فیالمثل در دوران صفوی که کتاب اندیشه آزادی هم به آن اشاراتی دارد، در حوزه مالکیت، حادثهای رخ داد که تاثیر آن بر کمرنگتر شدن زمینههای آزادی در ایران، درخور تامل است. در آن دوران از مالکان بزرگ که عمدتا حاکمان ولایات بودند خلع مالکیت شد و تقریبا همه املاک ایران جزو خالصجات حکومتی یا دارایی شاه شد. انسان غیرمالک هم قهرا نمیتواند انسان آزاد شد و انسان غیرآزاد را با اندیشه آزادی چه کار؟
رویداد دمدم شرح یکی از درگیری ها و جنگ های کردهای غرب ایران به رهبری امیرخان با حکمرانان صفویه بود. این حادثه در دوران شاه عباس اول رخ داد. کردها در این حادثه شکست خوردند و قلعه آنان به نام دمدم ( نزدیک ارومیه فعلی) به تصرف نیروی نظامی صفوی در آمد. شرح این رویداد به تفصیل در “عالم آرای عباسی“ نوشته اسکندربیگ منشی آمده است. تنها منبع به زبان کردی که از این حادثه یاد کرده، داستانی منظومه ای به نام “بیت دمدم“ است. گوینده یا گویندگان ناشناس این داستان منظومه ای با بیانی حماسی و در چارچوب یک گفتمان روایی حماسی- مذهبی به شرح این رویداد پرداخته اند. مساله بازنمایی این حادثه در این دو منبع که اولی اثری تاریخ نگارانه است و دومی در قالب ادبیات عامه می گنجد، مساله این نوشتار است. مقایسه ی این دو منبع نشان می دهد که این دو منبع در شیوه ی بازنمایی، منظرها و ارزش های ایدئولوژیک راوی، روایت رئالیستی و سوررئالیستی از امر واقع تاریخی و در نهایت قضاوت درباره ی رخداد مورد نظر در تمایز با یکدیگر می باشند و رویداد دمدم در هر یک از این دو منبع بازتاب متفاوتی یافته است. عالم آرا یک اثر سفارشی دستگاه سلطه مرکزی است که کاربرد زور و خشونت را برای قدرت مرکزی و حذف رقیبان مشروع می داند، ولی مقاومت قدرت های غیر مرکزی را نامشروع و یاغیگری تلقی می نماید. ولی بیت دمدم مقاومت اهالی دمدم را مقاومتی مشروع می داند. در واقع هر یک از این دو ژانر به دنبال مشروعیت بخشی به کنش سیاسی کنشگران متن می باشند. البته یک تفاوت مهم وجود دارد: عالم آرا اثر سفارشی دستگاه سلطه مرکزی است و در واقع روایت دستگاه سلطه از اعمال قدرت و خشونت خود است. ولی بیت دمدم روایت مردم از مقاومت خود در برابر دستگاه سلطه می باشد.
مسئله مشروعیت سازی از رهگذر تاریخ نویسی، همواره مسئله ای مهم وجذاب بوده است. در این بین نوشتار حاضر برآن است تا مسئله مشروعیت سازی را دست کم در بخش پایانی کتاب هشت بهشت یا تاریخ آل عثمان نوشته ی ادریس بدلیسی ردیابی کند. پرسش این است که آیا بدلیسی کتاب خود را تنها برای توصیف وقایع به نگارش درآورده و یا در پس روایت وقایع، به امری دیگر یعنی مشروعیت سازی برای عثمانیان نیز چشم داشته است؟ این نوشتار با توجه به رویکرد گفتمانی و با توجه به مفاهیمی که مطالعات گفتمانی برای رصد سازوکارهای گفتمانی از جمله غیریت سازی و حاشیه رانی و برجسته سازی و سازوکارهای بینامتنیت به دست می دهد، به بررسی مشروعیت سازی در هشت بهشت بدلیسی می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که بدلیسی با در مرکز قرار دادن مفهوم جهاد، تمام تلاش خود را از رهگذر دست مایه قرار دادن تاریخ حوادث دوره سلطان محمد فاتح جهت کسب مشروعیت برای مخدومان عثمانی خود مبذول می دارد و در این بین با برجسته سازی مفهوم جهاد، مفهوم قومیت و سرزمین و فره ایزدی را به حاشیه می راند و در این راستا از نظم های گفتمانی دینی و دانشی بهره می برد.
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی رئالیسم انتقادی در تاریخ گری ابن خلدون و معرفی مدل «دوری» وی در مورد تاریخ است.روش این پژوهش نیز در چارچوب مطالعه ای اسنادی است و نتایجی که از آن حاصل شد این است که دیدگاه ابن خلدون از یک سو دارای وجهی انتقادی و از سوی دیگر، رئالیستی است.وجه انتقادی آن بر انتقاد از اخبار رایج و مطابقت آن با واقعیات تاریخی برای نیل به تاریخ درست و معتبر تأکید دارد و وجه رئالیستی آن بر عبور از سطح ظاهر و ورود به سطوح زیرین تاریخ برای کشف«طبایع» تاریخ تمرکز دارد. طبایع تاریخ، همان قواعدی است که تغییر و تحولات اجتماعات بشری بر اساس آن انجام می گیرد.ابن خلدون با این رویکرد، مدلی دوری از تحولات تاریخی ارائه می دهد.«عصبیت»، نیروی پویای این مدل است.بادیه و شهر نیز شکل های این مدل هستند.نقد خبر تاریخی با تکیه بر ارزیابی کیفیِ مستندات تاریخی برای رسیدن به واقعیت و کشف طبایع تاریخ، وجه برجسته ی دیدگاه ابن خلدون است که در مقاله مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.بر اساس این رویکرد، ابن خلدون معتقد است، تاریخ را باید از اعوجاجات/جعلیات، پالایش کرد تا بتوان بر پایه ی آن، به ارائه ی تحلیلی درست از وقایع دست یافت.