فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۴۲۱ تا ۱۲٬۴۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش بالینی قلب آموزش پرستاری می باشد. یکی از چالش های آموزش بالینی، واضح نبودن ارتباط بین دروس تئوری و بالین بیمار می باشد. از سوی دیگر آموزش براساس شیوه همتا می تواند یک وسیله کمک کننده در آموزش مهارت های بالینی باشد لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مواجهه زودرس توسط همتا بر عملکرد بالینی دانشجویان پرستاری ترم یک اجرا شد. روش کار : در این پژوهش نیمه تجربی 28 نفر از دانشجویان پرستاری ترم یک دانشکده علوم پزشکی ایران شهر واجد شرایط انتخاب و با گمارش تصادفی به دو گروه آموزش توسط مربی و همتا تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها چک لیست مهارت عملکرد بالینی بود که با مشاهده قبل و بعد از آموزش تکمیل گردید. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون کای اسکوئر، تی مستقل وتی زوج استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که دانشجویان دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک نظیر سن و جنس و معدل دیپلم تفاوت معنی داری نداشتند (05/0 > P ) . همچنین نتایج آزمون تی مستقل نشان داد دانشجویانی که توسط همتا آموزش داده شده بودند نمرات بالاتری در عملکردهای آموزش داده شده در واحد مهارت های بالینی و بیمارستان نسبت به دانشجویانی که توسط مربی آموزش دیده بودند کسب کردند (05/0 < P ) . نتیجه گیری: مواجهه کردن دانشجویان با محیط بالینی واقعی منجر می شود دانشجویان دیدگاه بهتری نسبت به حرفه پرستاری بدست می آورند. در صورتی که این تجربه توسط همتا صورت گیرد منجر به ارتقاء سطح آموزش بالینی آن ها خواهد شد.
نقش واسطه ای استرس فرزندپروری، کیفیت رابطه مادر-کودک و سلامت روان مادر در رابطه بین فرزندپروری ذهن آگاهانه و مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
135 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای استرس فرزندپروری، کیفیت رابطه مادر-کودک و سلامت روان مادر در رابطه بین فرزندپروری ذهن آگاهانه و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود جامعه آماری شامل 585 مادران کودکان پیش دبستانیِ مدارس منطقه سه، شهر اهواز در سال 1396 بود که تعداد 280 نفر براساس فرمول کوکران با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه فرزندپروری ذهن آگاهانه (MIPQ)، سیاهه رفتاری کودک (CBCL)، پرسشنامه استرس -فرزندپروری (PSI)، مقیاس رابطه کودک- والد (CPRS) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر مستقیم فرزندپروری ذهن آگاهانه بر مشکلات رفتاری کودکان معنادار نیست؛ اما اثر مستقیم فرزندپروری ذهن آگاهانه بر استرس فرزندپروری، منفی معنادار؛ اثر مستقیم فرزندپروری ذهن آگاهانه بر سلامت روان مادران مثبت معنادار و اثر مستقیم فرزندپروری ذهن آگاهانه بر کیفیت رابطه والد کودک نیز مثبت معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای استرس فرزندپروری، سلامت روان و کیفیت رابطه مادر-کودک در رابطه بین فرزندپروری ذهن آگاهانه و مشکلات رفتاری کودکان معنادار است. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که مشکلات رفتاری کودکان می تواند تحت تأثیر استرس فرزندپروری، سلامت روان و کیفیت رابطه مادر-کودک قرار گیرد؛ بنابراین آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و بهبود سلامت روان مادران می تواند به عنوان روشی برای پیشگیری و کاهش مشکلات رفتاری کودکان مورداستفاده مشاوران خانواده و کودک قرار گیرد.
مقایسه عملکرد خانواده در دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
175-182
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد خانواده در دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای و عادی بود. روش پژوهش از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی شهرستان بستان آباد در سالتحصیلی 95-1394 بودند. نمونه پژوهش شامل 122 مادر بود. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای تعداد 300 نفر از مادران دانشآموزان به عنوان نمونه اولیه انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه علایم مرضی کودک CSI-4 ، توسط آنها تعداد 61 مادر با دانشآموز اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شد و سپس 61 مادر با دانش آموز عادی بر اساس سن، میزان تحصیلات و تعداد فرزندان با این گروه همتاسازی شدند. همچنین جهت اطمینان کامل از تمونه دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مصاحبه ساختاری براساس DSM-5 نیز اجرا شد. سپس پرسشنامه عملکرد خانواده ( FAD ) توسط مادران هر دو گروه تکمیل گردید. برای تحلیل داده های پژوهش از آزمون لوین و t-test برای دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عملکرد کلی خانواده ی دو گروه به جزء در بعد آمیزش عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد . نتایج بیان می دارد عملکرد خانواده در دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای ناسالم و ناکارآمد می باشد.
اقتضائات آموزشی و پرورشی دوره کودکی از چشم انداز «آموزه های اسلامی» و «دانش روان شناسی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
متون اسلامی و دانش روان شناسی انجام گرفته است. پرسش اساسی این است که مهم ترین راهبردها و راهکارهای آموزشی و پرورشیِ متناسب با تحولات و ویژگی های دوره کودکی کدام است؟ در این پژوهش از روش توصیفی−تحلیلی و اجتهادی استفاده شده است. از تتبع و ژرف اندیشی در آموزه های اسلامی و آموزه های روان شناختی−تربیتی، می توان استنباط کرد که اقتضائات مهم آموزشی و پرورشی دوره کودکی عبارتند از: 1. ارتباط صمیمی و عاطفی با کودک؛ 2. ارتباط مبتنی بر بازی و قصه گویی؛ 3. پاسخ گویی شناختی همتراز با فهم کودکان؛ 4. همتراز سازی مطالب با تحول روان شناختی کودک؛ 5. رعایت اصل تدریج؛ 6. سبک ارتباطی مبتنی بر تحول شناختی و هیجانی−عاطفی؛ 7. بهره گیری از یادگیری الگویی؛ 8. ساده سازی پیام و بهره گیری از آموزش گام به گام و تدریجی در آموزش و پرورش کودک.
اثربخشی آموزش ایماگوتراپی بر نگرش های زناشویی منفی در زوجین مبتلا به همسرآزاری عاطفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همسرآزاری یکی از عمده ترین بحران های سلامت در جهان است که همزمان سلامت جسمانی و روانی افراد را تهدید می کند. سازمان جهانی بهداشت گزارش کرده است که همسر آزاری، بیشتر به شکل خشونت علیه زنان در خانواده ها رواج دارد، به طوری که در جهان یک نفر از هر سه زن از نظر فیزیکی، جنسی یا شیوه های دیگر مورد آزار قرار می گیرند. از این رو هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ایماگوتراپی بر نگرش های زناشویی منفی در زوجین مبتلا به همسرآزاری عاطفی است. مواد و روش ها : این پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی و همچنین از نظر نوع داده ها کمی است. از نظر طرح پژوهش نیز پژوهش حاضر دارای روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه ی مورد پژوهش در این تحقیق، زوج های دچار همسرآزاری عاطفی در شهر اصفهان و در سال ۹۶ بودند. نمونه ی این پژوهش شامل ۱۶ زوج (۳۲ نفر) بودند که به صورت هدفمند و بر اساس ملاک های ورود به جامعه مورد نظر انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که آموزش ایماگوتراپی در گروه آزمایش به طور معناداری موجب کاهش نگرش های زناشویی منفی نسبت به گروه کنترل گردید (۰۵/۰> p ). نتیجه گیری : با توجه به تاثیرآموزش ایماگوتراپی بر نگرش های زناشویی منفی، از این رو به زوج درمانگران پیشنهاد می شود که مولفه های اصلی این درمان را در کار با زوج های دچار مشکل همسرآزاری بگنجانند.
اثربخشی درمان وجودگرایی معنویت محور و معنویت درمانی اسلامی بر سرمایه عاطفی در زنان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعداد و تنوع استرس هایی که افراد در دوران سالمندی با آن روبرو می شوند، توجه به مقوله سلامت روان و به خصوص سرمایه عاطفی را در دوره سالمندی به یک ضرورت تبدیل کرده است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان وجودگرایی معنویت محور و معنویت درمانی اسلامی بر سرمایه عاطفی در زنان سالمند انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با پیگیری دوماهه بود. نمونه پژوهش شامل ۳۶ نفر از زنان سالمند تحت پوشش مراکز خدمات جامع سلامت شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه ۱۲ نفر) گمارده شدند. گروه های آزمایش تحت درمان وجودگرایی معنویت محور و معنویت درمانی اسلامی قرار گرفتند. از پرسشنامه سرمایه عاطفی به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۴ و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان وجودگرایی معنویت محور و معنویت درمانی اسلامی بر افزایش سرمایه عاطفی تأثیر معنادار داشته است. نتیجه گیری : درمان وجودگرایی معنویت محور دو روش درمانی مناسب جهت افزایش سرمایه عاطفی زنان سالمند هستند. آن ها با شرکت در جلسات گروهی این دو درمان این آگاهی را کسب می کنند که می توان در هر پیشامدی معنی و هدفی یافت.
پیش بینی رضایت مندی از ازدواج بر مبنای تجربیات ناگوار کودکی، رفتارهای دلبستگی، الگوهای تبادل و ادراک از ازدواج والدین در زوجین
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش پیش بینی رضایت مندی از ازدواج بر مبنای تجربیات ناگوار کودکی، رفتارهای دلبستگی، الگوهای تبادل و ادراک از ازدواج والدین در زوجین بود. روش شناسی پژوهش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار های این پژوهش شامل: تجربیات ناگوار کودکیACEs، رفتارهای دلبستگی، ادراک ازدواج والدین، رضایت از ازدواج و پرسشنامه فرم کوتاه الگوهای ارتباطی، که بر روی تعداد 400 آزمودنی(200 زوج) در شهر بجنورد انتخاب شده بودند اجرا گردید و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت، به دلیل اینکه جامعه ازتعداد بالایی برخوردار بوده و اطلاعاتی از تمامی این افراد در دست نبود، از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که ادراک فرد از ازدواج والدین و ادراک از ازدواج خود و همچنین رضایتمندی از ازدواج معناداری و مثبت بودن رابطه را نشان می دهد. ادراک فرد از ازدواج خود با دلبستگی رابطه مثبت و معناداری وجود داشته، همچنین رابطه رویداد های ناگوار کودکی با ادراک از ازدواج خود رابطه منفی و معنا داری وجود داشته است و در نهایت رابطه ادراک از ازدواج خود و الگو های تبادل نیز نشانگر وجود رابطه منفی و معنادار است. نتیجه گیری: از این پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که تجربیات ناگوار کودکی، رفتارهای دلبستگی، الگوهای تبادل و ادراک از ازدواج والدینپیش بین های خوبی در رضایتمندی از ازدواج فرد می باشند.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی شفقت و تئوری انتخاب بر احساس درماندگی آموخته شده و خودکارآمد پنداری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات زیادی اثربخشی آموزش های شفقت و تئوری انتخاب بر احساس درماندگی آموخته شده و خودکارآمد پنداری د انش آموزان را نشان داده اند. اما کدامیک از این آموزش ها می تواند اثربخش تر باشد ؟ هدف: هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش گروهی شفقت و تئوری انتخاب بر احساس درماندگی آموخته شده و خودکارآمد پنداری دانش آموزان بود . روش: طرح این پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر 15-18 ساله شهر کرج تشکیل دادند که از میان آنها تعداد 45 دختر به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ( هر گروه 15 نفر ) گمارده شدند. معیارهای ورود شامل سن و مشغول به تحصیل بودن در مقطع متوسطه و معیارهای خروج شامل داشتن بیماری جسمی خاص یا مصرف داروهای روانپزشکی ضمن اجرای پژوهش بود. هریک از گروه های آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای یکی از ساختارهای آموزش گروهی شفقت (گیلبرت، 2010) و تئوری انتخاب (گلاسر، 2009) را دریافت کردند و گروه گواه در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از مقیاس درماندگی آموخته شده کوینلس و نلسون(1988) و نیز مقیاس خودکارآمد پنداری شرر(1982) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس، تفاوت معناداری را بین گروه های آزمایش با یکدیگر و نیز با گروه گواه نشان داد. این تفاوت ها در احساس درماندگی آموخته شده (0/001> p ) و خودکارآمد پنداری (0/01> p ) معنی دار بودند. همچنین، اثربخشی آموزش تئوری انتخاب در مقایسه با آموزش شفقت بیشتر بود. نتیجه گیری: هر دو نوع آموزش گروهی توانستند بر کاهش احساس درماندگی آموخته شده و افزایش خودکارآمدپنداری دانش آموزان مؤثر باشند ولی آموزش تئوری انتخاب مؤثرتر از آموزش شفقت بوده است.
پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
235-252
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، پیش بینی وقوع رفتارهای پرخطر بر اساس هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله بود. روش : روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه آماری، شامل 130 نفر (پسر) از دانش آموزان که در سال تحصیلی ۹۶-۹۵ در شهر بروجن مشغول به تحصیل بودند که به شیوه خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسش نامه های نسخه بازنگری شده رفتارهای پرخطر، هم نشینی با همسالان بزهکار و حل مسئله هپنر مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با نرم افزارهای اس پی اس اس و آموس و روش تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها حاکی از آن بود که مؤلفه هم نشینی با همسالان بزهکار بر گرایش به مصرف سیگار، قلیان و مواد روان گردان ؛ مؤلفه اعتماد به حل مسئله بر خودکشی؛ مؤلفه گرایش-اجتناب حل مسئله بر گرایش به مصرف مواد روان گردان؛ مؤلفه کنترل شخصی حل مسئله بر درگیری، خودکشی و گرایش به مصرف مواد روان گردان و درنهایت افسردگی بر خودکشی، گرایش به مصرف سیگار و قلیان و مواد روان گردان تأثیر مستقیم دارد. نتیجه گیری : به طورکلی یافته های پژوهش حاضر از نقش هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله در پیش بینی رفتارهای پرخطر حمایت می کند.
بررسی ارتباط معنویت فردی و سازمانی با اشتیاق شغلی: تبیین نقش میانجی معنای کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان ها به واسطه کار معنای وجودی خویش را می یابند و از این جهت کار می تواند بنیان و کانون زندگی بشر قلمداد شود. از این رو، هدف مقاله حاضر بررسی این موضوع بود که چگونه معنویت فردی و سازمانی پرستاران می تواند سبب بهبود ادراک معناداری کار و اشتیاق شغلی حاصل از آن شود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر کلیه پرستاران شاغل در دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در سال 1398 می باشد که از بین آنها 270 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه معنویت فردی، پرسشنامه معنویت سازمانی، پرسشنامه اشتیاق شغلی اوترچت و پرسشنامه معناداری کار بودند. تحلیل داده ها با نرم افزار Lisrel 8.8 و با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که هر چند معنویت فردی، تجارب پرستاران را از معناداری کارشان افزایش نمی دهد؛ اما این سازه (05/4, T=29/0=Z) همراه با متغیر معنویت سازمانی (27/4, T=31/0=Z) می توانند به عنوان پیشایندهای اشتیاق شغلی مد نظر قرار گیرند. در نهایت، شواهد حاکی از تأیید نقش میانجی گری نسبی معناداری کار در ارتباط بین معنویت سازمانی و اشتیاق شغلی در جامعه مورد مطالعه است (96/1, T09/5=). با توجه به یافته های پژوهش، چنانچه مدیران مراکز درمانی درصدد ارتقاء تجربه معناداری کار و اشتیاق شغلی حاصل از آن در کادر پرستاری خود هستند، بایستی در ابتدا بر جهت گیری معنویت در فرهنگ سازمانی و سپس بر بهبود سلامت معنوی کارکنان خود تمرکز نمایند.
رابطه آشفتگی اخلاقی با عملکرد شغلی پرستاران
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی رابطه آشفتگی اخلاقی با عملکرد شغلی پرستاران شهر کرمانشاه است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه پرستاران شهر کرمانشاه حدود (900) نفر که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از میان تمامی بیمارستان های شهر کرمانشاه که در کل 12 بیمارستان است، تعداد 5 بیمارستان که زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی بود انتخاب شد و با استفاده از جدول مورگان تعداد 269 نفر از پرستاران (زن و مرد) به صورت تصادفی در دسترس انتخاب شدند؛ اما با توجه به ریزش آزمودنی ها تعداد 300 نفر وارد پژوهش شدند. با کسب رضایت از پرستارانی که حاضر به همکاری در پژوهش بودند، پرسشنامه های آشفتگی اخلاقی همریک و همکاران و عملکرد شغلی، توزیع شد و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تحلیل انجام گرفت. نتایج نشان داد که آشفتگی اخلاقی می تواند عملکرد شغلی را در پرستاران پیش بینی کند. ارزیابی و شناخت عملکرد شغلی و ارتباط آن با آشفتگی اخلاقی می تواند رهنمودهای ارزشمندی را در زمینه بهبود عملکرد شغلی پرستاران به همراه داشته باشد.
بررسی رابطه ساختار خانواده، حمایتهای اجتماعی، گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ساختار خانواده، حمایتهای اجتماعی، گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مردان معتاد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد اعم از خصوصی و دولتی شهر رشت از خرداد تا شهریور سال 95 می باشد. 150 نفراز مردان معتاد به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه های خانواده اپشتاین، بالدوین وپیشاپ (1983)، چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زمان و همکاران (1998) ، افکار خودکشی آنتون ورید (1991)، رضایت از زندگی داینر و همکاران (1987) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در محیط SPSS 18 استفاده گردید. یافته ها نشان داد که بین ساختار خانواده با رضایت از زندگی رابطه مثبت و معنادار و گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین حمایت اجتماعی با رضایت از زندگی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ساختار خانواده 72 درصد و گرایش به خودکشی نیز 74 درصد از تغییرات رضایت زندگی را پیش بینی می کنند. نتایج نشان داد که بین ساختار خانواده، حمایتهای اجتماعی، گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد رابطه وجود دارد.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر شادکامی دانش آموزان شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر شادکامی دانش آموزان شهر کرمانشاه بود. طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با گروه کنترل و به روش تحلیل کواریانس بود. جامعه ی پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان شهر کرمانشاه بود که از این میان 40 دانش آموز شامل ( 20 نفر) در گروه آزمایش و ( 20 نفر) گروه گواه به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. برای گروه آزمایش، برنامه آموزش هوش هیجانی اجرا شد ولی گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار استنباطی تحلیل کواریانس استفاده شد. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار آماری 23 - SPSS انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که آموزش به کاررفته باعث افزایش شادکامی در دانش آموزان می شود. به طورکلی، می توان گفت که آموزش به کاررفته در شادکامی دانش آموزان اثربخش است.
تبیین خودشناسی بر اساس مولفه های باورهای معرفت شناختی و صفات شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:این پژوهش باهدف تبیین خودشناسی براساس مولفه های باورهای معرفت شناختی و صفات شخصیت انجام گرفت. روش: طرح تحقیق در این پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه های (سراسری، آزاد، علمی-کابردی و غیرانتفاعی) شهرتهران درسال تحصیلی97- 1396بود. بدین منظور، تعداد 400 نفرازدانشجویان، به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودشناسی (قربانی، واتسن و هارگیس، 2003)، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت فرم کوتاه (مک کری و کاستا، 1985) و پرسشنامه باورهای معرفت شناسی (شومر، 1993) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بررسی نتایج پژوهش نشان داد که بین خودشناسی با صفات شخصیت (توافق پذیری و وظیفه شناسی) و باورهای معرفت شناختی (توانایی ذاتی و توانایی وقوف بر همه چیز) همبستگی معنادار مستقیم وجود دارد (05/0P<). همچنین متغیرهای صفات شخصیت (توافق پذیری و وظیفه شناسی) و باورهای معرفت شناختی (توانایی وقوف بر همه چیز) با ضریب بتاهای 260/0، 156/0 و 150/0 توانستند خودشناسی را تبیین و پیش بینی نمایند. نتیجه گیری:از آنجایی که باورهای معرفت شناختی (توانایی وقوف بر همه چیز) و صفات شخصیت (توافق پذیری و وظیفه شناسی) می توانند خودشناسی را تبیین و پیش بینی نمایند، به نظر می رسد که می توان با ارتقاء چنین ویژگی هایی میزان خودشناسی دانشجویان را افزایش داد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر وسوسه مصرف و احتمال لغزش در بیماران وابسته به مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
41 - 56
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه، سوء مصرف مواد به یکی از مشکلات اساسی در جوامع تبدیل شده و شیوع آن در بین جوانان بیشتر شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر وسوسه مصرف و احتمال لغزش در بیماران وابسته به مت آمفتامین بود. روش: در مطالعه حاضر از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. سه نفر از بیماران مرد وابسته به مت آمفتامین که در سال 1396 به اداره بهزیستی تکاب و مرکز ترک اعتیاد این شهرستان مراجعه کرده بودند از طریق مصاحبه تشخیصی و مصاحبه بالینی ساختاریافته و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از ابزارهای پژوهش مانند مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID)، پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، آزمایش ادرار، مقیاس پیش بینی بازگشت (RPS) و پروتکل انفرادی ACT برای افراد سوء مصرف کننده مواد استفاده شد. نتایج به دست آمده به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI)، فرمول درصد بهبودی، بهبود بالینی معنادار و سنجش عملیاتی موردبررسی قرار گرفت . یافته ها: داده های به دست آمده نشان داد کاهش میزان وسوسه مصرف و احتمال لغزش در بیماران ازلحاظ آماری (در سطح 05/0)، بالینی و سنجش عملیاتی معنادار است . نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش میزان وسوسه مصرف و احتمال لغزش در بیماران وابسته به مت آمفتامین مؤثر است و با توجه به اینکه این روش درمانی انعطاف پذیری روان شناختی را در بیماران بالا می برد، می توان از آن در درمان وابستگی به مت آمفتامین استفاده کرد.
اثربخشی آموزش ارتقا سلامت بر اساس الگوی پندر بر مسئولیت پذیری سلامتی و مدیریت استرس در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی بسته آموزشی رشد عزت نفس بهینه مبتنی بر ذهن آگاهی و تاثیر آن برکاهش خشم و نشخوار خشم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خشم، هیجانی است که به دلیل اثرات اجتماعی آن و نیز نقش آن در بیماری های قلبی عروقی همواره مورد توجه است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بسته آموزشی رشد عزت نفس بهینه بر خشم و نشخوار خشم بود. این بسته آموزشی بر اساس نظریه کرنیس و با استفاده از تکنیک های ذهن آگاهی طراحی شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی بر اساس طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، دانشجویان دانشگاه شیراز، شیوه نمونه گیری به صورت هدفمند و شرکت کنندگان شامل 50 نفر از دانشجویانی بود که برای همکاری در پژوهش اعلام آمادگی کرده بودند که به تصادف در دو گروه 25 نفره (گروه کنترل و گروه آزمایشی) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه های نشخوار خشم ARS و سیاهه چندبعدی خشم MAI بودند که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل گردیدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. یافته ها : تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد پس از اجرای بسته آموزشی، تفاوت معناداری در ابعاد نشخوار خشم شامل افکار خشمناک پس از رویداد، افکار انتقام، خاطرات خشم برانگیز و درک علت ها و نیز ابعاد خشم شامل برانگیختگی خشم، موقعیت های خشم برانگیز و خشم درونی شده در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل ایجاد شد.. نتیجه گیری : این بسته آموزشی می تواند با ایجاد آگاهی نسبت به خویشتن، رشد پردازش شناختی بدون سوگیری، شکل دهی رفتار برخاسته از ارزش های فرد و کمک به برقراری رابطه ای اصیل ، فرد را در جهت اصالت خویشتن سوق دهد که پیامد آن دست یابی به عزت نفس ایمن و نهایتاً، کاهش خشم و نشخوار خشم است.
مسند مهارگری، نشانه های مرضی و باورهای خرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی مسندمهارگری و نشانه های مرضی با باورهای خرافی بود. طرح پژوهشی، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان عضو در سرای محله های تهران بود که به روش خوشه ای و در دسترس، ۲۲۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس درونی بودن، افراد قدرتمند و شانس (لونسون، ۱۹۸۱)، فهرست نشانه های اختلال های روانی (دروگاتیس، ریکلز و راک، ۱۹۷۶) و اندازه ی بازخوردهای مرتبط با باورهای خرافی (آکار، ۲۰۱۴) استفاده شد. داده ها به لحاظ توصیفی و استنباطی تحلیل شد. یافته ها بیانگر آن بود که باورهای خرافی با زیرمقیاس درونی بودن از مسندمهارگری رابطه ی معنادار ندارد. بین باورهای خرافی و مسندمهارگری بیرونی با زیرمقیاس های وابسته به شانس بودن و وابسته به افراد قدرتمند بودن، رابطه ی مستقیم معناداری وجود دارد و همچنین زیرمقیاس وابسته به شانس بودن به تنهایی توان تبیین 3 درصد از واریانس باورهای خرافی را به صورت مثبت دارد. بین باورهای خرافی با تمام ابعاد نشانه های مرضی رابطه ی مستقیم و معنادار وجود دارد و نشانه های مرضی 15 درصد از واریانس باورهای خرافی را تبیین می کند. همچنین نشانه های افسردگی به تنهایی توانایی تبیین 3 درصد از واریانس باورهای خرافی را به صورت مثبت دارد.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی (حل مسئله، تصمیم گیری، تفکر خلاق) بر شادکامی فرزندان شاهد و ایثارگر شهر تهران
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
43 - 49
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر مهارت های زندگی و آموزش آن توانسته است اهمیت خود را در میان اقشار مختلف پیدا کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر شادکامی فرزندان شاهد و ایثارگر شهر تهران بوده است. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل 15 نفر بعنوان گروه کنترل و 15 نفر بعنوان گروه آزمایش از فرزندان دختر شاهد و ایثارگر شهر تهران بوده است که به صورت داوطلبانه انتخاب و در جلسات آموزش مهارت های زندگی شرکت داشته اند. مداخلات به شکل 8 جلسه آموزش گروهی، هر جلسه به مدت 90 دقیقه اجرا شد. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. نتایج: یافته های تحقیق نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی تأثیر مثبت داشته و به طورمعناداری میزان شادکامی گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل گردید. بحث: به نظر میرسد آموزش مهارت های حل مسئله، تصمیم گیری و تفکرخلاق تأثیر به سزایی در شادکامی افراد دارد و افراد را در ارتباط با حل مشکلات احتمالی که در زندگی پیش رو دارند یاری می رساند
الگوی ساختاری سرمایه گذاری روانی مشتری و رضایت ربوده شده: نقش میانجیگر مخاطره ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین الگوی ساختاری نقش سرمایه گذاری روانی مشتری در تغییرات رضایت ربوده شده با میانجیگری مخاطره ادراکی مشتریان بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه خریداران و بازدیدکنندگان فروشگاه های لوازم خانگی شهر مشهد مقدس در سال 1396 بود که به اندازه جمعیت شهر، 5 میلیون نفر در نظر گرفته شد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده و پرسشنامه سرمایه گذاری روانی مشتری بوگل، بانک و ورهاف (2010)، رضایت ربوده شده شودرلاند، برگ و رینگبو (2014) و مخاطره ادراکی سان (2014) بین 360 آزمودنی در مناطق مختلف 17 گانه شهر مشهد توزیع و پس از حذف 6 داده پرت تعداد 354 پرسشنامه با استفاده از روش همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در سطح 99 درصد اطمینان سرمایه گذاری روانی بر متغیرهای رضایت ربوده شده (59/0 =β) و مخاطره ادراکی (58/0 =β) و نیز متغیر مخاطره ادراکی (53/0=β) بر رضایت ربوده شده تأثیر مثبتی دارد و مخاطره ادراکی نقش میانجیگر را در رابطه بین سرمایه گذاری روانی و رضایت ربوده شده ایفا می کند (30/0 =β). نتیجه گیری : از آنجا که نتایج تحقیق نشان می دهد که رضایت ربوده شده تحت تأثیر سرمایه گذاری روانی و ریسک ادراکی مشتریان است؛ لذا این فروشگاه ها برای از دست ندادن مشتریان راضی خود لازم است؛ با کاهش مخاطره ادراکی مشتریان، میزان سرمایه گذاری روانی آن ها را بالا نبرند.