مقالات
حوزههای تخصصی:
افلاطون از جمله فلاسفه بزرگی است که در تمامی حوزه های مهمّ متافیزیکی و اجتماعی و سیاسی و تربیتی و فرهنگی آراء ارزشمندی دارد. اهمیت آراء افلاطون در ساحت فلسفه به قدری فراگیر است که هیچ دوره ای نبوده که با مسئله ای از افلاطون گرائی مواجه نبوده باشیم. این فیلسوف اهتمام جدی به مقوله تربیت و امور اجتماعی دارد و دیدگاه هایی در زمینه خانواده و زنان دارد که بیشترین نقدها به نظرات او در این بخش است. نظریه لغو مالکیت خصوصی و اشتراک در خانواده را در آراء افلاطون اغلب به عنوان خطاهای فاحش این فیلسوف در نظر گرفته شده است؛ حتی مارکسیست ها که علی القاعده باید به این جهت گیری علاقه مند باشند، ضمن تأیید این تفکر، آن را ناکافی و غیرمستحکم می دانند؛ از آن جهت که این فیلسوف به زیربنای اقتصاد در تفکر و تحولات اجتماعی باور نداشته است. در این مقاله تلاش شده که اول معلوم گردد حوزه و قلمرو این بحث نزد افلاطون چه میزان است؛ یعنی عموم مردم است یا فقط حاکمان؟ دوم آیا افلاطون در این آراء نظری جدّی ارائه کرده یا برای او نیز محل تردید بوده است؟ و سوم برخی از نقدهای فلاسفه متأخّر و معاصر در این باره چقدر وجاهت دارد؟ مفسران افلاطون در این باره آراء مختلفی دارند. در این مقاله یک تقسیم بندی محتوایی از آراء آنان صورت گرفته و نشان داده شده است که افلاطون در این باره نظر قطعی ندارد و در ضمن، محدودهٔ آن دربارهٔ اشتراکی بودن اقتصاد و خانواده صرفاً مربوط به طبقه حاکمان و نظامیان است نه عموم مردم؛ البته در همین حدّ هم از نظر مؤلف و بسیاری از مفسران قابل پذیرش نبوده و دارای نقدهای جدّی است.
روش ها و موانع پرورش انسان فرهیخته اخلاقی از نگاه استادان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو تبیین روش های آموزش افراد فرهیخته اخلاقی و شناسایی موانع در دستیابی به پرورش این نوع از افراد از نگاه استادان دانشگاه بود. به اقتضای هدف پژوهش از پارادایم تفسیری با رویکرد کیفی و دو روش پژوهش اسنادی - کتابخانه ای و تحلیل مفهوم از نوع تفسیر مفهوم بهره برده شد. میدان پژوهش شامل استادان دانشگاه فرهنگیان استان کردستان بود که با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور و با درجه اشباع یافتگی به تعداد یازده نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته محقق ساخته بود. فرایند مصاحبه تا دستیابی به اشباع در داده ها ادامه یافت. یافته های پژوهش در دو بخش «روش های پرورش افراد فرهیخته» و «موانع موجود» ارائه شد. بخش روش های پرورش افراد فرهیخته در دو قسمت: «مهارت های موردنیاز» و «روش های آموزش افراد فرهیخته» ارائه شد. بخش موانع نیز در دو قسمت: «موانع حوزه آموزش و تربیت» و «مسائل اخلاقی و اجتماعی» ارائه شد. نتایج نشان داد برای پرورش افراد فرهیخته، آموزش های کنونی ناکافی هستند. این امر مستلزم آموزش مهارت ها و اصول بنیادین مبتنی بر شرایط حال است؛ آموزش هایی که افراد را از حالت انفعال به شکل کنشگران فعال دربیاورد. آموزش در راستای فرهیختگی باید چندبعدی و تأکید بیشتر بر سوق دادن افراد بر یادگیری درونی، تأمل در خود و مهارت محور باشد. موانع نیز متنوع و چندبعدی اند و به طورکلی هرآنچه در آموزش، مانع تفکر افراد و اختیار افراد باشد، مانعی برای تربیت و آموزش است.
بازخوانی واقع گرایی و ناواقع گرایی در پرتو یافته های علوم اعصاب شناختی از منظر ریچارد جویس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناقشه واقع گرایی و ناواقع گرایی یکی از مهم ترین مسائل اساسی فرااخلاق بوده و هست. در این میان عقل گرایی به عنوان نماینده تمام قد واقع گرایی و احساس گرایی به عنوان نماد اصلی ناواقع گرایی معرفی شده اند. یکی از عرصه های نوین که در این مناقشه می تواند نقش ایفا کند علوم اعصاب سناختی است که با بررسی تجربی کارکرد عقل و احساس در جریان قضاوت و عمل اخلاقی، ممکن است به نفع یا بر ضد هریک از این دو وارد میدان شود. ریچارد جویس کسی است که تلاش کرده نشان دهد این یافته ها نه از احساس گرایی حمایت کرده و نه به عقل گرایی خدشه جدی وارد می کند. او با بررسی انواع عقل گرایی، به حملات منتقدان پاسخ می دهد. در این میان مباحث جاناتان هاید و جاشوا گرین به عنوان مدافعان احساس گرایی و در نتیجه ناواقع گرایی تحت یافته های علوم اعصاب شناختی از یک سو و تحلیل های جویس از امکان پایبند ماندن به واقع گرایی از مسیر عقل گرایی باب جدیدی را برای ابراز روایتی برساخت گرایانه از واقع گرایی می دهد که اتفاقا با دیدگاه فیلسوفان مسلمان (یا حداقل برخی از آنان) بسیار سازگار است.
تحلیل انتقادی تعارض میان فایده گرایی و شهودات اخلاقی با اتکا به یافته های علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فایده گرایی، به عنوان یکی از مشهورترین نظریه ها در اخلاق هنجاری در دهه های اخیر، با شعار و آرمان «نیل به بیشترین سود برای بیشترین افراد»، در معرض اشکالات و ایرادات فلسفی بسیار بوده است. مخالفان این نظریه و رویکرد، نقدهای گوناگونی بر آن وارد ساخته اند که از میان آنها، «تعارض فایده گرایی با شهودات اخلاقی» در زمینه های عدالت توزیعی و حقوق بنیادین انسان ها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. فایده گرایان در پاسخ به این اشکال، گاه بازتفسیر «شهودات اخلاقی» را مهم دانسته و مطالبه کرده اند و گاه حجیت ذاتی شهودات اخلاقی را زیر سؤال برده اند. این پژوهش مدعی است که با استناد به نویافته های علوم شناختی، می توان صورتبندی جدیدی از مسئله ارائه داد و پاسخ های تازه ای به این اشکالات داد. روش تحقیق این نوشتار، مبتنی بر توصیف و تحلیل پژوهش های علوم شناختی در حوزه روان شناسی اخلاق است. پاسخ های ارائه شده در سه بخش اصلی تنظیم شده اند: ۱. با تفکیک فرآیندهای شهودی (سریع و ناخودآگاه) و استدلالی (کُند و آگاهانه)، می توان نشان داد که ترجیح نتایج هر یک از این دو مسیر، بدون دلیل مرجّح، ناموجّه خواهد بود؛ ۲. بر اساس نظریه یگانگی قواعد اکتشافی و شهودات اخلاقی، ترجیح شهودات اخلاقی بر فرآیندهای استدلالی، فاقد توجیه منطقی است؛ زیرا شهودات نیز خود متکی بر قواعد ومکانیسم های اکتشافیِ شناختی هستند؛ ۳. اگر صرف وجود شهودات اخلاقی را دلیلی بر اعتبار نظریه های همسو با آنها بدانیم، در این صورت، با ارائه شهود فایده گرایانه، استدلال طرفداران تعارض فایده گرایی و شهودات اخلاقی خنثی خواهد شد.
تحلیلی تازه از معنا و منشأ بایدهای عقل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل معنا و منشأ بایدهای عقل عملی از مباحث کلیدی در شناخت و تحلیل کنش انسان و همچنین در مباحث فرااخلاق است. علامه طباطبایی این بایدها را از سنخ ادراکات اعتباری می شمارد که حائل بین انسان و اراده اوست. برخی از فلاسفه مثل محمدتقی مصباح یزدی و صادق آملی لاریجانی این دیدگاه را نقد کرده اند. این مقاله برآن است که اولاً نشان دهد چنین ادراکات اعتباری وجود دارند و با ضرورت های بالقیاس الی الغیر نمی توان همه بایدهای عقلی را توضیح داد؛ ثانیاً اگر مدعای علامه به نحو موجبهٔ جزئیه مطرح شود، نقدهای طرح شده برطرف خواهد شد؛ ثالثاً می توان تبیینی نوین از نحوه شکل گیری این ادراکات اعتباری ارائه داد که هم معناشناسی آن و هم نحوه تأثیرگذاری آن بر اراده انسان را آشکارتر می کند.
بررسی اخلاق حرفه ای آموزش گری و مصادیق نقض آن از نظر متخصصان آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ایِ کارکنان از متغیرهای مهم و اساسی وصول به اهداف در سازمان ها است، اما به نظر می رسد در ادبیات پژوهشی این حوزه، موضوع اخلاق مداری حرفه ای در بافت الزامات و ضروریات حرفه ای هر حرفه و با تکیه بر پارادایم های جدید آموزشی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف مطالعه حاضر تبیین اخلاق مداری حرفه ای در پرتو اصول و مسئولیت های خاص حرفه معلمی، با درنظرگرفتن پارادایم های به روز آموزشی و شناسایی مصادیق نقض این اصول از دید متخصصان آموزش است. در این راستا، مصاحبه با ده نفر از اعضای هیأت علمی رشته آموزش زبان انگلیسی به عنوان گروه خبرگان در حوزه موضوع تحقیق، انجام شد و داده های حاصله با روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که جایگزینی اخلاق حرفه ای با اخلاق عام، استفاده صرف از مواد درسی بدون ارزیابی و تدوین مناسب آن، عدم نیازسنجی و ارائه آموزش مبتنی بر نیاز، برداشت نامناسب و ناکافی از اهداف آموزشی، ضعف سواد ارزیابی و عدم استفاده از رویکردهای مناسب ارزیابی و آموزش بدون توجه به گفتمان هر حرفه و هویت سازی و حرفه ای سازی فراگیر در آن حرفه از جمله زمینه های نقض اخلاق مداری حرفه ای آموزش به شمار می آید. یافته های این پژوهش علاوه بر اینکه می تواند به درک روشن تر از اخلاق مداری حرفه ای در حوزه آموزش کمک کند، شامل نتایج کاربردی برای مدرّسان و سیاست گذاران حوزه تربیت معلم نیز است. همچنین، چهارچوب فکری و معیار سنجشی مناسبی در اختیار معلمان قرار می دهد تا با کمک آن به ارزیابی رویکردها و فعالیت های آموزشی خود بپردازند.