نویسندگان روزنامه های داخل و خارج ایران در دوره قاجار که برخی ازایشان از جمله نخبگان حکومتی وبرخی نیز نخبگان فکری کشور بودند نقشی مهم را در اشاعه افکار و نظریات جدید در جامعه ایرانی داشته اند . اندیشه های نوین که برگرفته از اندیشه و تفکر اروپاییان بود توسط این اندیشمندان اخذ شده و در جامعه ترویج می شد . در همین راستا با توجه به پس رفت های کشور در زمینه اقتصادی ,نخبگان به دنبال راهی برای رهایی ایران از این کاستی ها به کنکاش در تفکرات اقتصادی غربیان پرداختند. این توجه و رویکرد به صورت کاملا آگاهانه صورت می گرفت . با عنایت به بی توجهی دولت به مسایل اقتصادی و وجود عهدنامه هایی که عملا نفوذ دول دیگر در زمینه اقتصادی را درپی داشت و اقدامات دولت ایران را برای مقابله با این نفوذ ناکام می گذاشت نظریات اقتصادی مکتب کلاسیک که درآن, حمایت از بازار آزاد و بخش خصوصی از اهمیت بالایی برخوردار بودند , به طور چشمگیری مورد توجه قرار گرفت. روزنامه های این دوره تاریخی مملو از مطالب اقتصادی هستند که در اکثر موارد این نوشته ها بدون اشاره به منشاء این نظریات و به طور غیر مستقیم بیان می شدند .اما نویسندگان دو روزنامه اختر و تربیت که یکی در داخل کشور و دیگری در خارج از ایران چاپ می شدند در سلسله مقالاتی به تشریح مستقیم نظریات مکتب کلاسیک پرداختند.
معرفت تاریخی و تاریخ نویسی از همان دوره ی تکوین تاریخ نویسی در ایران با موانع و سختی هایی روبه رو شد.برخی از این موانع و دشواری ها با جایگاه علم تاریخ در میان علوم و طبقه بندی میان آن ها و سیطره ی الگوهای خارج از حوزه ی این معرفت بشری، ارتباط داشتند و برخی دیگر ناشی از رابطه ی آن با ساختار قدرت و دستگاه دولت و حکومت ها بودند.این موانع که ما در این گفتار از آن ها با عنوان موانع معرفتی و ذهنی و دشواری های سیاسی، اقتصادی و عینی یاد کرده ایم، مفهوم، معنا و معرفت تاریخی و تاریخ نویسی ایرانی را تحت تاثیر قرار دادند و تا مدت ها تداوم یافتند و مانع از این شدند که تاریخ نویسی در میان علوم شأن مستقل یابد ومعرفت تاریخی و تاریخ نویسی از عقلانیت، خردورزی وآزاد اندیشی بهره گیرد. در دوره ی قاجار فضایی ایجاد شد که مورخان این موانع و دشواری ها را نقد کردند و به طرح آسیب ها و آفت های تاریخ نویسی پرداختند.پرداختن به این موانع و طرح آفت های ناشی از آن ها در روند تحول تدریجی معرفت تاریخی و تاریخ نویسی مؤثر بود.
ادبیات مشروطه بخشی از ادبیات غنی و پربار ایران است که در دوره ای شکل گرفت که اوضاع سیاسی اجتماعی، ساخت طبقاتی و بافت سنتی جامعه در حال تغییر بود.آنچه موجب تسریع این تحول در سطح کشور می شد، شعرها و اعمال مشروطه خواهان و روشنفکرانی بود که به صورت نظری و عملی در حوادث نقش مهمی داشتند و شعرهایشان که به زبان بسیار ساده و عامه پسند سروده می شد، زبانزد مردم کوچه و بازار بود.در میان این مشروطه خواهان و نواندیشان، ملک الشعرای بهار جایگاه ویژه ای داشت و شعرهایش بازتاب دهنده ی تحول زمان و نبوغ و آگاهی فراوان وی درباره ی شعر فارسی بود.نبوغی که عناصر بیدارگرانه ای همچون وطن، استبدادستیزی، آزادی خواهی، حکومت قانون، استعمارستیزی، آزادی خواهی، حکوت قانون، استعمارستیزی، و حتی اسلام را به قالب های شعری کهن درآورد و موجب بیداری و روشنفکری جامعه ی زمان خود می شد. در این مقاله تلاش می شود عناصر بیدادگر و هویت ساز شعر ملک الشعرای بهار، و انگیزه ای او از سرودن این شعرها، و نیز تأثیر آن ها بر جامعه تبیین شود