فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت در کاهش علائم افسردگی دانشجویان و اثر این درمان بر سبک اسناد و نگرشهای ناکارآمد انجام شد.نمونه این پژوهش متشکل از 25 دانشجو بود که بر اساس ملاک شمول نمره 14 و بالاتر در پرسشنامه افـسردگـی بک-2 انتخاب شدند. به علاوه شرکت کنندگان پرسشنامه سبک اسناد و مقیاس نگرشهای ناکارآمد را نیز تکمیل کردند. از این افراد 12 نفر به طور تصادفی به گروه آزمایش و 13 نفر به گروه کـنترل تـخصیص یافتند. گـروه آزمایـش تـحت 8 جـلسه روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت قرار گرفت. گروه کنترل در فهرست انتظار قرار داده شد. نتایج نشان داد که روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت توانست کاهشی معنادار در علائم افسردگی و نگرشهای ناکارآمد دانشجویان به وجود آورد، اما این روش درمانی نتوانست سبک اسناد دانشجویان را مثبتتر سازد. این پژوهش نشان داد که میتوان از روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت برای کاهش علائم افسردگی استفاده کرد و تغییراتی نیز در نگرشهای ناکارآمد به وجود آورد.
پنج عامل بزرگ شخصیت و مکانیسم های دفاعی در پیش بینی کیفیت زندگی زنان دارای اختلال بدکارکردی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال در کارکرد جنسی به بروز مشکلات رفتاری و کاهش کیفیت زندگی در فرد منجر می شود. در50 درصد از بیماران اختلال شخصیت نیز بدکارکردی جنسی وجود دارد و رویکرد روان تحلیلگری علت بدکارکردی جنسی را ناشی از نوعی اضطراب بنیادین و همچنین، استفاده از مکانیسم های ناپخته در این بیماران می داند. هدف این پژوهش، بررسی پنج عامل بزرگ شخصیت و مکانیسم های دفاعی در این بیماران و نقش این دو متغیر در پیش بینی کیفیت زندگی این بیماران بود. روش تحقیق از نوع همبستگی بوده است. نمونه آماری نیز 80 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک خانواده و سلامت جنسی دانشگاه شاهد به روش نمونه گیری در دسترس در طی سال های 89 و 90 بود، که با استفاده از پرسشنامه های ویژگی شخصیت نئو، مکانیسم های دفاعی و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بررسی شدند. یافته ها نشان داد که ویژگی های شخصیتی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی در زنان دارای بدکارکردی جنسی هستند و از میان پنج عامل بزرگ شخصیت روان آزرده خویی (04/0P= 31/0 -b:) و مسؤولیت پذیری (03/0P= 31/0 -b:) قادر به پیش بینی کیفیت زندگی بودند و روی هم رفته 37 درصد واریانس کیفیت زندگی را پیش بینی می کردند (05/0p=). براساس رگرسیون همزمان بین کیفیت زندگی و مکانیسم های دفاعی ارتباط معناداری وجودداشت؛ به طوری که استفاده از مکانیسم های دفاعی رشد یافته تر (006 P=37/.b:) و مکانیسم های دفاعی رشد نایافته (02/0P= 31/0 -b:) کیفیت زندگی را پیش بینی می کند. (0001/0P =) همچنین، مکانیسم های دفاعی روان آزرده پیش بینی کننده معناداری برای کیفیت زندگی در این زنان نبودند (78/0 P= 04/.b:).
رابطه ابعاد شخصیت با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران آموزشی
حوزههای تخصصی:
مدیریت در هر سازمان به عنوان هسته مرکزی و مغز متفکر آن عمل می کند. این عنصر در واحدهای آموزشی از حساسیت و اهمیت خاصی برخوردار است و بهبود عملکرد در این زمینه تحت تأثیر عوامل گوناگونی است که از آن جمله می توان به خودپنداری مدیران اشاره کرد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین خودپنداری مدیران و عملکرد آنان در مقطع متوسطه شهرستان لنجان بود که بررسی عملکرد در ابعاد پنجگانه نظارتی، برنامه ریزی، هماهنگی، هدف گذاری، انگیزشی صورت گرفت.
این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه مدیران و دبیران دبیرستان های شهرستان لنجان تشکیل می دادند. اطلاعات موردنظر در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های استاندارد راجرز برای سنجش میزان خودپنداری مدیران و پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش عملکرد مدیران بدست آمد و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. ضریب همبستگی،آزمونهای t با دو گروه مستقل، از جمله آزمونهای آماری مورد استفاده بوده است. نتایج تحقیق نشان داد بین خودپنداری مدیران و عملکرد آنان در تمامی ابعاد پنجگانه موردنظر(نظارتی، برنامه ریزی، هماهنگی، هدف گذاری و انگیزشی) رابطه وجود دارد. در ضمن این همبستگی در مدیران مرد بیشتر از مدیران زن بود.
بررسی مقدماتی اختلالات عملکرد جنسی مردان مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده متادون
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال عملکرد جنسی، یکی از شایع ترین مشکلاتی است که افراد وابسته به مصرف مواد افیونی دارند. از این رو هدف مطالعه حاضر، بررسی مقدماتی اختلال عملکرد جنسی در گروهی از بیماران وابسته به مصرف مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده متادون قبل و بعد از 6 ماه درمان است.
روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه مقطعی است. تعداد 30 نفر بیمار وابسته به مصرف مواد افیونی از درمانگاه چراغیان در دامغان انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابتدا اطلاعات جمعیت شناختی بیماران گرد آوری شد سپس عملکرد جنسی بیماران قبل و بعد از درمان به وسیله شاخص بین المللی عملکرد نعوظی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: عملکرد نعوظی با افزایش میانگین بهبودی متوسطی را نشان داد در حالی که وضعیت مقاربت جنسی، بهبودی کامل یافت. میزان میل جنسی و نمره کلی رضایت جنسی بهبود جزیی نشان دادند در حالی که عملکرد ارگاسمی با تغییر اندک نشان دهند بهبودی نبود.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق، مبین شیوع اختلالات عملکرد جنسی و بهبود برخی از مولفه ها در درمان بود. یافته ها، نشان دهنده آن است که بیماران، در ورود به درمان از لحاظ مسایل جنسی، باید ارزیابی شوند، لیکن مطالعات بیشتری لازم است تا نقش عوامل دیگر را بررسی کند.
رابطه بین پنج عامل شخصیت با شیوه فرزند پروری در مادران کودکان دچار بیش فعالی و نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت با شیوه فرزندپروری مادران کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری مادران 47 دانش آموز (29 پسر و 18 دختر) دچار نقص توجه و بیش فعالی و نمونه بود که در سال 1390، به درمانگاه دکتر رونق، در شهر کرج مراجعه کرده بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه نئو و فرزندپروری آلاباما بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاکی از ارتباط مثبت بین روان رنجوری و شیوه های فرزندپروری بی ثبات و مبتنی بر تنبیه بدنی مادران بود. وظیفه شناسی مادران با شیوه های فرزندپروری مثبت و درگیرانه رابطه مثبت و با شیوه های فرزندپروری توأم با تنبیه بدنی و نظارت ضعیف رابطه منفی داشت. مؤلّفه خوشایندی رابطه مثبت معنا داری با شیوه فرزندپروری مبتنی بر تنبیه بدنی داشت و سایر ابعاد شخصیت رابطه معناداری با شیوه های فرزندپروری مادران نداشت. بنابراین، ویژگی های شخصیتی مادران بر شیوه های رفتاری و فرزندپروری آن ها و نیز افزایش یا کاهش شدت اختلال کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی آن ها تأثیرگذار است.
تاثیر قصه گویی بر سازگاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گزارش یک مورد کودک مبتلا به " هیدروسفالی و اوتیسم " و نتایج کاردرمانی در آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بصورت مطالعه موردی انجام گردید . در این پژوهش ، پسربچه 4 ساله ای که با تشخیص " هیدروسفالی و اوتیسم " توسط روانپزشک به یکی از کلینیک های کاردرمانی تهران ارجاع داده شده و تحت کاردرمانی قرار گرفت ، معرفی می گردد . همراهی علائم اوتیسم با هیدروسفالی سبب اختلال رشدی شدید در حیطه های ادراکی ، شناختی ، حرکتی ، ارتباطی و خودیاری شده بود . کاردرمانی برای این بیمار با هدف تسهیل ابعاد مختلف رشدی و ایجاد رفتارهای تطابق یافته ، به مدت یکسال انجام گرفت و در نتیجه ، اختلالات و مشکلات وی در اغلب ابعاد رشدی به میزان قابل توجهی کاهش یافت بعنوان نمونه ، تماس چشمی او افزایش چشمگیری یافت ، می توانست با خانواده و اطرافیان نزدیک ، تعامل نسبتا خوبی برقرار کند ، بیش فعالی ، خود آزاری و پرخاشگری او تا حد زیادی کاهش یافت ، می توانست نقاشی های ساده بکشد ، بدود و سه چرخه سواری کند . و با تداوم اقدامات توانبخشی ، در نهایت توانست در یکی از مدارس عادی دولتی تهران تحصیل در مقطع دبستان را آغاز نماید . آخرین پیگیری ها نشان می دهد کودک پایه پنجم دبستان را نیز با موفقیت ( با معدل 17 ) پشت سر گذاشته ، برای ورود به مقطع راهنمایی تحصیلی آماده می شود . نتایج این پژوهش ، توجه کاردرمانگران را به ارزیابی دقیق و همه جانبه کودکان مبتلا به هیدروسفالی ، ترکیب مناسب مداخلات درمانی ، همکاری نزدیک با سایر اعضای تیم توانبخشی و پیگیری مرتب وضعیت بیمار را حتی پس از ترخیص ، به همراه اهمیت مشارکت فعال والدین در درمان را مورد تاکید قرار می دهد .
بررسی مهارتهای زبانی - شناختی کودکان دوزبانه با زمینه های اقتصادی - فرهنگی متفاوت
حوزههای تخصصی:
"هدف از این پژوهش، بررسی تفاوت مهارتهای زبانی- شناختی دانش آموزان دو زبانه ای است که زمینه های اقتصادی- اجتماعی گوناگونی دارند. در این بررسی، دو دیدگاه مورد نظر بوده است: اول، نظریه ویگوتسگی درباره رشد شناختی عمومی که در مورد یادگیری زبان کاربرد دارد؛ دوم، نظریه برنشتاین درباره طبقه اجتماعی و تفاوتهای کیفی گفتاری. در این پژوهش تفسیرهای نظری مناسبی پیشنهاد می شود تا اثرات متفاوت رفتارهای شناختی در یادگیری زبان دوم مشخص گردد. افزون بر این، یادگیری زبان دوم در چارچوب اجتماعی مورد بحث قرار می گیرد. آزمودنیهای این مطالعه شامل 205 دانش آموز کلاس اول دبستانهای دولتی شهر ارومیه اند. سن این کودکان بین شش سال و شش ماه تا هشت سال و شش ماه بوده است. زبان مادری این کودکان، ترکی یا کردی است، در مدرسه به زبان فارسی تعلیم می بینند، و از طبقات مختلف اجتماعی و اقتصادی انتخاب شده اند.
آزمون توانایی زبان فارسی (آزمون توانایی نوشتن واژگان) برای کودکان دوزبانه به کار گرفته شده است. نتایج این مطالعه شواهد مستدلی دال بر رابطه طبقه اجتماعی با رشد زبانی- شناختی ارائه داده و حاکی از آن است که تجارب اولیه کودک در شبکه خانواده و گروه اجتماعی می تواند در ساختار رشد شناختی و زبانی تاثیر گذار باشد. در عین حال، یافته های پژوهش حاضر شواهد مستدلی در مورد ارتباط فرهنگ و رشد زبانی- شناختی ارائه نداد. یعنی، با وجود تفاوتهای فرهنگی میان کردزبانان و ترک زبانان در منطقه، میزان کسب دانش فارسی نزد این دو گروه از کودکان تفاوتی آماری در برنداشته است. مهمترین نتیجه این مطالعه بر این نکته تاکید دارد که منابع آموزشی در دسترس، تا چه اندازه امکان دارد پیشرفت آموزشی در زبان دوم کودکان دو زبانه را تحت تاثیر قرار دهد. کودکانی که فرصت گذراندن دوره های قبل از دبستان را داشته اند توانایی یادگیری دانش زبان فارسی آنان به مراتب بیشتر از کودکانی بود که چنین فرصتی را در اختیار نداشته اند.
"
بررسی و مقایسه میزان اضطراب کتابخانه ای دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز بر اساس مقیاس اضطراب کتابخانه ای باستیک
حوزههای تخصصی:
بررسی برنامه درسی تربیت بدنی دانش آموزان کم توان ذهنی از دیدگاه کارشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق، بررسی برنامه درسی تربیت بدنی دانش آموزان کم توان ذهنی است. روش: روش این تحقیق، پیمایشی از نوع توصیفی است. جامعه آماری تحقیق 375 نفر از کارشناسان آموزش و پرورش استثنایی استان مرکزی است. 197 نفر، بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان، به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه با پایایی 0.90 بود. برای تحلیل داده ها از محاسبه فراوانی، درصد و آزمونهای خی دو و کروسکال - والیس استفاده شد. یافته ها: تحلیل دیدگاههای کارشناسان آموزش و پرورش استثنایی استان مرکزی نشان می دهند که وضعیت تعریف و تدوین اهداف درس تربیت بدنی دانش آموزان کم توان ذهنی بسیار نامطلوب (%68.6)، وضعیت محتوای رسمی (%90.9) و غیررسمی (%39.6) این درس نامناسب، شیوه تدریس درس تربیت بدنی (%40.9)، و دانش تخصصی معلمان تربیت بدنی (%34.3)، نامناسب و نامطلوب است. همچنین، آنها میزان ساعات درس تربیت بدنی را با نیازهای دانش آموزان کم توان ذهنی متناسب و کافی نمی دانند (%59.4). مهم ترین راهکارهای اصلاحی برنامه درسی تربیت بدنی دانش آموزان کم توان ذهنی از دیدگاه کارشناسان، 1) تعریف و تدوین فلسفه و اهداف درس تربیت بدنی، 2) تدوین کتاب درسی، جزوه ها، و لوحهای آموزشی و کمک آموزشی تربیت بدنی، 3) به کارگیری نیروی متخصص تربیت بدنی استثنایی عنوان شده است. نتیجه گیری: تدوین و تعریف فلسفه، اهداف، و محتوای درس تربیت بدنی، به کارگیری نیروی انسانی متخصصِ تربیت بدنی استثنایی، و نظارت بر حسن اجرای این درس، مهم ترین پیشنهادهای این تحقیق هستند.
آسیب شناسی ازدواج و خانواده
منبع:
پیوند ۱۳۷۴ شماره ۱۸۸
حوزههای تخصصی:
اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر علایم افسردگی در دختران دارای مشکلات دلبستگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ماهیت پیچیده مشکلات عاطفی کودکان به کارگیری درمان های جدید را ایجاب میکند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر علایم افسردگی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی با مشکلات دلبستگی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد بود. نمونه هدف 34 نفر بودند که از بین 388 نفر از دانش آموزان مقطع دوم و چهارم ابتدایی شهر اصفهان انتخاب شدند که بیشترین نمره را در مشکلات مربوط به دلبستگی و علایم افسردگی به دست آوردند. ارزیابی با استفاده از پرسش نامه مشکلات دلبستگی Randolph (RADQ یا
Randolph attachment disorder questionnaire) و فرم سلامت روان کودکان انتاریو انجام شد. مادران در 10جلسه گروهی درمان مبتنی بر دلبستگی شرکت کردند و تأثیر آن بر میزان افسردگی کودکانشان طی دو مرحله پس آزمون و پیگیری سه ماهه بررسی شد. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS16 و به کمک آمار توصیفی و استنباطی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: از آن جا که کسب نمره بیشتر در علایم اختلال افسردگی نشان از شدت علایم دارد، ملاحظه میشود که میانگین نمرات افسردگی گروه مداخله در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه شاهد به میزان معنیداری پایین تر است (05/0 < P). میزان کاهش علایم افسردگی گزارش شده توسط آزمودنیها در مرحله پس آزمون 38/0 و در پیگیری سه ماهه 50/0 بود.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر دلبستگی در کاهش علایم افسردگی دختران دارای مشکلات دلبستگی مؤثر بود و پایبندی مادران به تداوم روش های درمانی باعث بهبودی بیشتر در مرحله پس آزمون شد.
درآمدی به مبانی اسلامی روش تحقیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی اسلامی از یکسو با تفکیک روش شناختی علوم طبیعی و علوم اجتماعی سازگار نیست و از سوی دیگر غلبه روش شناسی علوم طبیعی برعلوم اجتماعی را نمی پذیرد. ولی چون حوزه های معرفت یا رشته های علوم دارای هدف مشترک، موضوع مشترک، مبدا مشترکی هستند و حقیقت یگانه و صاحب مراتبی را تشکیل می دهند؛ روشهای تحقیق آنها مشابه هستند. انحصار روش شناختی سبب تنگ نظری محقق نسبت به پیچیدگیهای واقعیت و جنبه ها یا لایه های مختلف آن می شود. رویکرد وحدت گرایی تشکییکی در معرفت شنا سی مبنای رویکرد ترکیبی در روش شناسی است و طیف گسترده ای از ترکیبهای متناسب و سازگار روش تحقیق را پدید می آورد که به فراخور موقعیتها و مسایل هر حوزه بکار گرفته می شود.علاوه بر طرد انحصارگرایی روش شناختی، توجه به رویکرد مبناگرایی، بهره مندی از دانش معیار، ملاحظه ویژگیهای محقق دراعتبارتحقیق، توجه به سطح سوم واقعیت، تعمیم روش شناسی تفهمی از علوم اجتماعی به علوم طبیعی از دیگر اصول روش شناسی است که از مبانی اسلامی حاصل می گردد.
"
بررسی روابط ساده و چندگانه نگرش مذهبی، خوشبینی و سبکهای دلبستگی با رضایت زناشویی در دانشجویان مرد متاهل دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی روابط ساده و چندگانه نگرش مذهبی، خوشبینی و سبکهای دلبستگی با رضایت زناشویی در دانشجویان مرد متاهل دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونه مورد مطالعه شامل 212 دانشجوی مرد متاهل دانشگاه شهید چمران اهواز بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: 1- پرسشنامه سنجه دینداری مسلمانان، 2- پرسشنامه سبکهای اسنادی، 3- پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسال و 4- پرسشنامه رضایت زناشویی (انریچ). نتایج تحقیق نشان دادند که بین هر یک از متغیرهای پیش بین نگرش مذهبی و خرده مقیاس های آن، خوش بینی و سبکهای دلبستگی با رضایت زناشویی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین، نتیجه تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای پیش بین نگرش مذهبی، خوشبینی و سبکهای دلبستگی 37 درصد واریانس متغیر ملاک (رضایت زناشویی) را تبیین می کنند.
سبک های ابراز هیجان و باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال افسردگی اساسی، دارای تأثیر همه جانبه ی جسمی و روان شناختی بر روی مبتلایان به آن اختلال می باشد. از جمله حوزه های این تأثیر که در روابط درون فردی و بین فردی مبتلایان نقش حایز اهمیتی دارد، سبک های ابراز هیجان و باورهای فراشناختی است. هدف مطالعه حاضر بررسی سبک های ابراز هیجان و تأثیر آنها بر راهبردهای فراشناختی در مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه مورد- شاهد که در پاییز 1388 در شهر سمنان انجام شد، تعداد 47 بیمار با تشخیص افسرگی اساسی بر اساس معیارهای DSM IV-TR دچار اختلال افسردگی اساسی به صورت پی در پی انتخاب و با 40 نفر به عنوان گروه شاهد از میان دانشجویان بومی دانشگاه سمنان که هیچ نشانه ای از افسردگی نداشتند، مقایسه شدند. کلیه ی آزمودنی ها به کمک پرسشنامه های فراشناخت، ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، بین باورهای فراشناختی و سبک های ابراز هیجان افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و دانشجویان غیر افسرده، تفاوت معنی دار وجود داشت (05/0 >P ). همچنین، مؤلفه های ابراز هیجان منفی، نشخوار یا مرور ذهنی، دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و دوسوگرایی در ابراز استحقاق و سایر مؤلفه های باورهای فراشناختی، بین دو گروه مورد مطالعه، تفاوت معنی دار داشتند (05/0 >P).
نتیجه گیری: بر اساس این پژوهش به نظر می رسد ناکارامدی افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، مربوط به چگونگی باورهای فراشناختی و نحوه ی ابراز هیجانشان می باشد. بنابراین، با توجه به این که بیماران یاد شده، به تحریف وقایع و پدیدهها می پردازند و از طرفی فاقد مهارت های مورد نیاز برای تعبیر احساسات خود هستند، در کشمکش درونی بین نحوه ی باورهای فراشناختی و ابراز هیجان گرفتار شده، نه تنها در درک احساسات خود با مشکل مواجه می شوند، بلکه طی پردازش هیجانی از تمایلاتشان برای عمل بر اساس هیجان، خودآگاهی دقیقی ندارند.
بررسی مراحل تحول بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رشد و تحول انسان تدریجی و دارای مراحل است. در هریک از این مراحل، ساختار روانی، ویژگی ها و رفتار انسان متفاوت از مرحله قبل است. شناخت این مراحل از این جهت اهمیت دارد که به مدد همین مراحل می توان انواع مشخصی از تربیت را تعریف و طراحی کرده، اصول و شیوه های مختلفی را برای تربیت به کار برد. بسیاری از دانشمندان نیز تحقیقات خود را به بررسی و شناسایی این مراحل معطوف داشته اند. از این رو جست وجوی این موضوع در متون دینی و شناسایی مراحل رشد و تحول انسان از منظر دین، برای جامعه علمی و دینی بسیار حائز اهمیت است. سؤال این است که متون دینی، عمر و زندگی را چگونه تقسیم، مرحله بندی و توصیف کرده است؟ روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و توصیفی- استنباطی است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دین، عمر انسان را به سه مرحله کلی و نُه زیرمرحله تقسیم می کند. دوران ضعف اولیه، شامل مراحل حمل، رضاع، قبل از تمیز و مرحله تمیز است. دوران قوت، شامل مراحل نوجوانی، شباب و کهولت و دوران ضعف ثانویه، شامل مراحل شیخوخیت و ارذل العمر می باشد.
رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهت گیری دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و نارسیسیزم پاتولوژیک، به عنوان یک ساختار شخصیتی ناسالم با جهت گیری دینی دانش پژوهان مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی قم بررسی شده است. گروه نمونه، شامل 104 دانش پژوه مرد و 48 نفر زن بود. دانشجویان به پرسش نامه های 5 عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ، جهت گیری دینی درونی/ بیرونی آلپورت و راس، جهت گیری دینی جستجوی بتسون، جهت گیری دینی مسلمانان- مسیحیان، نارسیسیزم ناسالم مارگولیس پاسخ دادند. فرضیه اصلی این پژوهش مبنی بر ارتباط ویژگی های شخصیتی و جهت گیری دینی تایید شد، اما قدرت پیش بینی دینداری از سوی عوامل شخصیت، برخلاف انتظار، چشمگیر نبود. از میان عوامل شخصیت، بیش از همه عامل پایداری هیجانی، نوع جهت گیری دینی را پیش بینی می کرد. عامل پایداری هیجانی، به طور مثبت پیش بینی کننده جهت گیری درونی، و به صورت منفی پیش بینی کننده برخی ابعاد جهت گیری بیرونی و جهت گیری جستجو بود. عامل وظیفه شناسی نیز جهت گیری دینی فرهنگی را پیش بینی کرد. اما شواهدی دال بر تایید نقش عوامل توافق و گشودگی به تجربه در پیش بینی جهت گیری دینی به دست نیامد. نارسیسیزم پاتولوژیک با جهت گیری درونی ارتباط منفی، و با برخی ابعاد جهت گیری بیرونی از جمله جهت گیری آخرتی منفی ارتباط مثبت داشت.
تاثیر آموزش گروهی مهارت های زندگی (مدیریت خشم، جرات آموزی، آرام سازی) بر افزایش جراتمندی و کاهش خشم در بیماران قلبی، پس از پیوند بای پس عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش گروهی مهارت های زندگی (مدیریت خشم، جرات آموزی و آرام سازی) بر افزایش جراتمندی و کاهش خشم در بیماران قلبی، پس از جراحی پیوند بای پس عروق کرونر، می پردازد. بدین منظور در قالب طرح پیش آزمون - پس آزمون به همراه گروه گواه، 40 بیمار مبتلا به اختلال کرونری قلب با دامنه سنی 65-35 سال که برای اولین بار تحت جراحی بای پس عروق کرونر قرار گرفته و در حال ترخیص از بیمارستان بودند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جای داده شدند. جهت گردآوری داده ها، از مقیاس جراتمندی راتوس و مقیاس خشم MMPI-2 استفاده شد که قبل از شروع برنامه آموزش مهارت های زندگی و بلافاصله پس از اتمام دوره آموزشی، توسط بیماران دو گروه آزمایش و گواه تکمیل گردید. تحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها نشان دادند که برنامه آموزش گروهی مهارت های زندگی، به طور معنی داری موجب افزایش جراتمندی و کاهش خشم در بیماران شده است (p<0.001). همچنین بر اساس نتایج بدست آمده، بین دو جنس از لحاظ اثر بخشی آموزش گروهی مهارت های زندگی بر افزایش جراتمندی و کاهش خشم، تفاوت معنی دار ملاحظه نشد (P>0.05).
ارتباط بین فرهنگی دو کشور ایران و هند در خصوص ویژگی های شخصیتی و رابطه آن با خشنودی شغلی دبیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه بین فرهنگی دو کشور ایران و هند از نظر ویژگی های شخصیتی و رابطه آن با خشنودی شغلی دبیران دبیرستان های شهر تهران (ایران) و پونا (هندوستان) در سال 1385 انجام گرفته است. متغیرهایی که در این تحقیق بررسی شده اند شامل خشنودی شغلی و ابعاد آن (خشنودی از ماهیت کار، خشنودی از سرپرستی، خشنودی از حقوق، خشنودی از ترفیعات و خشنودی از همکاران)، و ویژگی های شخصیتی شامل (روان رنجورخویی، برون گرایی، بازبودن، توافق پذیری و وظیفه شناسی) می باشند. نمونه تحقیق دبیران شهر تهران (224 نفر) و شهر پونا (223 نفر) بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در این مطالعه از دو پرسشنامه شامل: شاخص توصیف شغل (JDI)، اسمیت، کندال و هیولین (1969)، و پرسشنامه شخصیت نئو (NEO)، کوستا و مک کری (1992) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی و خشنودی از ماهیت کار، خشنودی از همکاران، خشنودی از حقوق، خشنودی از ترفیعات، خشنودی از سرپرستی و خشنودی از شغل به طور کلی در بین دبیران ایرانی و هندی همبستگی منفی وجود دارد. همچنین، بین ویژگی شخصیتی برون گرایی و خشنودی از همکاران، خشنودی از حقوق، خشنودی از ترفیعات، خشنودی از سرپرستی، و خشنودی از شغل به طور کلی در بین دبیران ایرانی و هندی همبستگی مثبت وجود دارد. بین ویژگی شخصیتی بازبودن و خشنودی از همکاران همبستگی منفی و بین ویژگی شخصیتی بازبودن و خشنودی از ترفیعات و خشنودی از شغل به طور کلی در بین دبیران ایرانی و هندی همبستگی مثبت وجود دارد. بین ویژگی شخصیتی توافق پذیری با خشنودی از حقوق، خشنودی از ترفیعات و خشنودی شغلی به طور کلی همبستگی مثبت در بین دبیران ایران و هند مشاهده شد. نتایج دیگر نشان دادند در بین دبیران ایرانی و هندی از لحاظ ویژگی شخصیتی و متغیرهای خشنودی شغلی تفاوت معنی داری وجود دارد.
رابطه بین نگرش مذهبی و سلامت روانی در بین دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه اصفهان
حوزههای تخصصی:
"چکیده: نقش متغیرهای شناختی، شخصیتی و اجتماعی در تبیین رابطة بین نگرش مذهبی و سلامت روانی از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما کمتر به صورت تجربی مورد بررسی قرار گرفته است؛ بدینمنظور در این پژوهش به بررسی رابطة نگرش مذهبی و سلامت روانی پرداخته شده است.
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین نگرش مذهبی و سلامت روانی دانشآموزان دختر دبیرستانی بوده و فرضیة اصلی تحقیق این است که بین نگرش مذهبی و سلامت روانی دانشآموزان دختر دبیرستانی رابطه وجود دارد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونة مورد بررسی 100 نفر از دانشآموزان دختر دبیرستانی که در رشتههای مختلف علوم تجربی، علوم انسانی و ریاضی فیزیک در سال تحصیلی 85-84 مشغول به تحصیل بودند و به صورت نمونهگیری تصادفی ساده از میان پنج مدرسه انتخاب گردیدند. آزمون نگرش مذهبی (دارای 18 سؤال، سه گزینهای) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) برای سنجش ملاکهای سلامت، شامل جسمیسازی، اضطراب و بیخوابی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی به عنوان ابزار تحقیق استفاده شد و دادههای بهدست آمده با روش آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرمافزار (SPSS-13) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین نگرش مذهبی و سلامت روان (r = -0/23)، همچنین بین نگرش مذهبی و اضطراب(r = -0/20) و اختلال در کارکرد اجتماعی (r = -0/21) در سطح معناداری (p<0/05)رابطه وجود دارد؛ اما بین جسمیسازی و افسردگی با نگرش مذهبی رابطه معنیداری دیده نشد. ضرایب همبستگی منفی بدینمعنی است که هرچه نگرش مذهبی بالاتر باشد، علائم بیماری کمتر و درنتیجه سلامت روان بیشتر است. بهطور خلاصه میتوان گفت یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که نگرش مذهبی با افزایش سلامت روان در رابطه است. پژوهشهای آینده لازم است میزان تعمیمپذیری این یافتهها را بررسی کنند."