فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳٬۳۶۱ تا ۱۳٬۳۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۵۹۸-۱۵۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بی ثباتی ازدواج تأثیر عمیقی بر روابط زوجین و بافت خانواده می گذارد. اگرچه پژوهش های متعددی بر روی بی ثباتی ازدواج انجام شده است، نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش به هدف شناسایی سهم عوامل بلوغ عاطفی، نگرش به ازدواج، سن هنگام ازدواج و میزان درآمد بر بی ثباتی ازدواج زنان و مردان متأهل با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک، انجام شد. همچنین شناسایی نقش مؤلفه های عامل نگرش به ازدواج و مؤلفه های عامل بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج دو گروه مورد مطالعه، از اهداف این مطالعه است. روش: در این پژوهش، از روش توصیفی، همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. تعداد 197 مرد و زن با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک و دارای حداقل یک فرزند، با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند تا به پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج (بوث و همکاران، 1987)، نگرش به ازدواج (روزون و براتون، 1998) و بلوغ عاطفی (بهارگاوا و سینگ، 1974) پاسخ دهند. همچنین، سن زمان ازدواج و میزان در آمد از طریق مصاحبه گرد آوری شده است. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در زنان، دو متغیر نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در مجموع 17/5 درصد و در مردان تنها متغیر نگرش به ازدواج، 21 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را تبیین می کنند (0/01 >p). مؤلفه بدبینی در زنان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 7/6 درصد پیش بینی کرده و مؤلفه بدبینی در در مردان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 26/1 درصد پیش بینی کرد. دیگر مؤلفه ها در هر 2 گروه با بی ثباتی ازدواج رابطه نداشتند. مؤلفه عدم ثبات هیجانی (بلوغ عاطفی)، در زنان با 17/1 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرده و مؤلفه سازگاری اجتماعی (بلوغ عاطفی) در مردان، 7/9 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرد (0/05 >p). همچنین متغیر های سن و درآمد ارتباط معنی داری با بی ثباتی ازدواج نداشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بدبینی در زنان و مردان، عدم ثبات هیجانی در زنان و سازگاری اجتماعی در مردان بر میزان بی ثباتی ازدواج تأثیرگذار هستند. از نتایج این پژوهش می توان در راستای تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درمانی به منظور کاهش بدبینی زوجین و افزایش ثبات هیجانی زنان و سازگاری اجتماعی مردان به منظور کاهش بی ثباتی ازدواج زوج ها استفاده نمود.
بهره وری در آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان پرستاری و مامایی
حوزههای تخصصی:
اهداف: تعیین عوامل مثبت و منفی موثر بر یادگیری مهارت های بالینی برای کاهش مشکلات و افزایش میزان بهره وری بسیار مهم است. از آنجا که نظرات دانشجویان به عنوان عنصر اصلی آموزش، میتواند راه گشای برنامه های آینده باشد، پژوهش حاضر به منظور تعیین میزان بهرهوری در آموزش بالینی، از دیدگاه دانشجویان پرستاری و مامایی انجام گرفت.
روشها: این مطالعه توصیفی- مقطعی روی 150 نفر از دانشجویان سال آخر پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد که بهروش سرشماری انتخاب شدند، در نیمسال دوم سال تحصیلی 86-1385 انجام شد. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از پرسش نامه ای پژوهشگرساخته شامل دو بخش خصوصیات فردی و معیارهای بهرهوری استفاده شد. در معیارهای بهرهوری، 5 حیطه اهداف و برنامه آموزشی، مربی، برخورد با دانشجو، محیط آموزشی و نظارت و ارزشیابی بررسی شد. دادهها ب هکمک نرمافزار SPSS 13 با روشهای آماری توصیفی و آزمون T تکنمونهای تحلیل شد.
یافتهها: میانگین امتیازات بهرهوری در آموزش بالینی در حیطه اهداف و برنامهریزی آموزشی 5/4 ± 5/20، در حیطه مربی 6/4 ± 15، در حیطه برخورد با دانشجو 2 ± 4/8، در حیطه محیط آموزشی 6/1 ± 10، در حیطه نظارت و ارزشیابی 9/1 ± 9/7 و بهطور کلی 2/12 ± 8/61 بود. بیشترین امتیاز بهرهوری در حیطه اهداف و برنامهریزی آموزشی و کمترین آن در حیطه نظارت و ارزشیابی بود.
نتیجهگیری: میزان بهره وری در آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، در 5 حیطه آموزش بالینی در حد متوسط است. افزایش انگیزه در پرسنل مراکز بهداشتی- درمانی برای همکاری در امر آموزش بالینی پیشنهاد میشود.
عبقریت در طفولیت
حوزههای تخصصی:
مروری بر اندیشه های استاد کاردان و دلالتهای آن برای آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
لافونتن در کلاس درس
ملاحظاتی در زمینه مسئله رشد روانی
حوزههای تخصصی:
وبلاگ های شادکامی
ارتباط تظاهرات بالینی با ویژگی های جمعیت شناختی در بیماران فاز مانیای اختلال دو قطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
پیشگیری و درمان استرس
منبع:
پیوند ۱۳۶۸ شماره ۱۲۵
حوزههای تخصصی:
طراحی و تدوین الگوی پیشنهادی مشارکت والدین و بررسی تاثیر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از عواملی که می تواند بر روی دانش آموزان و کیفیت یادگیری آنان تاثیر بگذارد، عملکرد خانواده می باشد. هدف پژوهش حاضر طراحی و تدوین الگوی پیشنهادی مشارکت والدین و بررسی تاثیر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. روش ها: در این پژوهش از روش پژوهش آمیخته و طرح اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی پژوهش، از روش تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی، از طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون استفاده گردید. در بخش کیفی پژوهش، اسناد، مقالات، کتاب ها و متن های استخراج شده از مصاحبه با 27 نفر از استادان، معلمان و والدین که به شیوه هدفمند انتخاب شده بودند، مورد تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از تحلیل محتوای کیفی استقرایی بهره گرفته شد. طبق تحلیل محتوای انجام شده، پنج مؤلفه اصلی (تحلیل، تصمیم گیری، تعامل و آموزش خانواده، ابعاد مشارکت خانواده و ارزشیابی و بازخورد) و 55 زیر مؤلفه برای مؤلفه های اصلی استخراج شدند. در بخش کمی پژوهش، جامعه آماری دانش آموزان پسر دوره اول ابتدایی در استان تهران بود. نمونه در بخش کمی شامل 60 نفر از دانش آموزان پایه اول ابتدایی در مدارس شهر قدس بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری(آزمایش و کنترل) قرار داده شدند. همچنین جهت گردآوری داده های کمی، از آزمون متخصص ساخته پیشرفت تحصیلی و پایایی83/0 از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی به منظور مقایسه دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ میانگین نمره کسب شده برای بررسی مفروضات از روش تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که پس از حذف اثر پیش آزمون (میانگین تعدیل شده) بین میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی دو گروه در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری مشاهده می شود (001/0 p<). بنابراین نتایج این پژوهش در راستای سایر پژوهش های انجام شده، بیانگر نقش مثبت مشارکت والدین در افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود از این الگو به عنوان یکی از راهکارهای اجرایی برای دستیابی به یکی از اهداف کلان در سند تحول بنیادین آموزش پرورش " افزایش مشارکت و اثر بخشی همگانی به ویژه خانواده در تعالی نظام تعلیم و تربیت " استفاده شود.
نقش بخشایش و معنویت در پیش بینی سطح کارایی خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تشکیل و حفظ خانواده و پیشگیری از فروپاشی آن مستلزم برخورداری اعضای خانواده از توانمندی ها و مهارت هایی است. مطالعه حاضر با هدف تبیین نقش ابعاد بخشایش و معنویت به عنوان متغیرهای پیش بین بر کارایی خانواده انجام شد.
مواد و روش ها: روش این پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه شامل 200 نفر (118 زن و 82 مرد) بود که به صورت نمونه گیری هدفمند و در دسترس در اماکن عمومی شهر تهران ( سال 1390 ) جمع آوری شدند. بدین منظور از ابزار سنجش کارایی در خانواده (FAD ) سنجش بخشایش در خانواده (FFS ) و پرسش نامه سنجش توانایی و نگرش معنوی (SAAQ) استفاده شد.
یافته ها: برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج بررسی های آماری نشان داد که بین هرکدام از ابعاد بخشایش و معنویت با کارایی خانواده در سطح معنی داری (P<0.01)رابطه وجود داشت، از طرف دیگر در بین ابعاد بخشایش، خرده مقیاس های احساس بهبودی و سبکبالی، تشخیص و تصدیق و درک واقع بینانه پیش بینی کننده های قوی تری برای کارایی خانواده بودند و هم چنین در بین خرده مقیاس های معنویت به ترتیب توانایی معنوی و نگرش معنوی قدرت پیش بینی کنندگی قوی تری برای کارایی خانواده داشتند.
نتیجه گیری: بنابراین می توان اینگونه برداشت کرد که بخشایش و معنویت به عنوان دو سازه روان شناختی می توانند در جهت ارتقا سطح کارایی خانواده نقش داشته باشند.
مروری بر رابطه بیماری ریوی با فاکتور روانی استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۵ (پیاپی ۵۰)
163-172
حوزههای تخصصی:
بیماری ریوی، یک بیماری التهابی مزمن مجرای هوایی، با تحریک پذیری بیش از حد و انسداد مجرای هوایی است.در بعضی افراد عوامل خطر وجود دارد که آن ها را نسبت به پیشرفت بیماری حساس تر می کند. فاکتورهایی مثل استرس، افسردگی و اضطراب هنوز به عنوان ریسک فاکتور قطعی درنظر گرفته نمی شوند. توجیه زیستی این ارتباط به این صورت بیان می شود که شرایط روانی و مواجهه با عوامل استرس آور می تواند پاسخ ایمنی را تغییر دهد و فرد را در برابر پیشرفت بیماری حساس تر کند. هدف از این مطالعه، مروری بر رابطه بیماری ریوی و عامل روانشناختی استرس و اضطراب بود.روش تحقیق به صورت مروری بود. کلمات کلیدی استرس، اضطراب، بیماری ریوی و آسم در پایگاه های الکترونیکی مجلات معتبر علمی – پژوهشی داخلی و بین المللی از سال های 2000 تا 2019 جستجو شد. بیشتر مطالعات منتشر شده از یک ارتباط مثبت بین بیماری ریوی و تاثیر روانی استرس و اضطراب متعدد حمایت کردند. روش های مختلف زندگی، شرایط استرس آور، به عنوان عوامل مستعدکننده در بیماری های بیماری ریوی محسوب می شود.
گفت و گو با کودکان
حوزههای تخصصی:
روایی و پایایی مقیاس های اصلی و تلفیقی سیاهه کروی فردی (فرم فعالیت ها؛ بخش باور به مهارت ها) در سنجش رغبت های شغلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، روایی و پایایی مقیاس های اصلی و تلفیقی فرم فعالیت ها (بخش باور به مهارت ها) پرسشنامه کروی فردی در دانش آموزان خرم آباد است. روش پژوهش، روش توصیفی (از نوع آزمون سازی) بود. در این مطالعه 300 نفر دانش آموز دبیرستانی شهرستان خرم آباد (150 نفر پسر و 150 نفر دختر) با روش تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری شرکت کردند. نمونه آماری پژوهش، همزمان پرسشنامه کروی فردی را نیز به همراه پرسشنامه باور به مهارت های بتز، تکمیل کردند. نتایج به دست آمده نشان داد که توزیع نمودار ستونی داده ها به شکل بصری، در مقیاس های اصلی (خدمات اجتماعی، پردازش داده ها، مددکاری و مکانیک)، در مقیاس های پرستیژ بالا (مقیاس علوم اجتماعی، نظام تجاری و تحلیل مالی)، در مقیاس های پرستیژ پایین (کنترل کیفیت و کار دستی)، در مقیاس های شش گانه (واقع گرایی، جستجوگری و هنری)، در مقیاس های چهارگانه (اشیا و داده ها) و در مقیاس های سه گانه (مقیاس مردم/ اشیا) تقریباً نرمال بود. پایایی بالایی برای تمامی مقیاس ها با توجه به آلفای کرونباخ ملاحظه شد. بیشتر مقیاس های پرسشنامه کروی فردی، روایی قابل قبولی داشتند و رابطه مقیاس های: (خدمات اجتماعی با هنری 50/0=r ؛001/0 =P)، (مقیاس طبیعت با جستجوگری 71/0=r،001/0=p)، (مقیاس مددکاری با هنری 67/0= r،001/0= p)، (مقیاس مددکاری با اجتماعی 63/0= r ، 001/0=p)، (مقیاس تاثیرپذیری با هنری 69/0= r،001/0= p)، (مقیاس علوم با واقع گرایی71/0= r، 05/0= p) و (تحلیل مالی با قراردادی 60/0= r ،001/0= p) با مقیاس های باور به مهارت های بتز، معنی دار بود.
نقش سیستم های مغزی-رفتاری و حساسیت پردازش حسی در ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی ناگویی خلقی بر پایه فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری و حساسیت پردازش حسی بود روش: 400 دانشجو (183مرد، 217 زن) به عنوان نمونه به شیوه نمونه برداری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. و با پرسشنامه های بازداری/روی آوری کارور و وایت (1994)، مقیاس شخص با حساسیت پردازش حسی بالا (آرون و آرون، 1997) و مقیاس فارسی ناگویی خلقی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که ناگویی خلقی با مقیاس حساسیت بالای پردازش حسی، آستانه حسی پایین، سهولت تحریک و سیستم فعال ساز رفتاری رابطه مثبت معناداری دارد و با حساسیت زیبایی شناختی و سیستم بازدارنده رفتاری رابطه منفی معناداری دارد (01/0 p<). از بین متغیرهای پژوهش سهولت تحریک، آستانه حسی پایین و سیستم فعال ساز رفتاری (BAS) ،76 درصد از واریانس ناگویی خلقی را تبیین کردند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ضرورت بازشناسی نقش نظا م های مغزی-رفتاری و حساسیت پردازش حسی را در پیش بینی ناگویی خلقی دانشجویان مورد تأکید قرار می دهد.
اختلال وسواسی اجباری در کودکان
حوزههای تخصصی: