی حاضر بر روی اعضای هیئت علمی رشته پرستاری و دانشجویان پرستاری دانشکده ی پرستاری و مامائی زاهدان در سال 1395 انجام شد. 40 استاد به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. و به ازای هر استاد به تصادف سه دانشجو انتخاب شد. صلاحیت آموزشی اساتید با استفاده از پرسشنامه ی خودارزیابی صلاحیت آموزشی اساتید و پرسشنامه ی صلاحیت آموزشی اساتید از منظر دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات حاصل، با استفاده از آزمون های تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، همبستگی پیرسون و تی زوج تحت نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: میانگین نمره ی صلاحیت آموزشی اعضای هیئت علمی به روش خودگزارشی 2/6±47/82 و میانگین این نمره، از دید دانشجویان 08/11±40/65 گزارش شد. این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (001/0> P). اما میان نمره ی صلاحیت آموزشی اساتید، با ویژگی های فردی اساتید و دانشجویان اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت (05/0< P) نتیجه گیری: توانمندی آموزشی اعضای هیئت علمی از دیدگاه اساتید در سطح عالی و از دیدگاه دانشجویان در سطح خوب ارزیابی شد. این اختلاف، برنامه ریزی مناسب جهت ارتقاء توانمندی آموزشی اساتید را می طلبد و مطالعات بیشتر برای کشف عوامل مؤثر بر توانمندی آموزشی توصیه می شود.
رابطه ویژگی های شخصیتی مادر و عوامل تنش زای دوران بارداری با اختلال اضطرابی کودکان
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی مادر و عوامل تنش زای دوران بارداری با اختلال اضطرابی کودکان است. این پژوهش از نوع توصیفی-کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق کلیه کودکان به همراه مادران مراجعه کننده به روانشناسان دارای مجوز مشهد مقدس بود. ضمن بررسی ملاک های ورود به پژوهش، تعداد 53 کودک با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به منظور بررسی فرضیات تحقیق از پرسشنامه های اضطراب کودکان اسپنس (فرم والدین)، اضطراب بارداری وندنبرگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه شخصیتی نئو استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب رگرسیون و ضریب همبستگی و با استفاده از نرم افزار SPSS -21 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های بدست آمده از تحلیل داده ها نشان دهنده معنادار بودن مدل رگرسیونی پیش بینی اضطراب کودکان بر اساس عوامل تنش زای بارداری و ویژگی های شخصیتی N ، A و O مادران بود. این یافته ها بیانگر توجه به شرایط روانی مادران در دوران بارداری، به دلیل تأثیر این شرایط بر عملکرد روانی فرزندان آن ها در سال های بعد، می باشد.
بررسی اثربخشی اصلاح سوگیری تفسیر، بر ترمیم و کاهش علائم رفتاری و شناختی بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماری افسردگی یکی از بیماری های شایع و مزمن در میان اقشار مختلف مردم است که میزان همبودی بالایی با سایر اختلالات روانی دارد. اما مسئله اصلی این اینست، آیا اصلاح سوگیری تفسیر برترمیم و کاهش علائم رفتاری و شناختی بیماران مبتلا به افسردگی تأثیر دارد؟ هدف: بررسی اثر بخشی اصلاح سوگیری تفسیر برترمیم و کاهش علائم رفتاری و شناختی بیماران مبتلا به افسردگی بود . روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و با پیگیری بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به افسردگی خفیف تا شدید بود تعداد 15 نفر به روش نمونه گیری دردسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارها عبارتند از: مقیاس افسردگی بک )II 1961)، نسخه ویرایش شده چک لیست نشانه ها ( SCL-90-R ) آزمون ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم بارون و کوهن (۲۰۰۱) و نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا (نجاتی و همکاران، ۱۳۹۳) . تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آنوای یک راهه درون گروهی با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: اصلاح سوگیری تفسیر برترمیم و کاهش علائم رفتاری و شناختی بیماران مبتلا به افسردگی تأثیر دارد (0/001 p< ) نتیجه گیری: می توان، به منظور کاهش نشانه های شناختی و رفتاری افسردگی از اصلاح سوگیری تفسیر استفاده نمود.
رابطه ی نهایی خواهی گرایی و ذهن آگاهی با فرسودگی تحصیلی از طریق میانجی گری خویشتن پذیری غیرمشروط و سبک های کنارآمدن در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در مطالعات پیشین مشخص شده است که متغیر فرسودگی تحصیلی تحت تأثیر متغیرهای گوناگون مانند نهایی گرایی خواهی و ذهن آگاهی است، اما فرآیند این تأثیرگذاری به ویژه از طریق متغیر میانجی نشان داده نشده است. هدف: آزمون مدل رابطه ی نهایی خواهی گرایی با فرسودگی تحصیلی با میانجی گری خویشتن پذیری غیرمشروط و سبک های کنارآمدن بود. روش: روش پژوهش، غیرآزمایشی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری را تمام دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر تهران. در سال تحصیلی 1396-1395 تشکیل داده بود. نمونه ای به تعداد 510 نفر با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شد. داده ها از طریق مقیاس فرسودگی تحصیلی ماسلش (2002)، مقیاس نهایی خواهی گرایی چند بعدی فراست و همکاران (1990)، مقیاس خویشتن پذیری غیرمشروط چمبرلین و هاگا (2001)، مقیاس ذهن آگاهی کنتاکی بئر و همکاران (2004) و مقیاس کنارآمدن با موقعیت های تنش آور اندلر و پارکر (1990) به دست آمد. یافته ها: داده ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. شاخص های برازش مدل، برازش مدل را با داده ها نشان می دهد (2/969 = x ،0/61 = P ، 57/ 0= RMSEA ، 0/933 = GFI ، 0/901 = AGFI ، 975/ 0= CFI ، 0/936 = NFI ).). نتایج پژوهش نشان داد مسیر مستقیم نهایی خواهی گرایی سازگارانه به فرسودگی تحصیلی، سبک های کنارآمدن مسئله محور (0/05 p< ) از لحاظ آماری معنی دار بودند. همچنین، رابطه نهایی خواهی گرایی سازش نایافتهانه با سبک های کنارآمدن مسئله محور و هیجان محور، خویشتن پذیری غیرمشروط (0/05 p< ) معنی دار بودند. رابطه نهایی خواهی گرایی سازش نایافتهانه با فرسودگی تحصیلی (0/05< p ) غیر معنی دار بود. رابطه ذهن آگاهی با خویشتن پذیری غیرمشروط (0/05 p< ) معنی دار بود. به علاوه، رابطه ذهن آگاهی با فرسودگی تحصیلی، سبک های کنارآمدن مسئله محور و هیجان محور (0/05< p ) غیر معنی دار بود. از سوی دیگر، نتایج نشان داد رابطه غیرمستقیم نهایی خواهی گرایی سازگارانه، سازش نایافتهانه و ذهن آگاهی به فرسودگی تحصیلی از طریق خویشتن پذیری غیرمشروط، سبک های کنارآمدن مسئله محور و هیجان محور معنی دار بود. نتیجه گیری: نهایی خواهی گرایی و ذهن آگاهی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق ماینجی های سبک های کنار آمدن و خویشتن پذیری غیر مشروط با فرسودگی تصحیلی مرتبط است.
بازنمایی موضوع مرگ و نمادهای هیجان ساز آن در کانال های خبری مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
29-58
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه های تلویزیونی و اخبار، سرشار از صحنه هایی است که یادآوری می کند زندگی، بدون شک پایان خواهد یافت. هدف از پژوهش حاضر بررسی بازنمایی اخبار مرگ و نمادهای هیجان ساز آن در کانال های خبری مجازی بود. روش: روش تحقیق کیفی و ازنوع تحلیل مضمون بود. جامعه مورد مطالعه کانال های خبری مجازی و نمونه به صورت در دسترس شامل چهار کانال پرمخاطب بود که در آن اخبار مرگ در ماه های اردیبهشت تا مرداد 1398 بررسی شد. اینکه کدام ماه از کدام کانال انتخاب شود، به صورت تصادفی بود و نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. یافته ها: بر اساس تحلیل مضامین اخبار، بازنمایی اخبار مرگ در ده مضمون عوارض جسمانی و بیماری ، حوادث غیرعمدی، مرگ مغزی، سوء مصرف الکل و مواد، خودکشی، کشتار جمعی، قتل ، قصاص، سهل انگاری منجر به مرگ و مرگ و کشتار حیوانات و بازنمایی شیوه های جلب توجه و افزایش هیجان در پنج مضمون صحنه پردازی و برجسته سازی (حساس بودن محل و زمان وقوع، نماد ترس و دلهره و ایجاد تضاد)، نمادهای محرک تصور و خیال (همایندی و تداعی، وضعیت ناتمام و مبهم)، نمادهای کمی (افزایش آماری و حجم پوشش خبری)، نمادهای اهمیت (مسئولیت گوینده خبر و شهرت) و اشاره به تابوها (تجاوز منجر به مرگ) طبقه بندی شد. نتیجه گیری: تفاوت میان بازنمایی این عوامل مرگ ومیر در پژوهش های پیشین و اخبار، در بررسی و ارائه شیوه های پیشگیری در پژوهش هاست. در حالی که در اخبار مرگ ومیر، آگاهی بخشی و ارائه راهکارهای مفید پیشگیرانه تقریبا در حد صفر بوده است. این مسأله موجب نشخوار مداوم رویدادهای منفی می شود که هیجانات اندوه، ترس و خشم را افزایش و موجب احساس ناامنی مردم می شود.
تأثیر آموزش بازی های حرکتی موزون مادر-کودک بر کاهش پرخاشگری کلامی و غیرکلامی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
234-247
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرخاشگری یکی از عمده ترین مشکلات رفتاری در کودکان است که بیشتر نتیجه خانواده های سازمان نایافته، ساختار ناسالم، و نحوه ارتباط نامطلوب والدین با کودک است؛ بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش بازی های حرکتی موزون مادر-کودک بر کاهش پرخاشگری کلامی و غیرکلامی کودکان 3 تا 5 سال انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل دختران و پسران 3 تا 5 سال حاضر در مهدکودک دانشگاه شهید بهشتی در سال 1396 بود. پس از غربالگری با مقیاس پرخاشگری واحدی و همکاران (1387)، 18 دختر و پسر به همراه مادران شان به شیوه در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی، جایدهی شدند. کودکان و مادران گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه تحت آموزش بازی های حرکتی موزون مادر-کودک قرار گرفتند ، اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در پرخاشگری کلی (68/6= F ، 02/0= P )، پرخاشگری کلامی-تهاجمی (59/16= F ، 001/0= P )، پرخاشگری جسمانی-تهاجمی (16/14= F ، 002/0= P ) و پرخاشگری رابطه ای (36/22= F ، 000 /0= P ) در مرحله پس آزمون و پس از دو ماه پیگیری نشان داد . نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که کودکان با استفاده از بازی های حرکتی موزون، نحوه رویارویی با محرک ها را آموخته و آن را به محیط اطراف خود و به خصوص در ارتباط با همسالان تعمیم دادند و در نتیجه پرخاشگری کلامی و غیرکلامی در آنها کاهش یافت؛ بنابراین این شیوه می تواند به عنوان یک شیوه تکمیلی در کنار درمان های اصلی این اختلال به کار رود.
مقایسه ویژگی های روانی والدین خویشاوند و غیر خویشاوند دارای بیش از یک فرزند با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
304-313
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بعد از تولد فرزند نخست، زوجین برای سازش یافتگی با شرایط جدید زندگی خود و ارضای نیاز به صمیمیت عاطفی همگام با سبک والدگری مطلوب، به طور کلی دچار سردرگمی می شوند. مدیریت مشکلات مربوط به پرورش فرزند و وظایف مراقبتی هر یک از والدین، ممکن است باعث آشفته تر شدن روابط زناشویی شود. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر پیوستگی، انطباق پذیری، صمیمت عاطفی، و کیفیت ارتباطی والدین بعد از تولد نخستین فرزند است. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوگروه آزمایش وگواه بود. جامعه آماری، شامل تمامی والدین دارای یک فرزند زیر 5 سال بود که در 6 ماه اول سال 1398 در مهدکودک های شهر رشت حضور داشتند. حجم نمونه شامل 16 زوج (8 زوج گروه آزمایش و 8 زوج گروه گواه) از جامعه آماری مذکور بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایش 9 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی هیجان مدار انجام شد و گروه گواه در نوبت مداخله قرار گرفت. تمامی آزمودنی ها در طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه های انطباق پذیری و پیوستگی السون و همکاران (1985)، ارزیابی شخصی صمیمت شافر و السون (1981) و کیفیت ا رتباطی زوجین (خوشکام، 1385) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده نیز با تحلیل کوواریانس، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر پیوستگی (001/0 < P ، 492/500= F )، انطباق پذیری (001/0 < P ، 225/231= F )، صمیمت عاطفی(01/0 < P ،482/1362= F ) و کیفیت ارتباطی(0001/0 < P ، 444/244= F ) والدین، تأثیر مثبت معنی دار داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که روش زوج درمانی متمرکز بر هیجان با تأثیر بر سبک برقراری ارتباط مؤثر، گسترش پیوند عاطفی، شناسایی اعتقادات و باورها و پیشینه دلبستگی زوجین، درک رابطه رفتار با افکار و هیجان ها، و ایجاد انتظارات واقع بینانه درباره والدگری، به خصوص پس از تولد نخستین فرزند، موجب ارتقا و بهبود رضایت مندی و صمیمت هر یک از والدین می شود.
رابطه سوگیری شناختی، حساسیت اضطرابی و باورهای مادر با اضطراب کودک: نقش واسطه ای راهبردهای کنارآمدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب کودکان اختلالی شایع بوده و از عوامل متعدد درون فردی و بین فردی، تأثیر می پذیرد. بر اساس مطالعات انجام شده به نظر می رسد مؤلفه های فکر، احساس، و رفتار والد و کودک، تأثیر متفاوتی بر اضطراب کودکان دارند. هدف از انجام این این پژوهش تعیین رابطه سوگیری شناختی، حساسیت اضطرابی، و باورهای مادر با اضطراب کودک با نقش واسطه ای راهبردهای کنارآمدن کودکان بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان پایه پنجم و ششم مدارس غیردولتی (۱۱- ۱۲ سال) شهر تبریز در سال تحصیلی ۹ ۳ -۹۴ بودند که نمونه ای به تعداد ۲۷۹ دانش آموز (۱۵۰ دختر، ۱۲۹ پسر) به همراه مادران آنها از مدارس ناحیه ۳ آموزش و پرورش به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های حساسیت اضطرابی (تسائو و همکاران، ۲۰۰۶)، خطای شناختی (کوین و همکاران، ۲۰۱۱)، راهبردهای کنارآمدن (هرناندز، ۲۰۰۸) ، اضطراب (مارچ و همکاران، ۱۹۹۷) و پرسشنامه باورهای والدین درباره اضطراب (چوربیتا، ۲۰۱۰) استفاده شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از روش همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد حساسیت اضطرابی، باورهای مادر و راهبردهای کنارآمدن، به صورت مستقیم بر اضطراب کودکان تأثیر دارند. همچنین نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که حساسیت اضطرابی، سوگیری شناختی، و باورهای مادر از طریق راهبردهای کنارآمدن، بر اضطراب کودک تأثیر غیرمستقیم دارند (۰5/۰= p ). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای راهبردهای کنارآمدن در رابطه حساسیت اضطرابی، سوگیری شناختی کودک، و باورهای مادر با اضطراب کودک، نقش مهمی دارند؛ بنابراین آموزش های شناختی به مادر و کودک و در نتیجه بهبود راهبردهای کنار آمدن کودک، می تواند در کاهش اضطراب کودک بسیار مؤثر باشد.
اثربخشی برنامه مداخلات روان شناختی با ربات هوشمند بر مراقبت های خوب جنسی کودکان دبستانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه : سوء استفاده جنسی از کودکان مسئله مهم با عواقب شدید است که برنامه های آموزش مراقبت از خود، آگاهی، دانش و مهارت کودک در برابر از سوء استفاده جنسی افزایش می دهد. هدف : هدف پژوهش حاضر اثربخشی برنامه مداخلات روان شناختی با ربات هوشمند بر مراقبت های خوب جنسی کودکان دبستانی بود. روش : پژوهش حاضر مطالعه نیمه آزمایشی، پیش و پس آزمون همراه با مورد شاهد بود. در این پژوهش نمونه آماری از این جامعه، نمونه ای مشتمل بر ۸۰ کودک ۱۲-۸ ساله در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به روش تصادفی در گروه کنترل (۴۰ نفر، ۲۰ دختر و ۲۰ پسر) و گروه آزمایش (۴۰ نفر، ۲۰ دختر و ۲۰ پسر) تقسیم شدند. گروه آزمایش در برنامه مداخله روان شناختی با ربات در ۱۰ جلسه شرکت کردند، درحالی که گروه کنترل در این جلسات شرکت نداشت. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه بومی شده سنجش دانش و آگاهی کودکان از سوء استفاده جنسی طحان، افروز و بوالهری (۱۳۹۸) بود. اطلاعات به دست آمده در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله روان شناختی با ربات هوشمند بر مراقبت های خوب جنسی کودکان تأثیر مثبتی داشته است (۰/۰۱> P ). همچنین آموزش مراقبت های جنسی بر دانش افزایی کودکان در تشخیص لمس مناسب موثر بوده است (۰/۰۱> P ). نتیجه گیری: مداخلات روان شناختی با ربات بر مراقبت های خوب جنسی کودکان مؤثر است و می تواند به عنوان یک روش درمانی مورد توجه مشاوران، روانشناسان و مسئولین قرار گیرد.