فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
بینایی که مهم ترین حس انتقالی در میان دیگر حواس انسان می باشد در منتقل کردن احساسات مختلف و ادراکات گوناگون به مغز انسان نقش بسزایی دارد. در این نقل و انتقال عناصر و عوامل بسیاری از جمله محیط و فضاهای پیرامون انسان و به ویژه نقش ""نور"" از اهمیت خاص برخوردار است . هدف از این تحقیق، اهمیت و تاثیر نور در فضاهای داخلی با توجه به تاثیر پذیری جسم و روان انسان از ""نور"" می باشد. همانگونه که اصل آفرینش و بقا و حیات موجودات بر پایه و اساس و پدیده نورخواست ادامه می یابد، باید به این مهم که یکی از عوامل حیاتی جهت حفظ سلامت جسم و تعادل روان و نیز ارتقاء کیفیت زندگی و در نتیجه حفظ و رعایت شئونات اخلاقی است، بیشتر پرداخته شود.
در این مقاله که صرفاً به نورهای مرعی پرداخته سعی بر آن است که اهمیت ""نور"" در معماری ایرانی و بهره برداری از نور در طراحی ها و ایجاد فضاهای مطلوب و مناسب و همچنین ارتباط محیط و فضاهای پیرامونی باسلامت تن و روان، رشد و شکوفایی هوش هیجانی و رعایت اصول اخلاقی با توجه به اهمیت فوق العاده و تاثیر پذیری انسان از محیط، جهت ارتقاء کیفیت زندگی بررسی گردد.
ابعاد هویت اجتماعی - دینی دانشجو
حوزههای تخصصی:
هویت ابتدا به معنای «یکی شدن» و در روان شناسی به معنای «یکی شدن خود» مطرح شده و در مردم شناسی، در «هویت نژادی» متجلی بوده است. هویت از نظر جامعه شناسی صرفاً «یکی شدن خود» نیست، بلکه «یکی شدن با خود و دیگران» محسوب می شود که توضیح دهنده هویت فردی و اجتماعی است. در بحث هویت دینی، برخورداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک در یک جامعه مورد توجه قرار می گیرد. با توجه به شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در جوامع کنونی، مذهب همچنان در تمام ابعاد خود به عنوان منبعی مهم برای هویت و معنابخشی در جهان متجدد و آشفته کنونی به شمار می رود. ازطرفی، هویت دینی ویژگی هایی دارد که این ویژگی ها زمینه تعریف هویت اجتماعی دانشجو را مشخص می کنند. این ویژگی ها عبارتند از: 1. ارائه پاسخ به پرسشهای بنیادین؛ 2. جهت بخشیدن به زندگی؛ ۳. رویکرد مثبت به آینده؛ 4. وحدت اعتقادی؛ ۵. زمینه ساز هویت تمدنی؛ 6. مقبولیت اجتماعی؛ 7. ایجاد شان و منزلت برای یک جمع؛ ۸. معنابخشی به جهان. بنابراین، دانشجوی امروزی رسالتها و وظایفی بسیار مهم تر از فراگیری دروس خاص علمی دارد. ایفای چنین نقش مهم و تاریخ سازی بدون حصول شرایطی خاص ممکن به نظر نمی رسد. از این رو، باید به ترسیم هویت جدید دانشجو متناسب با نیازهای نو رو آورد که یکی ازاین نیازها، تقویت هویت معنوی ودینی دانشجویان است که هویت اجتماعی وی را نیز می سازد.
جامعه دینی ، معارف وحیانی و علوم انسانی
موضوع اصلی مقاله، نسبت سنجی معارف وحیانی و علوم انسانی در جامعه دینی است. مقاله با به کار گیری الگوی روشی ""فهم اجتهادی"" تلاش می کند ایده ""نیازمندی دو سویه جامعه دینی به معارف وحیانی و علوم انسانی و ضرورت تعامل این دو در تنظیم مناسبات زندگی جمعی"" را استدلال کند. از دیدگاه مقاله حاضر، نیازمندی علوم انسانی به معارف وحیانی در ارزشگذاری و جهت گیری ارزشی تدبیر عقلایی جامعه و نیازمندی معارف وحیانی به علوم انسانی در تحقق خارجی آموزه ها و معارف وحیانی با بهره گیری از قواعد و مناسبات عقلایی مکنون در علوم انسانی، تعامل مذکور را نشان می دهند.
ماهیت و دیدگاه های اخلاق زیست محیطی با تاکید بر دیدگاه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، وخامت بحران های زیست محیطی تا حدی است که حیات انسان و سایر موجودات بر کره خاکی را به مخاطره انداخته است. به همین دلیل، مبانی نظری تعیین کننده تعامل انسان با طبیعت، از جمله اخلاق، مورد توجه علاقه مندان به محیط زیست می باشد و تبیین نظریه اخلاق زیست محیطی مناسب، از ضروریات حفاظت و بهره برداری از محیط زیست محسوب می گردد. اخلاق زیست محیطی رایج، بر طیفی از مبانی ارزش ذاتی قرار دارند که انسان محوری و زیست بوم محوری، دوسر آن را تشکیل می دهند اما، در سال های اخیر تعامل مناسب انسان با محیط زیست طبیعی و راه حل بحران های زیست محیطی در بازگشت به مبانی دینی و معنوی جستجو می شود. در مقاله حاضر سعی شده است تا دیدگاه های اخلاق زیست محیطی با توجه به دو پرسش اساسی اخلاق درباره «کانون ارزش ذاتی» و «معیار عمل اخلاقی» تشریح شوند و نشان داده شود که چرا تبیین اخلاق زیست محیطی مبتنی بر دیدگاه خدا محوری، دیدگاهی جامع تر برای حفاظت از محیط زیست می باشد. در ادامه نیز، با ارایه رهیافت خود بوم شناسی، تلاش شده است تا رهیافتی در اخلاق زیست محیطی بر مبنای خدا محوری ارایه گردد که با الهام از انسان شناسی اسلام و با تاکید بر بعد روحانی نفس انسان، تعامل مناسب انسان و محیط زیست را بر مبنای خودشناسی و صیانت نفس بنا می نهد.
آگاهی، نگرش و عملکرد نسبت به رعایت اصول اخلاقی در پژوهش بر روی حیوانات آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقریبا تمام تحقیقات انسانی ابتدا روی حیوان آزمایش می شود تا جواز استفاده بر روی انسان را داشته باشد. اما جهت حفظ حقوق حیوانات بایستی پژوهشگران و افرادی که حیوانات آزمایشگاهی را نگهداری می کنند با اصول اخلاقی پژوهش بر این حیوانات آشنا باشند. طی مطالعه ای مقطعی (توصیفی) 11 مرکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران از نظر وضعیت ساختمان نگهداری حیوانات و دانش، بینش و اظهار عملکرد پژوهشگران و نیروهای نگهدارنده حیوانات ارزیابی شده و یافته ها از طریق نرم افزار SPSS آنالیز گردید.در این مطالعه، 29 پژوهشگر و 10 نیروی نگهدارنده حیوانات مصاحبه شدند. اکثر پژوهشگران حداکثر نمره دانش، بینش و عملکرد را در حیطه های انتخاب صحیح گونه حیوان، تعداد حیوان مناسب برای آزمایش، شناخت علایم استرس و درد کسب نمودند و ولی در حیطه های شناخت شرایط محیطی مناسب حیوان، وضعیت آبستنی و شیردهی حیوان و روش های اتانازی و دفع اجساد حیوانات تعداد کمی از پژوهشگران، موفق به کسب نمره حداکثر شدند. نیروهای نگهدارنده حیوانات در همه مراکز مورد بررسی از نیروهای خدماتی بودند. تنها %40 از نیروهای نگهدارنده حیوانات با اهمیت پژوهش و نقش خود در حفظ سلامت حیوان و صحت نتایج مطالعه آن آگاهی داشتند. %60 آنان باعلایم بیماری حیوانات، مشخصات بارداری، میزان نور و تاریکی محل نگهداری حیوان دانش کافی داشتند اما بینش و عملکرد آنها در حد مناسبی نبود. %60 با روش های کشتن حیوانات و روش های پیشگیری از بیماری های مشترک انسان و دام و %50 آنها با روش های دفع اجساد حیوانات آشنایی نداشتند. اما در %80 موارد روشی برای کشتن و دفع اجساد را به کار می برند. وضعیت ساختمان محل های نگهداری حیوانات آزمایشگاهی از نظر درب ها، پنجره ها و دیوارها، کنترل صدا و شرایط ایمنی نامطلوب بود، و از روش های صحیح دفع اجساد حیوانات استفاده نمی شد.لزوم توجه بیشتر به وضعیت ساختمان نگهداری حیوانات آزمایشگاهی و استاندارد سازی آنها مخصوصا از نظر حفظ شرایط محیطی مناسب حیوان و تهیه امکانات دفع اجساد حیوانات بعد از انجام آزمایش مشخص می شود. علاوه بر این باید در زمینه شناخت فیزیولوژی و زندگی طبیعی حیوانات و مخصوصا روش های استاندارد کشتن و دفع اجساد حیوانات، آموزش های لازم به پژوهشگران و نیروهای نگهدارنده حیوانات داده شود.
روش شناسی اقدام پژوهی و کاربرد آن در پژوهش های علوم رفتاری
حوزههای تخصصی:
اقدام پژوهی از رویکردهای مهم در پژوهش های کیفی به شمار می رود. در این رویکرد، پژوهشگر یا مرجع تغییر و تحول، مساله یا مشکل را شناسایی می کند و برای حل مشکل یا ایجاد تغییر، به طور دقیق اطلاعاتی را جمع آوری می کند و سپس به اقدام مناسب مبادرت می ورزد و از نتایج اقدام ارزیابی به عمل می آورد. به همین دلیل، اقدام پژوهی به عنوان روشی برای رشد کارکنان در حین خدمت شناخته شده است. در مقاله حاضر، اقدام پژوهی تعریف می شود و سپس سیر تکامل آن، ویژگی ها و محاسن آن بررسی و بیان می گردد. آنگاه به کاربرد آن در علوم رفتاری پرداخته می شود.
هم سازی شیوه های کمی و کیفی در پژوهش های سازمانی: تاملی بر استراتژی پژوهش ترکیبی
حوزههای تخصصی:
برای فهم بهتر مساله پژوهش و تبیین دقیق تر آن می توان داده های کمی و کیفی را با هم ترکیب کرد. استراتژی پژوهش ترکیبی بر ترکیب این دو نوع داده ها استوار است. در این مقاله، پس از مروری بر مبانی فلسفی پژوهشی ترکیبی و نگاهی اجمالی بر استراتژی های کمی و کیفی، سه طرح پژوهشی ترکیبی، تبیینی و اکتشافی مطرح و گام های اساسی در انجام پژوهش ترکیبی به نحوی ساده ارایه خواهد شد.
ملاحضات اخلاقی در به کارگیری فناوری نانو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری نانو، علم دستکاری ماده در محدوده 100-1 نانومتر است. این فناوری قابلیت ها و مزایای زیادی را برای بهتر زیستن و پیشرفت های سریع پزشکی و اقتصادی فراهم کرده است. از این فناوری برای ساخت نانو لوله های کربنی، انتقال دارو، درمان، تشخیص بیماری ها و اندازه گیری مواد استفاده میشود. همراه با فناوری نانو، مباحث اخلاقی درباره میزان خطر آن برای نسل بشر، محیط زیست و نحوه دسترسی به این فناوری و توزیع عادلانه آن پدید آمده است. نانو مواد با ویژگی نوظهور خود، میتوانند انسان و جانوران را به راه های غیرقابل پیش بینی تحت تاثیر قرار دهند. نگرانیها درباره ورود نانو مواد از طریق تنفس، پوست و دهان و انتقال آن به اندام های مختلف بدن، افزایش یافته است و از آنجا که اطلاعات و پژوهش ها در مورد تاثیرات نانو مواد بر روی انسان و محیط زیست، هنوز به اندازه کافی نیست، انجام پیشگیری های لازم و حفظ موازین اخلاقی، در استفاده از آنها بسیار ضروری است. در این مقاله ضمن بررسی اجمالی مزایای فناوری نانو، نکات اخلاقی و راهکارهای کاهش عوارض و خطرات هنگام استفاده از این فناوری، مورد بحث قرار گرفته اند.
ضرورت ها و چگونگی آموزش اخلاق زیست پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش از پیدایش دانش جدید تحت نام اخلاق زیستی، علم اخلاق به مدت بیش از دو هزار سال از زمان بقراط حکیم محور طبابت بوده است. در جهان پیچیده امروز، آموزش اخلاق زیستی در رشته پزشکی امری الزامی می باشد، زیرا: خطی مشی های پزشکی و قانون گذاری جهت حفظ حقوق بیماران همواره در حال تغییر است، عملکرد سیستم های مراقبت بهداشتی با گذشته فرق کرده است و امروزه، طب بالینی تصمیم سازی درباره هر موضوع جدید را حایز اهمیت می شمارد. به منظور انجام مراقبت های پزشکی به شیوه اخلاقی و انسانی، لازم است پزشکان جنبه های خاص اخلاق پزشکی را بهتر بیاموزند و یاد بگیرند که قاطعانه درباره پیچیدگی های فزاینده جهان پزشکی تفکر کنند. برنامه های آکادمیک آموزشی برای دانشجویان، دستیاران و آموزشهای مداوم برای پزشکان، بهترین روش نیل به این هدف می باشد.امروزه، اخلاق زیستی در بسیاری از دانشکده های پزشکی جهان تدریس می شود و این ضرورت وجود دارد که گروهی از مدرسین ورزیده به امر آموزش اخلاق زیستی به پزشکان مبادرت نماید. باید مدرسان را تشویق نمود تا به این مسوولیت مهم اهتمام ورزند و در این زمینه توصیه های کاربردی به پزشکان ارایه کنند تا موجب ارتقا دانش پزشکی در بالین گردند. آموزش اخلاق زیستی به پزشکان با به کارگیری یک رویکرد بالینی تسهیل می شود. آموزش این دانش باید در تمام مراحل آموزش پزشکی شامل کارآموزی، کارورزی، دستیاری و آموزش مداوم قرار داده شود. ضروری است فرهنگی در برنامه های آکادمیک و واحدهای آموزش بالینی شکل بگیرد که به نکات مورد توجه اخلاقی بیمار و خانواده اش حساس باشد. مدرسان بالینی باید به شخصیت سازی دانشجویان توجه داشته باشند، زیرا شخصیت برای زندگی اخلاقی موضوعی محوری است.
مهندسی فرهنگ ، چیستی و الزامات
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث فرهنگ به علت اهمیت و تاثیر آن بر سیستمهای مختلف، یکی از مباحث داغ و به روز در محافل علمی و مدیریت کلان است که به تبع آن، مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی را در سطح مدیریت عالی کشور مطرح کرده و سؤالات زیادی را در این خصوص پیش آورده است.در مقاله حاضر سعی شده است ضمن ارائه تعریفی از مهندسی فرهنگ به عنوان پیش نیاز مهندسی فرهنگی، به این سؤال پاسخ داده شود که آیا مهندسی فرهنگ امکان پذیر است؟ منظور از مهندسی فرهنگ چیست و الزامات آن کدام است؟
رسالت و نقش دانشگاه اسلامی در تمدن سازی و تولید علم دینی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل نقش و جایگاه دانشگاههای ایران در تولید علوم و فنون درونزا و بومی می پردازد. لذا ابتدا تاریخچه ای از تحولات تاریخی مراکز آموزش عالی و کارکرد آنها را در دهه های اخیر ذکر کرده، سپس به سیر تحولی آن در جهت منطبق نمودن دانشگاهها با شرایط و زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران از جمله: تحولات ساختاری بعد از انقلاب اسلامی، بحث ستاد انقلاب فرهنگی، قوانین توسعه و چشم انداز بیست ساله که همه به نوعی الزاماتی برای دانشگاهها جهت منطبق نمودن رسالت، کارکرد و ساختار خود با نیازهای جامعه و ویژگی های فرهنگی وارزشی جامعه ایرانی محسوب می شوند می پردازد. در پایان نیز نموداری سیستمی از این مؤلفه ها و نتایج به دست می دهد.
نظام پژوهشی پیشرو (زادگی یا پروردگی)
حوزههای تخصصی:
طرح نظام پژوهشی پیش رو در جوامع جهان، به ویژه پس از سال 1970، رهیافتی جدید در علوم انسانی و علوم پایه تلقی گردید. یکی از معیارهای سنجش کشورها درباره میزان پیشرفت یا ایستابی، داشتن نظام های تحقیقاتی بالنده و نظریات نوین و محصولات علمی است. مقوله زایش یا پردازش، از قدمت تاریخی پیش از میلاد مسیح برخوردار است؛ ولیکن در دهه های اخیر، شتاب بیش تری یافته است که از علل اساسی آن، ابراز وجود کشورها و ترقی خواهی ملت ها و پیدایش جامعه اطلاعاتی است. در این مقاله سعی شده، با محوریت مقوله زادگی و پروردگی، به بستر اصلی این مساله، یعنی وجود یک نظام پژوهشی پیش رو و غیر مقلد صرف پرداخته شود و ضرورت تحول و طراحی چنین نظامی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. در ضمن، در این مقاله به عوامل مختلف فرهنگی، زیربنایی، ساختاری و زمینه ای لازم نیز اشاره گردیده که با رویکرد بومی نگر، تمهیدات و راه کارهای عملی برای تسری نظام پاینده و بالنده مطرح شده است. تمهیدات اساسی و خاستگاه های سه گانه فکری ناظر بر این مدعا نیز عرضه شده و در نهایت، راه کارهایی نیز پس از استنتاج از بحث ارایه گردیده است.
تحلیلی تاریخی بر وحدت حوزه و دانشگاه
حوزههای تخصصی:
سالهای متمادی است که در ایران علمای دینی در پیوند با نهاد دین و تعلیم و تربیت تاثیر عمده ای در فرهنگی و اجتماعی کردن نسل جدید دارند. مراکز آموزشی ایران در گذشته دور، که طبعا ًعلمای اسلام در آن بودند، علاوه بر علم ادیان، علم ابدان را هم آموزش می دادند و حکیمان چند بعدی تربیت می کردند. بعداً ٌروشنفکران و برخی حاکمان به تاسیس دانشگاه دست زدند. اما روشهای اعمال شده در دانشگاهها کم و بیش موجب برخی موضع گیری ها شد؛ یعنی دانشگاه به جای آنکه به بررسی بپردازد، به نفع این یا آن نظریه موضع می گرفت و چنین شد که فاصله دانشگاه و حوزه بسیار زیاد شد. متاسفانه در این بین عده ای از غربزدگان و ایادی خودباخته به مظاهر تمدن غرب نیز از گسترش دانشگاهها به عنوان وسیله ای در راستای اهداف شوم خود و استکبار غرب استفاده کردند. مقاله حاضر تلاشی علمی است در پاسخ به این سؤال که چرا در تاریخ صد ساله اخیر ایران ارتباط بین دو قشر روحانی و روشنفکر آن گونه که باید و شاید دوستانه نبوده و حتی در بیشتر موارد بین آن دو رقابتی ستیزه جویانه و ویرانگر حاکم بوده است. هدف این مقاله، یافتن دلایل جدایی حوزه و دانشگاه به ویژه از اوایل دوران مشروطه تاکنون و بیان نظرات اندیشمندان بزرگ معاصر در این زمینه است. لذا پس از ارائه مختصری از سوابق آموزش حوزوی و دانشگاهی در ایران و جهان، به بررسی تاریخچه، وضعیتها، مشکلها و راهکارهای موجود در تحقق وحدت حوزه و دانشگاه در ایران از دیدگاه امام خمینی (ره)، شهید مطهری، دکتر شریعتی، آل احمد و سایر صاحب نظران و اندیشمندان مهم در این زمینه پرداخته می شود و در انتها به نتیجه گیری و ارائه پیشنهادهایی در شرایط موجود کشور پرداخته می شود.
دوپینگ ژنتیکی و ملاحضات اخلاقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود تلاش های فراوان صورت گرفته از سوی مجامع بین المللی و کمیته جهانی مبارزه با دوپینگ (WADA) در زمینه مبارزه با دوپینگ، با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی علوم مختلف به ویژه پزشکی به فناوری های نوین و کشف راه ها و روش های مختلف درمانی، گفته شده است که رده جدیدی از دوپینگ با نام« دوپینگ ژنی» در جوامع ورزشی، شیوع پیدا کرده است که مباحث اخلاقی جدیدی را برای ورزش، مسابقات ورزشی و مجامع ضددوپینگ به وجود آورده است. با کامل شدن پروژه ژنوم انسانی و کشف تعداد زیادی از ژنها، زمینه درمان بسیاری از بیماری های بی درمان با استفاده از فناوری ژن درمانی به وجود آمده است ولی در کنار پیشرفت های صورت گرفته، چالش های اخلاقی متعددی نیز پیدا شده است که از آن جمله می توان تولید نوزادان تغییر یافته ژنتیکی، تغییر ژنتیکی ورزشکاران و دوپینگ ژنی را نام برد که هر کدام از این موارد جدال اخلاقی زیادی را در پی داشته اند.
روش کار: در این مقاله مروری ما در ابتدا کلیه مقالات و منابع مرتبط را در پایگاه اینترنتی Google و خزانه های اطلاعاتی Pubmed ،Science Direct و Ovid با کلمات کلیدی"" Gene Doping"" و Ethical Consideration"" و""Ethics and athletic Manipulation "" جستجو کردیم. سپس کلیه مقالات در دو دسته متون کامل و چکیده و بر اساس میزان ارتباط و تازگی طبقه بندی شدند و مورد بررسی قرار گرفتند.
نتیجه گیری :دوپینگ ژنی طبق تعریف کمیته جهانی ضد دوپینگ عبارتست از »استفاده غیر درمانی از سلولها، ژنها، اجزای ژنتیکی، یا تعدیل بیان ژنی که از طریق آن ها ظرفیت ورزشکاران برای اجرای ورزشی افزایش یابد». امروزه مشخص شده است که ژن های متعددی با اجرای ورزشی، مرتبط هستند (حدود 90 ژن) که با توجه به گستره ورزش و علاقه روزافزون جهانی به آن، استفاده از این ژن ها به منظور دوپینگ ژنی دور از انتظار نیست. البته از فناوری ژنی می توان بهره های ارزشمندی نیز برد، مثلاً برای درمان آسیب های ورزشی شدید که می تواند باعث کناره گیری ورزشکار از صحنه ورزش شود .در مجموع ملاحظات و سؤالات اخلاقی متعددی پیش روی مجامع ورزشی است که در این مقاله سعی می شود به آن ها پاسخ داده شود. برخی از این سؤالات اخلاقی عبارتند از:
•آیا باید دستکاری ژنی در ورزشکاران مطلقاً ممنوع شود؟
•آیا باید استفاده از آن در ورزشکاران فقط برای بهبود از جراحت یا بیماری های خاص، مجاز باشد؟
•آیا با در نظر گرفتن کشف و تشخیص بسیار مشکل دوپینگ ژنی٬ در آینده ماهیت و حقیقت ورزش زیر سؤال می رود؟
•آیا باید ورزشکاران تغییر یافته از نظر ژنتیکی را از شرکت در رقابت های ورزشی محروم کرد یا برای آنها مسابقاتی جداگانه ترتیب داد؟
البته این ها سؤالاتی هستند که تا به حال پاسخ روشنی برای آنها ارائه نشده و چالش های پیش روی جهان ورزش می باشد و کمیته های اخلاقی مربوطه می بایست در پی یافتن پاسخی برای آنها باشند.
روش شناسی هابرماس؛ الگویی برای علوم انتقادی
حوزههای تخصصی:
این مقاله شرحی است بر روش شناسی یورگن هابرماس. در این مقاله چگونگی گذر وی از اثبات گرایی و عقل گرایی انتقادی کارل پوپر بررسی خواهد شد. هم چنین تلاش هابرماس برای ارایه عقلانیتی عام و جامع از طریق توصیف علایق سه گانه بشری و ارتباط این علایق با سه نوع دانش، یعنی علوم طبیعی، علوم تاریخی - هرمنوتیکی و علوم انتقادی، تبیین خواهد شد و در پایان، چگونگی بهره گیری هابرماس از هرمنوتیک گادامر و روانکاوی فروید برای پی ریزی این علوم و ترسیم وظایف و مرز هر یک شرح داده می شود.