فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۱۶۱ تا ۱۲٬۱۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
103 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر رفتارها و نگرش های نادرست درباره خوردن به طورچشمگیری رو به افزایش است که نقش مهمی در کاهش سلامت جسمی و روانی دارند. در این زمینه می توان به مشکلاتی در سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون اشاره کرد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مصاحبه انگیزشی بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن انجام شد. روش: پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش، همه زنان مبتلا به اختلال خوردن مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در بهار 1397 بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. هر دو گروه از نظر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (والکر و همکاران، 1995) و فشار خون در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شدند. داده ها با روش های تحلیل کوواریانس چندمتغیری و کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مصاحبه انگیزشی به طور معناداری باعث افزایش سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و کاهش فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن شد (05/0≥p). نتیجه گیری: نتایج حاکی از اهمیت مصاحبه انگیزشی بر بهبود سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن می باشد.
بررسی روایی تفکیکی خرده مقیاس های انسجام و انعطاف پذیری خانواده و تعیین نمره برش برای تفکیک گروه عادی از بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف بررسی روایی تفکیکی خرده مقیاس های انسجام و انعطاف پذیری خانواده در بین خانواده های مراجعه کننده به مشاوره، دادگاه خانواده، اعتیاد و عادی و تعیین نمره برش برای تفکیک گروه عادی از بالینی در جامعه خانواده های ایرانی انجام شد. مواد و روش ها این مقیاس را چهار روان شناس ترجمه کردند و یک متخصص زبان انگلیسی آن را ترجمه وارون کرد. پس از اجرای مقدماتی روی ۳۰ آزمودنی، اصلاحات لازم انجام شد. سپس ۱۶۵۲ آزمودنی از اعضای خانواده های هفت استان کشور (۵۵۸ پدر، ۵۷۶ مادر و ۵۱۸ فرزند) به مقیاس پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس تک متغیره، چند متغیره و منحنی ویژگی عملیاتی استفاده شد. یافته ها نتایج حاکی از آن است که بین میانگین خانواده های گروه عادی با هر سه گروه بالینی مشاوره، اعتیاد و دادگاه خانواده تفاوت معنی داری در خرده مقیاس های وقایع و حوادث ناگوار زندگی، تعامل خانوادگی، رضایت خانوادگی، انسجام متوازن، انعطاف پذیری متوازن، به هم تنیده، گسسته، آشفته و نامنعطف وجود دارد (P<۰/۰۵). نتیجه گیری بر اساس نتایج تحلیل منحنی ویژگی عملیاتی تعیین نمره برش نیز می توان گفت نمره برش در خرده مقیاس های انسجام و انعطاف پذیری خانواده بین دو گروه هنجار و بالینی، تشخیص بهینه ای ایجاد کرد. نسخه فارسی مقیاس انسجام و انعطاف پذیری خانواده واجد ویژگی های روان سنجی مورد نیاز برای کاربرد در پژوهش های روان شناختی و تشخیص های بالینی است.
اثربخشی آموزش برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی کودکان قوی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان مقطع ابتدایی مناطق برخوردار و محروم شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
179-193
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: احساس تعلق به مدرسه به عنوان دیدگاه افراد تعریف می شود که از طریق یادگیری اجتماعی-هیجانی بهبود می یابد و باعث افزایش پیوند آنها با محیط مدرسه می شود. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی کودکان قوی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان ابتدایی مناطق محروم و برخوردار شهر همدان بود. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و طرح مقایسه گروه های نابرابر انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مناطق محروم و برخوردار شهر همدان در سال تحصیلی 97-1396 بودند که از بین آنها 2 کلاس از مناطق محروم (51 دانش آموز) و 2 کلاس از مناطق برخوردار (45 دانش آموز) به صورت هدفمند انتخاب، و در هر منطقه یک کلاس درس در گروه آزمایش و یک کلاس درس در گروه گواه به صورت تصادفی جایدهی شد. آموزش برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی کودکان قوی در گروه های آزمایش طی 12 جلسه 60 دقیقه ای در طی 3 ماه اجرا شد. برای جمع آوری داده ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس عاملی نشان داد احساس تعلق به مدرسه و مؤلفه های حمایت معلم، مشارکت در اجتماع، رعایت عدالت و احترام در مدرسه، احساس مثبت نسبت به مدرسه، ارتباط فرد با مدرسه، و مشارکت علمی دانش آموزان گروه آزمایش بیشتر از احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان گروه گواه است (9/05= (81 و 6) F و 0/05> P ). همچنین نتایج نشان داد که تأثیر آموزش برنامه اجتماعی- هیجانی کودکان قوی بر احساس تعلق به مدرسه و مؤلفه های آن، در مناطق محروم و برخوردار، به یک میزان است (1/10= (87 و 6) F و P>0.05 ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گیری کرد در صورتی که شرایط لازم برای رشد هیجانی، اجتماعی، روانی، و تحصیلی دانش آموزان فراهم شود، باعث بهبود احساس تعلق به مدرسه در آنها خواهد شد همچنین دانش آموزان اگر مورد مراقبت و حمایت از طرف مدرسه قرار گیرند، پیشرفت تحصیلی بالاتر و رفتارهای پرخطر کمتری خواهند داشت.
مقایسه آمیختگی فکر-عمل و کنترل توجه در بیماران مبتلا به اختلالات وسواسی-جبری و افسردگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
27 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف : از پژوهش حاضر مقایسه آمیختگی فکر- عمل و کنترل توجه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و افسردگی بود. روش: پژوهش از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و افسردگی مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی و درمانگاه های تخصصی اعصاب و روان شهر شیراز بودند که از طرف متخصصین تشخیص اختلال وسواسی-جبری یا افسردگی اساسی دریافت کردند. نمونه مورد مطالعه شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و 30 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از ابزا رهای مقیاس تجدیدنظر شده آمیختگی فکر- عمل و مقیاس کنترل توجه برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها از طریق تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها ی پژوهش نشان داد که آمیختگی فکر-عمل اخلاقی در افراد مبتلا به افسردگی و آمیختگی فکر-عمل احتمال برای دیگران و خود در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری بیشتر بود. بعلاوه، بین گروه های وسواسی-جبری و افسردگی از لحاظ کنترل توجه و ابعاد آن تفاوت معنی داری وجود نداشت؛ از سوی دیگر با توجه به میانگین ها هر دو گروه کنترل توجه کمی داشتند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش اهمیت نقش آمیختگی فکر- عمل و کنترل توجه در شکل گیری و گسترش اختلالات وسواسی- جبری و افسردگی را نشان می دهند.
اثربخشی برنامه درمان ترمیم شناختی بر نیمرخ مهارت های عصب روان شناختی کودکان کم شنوای پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه درمان ترمیم شناختی بر نیمرخ مهارت های عصب روان شناختی کودکان کم شنوای پیش دبستانی شهر اصفهان بود. روش : پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد بود. در این پژوهش 28 کودک کم شنوای پیش دبستانی 5 تا 6 ساله شرکت داشتند. آزمودنی ها با روش نمونه گیری در دسترس از مرکز توانبخشی مادر کودک آوا انتخاب و به دو گروه 14 نفری آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه درمان ترمیم شناختی را در 10 جلسه (هر جلسه 40 دقیقه) دریافت کردند. در حالی که گروه شاهد در این برنامه شرکت نکرد. ابزارهای پژوهش، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون و پرسشنامه مهارت های عصب روانشناختی کانر بود. اطلاعات به دست آمده در قبل و بعد از مداخله با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها : نتایج بیانگر اثر معنادار درمان ترمیم شناختی بر مهارت های عصب روان شناختی و همه خرده مقیاس های آن (مشکلات توجه، عملکرد حسی حرکتی، عملکرد زبان، حافظه و یادگیری، کارکردهای اجرایی و پردازش شناختی) در گروه آزمایش بود (001/0P<). نتیجه گیری : برنامه درمان ترمیم شناختی باعث بهبود نیمرخ مهارت های عصب روان شناختی کودکان کم شنوای پیش دبستانی شد. در واقع، این برنامه از طریق فعالیت های شناختی موجب بهبود مهارت های عصب روان شناختی می شود.
رابطه ادراک کیفیت مسکن و محیط مسکونی با عزت نفس ساکنین محله های ناهمگن (نمونه ی موردی: محله ی حسن آباد-زرگنده تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گوناگونی جزء مهمی برای توسعه شهری عادلانه است. اما آنچه در محله های گوناگون و ناهمگن به دلیل مجاورت گروه های مختلف اجتماعی-اقتصادی ساکن اتفاق می افتد، قضاوت و مقایسه های اجتماعی بر مبنای نمودهای عینی افراد است و این ارزیابی همسایگان، بر خودپنداره ساکنین تاثیر می گذارد. هدف پژوهش بررسی تاثیر ادراک شاخصه های کیفیت مسکن و محیط مسکونی در محله ناهمگن، بر عزت نفس ساکنین می باشد. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری به روش تحلیل مسیر است. نمونه پژوهش دو گروه 250 نفری با سطح اجتماعی-اقتصادی مختلف در بافت ضعیف عمرانی و بافت مرفه زرگنده بوده که به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پژوهشگر ساخته ادراک کیفیت مسکن و محیط مسکونی، پرسشنامه عزت نفس رزنبرگ (1965) و کوپراسمیت (1981) استفاده شد. داده ها با آزمون های رگرسیون و مدلیابی معادلات ساختاری توسط نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که همبستگی معناداری بین متغیرهای پژوهش وجود دارد. در محله های با سطح اجتماعی-اقتصادی پایین تر، ضرایب مسیر بین مولفه های ادراک بیرونی از یکپارچگی و جایگاه اجتماعی ساکنین (05/0p=، 199/0β=) ویژگی های گذر (تاثیر غیرمستقیم) و فضای باز و سبز خصوصی مساکن (تاثیر غیرمستقیم) با عزت نفس عمومی و اجتماعی ساکنین معنادار می باشد. در محله های با سطح اجتماع-اقتصادی بالاتر نیز، ضرایب مسیر بین مولفه های ادراک بیرونی از دسترسی به امکانات و خدمات (01/0p=، 294/0β=)، نمای ساختمان (05/0p=، 225/0β=)، تراکم ادراکی (تاثیر غیرمستقیم) و شرایط صوتی (01/0p=،270/0β=) با عزت نفس عمومی و اجتماعی ساکنین معنادار می باشد. نتیجه گیری: بطور کلی کیفیت شاخصه های مسکن و محیط مسکونی بر ادراک ساکنین و سلامت روان آنان تاثیر می گذارد. در محله های ناهمگن به دلیل قرارگیری گروه های مختلف، مقایسه ها و قضاوت های همسایگان از نمودهای بیرونی که معرف وضعیت اجتماعی-اقتصادی افراد هستند خودپنداره آن ها را شکل می دهد. بنابراین جهت زیست پذیری مجموعه های مسکونی متنوع شهری، لازم است هنگام برنامه ریزی و توسعه آن ها، به متغیرهای کالبدی و انسانی که بر ارزیابی های بیرونی و در پی آن ادراک و رفتار ساکنین با یکدیگر موثر است، توجه شود.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای در بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم تیر ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
93-100
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه طرحواره های ناسازگار و تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای در بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم بود. جامعه آماری کلیه افراد مبتلابه بیماری مولتیپل اسکلروزیس در بیمارستان سینا تهران(1395-1396) بود. از این افراد تعداد 202 نفر، که 102 نفر بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس به صورت هدفمند و 100 نفر دیگر افراد سالم از همراهان بیمار به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره یانگ- شکل کوتاه (یانگ، 2005) و پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2003) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای کوتاه کارور (1997) بود. روش آماری مورداستفاده تحلیل واریانس بود. بر اساس تحلیل داده های پژوهش، بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس از طرحواره های ناسازگار اولیه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی بیشتر از افراد سالم استفاده می کنند. بین هر دو گروه افراد بیمار و سالم در مؤلفه های رهاشدگی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری، خود تحول نایافته/گرفتار، ایثار و معیار سرسختانه تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین نتایج نشان داد که بین راهبردهای تنظیم هیجان فرونشانی و ارزیابی مجدد در بین دو گروه افراد بیمار و سالم تفاوت معنادار وجود ندارد ولی در راهبرد مقابله ناکارآمد تفاوت معنادار نشان داده شد. بنابراین تفاوت معناداری بین طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای در افراد مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس و سالم وجود دارد.
نیازهای روانشناختی اساسی و روان درستی فاعلی: نقش میانجی امید و چشم انداز آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (دی) ۱۳۹۸ شماره ۸۲
1151-1163
حوزههای تخصصی:
زمینه: برآورده شدن نیازهای روانشناختی اساسی از عوامل تعیین کنندۀ اصلی رواندرستی فاعلی به شمار می رود. کشف روابط این متغیرها از اهمیت تربیتی و کاربردی برخوردار است. اما نکته قابل توجه این است که نقش میانجی برخی متغیرها مانند امید و چشم انداز آینده در این روابط مشخص نشده است. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ نیازهای روانشناختی اساسی و رواندرستی فاعلی با میانجی گری نقش امید و چشم انداز آینده در دانش آموزان بود. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش را کلیۀ دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر خرم آباد تشکیل می دادند که از میان آنها تعداد 240 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های نیازهای روانشناختی اساسی (دسی و ریان،2000)، امید (اسنایدر و همکاران، 1991)، چشم انداز آینده (زیمباردو و بوید، 1999)، رضایت از زندگی (دینر و همکاران، 1985) و عاطفۀ مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) جمع آوری و به روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برآورده شدن نیازهای روانشناختی اساسی و امید رابطۀ مثبت و معناداری با رواندرستی فاعلی داشتند. همچنین نیازهای روانشناختی اساسی به طور غیرمستقیم و از طریق امید و چشم انداز آینده با رواندرستی فاعلی رابطه داشتند (0/001> P ). اما چشم انداز آینده با روان درستی فاعلی رابظۀ معنا داری نداشت. نتیجه گیری: نیازهای روانشناختی اساسی، امید و چشم انداز آینده نقش قابل ملاحظه ای بر روان درستی فاعلی دانش آموزان دارند.
طراحی و آزمون برنامۀ آموزش فلسفه برای والدین و اثربخشی آن با برنامۀ آموزش فلسفه برای کودکان در جهت گیری هدفی دانش آموزان دختر پایۀ ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۸ شماره ۸۳
2149-2161
حوزههای تخصصی:
زمینه : جهت گیری هدفی در دانش آموزان از مسائل بسیار مهم است، اما مسئله اینست، آیا برنامه ی آموزش فلسفه برای والدین می تواند بر جهت گیری هدفی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی تأثیرگذار باشد؟ هدف : طراحی و آزمون برنامه ی آموزش فلسفه برای والدین و اثربخشی آن با برنامه ی آموزش فلسفه برای کودکان در جهت گیری هدفی دانش آموزان دختر است. روش : پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دانش آموزان دختر مدارس دورۀ ششم ابتدایی و مادران آنان در شهر ایلام بود. 100 نفر از دانش آموزان به همراه مادرانشان به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامۀ جهت گیری هدف وندی ویل (1997)، و مک گریگور (2001) . تجزیه و تحلیل داده ها با روش (تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره) انجام شد. یافته ها: برنامه ی آموزش فلسفه بر جهت گیری یادگیری، عملکرد گرایشی، عملکرد گریزی ، بلاتکلیفی تأثیر داشت (0/0001 > P ). نتیجه گیری : والدین و دانش آموزانی که در برنامه ی آموزش فلسفه شرکت کردند در جهت گیری هدف بهبود قابل ملاحظه ای نشان دادند.
پیش بینی ترس از حرکت بر اساس فاجعه سازی درد و روان رنجورخویی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فاجعه سازی درد و روان رنجورخویی در پیش بینی ترس از حرکت در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید بود . روش: پژوهشحاضرازنوعمطالعات همبستگی بود.از بین بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید باتجربه درد مزمن که به مراکز درمانی شهر گیلان مراجعه کرده بودند، 100 بیمار به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل مقیاس ترس از حرکت تمپا (TSK)، مقیاس فاجعه سازی درد (PCS) و پرسشنامه پنج عاملی NEO- فرم کوتاه (NEO - FFI) بود . یافته ها: نتایج نشان داد که فاجعه سازی درد و روان رنجورخویی به طور معناداری ترس از حرکت را پیش بینی می کنند. مقدار ضریب رگرسیونی استانداردشده برای فاجعه سازی درد 433/0 و برای روان رنجورخویی 278/0 بود . نتیجه گیری: روان رنجورخویی و فاجعه سازی درد می توانند با تأثیر بر ترس بیمار از حرکت و اجتناب وی از فعالیت، بر کیفیت زندگی تأثیر گذاشته و مشکلات ناشی از درد مزمن را افزایش دهند. ازاین رو لازم است این عوامل در مدیریت و درمان این بیماران موردتوجه قرار گیرند.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت والدین و آموزش فرزندپروی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی والدینی مادران کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۳
181-205
حوزههای تخصصی:
پیش بینی سطوح بهوشیاری براساس استحکام من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهشیاری را به عنوان توجه به تجربه در حال جریان و زمان حال تعریف کرده اند. این مفهوم اشاره به آگاهی و تجربه بهشیار افکار و احساسات بصورت آنی دارد. مطالعات رابطه بهشیاری با دیگر متغیرهای روانشناختی از جمله متغیرهای خودکنترلی، خودتنظیمی و استحکام من را نشان داده اند. استحکام من بیانگر عملکرد روانی فرد در ارتباط با خود و محیط است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کنندگی استحکام من در رابطه با بهشیاری در دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران انجام شد. تعداد 268 دانشجو (231 پسر، 36 دختر) از طریق نمونه گیری در دسترس، در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا مقیاس استحکام من ( EES ) و مقیاس توجه آگاهانه بهشیارانه ( MAAS ) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل میانگین، انحراف استاندارد و رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که استحکام من با بهشیاری رابطه مثبت معنادار دارد. استحکام من توانست حدود 11 درصد از تغییرات بهشیاری را به صورت معناداری، به لحاظ آماری، پیش بینی کند (11/0= R 2 ، 01/0> P ) . براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که استحکام من دارای نقش پیش بینی کنندگی در بهشیاری است.
مقایسه اثربخشی دارودرمانی و توانبخشی شناختی بر حافظه فعال کودکان مبتلا به اختلال ADHD شهر اهواز
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه بیش فعالی اختلال عصبی- تحولی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دارودرمانی و توانبخشی شناختی بر حافظه فعال کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی شهر اهواز اجرا گردید. روش: نمونه پژوهش شامل ۴۵ نفر (دو گروه ۱۵ نفره آزمایش و یک گروه ۱۵ نفره کنترل) از دانش آموزان مبتلا به اختلال بیش فعالی بود که به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود و جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های آزمون فراخنای ارقام مستقیم استفاده شد. یافته ها: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد که توانبخشی شناختی تأثیر متفاوتی به نسبت دارودرمانی بر حافظه فعال کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی دارد. به عبارتی دیگر تأثیر توانبخشی شناختی بر حافظه فعال دارای تأثیرات بیشتری نسبت به درمان دارویی است که این تأثیرگذاری در مرحله پیگیری ۱/۵ ماهه تداوم داشت. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت درمان کودکان دارای نقص توجه- بیش فعالی به وسیله توانبخشی شناختی دارای تأثیرات بیشتر و بهتری برای درمان کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی است.
پیش بینی نوموفوبیا بر اساس وضعیت خلقی و حساسیت اضطرابی: تحلیل نقش تعدیل کنندگی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: استفاده آسیب زا از گوشی های هوشمند می تواند تأثیرات منفی بر جنبه های مختلف زندگی افراد داشته باشد. یکی از این تأثیرات منفی، شیوع پدیده ای روانشناختی موسوم به نوموفوبیا است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش وضعیت خلقی و حساسیت اضطرابی در پیش بینی نوموفوبیا با توجه به نقش تعدیل گر جنسیت انجام شد. روش: روش شناسی این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. مشارکت کنندگان شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه سمنان بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس به تعداد ۱۹۱ نفر (۹۴ دختر و 97 پسر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های نوموفوبیا، فهرست عواطف مثبتی و منفی (پاناس) و شاخص حساسیت اضطرابی 3 گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد یافته ها: نتایج نشان داد که هم عاطفه مثبت و هم عاطفه منفی و همچنین حساسیت اضطرابی، به طور مثبت و معناداری نوموفوبیا را پیش بینی می کنند. تحلیل اثرات تعدیل کنندگی جنسیت نیز آشکار ساخت که صرفاً عاطفه مثبت در پسران و عاطفه منفی در دختران، توان پیش بینی نوموفوبیا را دارند. هر چند در این دو گروه، حساسیت اضطرابی، پیش بینی کننده مثبت نوموفوبیا بود، اما مقدار ضریب پیش بینی در گروه پسران، بیشتر بود. نتیجه گیری: نتیجه به دست آمده بیانگر وجود آمادگی های خلقی و شناختی برای آسیب پذیری نسبت به نوموفوبیا و الگوی متفاوت این آسیب پذیری در دختران و پسران دانشجو است.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و ادراک درد در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: پیگیری 2 ماهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی مداخله ی مبتنی بر آموزش مثبت بر بهزیستی ذهنی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بهزیستی ذهنی یکی از سازه های مهم روانشناسی مثبت گرا است که شناسایی عوامل مؤثر در آن از اهمیت زیادی برخوردار است و ارتقاء سطح بهزیستی ذهنی یکی از اهداف روانشناسی در عصر حاضر بوده است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله ی مبتنی بر آموزش مثبت بر بهزیستی ذهنی دانش آموزان انجام گرفت.
روش: طرح پژوهش، نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه ی ششم ابتدائی شهرستان مرودشت تشکیل می دادند که از میان آن ها تعداد ۳۰ نفر از این جامعه به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه ۱۵ نفری (گروه آزمایش و گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شدند. به منظور گردآوری داده ها از برنامه عاطفه مثبت و منفی (واتسن و همکاران (۱۹۸۸) و پرسشنامه رضایت از زندگی (دینر و همکاران، ۱۹۸۵) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مداخله آموزش مثبت موجب ارتقاء عاطفه مثبت و رضایت از زندگی و کاهش عاطفه منفی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل گردید.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش تلویحات کاربردی مهمی جهت اهتمام ویژه به تأثیر مداخله آموزش مثبت در بهزیستی ذهنی دانش آموزان دارد.
اثربخشی بازی درمانی با رویکرد شناختی _ رفتاری بر رشد اجتماعی و کاهش هراس اجتماعی کودکان پایه اول دبستان شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری در رشد اجتماعی و کاهش هراس اجتماعی کودکان دبستانی پایه اول در شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 97 - 1396 انجام گرفت. در این پژوهش از طرح پیش آزمون - پس آزمون گروه های نامعادل استفاده شد. در پژوهش حاضر از نمونه در دسترس و با اجرای پرسشنامه رشد اجتماعی واینلند و مقیاس هراس اجتماعی، 30 کودک که دارای رشد اجتماعی پایین و هراس اجتماعی بالابودند به عنوان گروه نمونه انتخاب شد و به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری هفته ای دو بار به مدت 40 دقیقه بر روی گروه آزمایش اجرا شد و مشارکت کنندگان گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. تحلیل یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مستقل نشان داد که بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری باعث افزایش رشد اجتماعی و کاهش هراس اجتماعی کودکان شده است. مهم ترین نتایج این پژوهش، مؤثر بودن بازی درمانی و مفید بودن استفاده از رویکرد شناختی- رفتاری در ارتقاء رشد اجتماعی و کاهش هراس اجتماعی این کودکان است. ازاین رو می توان نتیجه گرفت روش بازی درمانی با رویکرد شناختی رفتاری، در رشد اجتماعی و هراس اجتماعی کودکان مؤثر بوده است.
اثربخشی خانواده درمانگری ساختاری بر ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم تابستان (مرداد) ۱۳۹۸ شماره ۷۷
609-616
حوزههای تخصصی:
زمینه: خانواده و زوجین ممکن است در کارکردها و متغیرهای مختلفی دچار مشکل شوند که اساسی ترین آنها، نیازهای بنیادین روانشناختی است. پژوهش ها اثربخشی خانواده درمانگری ساختاری بر متغیرهای مختلفی را نشان داده اند، اما نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار مورد غفلت واقع شده است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی خانواده درمانگری ساختاری بر ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زوج های ورزشکار شهر تهران در سال 1397 تشکیل دادند. از این جامعه، 40 زوج به صورت در دسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه (20 زوجی) آزمایشی و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (گنیه، 2003) را تکمیل کردند، سپس طرح مداخله خانواده درمانگری ساختاری مینوچین (2013) برای گروه آزمایش اجرا شد اما برای گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای اعمال نشد. داده ها با روش تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج آنالیز کواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی نشان داد که خانواده درمانگری ساختاری بر ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار و مولفه های آن خودپیروی، شایستگی و ارتباط تأثیر معنی داری دارند (0/001 p< ). نتیجه گیری: به منظور ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی زوجین می توان از خانواده درمانگری ساختاری استفاده کرد.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر شفقت، بر راهبردهای تنظیم هیجان و رضایت زناشویی زنان پیمان شکن دارای خیانت سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش فنّاوری و فضای مجازی، تسهیل ارتباط و خیانت زناشویی به یک خطر تهدیدکننده برای خانواده تبدیل شده است که می تواند رضایت زناشویی و هیجانات زوجین را با مشکل مواجه گرداند. هدف پژوهش حاضر عبارت بود از بررسی تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر شفقت بر راهبردهای تنظیم هیجان و رضایت زناشویی زنان پیمان شکن دارای خیانت سایبری. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره طلوع شهرستان هرسین در سال 1397 تشکیل دادند. از بین آنان 24 نفر به شیوه هدفمند، انتخاب و بعد از کنترل معیارهای ورود و خروج، به صورت تصادفی در 2 گروه 12 نفری (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بودند از مقیاس رضایت زناشویی هادسون (1992) و پرسشنامه تنظیم هیجانات گارنفسکی و همکاران (2002). جلسات مبتنی بر رویکرد شفقت نیز طی 12 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد.به منظور بررسی فرضیات پژوهش از آمار توصیفی و تحلیل واریانس به شیوه اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها نشان داد هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری میان دو گروه به لحاظ رضایت زناشویی (84/11 و 06/27F=) و راهبرد های انطباقی (94/14 و 47/27F=) و غیر انطباقی (08/25 و 81/22F=) تنظیم هیجان تفاوت وجود داشت (05/0p<)، همچنین اثر ثبات تأثیر در طول زمان و (11/9 و 22/10 و 75/7) همچنین تعامل زمان و اثر درمانی (32/6 و 08/25 و 12/19) نیز معنادار بود (05/0p<). نتایج حاکی از آن بود که مشاوره گروهی با رویکرد شفقت، راهبرد های تنظیم هیجان غیر انطباقی را کاهش و راهبرد های انطباقی و همچنین رضایت زناشویی زنان را افزایش داد. لذا از این رویکرد می توان در بهبود شاخص های روان شناختی زنان درگیر در خیانت زناشویی استفاده نمود.
الگوی روابط ساختاری اخلاق رابطه ای، حل مسئله ی اجتماعی و صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
147 - 162
حوزههای تخصصی:
صمیمیت زمینه بنیادی را در جهت رضایت و نارضایت فرد از زندگی موجب می شود و می تواند تعهد و سازگاری زوجین را افزایش دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اخلاق رابطه ای با صمیمیت زناشویی با نقش میانجی مهارت حل مسئله اجتماعی در زنان متاهل شاغل بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان شاغل در آموزش و پرورش شهرستان جوانرود به تعداد 450 نفر بود. با توجه به جدول مورگان و با استفاده از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه ی اخلاق رابطه ای، پرسشنامه ی مهارت حل مسئله اجتماعی و پرسشنامه ی صمیمیت زناشویی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss و lisrel استفاده شد. نتایج نشان داد اخلاق رابطه ای و مهارت حل مسئله اجتماعی بر صمیمیت زناشویی اثر مستقیم دارند، همچنین اخلاق رابطه ای بر مهارت حل مسئله اجتماعی اثر مستقیم دارد و اخلاق رابطه ای از طریق مهارت حل مسئله اجتماعی بر صمیمیت زناشویی اثر غیر مستقیم دارد و مدل فرضی پژوهش نیز برازش مناسبی نشان داد. بنابراین می توان گفت که اخلاق رابطه ای و مهارت حل مسئله اجتماعی از متغیرهای مهم و مرتبط با صمیمیت زناشویی هستند.