فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۶٬۵۲۱ مورد.
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
19 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف: همزمان با پیچیده تر شدن جوامع امروزی، رسانه های ارتباطی نیز پیچیده تر گشته ، تأثیرات مختلفی بر انواع مسائل اجتماعی جوامع، از جمله انحرافات اجتماعی داشته اند. خشونت نیز به عنوان یکی از انواع انحرافات اجتماعی، از جمله مسائلی است که به دلیل وسعت تأثیرات آن، نیازمند سنجش همه جانبه بوده است؛ از اینرو در این مقاله، تأثیر تکنولوژی های ارتباطی بر آن سنجیده می شود. هدف اصلی این مقاله، مطالعه ساختاری رابطه ی بین میزان استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی و خشونت دانش آموزان دختر استان بوشهر است.روش :در این مقاله با استفاده از روش توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی و از طریق ابزار پرسشنامه، رفتارهای خشونت آمیز 1049 نفر از دانش آموزان دختر استان بوشهر مورد مطالعه قرار گرفت. روش نمونه گیری نیز به صورت خوشه ای چندمرحله ای است.یافته ها:یافته های این پژوهش گویای آن است که متغیرهای تکنولوژی های ارتباطی، آشفتگی روابط خانوادگی و باورهای مذهبی با رفتارهای خشونت آمیز رابطه دارند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان می دهد که متغیر وابسته رفتارهای خشونت آمیز، مستقیماً تحت تأثیر متغیر تکنولوژیهای ارتباطی (46/0 =Beta) قرار گرفته است؛ در مجموع این متغیر، توانسته است مقدار 10 درصد از تغییرات این متغیر وابسته را توضیح دهد. بر همین اساس، در مدل مسیر، تنها متغیر تکنولوژی های ارتباطی توانسته است به شکل مستقیم تأثیر معنی داری بر روی متغیر وابسته داشته باشد و تأثیر متغیرهای آشفتگی روابط خانوادگی و باورهای مذهبی به صورت غیرمستقیم بوده است؛ همچنین بر اساس شاخص های برازش، این مدل با استفاده از آماره های RMSEAبا مقدار 042/0 و X2/DF با مقدار 88/2، از برازش خوبی برخوردار است. بر اساس نتایج این پژوهش، از بین عوامل تعیین کننده ی رفتارهای خشونت آمیز دانش آموزان دختر، نقش تکنولوژی های ارتباطی بسیار تعیین کننده است؛ پیشنهاد می شود در سطح مدارس، آموزش های لازم جهت شناخت این تکنولوژی ها و نحوه ی مواجهه با آن ها از جانب مشاوران پرورشی در اختیار دانش آموزان دختر قرار گیرد.
ادبیات زنانه نُتَیلَه راشِد در گفتمان استعمارپژوهیِ فرهنگی جامعه عربی مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
181-207
حوزههای تخصصی:
ادبیات استعمارپژوهی فرهنگی در جامعه عربی مصر، که برخاسته از عمق جان، تجربه، و حیات زیسته نخبگان و زنان اندیشمند و متعهدِ عرب است؛ درواقع از ارکان رکین دانش بومی و غیراقتباسی جامعه مصری تلقی می شود که از یک سو بیانگر تجارب زیسته زنان مصری است که در دامان استعمار و بطن جامعه بحران زده مصر، با ملت خویش و آلام ایشان زیستند و از سویی دیگر همچنان در چالش و نزاع مستقیم با استعمارگران، بر ضدّ آنان قلم می زنند و در راستای روشنگری و تبیین تبعاتِ خروجِ ظاهری استعمار از بلاد عربی و اعطای استقلال سیاسی وهم انگیز به دولت-های عربی می کوشند. یکی از این زنانِ اندیشمند و متعهد عرب، نُتَیلَه راشد (1934-2012م.) است که جستار پیش-رو با روش تاریخی انتقادی و رویکرد توصیفی تحلیلی و هدف نیل به دانش و معرفت افزون در حوزه استعمارپژوهیِ عربی، به مقوله پارادایم فرهنگی گفتمان استعمار در تفکر و ادبیات زنانه راشد می پردازد و سعی دارد به پرسش چگونگی بازتاب مؤلفه ها و مصادیق پارادایم فرهنگی استعمارپژوهی با تمرکز بر اثر پژوهشی راشد به نام «حکایه کفاح ضدّ الاستعمار» پاسخ دهد.
چالش ها و نیازهای پیش روی دانشجویان در حوزه فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
93 - 134
حوزههای تخصصی:
با توجه به تطبیق سن باروری با سن تحصیل و افول آن پس از اتمام تحصیلات عالیه، نیاز است به فرزندآوری دانشجویان در حین تحصیل توجه ویژه ای صورت بگیرد. این مقاله به طور خاص بر نگرش ها و چالش های دانشجویان نسبت به مسئله فرزندآوری متمرکز است. گردآوری داده ها طی دو مرحله انجام شد؛ در مرحله اول با ۱۵ دانشجو مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام گرفت. در مرحله بعد با استفاده از یافته های اولیه سؤالات جدیدی تدوین و در قالب پرسشنامه الکترونیک در فضای مجازی (گروه های دانشگاهی) منتشر شد و ۶۰ پاسخ معتبر دریافت شد. داده ها بر مبنای الگوی تحلیل مضمون آترید استرلینگ در یک فرآیند رفت و برگشتی کدگذاری شدند. درروند تحلیل ۷۵ مضمون پایه ای، ۸ مضمون سازمان دهنده و ۲ مضمون فراگیر شناسایی شدند. مضامین فراگیر «ضرورت فرزند آوری از نگاه دانشجویان» و «موانع و نیازهای دانشجویان درزمینهٔ فرزند آوری» هستند. ذیل مضمون اول چهار مضمون سازمان دهنده ی«انگیزه های فردی»، «انگیزه های خانوادگی»، «انگیزه های اجتماعی» و «انگیزه های دینی» و ذیل مفهوم دوم، پنج مضمون سازمان دهنده ی «نیازهای اقتصادی»، «نیازهای فرهنگی»، « نیازهای روانی»، «نیازهای حوزه سلامت» و «نیازهای تسهیلاتی- حمایتی» قرار دارد. درنهایت با مرور سیاست ها و قوانین موجود و استفاده از تجربه دانشگاه های دوستدار خانواده در جهان راهکارهایی برای ارتقاء وضعیت فرزندآوری در این قشر ارائه شد.
اثربخشی اجرای برنامه خانه و مدرسه بر عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده و خودکارآمدی مادران دارای کودکان 4 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
101 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه همکاری خانه و مدرسه بر عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان 4 تا 6 ساله اصفهان بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی مادران کودکان چهار تا شش ساله مهدهای کودک اصفهان در سال 1403بود. نمونه پژوهش 30 مادر با فرزند 4 تا 6 سال بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون –پس آزمون و کنترل بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده (بابایی فرد، 1400) و مقیاس خودکارآمدی والدینی (دومکا و همکاران، 1996) بود. مداخله برنامه خانه و مدرسه در طول 8 جلسه 150 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام برنامه، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوورایانس چند متغییری مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین های عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد(91/237 F= و05/0> P). هم-چنین بین میانگین های خودکارآمدی والدینی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد((18/225 F= و05/0> P). بنابراین می توان نتیجه گرفت که اجرای برنامه همکاری خانه و مدرسه بر عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده و خودکارآمدی در مادران دارای فرزندان 4 تا 6 ساله اثر بخش است و می توان از این برنامه برای تقویت مهارت های والدینی مادران در خانواده و جامعه بهره جست.
روان شناسی محیط معماری و احساس امنیت زنان در محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
105 - 115
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روان شناسی محیط معماری و احساس امنیت زنان در محیط شهری بود. جامعه پژوهش تمام متون روان شناسی و فضاهای شهری در زمینه امنیت زنان بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با روان شناسی محیط معماری و احساس امنیت زنان بود. روش پژوهش تحلیلی- توصیفی بود. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و اسناد و مدارک در دسترس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که شاخص های کیفیت مطلوب جداره ها و نفوذپذیری بدنه ها، خوانایی و آشنایی با محله، نظارت طبیعی بر فضاها، قابلیت پیاده روی و نورپردازی و مبلمان شهری مناسب از جمله عوامل تاثیر گذار بر احساس امنیت زنان در هنگام حضور در فضاهای شهری می باشد. هم چنین فاکتورهای روان شناسی محیطی از جمله چینش مبلمان (چیدمان نورپردازی روشنایی)، رنگ، آکوستیک (صدا در فضاهای اداری)، روشنایی، کیفیت پیاده روها، پوشش گیاهی، نقش قابل دید محیط، حمل و نقل، فیزیک محیط و دسترسی پذیری، خوانایی و وضوح مسیرها، دسترسی، مبلمان شهری، نوع بافت مصالح و کالبد پیرامونی (در محیط شهری)، شاخص های مهم و مؤثری هستند که بر احساس امنیت زنان در هنگام استفاده از محیط شهری می فزایند. استفاده و مناسب بودن فضاهای عمومی جهت امنیت زنان موضوع مهمی است که در سال های اخیر، امنیت اجتماعی زنان در فضاهای معماری به دلیل تاثیر مستقیم بر مشارکت و رفاه آن ها در جامعه مورد توجه قرار گرفته است.
نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین عزت نفس، بلوغ عاطفی و الگوهای رفتاری با خودشیفتگی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین عزت نفس، بلوغ عاطفی و الگوهای رفتاری با خودشیفتگی در زوجین به روش غیرآزمایشی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل زوجین ساکن شهر اصفهان بودند که تعداد ۲۰۰ زوج (۲۰۰ زن و ۲۰۰ مرد) که در زندگی مشترک به سر می بردند به روش نمونه گیری دردسترس برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات با پرسش نامه های بلوغ عاطفی (EMS) شفقت به خود (SCS)، عزت نفس آیزنک (ESI)، سیاهه شخصیت زوجین ایرانی راسکین و همکاران (NPI-IC) و پرسش نامه محقق ساخته الگوهای رفتاری زوجی جمع آوری شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با تحلیل مسیر با نرم افزار Amos انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مسیر مستقیم عزت نفس بر خودشیفتگی معنی دار نیست، مسیر مستقیم بلوغ عاطفی و الگوهای رفتاری زوجی (متقارن، مکمل و مثبت) بر خودشیفتگی معنی دار است، مسیر مستقیم شفقت به خود بر خودشیفتگی معنی دار می باشد و همچنین مسیر غیرمستقیم عزت نفس، بلوغ عاطفی و الگوهای رفتاری متقارن، مکمل و مثبت به خودشیفتگی از طریق شفقت به خود معنی دار است. براین اساس، خودشیفتگی در زوجین از عزت نفس، بلوغ عاطفی و الگوهای رفتاری زوجی و نقش میانجی شفقت به خود متأثر است. از نتایج این پژوهش می توان در طراحی مداخله شفقت ورزی برای خودشیفتگی زوجین استفاده کرد.
پدیدارشناسی تجربه زیسته زنان محکوم در کارگاه اشتغال ندامتگاه زنان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
79 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف: حرفه آموزی و اشتغال به کار مجرمان یکی از برنامه های پرکاربرد در زندان ها به منظور بازاجتماعی کردن و اصلاح و تربیت محسوب می شود. هدف این پژوهش، تحلیل جامعه شناختی روایت های زندانیان زن شاغل در واحدهای حرفه آموزی و اشتغال زندان زنان تهران می باشد.
روش : روش این پژوهش، مطالعه ای کیفی از نوع پدیدارشناسی است که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 16 نفر از زنانی است که طی ماه های مهر تا اسفند 1398 محکوم و در زندان حضور داشته اند که با به کارگیری اشباع نظری در تعیین حجم نمونه و به روش نمونه گیری گلوله برفی به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های عمیق از تحلیل روایت بهره جسته شد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که زندانیان زن مهم ترین انگیزه حضور در واحدهای اشتغال را بیشتر با مقولاتی چون دوری از یکنواختی حضور در اتاق ها و انضباط روزانه، استفاده از مزایایی چون ملاقات و تلفن و مرخصی ذکر کرده اند. بنابراین، می توان بیان کرد که به منظور بازاجتماعی کردن زندانیان زن، توجه به استعداد و خلاقیت های زندانیان و به طور کلی طراحی برنامه ها از پایین به بالا و پرداخت دستمزد مطابق قانو ن کار و اطمینان از پشتیبانی و حمایت دولت پس از آزادی مقولات و مضامینی هستند که از نظر پاسخگویان در زمان اشتغال زندانیان، مورد غفلت قرار می گیرد.
تحلیل گفتمان انتقادی دلالت های برنامه های عمرانی (توسعه) پهلوی دوم در هویت زنانه (مطالعه موردی: بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
459 - 485
حوزههای تخصصی:
اجرای برنامه های عمرانی (توسعه سرمایه داری) در دوره پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالی که تاثیر این برنامه ها بر حوزه فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاست های فرهنگی برنامه های توسعه این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی تغییرات هویت زنانه در دوره پهلوی دوم و تاثیر آن بر شرایط امروز، بازنمایی هویت زنانه در فیلم های سینمایی این دوره را مدنظر قرار داده ایم. با توجه به اینکه بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره در ذیل برنامه های توسعه سرمایه داری رقم خورده است، از چارچوب نظریِ صنعت فرهنگ سازی آدرونو و هورکهایمر از مکتب فرانفکورت بهره برده ایم تا بتوانیم به نحو انتقادی تاثیر سیاست های توسعه سرمایه داری را بر صنعت فرهنگ سازی در سینمای این دوره را نشان دهیم. متناسب با چارچوب انتقادی مکتب فرانکفورت، از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موف بهره برده ایم تا بتوانیم تغییرات گفتمانی بازنمایی هویت زنانه در دوره های تاریخی تولید و پخش آثار سینمایی این دوره شناسایی کنیم. بر اساس یافته های تحقیق، چهار گفتمان، از آغاز دوره پهلوی دوم تا سال ۱۳۲۷، اجرای برنامه عمرانی (توسعه) از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۳، وزارت مهرداد پهلبد از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ و گفتمان روبه ظهور «موج نوی سینمای ایران» از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ شناسایی شده است. تحلیل این گفتمان ها بیانگر آن است که بازنمایی هویت زنانه در سینمایی این دوره به تدریج از هویت سنتی محجبه به سمتِ هویت غربی برهنه تر تغییر می کند.
رویکرد اسلامی به حقوق روانی زوجین و تکالیف تربیتی مربوط به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقوق روانی زوجین پایه و اساس تکلیف آنهاست؛ یعنی حقوق و تکالیف دائرمدار یکدیگرند. پژوهش حاضر باهدف تبیین حقوق روانی زوجین از منظر آیات و روایات و تکالیف تربیتی مربوط به آنها به روش تحلیل محتوای کیفی از نوع اسنادی- اجتهادی انجام شد. بدین منطور منابع مکتوب دراین مورد مطالعه و تفسیر تربیتی آیات و روایات در موضوع پژوهش بررسی و تحلیل گردید و رویکرد اسلام به حقوق روانی زوجین و تکالیف تربیتی مربوطه از آنها استنباط شد. نتایج نشان داد که در نگاه تربیتی اسلام، تکالیف انسان ها لازمه حقوق و دائرمدار حقوق روانی آنهاست و چون توجه زوجین به حقوق روانی و تکالیف تربیتی مرتبط با آن زمینه بهزیستی و سعادت ایشان را فراهم می کند، اهمیت والایی دارد. تکالیف تربیتی مرتبط با حقوق روانی زوجین که در پژوهش حاضر از آیات و روایت استنباط شد عبارتند از: تأمین آرامش، عزت و کرامت، مثبت نگری، نگاه نعمتی، تعاون و همیاری، خوش اخلاقی، عفو و گذشت، از خود گذشتگی، آراستگی، محبت و ارضای جنسی یکدیگر.
نقش میل جنسی در کمال نهایی انسان از نظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
83 - 101
حوزههای تخصصی:
میل جنسی نقش ویژه ای در رشد روحانی یا افول حیوانی انسان دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میل جنسی در کمال نهایی انسان ازمنظر قرآن کریم انجام شد. بنابراین، کلیه منابع مکتوب مربوطه به شیوه تحلیلی- اسنادی و با رعایت ضوابط تفسیر موضوعی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی ها نشان داد که خلقت میل جنسی هدفمند بوده و می توان بدان صبغه عبادی بخشید و از آن برای کسب کمالات دنیوی و اخروی بهره برد. بااستناد به آیات قرآن، ایمان شرط لازم برای انتخاب شریک جنسی است و احتراز از فساد جنسی نقش به سزایی در عروج روحی دارد. همچنین حرکت استکمالی اهل بهشت در پرتو آمیزش جنسی تحقق می یابد و آیات دلالت کننده بر آمیزش جنسی انسانِ کامل نیز نشان دهنده نقش این میل در کمال انسان است.
مؤلفه های الگوی مطلوب ارتباطات والدین با نوجوان: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارضات والدین – نوجوان، از مهمترین مسائل این مقطع در نظام خانواده است که پیامدهای مختلفی در زمینه رشد فردی و اجتماعی آنها به همراه دارد. در صورت بندی این مسئله، مدل ارتباطی والدین با نوجوانان، از عوامل و متغیرهای اصلی در این زمینه محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف احصاء مؤلفه های اصلی الگوی مطلوب ارتباطات والدین با نوجوان در خانواده انجام شد. روش این پژوهش کیفی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شده است. نوع نمونه گیری هدفمند بوده و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. مصاحبه شونده ها بصورت هدفمند از بین کارشناسان و متخصصان علوم ارتباطات، روان شناسی و علوم تربیتی و معارف اسلامی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نیز، روش تحلیل مضمون به روش آتراید – استرلینگ به کار گرفته شد. در فرآیند تحلیل که با استفاده از نرم افزار Maxqda2020 انجام گرفت، سه مضمون فراگیر و هشت مضون سازمان دهنده بدست آمد. مضامین فراگیر و به بیان دیگر مؤلفه های اصلی الگوی مطلوب ارتباطات والدین با نوجوان شامل «حفظ صمیمیت»، « کرامت بخشی» و «مسئولیت بخشی» می شود. بر اساس نتایج بدست آمده، نهادهای فرهنگی – ارتباطی می بایست علاوه بر آموزش و توانمندسازی خانواده ها در زمینه نحوه مطلوب ارتباط با فرزند نوجوان، با بازنمایی صحیح نوجوانی در رسانه، نگاه ایجابی و فرصت محور به این مقطع را در جامعه ترویج دهند.
شناسایی عوامل موثر در ضربه عشقی دانشجویان دختر: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضربه عشقی پدیدهای رایج در دانشجویان است که باعث مسائل تحصیلی و روان شناختی می شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر در ضربه عشقی دانشجویان دختر بود. روش پژوهش کیفی از طریق مضاحبه نیمه ساختار یافته بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1402 بودند که درگیر تجربه شکست عشقی شده بودند. از بین آنها تعداد 10 نفر به صورت نمونه گیری هدف مند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده شد. بر اسا یافته ها پنج مضمون اصلی ضربه عشقی شناسایی شد که شامل موارد زیر می شد: علل مربوط به خانواده مبداء و کودکی، علل درون-روانی، علل رابطه ای، علل مربوط به پسر، و علل همزمان با رابطه. هر کدام از این مضامین فراگیر شامل مضامین سازمان یافته و پایه زیادی می شدند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که قبل از هر چیز گذشته و بافت رشدی فرد در خانواده اهمیت بسیاری در ضربه عشق دارد و علل مربوط به زمان حال در درجه دوم اهمیت هستند. بنابراین، پیشنهاد می شود برای پیشگیری از ضربه عشق قبل از هر چیز به شناسایی روابط اولیه فرد و تاثیر آنها در زندگی جاری و نوع انتخاب های فرد پرداخت و فرد را در این زمینه آگاه کرد تا انتخاب درست تری انجام دهد.
بازخوانی حکمت ۱۴۱ نهج البلاغه در ارتباط با ضرورت دینی ازدیاد نسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه های نهج البلاغه که یکی از منابع حدیثی معتبر است جایگاه ارزنده ای در میان شیعیان دارد و چون پیروان مذهب امامیه قائل به عصمت گوینده آن یعنی، امام علی (ع) هستند، ضروری است تا روایات موجود در این کتاب از نظر سندی، متنی و کیفیت صدور ارزیابی شود. حدیث «قِلَّهَ الْعِیَالِ أَحَدُ الْیَسَارَیْنِ» که سیدرضی آن را در شمار حکمت ۱۴۱ نهج البلاغه ذکر نموده است از جمله گفتارهای چالش برانگیز در ارتباط با مسئله فرزندآوری است که امروزه برداشت های متفاوتی از آن ارائه می شود. نیاز جامعه اسلامی به ازدیاد نسل بر اهمیت بررسی محتوای این روایت افزوده است. براین اساس، پژوهش حاضر به روش تحلیلی- اسنادی و با هدف بازخوانی حکمت ۱۴۱ نهج البلاغه برای کشف مراد اصلی گوینده این کلام در ارتباط با ازدیاد نسل انجام شد. نتایج بررسی ها نشان داد که هیچگونه ترغیب مخاطب به کاهش تعداد اولاد در روایت فوق وجود ندارد. براساس ادله ای چون همخوانی کلام امام علی(ع) با منطق و همسویی آن با تجربیات و داده های عقلی، می توان دریافت که سخن آن حضرت فقط ناظر به حقیقتی خارجی بیان شده است و نمی توان آن را در مقام نفی مطلوبیت فرزندآوری دانست. آموزه های قرآنی، روایی، فقهی، روان شناختی و همچنین سیره اهل بیت(ع) نیز بر مفاهیمی مطابق با اهمیت فرزندآوری و تداوم نسل بشر از طریق توالد و تربیت اولاد شایسته ای که زمینه ساز رشد و پیشرفت جامعه باشد، دلالت دارد.
مبانی و روش تفسیر جنسیتی امینه ودود؛ تحلیل و نقد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قرآن پژوهان نواندیش که ممکن است خود را فمینسیت بدانند یا خیر، از نیمه دوم قرن بیستم، به بازخوانی قرآن و عرضه ادبیات جدیدی درباره آیات مربوط به زن و خانواده پرداختند که مدخل اصلی آنها، تحول خواهی درباره زن مسلمان یا زن در جوامع اسلامی است و در نتیجه، قرآن پژوهی آنان، رویکردی انتقادی به سنت های تفسیری است. در میان آنها، امینه ودود به دلیل عمق اندیشه و تأکید بر روشمندی، تأثیر بیشتری در فضای تخصصی و عمومی دارد. مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی تحلیلی و انتقادی نگرش تفسیری امینه ودود و هدف از آن، توسعه دانش تفسیری زن پژوهان در حوزه انتقادی است به این منظور که نقد و نظریات سلبی، دانش ایجابی تفسیری را به عمق بهتری برسانند. این مقاله نظری و ازطریق روش اسنادی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. یافته های پژوهشی در سه عنوان مبانی، روش و تفسیر زنانه نگر درباره چند واژه قرآنی در اندیشه ودود تجمیع شده که در این مقاله ضمن تبیین، به نقد آنها پرداخته شده است. نتیجه آنکه امینه ودود با نقد روشمندی کتب تفسیری، بر اساس هرمنوتیک کل گرا و قرآن محور، الهیات زنانه و ابزار تحلیل و ادبیات فمینیستی تفسیر جنسیتی خود از قرآن ارایه کرده که در همه محورهای فوق مورد نقد است.
امکان سنجی اعمال قاعده «تلازم حق و تکلیف» در حقوق مالی زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قاعده تلازم حق و تکلیف، یک قاعده عقلی به منظور تنظیم مناسبات حقوقی در روابط اجتماعی است. از مهم ترین ساحت های قابل استناد به قاعده مذکور، روابط حقوقی زوجین به خصوص در حوزه مالی است. سؤال مطرح در این رابطه، قابلیت استناد و امکان اعمال قاعده مذکور، در مناسبات مالی زوجین است. اثر مهم متفرع بر سؤال، امکان اثبات عقلی تساوی حقوقی زوجین است. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده است، استناد به قاعده مذکور در روابط حقوقی زوجین را غیرقابل اثبات می داند. چالش اجرای قاعده تلازم در حقوق زوجین به صورت عام و حقوق مالی زوجین به صورت خاص، به موارد نقض قاعده برمی گردد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که با وجود موارد چالش برانگیزی همانند مهریه، اعتبار این قاعده محل تأمل است. راهکار بیان شده به منظور برون رفت از چالش مذکور، توسعه تکالیف به موارد سلبی و از سوی دیگر توسعه تلازم مدنظر به تمام چهار نسبت ادعایی مطرح در نظریه هوفلد است؛ اما هر دو توسعه، با نوعی تصرف در قاعده همراه شده است که دراصل، ماهیت قاعده را با ابهام مواجه می کند. بر اساس یافته های این مقاله، استناد به قاعده، جهت اثبات تساوی مالی زوجین غیرممکن است.
دلالت های معنایی زنان دهستان صلوات آباد از نابرابری های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه تحلیلی از دلالت های معنایی زنان از نابرابری آموزشی در روستاهای دهستان صلوات آباد شهرستان سنندج می باشد. نظریات انتقادی در حوزه نابرابری آموزشی و نظریه های بوردیو، اپل، کلمن و ایلیچ به عنوان مبانی نظری این پژوهش بوده است. همچنین با رویکرد کیفی و ذیل آن، روش تحلیل روایت به دلالت های معنایی 33 نفر از زنان در مورد نابرابری آموزشی و پیامدهای آن با نمونه گیری هدفمند و راهبرد مصاحبه نیمه ساخت یافته پرداخته شده است. یافته های به دست آمده شامل 231 مقوله عمده، 26 مقوله محوری و ٧ مقوله اصلی بوده است. نتایج در قالب تحلیل مقوله های اصلی نشان داد که نظام پدرسالارانه همچنان به عنوان امری محتوم در شکل گیری جایگاه و نقش زنان در جامعه و به تبع موثر در آموزش آنها موثر است. . همچنین نتایج نشان داد که فقر اقتصادی خانواده ها و عدم استقلال مالی و شغلی زنان در شرایط افزایش هزینه های آموزشی به محدودیت در دسترسی به آموزش منجر گشته است. کمبود امکانات روستایی و کاهش حمایت های دولتی، نابرابری آموزشی در روستاها را تشدید کرده و در نهایت این عوامل سبب ناامیدی از تغییر و به تبع؛ محرومیت اجتماعی آنها از مزایای آموزش گردیده است.
عوامل چند سطحی موثر بر شمولیت اجتماعی زنان در ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
106 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی عوامل چندسطحی موثر بر شمولیت اجتماعی زنان در ورزش انجام گرفت.
روش : این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی چندروشی بوده و برای گردآوری داده ها از مصاحبه، تحلیل اسناد ثانویه و مشاهده شرکت کنندگان استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متخصصین و پژوهشگران ورزش زنان، جامعه شناسان ورزش، روانشناسان ورزش، مربیان با سابقه در حوزه ورزش زنان و کلیه زنانی بود که حداقل یک روز در هفته در فعالیت های ورزشی مشارکت داشتند. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی با 28 نفر مصاحبه شد. برای تحلیل داده های پژوهش از روش بررسی میکروسکوپی داده ها استفاده شده و داده ها بر اساس مراحل تحلیلی استراوس و کوربین (1998) دسته بندی شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد عوامل گوناگون در سطوح کلان، میانی و خرد بر ایجاد شرایط مناسب برای شمولیت اجتماعی زنان در ورزش تاثیرگذارند؛ علاوه بر این توسعه اجتماعی همه جانبه در سطح جامعه نیز به طور قابل توجهی بر این پویایی ها اثر گذاشته و در نهایت منجر به شمولیت اجتماعی زنان در ورزش می شود.
نتیجه گیری: این نتایج می تواند به سازمان های متولی ورزش در جهت برنامه ریزی صحیح و به کارگیری شیوه های موثر برای شمولیت کلیه زنان در ورزش کمک کرده، گامی موثر در راستای تحقق عدالت اجتماعی در کشور باشد.
آزمون الگوی روابط ساختاری بین صفات شخصیتی و باورهای جنسی ناکارآمد با میانجیگری خودشیء انگاری بدنی در بستر فرهنگی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
33 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون الگوی روابط ساختاری بین صفات شخصیتی و باورهای جنسی ناکارآمد با میانجیگری خود شیء انگاری بدنی در بستر فرهنگی زنان یائسه شهر تبریز بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر تبریز بود. نمونه پژوهش تعداد 250 نفر از جامعه مذکور بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار اندازه گیری پرسشنامه پنج عاملی شخصیت کوستا و مک کری(1985)، پرسشنامه باورهای ناکارآمد جنسی نوبر و همکاران (2003) و مقیاس شیء انگاری بدنی مک کینلی و هاید (1996) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارSpss و Amos انجام شد. نتایج نشان داد که بین صفات شخصیتی، خود شیء انگاری بدنی و باورهای جنسی ناکارآمد رابطه معنی داری وجود دارد. هم چنین صفات شخصیتی به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجیگری خود شیء انگاری بدنی در باورهای جنسی ناکارآمد زنان یائسه اثر داشتند و مدل از نیکوئی برازش مناسبی برخوردار بود. به طور کلی تفاوت های فرهنگی ﺑﺮﺗﺠﺮﺑﻪ یائسگی زنان، ﺗﻔﺴیﺮ ﻋﻼﺋﻢ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی آن موثر است.
نقش پایبندی مادر به تعالیم دینی بر سلامت معنوی فرزندان با نگاهی به فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
49 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پایبندی مادر به تعالیم دینی بر سلامت معنوی فرزندان با نگاهی به فرهنگ ایرانی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی متون تعالیم دینی می باشد. نمونه پژوهش تعالیم دینی مادر در مورد سلامت معنوی فرزندان بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات ، متون و منابع مرتبط با موضوع، از روش کتابخانه ای استفاده شد. سپس به تحلیل اطلاعات و داده ها پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد: مادران برای تربیت دینی و سلامت معنوی فرزندان خود، باید به تعالیم دینی پایبندی داشته باشند. هم چنین خانواده در فرهنگ ایرانی، پایه و ستون اصلی جامعه است و برای جامعه ایرانی واحدی بسیار ارزشمند محسوب می شود. در خانواده های با نگرش مذهبی، نگرش فرزندان بر پایه اعتقادات مذهبی شکل گرفته و این اعتقادات سبب شکل گیری شخصیت دینی در فرزندان شده و به بروز رفتارهای مثبت از سوی آن ها می شود. پایبندی مادر به تعالیم دینی شامل آداب شیر دادن به نوزاد، نماز خواندن و روزه گرفتن، تشویق مادر، اخلاق و تقوا، دعا و توکل، عفت و حیا وخودسازی می باشد. این تعالیم دینی به طور مستقیم و غیرمستقیم از دوران کودکی بر سلامت معنوی فرزندان اثر می گذارد و باعث شکل گیری شخصیت معنوی آن ها می شود.
پیش بینی تحمل پریشانی در سالمندان بر اساس حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با نقش میانجی ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
283 - 310
حوزههای تخصصی:
سالمندان به دلیل پریشانی های روانشناختی و احساسات منفی در این دوره از قبیل احساس شکست در تلاطم ها، استرس ها و فشارهای زندگی، دچار چالش های بیشتری م ی شوند در نتیج ه این ادراک بالاتر اس ترس، موجب پایین آمدن کیفیت و روابط زندگی آن ها خواهد شد. از این رو پژوهش حاضر باهدف تدوین الگوی تحمل پریشانی در سالمندان بر اساس حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با نقش میانجی ذهن آگاهی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که در قالب تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر سالمندان شهر تهران در بازه سنی ۶۵ تا ۸۰ سال بودند که 3۰0 نفر از آنان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (198۸)، پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس ذهن آگاهی براون و ریان(2003) و پرسشنامه اجتناب تجربی چندبعدی گامز و همکاران (2011) بود. داده های حاصل در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر برای بررسی نقش میانجی، با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج حاکی از این بود که مدل تدوین تحمل پریشانی در سالمندان درمجموع از برازش قابل قبولی برخوردار است. این موضوع نشان می دهد که متغیرهای حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با تحمل پریشانی به صورت مستقیم ارتباط دارند. رابطه ذهن آگاهی با تحمل پریشانی به طور مستقیم معنادار بوده و همچنین اثر غیرمستقیم حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با تحمل پریشانی با میانجی گری ذهن آگاهی معنادار است (05/0>P). نتایج حاکی از آن است که حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با نقش میانجی ذهن آگاهی در تحمل پریشانی سالمندان بسیار مهم و تأثیرگذار است.