فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴٬۴۸۱ تا ۱۴٬۵۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی بالینی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
59 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پرخاشگری و رفتار پرخطر نوجوانان پسر بی سرپرست انجام شد . روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. از بین مراکز نگهداری نوجوانان پسر بی سرپرست در سطح شهر مشهد، دو مرکز به صورت تصادفی انتخاب شد. پرسشنامه های پرخاشگری و رفتار پرخطر از اعضای این دو مرکز اخذ شد. افرادی که یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ۱۶ نفر به عنوان گروه آزمایش و گروه کنترل انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزینی شدند. گروه آزمایش گروه درمانی کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی را به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفت. در پایان از هر دو گروه پس آزمون اخذ شد. آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که گروه درمانی کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش پرخاشگری و رفتارهای پرخطر نوجوانان بی سرپرست از نظر آماری معنادار بود. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که گروه درمانی کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یک درمان مؤثر، می تواند برای نوجوانان بی سرپرستی که به علت عدم شبکه حمایتی خانواده به رفتارهای پرخطر مانند بزهکاری و پرخاشگری فیزیکی و کلامی دچار هستند، مفید واقع شود.
نسبت میان فلسفه و علوم شناختی: تأملی بر دیدگاه "پل تاگارد"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : هدف این مقاله، بررسی رابطه میان فلسفه و علوم شناختی با تأکید بر دیدگاه "تاگارد" است. مأموریت علوم شناختی، فهم نحوه کارکرد ذهن انسان است. واگذار کردن مطالعه ذهن به «علم» شناختی، نگرانی از زنده شدن دوباره نگاه فروکاهشی به معرفت نسبت به ماهیت ذهن را بر می انگیزد. روش : در این مقاله با شیوه تحلیل مفهومی، رویکرد "تاگارد" در روشن ساختن نقش فلسفه در شکل گیری علوم شناختی، بررسی می شود. یافته ها : استدلال "تاگارد" این است که فلسفه دو نوع کمک عام و هنجارین به علوم شناختی دارد. کمک عام فلسفه به علوم شناختی با قابل دفاع ساختن مفروضه های فلسفی و روش شناسی پژوهش انجام می شود- اینکه چگونه و با چه مفهومی از تبیین به فهم نحوه کارکرد ذهن بپردازد. مطابق دیدگاه "تاگارد"، علوم شناختی باید با توصیف شیوه و سازوکاری که منجر به تولید یک پدیده می شود به تبیین بپردازد. اینجا، نحوه تعامل رشته های مختلف علوم شناختی برای خلق یک حوزه مطالعات بین رشته ای مطالعه نحوه کارکرد ذهن و مغز آشکار می شود. از منظر "ویتگنشتاین"، دیدگاه "تاگارد" مورد بررسی قرار می گیرد. نتیجه گیری : علوم شناختی در تعامل میان حوزه های گوناگون، نیازمند خلق یک بازی زبانی تازه است. زبانی که با آن دانشوران حوزه های گوناگون بر اساس یک نظام مشترک ارجاع برای ساخت دانشی نوین درباره ذهن/مغز سهیم شوند.
بررسی پایایی و روایی مقیاس لذت اسنیت- همیلتون در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم تیر ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
89-106
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پایایی و روایی مقیاس لذت اسنیت- همیلتون ( SHAPS )، در دانشجویان بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دانشجویان دانشگاه اصفهان تشکیل می دادند که از میان آن ها تعداد 294 نفر به روش تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه ی پژوهش، انتخاب شدند. جهت بررسی پایایی SHAPS از ضرایب آلفای کرونباخ و دو نیمه سازی استفاده شد و روایی همزمان این ابزار با استفاده از پرسشنامه ی شادکامی آکسفورد ( OHQ ) و پرسشنامه ی افسردگی بک ( BDI ) مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که SHAPS از پایایی قابل قبولی برخوردار است. ضرایب همبستگی معنادار این ابزار با OHQ و BDI روایی همزمان این ابزار را تأیید کرد (05/0 P< ). همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی، نشانگر تأیید روایی عاملی این ابزار بود. براساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، SHAPS یک ابزار معتبر و پایا جهت سنجش لذت در جمعیت دانشجویان است.
رابطه مؤلفه های سرمایه روان شناختی (امید، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی) با فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم آبان ۱۳۹۷ شماره ۸ (پیاپی ۲۹)
295-312
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین مؤلفه های سرمایۀ روان شناختی (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) با فرسودگی تحصیلی دانشجویان انجام پذیرفت . روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 94-95 بودند که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده به تعداد 200 نفر به عنوان گروه نمونه ی تحقیق انتخاب شدند . ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی و پرسشنامه فرسودگی تحصیلی بودند. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان چندگانه تحلیل شدند. یافته هانشان دادند که بین مؤلفه های سرمایۀ روان شناختی (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان رابطۀ منفی معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان نیز نشان داد که خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی به طور معناداری قادر به پیش بینی فرسودگی تحصیلی دانشجویان هستند و متغیرهای مذکور توانسته است 69/0 از تغییرات فرسودگی تحصیلی را برای دانشجویان پیش بینی کند.
معرفی کتاب: مبانی نظری و راهنمای عملی توانبخشی عصب- روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
118-119
حوزههای تخصصی:
مؤلفین: باربارا ویلسون، فرگوسن گریسی، جاناتان ایوانز، اندرو بیتمن ترجمه: دکتر حسین زارع، سید مرتضی نظری و مریم عابدین
اثربخشی درمان مبتنی برپذیرش و تعهد برنشخوار فکری و انعطاف پذیری روان شناختی در معتادان تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
169-184
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه درمان های موج سوم شناختی رفتاری به جای چالش با شناخت ها، بر آگاهی و پذیرش افراد از احساسات، هیجان و شناخت ها تاکید دارند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشخوار فکری و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی در معتادان تحت درمان متادون در کرمانشاه انجام شده است. روش: از روش شبه آزمایشی با گروه گواه استفاده شد. تعداد 40 نفر در مرحله اول با استفاده از نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج (عدم اختلال شخصیت، حداقل تحصیلات دیپلم، عدم سابقه روان پریشی، گذشتن یک ماه از مصرف متادون آن ها، گرفتن رضایت شفاهی وگرفتن نمره بالا در پرسش نامه های نشخوار فکری، و نمره پایین پذیرش و عمل) انتخاب شدند. در مرحله بعد با استفاده از نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و کاهش نشخوار فکری (0/001> P ) مؤثر می باشد. نتیجه گیری: با آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توان نشخوار فکری را کاهش و انعطاف پذیری روان شناختی را افزایش داد و به بهبودی معتادان تحت درمان متادون کمک کرد.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلال مصرف مواد صنعتی و سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم مهر ۱۳۹۷ شماره ۷ (پیاپی ۲۸)
157-172
حوزههای تخصصی:
هدفهدف پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلال مصرف مواد صنعتی و سنتی بود. روش98 نفر از بیماران مبتلا به اختلال مصرف مواد صنعتی و سنتی (دو گروه 49 نفره) کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان تبریز به شیوه ی هدفمند، از طریق مصاحبه ساختار یافته بالینی و با توجه به اطلاعات موجود در پرونده آن ها برای تعیین نوع ماده مصرفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی طرحواره های ناسازگار اولیه – فرم کوتاه استفاده شد. یافته هانتایج نشان داد که بین دو گروه از بیماران در طرحواره های ناسازگار اولیه تفاوت معناداری وجود داشت و نمرات بیماران مبتلا به اختلال مصرف مواد صنعتی در حوزه های بریدگی و طرد، محدودیت های مختل و در طرح واره های رهاشدگی/ بی ثباتی و بازداری هیجانی به طور معناداری از بیماران مبتلا به اختلال مصرف مواد سنتی بالاتر بود. نتیجه گیریطرح واره های ناسازگارانه اولیه می تواند بعنوان یک هدف مهم مداخلاتی برای برنامه های درمانی بر حسب نوع ماده مصرفی باشد.
تحلیل شبکه ای 25 گویه از پرسشنامه 5 عاملی گلدبرگ با استفاده از مدلسازی گرافیکی گوسین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم مهر ۱۳۹۷ شماره ۷ (پیاپی ۲۸)
173-188
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدفبا توجه به حجم پژوهش های انجام شده روی پرسشنامه 5 عاملی شخصیت گلدبرگ، با اطمینان می توان گفت که اعتبار ساختار عاملی این پرسشنامه کاملا تایید شده است. هدف عمده پژوهش حاضر یافتن پاسخی برای این سوال است که آیا تحلیل شبکه ای می تواند نتایج تایید شده تحلیل عاملی این پرسشنامه را تکرار کند؛ و اگر چنین است، آیا ترسیم گراف شبکه ای گویه های این پرسشنامه اطلاعات جدیدی به همراه دارد؟ روشدر این پژوهش با بهره گیری از تحلیل شبکه ای و تحلیل خوشه ای، گرافِ شبکه ای 25 گویه از پرسشنامه 5 عاملی شخصیت گلدبرگ محاسبه و ترسیم شده و نتایج بدست آمده از تحلیل شبکه ای با یافته های مربوط به تحلیل عاملی اکتشافی مقایسه خواهد شد. جامعه مورد بررسی شامل تمام افرادی است که داوطلبانه از کشورهای مختلف به تارنمای بانک بین المللی گویه های شخصیت مراجعه کرده و به نسخه انگلیسی پرسشنامه 5 عاملی شخصیت گلدبرگ پاسخ داده اند. نمونه شامل 2800 نفر از این جامعه است که در بهار سال میلادی 2010 به تارنمای مذکور مراجعه کرده اند. تمامی تحلیل ها در نرم افزار آماری آر نسخه 3.4.4 انجام شده است. نتایجتحلیل شبکه ای براساس مدل گرافیکی گوسین همراه با تحلیل خوشه ای، ضمن ترسیم گراف ارتباطی 25 گویه، توانست بدون خطا تمامی 25 گویه را در زیرگراف های متناظر با عامل های پرسشنامه دسته بندی کند. علاوه بر این، براساس گراف بدست آمده، گوبه های متناظر با عامل برونگرایی در مرکز گراف قرار گرفت که نشان از اهمیت این عامل دارد. همچنین براساس شاخص های مرکزیت گراف، اطلاعات ارزشمندی از نقش گویه ها در ویژگی های مختلف پرسشنامه بدست آمد.
بررسی رابطه بین انعطاف پذیری روانشناختی، کنترل، اجتناب و اضطراب و تفاوت های جنسیتی در اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم مرداد ۱۳۹۷ شماره ۵ (پیاپی ۲۶)
129-146
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدفبنا بر پژوهش های عدیده ای، اضطراب امری شایع در میان دانشجویان است و اثرات سوئی بر ابعاد گوناگون سلامت دارد. از دیگر سو، عوامل گوناگونی بر اضطراب اثر گذار هستند که از آن میان می توان به انعطاف پذیری روانشناختی اشاره نمود. انعطاف پذیری روانشناختی، یک عامل فراتشخیصی است که در سلامت روان نقش حائز اهمیتی ایفا می نماید و با بسیاری از پیامد روانشناختی مثبت مرتبط شده است. نه تنها خلاء پژوهشی در این حوزه در جامعه ی ایرانی وجود دارد بلکه پژوهش ها حاکی از نقش فرهنگ در این متغیرها هستند. ازاین رو، هدف این پژوهش، بررسی تاثیر انعطاف پذیری روانشناختی و مولفه های آن بر اضطراب در دانشجویان بوده است. روش بررسیاین پژوهش بر روی 210 دانشجویان دانشگاه شاهد به صورت مقطعی صورت گرفت. هم چنین نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای انجام گردید. آزمودنی ها به پرسشنامه های پذیرش و عمل و اضطراب صفت اشپیلبرگر پاسخ دادند. شایان ذکر اینکه نتایج با استفاده از Smart-PLS2 و SPSS-23 تحلیل شد. یافته هانتایج نشان داد که رابطه چشمگیری بین انعطاف پذیری روانشناختی، کنترل، اجتناب و اضطراب وجود دارد. این متغیرها 46 درصد از واریانس متغیر اضطراب را پیش بینی می کردند. هم چنین نقش جنسیت در اضطراب تایید نگردید. نتیجه گیریبه طور کلی به نظر می رسد که انعطاف ناپذیری روانشناختی و مولفه های آن نقش پررنگی در سلامت دارند. ارتباط انعطاف پذیری روانشناختی با اضطراب بر ماهیت فراتشخیصی انعطاف ناپذیری روانشناختی صحه می گذارد. در برخی بافت ها رفتارهای سرکوبگرانه یا اجتنابی به عنوان نوعی راهبرد خود-محافظتی قلمداد می شوند که از فرد در برابر پیامدهای به ظاهر فاجعه آمیز محافظت می کنند.تلویحات نظری و بالینی یافته ها و نیز تبیین های مربوط به یافته ها در مقاله ارائه شده است.
نقش میانجیگر راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه با استرس ادراک شده و کیفیت زندگی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش میانجیگر راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه با استرس ادراک شده و کیفیت زندگی والدین دارای کودک دچار اختلال طیف اُتیسم بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تمامی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم ۳۱ استان کل کشور حدود ۴۰۰۰ نفر در سال ۱۳۹۶ بود. به روش نمونه گیری در دسترس ۶۶۰ پدر یا مادر واجد شرایط انتخاب شدند و به پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن، کامارک و مرملستین (۱۹۸۳)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، دالم، زیمت و فارلی (۱۹۸۸)، راهبردهای مقابله با استرس ایندلر و پارکر (۱۹۹۰) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶) پاسخ دادند. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش و ۱۱ داده پرت، داده های مربوط به 623 نفر از طریق روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش مطلوب دارد و استرس های ادراک شده هم به صورت مستقیم و منفی (۳۲۸/۰- =β، ۰۰۱/۰ = P) و هم با واسطه حمایت اجتماعی ادراک شده (151/0- =β، 0۰1/0 =P) و نیز راهبردهای مساله مدار (۰۳۵/0- =β، ۰0۵/0 =P)، هیجان مدار (۱۸۲/0- =β، ۰01/0 =P) و سبک اجتنابی (۰۲۴/0- =β، ۰۰۷/0 =P) با کیفیت زندگی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم رابطه دارد. نتیجه گیری: از آنجا که ارتقای کیفیت زندگی والدین ایرانی دارای کودک دچار اختلال طیف اُتیسم تأثیر به سزایی در توانبخشی و مداخله های درمانی کودکان آن ها دارد؛ لازم است تدابیری برای آموزش راهبردهای مقابله ای مؤثر و نیز ادراک درست والدین از منابع حمایتی اتخاذ شود.
اثربخشی نمایش فیلم های مستند با محتوای سوءمصرف مواد بر نگرش نوجوانان نسبت به اعتیاد
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
177-188
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر فیلم های مستند (با محتوای سوءمصرف موادمخدر و روان گردان) بر نگرش نوجوانان نسبت به اعتیاد بود. جامعه آماری شامل همه نوجوانان شهر بندرعباس بودند که از میان آن ها 20 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابتدا با استفاده از پرسش نامه نگرش سنج اعتیاد از کلیه شرکت کنندگان پیش آزمون گرفته شد، سپس شش کلیپ مستند در خصوص موادمخدر و روان گردان در شش جلسه همراه با پرسش و پاسخ برای شرکت کنندگان پخش شد. در پایان شش جلسه، شرکت کنندگان مجدداً به پرسش نامه نگرش سنج اعتیاد پاسخ دادند. نتایج آزمون t وابسته نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون شرکت کنندگان، تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، پس از نمایش فیلم های مستند، نگرش شرکت کنندگان تغییر پیدا کرد و نگرش آن ها تا حد بسیار زیادی نسبت به اعتیاد منفی شد. در مجموع به نظر می رسدکه نمایش فیلم های مستند بر نگرش نوجوانان نسبت به مواد تأثیر دارد و صدا و سیما می تواند با نمایش فیلم های مستند مناسب، نگرش نوجوانان را به اعتیاد منفی و همچنین نگرش منفی آن ها را نسبت به اعتیاد تقویت نماید.
مقایسه اثربخشی آموزش بازسازی مهارتهای ادراکی و آموزش کارکردهای اجرایی(توجه، برنامه ریزی، بازداری پاسخ)برحافظه کاری، استدلال ادراکی و عملکردریاضی دانش آموزان پایه سوم بااختلال یادگیری ویژه ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده [E1] هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر برنامه بازسازی مهارت های ادراکی و آموزش کارکردهای اجرایی (توجه، برنامه ریزی، بازداری پاسخ) بر استدلال ادراکی، حافظه کاری و عملکرد ریاضی دانش آموزان پایه سوم با اختلال یادگیری ویژه ریاضی بود. روش پژوهش آزمایشی، با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه ریاضی در پایه سوم در سال تحصیلی 1396 می باشد. نمونه موردنظر شامل 45 نفر از این دانش آموزان بوده که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه مداخله و یک گروه کنترل جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های کی- مت، ریون، مقیاس استدلال ادراکی وکسلر چهار، آزمون تشخیصی اختلال ریاضی و مقیاس حافظه کاری استانفورد-بینه استفاده شد که پیش از مداخله و در هفته های یک و هشت پس از مداخله به وسیله شرکت کنندگان گروه های مداخله و کنترل تکمیل گردید. گروه آزمایش الف تحت 17جلسه آموزش کارکردهای اجرایی(هر جلسه 45دقیقه)و گروه آزمایش ب تحت 16جلسه آموزش بازسازی مهارت های ادراکی قرار گرفتند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد یافته ها نشان داد که هر دو شیوه مداخله بر استدلال ادراکی، حافظه کاری غیرکلامی و عملکرد ریاضی مؤثر بوده وبر حافظه کاری کلامی مؤثر نبودند.از طرفی میان اثربخشی این دو شیوه تفاوت معناداری وجود نداشت. بر اساس نتایج، به نظر می رسد که می توان از این دو روش به عنوان یک رویکرد مؤثر برای درمان اختلال یادگیری ویژه ریاضی دانش آموزان استفاده نمود. [E1] باسلام واحترام:کلیه موارد خواسته شده برای اصلاح همگی انجام شد. چکیده بدون ساخت تنظیم گردید-2-چکیده تاحد امکان خلاصه، وویرایش شد.
برنامه تعاملات دینداری برای دانشجویان: ساخت و روایی یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون برنامه های بسیاری در زمینه تربیت دینی و ارتقای دینداری در کشور طراحی و اجرا شده است. اما اثربخش بودن این برنامه ها مورد تردید پژوهشی است. به همین دلیل بنیانگذاری نوعی تربیت دینی که بتوان اثربخشی آن را به لحاظ تجربی آزمود، لازم است. به منظور پرداختن به این ضرورت ، هدف این پژوهش ساخت و روایی-یابی برنامه آموزشی تعاملات دینداری برای دانشجویان بوده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل (چند گروهی با یک گروه کنترل) بوده است. گروه آزمایش شامل 117 دانشجو بوده است که به روش در دسترس انتخاب شدند و در قالب ده گروه آزمایشی هر یک تحت آموزش یکی از خرده بسته های بسته مذکور قرار گرفتند. به منظور سنجش دینداری و مؤلفه های آن از فرم کوتاه مقیاس دینداری خدایاری فرد و همکاران استفاده شد. نتایج نشان داد بسته آموزشی مذکور بر باورها و رفتارهای دینی اثر معنادار داشته، اما بر نمره دینداری کلی و عواطف دینی اثر معناداری نداشته است. اثربخشی بسته آموزشی بر باورها و رفتارهای دینی را می توان با مفاهیم تأثیر ظاهر بر باطن، تولی و برادری، حمایت اجتماعی، سرمشق گیری معنوی یا دینی و ترادف معنویت و دینداری در نگاه اسلامی، تبیین کرد. همچنین این مطالعه نشان داده است در کاربرد روش تجربی برای بررسی اثربخشی برنامه تربیت دینی محدودیت های جدی وجود دارد، به گونه ای که این محدودیت ها به عنوان نوعی آسیب شناسی می تواند نتایج مطالعه را تحت تأثیر قرار دهد.
نقش دشواری در تنظیم هیجان و افکار خودآیند منفی در تاکتیک های حل تعارض نوجوان و والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دشواری در تنظیم هیجان و افکار خودآیند منفی به صورت جداگانه، در چندین مدل آسیب شناسی روانی به منزله ی مولفه های کلیدی در اختلالات روانی خاص در نظر گرفته شده اند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش دشواری در تنظیم هیجان به عنوان عامل عاطفی و افکار خودآیند منفی به عنوان عامل شناختی در تاکتیک های حل تعارض نوجوان با والدین است. روش: مشارکت کنندگان شامل تعداد 128 نفر از دانش آموزان پسر متوسطه دوره اول بود که از میان مدارس مختلف شهر بوشهر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، افکار خودآیند منفی و تاکتیک-های حل تعارض نوجوان و والدین را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری رگرسیون گام به گام تحلیل گردید. یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش در زمینه تاکتیک حل تعارض استدلال نسبت به پدر و مادر، عدم وضوح هیجانی دارای نقشی مهم است. در تاکیتیک حل تعارض پرخاشگری کلامی نسبت به پدر، ناسازگاری شخصی دارای اهمیت است. همچنین ناسازگاری شخصی، دشواری در کنترل تکانه و فقدان آگاهی هیجانی می توانند تاکتیک حل تعارض پرخاشگری فیزیکی با پدر و مادر و پرخاشگری کلامی با مادر را تبیین نمایند. نتیجه گیری: برطبق یافته های پژوهش باید گفت هم عوامل عاطفی و هم عوامل شناختی در بروز تعارض میان والدین و نوجوانان نقش ایفا می کنند که در این میان، نقش عوامل عاطفی پررنگ تر است. نتایج در راستای مبانی نظری و پژوهش های پیشین مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
بررسی رابطه بین ابعاد هوش معنوی با نگرش به آسیبهای اجتماعی در دانش آموزان دختر بجنورد
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی یکی از جنبه های کابردی مفهوم معنویت می باشد؛ به همین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ابعاد هوش معنوی با نگرش به اسیبهای اجتماعی در دانش آموزان دختر متوسطه اول بجنورد می باشد. جامعه آماری دانش آموزان دختر متوسطه اول که 2185 نفر میباشند, تعداد 360 نفر از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و با توجه به جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. تحقیق از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجرا از نوع همبستگی می باشد. ابزار پژوهش, پرسشنامه -های هوش معنوی دیویدکینگ (2008) و نگرش به آسیبهای اجتماعی تیمورتاش (1389) بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون, آزمون t, f فیشر و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج نشان داد بیشترین میزان همبستگی برای بعد هوشیاری (از مولفه های هوش معنوی) و نگرش به آسیبهای اجتماعی می باشد (همبستگی خوب و معکوس) همچنین بین هوش معنوی کل و آسیبهای اجتماعی رابطه معنادار و معکوس برقرار بود (35/.-؛ 05/0≥ P)؛ از طرفی نگرش به آسیبهای اجتماعی به وسیله سه بعد هوش معنوی (هوشیاری, تفکر انتقادی, آگاهی متعالی) قابل پیش بینی است. بر این اساس قدرت پیش بین نگرش به آسیبهای اجتماعی بر مبنای زیر بعدهای هوش معنوی (هوشیاری, تفکر انتقادی, آگاهی متعالی) تأیید است . نتایج آزمون t مستقل نیز نشان می دهد که در متغیر نوع منطقه (3.06: t، 002/0:P) تفاوت معناداری میان دو گروه دانش آموزان شهری و روستایی وجود دارد و نتایج آزمون f فیشر نیز نشان می دهد که بین نگرش به آسیبهای اجتماعی دانش آموزان دختر با توجه به سن آنها (1.73: (3،357):f، 15/0: P) تفاوت معناداری وجود ندارد.
بررسی تأثیر نوروفیدبک آلفا/تتا و بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب بر خلاقیت شناختی و هیجانی کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برای افزایش خلاقیت صدها راه وجود دارد، اما روش های جدید باید مبتنی بر آموزش غیرمستقیم و متناسب با سرگرمی های به روز کودکان و نوجوانان باشد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر نوروفیدبک آلفا/تتا و بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب (HRV) بر خلاقیت هیجانی و شناختی کودکان دبستانی شهر اصفهان است. روش: نمونه ی پژوهش 90 کودک هفت تا 12 ساله (51 دختر و 39 پسر) بودند که هم داوطلب شرکت در جلسات بودند و هم ملاک های ورود به پژوهش را داشتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در پنج گروه آزمایشی (بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب، نوروفیدبک آلفا در مکان های Pz, P3, P4, P4-P3 ) و گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). برای اندازه گیری سازه های مورد نظر، فرم والد آزمون های خلاقیت هیجانی آوریل (1999) و فرم تصویری خلاقیت شناختی تورنس (1962) در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا و آزمون هوش ریون و فرم والد سیاهه ی نشانه های مرضی کودکان نیز پاسخ داده شد. گروه های بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب و نوروفیدبک، آموزش را در 15 جلسه ی 45 دقیقه ای و سه بار در هفته به صورت انفرادی دریافت کردند. فرض پژوهش این بود که بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب و نوروفیدبک آلفا/تتا می تواند خلاقیت هیجانی و شناختی کودکان دبستانی در مراحل پس آزمون و پیگیری را افزایش دهد. یافته ها: داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های تکراری تحلیل شدند و نتایج نشان دادند که آموزش نوروفیدبک آلفا/تتا در مکان های P3 و Pz و بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب توانسته اند در هر دو مرحله ی پس آزمون و پیگیری، خلاقیت شناختی و هیجانی را افزایش دهند (0/05و 0/01 > P ) . نوروفیدبک P Z بر خلاقیت شناختی و بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب بر خلاقیت هیجانی اثر بیشتری داشته اند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، از این روش ها می توان برای افزایش خلاقیت شناختی و هیجانی استفاده کرد.
ساختار عاملی و همسانی درونی پرسشنامه شفافیت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم شفافیت سازمانی در سال های اخیر محبوبیت یافته است و به عنوان ضرورتی در جهت مبارزه با بی نظمی های فردی و سازمانی (فساد، تقلب و رسوایی مالی) مطرح شده است. با این حال اگرچه توصیه هایی برای شفاف تر شدن سازمان ها وجود دارد، اما همچنان بررسی های کافی پیرامون نحوه ادراک زیردستان از شفافیت سازمانی به عمل نیامده و تلاش خاصی در جهت اندازه گیری این سازه صورت نگرفته است. با این رویکرد، پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی پرسشنامه شفافیت سازمانی راولینز (2008) انجام گرفت. روش پژوهش به صورت توصیفی – پیمایشی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ستادی اداره کل راه و شهرسازی استان کرمان بودند. با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ای به حجم 118 نفر از کارکنان، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و مرتبه دوم، ضریب آلفای کرونباخ و آزمون t تک نمونه ای صورت گرفت. نتایج نشان داد که شاخص های پرسشنامه شفافیت سازمانی قابل تقلیل به چهار بعد مشارکت، اطلاعات بنیادی، پاسخگویی و پنهان کاری بود و پایایی این ابعاد نیز مورد تأیید قرار گرفت. سایر نتایج نیز نشان داد که از دیدگاه افراد نمونه، میزان شفافیت سازمانی اداره کل راه و شهرسازی استان کرمان، به لحاظ توصیفی در سطح متوسط بود.
مقایسه ی همدلی شناختی و عاطفی، در دو گروه دارای سبک شخصیت جرأت ورز و ضدّاجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همدلی یکی از مولّفه هایی است که در بهداشت روانی و روابط بین فردی تأثیر مهمّی دارد. در برخی اختلال های روانی از جمله اختلال شخصیت ضدّاجتماعی، برخی انواع همدلی به علل مختلف کاهش می یابد.هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ی همدلی شناختی وعاطفی دو گروهدارای سبک شخصیت جرأت ورز و افراد با سبک شخصیت ضدّاجتماعی انجام شد. روش : نوع پژوهش، نظری یا بنیادی و روش پژوهش پس رویدادی بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیّه ی دانشجویان مشغول به تحصیل سال تحصیلی95-96 دانشگاه بین المللی امام خمینی تشکیل می دادند.به عنوان نمونه ی آماری، از این تعداد، با شیوه ی نمونه گیری قضاوتی،30نفر با سبک شخصیت جرأت ورز و 30 نفر با سبک شخصیت ضد اجتماعی انتخاب شدند.برای جمع آوری داده ها،از پرسش نامه های ادراک خود تونند، پرسش نامه ی چندمحوری بالینی میلون ، بهره ی همدلی و همدلی عاطفی استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها،علاوه برآمار توصیفی مانند میانگین، آمار استنباطی (آزمون t ، تحلیل واریانس چندمتغیّره) هم به کار رفت. یافته ها :نتایج حاکی از آن بود که همدلی عاطفی در افراد دارای سبک شخصیت ضدّاجتماعی،کمتر از افراد جرأت ورز است و همدلی شناختی در دو گروه تفاوتی ندارد. نتیجه گیری : علّت کم بودن همدلی عاطفی در افراد دارای سبک شخصیت ضدّاجتماعی را می توان در نابهجاری های مغزی و دلیل درک نادرست هیجان ها از چهره وجرأت ورزی و همدلی عاطفی کم در افراد دارای سبک شخصیت ضدّاجتماعی را در سبک دلبستگی ناایمن آنها جست وجو کرد.
فرآیندهای فراتشخیصی شناختی، رفتاری و هیجانی در افسردگی و اختلال های اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
117 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش فرآیندهای فراتشخیصی افکار تکرارشونده منفی، بی نظمی هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، همجوشی شناختی و عدم تحمل پریشانی در اختلال های اضطرابی و افسردگی بود. پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. 149 نفر بیمار مبتلا به اختلال های اضطرابی و افسردگی (37 نفر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، 35 نفر مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، 40 نفر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، 37 نفر مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی) از هشت مرکز روان پزشکی و روان شناختی شهر تهران به شیوه در دسترس انتخاب شدند و از طریق پرسشنامه افکار تکرارشونده منفی (RNTQ)، پرسشنامه آمیختگی شناختی (CFQ)، مقیاس مشکل در تنظیم هیجانی (DERS)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) و مقیاس تحمل آشفتگی (DTS) با گروه بهنجار (40 نفر) مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های از طریق آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بون فرنی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که افراد شرکت کنندگان درگروه های بالینی از لحاظ میزان افکار تکرارشونده منفی، همجوشی شناختی و عدم تحمل پریشانی تفاوت معناداری با همدیگر نداشتند (001/0< p)، ولی تفاوت آن ها با گروه بهنجار معنادار بودند (001/0> p). علاوه بر این، علیرغم اینکه نمرات عدم تحمل بلاتکلیفی درگروه اختلال افسردگی اساسی نسبت به گروه بهنجار بیشتر بود، ولی نسبت به گروه های اختلال های اضطرابی کمتر بود و این تفاوت معنادار بود (001/0> p). در ارتباط با بی نظمی هیجانی نیز نتایج پژوهش نشان داد که فقط شرکت کنندگان مربوط به اختلال های افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر تفاوت معناداری با هم نداشتند (001/0< p). افکار تکرارشونده منفی، همجوشی شناختی و عدم تحمل پریشانی فرآیندهای فراتشخیصی مشترک در اختلال های اضطرابی و افسردگی بوده و می تواند در ایجاد و تداوم اختلال های اضطرابی و افسردگی مختلف نقش مهم ایفا کنند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر رضایت زناشویی در تعارض زوجینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر رضایت زناشویی در تعارض زوجینی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه شامل 24 نفر(12 زوج) از زوجین متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 9 شهر مشهد بود که 12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه گواه گمارش شدند. اعضای گروه آزمایش تعداد 8 جلسه رفتاردرمانی دیالکتیک را دریافت کردند، اما برای اعضای گروه گواه مداخله خاصی ارائه نشد. قبل و بعد از اجرای مداخله، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ توسط گروه نمونه تکمیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در پس آزمون، رضایتمندی زناشویی آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به آزمودنی های گروه گواه، افزایش معناداری داشته است. یافته های پژوهش مؤید این مهم است که رفتاردرمانی دیالکتیک باعث بهبود رضایت زناشویی در تعارض زوجین می شود.