فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرهنگ قلب اقتصاد دانش بنیان در رشد و توسعه اقتصادی
حوزههای تخصصی:
بررسی و اولویت بندی مصادیق اسراف
حوزههای تخصصی:
ایرانِ اسلامی: بانیِ موضوع و انگارة جدید در جامعه شناسی و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ایران اسلامی»، به معنیِ خاصی که در این مقاله لحاظ شده است، می تواند بانی تحول در جامعه شناسی از «حیث موضوعی» و در علوم انسانی از «حیث معرفتی» باشد. تحولِ موضوعی در جامعه شناسی، ناظر به حوزه هایی نظیر جامعه شناسی انقلاب، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی توسعه، جامعه شناسی سیاسی و مسائل و آسیب های اجتماعی است. اما تحولِ معرفتی در علوم انسانی به موضع و راه حلی برمی گردد که در قبال معضلِ «بی طرفی در معرفت» اتخاذ خواهد کرد و همچنین به راهکار فرازآمدن بر «انگارة غالب» به طوری که خود دچار محدودیت های انگاره ای نگردد. این تحول همچنین از «غایاتِ» احتمالاً متفاوتی که برای کسب معرفت دارد و از جهت گیری های معرفتیِ نهفته در «ذخایر اندیشه ایِ» مسلمانان تأثیر خواهد پذیرفت.
آموزش مهارت های تفکر انتقادی: رویکردی بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرورش مهارت های تفکر، به خصوص مهارت های تفکر انتقادی از دوران باستان مورد توجه حوزه های معرفت بوده است. پیچیده و چندبعدی شدن مسایل امروز جامعه بشری، بر اهمیت پرورش تفکر انتقادی به عنوان محور تمرکز دوره های میان رشته ای افزوده است. در این مقاله با رویکردی میان رشته ای به آموزش تفکر انتقادی توجه شده است؛ از این منظر، این مقاله به موضوعات ذیل می پردازد: آموزش چگونه اندیشیدن دربارة اصول منطقی هر موضوع، آموزش اندیشه های کلیدی تفکر، اهمیت اندیشه ها در تبدیل شدن افراد به متفکری انتقادی، آموزش تفکر در یک حوزه خاص، دریافت اندیشه ها و منطق یک متن، اهمیت پرسشگری در آموزش تفکر انتقادی و دیدن موضوعات از منظرهای متفاوت و متضاد. در پایان، الگویی اقتباسی برای آموزش مهارت های تفکر انتقادی از منظر رویکردی انتقادی معرفی شده است.
محاسبه نابرابری جنسیتی سرمایه انسانی در ایران و سایر مناطق جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۱۹
27 - 51
حوزههای تخصصی:
سرمایه انسانی، دارای آثار اقتصادی و غیراقتصادی فراوانی است که رشد و توسعه کشورهای جهان، بویژه کشورهای درحال توسعه را تسریع می بخشد. آثار غیربازاری سرمایه انسانی که عمدتاً از آموزش زنان نشأت می گیرد، تأثیر بسزایی در پیشبرد فرایند توسعه اقتصادی کشورها داشته است، و این در حالی است که نابرابری در سرمایه انسانی می تواند فرایند توسعه را کند نماید؛ بر این اساس، هدف از تدوین این مقاله، تعیین نابرابری سرمایه انسانی برای زنان و مردان در مناطق مختلف جهان طی سال های 1960 تا 2005 میلادی و مقایسه آن با کشور ایران است. در این مقاله ابتدا آثار غیر بازاری سرمایه انسانی مورد توجه قرار گرفته و سپس با استفاده از روش های آماری- ریاضی به محاسبه ضریب جینی سرمایه انسانی که نابرابری سرمایه انسانی را در زنان و مردان نشان می دهد، پرداخته شده است. نتایج کلی حاکی از آن است که نابرابری سرمایه انسانی در زنان و مردان طی سال های مورد مطالعه، به جز در کشورهای پیشرفته، همواره درحال کاهش بوده و این ضریب در زنان همواره از مردان بیشتر بوده است. نتیجه قابل توجه دیگر اینکه در سه دهه اخیر با افزایش سرمایه گذاری برای کاهش نرخ بی سوادی و همچنین گسترده شدن دانشگاه ها در ایران، از نابرابری سرمایه انسانی، بویژه در زنان، به طور چشمگیری کاسته شده است.
تدوین الگوی فرهنگ اسلامی سازمانی
حوزههای تخصصی:
فرهنگ اسلامی سازمانی، الگویی مشترک و نسبتاً پایدار از ارزشها، باورها و اعتقادات اساسی در یک سازمان است و انجام هرگونه تغییر و تحول بنیادی در سازمان تنها از طریق شناخت فرهنگ سازمان و ارزشهای درون یک جامعه امکانپذیر است. هدف ازتبیین فرهنگ اسلامی ـ سازمانی شناساندن آن به افراد سازمان و ایجاد راهکارهای مناسب برای حل مشکلات درون و برون سازمان و رسیدن به یک الگوی جهانی در رابطه با مدیریت استراتژیک منابع انسانی است. در این مقاله به مفهوم شناسی فرهنگ سازمانی و فرهنگ اسلامی سازمانی و ابعاد اندازهگیری آنکه سازمان را در رسیدن به هدف غایی خود، که در کشور اسلامی براساس ارزشهای اسلامی نهادینه شده است، پرداخته و آن مفهومی از فرهنگ اسلامی سازمانی را که از آموزه های دینی میتوان کسب نمود، که سازمانها در پی تثبیت آن هستند و در قالب مکتوب و نانوشته به دنبال آن هستند، سعی شده الگوی مناسب با آن ترسیم شود. محقق بهمنظور تدوین الگوی فرهنگ اسلامی سازمانی از طریق مطالعات توصیفی و اکتشافی خود، به جمع آوری اطلاعات پرداخته و در نهایت با شناسایی متغیرهای مهم و اصلی، الگویی ارائه کرده که در آن چهار نوع فرهنگ اخلاق کاری، رسالت محور، مشارکتی و کارآفرینی دانشمحور همراه با شاخصهای آن نشان داده شده است.
بررسی و تحلیل نقش فرهنگ در توسعه مناطق روستایی با رویکردهای توسعه پایدار
حوزههای تخصصی:
ژاک دریدا و سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو در تلاش است تا با بررسی سه دوره گفتمانی مدرنیته در مغرب زمین روند رو به انحطاط نظریه پردازی را روشن نماید. در این ارتباط، به موج گفتمانی عقلانیت خواهی غرب اشاره خواهد شد، عقلانیتی که ادعا داشت که چراغی از روشنایی فروزان خواهد ساخت که دایره هستی برای همیشه از تاریکی و تاریک اندیشی رهایی یابد. سر برکشیدن گفتمان ارزش گرای مارکسیستی در موج دوم مدرنیته از یک سو ظرفیتی فکری در برابر یکه تازی های عقلانیت شناختی بود و از سوی دیگر با گستره گفتمانی خود حاشیه سازی موج اول را در سر می پروراند. حقیقتاً گفتمان موج دوم ارزش گرا به حساب می آمد، گفتمانی که موجب شد تا با ارائه دستگاه های فکری و متنوع خود سطح نظریه پردازی های لیبرال نیز نسبت به گذشته کلاسیک خود ارتقاء یابد. تقابل های دو موج مدرنیته بخصوص آبشخور واحد آن دو از روش شناسی اثباتی مورد توجه جدی است.
تا آنجا که بحث به روش شناسی واحد دو موج لیبرال و ارزش گرایی مارکسیستی مربوط می شود،روش شناسی پسا تجدد بر نقد بنیادین روش اثباتی برکشیده شده است. ورود به موج سوم مدرنیته آن هم از گذر فلسفه دریدایی روشنگر این حقیقت است که علی رغم اینکه دریدا کلان روایت متافیزیک حضور غرب را شالوده شکنی کرده است لیکن پیامدهای نظری فلسفة او راه را برای روایت های متنوع می گشاید که به شکل خاصی امکان فعل اخلاقی را در روزگار پسامدرن منتفی می نماید. او با گره زدن فلسفه، زبان شناسی و تا حدودی روان شناسی فضای فکری جهان را برای مطالعات بین رشته ای همانند تجزیه و تحلیل گفتمان و تجزیه و تحلیل روانی گشوده است. فهم این دستاوردهای بشری از دو جهت اهمیت دارند: اول اینکه این مطالعات یک دوره کامل اندیشه و فلسفه سیاسی غرب است و دوم اینکه افول اندیشة سیاسی غرب به وضوح خود را در پردازش های نظری متفکران موج سوم نشان می دهد. در جمع، پرداختن به سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب باید بتواند بسترها را برای پیگیری روندهای بومی فلسفه اسلامی باز نماید. از یک نقطه نظر عمده این مهم می تواند از دریچة فهم بحران در ساحت اخلاقی تمدن غرب انجام شود.
تحلیلی بر محرک کنش با رویکرد مقایسه ای بین دیدگاه های جامعه شناسان غربی و اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امروزه طرح گسترده مباحثی چون بومی سازی و اسلامی سازی دانش، ضرورت استخراج و تبیین دیدگاه اسلام دربارة مسائل اساسی علوم انسانی از جمله جامعه شناسی را بیش از پیش نمایان ساخته است. اما درتبیین علوم انسانی اسلامی، دو شیوه هست: اول نفی مطلق دستاوردهای کنونی و پایه ریزی پارادایم جدید علمی؛ دوم استفاده از علوم موجود وپالایش و تکمیل آن با بهره گیری از آموزه های اسلام.
این مقاله، با روش اسنادی بر مبنای رهیافت دوم و با رویکرد مقایسه ای که از روش های اصلی تحقیقات در علوم اجتماعی است، مفهوم کنش را در آرای اندیشوران شاخص غربی بررسی، و نظر قرآن و روایات را در این باره شرح داده، به مقایسه تطبیقی آنها پرداخته است. اسلام برخلاف اغلب نظریات غربی، که به نوعی تحلیل دو متغیره و یک بعدی در این خصوص پرداخته اند، با تحلیل همه جانبه از موضوع کنش، به ابعاد روانی، جسمی، طبیعی و اجتماعی در صدور کنش اشاره نموده و پنج رکن اصلی کنش را کنشگر، آزادی، فرصت، امکانات و انگیزه (نیت) دانسته است
بررسی رابطة انسان شناسی و روش شناسی در پارادایم های اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درپی بررسی مبانی انسان شناختی و روش شناختی دو پارادایم اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی بوده، مبانی انسان شناسی و روش شناسی هریک از پارادایم های اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی را بررسی و نقد می کند؛ سپس به تأثیر و تأثر این دو مؤلفه بر همدیگر در هریک از پارادایم ها خواهد پرداخت.
روش استفاده شده در این نوشتار استدلالی ـ برهانی است و هدف از ارائة آن بیان این مطلب است که مؤلفه های هر پارادایم در یک منظومة معرفتی با هم ربط منطقی دارند و پذیرش هر مؤلفه به طور ضمنی، پذیرش دیگر مؤلفه ها را نیز در بر خواهد داشت. پارادایم اثبات گرایی ازآنجاکه نگرشی مکانیکی به انسان دارد، در مبانی روشی خود از علوم طبیعی الگوبرداری می کند؛ به همین دلیل، به نوعی روش توصیفی فارغ از ارزش به مثابة روشی معتبر روی می آورد و روش کمّی را به منزلة راهی برای کسب اطلاعات کافی می داند. پارادایم رئالیسم انتقادی ازآنجاکه انسان را دارای ماهیت اجتماعی می داند، در روش خود پیش فرض های مورد توافق افراد در کنش ارتباطی را یکی از ارکان قضاوت روشی می داند و چون دغدغة رئالیستی نیز دارد، کفایت عملی را نیز از دیگر ارکان قضاوت روشی خود می شمرد. برای جمع آوری اطلاعات قایل به ترکیب روش کیفی و کمّی است و هیچ یک را به تنهایی کافی نمی داند.
دانشجو-طلبه ها و مؤسّسات پژوهشی حوزه؛ نمونه ای پربار و موفق برای فعالیت های میان رشته ای بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه های علمیه پس از انقلاب اسلامی با پرسش های بسیاری که ارتباطی دوسویه با اسلام و جهان مدرن داشت مواجه شدند و برای پاسخ به این پرسش ها چاره ای جز به کار گرفتن روش های میان رشته ای نبود. البته حوزه ها عمدتاً ناخودآگاهانه به عرصه میان رشته ای کشیده شدند و فعالیت های آنان منعکس کننده روش های مدوّن برای این دست از فعالیت ها نیست. دو مسیر ارتباطی حوزه با دانش مدرن یعنی دانشجو-طلبه ها و مؤسسات تحقیقاتی حوزوی که هم سَری در سنت و هم سَری در مدرنیته داشته اند در این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. در نهایت نتیجه گیری می شود که حوزه در برخی فعالیت های میان رشته ای موفق بوده و در برخی دیگر چندان کامیاب نبوده است. البته برای پاسخگویی به نیازهای جامعه اسلامی راهی جز بسط و توسعه فعالیت های میان رشته ای و بهینه سازی روش های به کار گرفته شده و رفع موانع موجود وجود ندارد.
تحلیل محتوای کیفی قیاسی و بهره گیری از آموزه های اسلامی در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی عوامل مؤثّر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان (مطالعه موردی دانشگاه علوم و فنون مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۰
117 - 140
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی عوامل مؤثّر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم و فنون مازندران می پردازد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. نتایج حاکی است که بین متغیرهای رتبه آزمون سراسری، فضای علمی موجود در دانشگاه، سهمیه ورود به دانشگاه، علاقه به رشته تحصیلی، معدل پیش دانشگاهی، وضعیت والدین، شاغل بودن و تجربه عاطفی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین متغیرهای فضای علمی، علاقه به رشته تحصیلی و معدل پیش دانشگاهی تأثیر مستقیمی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارند؛ به علاوه بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته صنایع با رشته کامپیوتر، پیشرفت تحصیلی ورودی 87 با پیشرفت تحصیلی ورودی 89 تفاوت معنی داری وجود دارد. مشاهده شد دانشجویان دختر در مقایسه با پسران، عملکرد تحصیلی بهتری دارند و اینکه بین میانگین متغیرهای رتبه آزمون سراسری، شاغل بودن، فضای علمی، سهمیه، علاقه، تجربه عاطفی و معدل پیش دانشگاهی دانشجویان ممتاز و مشروط تفاوت معنی داری وجود دارد.
اولویت بندی استراتژی های آموزشی دانشگاه علم و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۷
97 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله آن است که برتری روش های نرم تحقیق در عملیات را در مقابل روش های اولویت بندی سختی چون MADM اثبات نماید. لازم به ذکر است که در روش SCA این راهبردها طی چهار مرحله Shaping, Designing, Comparing and Choosing اولویت بندی می شود. لذا در این مقاله با احترام به روش های رتبه بندی کمی چون MADM به معرفی روش رتبه بندی کیفی و نسبتاً جدیدی چون SCA پرداخته شده است و به عنوان مورد مطالعاتی، اهداف و استراتژی های یک محیط آموزشی - دانشگاه علم و فرهنگ- اولویت بندی شده است.
در پایان نتایج حاصله به نحوی رضایت بخش فضای مساله را برای این رتبه بندی روشن و شفاف نمود به طوری که با پیمایش تک به تک سطور جدول نهایی بتوان علاوه بر درک سازگاری بین گزینه ها، اولویت زمانی آنها را نیز برداشت نمود. یعنی به کمک روش SCA کلیه استراتژی های آموزشی این دانشگاه در تقابل با یکدیگر قرار گرفته و در نهایت گزینه ای اولویت بالاتری دارد که سازگاری بیشتری با سایر گزینه ها داشته باش
تحلیل و رتبه بندی عوامل موثر بر بهبود کیفیت آموزشی (مطالعه موردی: دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت آموزشی و پژوهشی از جمله دغدغه های اصلی نظام های آموزش عالی در اغلب کشورهای جهان است. بررسی ها نشان می دهد به رغم نقشی که دانشگاه ها در توسعه منابع انسانی داشته و دارند و همواره کوشش بر این بوده است که دانشجویان را تربیت کنند که بتوانند مشکلات جامعه را حل کنند، موضوع آموزش هنوز دچار کمبود ها و نارسایی های فراوانی بوده است. دانشگاه ها به عنوان سازمان هایی که نقش اساسی در رشد و توسعه علمی، فرهنگی و تربیت نیروی انسانی متخصص دارند باید هم گام با تحولات علمی، آموزشی و متناسب با نیاز ها و مقیاس های ملی و جهانی، فرایند کیفیت آموزشی خود را به طور مستمر بهبود بخشند. در این پژوهش به بررسی برخی از عوامل موثر بر بهبود کیفیت آموزشی پرداخته شده است. این عوامل شامل حمایت از دانشجویان و اساتید، اعضای هیئت علمی، خدمات اداری، خدمات کتابخانه ای، تهیه برنامه آموزشی و مکان، زیرساخت ها و امکانات هستند. برای رتبه بندی عوامل موثر بر اجرای بهبود کیفیت آموزشی با استفاده از رویکرد AHP گروهی از نظرات 130 نفر از اساتید و دانشجویان دانشگاه اصفهان استفاده شده است.با توجه به اطلاعات بدست آمده و تجزیه وتحلیل آنها با استفاده از نرم افزار expert choice تهیه برنامه آموزشی با وزن 0.338 دارای بیشترین تاثیر بر بهبود کیفیت آموزشی است و بعد از آن اعضای هیئت علمی با وزن0.246، حمایت از دانشجویان و اساتید با وزن0.122، مکان، زیرساخت ها و امکانات با وزن 0.103، خدمات کتابخانه ای با وزن 0.102، و خدمات اداری با وزن 0.089در اولویت های بعدی می باشند.
بررسی ارتباط بین متغیرهای پیش زمینه ای و عملکرد آموزشی دانشجویان (مطالعه موردی: دانشجویان کارشناسی ارشد رشته حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۷
165 - 181
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین متغیرهای پیش زمینه ای و عملکرد آموزشی دانشجویان می باشد. این پژوهش یک مطالعه میدانی است که جامعه آماری آن کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته حسابداری می باشد و نمونه مورد بررسی 134 نفر دانشجویی هستند که حداقل یک ترم از تحصیل آنها گذشته است. داده های لازم جهت دستیابی به اهداف تحقیق از طریق پرسش نامه استاندارد در تحقیقات بین المللی جمع آوری گردیده است. نتایج به دست آمده از پژوهش حاکی از این است که عملکرد آموزشی دانشجویان با بومی بودن، وضعیت اسکان و شاغل بودن دانشجو مرتبط است؛ همچنین متغیرهای انگیزه فرد در ورود به دانشگاه، تأثیر و نفوذ دوستان و اعضای خانواده در انتخاب رشته و دانشگاه، رشته تحصیلی در مقطع قبلی، انگیزه های فردی جهت ادامه تحصیل در مقطع بالاتر و انتظارات فرد از نتایج تحصیل با عملکرد آموزشی وی رابطه معنی داری دارند؛ بر مبنای یافته های حاصل از بررسی نمونه آماری تحقیق پیشنهاداتی کاربردی نیز برای جامعه آماری تحقیق حاضر و نیز برای تحقیقات آتی ارائه گردیده است.
مطالعه تطبیقی گفتمان توسعه در گفتمان تجددگرا و اعتدال گرا با تأکید بر دیدگاه استاد مرتضی مطهری
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر و به ویژه در چند دهه گذشته گفتمان توسعه، به یکی از گفتمان های مهم در عرصة علوم انسانی تبدیل شده است. جهت گیری ها نسبت به گفتمان توسعه تابعی از فهم های متفاوت از این گفتمان بوده است. مهمترین محور بحث در این گفتمان نوع رابطه سنت و مدرنیته می باشد. پاسخ جامعه روشنفکری ایران به این پرسش را می توان حداقل در سه گفتمان سنت گریزی (تجددگرا)، سنت گرایی (نفی کامل نوگرایی) و احیاءگرایی دینی دنبال کرد. هر کدام از گفتمان ها طیف متعددی از اندیشه ها را در بر می گیرد. با توجه به هدف مقاله حاضر، گفتمان اصلاح گرایی دینی نیز دربرگیرنده طیف متعددی از رویکردها و بنیان های نظری است. احیاءگرایی دینی سید جمال با مطهری و شریعتی و غیره با وجود اشتراکات زیاد، دارای تفاوت های روشنی نیز هست. در مقاله حاضر با تأکید بر مبانی اندیشه ای و کلامی استاد مطهری با عنوان « گفتمان اعتدال گرا» به تفاوت های اساسی آن با گفتمان تجددگرا پرداخته شده است. هدف از آن، ارائه تصویری از توسعه در دو گفتمان مذکور است. پیش فرض اصلی مقاله حاضر این است که هستی شناسی و انسان شناسی گفتمان های مختلف، تلقی های معناشناختی مختلفی از مفهوم و الگوی توسعه پیش رو می گذارد و هر کدام از گفتمان ها تلاش می کنند بر سر معنادهی دال مرکزی توسعه و برخی از عناصر شناور مهم آن از جمله معرفت، آزادی و عدالت اجتماعی با هم به منازعه و رقابت بپردازند و با قرار دادن معنای این عناصر در مفصل بندی خود به آن استغنای معنایی ببخشند.