فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۷۲۱ تا ۱۲٬۷۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پیوند ۱۳۶۹ شماره ۱۳۷
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش گروهی ایمن سازی در مقابل تنیدگی بر سلامت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی، سلامت جسمانی و سلامت روانی بیماران همودیالیزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی ، سلامت جسمانی وسلامت روانی بیماران همودیالیزی بود. روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش بالینی، تمام بیماران همودیالیزی هستند که در نیمه دوم سال 1394 به بخش دیالیز بیمارستان بوعلی شهر اردبیل مراجعه نموده اند. حجم نمونه 60 نفر بودکه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار داده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های افسردگی بک و کیفیت زندگی استفاده شده است که قبل از مداخله توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. گروه آزمون در 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند و بیماران در گروه شاهد در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای جهت کنترل اثر هاثورن و دارونما تحت آموزش های دیگری قرار گرفتند. روش آماری در تحلیل داده ها، تحلیل واریانس چندمتغیره بود. یافته ها: نتایج به دست آمده نشانگر تاثیر معنی دار درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی در بیماران همودیالیزی می باشد و نیز اثربخشی درمان بر افزایش سلامت جسمانی و سلامت روانی در گروه آزمون معنی دار می باشد (05/0>P). نتیجه گیری: بنا بر نتایج این مطالعه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی و افزایش سلامت جسمانی و سلامت روانی در بیماران همودیالیزی تاثیر به سزایی دارد و در کاهش افسردگی، افزایش سلامت جسمانی و سلامت روانی بیماران، بهبودی قابل ملاحظه ای به وجود آمد.
همبسته های تعارض نقش جنسیتی دانشجویان: تعارض نقش جنسیتی می تواند بهزیستی روان شناختی را پیش بینی کند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در تحقیقات مختلف، تعارض نقش جنسیتی به عنوان یکی از همبسته های مشکلات روان شناختی معرفی شده است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط تعارض نقش جنسیتی و بهزیستی روان شناختی در بین دانشجویان بود.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی-همبستگی، 200 نفر دانشجوی مرد به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از میان دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 92-1391 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تعارض نقش جنسیتی اونیل و همکاران (1986) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (2002) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره، تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که از روی مولفه های موفقیت، قدرت، رقابت می توان مولفه های پذیرش خود (01/0>P)، خودمختاری و تسلط بر محیط (05/0>P) را پیش بینی کرد. هیجان پذیری محدود بر روابط مثبت (05/0>P) و رشد فردی (01/0>P) تاثیر معنی داری دارد و تعارض بین کار وروابط خانوادگی اثر معنی داری بر روابط مثبت (05/0>P)، تسلط بر محیط (01/0>P) و زندگی هدف مند (01/0>P) دارد. هم چنین تعارض نقش جنسیتی 42 درصد از واریانس بهزیستی روانی را درمیان دانشجویان تبیین می کند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق، با داشتن اطلاعاتی در مورد وضعیت تعارض نقش جنسیتی می توان در مورد بهزیستی روان شناختی افراد پیش بینی هایی به عمل آورد. به طوری که افراد با تعارض کمتری در نقش جنسیتی برخوردارند بهزیستی روان شناختی بهتری دارند.
مشکل تقلید
حوزههای تخصصی:
عملکرد در قضاوت اخلاقی شخصی و غیر شخصی بر اساس ابعاد تجارب هیجانی زیرآستانه ای مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تجارب هیجانی زیر آستانه ای در قضاوت اخلاقی شخصی و غیرشخصی بود. روش: 35 نفر (20 نفر مؤنث و 15 نفر مذکر) از دانشجویان دانشگاه خوارزمی با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به صورت انفرادی در معرض القاء تجارب هیجانی خنثی، مثبت و منفی زیر آستانه ای قرار گرفتند. پس از هر مرحله القاء هیجان، آزمودنی ها به دو داستان اخلاقی شخصی و غیر شخصی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با تدابیر مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که القاء تجارب هیجانی زیر آستانه ای مثبت و منفی منجر به غیر سودگرایی در قضاوت اخلاقی شخصی می شود، اما بر قضاوت اخلاقی غیرشخصی تأثیر ندارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر نقش بارز تجارب هیجانی در فرایندهای شناختی مبتنی بر قضاوت اخلاقی است.
مقایسه سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکره های مغز بین دو جنس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکره های مغز دختران و پسران دانشجو است. روش: در این پژوهش تعداد 60 نفر (30 دختر و 30 پسر) از دانشجویان روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن که در نیمسال اول تحصیلی 1394-1393درس روان شناسی تجربی داشتند انتخاب شدند و حجم نمونه را تشکیل دادند. برای سنجش عملکرد نیمکره های مغز در این آزمون از دستگاه ترسیم در آینه استفاده شد تا معلوم گردد انتقال اثر صورت می گیرد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک راهه و نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که بین جنسیت و میزان انتقال اطلاعات در نیمکره های مغز رابطه معناداری وجود ندارد که نشان می دهد انتقال اثر در هر دو جنس صورت گرفته است. این در حالی است که جنسیت بر روی سرعت یادگیری اثر معناداری دارد. نتیجه گیری: به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که سرعت یادگیری در دختران سریعتر از پسران است.
نگاهی بتاریخ خواب و هنایش (تأثیر) آن
حوزههای تخصصی:
" پایداری نظریه های ضمنی با داده های عینی و مجرد در رابطه های تابعی مثبت و منفی در میان دانشجویان روان شناسی اجتماعی در دانشگاه اصفهان "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتباریابی پرسش نامه باورهای خودکارآمدی معلمان در تدریس علوم به عنوان درس پژوهش محور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: درس علوم تجربی می تواند نقش چشمگیری در ارتقای مهارت های تفکر و حل مساله در دانش آموزان داشته باشد. بنابراین وجود معلمانی که از احساس خودکارآمدی بالایی در زمینه تدریس درس علوم به شیوه نوین برخوردار باشند، بسیار حایز اهمیت است. هدف این پژوهش، اعتباریابی پرسش نامه باورهای خودکارآمدی معلمان در تدریس علوم به عنوان یک درس پژوهش محور بود.
ابزار و روش ها: این پژوهش توصیفی- پیمایشی مقطعی در سال 1393 انجام شد. 303 نفر از معلمان دوره ابتدایی شهر سنندج به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه خودکارآمدی تدریس علوم به عنوان یک درس پژوهش محور (دیرا- اسمولک) بود. به منظور بررسی روایی سازه پرسش نامه از آزمون تحلیل عاملی تاییدی، برای بررسی همسانی درونی آن از ضریب آلفای کرونباخ و روش دونیمه کردن با استفاده از ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن و برای بررسی میزان خودکارآمدی معلمان در تدریس علوم به عنوان یک درس پژوهش محور، از آزمون T تک نمونه ای استفاده شد.
یافته ها: ساختار عاملی پرسش نامه، مشتمل بر 34 گویه و پنج بُعد خودکارآمدی در درگیرساختن فراگیران با مسایل علمی، خودکارآمدی در اهمیت دادن به شواهد علمی، خودکارآمدی در فرمول بندی توضیحات، خودکارآمدی در پیونددادن توضیحات با دانش علمی و خودکارآمدی در گفت وگو و تعدیل توضیحات، تایید شد. همسانی درونی پرسش نامه نیز در مجموع و بر حسب ابعاد پنج گانه، مورد تایید بود. همچنین میزان باورهای خودکارآمدی معلمان در تدریس علوم به عنوان یک درس پژوهش محور، در سطح متوسط بود.
نتیجه گیری: پرسش نامه خودکارآمدی تدریس علوم به عنوان یک درس پژوهش محور در ایران قابل استفاده است.
رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت با ویژگی های اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در یک نمونه ی غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عاملها و قلمروهای مدل پنج عامل بزرگ شخصیت درافراد دارای صفت مرزی و صفت اسکیزوتایپال بود.\nتعداد 190 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی به روش تصادفی خوشهای انتخاب و سه پرسشنامهی پنج عامل شخصیت، پرسشنامه\nاختلال شخصیت مرزی و نسخهی کوتاه پرسشنامهی اختلال شخصیت اسکیزوتایپال را تکمیل کردند. شرکتکنندگان بر اساس\nنقطه برش پرسشنامهها به 4 گروه دارای صفت مرزی بالا، صفت مرزی پایین، صفت اسکیزوتایپال بالا و صفت اسکیزوتایپال پایین تقسیمبندی شدند. همچنین بعد از مشخص شدن نتایج طبقه بندی تابع تشخیص برای دو گروه مرزی و اسکیزوتایپال، افرادی که در تابع، مرزی واقعی و اسکیزوتایپال واقعی تشخیص داده شدند ، به 2 گروه مرزی متعارف و اسکیزوتایپال متعارف تقسیم بند ی شدند. داده ها با استفاده از روش آنالیز تشخیصی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که هم عاملها و هم قلمروهای مدل پنج عامل در صفت مرزی از غیر مرزی، صفت اسکیزوتایپال از غیر اسکیزوتایپال و صفت\nمرزی از اسکیزوتایپال نقش تشخیصدهنده داشتند. در سطح عاملها، گشودگی به تجربه و برونگرایی و در سطح قلمروها جمعگرایی، نظم و ترتیب، آرامش و سازماندهی به ترتیب بهترین عوامل متمایزکنندهی دو گروه مرزی متعارف و اسکیزوتایپال متعارف بودند.
تأثیر آموزش مهارت های حل مسئله به روش داستان گویی بر سطوح مختلف پرخاشگری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرخاشگری در دوره کودکی و نوجوانی عامل خطری برای ابتلا به سو مصرف مواد، بزهکاری، و خشونت در بزرگسالی است. از آن جا که یکی از عوامل سبب شناسی پرخاشگری در این دوره، فقدان مهارت حل مسئله است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله از طریق داستان بر پرخاشگری دانش آموزان و همچنین مقایسه این روش با روش معمول آموزش مهارت حل مسئله با کمک راهبردهای ارائه شده توسط دی زوریلا انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری نیز شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع پنجم و ششم دبستان در شهر تهران در سال تحصیلی 93-94 بوده است. نمونه مطالعه، 36 دانش آموز پرخاشگر از جامعه مذکور بودند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه، جایدهی شدند. گروه های آزمایش طی 10 جلسه یک ساعته، تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که اثربخشی هر دو روش بر میزان پرخاشگری آزمودنی ها معنادار بوده است، اما آموزش مهارت حل مسئله از طریق داستان بر کاهش میزان پرخاشگری (0/001 P < ، 8/78 F = ) پرخاشگری فیزیکی (0/001> P )، و خصومت (0/001> P ) آزمودنی ها نسبت به روش دیگر، مؤثرتر بوده است. همچنین بین میزان خشم در بین سه گروه، تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: بنا بر یافته های پژوهش حاضر می توان این گونه نتیجه گیری کرد که داستان ها به دلیل جذابیت محتوایی و بار هیجانی به راحتی به یاد آورده شده و توجه آزمودنی ها را به خود جلب می کنند و باعث می شوند که جلسات درمان، جذابیت بیشتری برای کودک داشته باشد. از سویی دیگر، داستان ها قادر به آموزش بازسازی شناختی و به چالش کشیدن افکار خودآیند کودک هستند که در نتیجه باعث تسریع فرایند یادگیری و به کارگیری مهارت های آموخته شده می شوند.
اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد آدلری بر نگرش به ازدواج در بین دختران در آستانه ازدواج
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد آدلری بر نگرش به ازدواج در بین دختران در آستانه ازدواج بود. در این پژوهش از روش پژوهش، نیمه آزمایش و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه ی آماری پژوهش شامل 30 از دختران مجرد خوابگاهی در آستانه ازدواج در سال 1396 بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابتدا همه ی نمونه ها به پرسشنامه نگرش به ازدواج ازدواج (MAS) پاسخ دادند و سپس مداخله پیش از ازدواج با رویکرد آدلری برای گروه آزمایش در 8 جلسه اجرا شد و در نهایت، پس آزمون از دختران مجرد خوابگاهی در آستانه ازدواج گروه آزمایش و کنترل گرفته شد و به منظور تجزیه و تحلیل نتایج، از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش پیش از ازدواج با رویکرد آدلری بر نگرش به ازدواج در بین دختران در آستانه ازدواج گروه آزمایش مؤثر بوده است. بدین سان، پیشنهاد می گردد که نهادها، سازمان های اجرایی، مشاورین، کارگاه های آموزشی از رویکرد آدلری درزمینه ی ازدواج برای دختران و پسران در آستانه ازدواج و همچنین زوجین صورت گیرد.
اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس (شناختی – رفتاری) بر سلامت روان زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناباروری افراد را مستعد افسردگی و اضطراب می کند. عدم توجه به اختلالات هیجانی زنان نابارورامکان باروری را کاهش می دهد. بنابراین مداخلات روانشناختی میتواند سهم بسزایی در ارتقاء سلامت روان زنان نابارور داشته باشد.
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش مدیریت استرس(شناختی – رفتاری) بر سلامت روان زنان نابارور بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون با جایگزینی تصادفی است. جامعه آماری، زنان ناباروری بودند که در تابستان 1390 به مرکز ناباروری شهر شیراز مراجعه کرده بودند. بدین منظور 24 زن نابارور بانمره استرس بالا انتخاب شدند و آموزش گروهی مدیریت استرس( شناختی – رفتاری)، طی 10 جلسه هفتگی با گروه آزمایش انجام شد. پرسشنامه سلامت روان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید.
یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspss18 واستفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی( میانگین، انحراف معیار و تحلیل کوواریانس) صورت گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که سلامت روان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون افزایش معناداری پیدا کرده بود، (5./.>P).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت مدیریت استرس (شناختی – رفتاری) می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش سلامت روان زنان نابارور بکار رود.
نهادینه ساختن نظم در کودکان
حوزههای تخصصی: