فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴٬۰۲۱ تا ۱۴٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱۱ (پیاپی ۴۴)
119-126
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی یکی از مشکلات پیچیده مربوط به حیطه سلامت روان است که با مشخصه هایی چون هیجانات منفی شدید، اختلال هویت، رفتارهای تکانش گرانه و ناپایداری در روابط بین فردی شناخته می شود. اقدامات درمانی متعددی با توجه به سبب شناسی این اختلال مورد استفاده قرارگرفته و از بین این درمان ها، رفتاردرمانی دیالکتیکی که توسط مارشا لینهان در سال ۱۹۹۳ مطرح شده است باعث بهبودی زیادی شده است. این درمان جزو درمان های شناختی رفتاری بوده و بی ثباتی عاطفی و تکانشگری را هدف قرار داده است. روش پژوهش حاضر از نوع مروری است و دربرگیرنده مقالات و مطالعات کاربردی درزمینه ٔ رفتاردرمانی دیالکتیکی برای اختلال شخصیت مرزی است. بر اساس مبانی نظری و پژوهشی می توان گفت که رفتاردرمانی دیالکتیکی یک مداخله امیدبخش برای درمان اختلال شخصیت مرزی است؛ بااین حال برای کارایی بیشتر، به کارگیری این روش درمان بر روی جمعیت بزرگ تر دارای اختلال شخصیت مرزی و سایر اختلالات شخصیت، با دوره های پیگیری طولانی تر توصیه می شود.
اثر توان بخشی شناختی رایانه ای بر بهبود اختلال شناختی خفیف وظرفیت حافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
371-387
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر توانبخشی شناختی رایانهای بر بهبود اختلال شناختی خفیف و ظرفیت حافظه کاری زنان سالمند انجام گردید. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون _پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه به شمار میرود. آزمودنیها 16 نفر از زنان سالمند با اختلال شناختی خفیف و ظرفیت پایین حافظه کاری (65) سال به بالا در خانه سالمندان مهرپویان شهر بهبهان درسال 1397 بود. که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. هر گروه شامل 8 نفر بود. برای ارزیابی آزمون مختصر معاینه وضعیت روانی (MMSE) (فولشتاین وهمکاران، 1975) و آزمون ظرفیت حافظه کاری (دانیمن و کارپنتر، 1980) به کار رفت. گروه آزمایش، با استفاده از نرمافزار توانبخشی حافظه، 8 جلسه آموزش دیدند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. دادهها با آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شدند. نمرات آزمون مختصر معاینه وضعیت روانی و ظرفیت حافظه کاری گروه آزمایش، به طور چشمگیری افزایش یافت.در نتیجه توانبخشی رایانهای اثر قابل ملاحظهای بر بهبود اختلال شناختی خفیف و ظرفیت حافظه کاری زنان سالمند داشت
شکل گیری اختلال وسواس _ اجباری طهارت و نجاست بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی چگونگی شکل گیری اختلال وسواس اجباری طهارت و نجاست بر اساس منابع اسلامی است. بدین منظور این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شد که پس از طی فرایند منبع شناسی و دسته بندی منابع و سپس تدوین، تنظیم، طبقه بندی، تلخیص و بیان مفهوم انبوهی از داده های گردآوری شده از این منابع و کاهش آنها به بخش های قابل کنترل و تفسیر، مبانی نظری این اختلال از منابع اسلامی استخراج شده و در مرحله بعد از مبانی نظری به دست آمده، چرخه شکل گیری این اختلال به دست آمد. یافته های پژوهش نشان داد که بر اساس منابع اسلامی این اختلال دارای چرخه شکل گیری شش مرحله ای بدین ترتیب است: 1. قرار گرفتن در موقعیت وسواس اجباری طهارت و نجاست؛ 2. انتخاب؛ 3. وسوسه و اضطراب؛ 4. تمایل به وسواس؛ 5. انجام عمل وسواسی؛ 6. بازگشت به ابتدای چرخه و قرار گرفتن در موقعیت وسواس اجباری طهارت و نجاست.
راهکارهای غیرکلامی در تأمین نیازهای عاطفی همسران با توجه به منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
روابط غیرکلامی یکی از راهکارهایی ارتباطی است که اثر بسزایی در تقویت روابط زوجین دارد. در آموزه های اسلامی به روابط غیرکلامی همسران توجه شده است. هدف این پژوهش تدوین روابط موثر غیرکلامی همسران بر اساس منابع اسلامی است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است. یافته ها نشان می دهد که چهره بشاش، تبسم، همنشینی و صمیمیت بدنی و بصری، هدیه دادن، استقبال از همسر، تفریح و مسافرت، کمک در کارهای خانه، گوش دادن فعال، آراستگی، کنترل خشم و بایسته های غیرکلامی در رابطه جنسی همسران، از جمله راهکارهای مؤثر غیرکلامی در تأمین نیازهای عاطفی همسران از منظر منابع اسلامی است.
پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس ویژگی های شخصیت، سبک های دلبستگی و جهت گیری دینی در دانشجویان متأهل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
18-31
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: تعهد زناشویی زوجین در پایداری نظام خانواده نقش بسیار مهمی دارد و عوامل متعددی بر آن تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر در جهت آشکار ساختن برخی از این عوامل با هدف پیش بینی تعهد زناشویی بر پایه ی ویژگی های شخصیت، جهت گیری دینی و سبک های دلبستگی در دانشجویان انجام شد. روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانشجویان زن متأهل دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 95-1394 بود که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 200 نفر با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. داده های پژوهش با بهره گیری از پرسش نامه های تعهد زناشویی آدامز جونز (DCI)، ویژگی های شخصیت (NEO)، سبک دلبستگی بزرگسالان کالینز و رید و جهت گیری دینی آلپورت گردآوری؛ و با استفاده از ضریب همبستگی و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ویژگی های شخصیت به میزان 37/28F= در سطح 001/0P<، سبک های دلبستگی به میزان 44/24F= در سطح 05/0P< و همچنین جهت گیری دینی به میزان 65/18F= در سطح 001/0P<، میزان تعهد زناشویی را پیش بینی کردند. از میان این متغیّرها، سبک های دلبستگی، پیش بینی کننده ی بهتری برای تعهد زناشویی بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دهنده ی این است که ویژگی های شخصیتی افراد، سبک های دلبستگیِ شکل گرفته در محیط خانواده و همچنین جهت گیری دینی آنها بر روابط میان فردی و تعهد زناشویی زوجین در بزرگسالی تأثیر می گذارد. از این نتایج می توان برای یافتن راهکارهایی در جهت حفظ و گسترش روابط ثمربخش در بین زوجین و آموزش و آگاهی دادن بهتر به افراد برای شناخت یکدیگر استفاده کرد.
بررسی نقش سبک زندگی اسلامی در رابطه ی بین تنظیم شناختی-هیجانی و وابستگی به تلفن همراه در دختران نوجوان شهر کرمانشاه در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
84-95
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: استفاده از تلفن همراه در سال های اخیر به جزء جدایی ناپذیر زندگی تبدیل شده است. با وجود کاربردهای مفید تلفن همراه، استفاده ی بیش ازحد و مداوم از آن موجب وابستگی و آسیب به افراد می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک زندگی اسلامی در رابطه ی بین تنظیم شناختی-هیجانی و وابستگی به تلفن همراه در دختران نوجوان انجام شد. روش کار: این پژوهش مطالعه یی توصیفی-مقطعی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر سطح دومِ دور ه ی متوسطه ی شهر کرمانشاه بود که 400 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ییِ چندمرحله یی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، آزمون شونده ها به مقیاس های نقش سبک زندگی اسلامی (LLST)، تنظیم شناختی/هیجانی (CERQ) و استفاده ی آسیب زا از تلفن همراه (COS) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که تنظیم شناختی/هیجانی و سبک زندگی اسلامی پیش بینی کننده های خوبی برای اعتیاد به تلفن همراه محسوب می شوند. همچنین، بر اساس یافته های مدل یابی معادلات ساختاری روابط علّی معنادار و مثبت بین تنظیم شناختی/هیجانی، سبک زندگی اسلامی و اعتیاد به تلفن همراه وجود داشت و نقش سبک زندگی اسلامی در رابطه ی بین تنظیم شناختی/هیجانی و اعتیاد به تلفن همراه تأیید شد. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده ی این است که به کارگیری سبک زندگی اسلامی، راهبرد مقابله یی با تنظیم شناختی/هیجانیِ منفی است که به پیشگیری از اعتیاد به تلفن همراه منجر خواهد شد.
ساخت و هنجاریابی پرسش نامه ی مثبت گرایی با رویکرد اسلامی-ایرانی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
60-74
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بنابر ضرورت وجود مقیاسی اسلامی- ایرانی در حوزه ی مثبت گرایی، در این پژوهش به ساخت ابزاری به منظور سنجش سازه ی مثبت گرایی بر پایه ی منابع اسلامی و متناسب با فرهنگ ایرانی پرداخته شده است. روش کار: برای اجرای پژوهش ابتدا به گردآوری و مطالعه ی مبانی نظری پرداخته شد که بر این اساس مثبت گرایی به صورت گرایش نظری و عملی به ارزش های مثبت درباره ی خداوند، خود، دیگران و طبیعت با توجه به گستره ی زمانی حال، آینده و گذشته که به بهبود کیفیت زندگی و بهزیستی منجر می شود ، تعریف شد و سپس از نظر متخصصان در زمینه ی طرح گویه های مقیاس بهره گرفته شد. مقیاس اولیه در مراحل آزمایشی بررسی شد و اصلاحات لازم صورت گرفت. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: در پایان پرسش نامه ی نهایی روی 350 دانشجوی کارشناسی اجرا شد و میزان روایی و پایایی آن با آزمون های آلفای کرونباخ (96/0) و تحلیل عامل اکتشافی (چهار عامل کلی درباره ی خدا، خود، دیگران و طبیعت) محاسبه شد. نتیجه گیری: نتایج بررسی ها و تحلیل ها نشان دهنده ی روایی و پایایی مطلوب مقیاس مورد نظر است و می توان از آن در حوزه های سنجش، پژوهش و مشاوره بهره برد.
الگوی مفهومی تصمیم گیری با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تصمیم گیری یکی از مهم ترین مباحث علوم شناختی و مدیریت است. در بیشتر الگوهای تصمیم گیری، مؤلفه های شناختی از جمله باورها، ارزش ها و اعتقادات -که در تصمیم گیری نقش تعیین کننده دارند- نادیده گرفته شده است. این پژوهش با هدف احصاء مؤلفه های شناختی تأثیرگذار بر تصمیم گیری و تدوین الگوی مفهومی تصمیم گیری با رویکرد شناختی انجام شد. روش تحقیق : در این مطالعه، از روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده شد. جامعه تحقیق، کلیه منابع منتشرشده در زمینه علوم شناختی و تصمیم گیری در فاصله سال های 1950-2017 میلادی در قالب مقاله، گزارش پژوهشی و کتاب به زبان فارسی و انگلیسی بود. با به کارگیری روش نمونه گیری نظری، داده های مورد نیاز گردآوری و تحلیل قرار شد. فرایند نمونه گیری تا زمانی ادامه یافت که اشباع نظری مقوله ها حاصل شد. یافته ها: مولفه های شناختی مورد اشاره در 72 مقاله تخصصی منتشره در مجله های معتبر، 20 دانشنامه ها، 6 فصل کتاب، 4 گزارش پژوهشی و 7 کتاب، گردآوری شد. تحلیل نهایی داده ها در فرایند رفت وبرگشتی سه مرحله ای مفهوم پردازی، مقوله پردازی، و نظریه پردازی به استنتاج مجموعه ای مرتبط از مفاهیم، مقوله ها و زیرمقوله ها منجر شد. نتیجه: حاصل این تحقیق، استنتاج 8 مقوله شناختی موثر در تصمیم گیری بود که ارکان الگوی شناختی تصمیم گیری را تشکیل می دهند.
برندینگ و رقابت در عرصه جهانی با تاکید بر تصاویر ذهنی شهروندان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : در آغاز قرن بیست و یکم، جهانی شدن به عنوان یکی از مهم ترین بحث های علمی جامعه بشری سبب شد تا شهرها در فضای رقابتی شدید برای کسب منافع اقتصادی قرار بگیرند. برای حضور مؤثر در این رقابت، شهرها باید دارای برندهایی به عنوان پارادایم جدید بازاریابی شهری باشند و به جذب سرمایه بپردازند. یکی از راه های شناسایی این برندها، بهره مندی از تصاویر ذهنی ساکنین شهر است. روش : پژوهش حاضر که از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش کیفی است، درصدد است با استفاده از تصویر ذهنی فعلی شهروندان "دِنا"ی شهر مشهد و مؤلفه های قابل برند شدن آن به عنوان دومین کلان شهر مذهبی جهان را شناسایی کند و با شناسایی قسمت های فراموش شده آن راهکارهایی برای استفاده از حداکثر توان شهر ارائه کند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند از شهروندان مشهد که در انتها تعداد آنها به 400 نفر رسید و توزیع آنها در مناطق 13گانه نیز رعایت شد، خواسته شد تا تصویر ذهنی خود را از شهر مشهد ترسیم و پنج نقطه از به یادماندنی ترین نقاط شهر را به ترتیب اولویت ذکر کنند. یافته ها: یافته ها نشان داد، مهم ترین عناصر یا برندهای شهر مشهد حرم رضوی، پارک ملت، میدان شهدا، کوهسنگی و وکیل آباد است. دِنای شهر عمدتاً به فضای اطراف حرم رضوی و مسیرهای منتهی به آن محدود شده است. درصد قابل توجهی از محدوده هویتی و قدیمی شهر نظیر بولوار شهید قرنی، فردوسی، معلم و عبدالمطلب به عنوان فضاهای گمشده در تصورات ذهنی شهروندان و دِنای شهر جایگاه مناسب نداشت. در صورت برندسازی آنها می توان منافع اقتصادی بسیار برای شهر و شهروندان ایجاد کرد. نتیجه گیری : نتایج نشان داد استفاده از ادراک و تصورات ذهنی ساکنین از شهر، نقش موثر در شناسایی فضاهای گمشده و ایجاد برندسازی در عرصه ملی و فراملی دارد که باید به صورت ویژه مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی بسته آموزشی خودفرمانی بر خود راهبری در یادگیری و سبک های تصمیم گیری دختران دوره متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی خودفرمانی و تعیین اثربخشی آن بر خودراهبری در یادگیری و سبک های تصمیم گیری دانش آموزان متوسطه انجام گرفت. روش کار : روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. ابتدا بسته آموزشی خودفرمانی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای تدوین، و سپس میزان نسبت روایی محتوا ( CVR ) و شاخص روایی محتوا ( CVI ) آن توسط متخصصین تعیین گردید. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، یک کلاس 22 نفره و یک کلاس 20 نفره دهم تجربی به ترتیب در گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند (که گروه آزمایشی دو نفر افت داشت). گروه آزمایشی در 8 جلسه 90 دقیقه ای، بسته آموزشی را دریافت نمودند و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس، و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میزان شاخص روایی محتوا ( CVI ) برای تمامی هدف ها در بسته آموزشی بین 9/0 تا 1، و میزان نسبت روایی محتوا ( CVR ) برای تمامی هدف ها در پروتکل آموزشی بین 8/0 تا 1 به دست آمد. یافته ها نشان داد که بسته آموزشی خودفرمانی بیشترین اثربخشی را در متغیر خودراهبری یادگیری به ترتیب بر برنامه ریزی و اجرا، انگیزه یادگیری، خودپایشی و سپس ارتباطات میان فردی، و در سبک های تصمیم گیری، بیشترین تغییر را به ترتیب در سبکهای تصمیم گیری آنی، عقلانی و سپس سبک شهودی دانش آموزان داشته است. همچنین بین پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد که نشان دهنده ثبات اثرات یادگیری است. نتیجه گیری: بسته آموزشی خودفرمانی، توانایی ارتقاء مهارت های خودراهبری در یادگیری و همچنین کاهش سطح تصمیم گیری های آنی و افزایش سطح تصمیم گیری های منطقی دانش آموزان دوره متوسطه را دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و هیجانی بر بهبود روابط بین فردی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و هیجانی بر بهبود روابط بین فردی در دانش آموزان بود. روش کار: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر کلیبر در سال تحصیلی 97-1396 بودند که از این جامعه، تعداد 44 دانش آموز در دو گروه آزمایش (22 دانش آموز) و کنترل (22 دانش آموز) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابتدا از بین مدارس شهر کلیبر تعداد یک مدرسه متوسطه به صورت تصادفی انتخاب شد. در مرحله بعد از آن مدرسه، دو کلاس دوره دوم متوسطه به صورت تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. به این صورت که ابتدا پرسشنامه روابط بین فردی به عنوان پیش آزمون استفاده شد و بعد برای گروه آزمایشی مهارت های اجتماعی و هیجانی آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. بعد از اجرای آموزش مهارت های اجتماعی و هیجانی دوباره پرسشنامه روابط بین فردی بر روی دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از پرسشنامه دشواری در روابط بین فردی و بسته آموزشی مهارت های اجتماعی و هیجانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون آماری تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی و هیجانی، بر روابط بین فردی دانش آموزان تأثیر دارد و باعث کاهش مشکلات بین فردی در دانش آموزان می گردد. نتیجه گیری: بنابراین آموزش مهارت های اجتماعی و هیجانی بر کاهش مشکلات بین فردی در دانش آموزان پیشنهاد می گردد.
بررسی اثر بخشی درمان با تحریک الکتریکی مستقیم ترا جمجمه ای در ترکیب با دارو درمانی بر علائم منفی بیماران اسکیزوفرنی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اسکیزوفرنیا یکی از اختلالات مزمن روانپزشکی است که به سبب علائم مثبت و منفی، به ویژه علائم منفی، باعث افت عملکرد در زمینه های فردی، اجتماعی و خانوادگی می شود. هدف: بنابراین پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم تراجمجمه ای در ترکیب با دارودرمانی بر علائم منفی اسکیزوفرنیا انجام گرفت. روش: نوع مطالعه، مورد منفرد با طرح خط پایه چندگانه و پیگیری بود. چهار بیمار با تشخیص قطعی اسکیزوفرنی توسط روانپزشک بصورت هدفمند و دردسترس انتخاب شدند.جهت سنجش علائم منفی از مقیاس اندازه گیری علائم منفی اندرسن(۱۹۸۲)استفاده شد. بیماران بصورت پلکانی وارد فاز مداخله شده و ده جلسه متوالی تحریکی با شدت دو میلی آمپر براساس پروتکل ساندرام و همکاران(۲۰۰۹)دریافت کردند و درپایان جلسات دوم، چهارم، ششم، هشتم و دهم، مصاحبه انجام شد و نمرات در فاز مداخله ثبت گردید. دو هفته پیگیری انجام شد. برای تحلیل داده ها نیز از شاخص روند و ثبات استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد تحریک الکتریکی مستقیم تراجمجمه ای در ترکیب با دارودرمانی بر ناگویی( فقرکلامی) و نقص توجه در هر چهار آزمودنی بیشترین اثربخشی را داشته و تاثیر آن بر کندی-یکنواختی عاطفی، بی ارادگی و فقدان لذت، بسته به سن، مدت زمان ابتلا و رژیم دارویی بیمار متفاوت بوده است. نتیجه گیری: در نتیجه بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان گفت؛ تحریک الکتریکی مستقیم تراجمجمه ای می تواند به عنوان درمانی مکمل با دارودرمانی در کاهش علایم منفی اسکیزوفرنیا بکار گرفته شود.
اثربخشی آموزش پردازش حسی بر بهبود مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
91 - 106
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی راهبردهای پردازش حسی بر بهبود مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان پایه چهارم نارساخوان انجام گرفت.روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. به این منظور از بین دانش آموزان نارسا خوان در شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش(15 نفر) و گروه کنترل(15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوشی وکسلر کودکان ویرایش چهارم و مقیاس عصب روان شناختی کانرز استفاده شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمره های پیش آزمون و پس آزمون مهارت های عصب روان شناختی معنی داری وجود دارد(05/0 P. نتیجه گیری:یافته ها نشان می دهد که راهبردهای پردازش حسی تأثیر مثبتی بر مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان داشته و موجب بهبود عملکرد عصب روان شناختی در آنان شده است.
اثربخشی مداخله توانبخشی شناختی رایانه محور بر بهبود حافظه فعال بیماران مبتلا به سکته مغزی در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
163 - 178
حوزههای تخصصی:
مقدمه:امروزه سکته مغزی از شایع ترین بیماری های نورولوژیک ناتوان کننده در جهان است.بروز عوارض شناختی یکی از مشکلات شایع در افراد مبتلا به سکته مغزی است.از این رو این مطالعه با هدف بررسی تاثیر توانبخشی شناختی رایانه محور بر عملکرد حافظه فعال بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام گرفت.روش: مطالعه حاضر یک پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش30 بیمار 30 تا 65 ساله مبتلا به سکته مغزی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند،به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند.افراد گروه آزمایش، با استفاده از نرم افزار توانبخشی شناختی Captain’s Log،21 جلسه آموزش دیدند و افراد گروه کنترل در آن دوره هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند.در این پژوهش آزمون حافظه فعال وکسلر(مقیاس حافظه عددی)و آزمون حافظه کاری فضایی کمبریج در پیش آزمون و پس آزمون به کار رفت.یافته ها:نتایج تحلیل انکوا حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه فعال گروه آزمایش و گروه کنترل در پس آزمون وجود دارد.نتیجه گیری:یافته ها نشان داد که توانبخشی شناختی رایانه محور،حافظه فعال مبتلایان به سکته مغزی را بهبود می بخشد و می توان از آن به عنوان روش موثر و مفیدی برای بهبود عملکرد حافظه این گونه بیماران سود جست.
مدل علّی خودکارآمدی، تعهد سازمانی و خشنود شغلی با انگیزش شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی متغیرهای سازمانی و روان شناختی مرتبط با انگیزش شغلی کارکنان صورت پذیرفت. اینپژوهشبهلحاظهدفکاربردیاستوهدفآن،توسعهدانشکاربردیدر زمینهمطالعات سازمانیاست.از منظر روش توصیفی- همبستگی است. جامعهآماریاینتحقیق، کارکنان بیمارستان کوثر شهر شیراز به تعداد 700 نفر در نظر گرفته می شود. شیوه نمونه گیری،به شکلنمونه برداریتصادفیطبقه ای، تعداد 248 نفر به عنوانحجمنمونهبرگزیدهشده اند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. فرضیات تحقیق با استفاده از الگوسازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که خودکارآمدی بالاترین ارتباط با انگیزش شغلی کارکنان را دارد.
مقایسه همجوشی فکر- عمل، سبک های اسناد و کنترل توجه در بیماران مبتلا به اختلالات وسواسی- جبری و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۵
175 - 192
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه همجوشی فکر- عمل، سبک های اسناد و کنترل توجه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری و افسردگی صورت گرفت. این پژوهش از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری و افسردگی بود که به کلینیک های روان پزشکی و درمانگاه های تخصصی اعصاب و روان شهر شیراز مراجعه کرده و از طرف متخصصین تشخیص اختلال وسواسی- جبرییا افسردگی اساسی دریافت کردند. از جمعیت آماری فوق دو گروه 30 نفری مبتلابهاختلالوسواسی- جبری وافسردگی اساسی با روشنمونه گیری هدفمند به عنوانآزمودنیانتخابشدند. برای جمع آوری داده ها از ابزا رهای مقیاس تجدید نظر شده همجوشی فکر- عمل، پرسشنامه سبک های اسناد و مقیاس کنترل توجه استفاده شد. داده هایپژوهشبه وسیلهتجزیهوتحلیلواریانسچندمتغیری(مانوا) مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که همجوشی فکر- عمل اخلاقی در افراد مبتلا به افسردگی و همجوشی فکر- عمل احتمال برای دیگران و خود در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری بیشتر بود. سبکاسناد برایرویدادهایمثبتدرافراد مبتلا بهاختلالوسواسی- جبریدرونی،پایداروکلی امادرافراد مبتلا به افسردگی بیرونی،ناپایدارواختصاصیبود. همچنین سبکاسنادبرایرویدادهایمنفی درهر دوگروه(گروه افسرده به میزان بیشتری)درونی،پایداروکلیبود. به علاوه بینگروه هایوسواسی- جبری وافسردگی ازلحاظ کنترل توجه و ابعاد آن تفاوت معنی داری وجود نداشت.ازسویدیگر با توجه به میانگین ها هر دو گروه کنترل توجه کمی داشتند.
تحلیل عوامل دلبستگی شغلی کارکنان دانشگاه شهید بهشتی و میزان وفاداری آن ها به دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان دلبستگی شغلی کارکنان دانشگاه شهید بهشتی و میزان اهمیت هر یک از مولفه های دلبستگی شغلی از دیدگاه کارکنان است. علاوه بر این نیز همبستگی دلبستگی شغلی کارکنان با وفاداری آن ها نسبت به سازمان و میزان تحصیلات و سابقه خدمت کارکنان مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش تمامی کارکنان آموزشی، پژوهشی و مالی دانشگاه شهید بهشتی می باشد که نمونه آماری این پژوهش از طریق فرمول کوکران به تعداد 124 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته میزان دلبستگی شغلی کارکنان و اهمیت هریک از عوامل آن از دیدگاه کارکنان مورد بررسی قرار گرفت این پرسشنامه در دوبخش 20 گویه ای طراحی شد که در مجموع ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه محقق ساخته 0.797 می باشد. این مطالعه نشان داد که اختلاف معناداری در میانگین نمره دلبستگی شغلی کارکنان دانشگاه شهید بهشتی بین وضع موجود و مطلوب آنها وجود دارد و میانگین وضع موجود دلبستگی شغلی کارکنان به میزان 83/0 کمتر از وضعیت مورد مطلوب آنهاست. میانگین دلبستگی شغلی در مجموع به میزان 12/0 پایین تر از میانگین نظری قرار دارد که آماره t برای آن 620/2- بوده و مقدار معناداری آن در سطح کمتر از 05/0 تأیید شده است و فقط میانگین دلبستگی شغلی در مولفه «شرایط شغل و تناسب شاغل با آن» بر خلاف دیگر مولفه ها به مقدار 13/0 بالاتر از میانگین نظری قرار دارد. در خصوص میزان اهمیت هریک از عوامل دلبستگی شغلی از دیدگاه کارکنان مولفه «شرایط شغل و تناسب شاغل با آن» از بیشترین اهمیت برخوردار است، پس از آن مولفه «رهبران و مدیران» جایگاه دوم، مولفه «نظام جبران خدمات و پاداش» جایگاه سوم و مولفه «فرصت های یادگیری و رشد کارکنان» از کمترین اهمیت برخوردار است. همچنین در اندازه گیری دلبستگی شغلی کارکنان بین مولفه رهبران و مدیران با سابقه خدمت کارکنان همبستگی معناداری در سطح آلفای کمتر از 05/0 وجود دارد و بقیه ضرایب همبستگی معنادار نشده اند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر انعطاف پذیری کنشی زنان با مشکلات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۴
227 - 246
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رویکرد ایماگوتراپی زوجین بر انعطاف پذیری کنشی زنان متاهل انجام گرفت. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر گرگان در سال 1397 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی داوطلبانه و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه و گمارش آنها در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، گروه های آزمایش مداخلات آموزشی را طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی (1375) و مقیاس انعطاف پذیری کنشی (کانر و دیویدسون، 2003) بود. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل کواریانس با بهره گیری از نرم افزار SPSS23 تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر انعطاف پذیری کنشی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره موثر بوده است(p<0/001). همچنین بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر انعطاف پذیری کنشی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره تفاوت معنادار مشاهده نشد(P>0.05). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی دارای اثربخشی مشابهی بر انعطاف پذیری کنشی زنان دارای تعارضات زناشویی بوده و می توان از این دو روش جهت بهبود انعطاف پذیری کنشی این زنان استفاده کرد.
مقایسه تأثیر شیوه های آموزشی (کودک محور و معلم محور) بر تحول مهارت های حرکتی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
251-264
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهارت های حرکتی بنیادی، پایه مهارت های پیشرفته ورزشی است و این مهارت ها باید در سنین پیش دبستانی و دبستانی مورد توجه قرار گیرند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر شیوه های آموزشی کودک م حور و معلم محور بر تحول مهارت های حرکتی درشت کودکان پیش دبستانی بود. روش: این پژوهش از نوع علی -مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مهدکودک های شهرستان کاشان در 92-93 بود که تعداد 78 کودک از سه مهدکودک (49 دختر و 29 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. کودکان بر حسب روی آورد آموزشی در حال اجرای مهد کودک ها به دو گروه کودک محور و معلم محور تقسیم شدند. در گروه معلم محور، مربی مرکز فعالیت های خود را به صورت برنامه های رایج و سیستماتیک؛ و در گروه کودک محور، مربی مرکز با دادن آزادی عمل و فرصت بازی به کودکان، فعالیت آموزشی خود را اجرا کردند و پژوهشگر بعد از مشاهده و ارزیابی شیوه آموزشی هر دو شیوه، به اندازه گیری مهارت های حرکتی پایه کودکان پرداخت. ارزیابی و پایش مهارت های حرکتی کودکان به مدت 3 هفته و هر هفته 3 جلسه یک ساعته، ادامه پیدا کرد. از آزمون تحول حرکتی درشت-2 اولریخ (2000) برای اندازه گیری مهارت های حرکتی بنیادی استفاده شد و برای مقایسه بین دو گروه، تحلیل واریانس چندمتغیره به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد گروه آموزش کودک محور در تحول مهارت های دستکاری، برتر از گروه معلم محور بوده ولی در مهارت های جابجایی، تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد (0/05< p ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد در روی آورد آموزشی کودک محور، شرایطی فراهم می شود که منجر به افزایش فعالیت بدنی و بازی کودکان می شود که در نهایت منجر به تسهیل تحول مهارت های دستکاری در کودکان پیش دبستانی می شود. در نتیجه می توان بیان داشت اتخاذ شیوه تدریس کودک محور، نیاز کودکان به تشویق، فرصت تمرین کردن، و بازی را به خوبی برآورده می سازد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی و ذهن آگاهی- پذیرش بر خودکارآمدی اجتماعی و نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
13 - 26
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی و ذهن آگاهی- پذیرش بر خودکارآمدی اجتماعی و نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود . روش: در این پژوهش که با روش نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون انجام شد، تعداد 30 نفر از مراجعین یکی از کلینیک های مشاوره تهران به صورت در دسترس و بر مبنای مصاحبه اولیه تشخیصی و نقطه برش مقیاس اضطراب اجتماعی، مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی تشخیص داده شدند، انتخاب و با روش انتساب تصادفی در دو گروه 15 نفره گمارش شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی برای موقعیت های اجتماعی گودییانو و هربرت و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور و همکاران بود. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه درمان مبتنی بر واقعیت مجازی و گروه درمان ذهن آگاهی- پذیرش از نظر خودکارآمدی اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد و درمان ذهن آگاهی-پذیرش اثربخش تر است. دیگر نتایج نشان داد که دو گروه درمان واقعیت مجازی و ذهن آگاهی-پذیرش تفاوت معناداری در اختلال اضطراب اجتماعی ندارند. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی-پذیرش بر خودکارآمدی اجتماعی و اختلال اضطراب اجتماعی اثربخش هستند و می توان از آنها برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی استفاده کرد، اما برای افزایش خودکارآمدی اجتماعی درمان ذهن آگاهی- پذیرش مناسب تر است.