فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۴۱ تا ۶٬۱۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب امتحان مسئله ای است که با عملکرد تحصیلی ارتباط دارد و شدت آن به عملکرد فرد آسیب زده و منجر به افت تحصیلی می شود و ارزش تکلیف به عنوان یک عامل مهم در رشد تحصیلی می تواند به واسطه جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان اثر داشته باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی اثر مستقیم و غیر مستقیم ارزش تکلیف از طریق جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان انجام شد. روش: این مطالعه در سال 91 روی 350 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر کرمان که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند انجام شد. واحدهای پژوهش به پرسشنامه های ارزش تکلیف پینتریچ و دی گروت، جهت گیری هدفی الیوت و مک گریگور و اضطراب امتحان فریدبن پاسخ دادند. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرهای مکنون و اندازه گیری شده در مدل پیشنهادی، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد و داده ها با نرم افزار لیزرل8.7 تحلیل شد. یافته ها: مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. متغیر مکنون ارزش تکلیف به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان اثرگذار بود. جهت گیری هدفی نیز بر اضطراب امتحان اثر مستقیم داشت. همچنین در این الگو، تمام وزن های رگرسیونی از نظر آماری در سطح 0.05 معنی دار هستند. نتیجه گیری:ارزش تکلیف بر اضطراب امتحان اثر مستقیم و غیر مستقیم دارد. نتایج همچنین اثر مستقیم جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان را نشان می دهد.
مدل یابی عوامل نگرش نسبت به اعتیاد به مواد مخدر در بین دانشجویان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، سنجش مدلی از پیشایند های مهم نگرش نسبت به اعتیاد به مواد مخدر، به منظور شناخت کامل تر این سازه بود. این مدل نقش انسجام خانوادگی، ویژگی های شخصیتی، دلبستگی به همسالان، نو دوستی و حمایت اجتماعی را بر نگرش افراد نسبت به اعتیاد به مواد مخدر بررسی می کند. روش: نمونه شامل 570 نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسش نامه شخصیتی NEO (فرم کوتاه)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده، مقیاس نو دوستی، مقیاس دلبستگی به همسالان و مقیاس انسجام خانواده بود. مدل پیشنهادی به روش مدل سازی معادلات ساختاری ارزیابی شد. یافته ها: بر اساس نتایج شاخص های نکویی برازش کفایت مناسبی داشتند. ویژگی های شخصیتی و انسجام خانوادگی به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر نگرش نسبت به اعتیاد به مواد مخدر تأثیر داشتند و دلبستگی به همسالان، نودوستی و حمایت اجتماعی بر نگرش نسبت به اعتیاد به مواد مخدر تأثیر مستقیم و معناداری داشتند. بحث و نتیجه گیری: یافته ها با نتایج پژوهش های مشابه قبلی همخوانی داشته و می توان با توجه به مدل پیشنهادی به تبیین عوامل مؤثر بر نگرش نسبت به اعتیاد به مواد مخدر پرداخت.
اعتیاد جنسی یا جنس اعتیاد
حوزههای تخصصی:
تدوین مدل ساختاری شیوه های فرزند پروری مادران بر اساس سبک های دلبستگی و کیفیت روابط موضوعی آنان در میان مادران با فرزندان عادی و مبتلابه اختلال های اضطراب جدایی و وسواس-اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری شیوه های فرزند پروری مادران مبتنی بر سبک های دلبستگی و کیفیت روابط موضوعی آنان در میان مادران با فرزندان عادی و مبتلا به اختلال های اضطراب جدایی و وسواس- اجبار بود. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی-پیش بینی است. جامعه آماری از سه گروه مادران، دارای کودک مبتلا به اختلال های اضطراب جدایی، مبتلا به اختلالOCD، و عادی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه یک شهر تهران تشکیل شده است. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه 450 نفر (150 نفر برای هر گروه) بود. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های ابعاد و سبک های فرزندپروری (PSDQ)، روابط موضوعی بل، دلبستگی بزرگسالی (فینی و نولر، 1994) و مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها برای پرسشنامه ها از تحلیل عاملی تأییدی و برای ازمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری (SEM ) به کار بسته شد. یافته ها نشان داد که که شاخص های CV-red که کیفیت ساختاری مدل را نشان می دهد، برای تمام متغیرهای وابسته مثبت شده است که نشان دهنده کیفیت مناسب مدل است. همچنین مقادیر AVE نیز نشان دهنده روایی تشخیصی خوب سازه های مدل است. شاخص GOF نیز 696/0 بدست آمده است که با توجه به ملاک وتزلو و همکاران (2009) نشان می دهد قدرت پیش بینی کلی مدل ساختاری زیاد است و مدل آزمون شده در پیش بینی متغیرهای مکنون درون زا موفق بوده است.
راهنمایی و مشاوره در دوره متوسطه ایران و نقش مشاوران در این دوره
حوزههای تخصصی:
خودپنداری مثبت و پیشرفت تحصیلی - 3 (برای موفقیت در مدرسه): شرط لازم: خودپنداری مثبت؛ شرط کافی:؟
بررسی رابطه سبک های دلبستگی و ویژگیهای شخصیتی به عنوان پیش بینی کننده های میل به طلاق در زوجهای عادی و متقاضی طلاق شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و ویژگیهای شخصیتی به عنوان پیش بینی کننده های میل به طلاق در زوجهای متقاضی طلاق و عادی شهر یزد انجام شد. روش:روش پژوهش از نوع همبستگی وآزمودنیهای پژوهش شامل53 زوج عادی و45 زوج متقاضی طلاق ( جمعاً 196نفر) بودند. برای انتخاب زوجهای متقاضی طلاق، از میان مراجعه کنندگان به دادگاه از روش نمونه گیری در دسترس، و برای زوجهای عادی از روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی استفاده شد .تمام زوجین بوسیله پرسشنامه مقیاس تجربه روابط نزدیک (جهت سنجش سبک های دلبستگی)، پرسشنامه شخصیتی نئو ((NEOAC و پرسشنامه میل به طلاق مورد سنجش قرار گرفتند.در این پژوهش برای تحلیل داده ها علاوه بر روش آمار توصیفی از روش تحلیل ممیز نیز استفاده شد. یافته ها:.یافته ها نشان دادند که شکست و موفقیت در رابطه زناشویی را می توان از روی تفاوت در سبک های دلبستگی زوجین و همچنین تفاوت نمرات زوجین( میانگین بیشتر نشان دهنده برجستگی نمرات زوجین در آن متغیر می باشد) در هر کدام از متغیرهای ویژگیهای شخصیتی پیش بینی کرد. نتیجه گیری:بر اساس این پژوهش می توان یک رویکرد پیشگیری از طلاق تدارک دید ویافته های این پژوهش رادر محیط های بالینی و مشاوره ایبرای کمک به همسران مشکل دار و در مشاوره قبل از ازدواج به کار برد.
مقایسة تحلیل محتوای روایت های زندگی دانشجویان دختر درونگرا و برونگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت نوع رابطة روایت و فهم داستان زندگی دانشجویان درونگرا– برونگرا و دستیابی به جزئیات سبک های زندگی روایی این افراد انجام شد. طرح این مطالعه، پس رویدادی و از نوع علی- مقایسه ای بود. نمونة آماری، 300 نفر از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی با استفاده از فرم کوتاه آزمون شخصیتی آیزنک گزینش شدند. سپس تعدادی از هر گروه درونگرا و برونگرای انتهای پیوستار انتخاب شدند و بر طبق فرم داستان زندگی مک آدامز از آن ها مصاحبه شد. داده ها به روش تحلیل محتوا و آزمون خی دو بررسی شد. نتایج نشان داد که نگرش افراد درونگرا و برونگرا، محتوای روایات آن، بافت، ساختار و الگوی روایی و فضای عاطفی و روانی حاکم بر داستان های ایشان با یکدیگر متفاوت است و صفات درونگرایی- برونگرایی و نوروزگرایی می توانند به شکل معناداری بر رفتار تولید زبان فردی در تنوعی از بافت ها تأثیر بگذارند.
تعلیم و تربیت در دیدگاه تأویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد تأویلی در دهه های گذشته احیا شده است و تأثیر آن بر علوم انسانی هویداست. در این مقاله، تأثیر آن بر تعلیم و تربیت توضیح داده خواهد شد. دو مفهوم مهم در دیدگاههای تأویلی، متن و فهم است که هر دو در تعلیم و تربیت جایگاه مهمی دارند. در این مقاله، دیدگاه گادامر مورد تأکید است. طبق نظر وی، تعلیم و تربیت معاصر بر مهار پای فشرده است که باید فهم را جایگزین آن نمود. تعلیم و تربیت، چون هدف خود، باید دانش آموزان را برای فهم دیگران آماده سازد که با فهم نسبت به خودشان ملازم است. در برنامه ریزی درسی، نه تنها باید فعالیت شاگردان را در نظر بگیرند، بلکه محتوای برنامه باید آنان را در فهم موقعیت خاص زندگی یاری نماید. مفهوم اساسی فهم برای فرایند تعلیم و تربیت نیز مدلولهای معینی دارد. بر اساس مفهوم کلید گادامر، یعنی «امتزاج افقها»، خواندن متون درسی، طی چهارگام انجام خواهد شد. در گام نخست، پیش فرضهای دانش آموزان در مورد این متون، در آغاز نمودن چرخه تأویل از اهمیت برخوردار است. در گام دوم، دانش آموزان باید معانی مورد نظر مؤلف را دریابند. در گام سوم، امتزاج افقها به منزله نتیجه دو گام پیشین باید رخ دهد. سرانجام، در گام چهارم، خواننده باید به ارتباط متن مورد نظر با موقعیت خاص خویش توجه داشته باشد.
بررسی تأثیر درمان چند وجهی اسلامی بر افسردگی و عزت نفس دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر درمان چند وجهی اسلامی به شیوه گروهی بر افسردگی و عزت نفس دانشجویان انجام شده است. پانصد دانشجو به پرسش نامة افسردگی بک و پرسش نامه عزت نفس آیزنک پاسخ داده اند. سپس شصت نفر که افسردگی بالا و عزت نفس پایینی داشتند، به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه سی نفر) تقسیم شدند. داده ها با شاخص های آماری، چون روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد که درمان با رویکرد چندوجهی اسلامی به شیوه گروهی میتواند در کاهش افسردگی و افزایش عزت نفس دانشجویان مؤثر باشد. دادههای حاصل از پژوهش به روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) تحلیل و بررسی شد. یافتهها بیانگر این است که درمان چند وجهی اسلامی به شیوه گروهی توانسته در کاهش افسردگی و افزایش عزت نفس گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، مؤثر واقع شود.
تحلیلی دوسطحی از تأثیر وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده ودرجه توسعه یافتگی استان محل زندگی بر بازماندگی تحصیلی فرزندان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، عوامل «بازماندگی تحصیلی فرزندان» در دو سطح«خانواده» و «استان محل زندگی» با روش مدلهای خطی سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بنابر تحلیلهای انجام شده،میانگین «نسبت فرزندان محروم از تحصیلات بالاتر از دوره راهنمایی در خانواده» در میان استانها تفاوتی معنا دار با همدیگر دارد. این به معنای تأثیر ویژگیهای سطح دوم (استان) بر تغییرات میانگینِ سطح اول(خانواده)است و لزوم به کارگیری مدل چند سطحی را تأیید می کند. براساس برآوردها، بیشترین تفاوت ها در نسبت بازماندگی تحصیلی مربوط به سطح خانواده است.در سطح استانی،وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده رابطه منفی معنادار با نسبت بازماندگی تحصیلی فرزندان درون استانها دارد؛ اما درباره شدت این رابطه، یافته ها نشان می دهند که هرچه میانگین «نسبت فرزندان بازمانده از تحصیل خانواده» در استانی بالاتر باشد، شدت رابطه وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده و بازماندگی تحصیلی فرزندان کاهش می یابد و در مقابل، هرچه این میانگین کمتر باشد، شدت این رابطه افزایش می یابد. به سخن دیگر، در استانهایی که میزان بازماندگی از تحصیل زیاد است، عوامل زمینه ای دیگری افزون بر وضعیت خانواده ها، همچون شاخصهای توسعه استان، وضعیت آموزش و ...، در تشدید این مسئله مؤثر هستند. در نهایت می توان اذعان کرد که نقش وضعیت اقتصادی-اجتماعی «خانواده» درمقایسه با وضعیت «استان»،در مسئله بازماندگی تحصیلی فرزندان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چرا که شدت تأثیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده بر وضعیت تحصیلی فرزندان،در استانهای متفاوت با هر نوع زبان و گویش و نیز با هرسطح از توسعه یکسان بوده است. یافته های این پژوهش، همچنان بر نقش بی بدیل خانواده در تربیت و جامعه پذیری فرزندان تأکید دارد.
تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر نشانه های افسردگی و بهزیستی ذهنی زندانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر نشانه های افسردگی و بهزیستی ذهنی زندانیان بود. مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های نامساوی بود. نمونه پژوهش شامل 71 زندانیِ زندان مرکزی بندرعباس بود که به صورت هدفمند انتخاب و بر اساس میزان وضعیت تاهل و سابقه حبس در دو گروه آزمایش (37) و کنترل (34) همتا شدند. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه درمانی 90 دقیقه ای به مدت یک ماه شرکت کردند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه فرم کوتاه افسردگی بک و مقیاس بهزیستی ذهنی داینر استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که روان درمانی مثبت بر بهزیستی ذهنی زندانیان تاثیر معنی دار دارد. تحلیل هر یک از خرده مقیاس های بهزیستی ذهنی به تنهایی نیز با استفاده از تحلیل کواریانس یک راهه نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش تحت تاثیر برنامه درمانی، در رضایت از زندگی و عاطفة منفی تفاوت معنی داری با گروه کنترل نشان دادند. اما در عاطفة مثبت بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین نتایج تحلیل کواریانس یک متغیره نشان داد که درمان مثبت نگر بر کاهش نشانه های افسردگی تاثیر معنی دار داشت. این نتایج می تواند پشتوانه ای برای کاربست مداخلات مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر در جهت کاهش یکی از شایع ترین اختلالات روانی در زندان یعنی افسردگی و همچنین ارتقای سطح بهزیستی ذهنی زندانیان، باشد.
مشکلات درونی سازی شده و برونی سازی شده درکودکان: ترتیب تولد و فاصله سنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای بود که با هدف مقایسه مشکلات رفتاری درونی و برونی سازی شده کودکان با توجه به فاصله سنی و ترتیب تولد انجام گرفت. نمونه مورد پژوهش را 536 دانش آموز دوره ابتدایی شهرستان یزد به همراه والدین شان تشکیل دادند که به روش نمونه برداری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. از سیاهه رفتاری کودکان (CBCL؛ آشنباخ و رسکورلا، 2001)، به همراه فرم اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس دوراهه نشان دادند فاصله سنی و ترتیب تولد فرزندان تأثیر معناداری بر مشکلات برونی سازی شده کودکان دارد. نتایج نشان دادند کودکانی که تفاوت سنی آنها با خواهر/برادرشان، کمتر از دو سال است، بیشترین میزان مشکلات برونی سازی شده را نشان می دهند. همچنین، فرزندانی که رتبه تولد آنها چهارم به بعد یا رتبه اول در خانواده اند، به ترتیب بیشترین میانگین مشکلات برونی سازی شده را نشان دادند. طبق یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تفاوت سنی دو تا سه سال بین دو فرزند فاصله مناسبی است و خانواده هایی که سه فرزند دارند، میانگین مشکلات رفتاری کودکان آنها کمتر از سایر گروه ها است.
بررسی میزان سلامت عمومی و کیفیت زندگی مادران دارای فرزند اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی میزان سلامت عمومی و کیفیت زندگی مادران دارای فرزند اوتیسم براساس یافته های قبلی و اطلاعات موجود می باشد. از این رو تعداد 35 نفر از مادران دارای دانش آموز مبتلا به اختلال اوتیسم درمدارس استثنایی شهریار در سال تحصیلی 92-91 پرسشنامه سلامت عمومی GHQ وکیفیت زندگی را تکمیل نمودند. نتایج با نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها نشان داد که مادران در خرده مقیاس افسردگی کمترین میانگین را کسب نموده اند، در عملکرد اجتماعی از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. بر اساس پنج فرضیه پژوهش میان میزان تحصیلات مادران، سن و سلامت عمومی آنان رابطه ی معناداری وجود ندارد و میان نمره کل و خرده مقیاس های کیفیت زندگی و میزان تحصیلات مادران وسن آنان رابطه ی معناداری وجود ندارد و در آخر میان خرده مقیاس های سلامت عمومی و خرده مقیاس های کیفیت زندگی رابطه ی معنادار وجود دارد و در تمامی آن ها این رابطه ها منفی و معکوس گزارش می شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر و پژوهش هایی که در گذشته انجام گرفته است سلامت روانی در کیفیت زندگی مادران دارای فرزند اتیسم تاثیر گذار بوده و در این راستا ارائه خدمات مشاوره ای مناسب حائز اهمیت خواهد بود.