فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳٬۲۰۱ تا ۱۳٬۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: دین عاملی تأثیر گذار در نوع نگرش انسان به خود، محیط پیرامون و هدف زندگی محسوب می شود که تأثیر فراوانی در همه ی ابعاد زندگی بشر دارد. با وجود این اهمیت، تعریف حوزه، تعیین مفاهیم و مؤلفه های دین و دین داری با ابهامات نظری و روشی روبه رو است که ریشه ی بسیاری از این ابهامات در نبود ابزار مناسب اندازه گیری نهفته است. ازاین رو، تهیه ی ابزار اندازه گیری معتبر و روا نخستین و مهم ترین گام در حوزه ی سنجش دین داری است. هدف اصلی این پژوهش ساخت، اعتبار یابی و روایابی ابزار بومی سنجش دین داری است. روش کار: این مطالعه ی روش شناختی از نوع ابزارسازی است. پس از مطالعه ی اسنادی، تهیه ی چارچوب نظری و بانک سؤالات و همچنین بررسی روایی، پرسش نامه ی محقق ساخته ی دین داری در اختیار نمونه ی 500 نفری از شهروندان 18 سال به بالای مناطق بیست ودوگانه ی شهر تهران قرار گرفت. جامعه ی هدف با استفاده از روش های نمونه گیری تصادفی و طبقاتی و متناسب با جنسیت، سن و پهنه ی محل سکونت انتخاب شد. از داده های به دست آمده برای به دست آوردن تحلیل عاملی اکتشافی، آلفای کرونباخ، روایی و پایایی پرسش نامه، شاخص های برازش و در نهایت معرفی پرسش نامه ی دین داری استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی (08/0=RMSEA، 869/0=GFI و 907/0=CFI) که دارای برازش مناسبی بود، هفت عامل تبیین کننده 6/65 درصد از واریانس کل دین داری را در بر می گرفت. علاوه براین، همسانی درونی (83/0=α) و همسانی در طول زمان ابزار نشان داد که پرسش نامه ی نهایی 21 سؤالی دین داری دارای پایایی پذیرفتنی بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد پرسش نامه ی محقق ساخته ی دین داری ایرانیان مسلمان دارای روایی سازه و پایایی پذیرفتنی است و می توان از آن برای سنجش دین داری در جوامع اسلامی استفاده کرد.
بررسی شخصیت بهنجار از منظر روان شناسی و قرآن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
115-126
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در اعصار مختلف انسان ها و مکاتب گوناگون به اظهارنظر درباره ی انسان سالم پرداخته اند و به صورت مکتوب، شفاهی و عملی ویژگی هایی را برای وی برشمرده اند. گروهی از این ویژگی ها را مکاتب انسانی و گروهی دیگر را مکاتب الهی فراهم کرده اند. پشتوانه ی مکاتب انسانی افکار انسانی، نیازسنجی ها و شناسایی های محدود آنها از انسان هم دوره ی خود است که با گذشت زمان کاربرد خود را از دست می دهد، هرچند در زمان معاصر خودش می تواند منافعی برای جامعه ی انسانی داشته باشد و یا مانند بعضی از نظریه ها نه تنها سودی ندارد بلکه مضراتی نیز داشته باشد؛ اما پشتوانه ی مکاتب الهی شناسایی فراانسانی از انسان توسط آفریننده ی او است که یکی از خود همین انسان ها یعنی پیامبر از جانب خداوند متعال بر آنها عرضه می کند که در آن به فهم و توانایی مخاطب یعنی انسان توجه شده و هر انسانی به اندازه ی فهم خود از آن بهره مند می شود. ازاین رو، در مقاله ی مروری حاضر به بررسی شخصیت بهنجار از منظر روان شناسی و قرآن پرداخته شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است که بر پایه ی بررسی های علمی مستخرج از منابع الکترونیک، کتاب ها و مجلات انجام شد. نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که قرآن انسان را موجودی دارای دو بُعد مادی و معنوی در نظر می گیرد و بر همین اساس الگوی شخصیت بهنجار وی را تعریف می کند. نتیجه گیری: در قرآن ضمن در نظر گرفتن سه بُعد شناختی، رفتاری و عاطفی در شخصیت انسان، تحقق استکمال و استعلای وی را در صورتی ممکن می داند که این سه بُعد وجودی در زمینه ی ارتباطی سه وجهی (خود، خدا و جهان) و بر اساس منشور طراحی شده ی انسان در قرآن که آن هم بر اساس فطرت و حقیقت است رشد و ارتقا یابد، نه در ارتباط دووجهی خود و جهان که در بیشتر مکاتب روان شناسی وجود دارد.
تحلیلی بر علل تعارضات زناشویی در دو دهه اخیر (یک مرور نظامند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۸ شماره ۷۹
819-828
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعارض رایج ترین مشکل در روابط زوجین است که کیفیت زندگی زناشویی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار می دهد و سبب بروز پیامدهای منفی جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی می شود. تشدید و ناتوانی در حل آن ممکن است خانواده را دچار آسیب نماید و حتی منجر به طلاق شود. علی رغم پژوهش های میدانی متعددی که در این موضوع صورت گرفته است، جمع بندی و تحلیل منسجمی از علل تعارضات و ابعاد آن در دسترس نیست. هدف: هدف پژوهش حاضر مرور تحقیقات انجام شده در این زمینه و شناسایی علل تعارضات زناشویی بود. روش: در این تحقیق که به روش مرور سیستماتیک انجام شد، جامعه آماری مقالات علمی - پژوهشی، پایان نامه ها و طرح های پژوهشی مرتبط با تعارضات زناشویی بودکه در دو دهه اخیر (1380 تا 1398 و 2000 تا 2019) انجام شده اند. از بین 768 مورد جستجو شده تعداد 58 مورد مرتبط با علل تعارضات زناشویی انتخاب و وارد مطالعه شدند. یافته ها: در مجموع تعداد 41 عامل (با فراوانی 375) به عنوان علل تعارضات زناشویی شناسایی و در 4 دسته طبقه بندی شدند که به ترتیب از بیشترین میزان عبارت بودند از: عوامل خانوادگی با 40/80 درصد فراوانی؛ عوامل فردی با 40/53 درصد فراوانی؛ عوامل محیطی با 16/27 درصد فراوانی و عوامل معنوی با 2/4 درصد فراوانی. همچنین عمده ترین علل تعارضات زناشویی از بین 41 عامل عبارت بودند از: 1. مشکلات مالی (با 74/7 درصد فراوانی)؛ 2. دخالت خانواده ها و اطرافیان (با 7/20 درصد فراوانی)؛ 3. خشونت جسمانی و کلامی (با 14/6درصد فراوانی)؛ 4. ضعف مهارت های ارتباطی و حل مسأله (با 5/6 درصد فراوانی)؛ 5. مشکلات جنسی (با 4/8 درصد فراوانی) . نتیجه گیری: شناسایی مجموعه عوامل و میزان سهم هر یک از عوامل به پژوهشگران کمک می کند تا به کشف یک مدل منسجم از علل تعارضات زناشویی نائل شوند و مطابق این مجموعه عوامل ابزار پیش بینی و پیشگیری از تعارضات زناشویی را تدوین کنند.
مقایسه طیف توان برگرفته از الکتروآنسفالوگرافی در حالت استراحت (چشم بسته) و توان برگرفته از پتانسیل وابسته به رویداد در بیماران افسرده و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسردگی شایعترین اختلال روانی است و باعث اختلال در روند زندگی بیمار و تحمیل هزینه بر جامعه می شود. اخیرا استفاده از زیست نشانگر ها در تشخیص و بررسی روند درمان در اختلالات روانی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از این زیست نشانگر ها، توان برگرفته از الکتروآنسفالوگرافی برای تفکیک بیماران افسرده از سالم هستند. هدف این پژوهش، مقایسه توان در باندهای فرکانسی مختلف در افراد افسرده و سالم است. شرکت کنندگان این پژوهش علی-مقایسه ای با استفاده از ملاک های بالینی بر مبنای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) در کلینیک آتیه در سال97-1396 انتخاب شدند (۲۹ زن و ۲۱ مرد افسرده؛ ۱۹ زن و ۳۱ مرد سالم). الکتروآنسفالوگرام با استفاده از سیستم ۱۰-۲۰، در ۱۹ کانال و پنج باند فرکانسی (دلتا، تتا، آلفا، بتا و گاما) در دو حالت استراحت (چشم بسته) و فعالیت (حین انجام تکلیف عملکرد پیوسته هیجانی) ثبت شد. نتایج نشان داد که در حالت استراحت، میانگین توان، تنها در باند گاما ( Fz, Cz ) ، به شکلی معنی دار در گروه افسرده بالاتر بود (p<.05) . همچنین در حالت فعالیت در باند تتا ( P8 ، O1 و O2 ) ، آلفا ( P4 ، P8 و O1 ) ، بتا ( Fp1 ، P3 ، Pz و P4 ) و گاما ( Fp1 ، Fp2 ، Fz و O1 ) تفاوت معناداری مشاهده شد و میانگین توان در گروه افسرده بالاتر بود . (p<.05) به نظر می رسد توان در حالت فعالیت توانایی تمیز بیشتری از توان در حالت استراحت دارد و بالقوه می توان از آن به عنوان زیست نشانگر در تشخیص افسردگی استفاده کرد.
تمایز افراد مبتلا و غیر مبتلا به میگرن بر اساس اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با عنایت به اهمیت عوامل شخصیتی به عنوان فاکتورهای روان شناختی مؤثر در ارتباط با سردردهای میگرنی، مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش مؤلفه های اختلال شخصیت مرزی در تمایز گذاری بین افراد مبتلا و غیر مبتلا به میگرن صورت پذیرفت. روش پژوهش حاضر، علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری کلیه بیماران سردردی مراجعه کننده به بیمارستان خاتم الانبیاء شهر زاهدان در سال 1396 بودند که با استفاده از Gpower تعداد 105 مبتلا به میگرن با تشخیص قطعی نورولوژیست و پرسشنامه میگرن اهواز شناسایی و با نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه در نظر گرفته شد و با 105 نفر از افراد غیر مبتلا مقایسه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه های سردرد میگرن اهواز و سیاهه شخصیت مرزی لیچسرنینگ بود. داده های حاصل با استفاده از نرم افراز آماری SPSS.22 و شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل تشخیصی تحلیل و تفسیر شدند. نتایج آزمون تحلیل تشخیصی نشان داد که مؤلفه واقعیت آزمایی آسیب دیده دارای بالاترین توان تمایز بین دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به میگرن بود. مؤلفه های بعدی متمایزکننده گروه ها به ترتیب آشفتگی هویت، ترس از صمیمیت و مکانیسم های دفاعی اولیه بودند. همچنین اکثر افراد غیر مبتلا به میگرن با بالاترین درصد تشخیص (7/85 درصد) به درستی از سایر افراد متمایز شده بودند و 81 درصد از افراد دو گروه طبق تابع به دست آمده به طور صحیح مجدداً طبقه بندی شده بودند. نتایج حاصل، تلویحات مهمی در زمینه توجه به ساختار روان شناختی و ویژگی های شخصیت مرزی در پیش آگهی بیماری میگرن دارد
بررسی مداخلات روان شناختی رایج روان درمانگران ایرانی در درمان اختلالات روانی سالمندان: با تأکید بر سه سال اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷ (پیاپی ۴۰)
97-106
حوزههای تخصصی:
افزایش سالمندان و آسیب پذیری آن ها به اختلالات روانی باعث افزایش توجه روان درمانگران برای این بخش از جامعه شده است که از طریق مداخلات روان شناختی سلامت روانی، رضایت و کیفیت زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار می دهند. این مقاله از نوع مروری است. هدف از انجام این پژوهش بررسی مداخلات روانشناختی رایج روان درمانگران ایرانی در درمان اختلالات در روانی سالمندان در بازه زمانی 1396-1393 بود. برای دسترسی به تحقیقات داخلی در نشریه های علمی پژوهشی سالمند، فصلنامه روانشناسی پیری و فصلنامه پرستاری سالمندان و در پایگاه های اطلاعاتی Irandoc ، Magiran ، SID و Noormags و همچنین برای دسترسی به تحقیقات انگلیسی در بانک های اطلاعاتی Science Direct به جستجو پرداخته شده است. در این پژوهش مشخص شد که بیشتر مداخلات روانشناختی روان درمانگران ایرانی برای درمان اختلالات روانی سالمندان مربوط به معنا درمانی، درمان شناختی رفتاری، درمان پذیرش و تعهد، درمان ذهن آگاهی، درمان مرور زندگی و امید درمانی مربوط می شود.
نقش واسطه ای خودشناسی انسجامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودشناسی انسجامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نوجوانان انجام شد. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. از این بین تعداد 329 نفر (157 دختر و 162 پسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (دسی و رایان، 2000)، خودشناسی انسجامی (قربانی، واتسون و هارگیس، 2008) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) بود. داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر داده ها تحلیل شد. یافته ها نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی و خودشناسی انسجامی به ترتیب با راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان، دارای همستگی مثبت و با راهبردهای سازش نایافته تنظیم شناختی هیجان دارای همبستگی منفی هستند. همچنین نقش واسطه ای خودشناسی انسجامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مورد تایید قرار گرفت. از این رو لازم است در زمینه تنظیم هیجانی در نوجوانان، مداخلات روانشناختی به سمت ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و خود شناسی انسجامی سوق داده شود.
تاثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان متناوب(tACS)، بر توان مطلق موج آلفای ناحیه پیشانی در افراد مصرف کننده متآمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
43 - 58
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان متناوب(tACS)،بر فعالیت موج آلفای ناحیه پیشانی افراد مصرف کننده متآمفتامین بوده است. روش : در این مطالعه که از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و با گروه کنترل است، 20 نفر از افراد مصرف کننده متآمفتامین به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 10نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند.ابتدا به منظور بررسی توان مطلق موج آلفا در ناحیه لوب پیشانی از آزمودنی ها EEG گرفته شد. سپس تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با فرکانس 10 هرتز(α-tACS)و یا تحریک شم روی ناحیه پیش پیشانی خلفی جانبی راست(F4) طی یک جلسه 20دقیقه ای اعمال شد.در پایان مجدداً امواج مغزی هر دو گروه ثبت و داده ها با استفاده از روش کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که در گروه آزمایش توان مطلق موج آلفای نواحی F4، Fz، F3، F7 نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته بود(05/0>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل، تحریک الکتریکی با موج آلفا در ناحیه F4 می تواند توان مطلق موج آلفا را در قشر پیش پیشانی خلفی جانبی، تحتانی جانبی و مرکزی که در عملکردهای شناختی دخیل است را بهبود ببخشد.با توجه به نقش شناختی امواج مغزی آلفا، انتظار می رود تحریک tACS در فرکانس آلفا بتواند به عنوان روشی غیردارویی برای بهبود عملکرد شناختی در مصرف کنندگان متآمفتامین استفاده شود.
مقایسه نیمرخ عصب - روان شناختی دانش آموزان تیزهوش و بااستعداد کم آموز و موفق در درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
59 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیده کم آموزی دانش آموزان تیزهوش در حیطه ریاضی و مقایسه نیمرخ مهارت های عصب روان شناختی این دانش آموزان در گروه هایی با سطوح مختلف پیشرفت انجام شد. روش : روش این پژوهش علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 36 نفر دانش آموز دختر و پسر انتخاب شدند و از نظر مهارت های عصب روان شناختی مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های آنلاین دسته بندی کارت ویسکانسین، آزمون تکلیف بلوک های کرسی و آزمون تکلیف زمان واکنش دیاری-لیوالد استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها :نتایج پژوهش حاکی از تفاوت معنادار مهارت های عصب روان شناختی بین گروه ها در متغیرهای حافظه فعال دیداری - فضایی، تکلیف زمان واکنش انتخابی و کارکردهای اجرایی بود. نتیجه گیری :با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت دانش آموزان تیزهوش کم آموز نسبت به دانش آموزان تیزهوش با پیشرفت مورد انتظار، نارسایی های مهارت های عصب روان شناختی بیشتری را تجربه می کنند. بنابراین، در کنار توجه به عوامل شخصیتی و محیطی، ارزیابی مهارت های عصب روان شناختی و کاربست رویکردهای مداخله ای عصب روان شناختی متناسب جهت پیشگیری از بروز کم آموزی در تیزهوشان پیشنهاد می گردد.
مقایسه رگه های تاریک شخصیت و سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری در بدنسازان با و بدون مصرف استروئیدهای آنابولیک-آندروژنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول دهه گذشته، استفاده از داروهای استروئیدی در میان ورزشکاران، به ویژه بدنسازانی که به صورت حرفه ای فعالیت می کنند، افزایش یافته است . از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه رگه های تاریک شخصیت و سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری در بدنسازان با و بدون مصرف استروئیدهای آنابولیک-آندروژنی انجام گردید. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه ورزشکاران پرورش اندام مرد شهر رشت در سال 1397 تشکیل دادند. نمونه ای به حجم 150 (75 بدنساز طبیعی و 75 بدنساز استروئیدی) به صورت هدفمند انتخاب شد و سپس داده ها با استفاده از پرسش نامه های رگه های تاریک شخصیت جوناسون و وبستر (2010) و سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری کارور و وایت ( 1994) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد، در رگه های تاریک شخصیت و سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری بدنسازان با و بدون مصرف استروئیدهای آنابولیک-آندروژنی تفاوت معنی داری وجود دارد. بر این اساس مشخص گردید بدنسازان استروئیدی در مقایسه با بدنسازان طبیعی دارای سیستم بازداری رفتاری کمتر و سیستم فعال سازی رفتاری بیشتری هستند. همچنین، در مؤلفه های صفات تاریک شخصیت، بدنسازان استروئیدی خودشیفتگی، ماکیاولیسم و رفتار ضد اجتماعی بیشتری را نشان دادند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان با اجرای برنامه ها و مداخلات، موجب کنترل سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری و کاهش رگه های تاریک شخصیت در بدنسازان استروئیدی شد.
نقش معنا، صلح و ایمان در ابعاد کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین سهم معنا، صلح و ایمان به عنوان مؤلفه های سلامت معنوی در تبیین کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شد. نمونه برداری به روش غیرتصادفی هدفمند از میان بیماران در دسترس صورت گرفت و تعداد 125 بیمار از 3 بیمارستان شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. پس از حذف داده های ناقص، در نهایت تعداد 117 آزمودنی در تحلیل نهایی وارد شدند و به پرسشنامه اختصاصی کیفیت زندگی وابسته به سرطان پستان (بردی و دیگران، 1997) و مقیاس بهزیستی معنوی ارزیابی عملکرد در درمان بیماری های مزمن (پترمن و دیگران، 2002) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که تمامی جنبه های معنویت با ابعاد کیفیت زندگی رابطه مثبت معنادار دارند، به جز ایمان که با ابعاد اجتماعی، زیرمقیاس بازو و کیفیت زندگی اختصاصی سرطان پستان رابطه معنا دار نشان نداد. از میان این سه جنبه، صلح بالاترین میزان همبستگی را با پیامدها داشت، اگرچه معنا رابطه بیشتری را فقط با کیفیت زندگی اجتماعی نشان داد. در نهایت، صلح به تنهایی در پیش بینی کیفیت زندگی کلی نقش داشت و دو بعد دیگر قادر به پیش بینی معنادار کیفیت زندگی کلی نبودند. بر اساس یافته های این پژوهش، معنویت می تواند بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان اثر بگذارد. بنابراین، توجه به معنویت در مراقبت از این افراد، اهمیت بسیاری دارد؛ به ویژه توجه به بعد هیجانی آن یعنی صلح که می تواند هسته مداخله های روان شناختی با جهت گیری معنوی باشد.
رابطه هوش هیجانی کلاس و جو روانی اجتماعی کلاس با بهزیستی مدرسه: نقش واسطه ای ارضای نیاز های اساسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای ارضای نیاز های اساسی روان شناختی در مدرسه در رابطه بین ابعاد جو روانی اجتماعی کلاس و هوش هیجانی کلاس با بهزیستی مدرسه بود. شرکت کنندگان در پژوهش، 384 نفر(183 دختر و 201 پسر) از دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهرستان شیراز بودند که با روش نمونه برداری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش، شرکت کنندگان فرم کوتاه مقیاس بهزیستی ذهنی نوجوانان در مدرسه (تیان، وانگ و هوبنر، 2015)، مقیاس نیاز های اساسی روان شناختی دانش آموزان نوجوان در مدرسه (تیان، هان و هوبنر، 2014)، مقیاس فراخلق رگه گروه باسک (آریتزتا و دیگران، 2016) و سیاهه کلاس من (فریزر، گیدینگز و مک رابی، 1995) را در محل کلاس های عادی خود تکمیل کردند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که بر اساس ابعاد جو روانی اجتماعی کلاس و هوش هیجانی کلاس، می توان ارضای نیاز های اساسی روان شناختی در مدرسه را پیش بینی کرد و ارضای نیاز های اساسی روان شناختی در مدرسه نیز متغیر پیش بین معنا دار بهزیستی مدرسه بود. همچنین نقش واسطه ای ارضای نیاز های اساسی روان شناختی در مدرسه در رابطه بین ابعاد جو روانی اجتماعی کلاس و هوش هیجانی کلاس با بهزیستی مدرسه، مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که بهبود هوش هیجانی کلاس، جو روانی اجتماعی کلاس و ارضای نیاز های اساسی روان شناختی در مدرسه، می تواند در ارتقای بهزیستی مدرسه دانش آموزان مؤثر باشد.
تاثیر ذهن آگاهی بر توانایی توجه و درک مطلب دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش فنون مراقبه ی مبتنی بر ذهن آگاهی بر توانایی توجه و درک مطلب، دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی پیش آزمون-پس-آزمون با گروه کنترل بود و جامعه آن شامل دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 1398-97 13بودند. در این راستا، تعداد 30 نفر از این گروه دانش آموزان به روش نمونه گیری در دسترس از مراکز آموزشی و توانبخشی اختلال یادگیری شهر تبریز به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی گمارش شدند. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون کلوز برای درک مطلب و آزمون عملکرد مداوم برای ارزیابی توجه پایدار در پیش و پس از آموزش ذهن آگاهی استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره نشان داد که در مرحله ی پس آزمون میزان توجه و درک مطلب بعد از آموزش ذهن آگاهی در گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است. طراحی و اجرای برنامه آموزش ذهن آگاهی برای ارتقای سایر پایه های روان شناختی اساسی در افراد دارای اختلال یادگیری ویژه و سایر گروه های عصب-تحولی پیشنهاد می شود.
بررسی رابطه تعارض کار – خانواده و تعارض زناشویی با نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین تعارض کار-خانواده و تعارض زناشویی با نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی در کارکنان ایران خودرو دیزل بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن را 5260 نفر از کارکنان ایران خودرو دیزل تشکیل دادند که 360 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و به مقیاس های تعارض کار-خانواده کارلسون و همکاران (2000)، تعارض زناشویی اشتراوس (1979) و سرمایه روان شناختی لوتانز و آویلو (2007) پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: همبستگی بین متغیرها نشان داد که بین تعارض کار-خانواده و ابعاد آن با تعارض زناشویی رابطه منفی و بین سرمایه روان شناختی و خرده مقیاس های خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی با تعارض زناشویی رابطه منفی (001/0= P ) معناداری دارد. همچنین بین سرمایه روان شناختی و خرده مقیاس های خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی با تعارض کار-خانواده و ابعاد آن رابطه منفی (001/0= P ) معناداری به دست آمد. تحلیل رگرسیون گام به گام نیز تعارض کار-خانواده و سرمایه روان شناختی را پیش بینی کننده های معنی داری برای تعارض زناشویی نشان داد؛ هم چنین بر اساس نتایج معلوم شد که ابعاد خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی پیش بینی کننده قوی تعارض زناشویی هستند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که سرمایه روان شناختی به عنوان یک عامل ضربه گیر می تواند تأثیر منفی تعارض خانواده-کار و سرریزشدگی کار-خانواده بر تعارضات زناشویی کارکنان را تضعیف کند.
اثربخشی آموزش مداخله روان شناسی مثبت بر افزایش بهزیستی، سرزندگی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مداخله روان شناسی مثبت بر افزایش بهزیستی، سرزندگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه گواه، پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 1 ماهه و جامعه آماری شامل 360 نفر از دانش آموزان دختر پایه سوم دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 1395-1394 در بخش چاروسا شهرستان کهگیلویه بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین 12 دبیرستان دخترانه، 2 دبیرستانِ اُمِ کلثوم و خدیجه کبری و از هر دبیرستان یک کلاس انتخاب شد و 48 دانش آموز که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند؛ به شکل تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری داده ها پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، کارنامه آموزشی دانش آموز و مداخله روان شناسی مثبت ساوج (2011) بود که در 11 جلسه 60 دقیقه ای هفته ای یکبار در مورد گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش برنامه روان شناسی مثبت بر بهزیستی (18/50 =F، 001/0 =P) و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش (66/78 =F، 001/0 =P) اثر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است؛ اما مداخله مذکور تأثیری در بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نداشته است (21/2=F، 09/0=P). نتیجه گیری : مداخله روان شناسی مثبت از کارایی لازم جهت افزایش بهزیستی و سرزندگی برخوردار است؛ بنابراین روش مداخله ای موثری است که درمانگران می توانند جهت رشد ویژگی های مثبت روان شناختی نوجوانان و دانش آموزان از آن استفاده کنند
مقایسه تأثیر مداخله مبتنی بر بهبود رابطه والد - کودک و آموزش مدیریت والدین بر مشکلات تغذیه ای کودکان 3 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تغذیه مناسب در تحول مغزی و شناختی، عاطفی، و اجتماعی کودکان نقش بسیار مهمی دارد. مشکلات خوردن در کودکان پیش دبستانی و دبستانی مسئله ای شایع بوده و درمان آن ضروری است. از این رو پژوهش حاضر با هدف مقایسه برنامه آموزش والدین و درمان رابطه والد و کودک بر کاهش مشکلات خوردن کودکان 3-6 سال انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه 75 نفر از مادران کودکان دارای مشکلات تغذیه ای 3 تا 6 ساله شهر تبریز در سال 95 بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شامل 2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه قرار جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رفتار خوردن کودکان (وارل، گاتری، ساندرسون و راپورت، 2001) استفاده شد. مداخله آموزش مدیریت والدین در 6 جلسه 90 دقیقه ای و مداخله بهبود رابطه والد - کودک در 10 جلسه 2 ساعته انجام شد. پیگیری نتایج نیز یک ماه بعد از انجام مداخله ها انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته با عامل درون گروهی (پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری) و بین گروهی (درمان رابطه والد کودک و آموزش مدیریت والدین) با نرم افزار spss 20 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین سه گروه از نظر مشکلات خوردن تفاوت معنی دار وجود دارد. هر دو مداخله، مشکلات خوردن را کاهش دادند، اما برنامه آموزش والدین اثربخشی بیشتری در کاهش هر دو مؤلفه مشکلات خوردن یعنی گرایش به غذا (عامل درون گروهی ، 0/001 = p ، 818/84= F و بین گروهی 0/001 = p ، 31/32= F ) و اجتناب از غذا (عامل درون گروهی 0/001 = p ، 1237/56= F ، عامل بین گروهی 0/001 = p ، 47/86= F ) داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزش مدیریت والدین با افزایش دانش و مهارت والدگری والدین و آموزش راهکار های رفتاری به آنها، رفتار های معیوب بین مادر و کودک را اصلاح کرده و از این طریق به بهبود مشکلات خوردن منجر شده است. درمان رابطه والد -کودک نیز با ایجاد رابطه دلبستگی ایمن و برآوردن نیازهای هیجانی باعث بهبود مشکلات خوردن شده است.
تأثیر قصه درمانی بر اضطراب مدرسه دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
168-178
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات اضطرابی از اختلال های شایع کودکان هستند که می توانند زمینه ساز بسیاری از اختلال های دیگر در سنین بعدی باشند. بسیاری از کودکان با اختلال های اضطرابی در دوره کودکی در سنین نوجوانی و بزرگسالی نیز با مشکلات سازش یافتگی بسیاری مواجه می شوند. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی قصه درمانی بر اضطراب مدرسه دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی (11-7 ساله) شهر اصفهان در سال تحصیلی 94-93 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از جامعه آماری مذکور بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر در گروه گواه جایدهی شدند. جهت اندازه گیری سطح اضطراب آزمودنی ها از آزمون اضطراب فیلیپس (1987) استفاده شد. برای گروه آزمایش یازده جلسه یک ساعته قصه درمانی برگزار شد و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. مجدداً پس آزمون از هر دو گروه اجراشده و داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که قصه درمانی بر اضطراب مدرسه دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی تأثیر معنادار داشته است و بین گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد؛ به طوری که میانگین نمرات گروه آزمایش در مرحله پس آزمون در مقایسه با گروه گواه از نظر سطح اضطراب مدرسه، به طور معناداری کاهش یافته است (0/001> p F= 12/03, ) . نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که قصه درمانی باعث می شود که دانش آموزان بتوانند هیجانات مثبت و منفی خود را شناسایی کنند و در نتیجه اضطراب در آنها کاهش یابد؛ بنابراین توصیه می شود از این روی آورد در کنار سایر روش های درمان اضطراب برای کاهش اضطراب مدرسه دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی، استفاده شود.
مقایسه اثربخشی ایماگوتراپی وزوج درمانی ستیر بر پایداری زندگی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۷
191 - 206
حوزههای تخصصی:
چکیده: هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی ایماگوتراپی و زوج درمانی ستیر بر پایداری زندگی زوجین متعارض بوده است. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با سه گروه (دو گروه آزمایش، یک گروه ایماگوتراپی، یک گروه زوج درمانی ستیر) و یک گروه کنترل(بدون مداخله) بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل مراجع کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند . بدین ترتیب که از میان افرادی که نمره بالاتر از خط برش پرسشنامه بی ثباتی ازدواج کسب و داوطلب شرکت در پژوهش بودند به تصادف ۴۵ نفر را انتخاب و مجدداً به تصادف در ۳ گروه ۱۵ نفره (۲گروه آزمایش و ۱ گروه کنترل) تقسیم گردید. گروههای آزمایش در ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت درمان گروهی قرار گرفتند جهت گردآوری اطلاعات از شاخص بی ثباتی ازدواج ادواردز و همکاران استفاده گردید. نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی بر پایداری زندگی زوجین متعارض اثر داشته است. اما تفاوت معناداری مشاهده نگردید کلیدواژه ها: ایماگوتراپی، زوج درمانی ستیر، پایداری زندگی، زوجین متعارض
نقش میانجی گر رضایت زناشویی در رابطه بین تجربیات معنوی با شادکامی دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: راه رسیدن به شادکامی و خوشبختی روانشناختی در پرتو توجه به ارزش ها و هدف های معنوی، نیازهای بنیادی، معنی دار بودن و هدفمندی زندگی، عشق و علایق دینی و الهی می باشد. به طوری که داشتن تجارب معنوی بر احساس شادکامی بیشتر و افسردگی کمتر ارتباط مؤثری دارد. لذا مسئله تحقیق این است آیا رضایت زناشویی می تواند در این بین تأثیرگذار باشد؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر رضایت زناشویی در رابطه ی بین تجربیات معنوی و شادکامی بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جهت انجام این پژوهش تعداد 420 نفر از دانشجویان متأهل مشغول به تحصیل دانشگاه آزاد کرمانشاه با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه ی شادکامی (آرگایل، مارتین و کراسلند، 1989)، تجربیات معنوی (غباری بناب و همکاران، 1384)، رضایت زناشویی (السون، 2000) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر به دست آمد. یافته ها: با استفاده از روش تحلیل مسیر نتایج نشان دادند بین تجربیات معنوی با شادکامی، رابطه مثبت معنادار وجود داشت (0/001> P ). همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که رضایت زناشویی در رابطه بین تجربیات معنوی و شادکامی نقش میانجی گر ایفا می کنند (0/001> P ). نتیجه گیری: داشتن تجربیات معنوی سبب می شود دانشجویان متأهل روابط زناشویی خود را هدفمند و با معنی تلقی کنند و آن را ارزشمند بدانند و در جهت بهبود آن تلاش کنند و به احساس رضایت مندی زناشویی و متعاقباً شادکامی بیشتری دست یابند.
اثربخشی تحریک الکتریکی مغز بر کارکردهای اجرایی و کاهش علائم افراد دچار اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر تحریک الکتریکی مغز بر ارتقای کارکردهای اجرایی از جمله حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی و کنترل بازداری و کاهش علائم افسردگی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه و جامعه آماری شامل 33 زن دچار افسردگی اساسی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سرپایی منطقه 1 و 2 وابسته به آموزش و پرورش شهر ساری در سال 1397 بود. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 20 دقیقه ای هفته ای دو بار تحت درمان تحریک الکتریکی قرار گرفتند. از نسخه نرم افزاری سه آزمون به نام کارت های ویسکانسین هیتن و همکاران 1993، ان-بک کریچنر 1958، برو-نرو هافمن 1984 و آزمون افسردگی بک دو 1996 داده ها جمع آوری و با بهره گیری از شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر داده ها تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی مغز علائم افسردگی (68/38 =F، 001/0 =P)، خطای ویسکانسین (82/9 =F، 006/0 =P) و زمان کل آن را (24/8 =F، 010/0 =P)، زمان ان-بک (09/28 =F، 001/0 =P) و زمان واکنش حالت برو را (32/4 =F، 05/0 =P) کاهش و دقت برو-نرو در حالت برو (66/11 =F، 003/0 =P) و دقت در حالت نرو را (53/15 =F، 001/0 =P) افزایش داده و این تغییرات در مرحله پیگیری پایدار مانده است؛ ولی در طبقات ویسکانسین (53/1 =F، 232/0 =P) تأثیری نداشته است. نتیجه گیری: از آنجا که تحریک الکتریکی مغز موجب بهبود زمینه های شناختی، علائم افسردگی، کارکردهای اجرایی می شود؛ بنابراین می توان از آن به عنوان یکی از مداخله های مؤثر در درمان اختلال افسردگی اساسی استفاده کرد.