فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۸۶۱ تا ۱۲٬۸۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم تابستان (تیر) ۱۳۹۸ شماره ۷۶
383-396
حوزههای تخصصی:
زمینه: اصول و فنون یک مدل جدید رواندرمانی برای اختلال های روانشناختی با عنوان اختصاری PTC (پارادوکس + برنامه زمانی = درمان) در این مقاله معرفی می شود. هدف: اثربخشی مدل رواندرمانی PTC برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی ( SAD ) هدف دیگر این مقاله است. روش : PTC یک مدل رواندرمانی بسیار کوتاه مدت است و برای طیف گسترده ای از اختلال های روانشناختی شامل اختلال های اضطرابی، وسواس های فکری و عملی و اختلال های مرتبط، اختلال های مرتبط با تروما و استرس، اختلال های نشانه های بدنی و اختلال های خورد و خوراک به کار بسته و تأیید شده است (بشارت، 1396). در این مقاله، فرآیند و نتایج درمان PTC برای یک بیمار مبتلا به SAD به طور کامل گزارش می شود. یافته ها: نتایج درمان سه جلسه ای PTC برای این بیمار، نشان می دهد که درمان کاملاً موفقیت آمیز بوده است. پیگیری 3 ساله نیز نشان داد که تغییرات رضایت بخش درمانی از ثبات و استمرار برخوردار بوده و در این دوره هیچ بازگشتی صورت نگرفته است. این نتایج، تأثیرات درمانی عمیق و پایدار مدل رواندرمانی PTC را در کوتاه ترین زمان ممکن تأیید می کند. مکانیسم های تأثیرگذاری "برنامه زمانی پارادوکسی"، به عنوان فن اصلی روش درمان PTC ، و انطباق آنها با نتایج درمان بیمار در این مقاله شرح داده شده است. نتیجه گیری: مدل رواندرمانی PTC ، به عنوان رویکردی بسیار کوتاه مدت، ساده، تأثیرگذار و کارآمد، و در عین حال اقتصادی برای درمان SAD معرفی و پیشنهاد می شود.
مقایسه تأثیر آموزش فعال سازی رفتاری و آموزش مدیریت خشم بر بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی فعال سازی رفتاری و آموزش گروهی مدیریت خشم با رویکرد شناختی- رفتاری بر بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) انجام شد . روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین جامعه آماری که کلیه بیماران زن مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر کرج بودند 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه 15 نفره تقسیم شدند .گروه آزمایش یک، تحت آموزش گروهی فعال سازی رفتاری در 10 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دو، تحت آموزش مدیریت خشم در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه بحران هویت بود. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش گروهی فعال سازی رفتاری و آموزش گروهی مدیریت خشم با رویکردشناختی- رفتاری منجر به کاهش بحران هویت بیماران مبتلا به ام اس می شود. با توجه به اثربخشی آموزش های انجام شده می توان گفت آموزش این مهارت ها به بیماران ام اس در کاهش بسیاری از مشکلات آنها می تواند، مؤثر باشد و استفاده از آنها در ارتقاء سطح سلامت و ایجاد نگرش مثبت در زندگی بیماران ضروری است.
مقایسه تأثیر دو روش تمرین در آب و مکمل یاری ویتامین D بر رفتارهای کلیشه ای و شاخص توده بدن در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم، یک اختلال عصبی تحولی است که در سال های اولیه کودکی ظاهر می شود و درمان قطعی برای آن وجود ندارد. روش های مختلفی برای آموزش و توانبخشی این اختلال وجود دارد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر تمرین در آب، مکمل یاری ویتامین D ، و ترکیب تمرین در آب+مکمل یاری بر رفتارهای کلیشه ای و شاخص توده بدن در پسران مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد . روش: پژوهش آزمایشی حاضر با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه های تصادفی انجام شد. بدین ترتیب 40 کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با میانگین سنی 14/2 ± 9/10 سال از مؤسسه خیریه انجمن اوتیسم گیلان در سال 1397به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده و به تصادف در چهار گروه تمرین در آب (10 نفر)، مکمل یاری ویتامین D (10 نفر)، ترکیب تمرین+مکمل (10 نفر)، و گواه (10 نفر) جایدهی شدند. قد، وزن، و شاخص توده بدن کودکان در ابتدا و در پایان پژوهش، اندازه گیری شد. گروه های آزمایشی تمرین در آب و تمرین+مکمل به مدت 10 هفته، هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ای به اجرای برنامه تمرین در آب پرداختند. همچنین گروه های مکمل یاری و تمرین+مکمل به مدت 10 هفته، هفته ای یک بار قرص ویتامین D با دوز 50000 IU مصرف کردند. والدین کودکان مورد مطالعه، قبل از شروع آزمایش و پس از پایان 10 هفته مداخله، خرده مقیاس رفتارهای کلیشه ای مربوط به ویرایش دوم مقیاس درجه بندی اوتیسم گیلیام ( گارز-2) را تکمیل کردند. در پایان برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که هر سه روش تمرین در آب، مکمل یاری ویتامین D ، و ترکیب تمرین+مکمل، تأثیر معنی داری بر نمره خرده مقیاس رفتارهای کلیشه ای و شاخص توده بدن در کودکان اوتیسم داشت (0/05> p )، اما روش تمرین+مکمل، اثر بیشتری نسبت به دو روش دیگر نشان داد. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که شنا می تواند درون داد حسی ثابتی فراهم کند و سطح فعالیت جسمانی کودکان با اختلال طیف اوتیسم را بدون تحمل وزن، افزایش دهد. همچنین، با توجه به کمبود قابل توجه ویتامین D در این کودکان، مکمل یاری ویتامین D می تواند موجب بهبود شاخص توده بدن و کاهش شدت علائم اختلال شود.
پیش بینی مهارت ارتباط بین فردی در دانش آموزان بر اساس میزان بلوغ عاطفی و اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
115 - 128
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان نقش پررنگی را در جامعه امروزی بازی می کنند و رسیدگی به ویژگی های شخصیتی و شناختی آنها باید در اولویت امور قرار گیرد. مطالعه حاضر با هدف پیش بینی مهارت ارتباط بین فردی در دانش آموزان بر اساس میزان بلوغ عاطفی و اضطراب اجتماعی در آنها انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری مورد بررسی در این پژوهش دانش آموزان دختر متوسطه دوره اول شهرستان میاندوآب در سال تحصیلی ۹۷ بود. برای نمونه گیری برای این پژوهش ۶۰ نفر از دانش آموزان با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه های مهارت ارتباط بین فردی(۱۹۸۳)، بلوغ عاطفی یاشویر سینگ و ماهیش بهارگاوا(۱۹۹۱) و اضطراب اجتماعی لاجرکا( ۱۹۹۹) در بین آنها توزیع شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون و همبستگی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بلوغ عاطفی و اضطراب اجتماعی می تواند مهارت ارتباط بین فردی را پیش بینی کند. همچنین بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گیری کرد که با تقویت بلوغ عاطفی و اضطراب اجتماعی می توان مهارت ارتباط بین فردی را در دانش آموزان تقویت کرد.
پارادایم های زناشویی در جوانان ایرانی: معرفی و ارزشیابی یک نظریه نوین در زمینه روابط زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله دارای دو بخش اصلی است. در بخش نخست به معرفی اُلگوی «پارادایم های زناشویی» (ویلوگبی و همکاران، 2015) پرداخته شده است. در این مفهوم پردازی، تمام باورهای فرد (زن یا مرد) درباره ازدواج و زندگی زناشویی را می توان در 2 حیطه متمایز دسته بندی نمود: «باورهای مربوط به متأهل شدن» و «باورهای مربوط به متأهل ماندن». «باورهای مربوط به متأهل شدن» نمایشگر باورهای فرد درباره «ازدواج» و اهمیت و جایگاه آن در زندگی، و همچنین دیدگاه کلی نسبت به نحوه انجام آن است. این باورها مشتمل بر سه بُعد متمایز است: «زمان بندی زناشویی» (دیدگاه فرد درباره زمان بندی ایده آل و موردانتظار برای ازدواج، طول موردانتظار عشقبازی ها)، «برجستگی زناشویی» (باورهای فرد در زمینه اهمیت نسبی و اهمیت کلی ازدواج و متأهل شدن)، و «بافتار زناشویی» (باورها و نگرش های فرد درباره بافتاری که ازدواج باید در آن اتفاق اُفتد). «باورهای مربوط به متأهل ماندن» نمایانگر باورهای فرد درباره ماهیت و شیوه های مدیریت زندگی زناشویی است. این باورها نیز دارای سه بُعد متمایز می باشند: «فرآیندهای زناشویی» (باورهای مبنی بر اینکه فرآیند ازدواج باید چگونه باشد، شامل باورهایی درباره نقش های جنسیتی (نقش های زناشویی)، باورهای درباره تلاش برای ساختن زندگی زناشویی (کوشش های زناشویی)، و سایر فرآیندهای رابطه ای در امر ازدواج)، «مرکزیت زناشویی» (مشتمل است بر باورهایی درباره اهمیت نقش زناشویی/همسری در رابطه با سایر نقش هایی که یک فرد بزرگسال متأهل ایفا می نماید)، و «ماندگاری زناشویی» (باورهایی مبنی بر تعهد به ازدواج و پذیرفتنی بودن طلاق). در بخش دوم، به بررسی «پارادایم-های زناشویی» در میان جوانان ایرانی (مرد و زن) و مقایسه های بین جنسیتی شش بُعد آن پرداخته شده است. نمونه پژوهش مشتمل بر 644 دانشجو (323 زن و 321 مرد) بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای (طبقات: جنسیت، دانشگاه ها، مقاطع تحصیلی) در پژوهش وارد شدند. برای اندازه گیری پارادایم های زناشویی، از «مقیاس پارادایم های زناشویی» (MPS) (ویلوگبی و هال، 2015) استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان دادند که
تحلیل الگوی دانش ضمنی و بررسی پیامدهای آن در آموزش پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در آموزش پزشکی بر نقش انحصاری دانش صریح تاکید شده و دانش ضمنی به حوزه تفکر غیرحرفه ای غیرعقلانی حتی رازآمیز رانده شده است. مساله این است که چرا پزشکان و سیاست گذاران حوزه سلامت و پزشکی بر اساس سنتی دیرپا، مولفه های دانش ضمنی را امری ناخوشایند و نا آشنا می پندارند که از نظر آن ها بر خلاف تفکر صریح، مفاهیم این نوع دانش مبهم غیرمشخص یا مغشوش به نظر می آید. روش ها: رویکرد حاکم بر این تحقیق کیفی است .در این پژوهش از روش تحلیل مفهومی بهره گرفته شده است که هدف از آن تبیین مفهوم آموزش در پزشکی از دریچه دانش ضمنی است. در این روش مفاهیم به کار گرفته شده در یک ساختار بندی جدید مورد تحلیل و واکاوی مجدد مفهومی قرار می گیرند. یافته ها: ارزیابی مدلی جایگزین درباره تشخیص بالینی دارای الزامات و پیامدهای مهمی در عرصه آموزش پزشکی است. در این پژوهش با نشان دادن نقاط ضعف مدل مرسوم در آموزش پزشکی مبتنی بر دانش صریح که در آن جایگاهی برای دانش ضمنی پزشکان در نظر گرفته نشده است، با تحلیل مولفه های دانش ضمنی شامل مشاهده، کارآموزی و روایت؛ ارائه مدلی جایگزین با عنوان مدل آموزش ضمنی در پزشکی مطرح شده است. نتیجه گیری: مدل آموزش ضمنی شیوه مناسبی برای اصلاح رویکردهای تقلیل گرایانه و کمی در پزشکی است. این نوع نگرش حاصل از دانش ضمنی باید انگیزه ها، عقاید، تمایلات و ارتباطات فردی را به عنوان شالوده های اصلی و ضمنی در نظام آموزش پزشکی مورد لحاظ قرار دهد.
اثربخشی درمان زوجی متمرکز بر هیجان بر نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی در میان زوج های متعارض
حوزههای تخصصی:
تعارض های زناشویی سبب ایجاد آسیب های روان شناختی، هیجانی و عاطفی در زوجین می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان زوجی متمرکز بر هیجان بر نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی زوج های متعارض انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده زوج های خواستار طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر همدان در سه ماهه زمستان سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 زوج خواستار طلاق با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). در گروه آزمایش 3 زوج و در گروه گواه دو زوج ریزش داشتند. گروه آزمایش مداخله 9 جلسه ای درمان زوجی متمرکز بر هیجان را طی 5 هفته به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های به کاررفته در این پژوهش دربرگیرنده نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برآیندهای حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان زوجی متمرکز بر هیجان بر نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی زوج های متعارض مؤثر بوده است ( P<0.001 ). بر پایه یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان زوجی متمرکز بر هیجان می تواند همچون درمانی کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و افزایش حس پیوستگی زوج ها مورداستفاده گیرد.
نیمرخ راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان با حساسیت بین فردی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه ی نیمرخ راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان با حساسیت بین فردی بالا و پایین بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بود . جامعه ی آماری کلیه ی دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 98-97 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 314 دانشجو از این دانشجویان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست تجدیدنظرشده ی نشانه های روانی و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تشخیصی و همبستگی چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد از بین 9 راهبرد تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان با حساسیت بین فردی بالا و پایین ، راهبردهای فاجعه سازی، سرزنش دیگران ، نشخوار فکری ، پذیرش (0/001> P )، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، سرزنش خود و تمرکز مجدد مثبت (0/05> P ) تفاوت معناداری دارند . همچنین با توجه به مقدار کم لامبدای ویلکز ، مقدار زیاد مجذور کای و سطح معناداری می توان نتیجه گرفت تابع تشخیصی به دست آمده، قدرت تشخیص خوبی برای تمایز متغیر وابسته دارد . بر اساس کلیه ی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (به استثنای دیدگاه گیری) می توان نیمرخ دانشجویان با حساسیت بین فردی بالا و پایین را از هم تفکیک کرد.
نقش معنویت محیط کاری و تاب آوری در پیشبینی بهزیستی روانشناختی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۱)
320-334
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش معنویت محیط کاری و تاب آوری در پیشبینی بهزیستی روانشناختی کارکنان انجام شد. این پژوهش دارای طرح همبستگی از نوع مطالعه پیش بینی بود. جامعه آماری کلیه کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان مرکزی در سال 95-1394 بود که تعداد 396 نفر از آنها به شیوه تصادفی طبقه ای بر حسب وضعیت استخدامی آنها انتخاب و بررسی گردید. برای گردآوری داده ها، مقیاس های معنویت محیط کاری، تاب آوری و بهزیستی روان شناختی اجرا گردید و داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که معنویت محیط کاری و تاب آوری با داشتن رابطه ای مستقیم و معنادار حدود 14 درصد از واریانس نمرات بهزیستی روانشناختی کارکنان را تبیین کردند، که در این زمینه تاب آوری، سهم معناداری در پیشبینی بهزیستی روانشناختی کارکنان و عامل های آن داشت، اما معنویت محیط کاری، تنها سهم معناداری در پیشبینی عامل پذیرش خود داشت. در نتیجه می توان گفت معنویت محیط کاری و تاب آوری، نقش مهمی در بهزیستی روانشناختی دارند.
بررسی تطبیقی اثربخشی آموزش فعال سازی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر پایه نهم دبیرستان های شهر کرمان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بهزیستی روان شناختی به معنی توانایی شرکت فعالانه در کار و تفریح، خلق روابط معنی دار با دیگران، گسترش حس خودمختاری و هدف زندگی و تجربه کردن هیجانات مثبت است و شامل همه فعالیت هایی است که برای نگرش انسان موردنیاز است.
هدف: هدف این پژوهش بررسی تطبیقی اثربخشی آموزش فعال سازی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر پایه نهم دبیرستان های شهر کرمان است.
روش: روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مدارس ناحیه ۱ و ۲ شهر کرمان است که تعداد ۴۵ دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان داد مداخله پذیرش و تعهد اثربخشی بیشتری نسبت به فعال سازی رفتاری در افزایش بهزیستی روان شناختی دارد(۰/۰۱>p (
نتیجه گیری: نتایج نشان داد بین آموزش فعال سازی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان در سطح ۰/۵ تفاوت وجود دارد
تاثیر آموزش نظریه ی ذهن در ارتقاء نظریه ی ذهن و بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال ارتباط اجتماعی (پراگماتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال ارتباط اجتماعی اختلالی عصبی رشدی است که در همسایگی اختلال اتیسم قرار داشته و مشکلاتی را در زمینه تعاملات مناسب اجتماعی به وجود می آورد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظریه ذهن در بهبود نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی دانش آموزان مبتلا به اختلال ارتباط اجتماعی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه های پنجم و ششم (1319نفر) مدارس شهرستان بستان آباد در سالتحصیلی 97 1396بودند. جهت انتخاب نمونه پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بدین ترتیب ملاک های اختلال ارتباط اجتماعی به معلمان مربوطه توضیح داده شد و دانش آموزان مشکوک از طرف آن ها معرفی شدند و برای اطمینان بیشتر از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس DSM-5غربالگری صورت گرفت و تعداد 26 دانش آموز مبتلا انتخاب و به صورت تصادفی و برابر در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه مهارت های اجتماعی دانش آموزان الیوت و گرشام و آزمون نظریه ذهن قمرانی و همکاران استفاده شد. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه یک ساعته در طی چهار هفته تحت آموزش تئوری ذهن قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 5/0 نشان داد گروه آزمایش بهبودی معناداری در نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی نسبت به گروه کنترل پیدا کرده است. نتیجه گیری: به نظر می رسد بهبود نظریه ذهن می تواند نویدبخش بهبود مهارت های اجتماعی و کاهش پیامدهای نامناسب اجتماعی در افراد مبتلا به این اختلال شود.
اعتباریابی مقدماتی مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) در نمونه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
163 - 175
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ابزارهای اندازه گیری اضطراب برای بیماری های مهم تهدیدکننده سلامتی مانند سارس و مرس توسعه یافته است. در زمینه سنجش اضطراب کرونا ابزار اندازه گیری مشخصی وجود ندارد. هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی مقدماتی مقیاس اضطراب کرونا در نمونه ایرانی بود . روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. 308 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در تحقیق شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته اضطراب کرونا 18 سؤالی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و 2- λ گاتمن و برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تائیدی (CFA) با استفاده از نرم افزار Lisrel - 8 . 8 استفاده شد. جهت استاندارد کردن نمرات خام این نمرات با استفاده از نرم افزار Jmetrik - 4.1.1 به نمرات استاندارد T و رتبه درصدی تبدیل و به صورت جدول های هنجاری تهیه شدند . یافته ها: مقدار 2-λ گاتمن برای کل پرسشنامه (922/0=2- λ ) و ضریب آلفای کرونباخ برای علائم روانی (879/0=α)، علائم جسمانی (861/0=α) و برای کل پرسشنامه (919/0=α) به دست آمد. داده های این پژوهش با مدل دوعاملی برازش مناسبی دارد. جداول نمرات استاندارد رسم شد و دامنه نمرات عامل های پرسشنامه و نمره کل شدت اضطراب کرونا بر اساس نمرات استاندارد T به سه دامنه عدم اضطراب یا خفیف، متوسط و شدید تقسیم شد . نتیجه گیری: پرسشنامه اضطراب کرونا در اعتباریابی مقدماتی از اعتبار و روایی مطلوبی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی و معتبر برای سنجش اضطراب کرونا ویروس استفاده نمود.
نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی: طراحی و آزمون یک مدل مفهومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سطوح بالای رفتارهای جنسی پرخطر نگرانی های زیادی را درباره سلامت عمومی در پی داشته است. همچنین باعث شده است که پژوهشگران توجه زیادی به روند گذار به رفتارهای جنسی مخاطره آمیز داشته باشند. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive emotion regulation) در رابطه بین سبک های دلبستگی (Attachment styles) با رفتارهای پرخطر جنسی (High-risky sexual behaviors) انجام شد. مواد و روش ها: در یک پژوهش توصیفی- همبستگی با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری از بین کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد شیراز در سال تحصیلی 98-1397 نمونه ای به حجم 747 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتار جنسی پرخطر (Risky Sexual Behaviors Questionnaire)، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire) و سبک های دلبستگی (Attachment Style Questionnaire) بود. داده های پژوهش به کمک نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL و همچنین با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که رابطه بین سبک های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی از طریق راهبردهای تنظیم شناختی هیجان میانجی می شود. شاخص های برازش GFI، CFI، NFI، IFI، NNFI، AGFI، RFI و RMSEA به ترتیب برابر 95/0، 98/0، 97/0، 98/0، 98/0، 93/0 و 061/0 بود. شاخص های به دست آمده بیانگر برازش مناسب مدل پیشنهادی با داده ها است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که 50 درصد واریانس رفتارهای پرخطر جنسی از طریق ترکیب متغیرهای سبک های دلبستگی، راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان قابل تبیین است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی بود؛ بنابراین در نظر گرفتن نقش این متغیرهای پیش بین توسط متخصصان، درمانگران و برنامه ریزان به هنگام کار با دانشجویان و به طور خاص در مراکز مشاوره ای و درمانی ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش مهارت های عصب روان شناختی بر بریل نویسی و بریل خوانی (مطالعه ی موردی: دانش-آموزانِ با نقص بینایی دوره ابتدایی شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
9 - 26
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های عصب روان شناختی بر بریل نویسی و بریل خوانی دانش-آموزانِ با نقص بینایی دوره ابتدایی مدرسه شقایق شهر یاسوج مورد بررسی قرار گرفت. روش: طرح پژوهش نیمه-آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزانِ با نقص بینایی پایه اول تا ششم ابتدایی است. نمونه پژوهش نیز شامل 24 نفر دانش آموز با نقص بینایی (12 نفر مورد آموزش عصب روان شناختی قرار گرفتند و 12 نفر دانش آموز که هیچ مداخله ای روی آن ها صورت نگرفت) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش آموزش مداخلات عصب روان شناختی و آزمون محقق ساخته بریل نویسی و بریل خوانی بود. داده ها با نرم افزار SPSS21 و آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات مولفه های سرعت نوشتن، سرعت خواندن، درک خواندن و درست خوانی دانش آموزان نابینایی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آن هایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند افزایش معناداری دارد (001/0 ≥ P). اما نمرات مولفه ی نادرست نویسی دانش آموزان نابینایی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آن هایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند کاهش معناداری دارد (001/0 ≥ P). نتیجه گیری: آموزش مهارت های عصب روان شناختی می تواند رویکردی موثر در بریل نویسی و بریل خوانی باشد.
تأثیر گروه درمانگری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی مبتلایان به اچ آی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۸ شماره ۸۰
923-932
حوزههای تخصصی:
زمینه: ارزیابی ها حاکی از سطوح پایین کیفیت زندگی در مبتلایان به اچ آی وی است. آیا درمان پذیرش و تعهد می تواند سبب بهبود کیفیت زندگی این بیماران شود؟ هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر گروه درمانگری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر افزایش کیفیت زندگی مبتلایان به اچ آی وی بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 42 مرد مبتلا به اچ آی وی در استان البرز در بهار 98 می شد که داوطلب شرکت در طرح بودند. با روش نمونه گیری تصادفی 20 بیمار انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 10 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 12 جلسه مداخله شرکت کردند. جلسات مبتنی بر بسته درمانی الینبرگ (2016) بود. پرسشنامه کیفیت زندگی مک گیل (کوهن و همکاران، 1995) در دو گروه اجرا گردید. از تحلیل واریانس مختلط برای بررسی نتایج استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که اثر گروه درمانگری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر افزایش کیفیت زندگی ( 0/029 p= ) معنادار بوده است. نتایج در خرده مقیاس های جسمانی (0/024 p= ) و روانشناختی (0/007 p= ) معنادار بود. اما در خرده مقیا س های نگرش کلی (0/12 p= )، وجودی (0/067 p= ) و حمایت (0/055 p= ) معنادار نبود. نتیجه گیری: درنتیجه، استفاده از گروه درمانگری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد می تواند سبب ارتقاء سطح کیفیت زندگی در مبتلایان به اچ آی وی شود.
اثربخشی آموزش معنویت درمانی بر اضطراب وجودی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف « تعیین اثربخشی آموزش معنویت درمانی بر اضطراب وجودی در دانش آموزان » انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه، کلیه دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان از مدارس شهرستان خرمشهر بودند که در نیم سال تحصیلی 1397 -1396 با جمعیت 395 نفر مشغول به تحصیل بودند و با استفاده از روش تصادفی خوشه ای 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه 15 نفره (کنترل و آزمایش) به روش نمونه گیری تصادفی تقسیم شدند. آموزش معنویت درمانی بر روی گروه آزمایش در 8 جلسه یک ونیم ساعته اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه « پرسشنامه اضطراب وجودی گود - گود » بود. نتایج نشان داد که آموزش معنویت درمانی در کاهش اضطراب وجودی دانش آموزان موثر بوده. براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که از معنویت درمانی می توان در جهت کاهش اضطراب وجودی، به عنوان یک روش موثر سود جست.
اثربخشی بازی درمان گری بر کاهش اضطراب دانش آموزان مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم بهار (اردیبهشت) ۱۳۹۸ شماره ۷۴
235-246
حوزههای تخصصی:
زمینه: شواهد نشان داده که بازی درمانگری بر کاهش اختلال رفتاری مؤثر بوده است، اما آیا می تواند بر بهبود اختلال اضطراب دانش آموزان مؤثر باشد؟ هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بازی درمان گری بر کاهش اضطراب در دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طراحی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری آن شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی مدرسه سمای شهر ملایر ) 68 دانش آموز) بود. از بین آنها، نمونه ای به تعداد 30 دانش آموز که دارای بالاترین نمره اضطراب روی مقیاس سنجش اضطراب کودکان کینگری و همکاران (2009) بودند، انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله بازی درمان گری (محمد اسماعیل، 1389) را دریافت کرد و بر روی گروه گواه هیچ مداخله ای انجام نشد. نمره آزمون غربال گری اضطراب دانش آموزان به عنوان پیش آزمون در نظر گرفته شد و و پس از مداخله نیز مجدداً آزمون اضطراب کودکان بر روی هر دو گروه اجرا شد و نمره آن به عنوان پس آزمون در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و تیِ گروه های مستقل مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بازی درمان گری بر کاهش اضطراب اجتماعی، اضطراب جدایی، و اجتناب از آسیب در کودکان تأثیر مثبت و معناداری داشت (0/05> p )، اما بر کاهش نشانه های جسمانی در کودکان تأثیر معناداری نداشته است (0/05< p ). نتیجه گیری: بازی درمان گری می تواند در درمان اختلال اضطراب دانش آموزان دختر دوره ابتدایی اثربخشی داشته باشد.
مقایسه تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و تنش زدایی پیش رونده عضلانی بر شاخص های سلامت عمومی مادران کودکان مبتلا به سرطان خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اطلاع از تشخیص سرطان کودک برای والدین بسیار نگران کننده و اضطراب آور است، بنابراین در کنار درمان فرزند مبتلا به سرطان، لزوم استفاده از روش های مداخله کارآمد جهت ارتقای سلامت روان شناختی والدین آنها بسیار ضروری است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر دو شیوه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و تنش زدایی پیش رونده عضلانی بر شاخص های سلامت عمومی مادران کودکان مبتلابه سرطان خون، انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود . نمونه مورد مطالعه شامل 45 نفر از مادران دارای کودک مبتلابه سرطان خون مراجعه کننده به بخش آنکولوژی بیمارستان 17 شهریور رشت در سال 1396 بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در 3 گروه ذهن آگاهی (15 نفر)، تنش زدایی (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، مصاحبه و آزمایش های تشخیصی سرطان، و پرسشنامه سلامت عمومی بود. پس از مرحله پیش آزمون، مداخلات مورد نظر، به مدت 2 ماه (8 جلسه 2 ساعته)، در دو گروه آزمایشی انجام شد، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. سپس هر سه گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری دوماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که تفاوت های بین گروهی در متغیرهای شکایات جسمانی (0/01 > P , 6/622= F )، اضطراب (0/01 > P , 10/236= F ) ، عدم کارکرد اجتماعی (0/05 > P , 4/452= F )، و افسردگی (0/01 > P , 10/866= F )، معنی دار است. همچنین تفاوت بین مراحل زمانی در پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری در متغیرهای اضطراب (0/01 > P , 46/681= F )، عدم کارکرد اجتماعی، (0/05 > P , 12/610= F )، و افسردگی (0/05 > P , 3/870= F )، معنی دار بود ولی در شکایات جسمانی، تفاوت وجود نداشت (0/05 > P , 1/720= F ). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بین تأثیر ذهن آگاهی و آموزش فنون تنش زدایی در بهبود شاخص های سلامت عمومی مادران کودکان مبتلا به سرطان خون، تفاوت معنا داری وجود ندارد ولی هر دو شیوه در بهبود وضعیت روانی مادران مؤثر هستند. ذهن آگاهی از طریق آموزش مهار توجه و مدیریت زمان، شاخص های سلامت روان را در افراد افزایش می دهد. همچنین تن آرامی ناشی از فنون تنش زدایی در کاهش تنیدگی، اضطراب، و افسردگی افراد نقش دارد. نتیجه این که از هر دو شیوه می توان در کنار هم برای ارتقاء سلامت عمومی والدین کودکان مبتلا به انواع سرطان، استفاده کرد.
تاثیر مدیریت پیشگیری از جرم بر مصرف مواد مخدر و روانگردان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
11-30
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد بحرانی است که کنترل و مبارزه با آن نیازمند مدیریت منسجم با رویکرد پیشگیرانه است. هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین تاثیر مدیریت پیشگیری از جرم بر مصرف مواد مخدر و روانگردان ها است. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارشناسان سازمان های متولی و اعضای شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر و کارشناسان مراکز ترک اعتیاد استان گلستان به تعداد 1058 نفر بود. حجم نمونه با فرمول کوکران 369 نفر برآورد شد. انتخاب نمونه ها با روش نمونه گیری تصادفی نظام مند انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسش نامه به روش صوری و محتوایی و اعتبار آن، از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. یافته ها: یافته ها نشان داد مدیریت پیشگیری از جرم بر مصرف مواد مخدر تاثیر دارد و مقدار همبستگی چندگانه این متغیرها برابر 345/0 است. بیشتر پاسخ گویان مورد مطالعه در ارزیابی شان نسبت به مدیریت حوزه پیشگیری اجتماعی دیدگاه مثبتی نداشته اما نسبت به مدیریت حوزه پیشگیری وضعی دیدگاه مثبتی داشتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که مدیریت پیشگیری از جرم بر مصرف مواد مخدر تاثیر دارد و وضعیت نسبتا مناسب مدیریت پیشگیری وضعی در استان گلستان، ضرورت تقویت آن را گوشزد کرده و برعکس وضعیت نامناسب مدیریت پیشگیری اجتماعی، ضرورت توجه و اهتمام بیشتر مسئولان و برنامه ریزان استان در این حوزه را متذکر می شود.
اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر به شیوه گروهی بر راهبردهای مقابله ای کارآمد و ناکارآمد و سبک های مراجعه به دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تعیین اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر به شیوه گروهی بر راهبرد های مقابله ای کارآمد و ناکارآمد وسبک های مراجعه به دیگران در دانش آموزان پسر متوسطه اول روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر 13 تا 16 سال به تعداد 200 نفر مشغول به تحصیل در یکی از مدارس متوسطه دوره اول شهرستان فریمان در سال تحصیلی 97- 1396 بودکه به شیوه نمونه گیری هدفمند، 34 نفر دانش آموز انتخاب گردید و در دو گروه 17 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله برای گروه آزمایش شامل 10 جلسه 60 دقیقه ای رواندرمانی مثبت نگر بود. ابزارپژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای مقابل ه ای و برنامه درمانی روانشناسی مثبت گرا ( Rashid, 2008) بود . داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که روان درمانی گروهی مثبت نگر در افزایش راهبرد های مقابل ه ای کار آمد (P<0/01)، و کاهش راهبرد های مقابل ه ای نا کار آمد (P<0/01)، افزایش سبک های مراجعه به دیگران (P<0/01)، در دانش آموزان موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری هم تداوم داشته است.