فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۶۲۱ تا ۶٬۶۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی پایایی و روایی نسخه فارسی مقیاس استرس مزمن (CSS) در نمونه ای از بستگان نَسبی درجه یک بیماران دچار دیابت نوع دو بود.[1]
روش: نسخه انگلیسی CSS پس از ترجمه و بازترجمه، به پرسشنامه فارسی تبدیل شد و سپس در میان 199 شرکت کننده ی پژوهش به کار گرفته شد. برای بررسی پایایی بازآزمایی، 30 نفر از شرکت کنندگان 8 تا 11 هفته پس از آزمون اول دوباره به پرسش ها پاسخ گفتند.[2]
یافته ها: همسانی درونی CSS با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، برای کل مقیاس 87/0 به دست آمد. ضریب همبستگی CSS با مقیاس شخصیت نوع D، مؤلفه ی نوروزگراییِ EPQ-RS، مؤلفه ی افسردگی مقیاس های DAS، و مؤلفه ی خشم و خصومت SCL-90-R به ترتیب 36/0، 34/0، 38/0، و30/0 به دست آمد. پایایی بازآزمایی با فاصله 8 تا 11 هفته میان دو بار اجرا 73/0 به دست آمد.
نتیجه گیری:بر اساس نتایج پژوهش حاضر، نسخه فارسی مقیاس CSS شرایط لازم برای کاربرد در پژوهش های روان شناختی روی جمعیت های ایرانی در معرض خطر بیماری های مزمن را دارد.
بررسی رابطه هوش هیجانی و با وجدان بودن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطهی بین هوش هیجانی و با وجدان بودن بود. این پژوهش از حیث هدف، پژوهش کاربردی، از دیدگاه زمان گردآوری، از نوع پیمایشی و از نظر روش های جمع آوری داده ها و اطلاعات، از نوع میدانی است. پرسشنامه هوش هیجانی شات و پرسشنامه شخصیتی NEOPI - R بر روی 32 نفر از فرماندهان و تعداد 539 نفر از افراد تحت امر آنان که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند، توزیع گردید. داده ها، توسط نرم افزار SPSS و به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و روش رگرسیون خطی تحلیل گردیدند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان دادند که بین هوش هیجانی فرماندهان گروهان و با وجدان بودن آنان رابطه مثبت (317/0r =) وجود دارد که در سطح 05/0، این رابطه معنادار است.
جهان خواب
منبع:
وحید مهر ۱۳۴۴ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
بررسی ویژگی های روانسنجی فرم کوتاه مقیاس توانمندسازی در دیابت (DES-SF)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دیدگاه های اخیر دیابت بر نقش بیماران به اندازه نقش پزشک در کنترل و مدیریت دیابت تاکید دارند، بسته های مختلف آموزشی در زمینه توانمندسازی وجود دارد، اما قبل از اجرای آنها ارزیابی کفایت برنامه های آموزشی توانمندسازی ضروری است. مقیاس توانمندسازی دیابت، خصوصاً فرم کوتاه آن یکی از مناسب-ترین این ابزارها است. هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روانسنجی فرم کوتاه مقیاس توانمندسازی دیابت در ایران بود.
روش: پس از تهیه و ترجمه پرسشنامه اصلی توسط سه مترجم دو زبانه و تأیید پرسشنامه توسط سه فرد مبتلا به دیابت، سه روانشناس و سه پزشکی که با این بیماران کار می کردند، پرسشنامه در اختیار 200 بیمار مبتلا به دیابت در شهرستان شهریار قرار گرفت. برای محاسبه روایی از شاخص های روایی همگرا و روایی سازه (تحلیل عاملی) و برای محاسبه اعتبار از بازآزمایی، تنصیف و آلفای کرونباخ استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی با استفاده از روش های مولفه های اصلی چرخش واریماکس نشان داد که پرسشنامه از 2 عامل تشکیل شده است. این عوامل بیش از 91/69 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. روایی همگرای این پرسشنامه با محاسبة ضریب همبستگی زیرمقیاس های این پرسشنامه با یکدیگر و با کل پرسشنامه تأیید شد که این ضرایب بین 62/0 تا 91/0 متغیر و معنادار بودند (01/0
مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران بیمارستان های شهر تهران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران شهر تهران بود. با استفاه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نمونه ای شامل 250 نفر از پرستاران (188 نفر زن و 66 نفر مرد) بیمارستان های شهر تهران انتخاب شدند و به سه پرسش نامه مراقبت معنوی، تجارب روزانه معنوی و بهزیستی معنوی پاسخ دادند. نتایج نشان داد که ادراک پرستاران از میزان مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی خود بالا است (001/ 0>p). نتایج ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان داد که مراقبت معنوی با تجارب روزانه معنوی و بهزیستی معنوی رابطه مثبت و معناداری دارد (001/ 0>P و F=16.3) و تجارب روزانه معنوی و بهزیستی معنوی به طور مشترک 42 درصد از تغییرات مراقبت معنوی را تبیین می کند. بنابراین، نتایج این پژوهش نشان می دهد که توانمندی درونی پرستاران همچون ارتقاء بهزیستی معنوی ایشان و آماده کردن بستری برای تجربه معنوی، زمینه را برای مراقبت معنوی در ایشان فراهم می کند.
درمان وسواسی فکری عملی
روان پریشی گرایی در مصرف کنندگان حشیش
حوزههای تخصصی:
تحلیل عاملی مرتبه پایین تر از عوامل اساسی شخصیت بر اساس مطالعه فرهنگ واژگانی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:باوجود اینکه نزدیک به یک قرن از پژوهش در حوزه مطالعات فرهنگ واژگانی و نظریه صفات شخصیتی می گذرد تحقیقات معدودی در جامعه ایرانی در جهت استخراج عوامل مرتبه پایین تر شخصیتی استخراج شده از طریق مطالعات فرهنگ واژگانی صورت گرفته است. این پژوهش به منظور توسعه یک مدل مبتنی بر تحلیل عاملی از شخصیت بر اساس مطالعه فرهنگ واژگانی در فرهنگ ایرانی اجرا شد. روش:این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادین و از نظر جمع آوری داده ها نوعی تحقیق زمینه یابی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های تهران بودند که 763 دانشجو از میان آن ها به طور تصادفی خوشه ای به چک لیستی مستقل از 147 صفت شخصیتی که توسط محققان بر اساس الگوی مطالعات فرهنگ واژگانی شخصیت از کتب فرهنگ لغات و ضرب المثل های فارسی تهیه شده بود پاسخ دادند و در انتها مدل 5 عاملی شخصیت در فرهنگ ایرانی توسط روش تحلیل عامل اکتشافی یا چرخش واریماکس اکتشاف شد. یافته ها:تحلیل عاملی مرتبه پایین تر با روش مؤلفه های اصلی- چرخش متمایل بر روی ابعاد مدل پنج عاملی استخراج شده در فرهنگ ایرانی (ابعاد روان رنجور خویی، توافق پذیری، وظیفه شناسی، برونگرایی آمیخته با عقلانیت، و بعد متانت) بکار گرفته شد. به منظور تعیین خرده مؤلفه های هر یک از ابعاد شخصیت از روش تحلیل موازی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی مرتبه پایین تر گویای این بود که علی رغم شباهت هایی بین رویه های اکتشاف شده برای عوامل شخصیت تفاوت های بارزی بین مدل فعلی تحقیق با مدل های شناخته شده جهانی وجود دارد. نتیجه گیری:مقایسه مدل های سلسله مراتبی مطالعه فرهنگ واژگانی فعلی با مدل های نظری دلالت های مهمی را در توسعه مدل های شخصیت منطبق بر فرهنگ ایرانی به همراه دارد که باید مورد توجه سازندگان ابزار شخصیت قرار بگیرد.
سبک های شوخ طبعی، هوش هیجانی و کفایت اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سبک های شوخ طبعی، هوش هیجانی و کفایت اجتماعی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 395 نفر (196 پسر و 199 دختر) از دانشجویان گروه های فنی مهندسی و علوم انسانی دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و خوارزمی تهران بود، که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش عبارت بودند از پرسش نامه سبک های شوخ طبعی ( HSQ )، پرسشنامه هوش هیجانی پترایدز و فورنهام ( TEI ) و فرم تجدید نظر شده پرسشنامه کفایت بین فردی ( ICQ-R ). نتایج آزمون همبستگی نشان داد که سبک های مثبت شوخ طبعی (پیوند دهنده و خودفزاینده) با هوش هیجانی و کفایت اجتماعی و خرده مقیاس های آن ها رابطه مثبت معنادار دارند. سبک های منفی شوخ طبعی (پرخاشگرانه و خودشکن) با هوش هیجانی و خرده مقیاس های آن رابطه منفی معنادار دارند. سبک منفی خودشکن با کفایت اجتماعی رابطه منفی معنادار دارد و همچنین سبک های منفی شوخ طبعی با برخی از زیر مقیاس های کفایت اجتماعی رابطه منفی معنادار دارند. بین هوش هیجانی و کفایت اجتماعی و همچنین بین زیر مقیاس های آن ها رابطه مثبت معنا داری وجود دارد، به جز درباره زیر مقیاس های خود افشایی، کنترل عواطف و خوش بینی، که رابطه معناداری به دست نیامده است. نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیر هوش هیجانی و سبک خودفزاینده شوخ طبعی پیش بینی کننده های کفایت اجتماعی دانشجویان هستند. و نتایج آزمون تحلیل واریانس دو راهه نشان داد که متغیر جنسیّت در سبک های منفی شوخ طبعی و متغیر رشته در سبک شوخ طبعی پیوند دهنده تأثیر دارد.
بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی شاخص بهزیستی پنج سوالی سازمان بهداشت جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رواج رویکرد مثبت گرا به سلامت و بهداشت روانی، موجب اقبال محققان به کاربرد مقیاس های ساخته شده مبتنی بر این رویکرد شده است. یکی از این مقیاسها، شاخص بهزیستی پنج سوالی سازمان بهداشت جهانی (WHO-5) است. پژوهش حاضر با هدف بررسی خصوصیات روانسنجی نسخه فارسی این شاخص انجام شد.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش، شامل 498 نفر از دانشجویان بود که با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند که به شاخص WHO-5، فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ-SF) پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نشان داد که ساختار عاملی این شاخص تک عاملی است. همسانی درونی سوالات این شاخص بالا و میزان آلفای کرونباخ آن برابر با 89/0 بوده، همچنین ضریب بازآزمایی آن برابر با 82/0 بود. همبستگی معنی دار بین نمرات این شاخص با نمرات شادکامی بیانگر روایی همگرای مناسب (57/0) با نمرات افسردگی نشان دهنده روایی واگرایی مناسب (61/0-) آن بود. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که شاخص بهزیستی این شاخص، ابزاری معتبر و روا در اندازه گیری بهزیستی ذهنی و کیفیت زندگی افراد بهنجار است.
نتیجه گیری: استفاده از شاخص معتبر جهانی، ناوابسته به فرهنگ، تک بعدی و کوتاه برای ارزیابی بهزیستی ،تسهیل کنندۀ انجام مطالعات بالینی و پژوهشی در حوزه های مختلف پزشکی، روانشناختی و روانپزشکی است.
شخصیت ضد اجتماعی؛ نقش خلق و خو، سبک های فرزندپروری و طرح واره های ناسازگار اولیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی برازش مدل تبیین اختلال شخصیت ضداجتماعی بر اساس طرح واره ناسازگار اولیه، سبک های فرزندپروری و خلق و خو بود. در این پژوهش، 412 دانشجو (244 پسر و 168 دختر) از دانشگاه های شهر قم به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسش نامه های چند محوری میلون3 (MCMI_III)، طرح واره ناسازگاراولیه یانگ (YSQ-SF)، فرزند پروری یانگ (YPI) و خلق و خوی کلونینجر (TCI) را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل عامل اکتشافی، تأییدی و معادلات ساختاری بررسی شد. اعتبار و روایی ابزارها، تأیید و مدل ساختاری، از شاخص های برازندگی مطلوب و رضایت بخشی در نمونه پژوهش برخوردار بود. نتایج نشان داد که ضرایب مسیر مستقیم سبک های فرزندپروری و خلق وخو، به اختلال شخصیت ضداجتماعی معنا دارند. اما ضرایب مسیر معرف نقش واسطه ای طرح واره های ناسازگاراولیه معنادار نبودند. علی رغم توان بالای سبک های فرزندپروری و ابعاد خلق وخو در تبیین شخصیت ضداجتماعی، نقش واسطه ای طرح واره های ناسازگار اولیه بین سبک های فرزندپروری و خلق و خو، با شخصیت ضداجتماعی معنادار نبودند. معنادار نبودن نقش واسطه ای طرح واره ها، احتمالاً ناشی از متناظر بودن سبک های فرزندپروری و طر ح واره ها و همبستگی بالای آنهاست.
بررسی شیوع تعلل و تأثیر روشهای درمان شناختی – رفتاری و مدیریت رفتار بر کاهش آن در دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی شیوع تعلل و اثر دو روش درمان شناختی – رفتاری و مدیریت رفتار بر کاهش آن در دانش آموزان دبیرستانهای شهرستان اهواز پرداخته است. جامعه آماری دانش آموزان سال دوم دبیرستانهای شهر اهواز می باشند، که در سال تحصیلی 84-85 مشغول به تحصیل بودند. این پژوهش مشتمل بر دو نوع نمونه گیری است: نمونه شیوع که شامل 2000 دانش آموز دختر و پسر است که به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند و نمونه آزمایشی شامل 240 دانش آموز (180 دانش آموز تعللی و 60 دانش آموز غیر تعللی) می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. طرح پژوهش یک طرح آزمایشی میدانی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری می باشد. گروههای آزمایشی در 10 جلسه 50 دقیقه ای تحت دو روش درمان شناختی – رفتاری و مدیریت رفتار قرار گرفتند. پس از اعمال مداخله آزمایشی، بار دیگر میزان تعلل گروههای آزمایشی و گواه سنجیده شد (پس آزمون). پس از سه هفته، بار دیگر آزمودنیها پرسشنامه تعلل را تکمیل کردند (آزمون پیگیری). نتایج تحلیل واریانس دوراهه و تحلیل واریانس با اندازه های مکرر بیانگر تفاوت معنی داری در اثر روشهای درمان بر کاهش تعلل بوده است. در ضمن تفاوت معنی داری بین دو جنس از لحاظ دو روش درمانی فوق الذکر مشاهده نشد. همچنین، میزان شیوع تعلل در جامعه دانش آموزی (17 درصد پسرها و 14 درصد دخترها) بالا گزارش شده است.
بررسی تعیین کننده های کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران CAD(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این تحقیق تأثیر وضعیت بیولوژیکی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری (CAD یا Coronary Artery Disease) و نقش واسطه ای بازنمایی های ذهنی بیماری را بر اساس یک مدل مفروض بررسی کرده است.
مواد و روش ها: بدین منظور، در یک روش مقطعی،270 بیمار مبتلا به CAD (180 بیمار مرد و 90 بیمار زن) از بیمارستان مرکز قلب تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسش نامه ادراک بیماری (Brief IPQ یا Brief Illness Perception Questionnaire) و پرسش نامه آنژین Seattle (Seattle Angina Questionnaire) پاسخ دادند. اطلاعات برای وضعیت بیولوژیکی بیمار از دستگاه اکوکاردیوگرافی (برای به دست آوردن LVEF یاLeft Ventricle Ejection Fraction ) و طبقه بندی انجمن قلب نیویورک (NYHA یا New York Heart Association) حاصل شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری 2χ، t مستقل، همبستگی گشتاوری Pearson و روش SEM (Structural Equation Modeling) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها آزمون t و 2χ نشان داد که دو گروه بیماران زن و مرد مبتلا به CAD در برخی از مؤلفه های بازنمایی های ذهنی بیماری و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت تفاوت معنی دار دارند. نتایج SEM از مدل مفروض در خصوص تأثیر وضعیت بیولوژیکی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران CAD و نقش واسطه ای بازنمایی های ذهنی بیماری بین این دو متغیر حمایت کرد و نشان داد که این مدل از برازش مطلوب برخوردار است.
نتیجه گیری: این یافته ها نشان دادند که LVEF و سطح توان بیولوژیکی بیمار به طور مستقیم و هم چنین با میانجی گری بازنمایی های ذهنی بیماری بر HRQOL بیماران CAD تأثیر دارد. بنابراین، لازم است در درمان این بیماران بر روش های بهبود LVEF و افزایش سطح توان بیولوژیکی و مداخلات مربوط به اصلاح بازنمودهای غلط بیماران از بیماری و علایم و نشانه های آن توجه ویژه ای شود.