فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۵۴۱ تا ۱۲٬۵۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۸ شماره ۸۱
1089-1099
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر تدوین و ارزیابی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر یکپارچه نگر برای ارتقاء ادراک پیری در سالمندان ایران بوده است. روش و ابزار: پژوهش حاضر یک پژوهش کمی نگر و نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری در دو گروه آزمایش و گواه انجام پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد بالای 60 سال در شهر تهران بودند؛ از بین جامعه آماری پژوهش، حدود 40 نفر (با در نظر گرفتن افت آزمودنی) که واجد ملاک های ورود باشند و همچنین علاقمندی به مشارکت در پژوهش داشته باشند به صورت در دسترس در سرای محله واقع در خیابان شیخ هادی انتخاب شدند. این 40 نفر به طور مساوی و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل، گمارده شدند. در این پژوهش از پرسشنامه ادراک پیری بارکر و همکاران (2007) استفاده شده است. افراد در گروه آزمایش به تعداد هشت جلسه 100 دقیقه ای، آموزش مبتنی بر یکپارچه نگری را دیدند و گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های میانگین، انحراف استاندارد و آزمون تحلیل کوواریانس به وسیله نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان دادند که آموزش مبتنی بر یکپارچه نگری می تواند بر میزان ارتقای ادراک پیری در سالمندان تأثیر معناداری گذاشته و میزان نمره کلی ادراک پیری را در این افراد به طور معناداری افزایش دهد. نتیجه گیری: آموزش مبتنی بر یکپارچه نگری برای افراد سالمند سبب ارتقاء بازدهی آنها در جامعه و افزایش حس مثبت آنها نسبت به خود می شود. این تغییرات به طور تلویحی نیز سبب کاهش نرخ آسیب پزیری و شیوع اختلالات در این افراد می شود.
مقایسه تأثیر آموزش ذهن آگاهی و دارو درمانگری بر افزایش امید زنان سالمند مبتلا به آلزایمر آسایشگاه های قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (دی) ۱۳۹۸ شماره ۸۲
1175-1180
حوزههای تخصصی:
زمینه : از موضوعات بسیار مهم در زندگی سالمندان مسئله امید است. اما مسئله اصلی اینست: آموزش ذهن آگاهی و دارو درمانگری کدام کارایی بیشتری بر امید سالمندان دارند. هدف: مقایسه تأثیر روی آورد آموزش ذهن آگاهی بر افزایش امید زنان سالمند مبتلا به بیماری آلزایمر بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که از طرح پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری، تمامی زنان مبتلا به بیماری آلزایمر خفیف ساکن آسایشگاه های قزوین در سال 1396 بودند که 27 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به 2 گروه آزمایشی و یک گروه گواه، تقسیم گردیدند. ابزار عبارتند از: مقیاس امید بزرگسالان اشنایدر و همکاران (1991) و پروتکل درمانی بر اساس ذهن آگاهی (رحمانی فرد، کلانتر کوشه و فرامرزی، 1396). نتایج با روش آنالیز واریانس یک راهه و واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. یافته ها: تفاوت معناداری بین اثربخشی درمان ذهن آگاهی و دارو درمانگری بود (0/01 p< ). نتیجه گیری: برای افزایش امید زنان سالمند مبتلا به آلزایمر می توان از آموزش ذهن آگاهی استفاده کرد .
پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی شده کودکان بر اساس کارکرد خانواده با واسطه گری سبک دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (اسفند) ۱۳۹۸ شماره ۸۴
2311-2318
حوزههای تخصصی:
زمینه: کارکرد خانواده و سبک های دلبستگی از متغیرهای مهم در زمینه مشکلات رفتاری کودکان می باشد. اما مسئله اصلی اینست، آیا می توان بر اساس سبک های دلبستگی و کارکرد خانواده مشکلات رفتاری درونی سازی در دانش آموزان را پیش بینی کرد؟ هدف: پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی بر اساس سبک های دلبستگی و کارکرد خانواده در دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 97-1396 به همراه خانواده های آنها بود، تعداد 341 نفر (175 دختر و 166 پسر) با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه سنجش خانواده ( اپشتاین، بالدوین و بیشاب، 1983)، سیاهه رفتار کودک (آخنباخ، ۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک دلبستگی (کولینز و رید، ۱۹۹۰). تجزیه و تحلیل با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که کارکرد خانواده به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق سبک دلبستگی، مشکلات رفتاری درونی سازی را پیش بینی می کند، و هر سه نوع سبک دلبستگی قادر به پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی هستند و متغیر دلبستگی ایمن تأثیر منفی بر مشکلات رفتاری درونی سازی شده دارد (05/ P≤ ). نتیجه گیری: برای پیشگیری از اختلالات درونی سازی مانند اضطراب و افسردگی می توان از دلبستگی ایمن و کارکرد خانواده مؤثر با رفتارهای همدلانه و درگیری عاطفی مناسب، مراقبت های محافظتی و والدگری مثبت استفاده کرد.
تدوین الگوی رضایت از زندگی براساس ویژگی های شخصیتی و حل مساله اجتماعی با میانجیگری بی تابی روانی در افراد متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
127 - 115
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مدل یابی رضایت از زندگی ، ویژگی های شخصیتی ، سبک های حل مسئله و بی تابی روانی در افراد متاهل بود. جامعه آماری در این پژوهش افراد متاهل مراجعه کننده به سرای محله در شهر تهران در سال 97-1396 بودند ، برای مشخص شدن حجم نمونه از روش کلاین استفاده شدو تعداد 480 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت اززندگی، بی تابی روانی، آزمون شخصیتی برژه و پرسشنامه تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی (SPSI-R )استفاده شد. برای تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل مسیر توسط برنامه (AMOS)اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بدست آمد نتایج تحلیل نشان می دهد متغیر بی تابی روانی ارتباط بین سبک های حل مسئله با رضایت از زندگی را به صورت کامل و ارتباط بین پیوند جویی و رضایت از زندگی را به صورت جزیی میانجی گری می کند. نتایج نشان داد سطوح رضایت از زندگی فقط یک پدیده ثانویه نیست که محصول تجارب مثبت زندگی یا ویژگی های شخص و غیره باشدو باید بادید تعاملی وهمه جانبه به ان نگریست.
پیش بینی تمایل به خرید اینترنتی بر اساس ویژگی های شخصیتی: مدل صفات هگزاکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
21 - 32
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ویژگی های شخصیتی همواره یکی از مهمترین پیش بینی کننده های رفتار مصرف کننده، به ویژه رفتارهای مرتبط با خرید به شمار می آمده است. با توجه به اهمیت ویژگی های شخصیت در پیش بینی رفتار خرید، مطالعه حاضر با هدف پیش بینی تمایل به خرید اینترنتی بر اساس ویژگی های شخصیتی افراد انجام شده است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود جامعه آماری کلیه افراد 18 ساله شهر کرج بودکه از میان آنها (50 زن – 50 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به آزمون های خرید اینترنتی و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی هگزاکو پاسخ دادند. در نهایت داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که برون گرایی و گشودگی به تجربه با تمایل به خرید اینترنتی رابطه مثبت معناداری دارد و سایر ویژگی های شخصیتی با تمایل به خرید اینترنتی رابطه معناداری ندارند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که برون گرایی و گشودگی به تجربه، توانستند در مجموع 27 درصد از واریانس های تمایل به خرید اینترنتی را پیش بینی کنند (01/0≥P). نتیجه گیری: با توجه به رابطه ویژگیهای شخصیتی با تمایل به خرید اینترنتی افراد پیشنهاد می شود که برای جذب مشتریان اینترنتی و افزایش تمایل به خرید اینترنتی افراد، از راهکارهای متناسب با ویژگیهای شخصیتی استفاده شود. کلمات کلیدی: تمایل به خرید اینترنتی، ویژگی های شخصیتی، مدل صفات هگزاکو
The Effectiveness of Mindfulness-Based Group Therapy on Improving Metacognitive Beliefs in Preventing Relapse of Women Consuming Stimulants(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
127 - 135
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to determine the effectiveness of mindfulness-based group therapy on improving meta-cognitive beliefs in preventing the relapse of women consuming stimulants has been done. Method: The design of this study is experimental with pre-test and post-test with the control group was followed by the follow-up phase. The statistical population of this study included all women who consumed stimulants from eighteen to forty years referring to the Hamgam sazan Addiction treatment Center in Tehran Province in 1396 among which thirty individuals were selected by convenience sampling method. Availability sampling was selected and randomly assigned to the experimental and control groups of each 15 individuals. The 90-minute treatment session was trained by the mindfulness method. However, the control group received no training. (MCQ) in both pre-test and post-test stages were completed by both groups. Data were analyzed by covariance analysis and soft aided SPSS software was used for data analysis. After three months, both groups were followed up. Results: Results showed that there was a significant difference between the mean of metacognitive post-test scores in the experimental and control groups. Mindfulness training has improved metacognition in preventing relapse in women who use stimulants. Conclusion: The findings of this study in general indicate the effectiveness of mindfulness-based group therapy training on improving metacognitive beliefs in preventing the relapse of women consuming stimulants. Therefore, such sessions are recommended in drug addiction treatment centers and clinics.
اثربخشی معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا بر شدت علائم افسردگی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
88-98
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: افسردگی اساسی از شایع ترین و مزمن ترین اختلالاتی است که به درمان نیاز دارد. هدف پژوهش حاضر اثربخشی معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا بر شدت علائم افسردگی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شهر قم در سال 1396 بود که از بین آنان نمونه یی به حجم 30 بیمار (هر گروه 15 نفر) با توجه به معیارهای شمول به صورت داوطلبانه انتخاب شد. اعضای نمونه به صورت جایگزینی تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: میانگین گروه آزمایش در مرحله ی پیش آزمون در مؤلفه ی شدت علائم افسردگی 80/35 و گروه گواه 60/33؛ و در مرحله ی پس آزمون برای گروه آزمایش 86/19 و برای گروه گواه 46/32 بود. پس از اعمال مداخله ی میزان افسردگی در گروه گواه تغییری ایجاد نشد ولی نمرات افسردگی گروه آزمایش کاهش یافت که از نظر آماری معنادار بود (01/0 > p). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا در کاهش شدت علائم افسردگی زنان مبتلا به افسردگی اساسی مؤثر است.
نقش تشخیصی احساس تنهایی در تمایز گذاری دانشجویانِ با بهزیستی ذهنی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱۱ (پیاپی ۴۴)
169-176
حوزههای تخصصی:
بهزیستی ذهنی یکی از سازه های مهم سلامت روانی است که شناسایی عوامل تأثیرگذار در آن از اهمیت فراوانی برخوردار است. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش احساس تنهایی به عنوان پیش بین بهزیستی ذهنی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 98-1397، به تعداد 8286 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، 255 نفر از آن ها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های بهزیستی ذهنی وارویک- ادینبورگ (2007) و احساس تنهایی راسل و همکاران (1980) استفاده شد.. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحلیل تشخیصی، منجر به یک تابع تشخیص معنادار شد که طبق آن متغیر احساس تنهایی توان تمایز بین گروه ها را داشت. همچنین، طبق این تابع تشخیص 5/78 درصد از دانشجویان به درستی در گروه های اولیه خود جایگزین شده بودند. بر اساس نتایج حاضر، در برنامه های آموزشی و پژوهشی برای افزایش بهزیستی ذهنی دانشجویان باید به احساس تنهایی توجه ویژه داشت.
رابطه میزان استفاده از بازی های رایانه ای با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی رابطه میزان استفاده از بازی های رایانه ای با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر متوسطه شهر شیراز است. حجم نمونه پژوهش 310 نفر دانش آموز پسر دبیرستان های این شهر که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان محاسبه و از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بازی های رایانه ای، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) بود. پس از جمع آوری اطلاعات، داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss و نمرات حاصل از آزمون با روش همبستگی و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان استفاده از بازی های رایانه ای و سلامت روان دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین میزان استفاده از بازی های رایانه ای و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنی داری وجود دارد.
تمایز معلمان با فرسودگی شغلی بالا و پایین بر اساس تعهد سازمانی و وجدان کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی نوعی واکنش فرد به عوامل فشارزای میان فردی در محیط کار است. پژوهش حاضر با هدف تمایزگذاری معلمان با فرسودگی شغلی بالا و پایین بر اساس مؤلفه های وجدان کاری و تعهد سازمانی انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان شاغل زن و مرد مقاطع مختلف تحصیلی شهرستان ماهنشان در سال تحصیلی 1396-1395 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) 160 نفر از آن ها با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های وجدان کاری کاستا و مک کرا (1992)، تعهد سازمانی پورتر (1974) و فرسودگی شغلی مسلش (1985) استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار 22 spss و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحلیل تشخیصی، منجر به یک تابع تشخیص معنادار شد که طبق این تابع تعهد سازمانی دارای بالاترین توان تمایز بین گروه ها بود و مؤلفه های موفقیت مداری و قابلیت اتکا متمایزکننده های بعدی بین گروه ها بودند. همچنین نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که اکثر معلمان با فرسودگی شغلی پایین با بالاترین درصد تشخیص (87 درصد) به درستی از دیگر معلمان متمایز شده بودند و 2/85 درصد از افراد دو گروه طبق تابع به دست آمده به طور صحیح مجدداً طبقه بندی شده بودند. تعهد سازمانی و وجدان کاری نقش مهمی در تمایز بین معلمان با فرسودگی شغلی بالا و پایین دارند؛ بنابراین در هر گونه برنامه ریزی برای کاهش فرسودگی شغلی معلمان باید به تعهد سازمانی و وجدان کاری توجه ویژه داشت.
اثر تمرینات بینایی ورزشی و ذهن آگاهی بر ادراک بینایی و دقت تصمیم گیری داوران بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین اثر تمرینات بینایی ورزشی و ذهن آگاهی بر ادراک بینایی و دقت تصمیم گیری داوران بسکتبال بود. شرکت کنندگان این پژوهش را 52 داور بسکتبال زن و مرد (20 زن و 32 مرد) تشکیل می دادند که بر اساس جنسیت، سابقه و درجه داوری در چهار گروه آموزش تمرینات بینایی ورزشی، آموزش ذهن آگاهی، ترکیبی (آموزش تمرینات بینایی ورزشی و ذهن آگاهی) و کنترل همتاسازی شدند. گروه تمرینات بینایی ورزشی و ترکیبی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه در تمرینات بینایی ورزشی شرکت کردند. گروه ذهن آگاهی و ترکیبی به مدت هشت هفته و هفته ای یک جلسه، آموزش ذهن آگاهی دیدند. در این مدت گروه کنترل به فعالیت های روزانه خود پرداختند. قبل از مداخله، یک روز و همچنین یک ماه بعد ازآن، دقت تصمیم گیری داوران با استفاده از آزمون ویدئویی و ادراک بینایی توسط دستگاه ردیاب بصری ارزیابی شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، ادراک بینایی و دقت تصمیم گیری گروه های بینایی ورزشی و ذهن آگاهی و ترکیبی بهتر از گروه کنترل بود، اما بین گروه های تمرینی تفاوتی مشاهده نشد. بنابراین پیشنهاد شد برای افزایش ادراک بینایی و دقت تصمیم گیری داوران از تمرینات بینایی ورزشی و ذهن آگاهی استفاده شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر استنتاج، آموزش نوروفیدبک و ترکیب این دو روش درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درگذشته، وسواس اختلالی مزمن و درمان نشدنی بشمار می رفت، اما امروزه این وضعیت به واسطه یافته های حامی اثربخشی درمان شناختی رفتاری تغییر اساسی کرده است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر استنتاج، آموزش نوروفیدبک و ترکیب این دو روش درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس بود. مواد و روش ها: مطالعه ی حاضر، از نوع نیمه آزمایشی گسترش یافته ی طرح پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی بود. در این مطالعه 2550 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای از بین معلمان شهرستان مشکین شهر انتخاب شدند و 1916 نفر، پرسشنامه وسواس ییل – براون را تکمیل کردند و در مرحله دوم، 66 نفر از 153 نفری که نمره ی بالاتری از نقطه برش 20 در پرسشنامه وسواس داشتند، پس از مصاحبه ی تشخیصی، به روش تصادفی در یک گروه کنترل و سه گروه آزمایشی قرار گرفتند و درنهایت داده های جمع آوری شده 62 نفر با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-18 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مقایسه گروه های آزمایشی با گروه کنترل نشان داد كه شدت وسواس و خرده مقیاس های آن (وارسی، شستشو، تکرار و شك) در گروه های آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش پیدا کرد. به طورکلی اثربخشی سه روش درمانی بر متغیر وسواس و خرده مقیاس های آن در مرحله پس آزمون تأیید می گردد. میزان این تأثیر بین 3/35 تا 6/79 درصد بوده و تفاوت نمرات پس آزمون از طریق سه گروه درمانی را تبیین می کند. نتایج به دست آمده از مقایسه های زوجی بر اساس آزمون بونفرونی نشان می دهد که روش درمان ترکیبی درمان مبتنی بر استنتاج و آموزش نوروفیدبک در کاهش شدت وسواس مؤثرتر از روش درمان مبتنی بر استنتاج و آن مؤثرتر از آموزش نوروفیدبک می باشد. نتیجه گیری: در این تحقیق، روش درمان ترکیبی درمان مبتنی بر استنتاج و آموزش نوروفیدبک در کاهش شدت وسواس مؤثرتر از روش درمان مبتنی بر استنتاج و آن مؤثرتر از آموزش نوروفیدبک بود.
پارادایم های زناشویی در جوانان ایرانی: معرفی و ارزشیابی یک نظریه نوین در زمینه روابط زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله دارای دو بخش اصلی است. در بخش نخست به معرفی اُلگوی «پارادایم های زناشویی» (ویلوگبی و همکاران، 2015) پرداخته شده است. در این مفهوم پردازی، تمام باورهای فرد (زن یا مرد) درباره ازدواج و زندگی زناشویی را می توان در 2 حیطه متمایز دسته بندی نمود: «باورهای مربوط به متأهل شدن» و «باورهای مربوط به متأهل ماندن». «باورهای مربوط به متأهل شدن» نمایشگر باورهای فرد درباره «ازدواج» و اهمیت و جایگاه آن در زندگی، و همچنین دیدگاه کلی نسبت به نحوه انجام آن است. این باورها مشتمل بر سه بُعد متمایز است: «زمان بندی زناشویی» (دیدگاه فرد درباره زمان بندی ایده آل و موردانتظار برای ازدواج، طول موردانتظار عشقبازی ها)، «برجستگی زناشویی» (باورهای فرد در زمینه اهمیت نسبی و اهمیت کلی ازدواج و متأهل شدن)، و «بافتار زناشویی» (باورها و نگرش های فرد درباره بافتاری که ازدواج باید در آن اتفاق اُفتد). «باورهای مربوط به متأهل ماندن» نمایانگر باورهای فرد درباره ماهیت و شیوه های مدیریت زندگی زناشویی است. این باورها نیز دارای سه بُعد متمایز می باشند: «فرآیندهای زناشویی» (باورهای مبنی بر اینکه فرآیند ازدواج باید چگونه باشد، شامل باورهایی درباره نقش های جنسیتی (نقش های زناشویی)، باورهای درباره تلاش برای ساختن زندگی زناشویی (کوشش های زناشویی)، و سایر فرآیندهای رابطه ای در امر ازدواج)، «مرکزیت زناشویی» (مشتمل است بر باورهایی درباره اهمیت نقش زناشویی/همسری در رابطه با سایر نقش هایی که یک فرد بزرگسال متأهل ایفا می نماید)، و «ماندگاری زناشویی» (باورهایی مبنی بر تعهد به ازدواج و پذیرفتنی بودن طلاق). در بخش دوم، به بررسی «پارادایم-های زناشویی» در میان جوانان ایرانی (مرد و زن) و مقایسه های بین جنسیتی شش بُعد آن پرداخته شده است. نمونه پژوهش مشتمل بر 644 دانشجو (323 زن و 321 مرد) بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای (طبقات: جنسیت، دانشگاه ها، مقاطع تحصیلی) در پژوهش وارد شدند. برای اندازه گیری پارادایم های زناشویی، از «مقیاس پارادایم های زناشویی» (MPS) (ویلوگبی و هال، 2015) استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان دادند که
بررسی میزان همبستگی نظرات معلمان و والدین در خصوص استعداد دانش آموزان (طرح شهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم آذر ۱۳۹۸ شماره ۹ (پیاپی ۴۲)
189-198
حوزههای تخصصی:
در طرح ملی شهاب که به منظور شناسایی استعداد دانش آموزان در مدارس ابتدایی اجرا می شود، تنها نظر معلم به عنوان ملاکی برای استعدادبرتر بودن است، درحالی که تجربیات سایرکشورها نشان می دهد که می بایست از منابع متنوعی همچون نظر والدین استفاده نمود؛ لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی همبستگی نظر معلمان و والدین در خصوص استعداد دانش آموزان است تا اطلاعات لازم برای گسترش منابع اطلاعاتی و استفاده از ابزار طرح شهاب را فراهم آورد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش، کلیه معلمان و والدین دوره دوم ابتدایی شهر بیرجند است که نمونه آماری بر اساس روش خوشه ای-طبقه ای و طبق جدول مورگان تعداد 364 نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش، چک لیست استاندارد طرح شهاب بوده که روایی و پایایی این چک لیست ها در پژوهش آزادگان (1394) تائید شده است. تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل همبستگی پیرسون انجام گردید. یافته های پژوهش نشان داد که در حوزه های استعدادی حرکتی-ورزشی، اجتماعی، فرهنگی-دینی، ریاضی، کلامی و استعدادکلی دانش آموزان، بین نظر معلمان و والدین همبستگی معناداری وجود دارد و در سایر موارد همبستگی وجودندارد. همچنین والدین نسبت به معلمان در تمامی حوزه های استعدادی امتیاز بیشتر به فرزندان خود داده اند. نتیجه پژوهش مبنی بر نبود یا پایین بودن اتفاق نظر در برخی از حوزه های استعدای بین نظر معلم و والدین، نشان دهنده آن است که یا معلمان و والدین برداشت یکسانی از پرسش های چک لیست های استعدادی ندارند و یا مشخصات ابزار به گونه ای است که برای استفاده معلمان و والدین به طور یکسان می بایست مورد تجدید نظر و یا اصلاح قرار گیرد
نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی: طراحی و آزمون یک مدل مفهومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سطوح بالای رفتارهای جنسی پرخطر نگرانی های زیادی را درباره سلامت عمومی در پی داشته است. همچنین باعث شده است که پژوهشگران توجه زیادی به روند گذار به رفتارهای جنسی مخاطره آمیز داشته باشند. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive emotion regulation) در رابطه بین سبک های دلبستگی (Attachment styles) با رفتارهای پرخطر جنسی (High-risky sexual behaviors) انجام شد. مواد و روش ها: در یک پژوهش توصیفی- همبستگی با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری از بین کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد شیراز در سال تحصیلی 98-1397 نمونه ای به حجم 747 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتار جنسی پرخطر (Risky Sexual Behaviors Questionnaire)، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire) و سبک های دلبستگی (Attachment Style Questionnaire) بود. داده های پژوهش به کمک نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL و همچنین با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که رابطه بین سبک های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی از طریق راهبردهای تنظیم شناختی هیجان میانجی می شود. شاخص های برازش GFI، CFI، NFI، IFI، NNFI، AGFI، RFI و RMSEA به ترتیب برابر 95/0، 98/0، 97/0، 98/0، 98/0، 93/0 و 061/0 بود. شاخص های به دست آمده بیانگر برازش مناسب مدل پیشنهادی با داده ها است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که 50 درصد واریانس رفتارهای پرخطر جنسی از طریق ترکیب متغیرهای سبک های دلبستگی، راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان قابل تبیین است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی بود؛ بنابراین در نظر گرفتن نقش این متغیرهای پیش بین توسط متخصصان، درمانگران و برنامه ریزان به هنگام کار با دانشجویان و به طور خاص در مراکز مشاوره ای و درمانی ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی بسته ی آموزشی مبتنی بر معنادرمانگری بر امید و نشاط معلمان بازنشسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم تابستان (مرداد) ۱۳۹۸ شماره ۷۷
509-517
حوزههای تخصصی:
زمینه: تغییرات جسمی و روحی در سالمندان ممکن است موجب کاهش امید و نشاط در زندگی آنان شود. تحقیقات به اثربخشی معنادرمانی اشاره دارد. اما مسئله این پژوهش این است که آیا بسته ی آموزشی مبتنی بر معنادرمانگری به بهبود این نشانگان در معلمان سالمند بازنشسته کمک می کند؟ هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی بسته ی آموزشی مبتنی بر معنادرمانگری بر امید و نشاط معلمان بازنشسته بود. روش: روش این مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 30 نفر از معلمان سالمند شهر کرمان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 12 جلسه، هفته ای 2 بار آموزش معنادرمانگری که برگرفته از کتاب های روانشناسی مثبت نگر (سلیگمن و همکاران، 2000)، تکنیک های شناختی – رفتاری (استالارد، 2005؛ ترجمه علیزاده و همکاران، 1389) و معنادرمانگری (فرانکل) (ترجمه میلانی، 1396) بود را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه امید میلر و پاورز (1988) و مقیاس اندازه گیری نشاط آکسفورد (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان دادکه بسته آموزشی مبتنی بر معنادرمانگری بر میزان نشاط (0/001= P ) و امید (0/001= P ) سالمندان اثربخش بود (0/001= P ). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت برگزاری دوره های آموزشی مبتنی بر معنادرمانگری می تواند در ارتقای امید و نشاط معلمان سالمند مفید واقع شود.
اثربخشی آموزش «قدرشناسی مبتنی بر قرآن» و زمان بندی آن بر «شادی»، «رضایت از زندگی» و «امید» دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش «قدرشناسی مبتنی بر قرآن» بر «شادی»، «رضایت از زندگی» و «امید» دانش آموزان، با طرح پیش آزمون پس آزمون باگروه کنترل و پیگیری بود. تعداد 75 نفر دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرکرد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های«امیدواری» اشنایدر، «رضایت از زندگی» داینر و «شادکامی» آکسفورد بود. گروه های مداخله بصورت هفتگی یا روزانه آموزش قدرشناسی را دریافت کردند. نتایج تحلیل واریانس ترکیبی نشان داد: 1. تاثیر آموزش قدرشناسی بر امید و شادی در مرحله پس آزمون و پیگیری معنادار بود؛ 2. تفاوت معناداری در رضایت از زندگی گروه ها دیده نشد؛ 3. تمرین روزانه قدرشناسی (به خلاف تمرین هفتگی)، افزایش قابل ملاحظه در میزان شادی گروه ها را نشان داد