مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
تدریس
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶ (جلد ۳)
146 - 161
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، موفقیت دولت ها در رشد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، عمرانی به میزان اهتمام به آموزش و توسعه سرمایه انسانی آن بستگی دارد چرا که رکن اصلی در تصمیم گیری، تصمیم سازی و تصمیم یاری در دولت هاست، با توجه به اینکه دانشگاه ها و نهادهای آموزش عالی نقش مهمی در آموزش نسل های آینده و نیروی متخصص مورد نیاز جامعه، ایفا می کنند و علی رغم پیشرفت های اخیر بین المللی حوزه آموزش حسابداری، اما دانشگاه ها با ارائه سرفصل های صرفاً تئوری، به اندازه کافی بر مهارت کاربردی و حرفه ای دانشجویان توجه نکرده اند و بسیاری از دانشجویان و فارغ التحصیلان این حوزه فاقد دانش و مهارت لازم برای ورود به بازار کار هستند، دقت و توجه به روند تکامل آموزش در حسابداری در طی دوره های مختلف باعث شناخت نقاط ضعف و قوت انواع روش های تدریس می شود که می تواند یه دیدگاه مناسب برای اجرای روش های بروزتر به مدرسین بدهد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی است و نتایج پژوهش نشان می دهد با گسترش تکنولوژی باید آموزش حسابداری را هم رو به مدرن شدن پیش برد و از ابزارهای جدید همچون هوش مصنوعی بهره گرفت، البته که باید این تکنیک توأم با تدریس درست باشد. در زوایای مختلف نیز، روش های تدریس مدرن و سنتی دارای معایب و مزایایی هستند. از نظر محتوا روش های تدریس سنتی دانشجویان یا دانش آموزان با توجه به جدول درسی، مفاهیم را که استاد تعیین کرده است یاد می گیرند، اما در روش مدرن دانشجویان یا دانش آموزان با انجام فعالیت های تعاملی و با مشارکت فعال در فرایند یادگیری مطالب را فرا می گیرند. اما از نظر ارتباط در روش سنتی دانشجویان استاد را به عنوان بک منبع اطلاعات و دانش می دانند و با او ارتباط برقرار می کنند، در حالی که در روش مدرن استاد نقش مشاور را داشته و دانشجویان یا دانش آموزان به صورت مستقیم با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.
بررسی چالش های تدریس و ارزشیابی در بستر فضای مجازی
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
165 - 142
حوزههای تخصصی:
آموزش مجازی به تمام شکل های یاددهی یادگیری اطلاق می شود که به شیوه الکترونیکی اجرا و پشتیبانی می شود و بر محور ارزش هایی نظیر فرد محور بودن، یادگیری مستقل، خود راهبر و فعال مبتنی است.. هدف از این پژوهش، بررسی چالش های موجود بخش تدریس و ارزشیابی در بستر فضای مجازی است. به منظور جمع آوری یافته های این پژوهش از روش کتابخانه ای که در زمره تحقیقات بنیادیست بهره بردیم. بررسی های انجام گرفته درباره چالش های پیش رو در آموزش مجازی نشان داد که در این بستر هم برای دانش آموزان و هم برای معلمان و اولیا می توان چالش هایی را مشاهده کرد و آن هم این است که کودکان بیش از اندازه به وسایل بصری و هوشمند وابسته می شوند در نتیجه باعث شد که انگیزه فراگیران کاهش پیدا کند و تأمین اینترنت مورد نیاز برای برخی از خانواده ها سرسام آور شود. استفاده از این فضا موجب شد که معلمان وقت کافی برای تدریس در کلاس-های خود نگذارند و به طور بی رویه از مطالب دیگران استفاده کنند و همچنین سنجش واقعی در این فضا کاری بس دشوار و آن چنان مورد قبول نباشد. در ارتباط با چالش های ارزشیابی نیز می توان به ارزشیابی کتبی، پرسش و پاسخ های کلاسی، ارائه های کلاسی و کار پوشه الکترونیکی اشاره کرد که در متن همه را به تفصیل بیان نمودیم.
بررسی کاربردها و چالش های متاورس در آموزش: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
193 - 218
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی کاربردها و چالش های متاورس در آموزش انجام یافته است. این پژوهش از نوع کیفی و روش انجام آن، مرور نظام مند با اساس پروتکل پریسما بوده است. میدان مطالعه پژوهش حاضر مقالات علمی چاپ شده در مجلات معتبر داخلی و خارجی به زبان فارسی از سال 1398 تا سال 1402 و انگلیسی از سال 2020 تا سال 2024 در زمینه متاورس و آموزش بوده است. نمونه آماری به روش هدفمند و با در نظر گرفتن معیارهای ورود از بین 900 مقاله 38 مورد انتخاب و وارد مطالعه شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که یادگیری از راه دور، یادگیری غوطه ورسازی، یادگیری مشارکتی، یادگیری شخصی سازی شده، یادگیری معکوس، یادگیری دانش آموز محور، یادگیری تجربی، یادگیری هیبریدی، یادگیری سیار، یادگیری شبیه سازی شده، یادگیری مبتنی بر مهارت و بدون مرز و یادگیری مبتنی بر پرسش از رایج ترین کاربردهای متاورس در آموزش هستند. بااین حال، متاورس با چالش های فنی، اخلاقی و اجتماعی مانند نوپا بودن فناوری، هزینه بالای تجهیزات، ضعف زیرساخت های پشتیبانی، غیرقابل دسترس بودن برای همه، نقض حریم خصوصی، امنیت داده ها و شبکه، فقدان دستورالعمل ها و مقررات حقوقی همراه است. با بهره گیری از نتایج این پژوهش سیاست گذاران نظام آموزشی می توانند برنامه های درسی و آموزشی را متناسب با ویژگی های یادگیرندگان نسل Z و آلفا بازآفرینی کنند و با تدوین برنامه راهبردی نظام آموزشی با فضای به وجود آمده مواجه و بسترهای لازم در ایجاد و توسعه زیرساخت های فناورانه را فراهم و به شیوه ای مسئولانه آن را مدیریت نمایند.
نمانام سازی خط مشی های نوین در مدیریت آموزشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
14 - 32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف نمانام سازی خط مشی های نوین در مدیریت آموزشی است. این پژوهش بر مبنای هدف، کاربرد، به صورت توصیف و رویکردی ترکیبی (کمی- کیفی) است. جامعه آماری، کلیه مدرسان زیست شناس آموزش وپرورش شهر نیشابور در سال 1400-1399 برابر با 44 نفر بود که 12 نفر بر مبنای روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری دادهها با استفاده از فرایند مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از طراحی پرسشنامه دیمتل فازی توسط محقق انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش دیمتل صورت گرفت. یافته های پژوهش بیان می دارد که جهت نمانام سازی خط مشی های نوین در مدیریت آموزشی (ازجمله روشها و فنون تدریس زیست شناسی) در سه شاخص الف) پنداره تدریس؛ ب) تجربه مدرس؛ و ج) ادراک از کیفیت مدرس شناسایی شد که در مجموع چهار بعد اصلی شامل: الف- نقاط قوت (شامل هفت شاخص)، ب- نقاط ضعف (شامل سه شاخص)، ج- فرصتها (شامل چهار شاخص) و د- تهدیدها (شامل دو شاخص) بیان گردید. تاثیر پذیرترین راهبرد، علاقه مدرس بوده و تاثیر گذارترین راهبرد آگاهی و شناخت مدرس شناسایی شد.
ماکروارگونومی در آموزش عالی (با تاکید بر تدریس و آموزش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
25 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع هدف بنیادی- کاربردی، رویکرد به کار گرفته شده کیفی و از نوع سنتز پژوهی و راهبرد مورد استفاده فراترکیب است که با انجام تحلیل محتوای استقرایی و سپس فراترکیب از تحلیل های انجام شده همراه است. جامعه آماری پژوهش شامل تحقیقات انجام شده در حوزه ارگونومی در آموزش عالی بود. در این پژوهش از تحقیقات این حوزه در جامعه و نمونه آماری استفاده شده است. از جس تجوی اولی ه تع داد 43 مقاله مرتبط در حوزه ماکروارگونومی در آموزش عالی در پایگاه های مختلف اطلاعات فارسی و انگلیسی ب ه دس ت آم د. سپس نقد و بررسی نظاممند مدارک و اسناد انتخابی گرفت. در این مرحله چکیده اسناد و مدارک مورد بررسی قرارگرفته و تعداد 27 مقاله مرتبط به صورت هدفمند انتخاب گردید. سپس بخش یافته ها، روش ها و ابزارهای پژوهش به صورت یکجا مورد بازخوانی و بررسی قرارگرفت. داده ها و نتایج یافته های پژوهشی در 3 بعد مفاهیم، مقولات و کدهای اصلی طبقه بندی و تحلیل شدند. داده ها و منابع مورد استفاده در چند مرحله پالایش و استخراج و پس از تحلیل و ترکیب نتایج، در یک چهارچوب یا الگوی مفهومی جامع و همه جانبه مورداستفاده قرار گرفتند. در طبقه بندی نتایج ارائه شده در الگوی نظری مستخرج، 36 مؤلفه کلیدی و مهم ماکروارگونومی در آموزش عالی، شناسایی بر گردید. این مقوله ها در هفت کد اصلی قرار گرفته که در واقع شاخص ها و مولفه های اصلی ماکروارگونومی در آموزش عالی(با تاکید تدریس و آموزش) را شامل می شوند.
رویکردهای آموزش و مهارت های درک متون ادبی عربی معاصر
حوزههای تخصصی:
مهارت خواندن و درک متن یکی از مهارت های مهم زبان که برای فهم معنا و افکار موجود در متن بکار می رود. توجه به این مهارت در دروس متون ادبی معاصر یکی از مهم ترین موضوعات حوزه ی آموزش زبان به شمار می رود. استفاده از روش های صحیح تدریس می تواند در تقویت مهارت درک متن ادبی نقش بسزایی داشته باشد. با این وجود ملاحظه می شود که متون ادبی با روش های قدیمی تدریس می شوند و بسیاری از استادان از راهبردهای جدید و مناسب تدریس این متون استفاده نمی کنند. این امر سبب شده است که دانشجویان چندان نتوانند در دست یابی به مهم ترین اهداف متون ادبی موفق باشند.پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی رویکردهای آموزش و مهارت های درک متون ادبی عربی معاصر و همچنین به ارائه راه کارهای مناسب تدریس می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد اساتید رشته زبان و ادبیات عربی به میزان کم از روش تدریس مناسب و نوین برای درک و فهم متون ادبی استفاده می کنند. از آنجایی که انتخاب روش تدریس در فرایند تدریس از اهمیت ویژه ای برخوردار است، ضروری است که اساتید متون ادبی توجه بیشتری به انتخاب آن داشته باشند. مشاهده می شود که اساتید غالباَ از روش سخنرانی برای تدریس متون ادبی استفاده می کنند که در مقایسه با سایر راهبردها، روشی سنتی محسوب می شود، اما از راهبردهای همچون بحث گروهی، بارش مغزی، حل مسئله و یادگیری مشارکتی که راهبردهای جدیدی هستند به ندرت استفاده می کنند.
آسیب شناسی سامانه های آموزش ضمن خدمت مجازی فرهنگیان در جهت بهبود و ارتقای مهارت های حرفه ای تدریس دبیران مطالعات اجتماعی (نمونه موردی: شهرستان های حوزه جنوب استان ایلام)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: آموزش و بهسازی مداوم معلمان به عنوان قلب تپنده نظام آموزش و پرورش در قالب ارائه دوره های آموزشی ضمن خدمت مجازی را می توان در راستای به روز شدن، بهبود و ارتقای حرفه ای و شغلی معلمان در دنیای مجازی و الکترونیکی دانست. هدف این پژوهش، بررسی آسیب شناسی سامانه های آموزش ضمن خدمت مجازی ارائه شده سامانه جامع مدیریت یادگیری و آموزش فرهنگیان (LTMS)، سامانه مدیریت یادگیری رایادرس (rayadars) و سامانه مدارس یادگیرنده مرآت (meraat) در جهت بهبود و ارتقای مهارتهای حرفه ای تدریس از دیدگاه دبیران درس مطالعات اجتماعی متوسطه اول و دوم در شهرستان های حوزه جنوب (آبدانان، دره شهر، بدره و دهلران) در استان ایلام در سال تحصیلی ۱۴۰۳/۱۴۰۲ بود. روش: این پژوهش جزء تحقیقات کاربردی و به شیوه توصیفی - پیمایشی بود و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته، استفاده شد و حجم جامعه ۲۵ نفر بوده حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد ۲۴ نفر(۱۲ مرد و ۱۲ زن) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. یافته ها: مشخص شد، طولانی بودن برگزاری و ثبت نمره در برخی از سامانه ها، نبود تناسب استاندارد برخی از سؤالات آزمون ها، نبود نظارت و امنیت لازم و کافی برای شرکت هر کاربر به صورت خود واقعی، نداشتن تعامل دوسویه و فعال کاربر با مدرسان دوره ها، تاکید بیش از حد بر ارزیابی کمی و نمره نهایی، قطع و وصل شدن و سرعت پایین اینترنت و مشکلات پرداخت آنلاین هزینه ثبت نام در برخی از سامانه ها از مهمترین آسیب ها بودند. نتایج: در کنار آسیب شناسی، سامانه های مذکور در زمینه های هدف گذاری، محتوا و راهبردهای یاددهی - یادگیری، عملکرد نسبتاً مطلوبی داشتند و باعث شناخت بیشتر دبیران از مهارتهای حرفه ای تدریس نظیر: طرح درس، تعیین هدف های آموزشی، سنجش و ارزشیابی، آشنایی با روشهای و الگوهای خلاقانه و متنوع تدریس مجازی، ارتباط و مدیریت کلاس درس و ارائه انواع تکالیف مهارت محور شدند.
بررسی روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی دوره متوسطه
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: زبان به عنوان توسعه یافته ترین ابزار ارتباطی در مرکز توجه قرار دارد. تدریس زبان انگلیسی به عنوان یک زبان میانجی و پرکاربرد در جهان همواره حائز اهمیت بوده است. در شرایط کنونی و با توجه به پیشرفت تکنولوژی آموزش، طراحی فضایی متناسب برای یادگیری و مطابق با روش های نوین آموزش، به عنوان عوامل و مولفه های محیطی، امری مهم در تعلیم و تربیت می باشد. روش های تدریس فعال تاثیر مهمی در بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارند و تعامل، مشارکت و انگیزه دانش آموزان در این گونه روش ها بیشتر خواهد بود. تعامل و مشارکت فرایندی اجتماعی است که بر روابط متقابل بین افراد و محیط اجتماعی آنها تمرکز دارد. روش ها : روش پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی است که برای نگارش آن از 6 مرحله سنتزپژوهی کمک گرفته شده است. برای یافتن منابع مرتبط با موضوع پژوهش از کلیدواژه های انگلیسی، تدریس، تدریس فعال، دوره متوسطه، زبان استفاده شد. همچنین از پایگاه های اطلاعاتی پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه اطلاعات علمی(SID)، magiran،sciencedirect ، noormags، google scholar، civilica، ieeexplore 46 مقاله و 2 کتاب مورد استفاده قرار گرفته اند. یافته ها: هدف از این پژوهش بررسی روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی دوره متوسطه می باشد. نتیجه حاصل از این پژوهش 4 مولفه اصلی و 8 مولفه فرعی بود.. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی در دوره متوسطه کارآمد بوده و باعث بهبود فرایند آموزش کلاسی می شود.
سنتزپژوهی نیازهای آموزشی فراگیران درفرایند برنامه ریزی درسی و تدریس معلمان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از انجام این تحقیق، وارسی نیازهای آموزشی فراگیران در فرایند برنامه ریزی درسی و تدریس معلمان است. روش ها : رویکرد به کار گرفته شده در پژوهش حاضر، کیفی و از نوع سنتزپژوهی می باشد که در 6 مرحله انجام گرفته و سعی بر این بوده است که ترکیب نتایج و یافته های پژوهش های گوناگون در خصوص عنوان پژوهش حاضر، مورد بررسی قرار گیرد. حیطه جغرافیایی مدنظر پژوهشگر برای بررسی مسئله موردنظر، پژوهش های این حوزه را شامل می شود. همچنین پژوهشگر برای انجام این پژوهش به بررسی مقالات فارسی و انگلیسی مرتبط با عنوان پژوهش پرداخته است. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش فراگیر موضوع پیچیده ای است که عدم درک همه جانبه از نیازهای آموزشی آن ها می تواند چالش های اساسی را برای جامعه آموزشی ایجاد کند. در اهمیت نیازسنجی همین بس که مبنایی برای شروع هر نوع آموزشی است. اهداف بر اساس نیازهای مشخص شده تعیین می شوند. اثر بخشی برنامه ریزی تا حد زیادی تابع این امر است. آشنایی با نیازهای آموزشی دانش آموزان می تواند در جهت گیری های برنامه های آموزشی در مقاطع و سنین مختلف مثمر ثمر باشد. نتیجه گیری: باتوجه به اینکه نیاز سنجی آموزشی هم برای دانش آموزان و هم برای برنامه ریزی درسی توسط معلمان الزامی بوده و اثرات قابل توجهی برفرایند یادگیری و آموزش می تواند داشته باشد، لازم است تا اقدامات لازم در خصوص بررسی اهمیت نیازآموزشی فراگیران در فرایند برنامه ریزی درسی و تدریس معلمان صورت بگیرد تا هم میزان کارآمدی معلمان در بحث تدریس و دست یافتن به اهداف آموزشی بالا رود و هم شاهد پیشرفت دانش آموزان ، با طرح برنامه ریزی درسی مناسب، باشیم.
مدل مدیریت کلاس مبتنی بر طراحی و آزمون مدیریت کلاس آموزش و پرورش استان لرستان(مورد مطالعه دبیران دوره دوم متوسطه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
73 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل مدیریت کلاس درس دبیران دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش استان لرستان انجام شد.این پژوهش از نظرهدف کاربردی و از نظر رویکرد،ترکیبی از نوع اکتشافی بود. روش شناسی پژوهش: جامعه آماری در مرحله کیفی شامل خبرگان وکارشناسان رشته ی علوم تربیتی و مدیریت آموزشی دانشگاه های استان به تعداد 36 نفر و در مرحله ی کمی کلیه دبیران دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش استان به تعداد 4203 نفر(مرد و زن) بود.برای تعیین حجم نمونه،جامعه آماری خبرگان وکارشناسان از شیوه نمونه گیری هدفمندوبا استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. یافته ها: : درارزیابی ویژگی های ابزارتحقیق در بخش کمی از روایی محتوا (نظرخبرگان) و برای ارزیابی پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد،که میزان ضریب کل پرسشنامه 97/0 محاسبه شد.روایی مصاحبه های بخش کیفی نیز با شیوه بررسی به وسیله اعضای پژوهش، بررسی همکار،مشارکتی بودن پژوهش و ضریب توافقی کندال با مقدار (784/0) مورد بررسی قرار گرفت. هم چنین پایایی مصاحبه ها به میزان 88/0 به دست آمد.در پایان تکنیک دلفی وشش مولفه ی مدیریت رفتار،مدیریت تدریس، مدیریت اجراء، مدیریت ارزشیابی، مدیریت یادگیری و مدیریت انگیزش و 56 کد استخراج و جهت طراحی مدل و پرسشنامه در بخش کمی مورد استفاده قرار گرفت. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شاخص های برازش مدل اندازه گیری برازش خوب مدل دارند. در نتیجه این بیانگر همسویی مولفه های مطرح شده با مدیریت کلاس درس دبیران است ؛ از این رو چنین استنباط می شودکه مدل کلی مدیریت کلاس از برازش بالایی برخوردار می باشد.
چالشها و مزایای به کارگیری معلمان بازنشسته برای تدریس بر اساس تجربه زیسته آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۹۷
۲۵۵-۲۲۷
مقدمه: در جهانی که با سرعت به سمت پیرشدن قدم برمی دارد افراد سالمند نقش مهمی در انجام فعالیتهای داوطلبانه، انتقال دانش و تجربه دارند. هدف پژوهش حاضر مطالعه چالشها و مزایای به کارگیری معلمان بازنشسته برای تدریس بر اساس تجربه زیسته آنها بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. گروه هدف پژوهش، معلمان بازنشسته مشغول به تدریس در سال تحصیلی 1402-1403 شهر یزد بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند ملاک محور، 11 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود و مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. داده ها با استفاده از روش کولایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. به منظور کسب اطمینان از دقیق بودن یافته ها، مبتنی بر «سه سویه سازی» از تکنیکهای تطبیق توسط اعضاء، بررسی همکار، مشارکتی بودن پژوهش و بازاندیشی پژوهشگر استفاده شد. یافته ها: درمجموع 6 مضمون اصلی و 38 مضمون فرعی شناسایی شد. 3 مضمون اصلی مربوط به محاسن عبارتند از: محاسن مربوط به شخص بازنشسته (شامل 6 مضمون فرعی)، مهارتهای مربوط به تدریس و مدیریت کلاس (شامل 9 مضمون فرعی)، مهارتهای ارتباطی و بین فردی (شامل 11 مضمون فرعی). 3 مضمون اصلی چالشها عبارتند از: چالشهای فردی و بین فردی (با 5 مضمون فرعی)، چالشهای سازمانی و اداری (با 4 مضمون فرعی)، چالشهای اجتماعی (با 3 مضمون فرعی). بحث: با عنایت به یافته ها، معلمان بازنشسته باتجربه و مهارتهای خود می توانند کیفیت آموزش را بهبود بخشند، اما چالشهای فردی و سازمانی نیازمند توجه ویژه است؛ بنابراین، ایجاد حمایتهای مناسب برای استفاده بهتر از ظرفیتهای آنان ضروری است.
تحلیلی بر وضعیت موجود رعایت اخلاق آموزش در دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
59 - 83
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت توجه به مقوله اخلاق آموزش در دوره دوم متوسطه انجام شده است. روش این پژوهش توصیفی از نوع زمینه یابی بوده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تبریز به تعداد 39671 دانش آموز (21263 دختر و 18408 پسر) می باشد. حجم نمونه بر اساس مراجعه به جدول کرجسی و مورگان 380 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری پژوهش حاضر در دو مرحله بود: مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و مرحله دوم با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی، 204 نفر از دختران و 176 نفر از پسران به عنوان نمونه انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق- ساخته استفاده شد. روایی محتوایی و صوری ابزار به تأیید متخصصان مربوطه رسید و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که ۹۶/۰ برآورد شد. تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی همچون آزمون t تک نمونه ای، t مستقل در بستر نرم افزاری SPSS نسخه 26 انجام گرفت. نتایج نشان داد که معلمان در بعد تدریس و ارزشیابی به مقوله اخلاق در آموزش توجه کافی دارند و دانش آموزان آن را در سطح مطلوبی گزارش کرده اند؛ اما در بعد تعامل معلمان با دانش آموزان به مبحث اخلاق در آموزش توجه کافی نشده است. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در میزان توجه به اخلاق آموزش به لحاظ جنسیت وجود داشت و معلمان زن نسبت به معلمان مرد توجه بیشتری به مؤلفه های اخلاق در آموزش داشتند؛ اما به لحاظ نوع مدرسه (دولتی، غیردولتی) تفاوت معناداری در این خصوص مشاهده نشد.
مرور نظام مند چالش های کاربست هوش مصنوعی در تدریس و یادگیری در سطح آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی و کاربردهای آن در حیطه آموزش، تدریس، و یادگیری با ظهور ابزارهایی همچون چت جی پی تی و دیگر ابزارهای پس از آن از سال ۲۰۲۲ به بعد، در حال شکوفایی و همچنین ایجاد چالش های جدیدی در عرصه تدریس و یادگیری است. ازاین رو هدف از این تحقیق، مرور نظام مند چالش های کاربست هوش مصنوعی در تدریس و یادگیری در سطح آموزش عالی است. در این تحقیق بر اساس سؤال و ماهیت تحقیق، از روش مرور نظام مند در بخش انتخاب و گزینش منابع و از روش تحلیل محتوای گرانهایم و لاندمن در بخش تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است. بر اساس این روش ها و با استفاده از پروتکل پریزما، ۸۵۱ منبع شناسایی و پالایش شدند و در نهایت ۳۹ منبع معتبر وارد جریان رفت و برگشتی تجزیه وتحلیل شدند. در بخش تجزیه وتحلیل نیز واحدهای معنایی، واحدها و کدهای فشرده، زیر طبقه ها و طبقه های اصلی چالش ها شناسایی و برچسب گذاری شدند. پس از تجزیه وتحلیل های مستمر و رفت و برگشتی بر روی منابع معتبر، ۱۲ زیر طبقه شناسایی شدند که در نهایت منجر به شکل گیری ۵ طبقه اصلی در ارتباط با چالش های هوش مصنوعی در تدریس و یادگیری در آموزش عالی شد. این تحقیق ۵ طبقه چالش کلیدی در استفاده از هوش مصنوعی را آشکار ساخت که شامل چالش اخلاقی، فنّی، خط مشی، طراحی آموزشی و سواد هوش مصنوعی بود. در آخر مقاله، پیشنهادهای کاربردی برای دست اندرکاران، سیاست گذاران، مدرسان و یادگیرندگان آورده شده و همچنین پیشنهادهای پژوهشی برای تحقیقات آینده موردبحث واقع شده است.
واکاوی تجارب زیسته ی معلمان ابتدایی از فن بیان جذاب در مدارس: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
99 - 108
حوزههای تخصصی:
تکنیک های بیانی که معلمان به کار می گیرند برای تعاملات آموزشی مؤثر بسیار مهم هستند و می توانند به طور قابل توجهی بر مشارکت دانش آموز و نتایج یادگیری تأثیر بگذارند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته معلمان مدارس (دولتی) ابتدایی شیراز از فن بیان جذاب بود. این پژوهش از نوع کیفی و روش مورداستفاده، پدیدارشناسی هوسرلی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش 10 نفر از معلمان دارای تجربه تدریس در مناطق مرکزی و حومه شیراز سال 1402 بودند با رویکرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری داده های این پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای سنجش اعتبار اولیه داده ها از معیار های قابل قبول بودن و قابلیت اعتماد بودن داده های کیفی استفاده شد. پس از کدگذاری داده ها از روش تحلیل مضمون برای تشکیل شبکه مضامین فن بیان جذاب استفاده شد. در ادامه الگوی اکتشافی در یک مضمون فراگیر به نام فن بیان جذاب شکل گرفت. مضامین سازمان دهنده عبارت بودند از 1)مرتبط با پیش از اجرا(تسلط بر محتوا، ایجاد علاقه، خلاصه نویسی و ...)، 2)مرتبط با حین اجرا(خلاقیت، لحن مناسب، سرعت کلام و ...) و 3)مرتبط با پس از اجرا (محبوبیت، قدرت عذرخواهی، قدرت رهبری و ...) تقسیم بندی گردید و در نتیجه الگوی اکتشافی در یک مضمون فراگیر به نام فن بیان جذاب شکل گرفت.
بررسی راهبردهای تدریس مکالمه زبان عربی در عصر دیجیتال: چالش ها و فرصت ها
حوزههای تخصصی:
آموزش مکالمه زبان عربی به عنوان یکی از زبان های رسمی در جهان، نیازمند استفاده از راهبردهای تدریس مؤثر و متنوع است. این پژوهش با روش کیفی _ توصیفی به بررسی راهبردهای تدریس مکالمه زبان عربی در عصر دیجیتال و تأثیر آن ها بر فرآیند یادگیری زبان آموزان می پردازد. هدف اصلی تحقیق شناسایی و تحلیل چالش ها و فرصت های ناشی از استفاده از فناوری های نوین در تدریس مکالمه زبان عربی است. در این راستا، روش های تدریس مبتنی بر فناوری و تدریس مبتنی بر پروژه به عنوان راهبردهای کلیدی معرفی می شوند. همچنین، تأثیر روش های یادگیری تعاملی و استفاده از ابزارهای دیجیتال در فرآیند یادگیری بررسی می گردد. بررسی ها نشان می دهد که ادغام فناوری در یادگیری زبان منجر به پیشرفت های قابل توجهی در مهارت زبان شده است. دانش آموزان به جای حفظ کردن و به خاطر سپردن مطالب، با استفاده از فناوری و از طریق تفکر، مطالب درسی را فرا می گیرند. در یادگیری بر مبنای پروژه نیز به زبان آموزان اجازه می دهد تا با انجام پروژه های واقعی، زبان را در زمینه های عملی یاد بگیرند. یادگیری مبتنی بر پروژه می تواند انگیزه و علاقه زبان آموزان را افزایش دهد و به آن ها کمک کند تا مهارت های ارتباطی خود را تقویت کنند. از چالش های پیش رو اینکه برخی از معلمان ممکن است با ابزارها و فناوری های نوین آشنا نباشند و بسیاری از معلمان هنوز به روش های سنتی تدریس وابسته هستند و از روش های نوین استفاده نمی کنند. علاوه بر این، ملاحظات آموزشی، مانند همسویی با اهداف یادگیری، برای ادغام موفق فناوری بسیار مهم است.
بازخوانی تجارب زیسته معلمان پایه دوم دوره ابتدایی از موانع تدریس هدیه های آسمان
حوزههای تخصصی:
تعلیم وتربیت دینی نقش اساسی در شکوفایی فطرت و رشد تربیت دینی انسان دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی از موانع تدریس کتاب هدیه های آسمان پایه دوم ابتدایی بود. این تحقیق با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش شامل معلمان ابتدایی شهر قم بود که در سال تحصیلی 1403-1404 به تدریس مشغول بودند. از روش نمونه گیری هدفمند ملاکی برای انتخاب 21 معلم استفاده شد و مصاحبه های نیمه ساختار یافته با آنها صورت گرفت. فرایند مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت و در مصاحبه نوزدهم تکرار داده ها مشاهده گردید، اما برای اطمینان بیشتر دو مصاحبه دیگر نیز انجام شد. معیارهای ورود به پژوهش شامل حداقل سه سال سابقه تدریس در پایه دوم ابتدایی و تدریس در این پایه در سال جاری بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش استرابرت و کارپنتر (2003) صورت گرفت. برای افزایش روایی پژوهش، از بازخورد همتایان و بازبینی یافته ها توسط اعضاء استفاده شد. همچنین، برای ارزیابی پایایی تحقیق، از یادداشت برداری دقیق و مفصّل، بررسی دقیق داده ها هنگام پیاده کردن استفاده شد. موانع عمده در چهار مقوله اصلی شامل موانع مرتبط با معلمان، موانع مرتبط با دانش آموزان، موانع مرتبط با اولیای دانش آموزان و موانع مرتبط با محتوای کتاب درسی شناسایی شدند که این مضمون ها به 21 زیرمضمون تقسیم گردیدند. از پیشنهادهای این پژوهش می توان به فصل بندی کتاب، کاربردی تر کردن مطالب، استفاده از روش های فعال تدریس، کاهش نقش معلم و افزایش مشارکت فعال دانش آموزان در فرایند یادگیری اشاره کرد.
ارائه مدل ساختاری- تفسیری جهت ارتقای اعتبار شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
59 - 72
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل ساختاری – تفسیری به منظور ارتقای اعتبار شغلی حرفه ی معلمی بود. روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی از نوع مدل سازی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، خبرگان آشنا به حوزه ی علوم تربیتی و علوم اجتماعی بودند که 31 نفر از بین آنها به عنوان نمونه و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابتدا با بررسی ادبیات پژوهش، عوامل مؤثر بر اعتبار حرفه ی معلمی، استخراج و براساس نظر خبرگان 9 عامل به عنوان عوامل نهایی شناسایی شدند، سپس به منظور مشخص نمودن تأثیر علت و معلولی عوامل مستخرج، از پرسشنامه ی محقق ساخته ای که بر اساس مدل سازی ساختاری تفسیری طراحی شده بود، استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل ها رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری و ارائه مدل عوامل مؤثر بر اعتبار شغلی حرفه ی معلمی از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری و نرم افزار Micmac استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد از بین این 9 عامل شناسایی شده، دو عامل حقوق و مزایای شغلی و جایگاه اجتماعی حرفه ی معلمی در جامعه به عنوان زیربنایی ترین عوامل در سطح سوم مدل قرار گرفتند. همچنین اعتبار و مقبولیت سازمانی و کنشگری اجتماعی – فرهنگی معلمان در جامعه به عنوان دو عامل زیر بنایی دیگر در سطح دوم قرار گرفتند که بر چهار عامل میزان تخصصی بودن حرفه ی معلمی، میزان اعتماد اجتماعی شهروندان به معلم، وجهه و اعتبار شغل معلمی، مشارکت در سیاست گذاری و تدوین برنامه های آموزشی، امکانات و فرصت های رشد و ارتقاء حرفه ای تاثیر می گذارند. همچنین خروجی مدل میکمک نشان می دهد که همه ی عامل های اعتبار شغلی بر همدیگر کنش و واکنش بالایی دارند.
استفاده از استعاره های شناختی در تدریس و تاثیر آن بر درک دانش آموزان: یک مطالعه ی مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۸
37 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر استفاده از استعاره های شناختی در فرایند تدریس و نقش آن در ارتقای درک مفاهیم آموزشی توسط دانش آموزان، با روش مرور نظام مند و رویکرد روایتی بر مبنای چارچوب سیلوا انجام شده است. روش: این مطالعه به روش مرور نظام مند و روایتی انجام شد. داده ها با جستجوی هدفمند در پایگاه های Google Scholar، ScienceDirect و نورمگز، بر اساس کلیدواژه های مرتبط با استعاره های شناختی در آموزش، گردآوری شد. جامعه آماری شامل مقالات منتشرشده بین سال های 2000 تا ۲۰۲۳ بود. پس از غربالگری چندمرحله ای شامل حذف مقالات نامرتبط و تکراری، ۲۲ مقاله منتخب بر اساس معیارهای ورود و هم راستایی با اهداف پژوهش انتخاب شدند. تحلیل محتوای کیفی بر اساس رویکرد موضوعی انجام شد تا مضامین اصلی استخراج و مقالات در شش محور موضوعی طبقه بندی شوند: نقش استعاره های شناختی در یادگیری، تأثیر زمینه های فرهنگی، طراحی هدفمند استعاره ها، ارتباط با سواد دیجیتال، کاربرد در مفاهیم محاسباتی، و تقویت تفکر خلاق. یافته: نتایج تحلیل ها نشان داد که استفاده هدفمند، خلاقانه و متناسب با محتوای درسی از استعاره های شناختی می تواند تأثیر قابل توجهی در تسهیل فهم مفاهیم پیچیده، افزایش انگیزش یادگیری و تعمیق مشارکت شناختی دانش آموزان داشته باشد. نتیجه گیری: بر این اساس، طراحی آموزشی مبتنی بر استعاره و توانمندسازی معلمان در بهره گیری از آن، گامی مؤثر در بهبود کیفیت تدریس و یادگیری به شمار می رود.
واکاوی موانع و راهکارهای توسعه قصه گویی کلاسی در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۸
107 - 121
حوزههای تخصصی:
هدفهدف: علیرغم شواهد تجربی ارزشمند در خصوص بروندادهای قصه گویی کلاسی، این روش چندان موردتوجه مدارس نبوده است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر شناسایی موانع و راهکارهای توسعه قصه گویی در مدارس ابتدایی ایران بود. روش: پژوهش حاضر ازلحاظ بنیان فلسفی مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایی است. روش پژوهش کیفی و راهبرد مورداستفاده، تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر رهیافت عرفی بوده و میدان مطالعه مدارس ابتدایی شهر سنندج بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش 11 نفر از معلمان مدارس ابتدایی در سال تحصیلی 04-1403 بودند که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و هر مصاحبه حدود 45 دقیقه به طول انجامید. داده های متنی با استفاده از کدگذاری و مقوله بندی تحلیل شدند و با روش زاویه بندی تحلیل گر، از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد. یافته ها: یافته ها بیانگر دستیابی به 52 مانع توسعه قصه گویی بود که در 12 مؤلفه و 4 بعد فردی، فرهنگی، سازمانی و آموزشی دسته بندی شدند. یافته ها همچنین بیانگر شناسایی 34 راهکار توسعه قصه گویی در مدارس بودند که در 9 مقوله دسته بندی شدند. مقوله های احصا شده عبارت از مدرسه قصه گو، پداگوژی داستان وار، نظام آموزشی قصه گو، دانش آموز قصه گو، جشنواره ها و مناسبت ها، جامعه دوستدار قصه، تعامل قصه و تکنولوژی، کارگاه های قصه گویی و قصه گویی درمانگر بودند. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش به کارگیری راهکارهایی همچون توانمندسازی حرفه ای معلمان، بازنگری در سیاست های آموزشی، ایجاد بسترهای ساختاری و فرهنگی حمایتگر در حوزه قصه گویی و نهادینه سازی رویکرد روایت محور در برنامه های درسی و ارتقای فرهنگ قصه گویی می تواند زمینه ساز بهره مندی نظام آموزشی از مزایای شناختی، عاطفی، زبانی و اجتماعی قصه گویی باشد.