مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
امیرمؤمنان
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۳
حوزههای تخصصی:
به راستی ویژگی و اوصاف بندگان صالح خدا کدامند؟ سالک راه چگونه میتواند با آگاهی و بصیرت، مسیر سعادت را بپیماید؟ با کدامین دستگیره محکم و ریسمان سترگ الهی میتوان این مسیر پرفراز و فرود را پیمود؟ استاد، در شرح و تفسیری بر کلام امیرمؤمنان علی علیهالسلام در این گفتار، لغزشگاهها و راههای ناامن مسیر سعادت را گوشزد و گناه را آستانه سقوط بندگان الهی به جهنم قلمداد میکنند و نیل به این سعادت را نیازمند مجاهدت و جانفشانی بسیار میدانند. بدین سان، خورشید یقین، روشنگر و آرامبخش دلهای مؤمنان و دوستان خدا خواهد شد.
اخلاق و عرفان اسلامى از دیدگاه استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۳۷
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شرح و تفسیر خطبه 102 نهجالبلاغه میپردازد. در شماره پیشین، استاد به بیان و شرح اوصاف بندگان شایسته خدا از منظر نهجالبلاغه پرداختند. در این شماره به شرح اوصاف بدترین بندگان خدای متعال از منظر امیرمؤمنان میپردازد. انسانهای محروم از الطاف، توجه، عنایت و کمک الهی، گرفتار گمراهی و انحراف از حق هستند.
کسانی که خدای متعال آنان را به خود وانهد، راهنمای مطمئنی نخواهند داشت، شیطان نیز با وسوسههای خویش آنان را از طریق سعادت دور میسازد و با عمل به فکر و رأی خویش، گمراه میشوند. از اینرو، هر انسان مؤمنی برای طی طریق حق باید معارف ناب دینی و اسلامی را از منابع اصیل دینی و عالمان دینی برگیرد.
اخلاق و عرفان اسلامى از دیدگاه استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۳۸
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی بیان اوصاف بدترین بندگان در نگاه امیرمؤمنان در نهجالبلاغه است. از نگاه آن حضرت، خشم و غضب خدای متعال از مبغوضترین افراد از آنروست که گناهان این افراد به دیگران نیز سرایت میکند. این افراد از موقعیت و شهرت و علم برخوردارند و از موقعیت خویش برای تأسیس مکاتب انحرافی بهره گرفته و موجبات انحراف بسیاری از افراد سادهلوح را فراهم میسازند. از مدار هستی و حق غافل و بر هوا و هوس خویش پافشاری میکنند. عالمان و کارشناسان دین شناخته شده در میان مردم، مسئولیت سنگینی در این زمینه بر عهده دارند و باید ترفندهای آنان را به مردم معرفی کنند. همواره باید مراقب بود؛ چراکه شهرتطلبی، ثروتاندوزی و برتریطلبی از عواملی است که موجب گمراهی و انحرافات اجتماعی است.
سبک شناسی امیرمؤمنان علیه السلام در بهره مندی از قرآن کریم به مثابه منبع هویت ساز دینی در بازه زمانی حکومت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش روزافزون ادراکات هویت بنیان و کردارهای هویت مند در جامعه ضرورت توجه به سرمایه های اصیل دینی در جهت پدیدآوری مبانی متقن و مطمئن هویت سازی را مضاعف می سازد. از سوی دیگر ارتباط وثیق و پیوند عمیق سیره حکمرانی امیرمؤمنان علیه السلام و معارف کلام وحی موجب می گردد تحلیل و بررسی سیره هویت سازی حضرت باتوجه به معارف قرآن کریم ضرورت یابد. بر همین اساس پژوهش حاضر با روش تحقیق کیفی در پاسخ به این پرسش پدید آمده است که آموزه های قرآنی چه جایگاهی در منظومه هویت سازی دینی در سیره امیرمؤمنان علیه السلام د اشت. التزام به شبکه مفهومی قرآن کریم در هویت سازی به منظورِ سیاست گذاری مبتنی بر آنها ازجمله اقداماتی است که در سیره حضرت صورت پذیرفت. همچنین توسعه نگرش نسبت به سنت های الهی و کاربست آنها در جهت تقویت هویت دینی جامعه، بخش دیگری از کارکرد آموزه های قرآنی در سیره هویت سازی حضرت را پدید آورد. در ساحت اقدامات تمایزبخش نیز به منظورِ تعیین مرزهای دقیق هویتی بهره گیری از آیات مختلف برای افشای ماهیت دشمنان از دیگر اقدامات حضرت بود.
دلالت حدیث «یوم الدار» بر امامت حضرت امیر(ع) از منظر آیت الله سید محمد سعید حکیم بر پایه شأن نزول آیه انذار (شعراء، 214)
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
70 - 99
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین دیدگاه مرجع فقید، آیت الله سیدمحمدسعید حکیم در دلالت «حدیث یوم الدار» برامامت امیرمؤمنان(ع) برپایه شأن نزول آیه انذار(شعراء، 214) درباره انذار نزدیکان پیامبر که تنها شامل بنی عبدالمطلب می شود، نگاشته شده است. این حدیث، نخستین رویدادی است که در ابتدای مرحله دعوت علنی پیامبر اکرم| رخ داد، آن گاه که رسول خدا (ص) امیرمؤمنان(ع) را وصی خودش معرفی کرد. این روایت از دیدگاه شیعیان، اولین نص برای اثبات امامت امیرمؤمنان(ع) است. اهمیت پژوهش پیرامون این روایت از دو جهت است: نخست؛ جایگاه این حدیث، به عنوان شأن نزول آیه214 سوره شعراء، نخستین نص صریح در موضوع جانشینی پیامبر|. دوم؛ اهمیت تبیین دیدگاه فقیه معاصر در دلالت «حدیث یوم الدار» بر امامت و جانشینی امیرمؤمنان(ع). حاصل پژوهش که با روش توصیفی _ تحلیلی نگارش یافته، آن است که: اولاً این روایت را مورخان، مفسران و محدثان فریقین با سندهای متعددی از طریق امیرمؤمنان(ع) و دیگران، که برخی معتبراند، نقل کرده اند. ثانیاً هدف پیامبر (ص) از دعوت عشیره، تعیین جانشین بعد از خویش با درنظرداشت معیارهای الهی بوده که جز بر امیرمؤمنان(ع) منطبق نبوده است. ثالثاً این روایت با الفاظ صریحش، برخلافت عامه آن حضرت بر مسلمین دلالت دارد. گرچه برخی عالمان اهل سنت، برای تحریف و حذف قسمتی از متن آن تلاش کرده اند.