مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
رسانه های اجتماعی
هدف پژوهش «ارایه مدل بهره گیری از ظرفیت رسانه های اجتماعی در مدیریت بحران محیط زیستی خشک سالی استان سیستان وبلوچستان» است. روش تحقیق پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است و به منظور دستیابی به پاسخ های عمیق از روش تحقیق کیفی مبتنی بر مصاحبه عمیق استفاده شد. جامعه آماری را 14 نفر از متخصصان و کارشناسان مجرب حوزه محیط زیست و رسانه در سطح استان سیستان و بلوچستان تشکیل داده اند که به روش در دسترس و تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. جهت تحلیل مصاحبه های اکتشافی و داده های کیفی از روش تحلیل مضمون و از پایایی بازآزمون و روش توافق درون موضوعی برای محاسبه پایایی مصاحبه ها استفاده شد. همچنین، اعتبار برای هرکدام از مراحل انتخاب موضوع، طراحی، مصاحبه، نسخه برداری، تحلیل، تأیید و گزارشگری موردتوجه قرار گرفت؛ و نتایج به دست آمده به تأیید خبرگان رسید تا موثق و قابل اتکا باشند. یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه با خبرگان شامل 150 کد جزیی که در 10 کد کلی دسته بندی شد، نشان داد؛ فرهنگ و باورهای محیط زیستی، تأثیرات اجتماعی-سیاسی، عوامل اقتصادی و اجتماعی به عنوان ادراکات و دغدغه های محیط زیستی تحت تأثیر رسانه های اجتماعی و تجربیات ناشی از بحران های قبل، نگرش هایی تحت تأثیر هنجار ها و عادت ها ایجاد می کند که با توجه به عوامل درونی کنش ها و رفتارها و عوامل بیرونی مشوق ها و بازدارنده ها منجر به اقدامات محیط زیستی می شود.
مطالعه عوامل موثر بر شبکه سازی اجتماعی در ایران
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵
81-104
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز انقلاب فناوری های ارتباطی و ظهور رسانه های اجتماعی به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند توسعه ارتباطات اجتماعی مطرح است. در این زمینه شبکه سازی اجتماعی به عنوان ابزاری مؤثر برای توسعه فردی و حرفه ای افزایش و ایجاد سرمایه اجتماعی برای نهادها و سازمان های رسمی و غیر رسمی دارای اهمیت است. هدف این مطالعه بررسی شیوه های شبکه سازی اجتماعی در ایران است. این پژوهش با شیوه مروری به مطالعه عوامل موثر در شبکه سازی اجتماعی جامعه ایرانی پرداخته است. نتیجه بررسی ها نشان داد که «نهادهای فرهنگی، اجتماعی مردمی»، «رویدادهای اجتماعی»، «رسانه های اجتماعی» و «تأثیرگذاران اجتماعی» از مهمترین عوامل موثر در شکل گیری و تقویت شبکه های مردمی در کشور ما است. با بهره گیری صحیح از این عوامل می توان ضمن توسعه ارتباطات اجتماعی، در جهت کاهش آسیب های فرهنگی، اجتماعی مناطق مختلف گام برداشته و سرمایه اجتماعی جامعه را به شکل قابل توجهی افزایش داد.
نقش رسانه های اجتماعی در مدیریت منابع انسانی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶
119-126
حوزههای تخصصی:
ظهور اینترنت و به تبع آن فن آوری شبکه های اجتماعی نقطه عطف تاریخ زندگی بشر در عصر حاضر می باشد. در این زمینه نقش و تأثیر رسانه های اجتماعی در استراتژی ها و شیوه های مدیریت منابع انسانی روز به روز در حال افزایش است. هدف اصلی این مطالعه پاسخ به این سوال اساسی است که رسانه های اجتماعی چگونه بر موفقیت و کارآیی مدیریت منابع انسانی در سازمان ها تاثیرگذار هستند؟ برای پاسخ به این سوال نقش رسانه های اجتماعی در مدیریت منابع انسانی در منابع مختلف عملی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که رسانه های اجتماعی در حوزه های ارتباطات، اطلاعات و تبلیغات در سازمان ها تاثیرگذار بوده و با کارکردهای خود می توانند در جذب نیروی کار، توسعه و نگهداری کارکنان و ارتقاء رضایت شغلی آنها به ایفای نقش بپردازند. نتایج نشان داد که در عصر حاضر رسانه های اجتماعی تاثیر بسزایی در کارآیی و بهره وری بالاتر منابع انسانی دارند. به این معنی که هرچه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی افزایش یابد، دسترسی به اهداف سازمان در کوتاه ترین زمان ممکن و با کم ترین هزینه میسر می شود.
کاربرد رسانه های اجتماعی در ارتقای سواد سلامت کاربران
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۷
80-91
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، رسانه های اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای ارتباطی، نقش چشمگیری در انتقال اطلاعات و ارتقای سواد سلامت ایفا می کنند. هدف این تحقیق، بررسی کاربرد رسانه های اجتماعی در ارتقای سواد سلامت کاربران است. این مطالعه به روش مروری انجام شده و با تحلیل منابع علمی و پژوهشی، به تبیین ابعاد مختلف کارکرد رسانه های اجتماعی در این حوزه پرداخته است. یافته ها نشان داد که رسانه های اجتماعی از طریق تولید و انتشار محتوای معتبر، تسهیل دسترسی به اطلاعات سلامت، ایجاد فضای تعامل و حمایت اجتماعی و آموزش سواد رسانه ای، به شکل موثری موجب افزایش آگاهی و توانمندی کاربران در مدیریت سلامت خود می شوند. همچنین، رسانه های اجتماعی می توانند با فراهم آوردن بستر گفتگو و فرهنگ سازی، به تغییر نگرش ها و رفتارهای سلامت محور کمک کنند. نتایج این مطالعه بر اهمیت بهره گیری هدفمند و آگاهانه از ظرفیت های رسانه های اجتماعی برای ارتقای سواد سلامت و بهبود شاخص های سلامت عمومی تاکید دارد.
تحلیل علم سنجی رسانه های اجتماعی در بازاریابی محتوایی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۷
92-115
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی به عنوان بستری نوین و مؤثر در بازاریابی دیجیتال، نقشی حیاتی در پیاده سازی استراتژی های محتوایی و ارتقاء تعامل میان برندها و مصرف کنندگان ایفا می کنند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختار مفهومی، روندهای زمانی و جغرافیایی تحقیقات علمی در این حوزه، از روش علم سنجی بهره گرفته است. برای این منظور، تعداد ۲۵۰ مقاله علمی منتشر شده بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ با استفاده از ترکیب منطقی کلیدواژه های مرتبط از پایگاه داده ساینس دایرکت استخراج و پس از اعمال معیارهای ورود و خروج استاندارد، مورد تحلیل قرار گرفت. داده ها در قالب فرمت های BibTeX و RIS به نرم افزار VOSviewer منتقل شده و تحلیل ها در سه محور هم رخدادی کلیدواژه ها، خوشه بندی مفاهیم و تحلیل زمانی انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که پژوهش ها عمدتاً بر محورهایی چون تولید و توزیع محتوا، تعامل و تجربه مصرف کننده، فناوری های دیجیتال و استراتژی های برند تمرکز داشته اند. خوشه بندی مفاهیم، اهمیت راهبردهایی نظیر ارزش آفرینی برند، شخصی سازی محتوا، و اصالت برند را در افزایش سطح تعامل مصرف کننده برجسته ساخت. همچنین روند زمانی مفاهیم، توجه فزاینده به رویکردهای احساسی، مشارکتی و فناوری محور را در سال های اخیر نشان داد. تحلیل جغرافیایی نیز تمرکز تولید علم در کشورهای توسعه یافته و چالش های مشارکت علمی در کشورهای درحال توسعه را آشکار ساخت. یافته های این پژوهش می تواند به تدوین استراتژی های اثربخش تر بازاریابی محتوایی در فضای دیجیتال کمک کرده و مسیر تحقیقات آینده در حوزه های میان رشته ای بازاریابی، فناوری و رفتار مصرف کننده را روشن تر نماید.
تحلیل بیبلومتریک پدیده اینفلوئنسر مارکتینگ در بستر رسانه های اجتماعی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
69-95
حوزههای تخصصی:
با گسترش سریع رسانه های اجتماعی، بازاریابی تأثیرگذار به عنوان یکی از مؤثرترین رویکردهای بازاریابی دیجیتال پدیدار شده است که در آن، اینفلوئنسرها از طریق روابط مبتنی بر اعتماد و تعامل، رفتار مصرف کنندگان را شکل می دهند. مطالعه حاضر با رویکرد علم سنجی و با بهره گیری از روش تحلیل بیبلومتریک، به بررسی ساختار مفهومی، روندهای پژوهشی و شکاف های دانشی در حوزه اینفلوئنسر مارکتینگ طی بازه زمانی ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ پرداخته است. داده های تحقیق از پایگاه اسکوپوس استخراج و با استفاده از نرم افزار وی اواس ویور تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهند که ادبیات این حوزه پیرامون چند خوشه مفهومی اصلی از جمله «اعتماد و اعتبار منبع»، «روابط پاراسوشیال»، «فناوری های نوین»، «راهبردهای بازاریابی» و «تأثیرگذاران مجازی» سازمان یافته است. کلیدواژه های پرتکراری چون بازاریابی تأثیرگذار، رسانه های اجتماعی و اعتماد به برند در مرکز نقشه مفهومی قرار دارند و نقش پیونددهنده میان سایر حوزه ها را ایفا می کنند. تحلیل زمانی مفاهیم نیز بیانگر گذار از رویکردهای سنتی تعامل محور به سوی استفاده روزافزون از فناوری هایی چون هوش مصنوعی و یادگیری عمیق است. نتایج این پژوهش ضمن ترسیم چشم انداز تحولی حوزه اینفلوئنسر مارکتینگ، فرصت هایی نوین برای پژوهش در زمینه هایی چون تصمیم گیری دیجیتال، برندهای انسانی و اخلاق هوش مصنوعی ارائه می دهد. این مطالعه می تواند راهنمایی مؤثر برای پژوهشگران، برندها و سیاست گذاران در توسعه راهبردهای داده محور، انسانی محور و اخلاق مدار در بازاریابی دیجیتال باشد.
سواد سلامت رسانه ای و ایمنی غذایی: راهبردی نوین برای توانمندسازی سلامت عمومی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
96-107
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی به عنوان بسترهای تعاملی و گسترده انتقال اطلاعات سلامت، نقش کلیدی در ارتقای سواد سلامت رسانه ای و ایمنی غذایی ایفا می کنند. سواد سلامت رسانه ای، توانمندی تحلیل، ارزیابی و استفاده مؤثر از پیام های سلامت در محیط های دیجیتال و سنتی است که نقش محوری در پیشگیری از بیماری های ناشی از مواد غذایی دارد. این مطالعه با مرور مبانی نظری سواد سلامت، سواد رسانه ای و تأثیر رسانه های اجتماعی، تأکید می کند که در حالی که رسانه های اجتماعی فرصت های قابل توجهی برای افزایش آگاهی بهداشتی و اصلاح رفتارهای غذایی فراهم می آورند، مخاطرات ناشی از اطلاعات نادرست و عدم مهارت کافی کاربران، چالش های مهمی در این زمینه ایجاد می کند. لذا توسعه راهبردهای آموزشی و سیاست گذاری هدفمند برای ارتقای سواد سلامت رسانه ای ضروری است تا ضمن بهره مندی بهینه از ظرفیت های رسانه های اجتماعی، سلامت جامعه به طور اثربخش تضمین شود.
الگوی تأثیر رسانه های اجتماعی در توسعه کسب و کار های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
69 - 93
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی تاثیر رسانه های اجتماعی در توسعه کسب و کار های ورزشی انجام گرفته است.روش شناسی: پژوهش حاضر با روش آمیخته اکتشافی انجام و در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل ۱۷ نفر از اساتید و فعالان کسب وکارهای ورزشی (تا رسیدن به اشباع نظری) و در بخش کمی ۴۱۷ نفر از اساتید، دانشجویان و فارغ التحصیلان مدیریت و بازاریابی ورزشی بودند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته (کیفی) و پرسشنامه ۳۶ سوالی محقق ساخته (کمی) بود که روایی صوری و سازه آن تأیید شد و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ 91 درصد تعیین شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 انجام گرفت.یافته ها: در مرحله کیفی، 116 کد باز استخراج شد که در 8 متغیر اصلی شامل، بازاریابی آنلاین، عامل مدیریتی، ماهیت رسانه های اجتماعی، عامل ساختاری، عامل حقوقی، عامل فرهنگی و اجتماعی، منابع مالی و منابع انسانی دسته بندی شدند. در بخش کمی، یافته ها نشان داد که به جز عامل حقوقی و منابع مالی، سایر متغیرها تأثیر معنی داری بر توسعه کسب وکارهای ورزشی دارند. اولویت بندی این متغیرهای مؤثر به ترتیب شامل ماهیت رسانه های اجتماعی، عامل ساختاری، بازاریابی آنلاین، عامل مدیریتی، عامل فرهنگی و اجتماعی و عامل منابع انسانی است.نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری قدرتمند، در توسعه کسب وکارهای ورزشی نقش کلیدی دارند. بر این اساس، توصیه می شود مدیران ورزشی و استارت آپ های این حوزه با تمرکز بر اولویت های شناسایی شده، استراتژی های دیجیتال خود را بازنگری و بهینه سازی کنند تا مزیت رقابتی پایدار به دست آورند.
مدل بازاریابی ورزشی رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی مدل بازاریابی ورزشی رسانه های اجتماعی بود. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع گراندد تئوری با رویکرد استراوس و کوربین بود. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مطالعات اسنادی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان به دست آمد. جامعه آماری پژوهش شامل استادان و مدیران ورزشی آگاه به بازاریابی رسانه های اجتماعی بودند. روش نمونه گیری به صورت غیرتصادفی و هدفمند بود و مصاحبه با 13 نفر از خبرگان تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. در اثر تجزیه وتحلیل داده ها 5 مقوله اصلی، 25 مقوله فرعی و 317 مفهوم یا کد باز شناسایی شد. در نهایت مدل پارادایمی بازاریابی ورزشی رسانه های اجتماعی ارائه شد. بر این اساس منابع انسانی، نیروی متخصص، آموزش و داوطلب به عنوان مهم ترین عوامل علی مدل شناسایی شدند. عوامل قدرت رسانه های اجتماعی، تفاوت رسانه های سنتی و نوین، گرایش به سیستم های دیجیتال، دسترسی آسان، دسته بندی مخاطب، قیمت، جست وجو، رسانه های کاغذی و ناکارامدی رسانه های سنتی به عنوان مهم ترین عوامل زمینه ای شناسایی شدند. عوامل مداخله گر مدل نیز شامل محدودیت، زیرساخت و ناآگاهی مدیران می شدند. در نهایت راهبردها شامل ترویج، ارتباطات، وفاداری، تولید محتوا، برندسازی، اعتمادسازی و روابط عمومی پیشنهاد شدند. به نظر می رسد مدیران با اجرای مدل بازاریابی رسانه های اجتماعی ورزشی می تواند از دستاوردهای آن در سازمان های ورزشی بهره مند شوند.
تدوین چارچوب مفهومی تجارت اجتماعی در صنعت ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تدوین چارچوب تجارت اجتماعی در صنعت ورزش بود. روش تحقیق از نوع کیفی با رویکرد اکتشافی نظام مند (تحلیل مضمون) انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش شامل دو بخش منابع انسانی (مدیران و مشاوران کسب وکارهای ورزشی، اساتید و صاحب نظران بازاریابی ورزشی و رسانه های اجتماعی) و منابع اطلاعاتی (علمی، کتابخانه ای و رسانه ای مرتبط و معتبر) بود. مصاحبه شوندگان و منابع اطلاعاتی به تعداد قابل کفایت، به صورت هدفمند و بر مبنای رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند (18 نفر و 32 سند). ابزار پژوهش شامل مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختارمند به همراه مطالعه کتابخانه ای نظام مند بود. روایی ابزار بر اساس شایستگی عملی، اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تائید گردید. جهت تحلیل یافته ها از روش کدگذاری مفهومی چندمرحله ای (باز، گزینشی و موضوعی) با رویکرد تحلیل مضمون استفاده شد. چارچوب مفهومی نهایی شامل 93 مؤلفه، 32 بُعد، 14 منظر و 5 سطح شناسایی شده بود. سطوح و منظرها به ترتیب اثرگذاری- اثرپذیری بین متغیرهای زیر مجموعه آن ها شامل سطح ظرفیت اکوسیستمی تجارت اجتماعی در ورزش، سطح سیستم تجارت اجتماعی در ورزش، سطح مدیریت و توسعه تجارت اجتماعی در ورزش، سطح عوامل راهبردی وضعیتی تجارت اجتماعی در ورزش و سطح سودمندی و پیامدهای توسعه تجارت اجتماعی ورزشی بود. براساس یافته های پژوهش می توان گفت توسعه ارتباطات و کسب سود بیشتر کسب وکارهای ورزشی نیازمند به کارگیری استراتژی تغییر و نوآوری در محیط کسب و کارها و استفاده از رویکردهای نوین بازاریابی و ارتباطات مشتریان، به همراه شبکه سازی محیطی مبتنی بر فناوری جدید بازاریابی و تجارت است.
مدل رسانه های اجتماعی در توسعه ورزش همگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با گسترش فناوری اطلاعات و ورود آن به زندگی مردم، نیازهای جدیدی از جمله توسعه ورزش در جامعه پدید آمده است؛ بنابراین هدف تحقیق، مدل رسانه های اجتماعی در توسعه ورزش همگانی است.روش شناسی: این تحقیق به روش کیفی با رویکرد داده بنیاد (اشتراوس و کوربین) انجام گرفت. اطلاعات از طریق مطالعات اسنادی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با جامعه آماری شامل 15 نفر از اساتید و صاحب نظران آگاه به موضوع تحقیق تا رسیدن به اشباع نظری به دست آمد. روش نمونه گیری غیرتصادفی و هدفمند است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد.یافته ها: در نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها، 5 مقوله اصلی، 20 مقوله فرعی و 162 مفهوم یا کد باز شناسایی شد. عوامل علّی: (نیروی انسانی، کاربران، ورزشکاران و تعامل افراد)؛ عوامل زمینه ای: (پیشرفت فناوری، سهولت دسترسی، کثرت اطلاعات، پویایی، آزادی بیان و قیمت بهینه)؛ عوامل تأثیرگذار: (بازدارنده ها، فیلترینگ)، راهبردها: (مدیریت رسانه، معرفی ورزش های نوین، بهره گیری از فرصت ها، سرمایه گذاری، اقدامات فرهنگی - اجتماعی) و پیامدها (توسعه ورزش همگانی، مقبولیت رسانه های اجتماعی، مشارکت مردمی) معرفی شدند.نتیجه گیری: با توجه به طراحی مدل این تحقیق، به نظر می رسد با اجرای الگوی تحقیق و بهره مندی از دستاوردهای آن می توان در توسعه ورزش همگانی از طریق رسانه های اجتماعی بهره برد.
شناسایی فرصت ها و چالش های بازاریابی رسانه های اجتماعی باشگاه های لیگ برتر فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
112 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی فرصت ها و چالش های بازاریابی رسانه های اجتماعی باشگاه های لیگ برتر فوتبال ایران بود.روش شناسی: روش پژوهش حاضر کیفی بود و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته بدست آمد. جامعه آماری شامل 14 نفر از اساتید حوزه بازاریابی ورزشی و مدیران ورزشی و کارشناسان رسانه اجتماعی بودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود و مصاحبه ها تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. از روش تحلیل مضمون برای استخراج مضامین پایه، سازنده و فراگیر استفاده شد.یافته ها: تجزیه و تحلیل مصاحبه ها نشان داد باشگاه های فوتبال ایران می توانند از قابلیت های بالقوه رسانه های اجتماعی به عنوان فرصت های ارتباطی و بازاریابی با هواداران خود استفاده کنند. فرصت های بازاریابی رسانه های اجتماعی شامل ویژگی های منحصربه فرد رسانه های اجتماعی، آگاهی و ترویج برند باشگاه، تجارت رسانه اجتماعی، تعامل با هواداران، حمایت و پشتیبانی آنلاین هواداران می باشند. علاوه بر فرصت های موجود باشگاه های فوتبال با چالش هایی در رسانه های اجتماعی به عنوان ابزار بازاریابی مواجه هستند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به مدیران باشگاه های فوتبال پیشنهاد می شود با استفاده از ویژگی تعاملی بودن رسانه های اجتماعی بسترهای افزایش فعالیت هواداران را فراهم کنند. با افزایش درگیرسازی هواداران در رسانه های اجتماعی دستیابی به درآمدهای تجاری و تبلیغاتی باشگاه تسهیل می شود.
تحلیل نقش رسانه ها در توسعه شاخص های فرهنگی باشگاه های ورزشی حرفه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانه ها می توانند نقش پررنگی در توسعه شاخص های فرهنگی باشگاه های ورزشی داشته باشند. ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف تحلیل نقش رسانه ها در توسعه شاخص های فرهنگی باشگاه های ورزشی حرفه ای ایران طراحی و اجرا شد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی بوده که با رویکرد پژوهش، آمیخته است. در بخش کیفی از روش تحلیل تم و در بخش کمی از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل داوران، بازیکنان، مربیان، مدیران باشگاه ها، اصحاب رسانه، متخصصین و خبرگان دانشگاهی و مدیران عالی و سیاست گذاران بودند. معیار انتخاب این افراد، سابقه ورزشی، مدیریتی و شغلی بیش از 10 سال و همچنین تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری؛ و روش نمونه گیری به صورت هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری بود (17 نفر). در بخش کمی نیز جامعه آماری همان جامعه آماری بخش کیفی بودند (89 نفر). ابزار پژوهش حاضر شامل مصاحبه های نیمه ساختارمند و پرسشنامه بود. جهت بررسی داده های بخش کیفی از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش کمی از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل مصاحبه های انجام شده نشان داد که شاخص های فرهنگی شامل 4 مقوله و 14 کد باز و رسانه ها شامل 2 مقوله و 8 کد باز هستند. نتایج بخش کمی نیز نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. بنابراین ضرورت تعامل و ارتباط هرچه بیشتر مدیران باشگاه های ورزشی حرفه ای و فدراسیون های ورزشی با رسانه ها از طریق تشکیل کمیته رسانه در سازمان و فدراسیون های مربوط، برگزاری نشست های دوره ای به منظور گزارش فعالیت ها و اقدامات انجام گرفته و تبادل نظر با کارشناسان رسانه ای در زمینه راهکارهای توسعه شاخص های فرهنگی باشگاه های ورزشی حرفه ای می تواند کارگشا باشد و به توسعه شاخص های فرهنگی باشگاه ها کمک شایانی نماید.
نقش رسانه های اجتماعی بر موفقیت و استمرار فعالیت باشگاه های ورزشی خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ارتباطات در رسانه های ورزشی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
127 - 140
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی می توانند بر فعالیت باشگاه های ورزشی خصوصی تأثیرگذار باشند؛ ازاین رو پژوهش حاضر با هدف نقش رسانه های اجتماعی بر موفقیت و استمرار فعالیت باشگاه های ورزشی خصوصی طراحی و اجرا گردید. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است که با رویکرد پژوهش، آمیخته است. جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش کیفی، اساتید مدیریت ورزشی که در زمینه رسانه و باشگاه ورزشی پژوهش هایی (حداقل دو مورد) انجام داده بودند و همچنین مدیران باشگاه های ورزشی دولتی و خصوصی که دارای تحصیلات دکتری بودند، را شامل می شود که روش نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است؛ در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه مدیران باشگاه های ورزشی دولتی و خصوصی شهر همدان است (109 نفر). ابزار پژوهش حاضر، مصاحبه های نیمه ساختارمند و پرسشنامه بود. جهت بررسی داده های بخش کیفی از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد و در بخش کمی از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج تحلیل مصاحبه های انجام شده نشان داد که رسانه های اجتماعی در قالب دو بعد میزان استفاده و موارد استفاده بر موفقیت و استمرار فعالیت های باشگاه های ورزشی خصوصی در قالب چهار بعد مالی، مشتریان، فعالیت های باشگاه و منابع انسانی تأثیرگذار است. همچنین نتایج نشان دادند که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. لذا مدیران باشگاه های ورزشی خصوصی می بایست بیشترین توجه خود را به بهبود نظام مدیریتی، بهبود حامیان مالی و بهره گیری از نیروی انسانی متخصص در باشگاه های ورزشی خود مبذول دارند تا به موفقیت های شغلی مناسبی در کسب وکار خود نائل آیند.
راهکارهای کاهش وابستگی دختران نوجوان به رسانه های اجتماعی از طریق ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش مدیریت ورزش سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
14 - 33
حوزههای تخصصی:
وابستگی فزاینده دختران نوجوان به رسانه های اجتماعی، موجب شکل گیری الگوهای فراغتی ناسالم، کاهش فعالیت بدنی و افزایش آسیب های روانی و اجتماعی شده است. این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای کاهش این وابستگی از طریق ورزش، با رویکرد کیفی و بهره گیری از روش نظریه داده بنیاد (رویکرد گلیزر) انجام شد. داده ها از طریق ۲۹ مصاحبه نیمه ساختاریافته با ذی نفعان کلیدی شامل دانش آموزان دختر، والدین، معلمان تربیت بدنی، مدیران مدارس، اعضای هیئت علمی و مسئولان ورزش و جوانان جمع آوری شد. تحلیل داده ها با نرم افزار MaxQDA و از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفت. در نهایت، ۱۲۰ کد نهایی استخراج شد که در قالب چهار مقوله اصلی (ابعاد درونی، محیطی، مدیریتی و اطلاع رسانی) و ۹ زیرمقوله طبقه بندی شدند. یافته ها نشان داد که ترکیبی از مداخلات ساختاری و فرهنگی نظیر: بهبود دسترسی به امکانات ورزشی، توسعه برنامه های ورزشی مدرسه محور، آموزش خانواده ها، بهره گیری هدفمند از رسانه ها برای ترویج ورزش و ارائه مشوق های انگیزشی مانند تخفیف، جوایز یا چالش های گروهی، در کاهش وابستگی رسانه ای نوجوانان مؤثر است. این مداخلات باعث افزایش سواد حرکتی، ارتقای تعاملات اجتماعی، بازتعریف نقش اوقات فراغت و تغییر سبک زندگی دیجیتال محور به سوی سبک زندگی فعال و معنادار می شوند. نتیجه گیری پژوهش نشان می دهد که ورزش، علاوه بر ارتقای سلامت جسمی، به عنوان یک ابزار راهبردی فرهنگی و اجتماعی، نقش مؤثری در بازسازی الگوی زیست فراغتی نوجوانان و مهار آسیب های نوظهور رسانه ای ایفا می کند.
تأثیر رسانه های اجتماعی بر احساس کارآمدی مجلس شورای اسلامی با تأکید بر نقش تغییرات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
163 - 184
حوزههای تخصصی:
کارآمدی نظام ازجمله مؤلفه هایی است که بدون وجود آن توسعه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی امکان پذیر نیست و پرداختن به این موضوع دارای اهمیت زیادی می باشد؛ چراکه اختلال در احساس شهروندان از کارآمدی نظام، پیشرفت هر نظامی را مختل می کند. در این راستا، در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از نظریه های چهارچوب بندی و برجسته سازی و همچنین داده های ارائه شده در موج هفتم «پیمایش ارزش های جهانی» (WVS) که با حجم نمونه 1499 نفری از تمام شهروندان ایرانی به دست آمده؛ به آزمون تأثیر رسانه های اجتماعی بر روی احساس کارآمدی مجلس شورای اسلامی بپردازیم. روش تحلیل داده ها کمّی و از نوع الگوسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس بود. در این زمینه اولاً، نتایج ماتریس همبستگی نشان می دهد که رسانه های اجتماعی با احساس کارآمدی مجلس شورای اسلامی رابطه منفی و معناداری دارند و باعث تضعیف این احساس در میان افراد می شوند. ثانیاً، اینکه، نتایج الگوی سازی معادلات ساختاری نشان می دهد که رسانه های اجتماعی با احساس کارآمدی مجلس شورای اسلامی از طریق ارزش های سکولار و رهایی رابطه معنی دار و منفی ای داشته اند و منجر به کاهش احساس کارآمدی مجلس توسط افراد شده اند.
نگرشی انتقادی بر چرایی گسست میان هویت زن در انقلاب اسلامی و دوره معاصر
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
113 - 139
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انقلاب اسلامی به مثابه یک نیروی گذار گفتمانی به الغای مؤلفه های فرهنگ غرب گرایانه باستان گرایانه گفتمان سلطنت و ایجاد یک نظم گفتمانی جدید بر محوریت هویت اسلامی ایرانی منجر گردید که این تغییر به شکل گیری گونه متفاوتی از هویت فردی در جامعه ایرانی و نیز هویت ملی در عرصه بین المللی انجامید. با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، برساختی که از زن در جامعه پسا انقلاب صورت تحقق یافته نسبت به دوره پیش از خود، دستخوش تحول اساسی شده و نوعی هویت برساخت گرا را برای زن خلق کرده؛ چنانچه ظهور رسانه های جمعی در بستر ظهور پردامنه فرایند دموکراتیزاسیون فناوری بر تشدید فرایند بازنمایی هویت زنانه تأثیر مستقیم گذاشته است.پرسش اصلی: دلایل عمده بروز شکاف میان هویت گفتمانی زن در آینه انقلاب اسلامی با هویت برساخته از او درون فضای سایبرنتیک و به طور مشخص تعاملات زنان در رسانه های اجتماعی چیست؟نظریه و روش: این پژوهش از روش تفکر انتقادی سهیل عنایت الله در مقام الگوی تحلیل و نیز از نظریه سازه انگاری در مقام سازه نظری تحقیق بهره برده است.یافته تحقیق: گسست میان هویت گفتمانی زن با هویت برساختی زن در دوره معاصر را می توان از حیث علل در سه سطح تبیین کرد: در سطح علل، مؤلفه هایی چون نقص در فرایند جامعه پذیری نظم هنجاری انقلاب اسلامی؛ عدم توجه به سنّت های اجتماعی؛ عدم توجه به نقش و تأثیر فرهنگ فناوری؛ عدم توجه به رابطه مقوم ساختار - کارگزار در سیاست گذاری فرهنگی؛ ضعف در سیاست گذاری رسانه ای و نیز ظهور نسل - قابل اشاره است. در سطح علل گفتمانی توجه به گفتمان رهایی بخش و در سطح علل اسطوره ای، فقدان توجه به تفاوت های انسان شناختی در قالب سه گانه انسان سنّتی، انسان مدرن و انسان فرامدرن یا سایبرنتیکی موجده وضعیت گسست گفتمانی و هویتی زن در جامعه ایران امروز است.
رسانه های نوین و عاملیت معرفتی: بررسی تأثیر هوش مصنوعی بر عاملیت سیاسی- اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
273 - 245
حوزههای تخصصی:
مردم سالاری بر این فرض بنیادین بنا شده که شهروندان بر اساس نوعی آگاهی که مبتنی بر اراده و خواست ایشان است، در امور مدنی و سیاسی مشارکت می کنند و نظام های مردم سالار وظیفه دارند به تحقق اراده جمعی در جامعه و سیاست کمک کنند. امروزه رسانه های نوین به ویژه شبکه های اجتماعی به کمک فناوری هوش مصنوعی به تولید و توزیع اطلاعات نادرست، جعلی و مغرضانه می پردازند و نظم دموکراتیک را دچار بحران کرده اند. به بیان دیگر مداخله و حضور فناوری های هوشمند در رسانه های اجتماعی به این مسئله بنیادین دامن زده که این اراده و انتخاب الگوریتم های هوش مصنوعی است که سرنوشت سیاسی و مدنی جوامع را تعیین می کند نه آگاهی و اراده شهروندان. درحالی که مشروعیت نظم دموکراتیک مشروط بر این است که بازتاب داوری حساب شده و سنجیده عموم مردم و نه واکنش سرسری و غیرارادی آنان باشد. پرسش اساسی این مقاله این است که هوش مصنوعی در بستر رسانه های نوین به ویژه شبکه های اجتماعی چگونه بر عاملیت سیاسی- اجتماعی اثر می گذارد و اراده و معرفت سیاسی- اجتماعی او را دست کاری می کند؟ در این زمینه با مراجعه با اطلاعات پراکنده موجود در ادبیات نظری و تجربی و احصای مهم ترین مضامین مرتبط، تلاش می شود این اثرگذاری کمتر بررسی شده به شکل یک الگو بازنمایی شود. بررسی کیفی داده ها نشان داد الگوریتم های هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی از طریق راهبردهای متنوعی، کنترل شهروندان بر معرفت، باورها و رفتارهای سیاسی و مدنی شان را دست کاری می کند که مهم ترین آن عبارت است از: آسیب معرفتی تدریجی، هک شناختی، فرسایش معرفت فردی، تضعیف معرفت علّی، افزایش معرفت احساسی و ایجاد فاصله معرفتی. به نظر می رسد لازمه کاستن از این اثرگذاری، فعال کردن عاملیت معرفتی شهروندان از طریق خودآگاهی آنان و آموزش تفکر انتقادی است، به نحوی که یک نظم دموکراتیک درونی و پایدار در افراد ایجاد شده و کنترل محیط معرفتی تا حدی از رسانه های اجتماعی هوشمند خارج شود.
تأثیر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر تصویر برند در بخش بانکداری با نقش میانجی مشارکت شهروندان (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
۳۹-۲۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر تصویر برند در بخش بانکداری با نقش میانجی مشارکت شهروندان انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل 150 نفر از مدیران بانک ها در تهران بوده که 93 نفر از آنها از طریق فرمول کوکران به عنوان نمونه با روش تصادفی انتخاب شده اند. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت استفاده شده است. روایی محتوایی ابزار توسط متخصصین و خبرگان، تأیید و برای سنجش پایایی ابزار، از روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. با توزیع پرسشنامه، روایی ابزار با سه روش روایی سازه (مدل بیرونی)، روایی همگرا (AVE) و روایی واگرا سنجیده شده است. مقدار AVE برای تمامی متغیرهای باید بزرگ تر از 5/0 باشد. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، مدلسازی معادلات ساختاری در بستر نرم افزارهای آماری smart pls استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کلیه فرضیات پژوهش تأیید گردید. براین اساس، فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی؛ شامل سفارشی سازی، تعامل و دهان به دهان بر تصویر برند و نیز مشارکت شهروندان تأثیر معناداری دارند. همچنین، فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی؛ شامل سفارشی سازی، تعامل و دهان به دهان بر تصویر برند با نقش میانجی مشارکت شهروندان تأثیر معنادار دارند.
بررسی ابعاد جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی بازاریابی تاثیرگذار در ترویج رفتار مصرف غذای سالم
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
587 - 597
حوزههای تخصصی:
تغذیه سالم در جوامع مختلف ضمن تامین سلامت نسل های آینده، نقش حیاتی در ارتقای سلامت فردی و کاهش بار اقتصادی نظام های بهداشتی ایفا می کند. با این وجود، شیوع جهانی چاقی و سوءتغذیه به ویژه در کشورهای در حال توسعه همچون ایران، لزوم مداخلات مؤثر را آشکار می سازد. علاوه بر این در تحولات دنیای امروز، رفتار تغذیه سالم با موانع چندلایه ای از جمله دسترسی محدود به غذای مناسب در مناطق کم برخوردار، پویایی های خانوادگی و ناکارآمدی راهبردهای ترویجی روبه روست. در این زمینه، پژوهش حاضر به بررسی ابعاد جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی بازاریابی مبتنی بر افراد تأثیرگذار در رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری نوین در ترویج رفتار غذای سالم پرداخته است. این راهبردها تحت تأثیر عوامل جغرافیایی، در مناطق شهری اغلب بر ترویج مصرف غذاهای جدید و در مناطق روستایی بر مصرف محصولات محلی و سنتی تأکید دارند. همچنین، متغیرهای اجتماعی-فرهنگی مانند قومیت، سن و پایگاه اقتصادی-اجتماعی، واکنش مخاطبان به محتوای تولیدی تاثیرگذاران را تعدیل می کنند. با این حال، چالش های اخلاقی نظیر عدم شفافیت در تبلیغات پولی و انتشار اطلاعات نادرست، لزوم تنظیم مقررات سختگیرانه تر و همکاری نهادهای بهداشتی با تأثیرگذاران را برای تضمین اصالت محتوا آشکار می سازد. دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که بهره گیری مسئولانه از قابلیت های تأثیرگذاران، همراه با در نظر گرفتن تفاوت های منطقه ای و فرهنگی، می تواند به عنوان راهبردی کارآمد در تغییر الگوهای تغذیه ای و مقابله با بحران های سلامت عمومی عمل کند.