فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
"نمونـه ای از 163 معلول (53 ورزشکار پارالمپیکی، 50 ورزشکار ملی و 60 غیرورزشکار) پرسشنامه هوش هیجانی بار ـ ان (1997) را تکمیـل کـردند. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان دادند که هر دو گـروه ورزشکـار نسبت به گروه غیرورزشکار دارای هوش هیجانی بالاتـری بودنـد. نتایج تحلیل واریانـس چند متغیری حـاکی از نمره های بـالاتر ورزشکـاران پارالمپیـکی در دو زیر مقیاس خودتحقق دهی و استقـلال نسبت به ورزشکاران ملی بود. ورزشکاران در زیرمقیاسهای خودآگاهی، مسئولیت پذیری اجتماعی، روابـط بین فردی، حل مسئله، تحمل تنیدگـی و شادکامی نسبت به غیرورزشکاران نمره های بالاتری کسب کردند.
"
"خشونت علیه زنان یا خشونت فقط برای زنان "
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت خود شیفته (نارسیستیک)
حوزههای تخصصی:
ساخت و اعتباریابی آزمون تشخیصی حساب نارسایی برای کودکان پایه پنجم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ساخت و اعتباریابی آزمون تشخیصی حساب نارسایی برای دانش آموزان پایه پنجم دبستان شهر اصفهان بود. نمونه مورد نظر در این پژوهش 300 نفر از دانش آموزان پایه پنجم دبستان (152 پسر و 148 دختر) بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از نواحی پنج گانه آموزشی شهر اصفهان در سال تحصیلی 85-86 انتخاب شدند. در این پژوهش، کتاب ریاضی پایه پنجم دبستان تحلیل محتوا شد. ضریب کریپندورف مبنی بر توافق تحلیل محتوا 0.84 محاسبه شد. بر اساس مقوله های استخراج شده و هدف های رفتاری هر مقوله و با توجه به نظریه شناختی بلوم و حجم هر مقوله در کتاب درسی ریاضی 150 سوال طرح و به صورت مقدماتی اجرا گردید. سپس فرم نهایی اجرا و پارامترهای سوالات آزمون بر اساس نظریه کلاسیک آزمون و نظریه سوال-پاسخ محاسبه گردید. نتایج نشان داد که این آزمون دارای روایی مطلوب و نیز پایایی مناسب =0.92) و ضریب بازآزمایی (0.94= بوده و حساسیت و دقت این آزمون به ترتیب 99 و 96 درصد به دست آمد. پارامتر تشخیصی a (g) و دشواری b (g) بر اساس نظریه سوال-پاسخ نیز نشان داد که همه سوالات دارای قدرت تشخیص مناسب (بالای (0.5 و دشواری مطلوب بوده و با مدل 2 پارامتری برازش کامل دارند (P>0.05). منحنی تابع آگاهی آزمون نیز نشان داد که مناسب ترین کاربرد این آزمون در سطوح توانایی ریاضی -0.2 (?) تا +2 است.
بررسی میزان افسردگی، هیجان خواهی، پرخاشگری، سبک های دلبستگی و تحصیلات والدین به عنوان پیش بین های وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان پسر شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان افسردگی، هیجان خواهی، پرخاشگری، سبک های دلبستگی و تحصیلات والدین به عنوان پیش بین های وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان پسر شهر اهواز است. افراد مورد مطالعه تحقیق شامل 112 نوجوان معتاد و 112 نوجوان غیرمعتاد بودند. در این پژوهش، برای انتخاب نمونه معتاد از نمونه در دسترس و برای انتخاب نمونه غیرمعتاد از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارت بودند از: پرسش نامه افسردگی بک، مقیاس هیجان خواهی زاکرمن، پرسش نامه پرخاشگری اهواز و پرسش نامه دلبستگی به والدین و همسال. برای تحلیل داده ها، علاوه بر روش آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز به کار بسته شد. نتایج به دست آمده همه فرضیه های این پژوهش را تایید کرد و نشان داد که وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان را می توان بر اساس متغیرهای افسردگی، هیجان خواهی، پرخاشگری، سبک های دلبستگی و تحصیلات والدین پیش بینی نمود. نتایج به دست آمده و مدل ارایه شده توسط این پژوهش به تفضیل مورد بحث قرار گرفته است.
نشانه های پرخاشگری در آزمون نقاشی آدمک در پسران 9 ساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
خلاصه
مقدمه: آزمون نقاشی آدمک به عنوان فرافکنی دنیای درونی می تواند اطلاعاتی در مورد علایق، اضطراب ها، دفاع ها و بازداری فرد نشان دهد. هدف این مطالعه بررسی نشانه های پرخاشگری در آزمون نقاشی آدمک دانش آموزان پسر بود.روش کار: در این مطالعه ی تبیینی، 57 نفر از دانش آموزان پسر پایه ی سوم دوره ابتدایی یکی از مدارس شهر خرم آباد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مطابق دستورالعمل تست آدمک در ابتدا از آن ها خواسته شد تصویر یک فرد را نقاشی کرده و سپس ویژگی های یک فرد پرخاشگر را بنویسند و در آخر تصویر یک فرد پرخاشگر را بکشند. جهت تعیین نشانه های پرخاشگری، نشانه های موجود در نقاشی آدمک پرخاشگر با آدمک معمولی مقایسه گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های غیر پارامتر یک نظیر آزمون علامت، مک نمار وضریب همبستگی فی تجزیه و تحلیل گردیدند.یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها، خطوط پررنگ، رنگ قرمز، شکل دهان ( قوس به پایین)، ابروی کج و گره ای، سر بدون مو، موی سیخ شده وگرفتن ابزار پرخاشگری در دست (مخصوصا چاقو) به عنوان نشانه های پرخاشگری در آزمون آدمک پرخاشگر استخراج شدند که به طور معنی داری (001/0P<) از فراوانی بالاتری نسبت به آزمون نقاشی آدمک معمولی برخوردار بودند.نتیجه گیری: بین نتایج این مطالعه درخصوص بعضی نشانه های پرخاشگری با سایر مطالعات هم خوانی وجود دارد. چون در این مطالعه نمایش ابزارهای پرخاشگری به خصوص چاقو قابل ملاحظه بود، این مسئله باید مورد توجه خا�%
"
" نقش باورهای مرتبط با درد در سازگاری با بیماری سرطان "(مقاله علمی وزارت علوم)
"مقاله حاضر رابطه بین باورهای مربوط به درد و سردرد سرطان و تاثیر این باورها را بر سطح سازگاری بیماران مبتلا به سرطان مورد مطالعه قرار داده است. در این مطالعه 232 بیمار با میانگین سنی 34.6 سال (SD=15.26) شرکت داشتند. تمام بیماران پرسشنامه اطلاعات عمومی و پرسشنامه ادراک ها و باورهای مربوط به درد را تکمیل کردند. 132 نفر از این بیماران پرسشنامه زمینه یابی سلامت
(فرم کوتاه 36 سوالی) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل ساختار عاملی پرسشنامه ادراک ها و باورهای درد به استخراج 4 عامل منجر گردید. این عوامل به شرح زیر نام گذاری شد: باور به استمرار درد در آینده، باور به ثبات درد در زمان حال، باور به اسرار آمیز بودن درد و سرزنش کردن خود به خاطر درد. ضرایب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) عبارات تشکیل دهنده 4 عامل مذکور بین 0.70تا 0.77متغیر بود. این ضرایب حاکی از همسانی درونی قابل قبول عوامل پرسشنامه مورد مطالعه است. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که باورهای مربوط به درد با شدت درد و میزان اختلال در عملکرد روزانه رابطه دارد. همچنین همبستگی معناداری بین باور به استمرار درد آینده، باور به ثبات درد در زمان حال و باور به اسرار آمیز بودن درد و بسیاری از شاخص های سلامت وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که پس از کنترل عامل عمیق تر به ثبات درد در زمان حال، پیش بینی کننده درد شدیدتر و اختلال بیش تر در عملکرد روزانه است. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری حاکی از آن است که پس از کنترل شدت درد، باور عمیق تر به ثبات درد در زمان حال پیش بینی کننده درد بدنی بیش تر و سلامت عمومی و سرزندگی ضعیف تری است؛ همین تحلیل ها نشان داد که باور عمیق تر به استمرار درد در آینده پیش بینی کننده سلامت عمومی ضعیف تر و نیز باور عمیق تر به اسرار آمیز بودن درد پیش بینی کننده سلامت عمومی و سلامت روانی ضعیف تری است. برخی از کاربردهای بالینی این یافته ها در مقاله حاضر مورد بحث قرار گرفته است.
"
تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: با توجه به گسترش روزافزون استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در بین افراد جامعه بخصوص دانشجویان لذا نیاز به پژوهش در این زمینه از ضروریات می باشد. هدف این پژوهش مشخص کردن تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. روش بررسی: روش تحقیق پیمایشی می باشد. جامعه موردپژوهش کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه که در سال تحصیلی 1395-1394 مشغول به تحصیل بودند که 100 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. به منظور سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل ترم گذشته دانشجویان و سنجش استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده های به دست آمده از طریق نرم افزار Spss و با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه تحلیل شد.
رابطه جهت گیری مذهبی و هوش معنوی با میزان تاب آوری دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی رابطه میان جهت گیری مذهبی، هوش معنوی با میزان تاب آوری دانشجویان انجام شده است. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 93-92 بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای (تعداد 228 دانشجو) انتخاب شدند. ابزار پژوهش، شامل پرسش نامه جهت گیری مذهبی آلپورت، پرسش نامه هوش معنوی و مقیاس تاب آوری بود. نتایج نشان داد که جهت گیری مذهبی درونی، با هوش معنوی و میزان تاب آوری دانشجویان رابطه مثبت معنی دار دارد. از سوی دیگر، بین دانشجویان دختر و پسر در جهت گیری مذهبی، هوش معنوی و تاب آوری تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین دانشجویان و دین پژوهان در جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی تفاوت معناداری دیده شد، اما در هوش معنوی و میزان تاب آوری در این دو گروه تفاوتی مشاهده نگردید. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که هوش معنوی، بیشترین سهم را در تبیین تاب آوری دانشجویان دارد. در نهایت، می توان گفت: افراد دارای جهت گیری مذهبی درونی، که تنها برای منافع شخصی تظاهر به دین داری نمی کنند و افراد دارای هوش معنوی بالا، از تاب آوری بالاتری برخوردارند.
فرایند های خود شناختی و نظامهای پردازش خبر عقلانی و تجربه ای در ایران و امریکا
حوزههای تخصصی:
"
سازهها و مقیاسهای متعدد در خصوص فرایندهای خودشناسی، به عنوان تسهیلگر و اصلاحکننده فرایندهای خود نظمدهی، از درجات انسجام و انتزاع متفاوتی برخوردارند. هوش هیجانی و ناگویی خُلقی را میتوان به ترتیب به منزلة سازههای خودشناختی جزیینگر در زمینه وجود و فقدان خودآگاهی هیجانی توصیف کرد. دو مـؤلفه تجربهای و تأملی خودشناسی سازههای هوش هیجانی و ناگویی خُلقی در زمینه شناخت خود کلی نگرتر و منسجمتر هستند، پس باید با همه ابعاد نظامهای پردازش خبر عقلانی و تجربهای ارتباط مثبت داشته باشند. یافتههای پژوهش، در هر دو جامعه ایران و امریکا، نشان دادند دو وجه خودشناسی با همه مـؤلفههای سیستمهای پردازش خبر تجربهای و عقلانی به صورت مثبت مرتبط بودند، اما مـؤلفههای سازههای هوش هیجانی و ناگویی خُلقی چنین ارتباط جامعی را نشان ندادند. افزون بر این، دو وجه خودشناسی در هر دو جامعه ایران و آمریکا توانستند متغیرهای سلامت روانی را در فراسوی نظامهای پردازش خبر عقلانی وتجربهای پیشبینی کنند. یافتههای پژوهش بر مبنای ماهیت در هم تنیده، پویشی، انسجامی و زمانمند فرایندهای خودشناختی، بر ضرورت طراحی مقیاسهای کارآمدتر و لزوم ارزیابی گستردهتر تفاوتها و شباهتهای بین فرهنگی در قلمرو خودشناسی صحه گذاشتند.
"
بررسی اثربخشی شیوه زوج درمانی ارتباط شیء کوتاه مدت بر الگوهای ارتباطی زوجین
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر زوج درمانی ارتباط شیء کوتاه مدت بر الگوهای ارتباطی زوجین شهرستان خمینی شهر است. این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری، کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره و راهنمایی آموزش و پرورش شهرستان خمینی شهر می باشند. نمونه شامل 40 زن و شوهر است که از نمونه های در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. زوجین گروه آزمایش به مدت 6 جلسه تحت زوج درمانی ارتباط شیء کوتاه مدت قرار گرفتند و در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار این پژوهش شامل دو آزمون الگوهای ارتباطی کریستنسن ـ سالاوی و محقق ساخته است و هر دو از روایی و پایایی خوبی برخوردارند. یافته های این تحقیق با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که، تاثیر زوج درمانی ارتباط شیء کوتاه مدت بر الگوهای ارتباطی سازنده متقابل (018/0=p)، توقع/کناره گیری (002/0=p)، توقع مرد/کناره گیری زن (012/0=p)، توقع زن/کناره گیری مرد (004/0=p) از پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی معنادار و بر الگوی اجتنابی متقابل (21/0=p) معنادار نیست. به علاوه تاثیر شیوه درمان فوق بر الگوهای ارتباطی مطیع ـ سلطه گر (024/0=p)، بی ارزش سازی همسر (001/0=p) و بالغ ـ بالغ (05/0=p) از پرسشنامه الگوهای ارتباطی محقق ساخته معنادار و در بقیه الگوها والد ـ کودک (14/0=p)، تعقیب ـ گریز (07/0=p)، رومانتیک ـ منطقی (39/0=p)، ایده آل سازی همسر (96/0=p) معنادار نبود. نتیجه گیری نهایی این است که شیوه فوق تاثیر به سزایی در بهبود الگوهای ارتباطی زوجین دارد و می توان از آن در موارد مشابه استفاده کرد.
اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به اختلال شخصيت خودشيفته: پژوهش مورد- منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder یا NPD)، اختلالی است که افراد مبتلا به دلیل احساس اهمیت شخصی بزرگ منشانه، با مشکلات بین فردی و همدلی بسیاری روبه رو می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه، از روش مورد- منفرد با طرح A-B و خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونه ها شامل 3 مورد (2 زن و 1 مرد) از مراجعه کنندگان به کلینیک مشاوره شهر قزوین بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از پاسخگویی به نسخه 40 گویه ای مقیاس شخصیت خودشیفته (40-Narcissistic Personality Inventory یا 40-NPI)، بر اساس ملاک های Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition (DSM-5)، توسط روان پزشک مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و مبتلا به NPD تشخیص داده شدند. جهت سنجش علایم خودشیفتگی آزمودنی ها، از مقیاس چند محوری بالینی Millon (Millon Clinical Multiaxial Inventory-III یا MCMI-III) استفاده گردید. طرحواره درمانی در 20 جلسه انفرادی 60 دقیقه ای به صورت هفته ای دو جلسه اجرا شد. دوره پیگیری درمان نیز 1 ماه پس از پایان مداخله دنبال گردید.
یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و میانه، تحلیل دیداری شکل ها در دو بخش درون موقعیتی و بین موقعیتی با شاخص ثبات و جهت روند، درصد داده های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته ها، طرحواره درمانی در کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD مؤثر بود.
نتيجه گيري: طرحواره درمانی در بهبود و کاهش علایم افراد دارای NPD از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار رود.
بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش مشکلات روان شناختی زنان مبتلا به چاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :یکی از دلایل شایع تر بودن مشکلات روان شناختی در افراد مبتلا به چاقی، کنترل کمتر هیجانات در این افراد است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش مشکلات روان شناختی زنان مبتلا به چاقی انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری انجام گردید. نمونه گیری به روش در دسترس، از بین زنان دارای شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بالاتر از 25 شهر اصفهان در سال 1394 صورت گرفت و 24 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (تکنیک های تنظیم هیجان) و شاهد قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه 90-Symptom Chek List (90-SCL) جمع آوری گردید. گروه آزمایش 8 جلسه آموزشی تنظیم هیجان مدل Gross را دریافت کرد؛ در حالی که گروه شاهد از این آموزش بی بهره بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ابعاد آسیب شناختی روانی نشان داد که تنظیم هیجان بر کاهش اضطراب و وسواس در مرحله پس آزمون تأثیر معنی داری نداشت (050/0 < P)، اما این اثر در مرحله پیگیری معنی دار بود (050/0 > P). همچنین، تنظیم هیجان تأثیر معنی داری بر کاهش افسردگی و جسمانی سازی در دو مرحله پیگیری و پس آزمون داشت (050/0 > P). نتیجه گیری:آموزش تنظیم هیجان به شیوه گروهی، بر بهبود علایم آسیب شناختی روانی بیماران مبتلا به چاقی اثربخش است و تلویحات مهمی در توجه به درمان های گروهی تنظیم هیجان در کاهش مشکلات بیماران مبتلا به چاقی دارد.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس سنجش مهارت های اجتماعی دنیلسون در کودکان بهنجار و مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، هنجارگزینی و بررسی اعتبار، روایی تشخیصی و ساختار عاملی «مقیاس سنجش مهارت های اجتماعی دنیلسون» در دو گروه بهنجار و مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی بوده است.
روش: به منظور دستیابی به هدف پژوهش، 271 نفر از کودکان مقطع ابتدایی شهر اصفهان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای و 45 کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده از کلینیک های روان شناسی و روان پزشکی شهر اصفهان انتخاب شدند. «مقیاس سنجش مهارت های اجتماعی دنیلسون» برای هر دو گروه اجرا شد.
یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ برای گروه بهنجار 75/0 به دست آمد. نتیجه تحلیل عاملی با استفاده از روش واریماکس و بر اساس آزمون اسکری بیانگر وجود چهار عامل (زیرمقیاس رفتار پسندیده اجتماعی، زیرمقیاس تکانشگری، زیرمقیاس روابط با همگنان و زیرمقیاس مهارت های ارتباطی) در این مقیاس بود که در مجموع بیش از 68/41 درصد واریانس کل آزمون را تبیین کردند. رتبه های درصدی و نمره t به عنوان هنجارهای مقیاس سنجش مهارت های اجتماعی دنیلسون محاسبه شد. ضریب روایی تشخیصی نمرات کل و عضویت گروهی برابر با 71/0 به دست آمد. نتایج تحلیل تمایزات نشان دهنده نقطه برش 69/65، حساسیت 100درصد و ویژگی 5/91 درصد بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت مقیاس سنجش مهارت های اجتماعی دنیلسون ابزاری معتبر، با روایی بالا و ویژگی مطلوب برای کاربرد در پژوهش های روان شناختی و فعالیت های بالینی است.
اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس صورت گرفت.
روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با گروه آزمایش و گواه بود. روش نمونه گیری ابتدا به صورت یک فراخوان عمومی بین زنان و دختران عضو انجمن ام اس استان یزد برگزار شد و سپس داوطلبین به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. پرسشنامه های بهزیستی ذهنی و امید در پیش آزمون توسط آنان تکمیل شد، سپس برای شرکت کنندگان در گروه آزمایش جلسات درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن به صورت گروهی طی 8 جلسه در انجمن ام اس استان یزد برگزار شد. در جلسه هشتم نیز از افراد خواسته شد که پرسشنامه های مذکور را مجدداً تکمیل نمایند. برای تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از آمار توصیفی از تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمرات بهزیستی ذهنی و امید گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به صورت معناداری افزایش یافت.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس موثر است.
گاهی دلم برای خودم تنگ می
حوزههای تخصصی:
تاثیر روان درمانگری گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر شیوه های رویارویی با استرس نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر روان درمانگری گروهی با رویکرد «تحلیل رفتار متقابل» (T.A) بر شیوه های رویارویی با استرس نوجوانان می باشد.
بدین منظور یکی از دبیرستانهای ناحیه پنج مشهد انتخاب و پرسشنامه شیوه های رویارویی موس و بلینگز در مورد 117 نفر از دانش آموزان14 الی 18 ساله اجرا شد. سپس از میان 48 نفر دانش آموز نوجوان که بر اساس نتایج پرسشنامه مذکور هیجان مدار تشخیص داده شده بودند، پس از مصاحبه اولیه، از نظر سن، معدل نمرات تحصیلی، وضعیت تحصیلی، سواد والدین و طبقه اقتصادی، غربال و در دو گروه کنترل و آزمایش به صورت همتاسازی شده جایگزین شدند که اعضای هر گروه 10 نفر بودند. اعضای گروه آزمایش 12 جلسه روان درمانی گروهی با رویکرد «تحلیل رفتار متقابل» دریافت نمودند. پس از اتمام جلسات روان درمانی گروهی با رویکرد «تحلیل رفتار متقابل» اعضای هر دو گروه آزمایش و کنترل با پرسشنامه مذکور مورد پس آزمون قرار گرفتند.
پژوهش حاضر به دنبال آزمون این فرضیه ها بود که روان درمان گروهی با رویکرد «تحلیل رفتار متقابل» موجب کاهش هیجان مداری و افزایش مساله مداری نوجوانان در رویایی با استرس می شود. برای آزمون فرضیه ها از(t) تفاضل جهت بررسی تفاوت بین تفاضل میانگین های دو گروه همبسته استفاده شده است. روش مذکور تاثیر معنی داری (P<0.000) در کاهش هیجان مداری و همچنین تاثیر معنی داری (P<0.02) در افزایش مساله مداری نوجوانان گروه آزمایشی داشته است.
نتایج نشان می دهد که به احتمال 95/0 روش مذکور بر شیوه های رویارویی نوجوانان موثر بوده است و موجب کاهش هیجان مداری و افزایش مسآله مداری در شیوه های رویارویی نوجوانان می شود.
بررسی رابطه میان تمایزیافتگی خود و سبک های عشق ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان تمایزیافتگی با سبک های عشق ورزی و همچنین مقایسه سبک های عشق ورزی و سطوح تمایزیافتگی زنان و مردان متاهل شهر مشهد بود.
مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر 120 نفر از افراد متاهل شهر مشهد که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند مورد آزمون قرار گرفتند. برای سنجش تمایزیافتگی از پرسشنامه تمایزیافتگی (DSL)و برای سنجش سبک های عشق ورزی از مقیاس سه گانه اشترنبرگ استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون جهت بررسی رابطه خرده مقیاس های تمایزیافتگی با خرده مقیاس های آزمون اشترنبرگ و آزمون مقایسه دو میانگین مستقل به منظور مقایسه خرده مقیاس های تمایز یافتگی و خرده مقیاس های آزمون اشترنبرگ درآزمودنی های زن و مرد متاهل شهر مشهد مورد تحلیل قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل داده ها نتایج نشان داد که میان خرده مقیاس های صمیمیت، شوریدگی و تعهد اشترنبرگ با خرده مقیاس های واکنش هیجانی، جایگاه من، گسلش عاطفی و هم آمیختگی ارتباط معکوس معناداری دارد همچنین نتایج این آزمون نشان داد که بین میزان گسلش عاطفی مردان و زنان تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که آزمودنی های مرد میزان گسلش عاطفی بیشتری را گزارش نموده اند. در بقیه خرده مقیاس ها بین دو جنس تفاوت معناداری شاهده نشد.