جامعه شناسی کاربردی
جامعه شناسی کاربردی سال 36 پاییز 1404 شماره 3 (پیاپی 99) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
هدف مقاله حاضر، شناخت نگرش جوانان ایرانی به همباشی یا زندگی مشترک بدون ازدواج و بررسی عوامل تعیین کننده آن با استفاده از تحلیل ثانویه داده های پیمایش ملی ارزش ها و نگرش های جوانان کشور در سال ۱۳۹۹ است. تعداد نمونه بررسی شده شامل ۱۱۵۷۳ نفر از جوانان ۱۸ تا ۳۵ سال ساکن در مناطق شهری و روستایی در ۳۱ استان کشور است. یافته ها نشان داد که بیشتر افراد بررسی شده مخالف همباشی بوده اند و درمقابل، حدود ۱۵درصد پاسخ گویان نگرشی موافق به سبک زندگی همباشی داشته اند. همچنین براساس یافته ها، افراد دارای نگرش موافق به همباشی را مردان، افراد بدون همسر، در سنین 23-18 سال، غیرشاغل، فارس زبان و ساکن شهرها تشکیل می دهند. نتایج تحلیل رگرسیون رتبه ای نشان داد که نگرش به همباشی به طور معناداری متأثر از عوامل جمعیتی، شامل جنسیت، سن، وضعیت تأهل، قومیت، مذهب و محل سکونت است. به علاوه، وضعیت اقتصادی خانوار، نگرش به ازدواج، معاشرت با جنس مخالف و مصرف کالاهای فرهنگی، رابطه مثبت و نظارت و انسجام خانوادگی رابطه منفی با نگرش به همباشی داشته اند؛ بدین ترتیب، یکی از چالش های فراروی ازدواج و تشکیل خانواده در دهه های پیش رو افزایش زندگی های همباشی خواهد بود.
ساخت و اعتبار یابی پرسش نامه تجربه زیسته تفکر انتقادی دانشجویان: مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله بخش کمّی از نتایج یک پژوهش ترکیبی است که به روش اکتشافی متوالی (کیفی – کمّی) انجام شده است. هدف از تحقیق بررسی تجربهزیسته دانشجویان در تفکر انتقادی در دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 1402-1403 بود. در مرحله کمّی، روش پژوهش از نوع پیمایشی (توصیفی و غیرآزمایشی) است و از تحلیل همبستگی و تکنیک تحلیل عاملی برای تحلیل داده ها استفاده شد. حجم نمونه برابر با 435 نفر به دست آمد که بر مبنای چهار متغیر دانشگاه، دانشکده، مقطع تحصیلی و جنسیت به تناسب توزیع شد. شیوه نمونه گیری سهمیه ای بود. ابزار اولیه شامل 50 آیتم و پنج عامل اصلی شامل زیست شرافتمندانه و مسئولانه، مواجهه چندگانه، اندیشیدن به فراسو، دوگانه هزینه-پاداش و نابودگری سازمانی بود که بر اساس تحلیل کیفی طراحی و در مرحله کمّی ارزیابی و تحلیل شدند. درمرحله کمّی از ساختار عاملی نهایی هفت عامل مشتمل بر 37 آیتم استخراج شد. دوعامل جدید شامل سازمان محافظه کار و مرجعیت غیرانتقادی به ترتیب از نابودگری سازمانی و مواجهه چندگانه نشئت گرفت. بارهای عاملی به دست آمده برای شش عامل بارگذاری شده بر روی تجربه زیسته دانشجویان در تفکر انتقادی (همه عوامل به جز سازمان محافظه کار) بالاتر از مقدار 60/0 به دست آمده است که حاکی از اهمیت بالای هر یک از این ابعاد در برآورد نمره نهایی هریک از افراد مطالعه شده است. ساختار سلسله مراتبی مقیاس تجربه زیسته دانشجویان در تفکر انتقادی نیز تحلیل و تأیید . نتایج پژوهش حاضر تلاشی برای توسعه ابزارهای جدید برای ارزیابی تفکر انتقادی در محیط های آموزشی به شمار می رود.
الزامات استارتاپی شدن، مطالعه ای با رویکرد جامعه شناسی اقتصادی (مورد مطالعه: مدیران استارتاپ های شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
استارتاپ ها به عنوان پیش گامان مدل های جدید کسب وکار نقش مهمی در پیشبرد فناوری های نوین و توسعه اقتصاد مدرن ایفا می کنند. مطالعه حاضر باهدف واکاوی الزامات استارتاپی شدن با رویکرد جامعه شناسی اقتصادی در چارچوب پارادایم تفسیری و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. میدان پژوهش شهر اصفهان و مشارکت کنندگان پژوهش چهارده نفر از مدیران استارتاپ ها بوده اند. تکنیک گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته است و برای تحلیل داده ها از رویکرد شبکه مضامین استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دهنده این است که الزامات استارتاپی شدن درباره تعدادی مضمون سازمان دهنده شامل اکوسیستم استارتاپی، ایده استراتژیک، منش استارتاپی، قرابت رویکرد مالی استراتژیک، پویایی تیم، واقع بینی بازار، شبکه ای شدن استارتاپ و مضمون فراگیر «استارتاپی شدن به مثابه اکوسیستم نوآوری» صورت بندی شده است. اکوسیستم نوآوری دلالت بر وضعیتی دارد که در آن شبکه ای پویا و متعامل از الزامات مختلف فردی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی ایجاد و توسعه می یابد که در سطوح خرد و کلان به رشد و موفقیت کارآفرینی در یک منطقه خاص کمک می کنند.
نقش آزار در کودکی، سلامت اجتماعی بر پدیده قلدری در بین زندانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
قلدری پدیده ای نسبتاً شایع در میان زندانیان است که می تواند عواقب کوتاه مدت و بلندمدت نامطلوبی برای افراد قلدر و قربانی در پی داشته باشد؛ بنابراین، شناسایی عوامل زمینه ساز آن از اهمیت ویژِه ای برخوردار است؛ در همین راستا، پژوهش حاضر رابطه آزار در کودکی بر سلامت اجتماعی و قلدری را در دو زندان شیراز و یزد بررسی کرده است. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی و جامعه آماری را زندانیان مرد و زن زندان های مرکزی شهر یزد و شیراز تشکیل داده است. به دلیل محدودبودن تعداد زندانیان در این دو زندان مطالعه به صورت تمام شماری با تعداد350 نفر بررسی شدند. داده های تحقیق از طریق پرسش نامه سلامت اجتماعی کییز، ترومای کودکی، قلدری اولوئوس جمع آوری شد. یافته ها نشان داد که بین متغیرهای آزار کودکی، سلامت اجتماعی با قلدری رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. نتایج تحقیق نشان داد که افزایش آزار کودکی تأثیر درخور توجهی بر قلدری دارد و زندانیانی که رفتارهای قلدرمابانه بیشتری در زندان از خود بروز می دهند، در کودکی آزار بیشتری را تجربه کرده اند و آزار کودکانه، سلامت اجتماعی آنان را نیز متأثر کرده است. این نتایج، نیاز به مداخلات حمایتی و درمانی را می طلبد تا اعمال خشونت های فردی و اجتماعی تعدیل شوند.
آنچه بروندادهای علمی درباره جهانی شدن می گوید: مطالعه چارچوب مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: درک روندهای حوزه جهانی شدن در پایگاه استنادی پایش علم و فناروی جهان اسلام بین سال های (1402-1378) و شناسایی زیرحوزه ها و ابعاد مهم مفهوم جهانی شدن است. روش شناسی: این پژوهش با بهره گیری از فنون علم سنجی و تحلیل هم رخدادی واژگان انجام شده است. تعداد 1281 مدرک از پایگاه آی اس سی استخراج شد تا روند پژوهش های مرتبط با جهانی شدن را شناسایی کند. تحلیل خوشه ای و نمودار راهبردی برای ترسیم ساختار مفهومی پژوهش ها و شناسایی زیرحوزه ها و روابط بین آنها در این حوزه به کار گرفته شده است. برای پردازش و تحلیل داده ها از نرم افزارهای بیب اکسل، یو سی آی نت و وس ویور استفاده شده است، یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مفهوم جهانی شدن با فراوانی703، ایران با فراوانی54 و جهانی شدن فرهنگ با فراوانی45 بالاترین تکرار را به خود اختصاص داده اند. به طورکلی مفاهیم مرتبط با جهانی شدن فرهنگ، فرهنگ، هویت و هویت ملی از تکرار بیشتری برخوردار هستند. و این نشان دهنده آن است که این موارد، مفاهیم محوری در متون حوزه پژوهشی هستند. بافته های حاصل از تحلیل خوشه ای در حوزه جهانی شدن نشان داد که تعداد یازده خوشه وجود دارد؛ ازجمله: جهانی شدن و اقتصاد (1)، ژئوپلیتیک جهانی شدن (2)، جهانی-محلی شدن (گلوکالیزیشن) (3)، جهانی شدن و ضدجهانی شدن (4)، جهانی شدن و فراملی شدن (5)، جهانی شدن فرهنگ (6)، جهانی شدن آموزش (7)، جهانی شدن و امنیت ملی (8)، جهانی شدن و هویت (9)، جهانی شدن و ژئوکالچر (10)، جهانی شدن و محیط شهری (11). با تحلیل محتوای مقالات، موضوعات نوظهور در حوزه جهانی شدن شناسایی شدند. نتایج: تحلیل محتوای مقالات نشان داد که حوزه جهانی شدن به تدریج از مفاهیم بنیادین به سمت موضوعات پیچیده تر و بین رشته ای گرایش یافته است. یافته ها می تواند مسیر پژوهش های آتی را روشن سازد. نتایج همچنین نشان داد که خوشه های جهانی محلی شدن (گلوکالیزیشن)، جهانی شدن و امنیت ملی و جهانی شدن و محیط شهری به عنوان موضوعات نوظهور در نظر گرفته می شوند.
ارائه مدل حکمرانی مشارکتی در حفاظت جامع بناها و بافت های تاریخی بر مبنای نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حفاظت جامع و پایدار از بناها و بافت های تاریخی، باتوجه به ارتباط ذاتی میراث فرهنگی و زمینه های اجتماعی-فرهنگی آن، مستلزم مشارکت فعال جامعه است. هدف این پژوهش دستیابی به مدل حکمرانی مشارکتی برای حفاظت جامع بناها و بافت های تاریخی مبتنی بر مشارکت ذی نفعان است. پژوهش به روش کیفی و ازطریق ابزار مصاحبه انجام شده و با تحلیل داده ها برمبنای روش داده بنیاد، مدل مربوط در قالب 26 مقوله اصلی ارائه شده ا ست. مشارکت کنندگان شامل متخصصان و مدیران این حوزه می شوند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. در مدل ارائه شده، شرایط علّی، ماهیت چندوجهی و ارزش های هویتی میراث فرهنگی و ضرورت مشارکت فعال کنشگران اجتماعی را آشکار می سازد. شرایط زمینه ای در پنج بستر شامل بسترهای نهادی-مدیریتی، بستر های چالش برانگیز اجتماعی–اقتصادی و توسعه ای، بسترهای فرهنگی-هویتی و نظام حقوقی-مالکیتی و ظرفیت های توسعه پایدار اقتصادی – گردشگری تبیین پذیر است. شرایط مداخله گر نیز شامل تعارض سنت و مدرنیته، عوامل تسهیلگر و بازدارنده در ساختارهای حقوقی و قانونی، مشارکت اجتماعی و آگاهی عمومی، تعارض منافع ذی نفعان و موانع اعتمادسازی است. همچنین راهبردها در هفت محور شامل مدیریت دانش محور، توانمندسازی جامعه محلی، آموزش و ارتقای آگاهی، مدیریت یکپارچه تخصصی-مشارکتی، حفاظت، احیا و بهره وری پایدار، یکپارچه سازی و هم افزایی نهادی و توسعه شفافیت و اعتمادسازی شکل می گیرند. پیامدهای اجتماعی این مدل عبارت اند از: تقویت سرمایه اجتماعی، افزایش مشارکت فعال شهروندی، تقویت هویت محلی و حس تعلق به مکان و بهبود تعامل حاکمیت و جامعه. کاربست این مدل، ضمن افزایش اثربخشی اقدامات حفاظتی، موجب حفاظت جامع میراث فرهنگی، توسعه گردشگری پایدار، رونق اقتصادی محلی و ایجاد توازن میان حفاظت از میراث فرهنگی و پاسخ گویی به نیازهای معاصر می شود.