فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۷۶۱ تا ۱۰٬۷۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
فلسفه پساساختارگرایی به عنوان فلسفه حاکم بر جوامع غربی با ارائه مبانی فلسفی و معرفت شناسی نوین در گسترش روزافزون استفاده از فنآوری اطلاعات و ارتباطات و شبکه ای در آموزش مجازی می تواند تأثیر گذار باشد. مقاله حاضر ضمن معرفی مختصر معرفت شناسی مکتب پساساختارگرایی به عنوان زمینه رشد ایده ساختارشکنی درصدد است با سه برداشت ضمنی از این ایده فلسفی، کاربرد آن را در آموزش مجازی تشریح نماید. برداشت اول، اینکه ساختارشکنی بر پرسشگری تأکید دارد که متضمن نوعی از تعامل است، البته تعاملی که فرد نه با دیگران بلکه با خویشتن دارد، برداشت دوم بر نوعی از خوانش متن تأکید می کند که پیامد آن امکان وجود قرائت ها یا تفسیرهای چند گانه از متن/محتوا توسط یادگیرنده می باشد. این امر با وجود عنصری به نام فرا متن در فضای مجازی تشدید می شود به طوری که تفسیر های چند بعدی جایگزین تفسیر های تک بعدی می شود. برداشت سوم براساس، تأکید دریدا بر نوشتار است، بر اساس آن یادگیرنده در آموزش مجازی می تواند با استفاده از ارتباط نوشتاری (متن) نقطه نظرات خود را به صورت نوشتار منعکس نماید. در نتیجه بار دیگر نوشتن از منزلت خاصی در تعلیم و تربیت برخوردار می گردد.
وضعیت و عوامل غیر رژیمی تغذیه در سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد, علل, درمان و پیشگیری
مقایسه تأثیر فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر دلبستگی بر مشکلات رفتاری برون نمود کودکان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری کودکان همچون پرخاشگری می تواند به تعاملات اجتماعی کودکان آسیب جدی وارد سازد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر دلبستگی بر مشکلات رفتاری برون نمود کودکان پسر دارای پرخاشگری انجام شد.
تشویق و تنبیه و تصورات ما
حوزههای تخصصی:
مدل سازی دانش کاربر به منظور یادگیری تطبیقی در محیط یادگیری الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر از روش های داده کاوی به طور گسترده درزمینه ی یادگیری الکترونیکی استفاده شده است. درواقع محققین مختلف با استفاده از روش های داده کاوی سعی در شناخت هر چه بیشتر یادگیرندگان و درنتیجه ایجاد یادگیری تطبیقی داشته اند. در تحقیقات از ویژگی ها، عملکرد، سبک یادگیری و سبک شناختی یادگیرندگان استفاده شده است. این مقاله به شناسایی سطح دانش یادگیرندگان و مدل سازی آن ها به منظور شخصی سازی آموزش ارائه شده، می پردازد. به منظور ایجاد مدل پیشنهادی از شبکه عصبی تابع پایه شعاعی بهبودیافته استفاده شده و برای ارتقاء این شبکه از یک رویکرد آموزش سه مرحله ای بهره گیری شده است. این رویکرد در مرحله اول از الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات، در مرحله دوم الگوریتم نزدیک ترین K همسایه و در فاز سوم الگوریتم تندترین کاهش را به کار گرفته است. در ادامه ی مقاله به بررسی مشخصه های یادگیرندگان پرداخته و چهار مشخصه مناسب به منظور پیش بینی متغیر کلاس جهت تعیین سطح دانش یادگیرندگان، ایجادشده است. جهت ارزیابی مدل ارائه شده، یک دوره ی مجازی آموزش مایکروسافت اکسل مورد آزمایش قرارگرفته است. یادگیرندگان دوره ی موردنظر در سه گروه آزمایشی قرار گرفتند. یکی از گروه ها از مدل پیشنهادی استفاده کرده و دو گروه دیگر از یادگیرندگان از ارائه دروس متوسط و الگوریتمی موجود از ادبیات تحقیق بهره بردند. نتایج حاصل از آزمایش ها، موفقیت و رضایت تحصیلی یادگیرندگان گروه مربوط به مدل پیشنهادی را نشان می دهد.
تأثیر آموزش از طریق بازی های حرکتی بر یادگیری مفاهیم و علاقه به ریاضی دانش آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۸ شماره ۷۹
797-806
حوزههای تخصصی:
زمینه: ویژگی های خاص بازی های حرکتی و فواید متعدد آن در رشد همه جانبه کودکان باعث توجه متخصصان به نقش بازی در آموزش شده است، اما آیا آموزش از طریق بازی های حرکتی می تواند کمکی به بهبود یادگیری ریاضی در دانش آموزان دیرآموز کند؟ هدف: پژوهش حاضر، به منظور بررسی تأثیر آموزش ریاضی از طریق بازی های حرکتی بر یادگیری مفاهیم ریاضی و علاقه به ریاضی دانش آموزان دیرآموز انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری آن را تمامی دانش آموزان دیرآموز پایه دوم ابتدایی شهر سنگر در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل می دهند. نمونه شامل 30 نفر از این کودکان بود که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش برنامه محقق ساخته آموزش از طریق بازی های حرکتی (ابراهیمی، 1396) را طی 10 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه توانمندی های یادگیری ریاضی پایه دوم (تبریزی، 1389)، آزمون هوشی وکسلر کودکان (وکسلر، 1949) و پرسشنامه علاقه به ریاضی (نعمتی، 1388) بود. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه در یادگیری مفاهیم ریاضی و تمامی مؤلفه های علاقه به ریاضی تفاوت معنادار وجود دارد، به طوری که نمره گروه آزمایش بیشتر از گروه گواه است ( 001/ 0 > P ). نتیجه گیری: آموزش ریاضی از طریق بازی های حرکتی باعث بهبود یادگیری مفاهیم ریاضی و افزایش علاقه به ریاضی در دانش آموزان دیرآموز شده است.
تأثیر آموزش حل مسئله به مادران بر فرایندهای خانوادگی و شیوه های فرزند پروری آنها
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سبک های ارتباطی خانواده و نحوه ارتباط والد- کودک، از آموزش های حل مسئله تأثیر می پذیرد. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله به مادران بر شیوه های فرزندپروری و فرایندهای خانوادگی است.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. جامعه آماری مشتمل بر مادران دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی شهر تهران در سال 1392 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 55 نفر از مادران این دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1967) و مقیاس فرایندهای خانوادگی سامانی (1386) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند شرکت در دوره آموزش مهارت های حل مسئله اثر مثبتی بر عملکرد شرکت کنندگان در سبک های فرزندپروری و فرایندهای خانوادگی آنها داشته است؛ به طوری که این برنامه منجر به بهبود مهارت ارتباطی، انسجام و احترام متقابل، و مهارت مقابله والدین شده و سبب کاهش استفاده والدین از شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه شده است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر آموزش مهارت های حل مسئله به منظور بهبود سبک های فرزندپروری و کیفیت ارتباط های بین فردی درون خانواده و فرایندهای خانوادگی پیشنهاد می شود. شرکت در این برنامه با بهبود روابط و تغییر شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه می تواند موجب افزایش تجربه پیامدهای مطلوب توسط فرزندان، بهبود کیفیت روابط والد- فرزند و تبعات مطلوب روانی و اجتماعی گردد. به این ترتیب، مداخله حاضر را می توان به عنوان مداخله ای مفید به درمانگران پیشنهاد کرد.
تدوین الگوی فرآیندها و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان بر اساس الگوی رشدنگر خودتنظیمی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی فرآیندها و راهبردها و تدوین الگوی تنظیم هیجان مبتنی بر الگوی رشدنگر خود تنظیمی در کودکان 4 تا 12 ساله پرداخته است. نمونه شامل 108 کودک در شهر تهران بوده است. شرکت کنندگان در پژوهش یا پس از تجربه موقعیت واقعی ایجاد کننده هیجان یا پس از در معرض قرار گرفتن سناریوهایی با مضمون چهار هیجان غم، عصبانیت، ترس و درد، مورد مصاحبه تنظیم هیجان ( ERI) و مشاهده قرار می گرفتند. داده ها مطابق روش های کیفی و تحت نظر متخصصان کدگذاری و تحلیل شد و سپس الگویابی سنی انجام شد. یافته ها نشان داد که تنظیم هیجان طبق الگوی خود تنظیمی رشدنگر از مسیر تنظیم برون ارگانیسمی شامل تغییر موقعیت، تغییر توجه، تعدیل ادراک، تغییر پاسخ (برون داد و پاسخ) به سمت درون ارگانیسمی شامل درخواست حمایت و تغییر شناختی (پردازش تجربه) می گذرد و استقرار می یابد. چنین یافته هایی راهگشای انسجام بخشی در حوزه نظریه پردازی های خود تنظیمی و کارکردهای اجرایی است.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر روی قربانیان جنسی روابط عاطفی: مطالعه ی تک موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درمان متمرکز بر هیجان، یک مداخله ی کوتاه مدت است که می تواند مجموعه ای از تخریب های ناشی از اختلال استرس پس از آسیب (PTSD) را که ناشی از سوء استفاده ی جنسی است، مورد هدف قرار دهد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر روی قربانیان جنسی روابط عاطفی بود.
روش کار: بررسی حاضر به روش طرح آزمایش تک موردی و از نوع خط پایه ی چندگانه انجام شد. به این منظور سه آزمودنی (سه دختر) به شیوه ی نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. درمان متمرکز بر هیجان، 12 جلسه ی هفتگی در سال 91-1390 در مرکز مشاوره ی دانشگاه تبریز به کار گرفته شد و مرحله ی پی گیری نیز سه ماه پس از پایان درمان دنبال شد. آزمودنی ها در مرحله ی پیش از درمان (خط پایه) و در طی جلسات و مراحل پی گیری سه ماهه پرسش نامه های مقیاس استرس پس از آسیب، عزت نفس روزنبرگ، افسردگی بک، اضطراب بک و نشخوار فکری را تکمیل کردند. همچنین در مرحله پیش از درمان، پرسش نامه ی استرس پس از آسیب و سلامت عمومی (GHQ-28) را برای ورود به پژوهش کامل کردند. برای تحلیل داده ها از روش معنی داری بالینی و شاخص درصد بهبودی استفاده شد.
یافته ها: درمان متمرکز بر هیجان، موجب کاهش معنادار نشانگان PTSD، افسردگی، اضطراب، نشخوار فکری و نیز افزایش معنی دار عزت نفس در آزمودنی ها شده است. به علاوه این نتایج در پی گیری سه ماهه در تمامی موارد توانسته روند بهبودی پایداری را داشته باشد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد درمان متمرکز بر هیجان، در تعدیل نشانگان بالینی قربانیان جنسی روابط عاطفی موثر است و باعث بهبودی عزت نفس آن ها می گردد.
ویژگی های معلم: رسالتی سنگین (11): وقتی معلم خشمگین می شود
منبع:
پیوند ۱۳۶۰ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
اطمینان به حافظه و خطای حافظه در افراد دچار حالت های وسواسی– اجباری در مقایسه با افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اطمینان به حافظه و خطای حافظه در افراد دچار حالت های وسواسی- اجباری در مقایسه با افراد بهنجار اجرا شد. روش این پژوهش از نوع مطالعات پس رویدادی(علی – مقایسه ای)بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز بودند که از میان آن ها نمونه ای 100 نفری انتخاب شدند؛ بدین ترتیب که چهار گروه 20 نفره دارای حالت های وسواسی(شستشو، وارسی، کندی و تردید) با استفاده از نمونه گیری در دسترس و پس از اعمال ملاک ورود، که عبارت بودند از داشتن رده سنی 20-45 سال، داشتن گرایشات وسواسی با توجه به اجرای تست مادزلی و تشخیص نهایی روان شناسی بالینی مبتنی بر وجود حالت های وسواسی، گروه های دارای گرایش وسواسی – اجباری و یک گروه 20 نفره از افراد بهنجار به عنوان گروه بهنجار انتخاب شدند، سپس تکلیف رایانه ای مربوط به اطمینان و خطای حافظه در میان افراد اجرا شد. یافته های حاصل از روش تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آزمودنی های گروه وسواسی در مقایسه با آزمودنی های بهنجار اطمینان به حافظه کم تری دارند، همچنین میزان خطای حافظه در آزمودنی های گروه وسواسی بالاتر از آزمودنی های بهنجار است. نتایج نشان داد که در آزمودنی های وسواسی میزان اطمینان به حافظه پایین و میزان خطای حافظه بالا است.
تأثیر روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری بر کاهش علایم و نشانه های افسردگی غیربالینی- مطالعه تک آزمودنی چند خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری بر کاهش علایم افسردگی در افراد دارای افسردگی غیربالینی بود. برای انجام این پژوهش از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره پیگیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای افسردگی غیربالینی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند، 3 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکت کنندگان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته جلسه خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس افسردگی بک، افسردگی هامیلتون-17 و مقیاس جهت گیری شادکامی در مرحله خط پایه، جلسات مداخله و چهار ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری در 8 جلسه توسط پژوهشگر انجام گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع مداخله روند کاهشی را در طراز نمرات افسردگی بک (75 درصد)، هامیلتون (85 درصد) و روند افزایشی را در طراز نمرات احساس لذّت (84 درصد)، مجذوب شدن (70 درصد) و احساس معنا (215درصد) نشان دادند. بخش عمده ای از این نتایج در پایان دوره پیگیری چهار ماهه نیز حفظ شد. به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری یک مداخله کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم افسردگی باشد.
مقایسه راهبردهای مقابله ای ارتباطی در مادران مبتلا به MS، RA، LBP و مادران سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه راهبردهای مقابله ای ارتباطی در مادران مبتلا به LBP، RA ، MS و مادران غیربیمار است. جامعه آماری از مادران مبتلا به RA، LBP و MS که به بیمارستان های آتیه، امام خمینی و انجمن ام اس مراجعه کرده بودند تشکیل شده است. حجم نمونه در پژوهش حاضر شامل 67 بیمار مبتلا به LBP، 50 بیمار مبتلا به RA، 32 بیمار مبتلا به MS و 32 مادر غیربیمار است.
بیماران و گروه کنترل در مصاحبه نیمه-ساختاری راهبردهای مقابله ای ارتباطی شرکت کردند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بیماران مبتلا به RA ، LBP و MS از راهبردهای خودتیمارداری، کاهش وظایف فرزندپروری و انحراف توجه نسبت به مادران گروه کنترل به شکل معناداری بیشتر استفاده می کنند. مادران گروه کنترل از مادران مبتلا به RA، MS و LBP از راهبرد سرگرم کردن فرزند بیشتر استفاده می کردند. نتایج مطالعه حاضر هم راستا با مطالعات پیشین نشان می دهد که مادران مبتلا به درد مزمن از راهبردهایی استفاده می کنند که متمرکز بر مدیریت درد هستند و وظایف فرزندپروری خود را کاهش می دهند.
بررسی گفتمان امید در نوجوانانی با هویت موفق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
149-160
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های گفتمان امید در نوجوانانی با هویت موفق پس از عبور از بحران نوجوانی انجام شده است. روش پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بوده است. جامعه آماری شامل نوجوانان در دسترسی بوده که مایل به شرکت در این تحقیق بوده اند، نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفته و نمونه افرادی بوده اند که ملاک ورود را داشتند. ابزار گردآوری داده ها شامل؛ نسخه دوم پرسشنامه عینی گسترش یافته منزلت هویت من (بنیون و آدامز 1986)، و همچنین مصاحبه عمیق بوده است، جمع آوری داده ها تا حصول اشباع داده ها ادامه یافت، در پایان تعداد شرکت کنندگان در پژوهش به 12 نفر رسید و تجزیه تحلیل داده ها طی سه مرحله کد گذاری شد، که بر اساس آن مولفه های گفتمان امید شامل دو مولفه؛ شناسایی و شکوفایی هدف و همچنین پنج زیر مولفه شامل؛ پویایی، جهت دهی، توانمندی راهبرد، توانمندی عمل و نیک بینی بوده است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که گفتمان امید، مقدمه یا زمینه ساز هویت موفق است، چرا که نوجوانان با تجربه فضای گفتمانی امید، کاوشی پویا را آغاز می کنند و با تعهد نسبت به آن کاوش شکوفایی هدف را به عمل می رسانند.
عوامل مؤثر در گرایش نوجوانان و جوانان به نماز
منبع:
پیوند ۱۳۷۸ شماره ۲۳۶
حوزههای تخصصی:
تقلب در مؤسسات آموزشی: یک دهه پژوهش
حوزههای تخصصی:
این مقاله یک دهه تحقیقات در موضوع تقلب در مؤسسات آموزشی را مرور می کند. در این تحقیق نشان داده شده که تقلب موضوعی رایج در مؤسسات آموزشی است که بعضی از اشکال آن در سی سال اخیر به شدت افزایش پیدا کرده است. این تحقیق همچنین پیشنهاد می کند که اگر چه هم عوامل فردی و هم عوامل زمینه ای یا بافتی بر تقلب تاثیر می گذارد، عوامل بافتی از قبیل ادراکات دانشجویان یا دانش آموزان از رفتار هم سالان آن ها (همکلاسان) بیشترین میزان تاثیر را داشته است. بعلاوه برنامه ها و سیاست های صداقت آموزشی از قبیل مقررات افتخار، می تواند تاثیر معناداری را بر رفتار دانشجویان داشته باشد. سرانجام پیشنهاداتی برای مدیریت تقلب از نقطه نظر دانشجویان و اساتید ارائه شده است.
ضرورت تربیت
منبع:
پیوند ۱۳۶۴ شماره ۷۳
حوزههای تخصصی: