فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۹۴۱ تا ۱۲٬۹۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حالات چهره در نوزادی (1)
منبع:
تربیت ۱۳۷۴ شماره ۱۰۶
حوزههای تخصصی:
خوش بین ترین بدبینی
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان در درس زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه بازخورد توصیفی علاوه بر رشد بُعد عقلانی دانش آموز، به جنبه های دیگر رشد، از جمله رشد ابعاد اجتماعی، عاطفی و جسمانی نیز توجه می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی بر یادگیری و یادداری درس زبان انگلیسی دانش آموزان پایه هفتم متوسطه اول با روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. بدین منظور 50 نفر از دانش آموزان دختر پایه هفتم متوسطه اول شهرستان الشتر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون یادگیری و یادداری محقق ساخته بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در درس زبان انگلیسی تفاوت معنا داری وجود دارد و گروه آزمایش از یادگیری و یادداری بهتری بهره مند است. بدین صورت که دانش آموزانی که بوسیله طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی آموزش دیدند در مقایسه با دانش آموزانی که با روش متداول و سنتی آموزش دیدند، از یادگیری و یادداری بهتری برخوردار بودند. لذا می توان گفت که با اجرای طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی می توان زمینه ایجاد تغییر و اصلاحات مناسب در آموزش و پرورش و همچنین زمینه ارایه و اجرای طرح های نوین در آموزش و پرورش را فراهم می آورد.
پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس راهبردهای تنظیم هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری در نوجوانان
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
103-118
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان و سیستم های مغزی رفتاری در نوجوانان بود. روش این پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه نوجوانان پسر شهر تهران بودند. 2 20 پسر نوجوان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان ، مقیاس های سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آمادگی به اعتیاد با راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان شامل پذیرش، تمرکز مجدد مثبت و تمرکز مجدد به برنامه ریزی رابطه منفی معنی دار و با همه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان (سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری ، و فاجعه سازی) رابطه مثبت معنی دار داشت. همچنین بین سیستم فعال سازی رفتاری با آمادگی به اعتیاد رابطه مثبت معنی دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سیستم فعال ساز رفتاری 24 درصد از کل واریانس آمادگی به اعتیاد را پیش بینی کردند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سیستم های مغزی رفتاری نقش مهمی در پیش بینی آمادگی به اعتیاد دارند. در نتیجه، می توان انتظار داشت که با آموزش مهارت های تنظیم هیجان و شناسایی افرادی که سیستم فعال ساز رفتاری بالایی دارند، از مصرف مواد در این افراد پیشگیری کرد.
اثربخشی آموزش تاب آوری و مدیریت استرس (SMART) بر کاهش استرس ادراک شده و تغییر نگرش به مصرف مواد در بین زندانیان مرد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس ادراک شده در زندانیان می تواند باعث مشکلات جسمی، روانی و همچنین نگرش مثبت و گرایش به مصرف مواد در آن ها شود. این پژوهش به منظور کاهش استرس ادراک شده و همچنین تغییر نگرش به مصرف مواد در میان زندانیان وابسته به مواد انجام شده است. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﺻﻮرت نیمه آزﻣﺎیﺸی ﺑﺎ ﭘیﺶآزﻣﻮن، ﭘﺲآزﻣ ﻮن و ﭘ ی ﮔی ﺮی ﻫﻤ ﺮاه ﺑ ﺎ ﮔﺮوه کنترل اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. جامعه آماری این پژوهش، زندانیان مرد معتاد شهرستان رفسنجان بود که تحت درمان نگه دارنده متادون بودند. 30 نفر از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شدند و مجددا به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و نگرش به مصرف مواد نظری (1378) استفاده شد. برنامه آموزش طی 10 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه بر روی آزمودنیهای گروه آزمایش انجام شد. بعد از اتمام جلسات، پس آزمون گرفته شد و 2ماه بعد نیز آزمون پیگیری اجرا شد. میانگین نمرات دو مقیاس هم در دوره پس آزمون و هم پیگیری کاهش معنی داری در گروه آزمایش نشان داد، اما در گروه کنترل چنین نبود.با توجه به یافته ها می توان گفت مداخله اخیر هم در کوتاه مدت و هم در طولانی مدت، تاثیر معنی داری در کاهش استرس ادراک شده داشته و همچنین موجب تقویت نگرش منفی به مصرف مواد شده است.
پیش بینی خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه مشگین شهر بر اساس نمره ذهن آگاهی و هیجانات منفی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه مشگین شهر بر اساس نمره ذهن آگاهی، هیجانات منفی بود. این مطالعه از نوع توصیفی به روش همبستگی است. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دوره دوم مشگین شهر در سال 1395 (8160N= ) بودند که از میان آنان که میان آنان 131 نفر پسر و 65 نفر دختر به روش خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه ی آماری از فرمول مورگان استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد پرسشنامه ذهن آگاهی براون، خودکارآمدی عمومی شرر و هیجانات منفی (نئو) استفاده شد. برای کشف روابط داده ها از آزمون رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که ذهن آگاهی و هیجانات منفی می توانند به طور معنی داری خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کند. بین ذهن آگاهی با خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد. هیجانات منفی با خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه ی منفی معنادار وجود دارد؛ یعنی با افزایش هیجانات منفی، خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان کاهش می یابند.
بررسی میزان و عوامل مؤثر در بروز استرس و اختلالات خلقی در جوانان دانشجو
حوزههای تخصصی:
مدل ساختاری روان آزردگی: نقش روان بنه های ناسازگار اولیه، حرص و حسادت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است که با هدف ارائه و آزمون مدل ساختاری برای تبیین روان آزردگی بر اساس صفات حرص و حسادت و با تاکید بر نقش میانجی روان بنه های ناسازگار اولیه انجام شد. نمونه پژوهش را تعداد 384 نفر از دانشجویان دانشگاه خمین تشکیل دادند که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسشنامه های پنج عاملی شخصیت، روان بنه های ناسازگار اولیه، مقیاس های اسلامی حرص- قناعت، و حسادت برای جمع آوری داده ها استفاده شد و با استفاده از روش آماری تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. شاخص های برازش نشان داد که مدل پیشنهادی اولیه از برازش مطلوب و قابل قبولی برخوردار بود. همچنین نقش میانجی روان بنه های ناسازگار اولیه بین همه متغیرهای برون زا و روان آزردگی تایید و تمامی اثرات مستقیم به جز اثر حرص بر روان آزردگی از لحاظ آماری معنادار بودند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در نمونه پژوهش، ویژگی های روان شناختی عمیق تری همچون حرص و حسادت، نسبت به روان بنه ها وجود دارند که لازم است مورد توجه بالین گران و سایر متخصصین حوزه سلامت روانی قرار گیرد.
نظریه وارونه سازی و ارتباط متقابل فیزیولوژیک در تعاملات دوتایی مادران و دختران کم تعارض و پرتعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این آزمایش ارتباط متقابل فیزیولوژیکی را در زوجهای مادر - دختر با استفاده از سازه های نظریه وارونه سازی (Apter, 1982) شامل حالت های فراانگیزشی، و فرآیندهای وارونه سازی مورد بررسی قرار داده است. ارتباط متقابل فیزیولوژیکی مقیاسی از کیفیت و میزان پیش بینی پاسخ های فیزیولوژیکی یک فرد از الگوهای پاسخ فیزیولوژیکی فرد دیگر است. از بین 63 زوج مادر - دختر که در یک آزمایش قبلی (غفار تبریزی، 2003) شرکت کرده بودند، یک گروه پر تعارض (12 زوج) و یک گروه کم تعارض (12 زوج) بر اساس خرده مقیاس تعارض از مقیاس محیط خانواده (Moss&moss 1994) تشکیل شد. این مطالعه سطح ارتباط متقابل فیزیولوژیکی بین زوج ها و همچنین پیش بینی کننده های هیجانی و فرا انگیزشی ارتباط متقابل فیزیولوژیکی را در تعاملات خنثی، متعارض و مطبوع مطالعه نمود. نتایج نشان داد که پاسخ های فیزیولوژیکی دختران پاسخ های مادران را بهتر پیش بینی کرد تا بر عکس این مورد طبق نتایج، میزان عناد طلبی و آرامش دختران پیش بینی کننده ارتباط متقابل بود. سود و زیان تعاملی نیز با فیزیولوژی مشترک ارتباط داشتند. برای گروه پرتعارض، ارتباط متقابل فیزیولوژیکی در زمان مکالمه متعارض قوی تر از زمان مکالمه مطبوع بود. به طور کلی، داده ها سودمندی سازه های نظریه وارونه سازی را در توضیح تداخل اثر بین فرآیندهای فرا انگیزشی، هیجانی حین تعاملات و ارتباط متقابل فیزیولوژیکی بین زوج های مادر - دختر نشان داد. با این وجود، عوامل شناختی، کلامی و غیرکلامی که ارتباط متقابل فیزیولوژیک را بر می انگیزند، باید هدف مطالعات آینده قرار گیرند
تحلیل مشخصه های روان سنجی فهرست مشغولیت تحصیلی در دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون روان سنجی سیاهه مشغولیت تحصیلی
در بین گروهی از دانشجویان ایرانی انجام شد. در مطالعه همبستگی حاضر 322 دانشجوی
کارشناسی (166 پسر و 156 دختر) به سیاهة مشغولیت تحصیلی پاسخ دادند. به
منظور تعیین روایی عاملی سیاهه مشغولیت تحصیلیاز
روش آماری تحلیل عامل تأییدی و به منظور بررسی همسانی درونی سیاهه مشغولیت تحصیلیاز
ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. همچنین، به منظور مطالعه روایی سازة سیاهه مشغولیت تحصیلی، ضریب همبستگی بین نمرة کلی
و مقیاس های سیاهه مشغولیت تحصیلی با نمرة
کلی اسنادهای علّی مثبت و منفی و خودناتوان سازی دانشجویان گزارش شد. نتایج تحلیل تحلیل عامل تأییدی بر پایه نرم افزار
AMOS20 نشان داد که مشغولیت تحصیلیاز سه عامل انرژی در دانشگاه، تعهد نسبت به تکلیف مدرسه/دانشگاه و شیفتگی
(دلبستگی) نسبت به تکالیف مدرسه/دانشگاه تشکیل شده است. مقادیر ضرایب همسانی درونیمشغولیت تحصیلیبرای عوامل انرژی، تعهد و دلبستگی و نمرة کلی مشغولیت
تحصیلی به ترتیب برابر با 73/0، 85/0، 81/0 و 90/0 به دست آمد.در مجموع،نتایج مطالعة حاضر نشان داد که سیاهه مشغولیت تحصیلیبرای سنجش مفهوم مشغولیت تحصیلی در دانشجویان ایرانی ابزاری روا و پایا است.
بدبینی اندیشمندان و روشنفکران
حوزههای تخصصی:
مقایسه باورهای فراشناختی در بیماران اسکیزوفرنی، اختلال افسرده و گروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای فراشناختی در 3 گروه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا، اختلال افسردگی و افراد بهنجار انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 90 آزمودنی (30 نفر مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی، 30 نفر اختلال افسردگی و 30 نفر گروه بهنجار از هر گروه 15 مرد و 15 زن) تشکیل دادند. دو گروه بیماران شرکت کننده در این پژوهش از بین بیماران بستری در مرکز روان پزشکی «روزبه تهران» و «زارع ساری» در سال 1388، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آنها توسط یک روان پزشک و دو دستیار و یک روان شناس بالینی مصاحبه و تشخیص داده شده بودند. همچنین افراد بهنجار به روش تصادفی انتخاب شدند. پس از تشخیص روان پزشک، هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه فراشناخت فرم بلند ارزیابی شدند و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که بین میانگین نمرات باورهای فراشناختی در بیماران اسکیزوفرنی، بیماران مبتلا به اختلال افسردگی و گروه بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین نمرات باورهای فراشناختی و مؤلفه های آن به غیر از خودآگاهی شناختی در بین بیماران اسکیزوفرنیا نسبت به بیماران افسرده و آزمودنیهای بهنجار بیشتر می باشد. همچنین نمرات باورهای فراشناختی بیماران دارای اختلال افسردگی نسبت به گروه بهنجار به طور معناداری بیشتر به دست آمده است. نتیجه گیری: افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی در پرسشنامه فراشناخت در مقایسه با گروه بهنجار میانگین نمرات بیشتری را کسب کردند. بیماران اسکیزوفرنی نسبت به سایر گروه ها، از باورهای فرا شناختی مختل بیشتری برخوردار بودند.
اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت بر کاهش افسردگی زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: : از آن جایی که زنان نقش های چندگانه ای از قبیل فرزندپروری، خانه داری و نیز برخی از زنان، شغل بیرون از منزل و سرپرستی خانواده را بر عهده دارند، حالات روانی آنان تأثیر بسزایی در کارکرد خانواده و ایفای نقش های آنان به ویژه فرزندپروری دارد. میزان بالاتر افسردگی در میان زنان، یک نیاز اضطراری برای سبب شناسی، پیشگیری و راهبردهای درمانی وابسته به جنسیت را نشان می دهد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت بر کاهش افسردگی زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی بوده است.
مواد و روش ها: با استفاده از روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه از جامعه آماری زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی کاشان یک نمونه به صورت تصادفی ساده (نامحدود) به تعداد 30 نفر بر اساس داشتن نمرات افسردگی متوسط به بالا در مقیاس افسردگی بک انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم یافتند. برای انجام مداخله درمانی در طی 8 جلسه هفتگی، درمان راه حل مدار کوتاه مدت در گروه آزمایش اجرا شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS 19 تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که درمان راه حل مدار کوتاه مدت به طور معنی دار در کاهش افسردگی زنان (001/0 P<) مؤثر بوده است.
نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه می توان گفت که درمان راه حل مدار کوتاه مدت می تواند با تمرکز بر نشانگان افسردگی در زنان منجر به کاهش افسردگی و بهبود زندگی گردد. بنابراین در کلینیک ها و محیط های درمانی از این روش می توان برای کمک به زنان برای درمان افسردگی آنان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :اختلال اضطراب فراگیر، شایع ترین اختلال اضطرابی است و بالاترین نرخ همبودی را با سایر اختلالات روان پزشکی دارد. نگرانی شدید، معیار تشخیصی اصلی برای اختلال اضطراب فراگیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر پایه دوم دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه بود. مواد و روش ها:طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 95-1394 بود. به منظور اجرای مطالعه غربالگری انجام گرفت که ابتدا 302 شرکت کننده پرسش نامه نگرانی Pennsylvania (Penn state worry questionnaires یا PSWQ) را تکمیل نمودند و از میان آن ها 40 نفر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب گردید. سپس، نمونه های منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 10 جسله 90 دقیقه ای به مدت 2 ماه تحت آموزش مهارت های خوددلسوزی شناختی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی و استنباطی از جمله تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها:آموزش خوددلسوزی از میان راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان موجب کاهش معنی دار سرزنش خود، نشخوار فکری و فاجعه آمیز کردن در گروه آموزش شد و از میان راهبردهای سازگار تنها بر راهبرد ارزیابی مثبت مجدد/ اتخاذ دیدگاه مؤثر بود. نتیجه گیری:می توان گفت که آموزش خوددلسوزی شناختی عامل تأثیرگذار مهمی بر کاهش راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می باشد.