فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۶٬۵۲۱ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
867 - 894
حوزههای تخصصی:
خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روان شناسی اجتماعی هر جامعه و جماعت های فرعی تر خود مطالعه و فهم شود، تاکنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعی خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی است آمار قابل توجه خودکشی و به ویژه خودسوزی زنان در منطقه دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد، بازتاب رسانه ای گسترده ای یافته است. این پژوهش در پی آن بود تا به وسیله روش کیفی پدیدارشناسی به شیوه گئورگی و با ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته، خودکشی در این منطقه روستایی-عشایری را مطالعه و بررسی کند. نمونه پژوهش، هدفمند و متشکل از افرادی است که خودکشی ناموفق داشته اند و یا یکی از نزدیکانشان خودکشی منجر به مرگ داشته است. محققان در فهم ادراکات مصاحبه شوندگان از علل و زمینه های اقدام به خودکشی در این منطقه به پنج مقوله اصلی: 1) عدم آگاهی و مهارت مدیریت زندگی؛ 2) عدم رضایت از زندگی خصوصی؛ 3) رسیدن به احساس بن بست و گیرکردن در زندگی اجتماعی؛ 5) زمینه های شخصیتی و سطحی بودن برخی باورهای دینی؛ رسیده اند که هرکدام جداگانه در بخش یافته ها به مفاهیم جزئی تر تفکیک و به نقل قول هایی از مصاحبه شوندگان مستند شده اند. سرانجام، این مقوله ها با بخشی از ادبیات نظری خودکشی مقایسه شده و نویسندگان پیشنهادهایی برای پیشگیری از خودکشی ارائه داده اند.
زنان، خانواده، فرزند آوری در تقویت جایگاه مادری
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین نیازهای هر جامعه ای برای بقای خود تولید نسل است. و موضوع زن، به عنوان بدنه ای از جامعه انسانی، به همان پایه، قابل بررسی و ژرف نگری است که انسان، شایسته شناخت و بررسی است و هرگونه تحلیل و بررسی ابعاد حیات زن، منهای ویژگی های صنفی و جنسی، درواقع، تحلیل حیات انسان به شمار می آید. ازاین رو شناخت زن و منزلت و مقام او در حقیقت، شناخت انسان و کرامت اوست. این نیز تردیدناپذیر است که شناخت انسان از خود، معیار دیگر شناخته است. با توجه اینکه، نیمی از جمعیت جوامع را زنان تشکیل می دهند و در عرصه های مختلف جامعه، اعم از خانواده و تربیت کودکان که زیربنای اساسی جامعه است در خانواده به وی سپرده شده پرداختن به مسائل زنان به منزله سرمایه های اجتماعی و انسانی از ضروری ترین نیازهای جامعه بشری است. اگر زنان از ازدواج و فرزندآوری دوری کنند جمعیت روند کاهشی به خود می گیرد و نسل انسانی در معرض خطر انقراض قرار می گیرد. در این پژوهش زنان، خانواده، فرزند آوری و تقویت جایگاه مادری از منظر قرآن کریم با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی موردبحث و بررسی قرار گرفته است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که توجه به خصوصیات آفرینشی زن، عدالت جنسیتی و امنیت اجتماعی زنان در جامعه می تواند نقش مهمی در فرزندآوری و خانواده داشته باشد و متقابلاً مهم ترین مانع پیروی از تفکر فمینیستی است که می تواند باعث از بین رفتن نقش مادری و فرزندآوری شود.
بازیابی نظام سایزبندی لباس بانوان ایرانی بر اساس مطالعات آنتروپومتریکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
567 - 594
حوزههای تخصصی:
از جمله عوامل مهم در تولید پوشاک، الگوسازی و نظام سایزبندی لباس است. لباس به مثابه یک اثر فرهنگی هنری باید تناسب لازم با بدن انسان را داشته باشد. الگوسازی بر اساس سایز بدن افراد اقدام مهمی در این زمینه است. سایزبندی کلی همواره نمی تواند پاسخگوی تمام افراد جامعه باشد، زیرا برخی افراد از لحاظ اندامی نامتناسب با استانداردهای جهانی هستند. بنابراین جمع آوری داده های ابعادی متناسب با آناتومی افراد جامعه و طراحی الگو برای اندام آنان می تواند به بهره وری بیشتر از پوشاک بومی کمک کند. با وجود اختلاف در ابعاد بدنی ایرانیان با دیگر کشورها، همچنان از داده های ابعادی آنان در ترسیم الگو استفاده می شود. هدف این پژوهش بررسی مغایرت های انداز ه ای موجود در شیوه های متداول سایزبندی لباس و ارائه راهکار است. پرسش آن است که جمع آوری اطلاعات آنتروپومتری افراد تا چه اندازه می تواند به بهبود شیوه سایزبندی پوشاک کمک کند؟ این تحقیق کاربردی است و به روش بررسی منابع کتابخانه ای و تحلیل داده های اندازه گیری شده حاصل از پژوهش میدانی انجام شده اس ت، از این رو ماهیتی کمی -کیفی دارد. برای این منظور با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی، ابعاد بدنی 1290 نفر از بانوان 20 تا 44 ساله اندازه گیری و سایز آن ها از 32 تا 58 دسته بندی شد. با بهره گیری از نرم افزار SPSS به تحلیل داده ها پرداخته شد. در نهایت اندازه های دسته بندی شده بانوان با اندازه های سیستم مولر مقایسه گردید. باتوجه به یافته ها، در بسیاری از پارامترها تفاوت چشمگیری میان ابعاد اندامی ایرانیان و اندازه های ذکرشده در سیستم مولر وجود داشت، در نتیجه مجموعه ای از اعداد جدید براساس اطلاعات آنتروپومتری بانوان ایرانی در نظام سایزبندی جایگزین گردید.
مبانی فقهی حق مالکیت خصوصی زن با رویکردی به فقه مقارن و قوانین حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
147 - 168
حوزههای تخصصی:
با استناد به مبانی فقهی، گروهی از محققین استقلال مالکیت زن را به رسمیت شناخته و گروهی دیگر منکر استقلال وی در دارایی خود هستند. البته قانون مدنی ایران به صراحت از استقلال دارایی زن سخن گفته و مقرر نموده است که زن می تو اند به طور مستقل در دارایی خود تصرفات مالکانه داشته باشد. مسئله مالکیت خصوصی زن در فقه اسلامی از مسائل چالش برانگیزی است که رسیدن به چارچوب مناسب و طرح دیدگاه های آن با تحلیل مبانی فقهی، راهی است برای راستی آزمایی دیدگاه هایی که عدم مالکیت زن را مطرح نموده اند. پژوهش حاضر باهدف بررسی مبانی فقهی استقلال مالکیت خصوصی زن قبل از ازدواج و پس از آن با رویکردی به فقه مقارن و قوانین حقوقی، به روش تحلیلی- اسنادی انجام شد. بدین منظور براساس تحلیل منابع مربوطه، دیدگاه رقیب مورد مطالعه قرار گرفت و چالش اساسی این مسئله یعنی، رویارویی حق استقلال مالی زن با اصل تحکیم خانواده و لزوم اطاعت از شوهر بررسی شد. نتایج بررسی ها نشان داد که در فقه اسلامی و قوانین حقوقی، اصل استقلال مالکیت زن و تصرفات ناشی از آن، پس از ازدواج تا بدانجاست که با اصل تحکیم خانواده و لزوم اطاعت از شوهر در تزاحم نباشد.
هویت جنسیتی زنانه (زنانگی) در سیره حضرت زهرا (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
305 - 327
حوزههای تخصصی:
گروه های مرجع، الگوها و شیوه های زیست تأثیرگذار که به معرفی تیپ های ایدئال سبک زندگی در جوامع مختلف منجر می شوند، یکی از ابعاد مهم حوزه مطالعات اجتماعی هستند. در جامعه ایرانی، یکی از این الگوها و مراجع تأثیرگذار در تعیین شیوه های زیست و سبک زندگی، دین و سیره بزرگان دینی است. پژوهش هایی که درباره میزان دینداری و کیفیت آن در جامعه ایرانی صورت گرفته است، نشان از وجود الگوهای دینی در مناسبات زندگی ایرانیان دارد. به این ترتیب به نظر می رسد تبیین و معرفی الگوهای سبک زندگی دینی در بستر تاریخ و سیره بزرگان دین و معصومان (ع) در تعیین و جهت دهی به شیوه های زیست ایرانیان سهم مؤثری خواهد داشت. سیره حضرت زهرا (س) به مثابه یک الگوی فراتاریخی، ظرفیت عظیم و تأثیرگذاری برای استخراج الگوی زن مسلمان در شئون مختلف زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان دارد؛ بنابراین، این مقاله سیره ایشان را از منظر هویت جنسیتی و زنانگی بازخوانی می کند. روش تحقیق اسنادی است و از متون معتبر برای جمع آوری داده ها بهره گرفته شده است. همچنین پژوهش حاضر براساس مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، دین شناختی و ارزش شناختی اسلامی، مؤلفه های هویت جنسیتی زنانه را در محورهای حجاب، حیا و عفت، همسری، مادری، خانه داری و حضور مؤثر اجتماعی تعریف می کند، هریک از آن ها را در سیره حضرت زهرا (س) بررسی تاریخی می کند و روایتی زنانه از منش و زیست فردی، خانوادگی و اجتماعی ایشان ارائه می دهد.
نقش میانجی امید به زندگی و تاب آوری در رابطه بین ترس از کرونا و صمیمیت عاطفی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
128 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش میانجی امید به زندگی و تاب آوری بین ترس از کرونا و صمیمیت عاطفی در زنان متأهل بود. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه زنان متأهل شهر شیراز در سال 1400 بودند. که از بین آن ها 300 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس ترس از کرونا آهورسو و همکاران (2020)، پرسش نامه صمیمیت زوجین اولیاء (1385)، مقیاس امید به زندگی اسنایدر و همکاران (1991) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد امید به زندگی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین ترس از کرونا و تاب آوری دارد. با این حال، امید به زندگی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین ترس از کرونا و صمیمت عاطفی ندارد. همچنین تاب آوری نقش میانجی معناداری در ارتباط بین امید به زندگی و صمیمیت عاطفی، امید به زندگی و صمیمت عاطفی و ترس از کرونا و صمیمیت عاطفی دارد (052/0- = β، 012/0>P)براساس یافته های پژوهش لازم است که در رابطه با عوامل زیربنایی مانند امید به زندگی و تاب آوری که موجب اثرگذاری بر رابطه صمیمانه بین زوجین می شود مداخله صورت گیرد تا نسبت به ارتقاء هماهنگی خانوادگی و اجتماعی اقدام شود.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی خود و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
99 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی بود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی در زمره پژوهش های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی شهر تهران در سال 1399 بود که از این بین تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه، تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (۱۹۹۸)، پرسشنامه تعارض زناشویی (R-MCQ) و باورهای غیرمنطقی جونز (IBT) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، بین مؤلفه های واکنش پذیری عاطفی؛ جایگاه من؛ گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران، همچنین توقع تائید از دیگران؛ انتظار بیش ازحد از خود؛ سرزنش خود؛ واکنش همره با ناکامی؛ بی مسئولیتی هیجانی؛ بیش دلواپسی اضطرابی؛ اجتناب از مشکل؛ وابستگی؛ درماندگی برای تغییر و کمال گرایی پس از تعدیل اثرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد که این مقدار تفاوت نیز ازنظر آماری معنادار (05/0 ≥ p) است. بدین معنی که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی خود و افکار غیرمنطقی در زنان دارای تعارضات زناشویی مؤثر بوده است. نتیجه آنکه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند به عنوان روشی مفید جهت بهبود تمایزیافتگی خود و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر پویایی های تحصیلات زنان بر متغیرهای کلان اقتصادی با رویکرد الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
637 - 660
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تکانه مثبت تحصیلات زنان و فناوری بر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله تولید، سرمایه گذاری و اشتغال در ایران است. برای بررسی تأثیر این تکانه ها، از الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) استفاده شد. الگوهای تعادل عمومی پویای تصادفی، توانایی بررسی تأثیر یک متغیر بر چندین متغیر را دارند. کارگزاران اقتصادی در مدل شامل خانوارها، تولیدکنندگان، دولت و بانک مرکزی هستند که با بهینه یابی رفتار آن ها در قالب این الگو به بررسی تکانه های آموزش زنان پرداخته شده است. نتایج حاصل از توابع واکنش آنی تکانه های بهبود سطح تحصیلات زنان و بهبود فناوری نشان می دهد تکانه مثبت آموزش زنان سبب افزایش تولید و سرمایه گذاری می شود. همچنین این تکانه، اشتغال را نیز افزایش می دهد. همچنین تکانه فناوری موجب افزایش تولید و سرمایه گذاری و کاهش اشتغال شده است. با توجه به نتایج پژوهش، توصیه می شود با اتخاذ سیاست های مناسب به منظور دستیابی هرچه بیشتر منافع توسعه علمی و نیل به رشد اقتصادی بالاتر، سرمایه گذاری های مناسب در زمینه آموزش زنان مورد اهتمام بیشتری قرار گیرد؛ به نحوی که آموزش های کاربردی در مشاغل مرتبط با زنان نه تنها موجب ایجاد رقابت در تصاحب فرصت های شغلی نشده است، بلکه عاملی در جهت ایجاد اشتغال و فرصت های شغلی جدید نیز محسوب می شود.
مفهوم سازی مؤلفه های مدل پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
717 - 741
حوزههای تخصصی:
زنان به عنوان نیمی از جمعیت، نقش بارزی در توسعه فعالیت های اقتصادی دارند؛ بنابراین باید در جهت ارائه سازوکارهایی برای تقویت نقش آنان در جامعه اقدام کرد. پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی مؤلفه های مدل پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان انجام گرفت. در این مطالعه، از پارادایم کیفی و روش نظریه بنیانی بهره گرفته شد. برای این منظور، فهرست زنان دارای کسب وکار از مراکز مختلف مانند فرمانداری، مراکز فنی وحرفه ای، سازمان جهاد کشاورزی و سازمان صنعت، معدن و تجارت دریافت شد. با استفاده از روش گلوله برفی، با 21 نفر از زنان دارای کسب وکار در شهرستان بهبهان، مصاحبه های عمیق انفرادی انجام گرفت و درنهایت، اشباع نظری به عنوان نقطه کفایت نمونه گیری حاصل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. نتایج نشان داد عواملی مانند دانش بازار، شرایط خانوادگی، ویژگی های فردی و شخصیتی، عامل اقتصادی، آموزش، سیاست های حمایتی، بحران های اقتصادی و تلاطم های محیطی، بر پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان مؤثر است. برمبنای نتایج این مطالعه، ارائه آموزش های کسب وکار به زنان، اتخاذ سیاست های حمایتی دولت و فرهنگ سازی در راستای حمایت از کسب وکارهای زنان، راهبردهای توسعه پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان بودند. یافته ها بیانگر آن بود که کاهش آسیب ها و مشکلات اجتماعی، توانمندسازی زنان و افزایش رفاه اجتماعی، از پیامدهای پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان به شمار می رود. یافته های این پژوهش، ضمن پرکردن شکاف مطالعاتی در خصوص ابعاد مدل پایداری کسب وکارهای زنان، چارچوبی قوی برای تحلیل پایداری کسب وکارهای زنان ارائه می کند.
مطالعه انتظارات شغلی دختران نوجوان یزدی: شرایط و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
93 - 118
حوزههای تخصصی:
کار به عنوان یکی از اشکال رفتار انسانی در قالب فرهنگ حیات معنا پیداکرده است و تاریخچه زندگی انسان، نشان دهنده اهمیت کار و انتخاب شغل است. فرآیند انتخاب شغل سال ها قبل از پایان تحصیلات دبیرستان آغاز می شود و تا انتخاب شغل واقعی ادامه می یابد. بنابراین، تحقیق حاضر به بررسی فهم شکل گیری انتظارات شغلی دختران نوجوان یزدی پرداخته است. روش پژوهش حاضر کیفی است و پژوهشگر در آن به دنبال واکاوی و استخراج بسترهای زمینه ساز انتظارات شغلی دختران و موانع آن است. مشارکت کنندگان در این پژوهش را 15 نفر از دختران نوجوان در مرحله انتخاب رشته با دامنه سنی بین 15-16 سال (پایه نهم و دهم) تشکیل می دهند و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش مصاحبه انجام شد. سپس با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی یافته ها تحلیل و پردازش شدند. یافته ها در قالب 13 مقوله اصلی ازجمله مخالفت والدین، دوستان مخالف، هژمونی مجازی، منفی گرایی نسبت به بسترهای موجود، حصار در عادت واره های محدود، نظام آموزشی ناکارآمد و فرسودگی شغلی ارائه شد. مقوله هسته با عنوان هراس از ناکامی شغلی استخراج و بر اساس آن مدل پارادایمی و نظریه زمینه ای ارائه شد.
مطالعه ی کیفی گذران اوقات فراغت دختران در خوابگاه دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
145 - 175
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر واکاوی و مطالعه ی تجارب و ادراکات، نیازها و چگونگی گذران اوقات فراغت دانشجویان دختر در خوابگاه دانشگاه یزد است. روش: رویکرد پژوهش حاضر، کیفی بوده و از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 12 دانشجوی دختر مقطع کارشناسی دانشگاه یزد بودند که اطلاعات آن ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و داده ها با استفاده از روش تحلیل تماتیک تجزیه وتحلیل شده است. یافته ها: بر اساس نتایج، 17 مضمون اصلی و 112 مضمون فرعی شناسایی شدند. تجارب و ادراکات مثبت دانشجویان از گذران اوقات فراغت شامل 4 مضمون اصلی: افزایش سرمایه اجتماعی، ارتقاء ویژگی های روان شناختی و تمرین اخلاق، خودباوری و شکوفایی فردی، کسب مهارت و شناخت توانمندی ها بوده است. در واکاوی تجارب و ادراکات منفی اوقات فراغت دانشجویان نیز 4 مضمون اصلی شامل: تفاوت های فرهنگی و روابط تنش زا، نداشتن مهارت های ارتباطی، شرایط سخت و ناآرام محیطی و روانی خوابگاه، ناهنجاری های اخلاقی شناسایی شده است. در مطالعه نیازهای گذران اوقات فراغت 4 مضمون اصلی شامل: اصلاحات فرهنگی - اجتماعی، نبود خدمات و تجهیزات، برنامه ریزی تعاملی و هوشمندانه، آموزش و اشتغال آفرینی به دست آمده است. در مطالعه روش گذران اوقات فراغت 5 مضمون اصلی شامل: آموزش و یادگیری، تفریح و سرگرمی، فعالیت های هنری - مهارتی، فعالیت های فکری - ورزشی، فعالیت های فرهنگی - اجتماعی به دست آمد.
بررسی فقهی مقررات جدید قوانین موضوعه در خصوص ارث زوجه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحث فقهی حقوقی حوزه مدنی خانواده که دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای است، مسائل مرتبط با ارث است. بحث ارث زن و شوهر از یکدیگر، دارای برجستگی حقوقی و فقهی ممتازی است و میزان و چگونگی ارث بردن زوجه از زوج، چالش های مختص به خود را دارد. از جمله مواردی که زوجه از زوج ارث می برد، بنا بر نظر مشهور فقها و بر اساس ماده 861 قانون مدنی، اموال منقول زوج و قیمت عرصه و اشجار است. لیکن با توجه تحولات اجتماعی و مطالعات مختلف انجام شده، جهت گیری ارث بردن زوجه از اموال غیرمنقول زوج، تقویت و نظر غیرمشهور فقهی در این جهت، برجسته نمایش داده شده است تا جایی که دو ماده 946 و 947 قانون مدنی، در سال 1387 اصلاح شد و زمینه ارث بردن زوجه از تمام اموال زوج (منقول و غیرمنقول) فراهم گردید و عنوان شد که زن از اموال شوهر، به صورت کلی ارث می برد. البته در قسمت اموال غیرمنقول، از قیمت آن و در صورت امتناع ورثه از ادای قیمت، زن می تواند حق خود را از عین اموال نیز استیفا کند. در پژوهش پیش رو، بررسی فقهی این مقررات، به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوایی، با ابزار کتابخانه ای و داده های مطالعاتی مورد نظر صورت گرفته و به ابهامات و سوالات متعدد دراین زمینه پاسخ داده شده است.
الگویابی گرایش به مصرف مواد بر اساس عملکرد خانواده و جوّ عاطفی خانواده با میانجی گری سلامت اجتماعی در زنان بازپروری شده شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف الگویابی پیش بینی گرایش به مصرف مواد پس از ترک بر اساس عملکرد خانواده و جو عاطفی خانواده با توجه به نقش میانجی سلامت اجتماعی در جامعه زنان معتاد به مواد مخدّر به انجام رسید. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مشتمل بر 430 زن با سابقه سوء مصرف مواد در بین کمپ های ترک اعتیاد شهر مشهد بود. از میان آنان نمونه ای برابر با 204 نفر بر اساس روش در دسترس انتخاب شد.. ابزار پژوهش شامل مقیاس گرایش به مواد پس از ترک فدردی و همکاران (2008)، عملکرد خانواده اپستین، بالدوین و بیشاب (1983)، جو عاطفی هیل برن (1964)، و سلامت اجتماعی کییز (1998) بود. تجزیه و تحلیل آماری داده ها در بخش توصیفی بر اساس درصد فراوانی و محاسبه میانگین و در بخش استنباطی بر اساس مدل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS انجام شد. پایایی چهار پرسشنامه یاددشده بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 91/0، 90/0، 87/0 و 77/0 محاسبه شد. یافته ها نشان داد که سلامت اجتماعی به صورت مثبت دارای نقشی میانجی گرانه در رابطه دو متغیر عملکرد خانواده و جو عاطفی خانواده با گرایش به مصرف دوباره مواد است. در نتیجه، به سبب قدرت اثرگذاری سلامت اجتماعی عملکرد خانواده و جو عاطفی خانواده با میاتجیگری سلامت اجتماعی بر توانمندی افراد در خودداری از گرایش به مصرف دوباره مواد مخدر، هم در نظام آموزشی و هم در سیستم درمانی باید در برنامه های آموزشی - درمانی مورد توجه قرار گیرد.
زنان و مصرف موسیقی؛ پژوهشی کیفی درباره ذائقه موسیقایی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
مصرف موسیقی در تجربه زندگی روزمره زنان که یکی از مخاطبان فعال هستند، نقش برجسته ای دارد. در این پژوهش به این پرسش که ذائقه موسیقایی زنان چگونه شکل می گیرد، با روش پژوهش کیفی و مطالعه تجربه موسیقایی زنان پاسخ داده شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 28 نفر از زنان با تحصیلات، موقعیت اجتماعی و گروه های سنی متفاوت در شهر تهران است که به شیوه نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری رایج در پژوهش های کیفی انتخاب شده اند. داده های مصاحبه های کیفی با روش تحلیل تماتیک کدگذاری شده است. یافته ها بیانگر آن است که ذائقه موسیقایی مخاطبان امر از پیش تعیین شده ای نیست، بلکه محصول تعامل پس زمینه های فردی و خاستگاه اجتماعی مخاطبان است؛ این به معنای اجتماعی بودن ذائقه موسیقایی است. تجربه زیسته زنان نشان می دهد سرمایه فرهنگی (پیشینه فرهنگی-خانوادگی، تحصیلات، دانش و مهارت موسیقایی)، سرمایه اقتصادی (موقعیت اقتصادی فردی و پیشینه اقتصادی-خانوادگی)، منابع هویتی چندگانه (شبکه گروه های مرجع، هویت قومی، هویت دینی، هویت ملی و هویت نسلی) و منابع رسانه ای (مصرف رسانه های جمعی و مصرف رسانه های اجتماعی)، ذائقه موسیقایی آن ها را شکل می دهد و بدان تمایز می بخشد.
نقد فرهنگی و چالش های تعارض هویتی زنان در جدال با کلیشه های جنسیتی مطالعه موردپژوهانه: داستان کوتاه «جنیه البجع» غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
161 - 180
حوزههای تخصصی:
کلیشه های جنسیتی برخاسته از فرهنگ جوامع مردسالار، معرّف باورهای مشترک و محدودکننده در مورد چگونگی عمل افراد در خانواده و جامعه و طبقه بندی جامعه به مردانه و زنانه هستند. نوشتار پیش رو می کوشد تا با بررسی داستان کوتاه «جنیه البجع» غاده السمان برمبنای مهم ترین مبانی نقد فرهنگی در حوزه جنسیت و به چالش کشیدن گفتمان غالب مردسالار و با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی نشان دهد که السمان چگونه توانسته است با ترسیم رنج های زنان در خانواده به عنوان هویتی مطیع و منفعل در محیطی مردمحور، سیر دگرگونی این زنان و بازیافتن هویت مستقل آن ها را در محیطی برابر در بافت داستان خود نشان دهد. مهم ترین حوزه مورد انتقاد السمان، حیطه فرهنگ عامه جوامع عربی است که نتوانسته است خود را با مبادی جریان نواندیش معاصر هماهنگ کند. با این توضیح که السمان، آسیب شناسی کلیشه های جنسیتی در مردان را نیز ترسیم کرده و میزان خطای فرهنگ درمورد مردان به عنوان قشر فرادست جامعه مردسالار را نیز نشان داده است. انتقاد از نابرابری های جنسیتی، آسیب های نظام مردسالار، خودباختگی زنان در محیط نابرابر جنسیتی، تعارض مبانی سنت و مدرنیته، و تقلیل زن به هویت جنسی از مهم ترین مباحثی است که السمان در نقد فرهنگ جامعه عربی در داستان های خود برجسته ساخته است.
عوامل اجتماعی اثر گذار بر سلامت روان زنان در مقایسه با مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف شناسایی برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت روان زنان و مردان انجام شده است. برای تحلیل موضوع از آراء آناندال (2013)، نظریه موس (2002) و نظریه آربر و توماس (2001) بهره گرفته شده است. به این منظور یک پژوهش میدانی به روش پیمایشی ترتیب داده شد و از بین زنان و مردان متأهل 20 تا 60 ساله ساکن شهر کرمان، بر اساس روش نمونه گیری سهمیه بندی نمونه ای 600 نفر انتخاب و با آن ها مصاحبه شد. نتایج به دست آمده نشان داد میانگین نمره سلامت روان مردان و زنان به ترتیب 5/23 و 6/20 است. بنابراین، نمره مردان به طور معناداری از نمره زنان بیشتر است. همچنین، میانگین نمره «نابرابری در بهره مندی از منابع و فرصت ها» برای زنان و مردان به ترتیب 6/73 و 8/54 است. نمره «آسیب پذیری مردان و زنان در سلامت به ترتیب 43 و 46 است. به این ترتیب می توان گفت زنان در مقایسه با مردان سلامت روان ضعیف تر، بهره مندی کم تر از منابع و فرصت ها و درجه آسیب پذیری بالاتری در سلامت را تجربه می کنند. تحلیل های آماری نشان داد «نابرابری در بهره مندی از منابع و فرصت ها» با ضریب 16/0- و «آسیب پذیری در سلامت» با ضریب 24/0- بر سلامت روان زنان تأثیر منفی و معناداری دارد. نابرابری های جنسیتی هم به طور مستقیم و هم از طریق افزایش آسیب پذیری در سلامت زنان اثر کاهنده بر سلامت روان آنان دارد. یافته ها حاکی از آن است که در نوع عوامل اجتماعی اثر گذار بر سلامت روان مردان و زنان تفاوت وجود دارد و تحلیل سلامت روان زنان مستلزم توجه به شرایط اجتماعی و تحلیل جنسیتی است.
بررسی نقش جامعه پذیری مبتنی بر آموزش در آمادگی برای ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مهم رضایت زناشویی، آمادگی ازدواج است و نقش جامعه پذیری در ایجاد این آمادگی، قابل بررسی است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر جامعه پذیری در زمینه ازدواج و زندگی زناشویی مبتنی بر آموزش توسط عوامل مختلف جامعه پذیری شامل پدر، مادر، مدرسه، تلویزیون، فضای مجازی و همسالان بر آمادگی ازدواج است. پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. نمونه شامل 384 نفر از دختران و پسران مجرد ساکن شهر تهران بوده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه آمادگی ازدواج قلیلی رنانی (1391) و پرسشنامه محقق ساخته آموزش های ارائه شده در زمینه ازدواج و زندگی زناشویی توسط عوامل مختلف جامعه پذیری گردآوری و با استفاده از نرم افزار SPSS 25 تحلیل شده است. براساس یافته ها میانگین نمره جامعه پذیری مبتنی بر آموزش های عوامل مختلف متفاوت بوده و به ترتیب آموزش های مادر، پدر، همسالان، فضای مجازی، تلویزیون و مدرسه قرار گرفته است و فقط جامعه پذیری از طریق آموزش های مادر بر آمادگی ازدواج مؤثر بوده است. بنابراین برای بهره مندی بهتر از جایگاه ویژه مادر در فرایند جامعه پذیری فرزندان برای ازدواج و زندگی زناشویی، آگاهی بخشی و ارائه آموزش به مادران در این زمینه پیشنهاد می شود. همچنین سیاست گذاری و برنامه ریزی برای بهره گیری از ظرفیت سایر عوامل جامعه پذیری، شامل پدر، مدرسه، تلویزیون و فضای مجازی، می تواند نقش مؤثری در ایجاد و افزایش آمادگی ازدواج ایفا کند.
بررسی کیفی هویت زنان شهر بندر عباس بر مبنای مصرف و فرهنگ بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و فرهنگ سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
19 - 35
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی هویت زنان شهر بندر عباس بر مبنای مصرف و فرهنگ بومی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان بومی شهر بندر عباس می باشد. نمونه پژوهش 18 نفر از زنان بومی بود که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و با روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به اشباع نظری به دست آمد. روش پژوهش کیفی بوده و داده ها با استفاده از روش تحلیل تماتیک و کدگذاری سه مرحله ای انجام گرفت. یافته ها نشان داد: به لحاظ جامعه شناختی چون شهروندان عضو گروه های اجتماعی گوناگونی هستند، افراد در شهرهای چندفرهنگی، موقعیت پیچیده تری را به لحاظ شکل گیری و فهم خود از هویت شان تجربه می کنند. مصرف، شیوه ی جدیدی از زندگی است که بر هویت اثرگذار است که منجر به تقویت آن می شود. بنابراین برساخت هویت بومی از خلال مصرف عناصر فرهنگ بومی در بین زنان شهر بندرعباس صورت می گیرد. «مصرف فضا»، «مصرف مناسبتی و غیرمناسبتی غذا برای کسب هویت»، «مصرف جمعی و آیینی عناصر بومی»، «مصرف فردی برای کسب هویت جمعی»، و «هویت بخش بودن مصرف زبان» منجر به برساخت مقوله هسته ی «مصرف هویت به مثابه سبک زندگی» شده است که نشان می دهد هویت بومی در شهر بندرعباس بر پایه مصرف در نزد زنان بومی تداوم یافته و مصرف بیشتر منجر به تقویت این هویت شده است. ویژگی فرهنگ بندرعباس این بود که مجموعه ای از عناصر در آن مصرف می شود و مجموعه منسجمی از عناصر فراهم می آید که بر ماهیت خاص کنش های زنان جامعه اثرگذار بوده و خاستگاه مهم هویت بخشی برای زنان و جامعه بومی شده است.
نقش مفهوم صورت ازلی نظریه روان شناسی تحلیلی یونگ در شکوفایی فرهنگی – ادبی زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مفهوم صورت ازلی نظریه روان شناسی تحلیلی یونگ در شکوفایی فرهنگی-ادبی زنان ایرانی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه متون مربوط به مفهوم صورت ازلی نظریه یونگ و آثار فرهنگی- ادبی زنان ایرانی می باشد. نمونه پژوهش آثار اعتصامی، دانشور، بهبهانی و فرخزاد بود. روش پژوهش توصیفی– تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و از طریق فیش برداری صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیلی استفاده شد. نتایج نشان داد که طبق دیدگاه یونگ، صورت ازلی از طریق تجربیات مکرر و مشابه در زندگی پیشینیان در ضمیر ناخودآگاه جمعی به ودیعه گذاشته شده است. این صورت های ازلی به صورت های مختلف در اساطیر، رویاها و تخیلات فردی، در مذهب و هم چنین در ادبیات ظاهر می شوند. ماندگاری این کهن الگوها در اساطیر و ادبیات، به دلیل واقعی بودن آن ها است که می تواند معنای ژرف و عمیقی به زندگی انسان ها بدهد. یک نوشتار یا یک اثر ادبی با داشتن مضامین صورت ازلی است که می تواند یک مفهوم جهانی شود. بنا براین نویسندگان زن و شاعران زن با تصاویر معنایی مشترک یا همان کهن الگوهای مشابه با نماد جهانی روبرو می شوند، این ویژگی در ذهن انسان ها به طور همیشگی و جاودانه باقی می ماند.
مطالعه فرآیند بهبود کیفیت زندگی خانوادگی زنان مبتلا به ام اس در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
123-142
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تحلیل کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در جامعه ایران و با استفاده از رویکرد گراندد تئوری انجام شده است. برای این منظور با استفاده از نمونه گیری نظری، 13 زن مبتلا به ام اس انتخاب شدند که در نیمه اول سال 1397-1398 به بیمارستان سینا در تهران مراجعه کرده بودند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده ها هم زمان با جمع آوری با استفاده از روش مقایسه ی مداوم (رویکرد کوربین و اشتراوس 2008) مورد تحلیل قرار گرفتند. بر پایه تعاملات و روابط مفهومی شش فرآیند پدیدار شد که به ترتیب وقوع عبارت بودند از : جستجو و یافتن درمان، تغییر در کرامت ادراک شده، کشمکش برای حفظ داشته ها یا کسب مجدد، جستجو برای تکیه گاه و حمایت، تلاش برای رسیدن به ثباتی مطلوب و معنا یابی مجدد کرامت. طبقه زمینه ای این نظریه شامل عوامل موثر اجتماعی بود که شامل طبقات میانی دانایی خانواده بیماران، دانایی کادر مراقبتی، آگاهی از نیازهای اجتماعی بیماران، اعتقادات و باورهای اجتماعی و وضعیت مالی خانواده بیماران بود. در این مطالعه طبقه اصلی عوامل موثر فردی به عنوان عوامل میانجی گر شناسایی شدند که شامل طبقات میانی دانایی بیماران، اعتقادات و باورهای بیماران و مسائل مالی بیماران بود.