فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴
133 - 148
حوزههای تخصصی:
روحیه و خودکارآمدی از مفاهیم مهم در حوزه مدیریت محسوب می شوند . هدف اصلی این پژوهش ، بررسی وضعیت روحیه مدرسا ن مراکز تربیت معلم و رابطه آ نان با خودکارآمدی است. برای این منظور، ۵۵ نفر از مدرسان مراکز تربیت معلم شهر تهران از طریق نمونه گیری طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند . روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است و ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه است: پرسشنامه روحیه (محقق ساخت) دارای قابلیت اعتماد85/۰ و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (شرر) و همکاران(1982) با قابلیت اعتماد 86/0 است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، آزمونt گروه های مستقل، همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یکراهه استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان روحیه مدرسان در حد متوسط بوده و بالاترین و پایین ترین میانگین به ترتیب مربوط به مؤلفه های (رضایت از تعامل و روابط با همکاران) و (رضایت از حقوق و مزایا) بوده است؛ همچنین بین روحیه مدرسان مراکز تربیت معلم و خودکارآمدی آنان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد . بین میانگین روحیهمدرسان مرد و زن تفاوت مشاهده نشده است و اینکه براساس تحلیل نتایج واریانس یکراهه تفاوتی بین میانگین روحیه مدرسان براساس میزان سابقه خدمت و مدرک تحصیلی آنان مشاهده نشده است .
نیازسنجی آموزشی دانشجویان در اندیشه اسلامی یک (مورد مطالعه: دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف محققان در این پژوهش، بررسی نیاز آموزشی دانشجویان دانشگاه اصفهان در درس اندیشه اسلامی یک بوده است. روش: این پژوهش به روش کمّی و به صورت پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه در میان 376 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان انجام شده است. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری کوکران مشخص شد. سنجه های نیازسنجی از ضریب پایایی خوبی(93/0) برخوردار بودند. یافته ها: دانشجویان در درس اندیشه اسلامی یک در موضوعات عدالت و حکمت الهی و فلسفه آفرینش، احساس نیاز بیشتری دارند. اولویتهای دختران و پسران و اولویت دانشجویان دانشکده های مختلف در سرفصلهای این درس متفاوت است. بین برخی از موضوعات با جنسیت و دانشکده محل تحصیل دانشجویان رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: به منظور جذابیت و اثربخشی درس اندیشه اسلامی یک، در تدوین طرح درس و تهیه محتوای آموزشی توجه به جنسیت و دانشکده دانشجویان ضروری است. پیشنهادهایی کاربردی نیز ارائه شده است.
از سواد رسانه ای تا تحول نگرش: راهبردی عملی برای دانشجویان گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به گسترش فنّاوری های نوین و رسانه های اجتماعی و آغاز عصر هوشمند، تقویت حیطه نگرشی دانشجویان به عنوان نیروی انسانی متعهد و متخصص برای نقش آفرینی در تمدن سازی انقلاب اسلامی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. یکی از ابزارهای کاربردی برای تقویت حیطه نگرشی دانشجویانی در تراز انقلاب، کاربست صحیح از ظرفیت، ابعاد و مدلهای سواد رسانه ای است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تبیین سواد رسانه ای به عنوان بستر و راهبرد عملی مناسب برای تحوّل و تعمیق حیطه نگرش(عاطفی) دانشجویان بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بود. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از جنبه ماهیتِ داده، از نوع کیفی و به صورت تحلیل و بررسی متنی است. برای جمع آوری داده ها از روش اسنادکاوی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شامل کتب، مقالات معتبر و اسناد علمی مرتبط با موضوع پژوهش است. نمونه گیری از طریق مقالات معتبر، اسناد علمی و کتب در دسترس انتخاب شده و به وسیله ابزار فیش برداری، داده ها گردآوری شدند. جمع آوری داده بر اساس مقالات مرتبط، با توجه به واژگان کلیدی، از پنج پایگاه داده خارجی و سه پایگاه داده داخلی استخراج و بهره برداری شد. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده در این پژوهش، بر اساس چهار مرحله توصیف، تحلیل، استنتاج و تبیین صورت پذیرفت. یافته ها: کانون توجه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی بر بحث آموزشی و علمی متمرکز بوده و توجه به سایر بخشها از قبیل موضوعات ملّی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کمتر است. همین عامل موجب عدم تقویت یکسان حیطه های دانشی، عاطفی و روانی حرکتی شده است. بنابر این، تعمیق و تحوّل حیطه نگرش دانشجویان در اثرگذاری مناسب بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در بستر سواد رسانه ای کاملاً مشهود بوده و یک ضرورت است. نتیجه گیری: آموزش سواد رسانه ای به عنوان بستری مناسب و راهبردی عملی می تواند حیطه نگرشی دانشجویان را ارتقا داده و دانشجویانی مؤثر، برای تحقق گام دوم انقلاب در عصر هوشمند تربیت کند.
تجلّی عدالت در سنّتهای الهی و اجتماعی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این تحقیق، تبیین جایگاه عدالت در سنّتهای الهیِ جاری در زندگی فردی و اجتماعی انسان بود. روش: روش تحقیق، بررسی جایگاه عدالت در نظام هستی و مطالعه آیاتی است که مبیّن سنّتهای عدالت محور الهی اند. یافته ها: در خدای کاملِ مطلق، هیچ نشانی از نقص و ظلم وجود ندارد و در نسبت او با جهان و انسان نیز اصل عدالت حاکم است. این مهم در قرآن به عنوان مبنای سنّتهای الهی و اجتماعی قرار می گیرد که آن سنّتها بیان کننده اصول کلی عادلانه حاکم بر رفتار فردی و اجتماعی انسان و نتایج عادلانه ناشی از آنهاست. در این زمینه، سنّتهایی چون: اختیار، برگشت بدی های انسان به خودش، پیروزی نهایی حق و نابودی باطل، وراثت زمین توسط بندگان صالح خدا، سنّت مجازات، مهلت دادن به گناهکاران، پیوند پیروزی و پیروی و نظایر آنها مورد توجه اند، که جریان همیشگی اصول ثابت الهی را نشان می دهند؛ مهم تر از آن اینکه، آنها بیان کننده عادلانه بودن جریان زندگی انسان اند. نتیجه گیری: جریان عادلانه حاکم بر کلّیت نظام هستی این پیام حکیمانه را برای ما دارد که خیرات و شرور جهان را با نگاه عاقلانه بررسی کنیم و ضمن اعتقاد به عدالت الهی نسبت به انسانها، مشکلات و مصائب آنها را به طور عقلانی فهمیده، از مواجهه با آنها نهراسیم.
تحلیلی اخلاقی از رابطه احساسی انسان و هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
19 - 30
حوزههای تخصصی:
تعاملات میان انسان و فناوری های تعاملی مبتنی بر هوش مصنوعی، به ویژه بات های اجتماعی، ویژگی های منحصربه فردی دارد که آن را از تعاملات انسان با انسان و سایر فناوری ها متمایز می کند. استفاده کاربران از بات های اجتماعی در جهان و به تبع آن در ایران رو به گسترش است که می تواند به شکل گیری پیوندهای احساسی میان کاربران و این ابزارهای هوشمند منجر شود. به دلیل ماهیت منحصربه فرد بات های اجتماعی و انتظاراتی که شرکت ها و تبلیغات در کاربران ایجاد می کنند، این فناوری ها می توانند موجب شوند کاربران به آنها نوعی عاملیت و احساسات نسبت دهند و پیوندهای عاطفی یک سویه ای را با آنها برقرار کنند. این پیوندها مسائل اخلاقی، اجتماعی و روان شناختی قابل توجهی را برای افراد و جوامع انسانی ایجاد می کند. این مقاله چالش های اخلاقی مرتبط با روابط انسان و بات های اجتماعی، از جمله نسبت دادن عاملیت و وابستگی عاطفی را بررسی می کند. علاوه بر این، سیاست ها و راه حل های احتمالی که برای کاهش این مشکلات پیشنهاد شده اند، مورد بررسی قرار می گیرند و بر راهبرد هایی تمرکز می شود که می توانند به نگرانی ها در مورد تأثیر این فناوری ها پاسخ دهند. با تحلیل انتقادی این چالش ها، این مطالعه به دنبال ارائه توصیه های سیاستی است که به پیامدهای استفاده از بات های اجتماعی در جامعه می پردازد. در نهایت، یافته ها نیاز به یک رویکرد متوازن را برجسته می کنند که هم مزایا و هم خطرات این فناوری ها را در نظر بگیرد و اطمینان حاصل کند که ادغام آن ها در زندگی روزمره با استانداردهای اخلاقی و ارزش های اجتماعی هم راستا است.
راهبردهای ارزش آفرینی در پژوهشهای علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال ارتباط بین فنّاوری نرم با تحقیقات علوم انسانی و به منظور ارزش آفرینی در پژوهشهای علوم انسانی اسلامی بود. روش: این پژوهش یک مطالعه کیفی و کمّی(آمیخته) است که به صورت توصیفی- تحلیلی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی انجام شده است. یافته ها: در مرحله اول برای گردآوری داده ها، از ابزار مصاحبه اکتشافی و نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شده است. در مرحله دوم، با استفاده از تکنیک SWOT ، راهبردهای مدیریتی به منظور ارزش آفرینی در پژوهشهای علوم انسانی ارائه شد. بدین منظور ابتدا نقاط قوّت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای پژوهشهای علوم انسانی شناسایی و توسط کارشناسان وزن دهی شدند. سپس ماتریس SWOT استخراج و راهبردهای مناسب ارائه شد. نتیجه گیری : چهار راهبرد اصلی شاملِ تحول در علوم انسانی و پژوهشهای علوم انسانی، کارآفرینی در پژوهشهای علوم انسانی، روشهای تحقیق در پژوهشهای علوم انسانی و راهبرد ساختاری در پژوهشهای علوم انسانی، در راستای ارزش آفرینی در پژوهشهای علوم انسانی ارائه شده است.
بررسی تناسب رشته تحصیلی و شغلی متقاضیان ورود به تحصیلات تکمیلی سال 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
45 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی میزان ارتباط رشته تحصیلی و شغلی دانش آموختگان شاغل در گروه های عمده آموزشی است. جامعه آماری شامل کلیه داوطلبان شرکت کننده در آزمون تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد) سال 1385 یعنی تعداد (397866) نفر بوده که در نهایت وضعیت ارتباط شغلی- تحصیلی (127670) نفر از 5 گروه عمده آموزشی مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات و داده های مورد نیاز از بایگانی سوابق موجود در دفتر خدمات ماشینی سازمان سنجش و از طریق اطلاعات مندرج در فرم تقاضانامه داوطلبان جمع آوری شد. بخش دیگر داده ها از طریق توزیع فرم نظرخواهی از کلیه داوطلبان شرکت کننده در آزمون کارشناسی ارشد سال 1385 و انتقال نتایج آن به پاسخنامه امتحانی داوطلبان گردآوری شده است.
نتایج نشان می دهد که میانگین میزان ارتباط شغلی- تحصیلی دانش آموختگان در گروه عمده آموزشی 69 درصد می باشد. در کلیه گروه های آموزشی میزان رابطه تحصیلی- شغلی دانش آموختگانی که میزان تحصیلات والدین آنها بسیار پایین (بی سواد) اعلام شده در رتبه اول و دانش آموختگانی که والدین آنها تحصیلات دانشگاهی دارند، در مرتبه دوم قرار دارند. در پنج گروه آموزشی عمده، رابطه شغلی- تحصیلی دانش آموختگانی که شغل والدین آنها عضو هیئت علمی و یا فرهنگی است در مرتبه اول و دانش آموختگانی که مادر آنها خانه دار است، در مرتبه دوم قرار دارند.
واکاوی فهم ادراک شده اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان پیرامون تدریس اثربخش در سیستم مدیریت آموزش (LMS) در دوران پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
91 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش فهم تجارب زیسته اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان پیرامون تدریس اثربخش در سامانه مدیریت آموزشی بود.روش پژوهش: پژوهش کیفی حاضر با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدف مند و مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با دوازده نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان فعال در سامانه مدیریت آموزشی در سال تحصیلی 401- 400 گردآوری شد. و بر اساس الگوی کلایزی تحلیل گردید. یافته ها: پس از استخراج و دسته بندی موضوعی، تدریس اثربخش در چهار مضمون اصلی و چهارده مضمون فرعی شناسایی شد. اصول تدریس اثربخش در مضمون اصول فناورانه شامل انتخاب راهبردهای تدریس فناور محور، طرح درس الکترونیکی، ارائه تکالیف متناسب و ارائه بازخورد در سامانه و اصول پداگوژیکی شامل تعامل استاد- دانشجو، مشارکت دانشجویان با یکدیگر، توجه به تفاوت های فردی و پژوهش محوری تدریس بود. موانع تدریس اثربخش در مضمون موانع فناورانه شامل ناکارآمدی برای برخی دروس، کمبود متخصص ICT، محدودیت دسترسی به اینترنت و فراهم نبودن زیرساخت ها و موانع پداگوژیگی شامل فقدان شایستگی های موردنیاز و اعتبار پایین نتایج ارزیابیها بود.نتیجه گیری: بستر تدریس اثربخش در سامانه مدیریت آموزشی فراهم نبوده و نیازمند رفع موانع مذکور، توجه به اصول بیان شده و ایجاد شایستگی های لازم آموزش برخط در مدرسان و دانشجومعلمان است.
طراحی نظام جامع تصمیم گیری و زمان بندی برنامه ریزی نوین آموزشی دانشگاه پیام نور با رویکرد الگوریتم زنبور عسل (مطالعه موردی: دانشگاه پیام نور مرکز لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۰ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۸
51 - 76
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، مدلی برای مسئله زمان بندی درس های دانشگاهی به صورت تک هدفه کرده که هدف تهیه جدول زمانی درس های دانشگاهی قابل قبول، با در نظر گرفتن مجموعه ای از محدودیت ها و ترجیح های استادان، دانشجویان و دانشگاه با توجه به فضای آموزشی است. در این مسائل، جدول زمانی محدودیت ها، به دودسته سخت و نرم که محدودیت های سخت باید برآورده شده و شدنی بودن جواب را تضمین کند و محدودیت های نرم که بیان کننده مطلوبیت و ترجیح های مسئله بوده و برای کیفیت بهتر جدول زمانی در نظر گرفته می شوند. با توجه به اینکه مسئله ای حل نشدنی با پیچیدگی محاسباتی در پیش روی است، برای حل مدل ها از الگوریتم های فرا ابتکاری، الگوریتم زنبور عسل استفاده شده است. برای افزایش سرعت برنامه جمعیت اولیه را به شکلی تولید کرده که تعداد زیادی از محدودیت های سخت اشباع شوند. برای آزمودن مدل ریاضی و برنامه مورد نظر از داده های دانشگاه پیام نور لامرد استفاده شده است. حل مدل با روش زنبور عسل از دو تابع مهم رقص برای فرار از بهینه محلی و بهبود کارایی مسئله و درنهایت رسیدن به یک جواب قابل قبول، بهره برداری می شود. نتایج نشان می دهد درنهایت دقت مدل ریاضی 94 درصد بوده و نسبت به وضعیت کلاسیک و عمومی شرایط بهتری دارد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سرآغاز دوران جدیدی برای فقه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: علم فقه در تاریخ بیش از 1400 ساله خود، مثل سایر علوم، با توجه به علل و عوامل زیادی فراز و نشیبهایی داشته و با عنایت به ویژگی های چندی، به دوران مختلفی تقسیم شده است. صاحب نظران در تعداد و چگونگی ادوار فقه هم رای نیستند و نویسندگان کمی تصریح کرده اند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دوران جدیدی برای فقه شروع شده است و حتی اینها نیز ویژگی های فقه در این دوره را(مثل سایر ادوار فقه) برنشمرده اند. هدف این مقاله اثبات شروع این دوره بود. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی به روش کتابخانه ای است. یافته ها: محقق ضمن اشاره ای گذرا به ادوار مختلف فقه از دیدگاه صاحب نظران این عرصه، دریافت که با توجه به ویژگی های ذیل، پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران سرآغاز دوران جدیدی برای فقه تشیّع محسوب می شود: 1. طرح مباحث بسیار زیاد جدید فقهی، به ویژه ولایت مطلقه فقیه؛ 2. ورود فقه به همه عرصه های اجرایی کشور؛ 3. ظهور فقیهان برجسته و در رأس همه امام خمینی(ره)؛ 4. تحولات همه جانبه کمّی و کیفی حوزه های علمیه و ورود فقه و فقها به دنیای مجازی و صدا و سیما؛ 5. ازدیاد تألیفات فقهی منتشره، به ویژه به صورت مجله و نرم افزار. نتیجه گیری: ثابت شد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دوران جدیدی برای فقه شروع شده است.
آزمون رابطه عوامل دین داری با کج روی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
107 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: دین به مجموعه ای از باورها، مناسک و قواعد اخلاقی از سوی خداوند، اطلاق می شود که با نهادینه شدن آن در خلقیات و کردار انسانی، نقش کنترلی و پیشگیرانه پیداکرده، منجر به کاهش بزهکاری و کج روی اجتماعی می شود. هدف اصلی این پژوهش، آزمون رابطه عوامل دینداری با کج روی اجتماعی بود. روش: روش تحقیق حاضر، فراتحلیل کمّی و جامعه آماری آن، 80 مورد است که بر حسب ملاک ورود و خروج، 48 مطالعه برای فراتحلیل در فاصله زمانی 1383 تا 1403 انتخاب شدند. از دیدگاه نظری دورکیم، هیرشی و استارک، برای تبیین این رابطه استفاده شده است. بعد از ورود داده ها(ضریب همبستگی، حجم نمونه و سال پژوهش) به cma2، نتایج آزمون آماری d کوهن و f فیشر نشان می دهد که با افزایش میزان دینداری از گرایش به کج روی اجتماعی کاسته می شود و مقدار ضریب اثر نهایی آن برابر با 0.451 است. یافته ها: بین عوامل دینداری، از جمله: مشارکت در مناسک دینی(0.389)، باورهای دینی خانواده(0.208)، سبک زندگی دینی(0.412) و دینداری دوستان(0.277) با کج روی اجتماعی، رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: دینداری، قوی ترین متغیّر در تبیین رفتارهای کج روانه محسوب می شود. با تقویت الگوهای دینداری به طور رسمی و غیر رسمی(خلق سرمایه اجتماعی مذهبی) از طریق منابر، مساجد، مؤسسات علمی و سازمانی و همچنین سازمانهای مردم نهاد دینی(سمن) در جامعه می توان میزان آسیب و مسائل اجتماعی(خودکشی، سرقت، سوءمصرف مواد، طلاق و غیره) را کاهش داد.
موانع همکاری دولت و ملت و تأثیر آن بر پایداری و تداوم انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : معرفی موانع موجود همکاری دولت و ملت و نحوه تأثیرگذاری آنها بر پایداری انقلاب اسلامی، هدف محقق از نگارس این مقاله بود. روش: تحقیق حاضر با الهام از رویکردهای آسیب شناسی، به تأثیر موانع همکاری دولت و ملت به عنوان بخشی از تهدیدات پیش روی انقلاب اسلامی پرداخته است. نتیجه مهم حاصل از این رویکرد، این است که آسیبها الزاماً جنبه عینی ندارند؛ بلکه می توانند به صورت ذهنی نیز وجود داشته باشند. در واقع؛ نوع نظام ادراکی موجود در اذهان است که معیّن می کند یک واقعه چگونه فهمیده شود و متناسب با آن، کنشهای اجتماعی صورت گیرد. یافته ها: غفلت و بی توجهی به موانع از سوی نخبگان حکومتی و صاحب نظران، موجب ناپایداری انقلاب اسلامی می شود. لذا لازم است راهکارهای مناسبی برای پیشگیری از موانع موجود ارائه شود. نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که هر یک از موانع داخلی و خارجی، موجب شکل گیری روحیه بی اعتمادی ملت به برخی از دولتمردان شده و زمینه ناپایداری انقلاب اسلامی را فراهم کرده است.
جایگاه اصول حاکمیت شرکتی در قانون تجارت ایران (بر اساس اصول سازمان همکاری اقتصادی و توسعه)
منبع:
مجلس و راهبرد سال هجدهم بهار ۱۳۹۰ شماره ۶۵
37 - 66
حوزههای تخصصی:
تحلیل حقوقی فریب الگوریتمی در عصر هوش مصنوعی: چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
71 - 88
حوزههای تخصصی:
پیشرفت سریع فناوری هوش مصنوعی در عصر حاضر، چالش های حقوقی نوظهوری را ایجاد کرده است. از مهم ترین این چالش ها، موضوع فریب هوش مصنوعی و به تبع آن تولید و انتشار اطلاعات نادرست است. این پدیده نه تنها یک پیامد جانبی تکامل فناوری محسوب می شود بلکه مبین تغییری بنیادین در پویایی انتشار اطلاعات و اعتماد در جامعه است. بدین جهت ضرورت پرداختن به این مسأله ازآن جهت است که فریب هوشمند می تواند تهدیدی جدی برای امنیت ملی، ثبات اجتماعی و حقوق شهروندی محسوب شود. به دنبال چنین ضرورتی، پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و مطالعه تطبیقی، به بررسی ابعاد فریب در هوش مصنوعی پرداخته است. این پژوهش، ضمن شناسایی چالش های حقوقی موجود؛ راهکارهای مناسب برای مواجهه با این پدیده را نیز مورد تحلیل قرار داده است. در این مسیر مطالعه در چهار محور اصلی با ورود به مبانی نظری و تبیین ماهیت فریب در هوش مصنوعی آغاز شده و سپس سازوکار گمراه سازی الگوریتمی مورد تحلیل ساختاری قرار گرفته است. در گام بعد، چالش های حقوقی در مواجهه با فریب هوشمند مورد توجه است و در نهایت نیز، راهکارهای حقوقی برای مقابله ارائه شده است. نتایج حاصل از این پژوهش آشکار می سازد که نظام های حقوقی - به ویژه آن هایی که بنیان های حقوقی ضعیف تری در حوزه هوش مصنوعی دارند - در مواجهه با پیچیدگی های نوظهور فریب الگوریتمی، با چالش ها و کاستی های جدی رو به رو هستند که عمدتاً از انطباق نا پذیری مناسب قوانین موجود با تحولات سریع فناوری نشأت می گیرد. در چنین شرایطی، مقابله مؤثر با چالش های فریب هوش مصنوعی نیازمند بهره برداری هوشمندانه از ظرفیت های حقوقی موجود و تفسیر پویا از قوانین عمومیِ قابل تسری، است. افزون بر این، ضرورت طراحی نظام تنظیم گری نوآورانه و انعطاف پذیر به همراه ایجاد چارچوب های قانونی متناسب با ماهیت پویای فناوری های نوین، بیش ازپیش احساس می شود.
حکمرانی و هوش مصنوعی: روایت علم سنجی از دو داستان در هم تنیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی، به عنوان یکی از فناوری های تحول آفرین، تأثیرات عمیقی بر جوامع و نظام های حکمرانی دارد و این تاثیر در دو حوزه اصلی «حکمرانی هوش مصنوعی» و «کاربرد هوش مصنوعی در حکمرانی» مورد مطالعه قرار می گیرد. این پژوهش با هدف بررسی پیوند دوسویه میان این دو مفهوم و تبیین شباهت ها، تفاوت ها و هم افزایی های میان آن ها، از تحلیل علم سنجی و ابزار Bibliometrix در محیط R استفاده کرده است. داده ها از پایگاه "وب آو ساینس" گردآوری و تحلیل شده اند تا روندهای موضوعی، خوشه های مفهومی و نقاط تمرکز کلیدی در هر دو محور شناسایی شوند. یافته ها نشان می دهد که اخلاق، حکمرانی داده و تنظیم گری مسئولانه، نقاط مشترک کلیدی میان این دو حوزه هستند. در محور حکمرانی هوش مصنوعی، بر چالش های نظارتی نظیر کاهش سوگیری های الگوریتمی، شفافیت و پاسخگویی تمرکز شده است، در حالی که محور کاربرد هوش مصنوعی در حکمرانی بر بهینه سازی خدمات عمومی، تصمیم گیری داده محور و تقویت شفافیت نظام های دولتی تأکید دارد. این پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی و حکمرانی پیوندهای عمیقی با یکدیگر دارند و مطالعه ارتباط آن ها می تواند دلالتهای سیاستی و پژوهشی قابل توجهی داشته باشد.
بررسی تأثیر انقلاب اسلامی در ارتقای آگاهی مردم از حقوق شهروندی و کرامت انسانی؛ مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به پایه گذاری جمهوری اسلامی ایران بر اساس موازین اسلامی و اینکه از اهداف اصلی آن احیای کرامت انسانی و احترام به حقوق شهروندی است؛ تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر انقلاب اسلامی در ارتقای آگاهی مردم از حقوق شهروندی و کرامت انسانی انجام شد. روش: در این تحقیق از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال تحصیلی 98-1397 است که 384 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته با روایی 83/0 و پایایی 87/0 است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی میانگین و انحراف معیار و آماره استنباطی تی تک نمونه ای با نرم افزار اس.پی.اس.اس.23 استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از آن است که انقلاب اسلامی در ارتقای آگاهی مردم از حقوق شهروندی و کرامت انسانی، نقش مثبت داشته است. نتیجه گیری: انقلاب اسلامی باعث ارتقای آگاهی شهروندان از حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود شده است. طبق نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود رسانه های ملی و محلی در معرفی حقوق شهروندی بر اساس مبانی انقلاب اسلامی بیشتر تلاش کنند.
نقش و جایگاه مصلحت در تحول فقه سیاسی شیعه با تأکید بر اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تبیین جایگاه مصلحت به خصوص در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) به عنوان راهکاری در خصوص رفع تزاحم احکام. روش: روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی است که با نگرش تحلیلی- تطبیقی به بررسی متون فقهی و حقوقی پرداخته است. یافته ها: گر چه در فقه امامیه از مصلحت به عنوان سندی برای استنباط حکم شرعی صحبتی به میان نیامده، ولی به عنوان یک شیوه مهم در تزاحم احکام، احکام حکومتی و ... در نظر گرفته شده است. از طرفی، مصلحت اندیشی ها در اندیشه سیاسی اسلام کاملاً در چارچوب موازین شرعی صورت می گیرد. وانگهی جایگاه مصلحت در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) به صورت ویژه کاملاً ملموس است. نتیجه گیری: باید اذعان داشت اهل تسنن مصلحت را به عنوان یکی از منابع دین تعریف کرده و برای مصلحت قالبهایی متنوع از جمله استطلاح، استحسان قیاس، سد ذرایع و فتح ذرایع بیان کرده اند. آنچه در فقه امامیه مورد انکار قرار گرفته، قطع عقل به مصلحت و مفسده قبل از حکم شرعی است. امری که مصلحت و حکومت را در اندیشه سیاسی اسلام به هم پیوند می زند جایگاه مصلحت از حیث سندیت نیست، بلکه جایگاه مصلحت از حیث امتثال امر است که به طور عمده خود را در قالب دو بحث تزاحم در اصول فقه و حکم حکومتی در فقه نشان می دهد.
نقش مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان در اثربخشی سازمانی ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۱
115 - 140
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش تغییرات محیطی، موضوعات مدیریت دانش، توانمندسازی و اثربخشی سازمانی از اهمیت خاصی برخوردار شده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان در اثربخشی سازمانی کارکنان سازمان ناجا انجام گرفته است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری شامل 310 هزار نفر از همه کارکنان سازمان ناجاست. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای است و برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شده است. بر این اساس 384 نفر در این پژوهش مشارکت کردند. ابزار اندازه گیری این پژوهش شامل سه پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش نیومن و کنراد با ضریب پایایی 0/96، پرسشنامه استاندارد توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر با ضریب پایایی 0/87 و پرسشنامه استاندارد اثربخشی سازمانی پارسونز با ضریب پایایی 0/92 بوده است. به منظور تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی صوری و روایی محتوایی به شیوه کیفی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات آزمون پارامتریک ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره به کار رفته است. همچنین همه مراحل تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS18 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر تمام فرضیات تحقیق را مورد تأیید قرار داده است؛ به عبارتی 1. بین مدیریت دانش با اثربخشی کارکنان سازمان ناجا رابطه مستقیم وجود دارد. 2. بین توانمندسازی با اثربخشی کارکنان سازمان ناجا رابطه مستقیم وجود دارد. 3. بین مدیریت دانش با توانمندسازی کارکنان سازمان ناجا رابطه مستقیم وجود دارد. 4. مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان قدرت پیش بینی کنندگی اثربخشی سازمانی سازمان ناجا را دارد.
کاوشی در روش های حقوقی و غیرحقوقی موثر برای فیصله ی اختلافات رسانه ای در داخل و خارج از محاکم دادگستری؛ (مطالعه تطبیقی: ایران و آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۲۰
97 - 113
حوزههای تخصصی:
موضوع: اختلافات رسانه ای به ویژه در دنیای معاصر که با سرعت انتشار اطلاعات روبه رو هستیم، یکی از چالش های عمده نظام های حقوقی و قضائی در سرتاسر جهان به شمار می روند. رسانه ها به عنوان یک ابزار تاثیرگذار در جامعه، اغلب در معرض شکایات و دعاوی مختلف قرار می گیرند که این دعاوی ممکن است جنبه های حقوقی، اقتصادی و اجتماعی داشته باشند. در این میان، روش های قانونی و غیرحقوقی مختلفی برای حل این اختلافات وجود دارد که هرکدام ویژگی ها و پیچیدگی های خاص خود را دارند. پرسش اصلی این تحقیق آن است که «چه روش های قانونی و غیرحقوقی مرسومی برای فیصله اختلافات رسانه ای وجود دارد؟» و در این راستا، به ویژه این پرسش مطرح می شود که «چگونه دادگستری خصوصی می تواند تضمین کننده کیفیت، امنیت و ضمانت اجرایی لازم برای حل اختلافات رسانه ای باشد؟» هدف این تحقیق بررسی و تحلیل این روش ها، به ویژه با مطالعه تطبیقی نظام های حقوقی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا است. در این پژوهش، ضمن تحلیل روش های قانونی، همچون سیستم تسویه حساب، روش های غیرحقوقی همچون داوری و حل اختلافات به صورت داوطلبانه نیز بررسی خواهد شد. در این تحقیق، تأکید بر این نکته است که، علاوه بر فرایندهای قضائی، روش های غیرحقوقی می توانند به طور قابل توجهی در کاهش حجم پرونده های دادگستری و همچنین حل و فصل اختلافات رسانه ای به روشی مسالمت آمیز و موثر کمک کنند. با توجه به پیچیدگی ها و تنوع دعاوی رسانه ای، استفاده از این روش ها می تواند به حل مشکلات به ویژه در زمینه هایی که جنبه های تخصصی دارند، کمک کند.
روش تحقیق: این پژوهش، تحلیلی و توصیفی است و با استفاده از مطالعه تطبیقی، به بررسی روش های حقوقی و غیرحقوقی حل اختلافات رسانه ای در دو نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا پرداخته می شود. برای این منظور، ابتدا به جمع آوری اطلاعات مربوط به قوانین و مقررات حاکم بر رسانه ها در هر دو کشور پرداخته شده و سپس روش های حل اختلافات رسانه ای در هر کدام از این نظام ها تحلیل می شود. در بخش اول، اطلاعات از طریق مطالعه متون قانونی، آیین نامه ها، و دستورالعمل های قضائی مربوط به رسانه ها در هر دو کشور جمع آوری می شود. این اطلاعات شامل قوانین شکایت رسانه ای، فرآیندهای دادرسی، و روش های جایگزین حل اختلاف در نظام های حقوقی ایران و ایالات متحده است.در بخش دوم، روش های غیرحقوقی حل اختلافات مانند داوری، تسویه حساب، و فرآیندهای جایگزین، بررسی شده و مقایسه ای بین کاربرد این روش ها در ایران و آمریکا صورت می گیرد. برای این منظور، از منابع ثانویه شامل مقالات علمی، گزارش ها، و تحلیل های موجود در این زمینه استفاده می شود. همچنین، با بهره گیری از تحلیل های تطبیقی، شباهت ها و تفاوت های میان دو نظام حقوقی از نظر مدیریت و حل اختلافات رسانه ای بررسی می شود. روش تحقیق همچنین شامل تحلیل موارد واقعی و پرونده های نمونه از دو کشور است تا نشان دهد که چگونه سیستم های حقوقی مختلف می توانند به طور مؤثر یا ناکارآمد در حل اختلافات رسانه ای عمل کنند. در نهایت، این پژوهش از روش های کیفی برای تحلیل داده ها استفاده می کند و نتایج حاصل از مقایسه تطبیقی و تحلیل پرونده های نمونه را برای پیشنهاد بهبود روش های حل اختلافات رسانه ای ارائه می دهد.
یافته ها: تایج این پژوهش نشان می دهد که روش های قانونی و غیرحقوقی مختلف برای حل اختلافات رسانه ای به طور گسترده در کشورها و نظام های مختلف به ویژه در ایران و آمریکا مورد استفاده قرار می گیرند. در ایران، برخی از این روش ها، همچون دادگاه های عمومی رسانه ای، همچنان به طور سنتی در حال اجرا هستند، در حالی که در ایالات متحده، قوانین و روش های جدیدتری چون سیستم تسویه حساب و داوری رسانه ای مطرح شده است. مطالعه تطبیقی دو نظام حقوقی ایران و ایالات متحده نشان می دهد که در ایالات متحده آمریکا، روش های جایگزین حقوقی همچون سیستم تسویه حساب، که در آن طرفین به صورت داوطلبانه از طریق شخص ثالث به حل اختلاف می پردازند، توانسته است موفقیت هایی در کاهش حجم پرونده های دادگستری داشته باشد. این روش ها علاوه بر کاهش بار دادگستری، به حل مسالمت آمیز اختلافات کمک می کنند و از طرفی می توانند اطمینان حاصل کنند که طرفین به تصمیمات نهایی پایبند خواهند بود. در جمهوری اسلامی ایران، با توجه به ساختار حقوقی خاص و تفاوت های موجود در قوانین رسانه ای، بسیاری از این روش ها کمتر کاربرد دارند. با این حال، در سال های اخیر، برخی از این مدل های حقوقی مانند داوری در اختلافات رسانه ای در حال معرفی و استفاده قرار گرفته اند. این مدل ها به ویژه در مواقعی که اختلافات رسانه ای پیچیده و نیاز به تخصص دارند، مفید واقع می شوند. نتایج این پژوهش همچنین نشان می دهد که سیستم های حقوقی باید توجه ویژه ای به حقوق متهمان رسانه ای و همچنین نیاز به حفظ منافع عمومی و شفافیت در فرآیندهای قضائی داشته باشند. به همین دلیل، روش های غیرحقوقی در بسیاری از موارد می توانند نقش مکملی برای دادگاه ها ایفا کنند.
بحث و نتیجه گیری: بحث در این زمینه نشان می دهد که روش های حقوقی و غیرحقوقی می توانند به طور قابل توجهی در فیصله اختلافات رسانه ای موثر باشند. در حالی که دادگاه های سنتی ممکن است به دلیل فرآیند طولانی و پیچیدگی های خود قادر به حل سریع و مؤثر دعاوی رسانه ای نباشند، روش های غیرحقوقی مانند داوری و سیستم های تسویه حساب به عنوان گزینه های مفید و کارآمد در کاهش بار دادگستری مطرح شده اند .در ایالات متحده، سیستم تسویه حساب، به ویژه در موارد مربوط به رسانه ها، به دلیل انعطاف پذیری بالا و امکان دستیابی به توافقات سریع و قابل اجرا، به طور گسترده استفاده می شود. این روش با توجه به طبیعت مشاجرات رسانه ای، که ممکن است اغلب به صورت فنی و تخصصی باشند، به ویژه مفید است. در جمهوری اسلامی ایران، باوجود پیشرفت هایی در زمینه استفاده از روش های غیرحقوقی، هنوز این روش ها به طور کامل در سیستم قضائی رسانه ای پذیرفته نشده اند. اما با توجه به ظرفیت های موجود و نیاز به حل سریع و کم هزینه اختلافات، می توان از این مدل ها در کنار روش های قضائی استفاده کرد. در نهایت، تحقیق حاضر نشان می دهد که برای تضمین کیفیت، امنیت و اجرای بهتر تصمیمات، استفاده از ترکیبی از روش های قانونی و غیرحقوقی ضروری است. علاوه بر این، نهادهای قضائی باید به تدریج از این روش های غیرحقوقی حمایت کنند و فرآیندهای قضائی را به گونه ای طراحی کنند که هم پاسخگوی نیازهای رسانه ها باشد و هم از شفافیت و عدالت برخوردار باشد.
ارزیابی توانایی پرورش خلّاقیّت فعالیت های یاددهی- یادگیری دروس معارف اسلامی در روش تدریس مبتنی بر سخنرانی و مبتنی بر نیازها (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی میزان توانایی پرورش خلّاقیّت فعالیت های یاددهی- یادگیری دروس معارف اسلامی در روش های تدریس مبتنی بر سخنرانی و نیازها بود. روش : روش پژوهش از نوع پیمایشی بود. حجم نمونه 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی فعالیت یاددهی، یادگیری دروس معارف اسلامی بر اساس میزان توجه به پرورش خلاقیّت بود. ضریب پایایی پرسشنامه 83/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از روش آماری آزمون تی و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان داد که میانگین دیدگاه دانشجویان در ارزیابی میزان توجه به پرورش خلاقیت در فعالیت های یاددهی مبتنی بر سخنرانی 98/14، فعالیت های یادگیری مبتنی بر سخنرانی 91/17، می باشد؛ همچنین میانگین دیدگاه دانشجویان در ارزیابی میزان توجه به پرورش خلاقیت در فعالیت های یاددهی مبتنی بر نیازها، 92/23 و در فعالیت های یادگیری مبتنی بر نیازها 99/13 می باشد. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت استفاده از روش های یاددهی مبتنی بر نیازها در دروس معارف اسلامی، نسبت به سایر روش ها میانگین بیشتری در توجه به پرورش خلاقیت دانشجویان دارد و بر همین اساس پیشنهاد می شود اساتید معارف در فرایند یاددهی یادگیری از همین روش در تدریس که تا حدود زیادی حواس پنج گانه در یادگیری را درگیر می کند، استفاده نمایند.