مطالب مرتبط با کلیدواژه

مسلم


۱.

مبانی وحدت امت اسلامی از منظر فقه حکومتی؛ با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(ره)

کلیدواژه‌ها: وحدت امت تفرقه احترام مسلم دیدگاه های امام خمینی (ره)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۷ تعداد دانلود : ۷۸۹
از نگاه اسلام، «امت» همچون یک «انسان» اولاً از اهمیت والایی برخوردار است و ثانیاً آثار مترتب بر انسان، از قبیل مرگ و حیات، سعادت و شقاوت، اعتدال و تجاوزگری و... را دارا می باشد. از سوی دیگر وحدت و همدلی مطلوب اسلام است و از مسلمانان می خواهد در ایجاد آن کوشش کرده و از هر گونه تفرقه و جدایی پرهیز کنند. در آیات و روایات علاوه بر حکم عقل به تحسین ایجاد اتحاد و تقبیح تفرقه و جدایی، از برخی قواعد فقهی مانند احترام مسلم نیز می توان برای اثبات این مهم بهره گرفت. احکام عبادی اسلام بر مبنای اجتماعی تشریع شده، نماز مطلوب اسلام نماز جماعت است و پایان ماه روزه را با برگذاری نماز عید فطر و شب های قدر را با حضور در احیا و شب زنده داری و حج را گنگره عظیم وحدت و زکات را برای جلب ضعیفان و محافظت از فقرا جعل کرده است. کسانی که با عدم حضورشان در جماعت مسلمانان، سبب تضعیف آنان می شوند سرزنش و تهدید کرده و آنان را منافق و فتنه جو و اهل عذاب و سعادت و شقاوت جامعه را در اتحاد و سقوط آن و تسلط دشمن را در جدایی ملت های مسلمان دانسته است. وظیفه افراد مسلمانان فراهم سازی مقدمات وحدت و از بین بردن موانع آن است. و حکومت را نیز درگیر نموده و با بنا نهادن نهاد امر به معروف و نهی از منکر و نهاد حسبه و برخورد با تفرقه گران اسباب وحدت امت را فراهم آورده است. در این مقاله به مبانی وحدت امت اسلامی به ویژه از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) پرداخته شده است.
۲.

مبانی قرآنی و روایی قاعده فقهی احترام خون مسلمان

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دم مسلم احترام خون قاعده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۳۰۹
برخی احکام شرعی از فراگیری برخوردارند و می توان بسیاری از احکام شرعی دیگر را تحت پوشش آنها قرار داد. چنین احکام کلانی به قاعده فقهی مشهورند؛ البته برخی قواعد فقهی نیز در میزان شمول و موضوع و مستند و اعتبار بر برخی دیگر برتری دارند؛ قاعده احترام خون مسلمان یکی از قواعدی است که در فقه جزایی کاربرد فراوان دارد. با آنکه این قاعده به صورت پراکنده در مسائل مختلف فقهی با عبارت های مختلف مورد استناد فقها قرار گرفته، اما در هیچ یک از کتاب های قواعد فقه به صورت مستقل از آن سخن به میان نیامده است؛ پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی در صدد تبیین مبانی قرآنی و روایی این قاعده و جایگاه آن در فقه است. مستندات این قاعده فقهی اعم از آیات و روایات کاملاً حجیت این قاعده را می رسانند.
۳.

یادداشت های لغوی و ادبی (4): درباره ریشه واژه مسلمان

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مسلمان مسلم مَشْلْمانا شلمانا سلمان فارسی اسلام متقدم سریانی آرامی عربی فارسی وام واژه های سریانی در فارسی بازپس گیری بازمناسب سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۲۱
بنده در این یادداشت، به اجمال، به نقد آراء رایج درباره ریشه واژه «مسلمان» پرداخته و پیشنهاد می کنم که این لغت برگردانی است از واژه سریانی «ܡܫܲܠܡܵܢ / ܡܫܲܠܡܵܢܵܐ (mšalmān / mšalmānā» به معنای «کامل، تام و تمام، بالغ و...»، و برخلاف قول مشهور از نام «سلمان فارسی» مشتق نشده و به معنای «گرویده به دین سلمان» نیست. در منابع سریانیِ قرون میانه، معمولا از لغت «ܡܲܫܠܡܵܢ / ܡܲܫܠܡܵܢܵܐ» (mašlmān / mašlmānā) برای اشاره به گروندگان به اسلام استفاده می شود که در اصل، اسم فاعل از ریشه سببی (نظیر باب اِفعال در عربی) و به معنی «خیانت کار» بوده، و پس از اسلام، برای نامیدن پیروان اسلام به کاررفته است (هم به دلیل شباهت لفظی اش با «مُسلم» عربی، و هم لابد به واسطه انگیزه های مذهبی در میان مسیحیان). اما شواهد اندکی نیز از به کارگیری یک لغت دیگر در متون سریانی برای اشاره به پیروان اسلام دیده شده، با همان املای «ܡܫܠܡܢܐ» اما با تلفظ «mšalmān / mšalmānā» که اسم فاعل از ریشه تشدیدی (نظیر باب تفعیل در عربی) و به معنای «کامل، تام و تمام، بالغ، انسان کامل و...» است. بنده استدلال می کنم که «مسلمان» در فارسی باید برگردانی از لغت دوم (یعنی «کامل و تام») باشد. سپس استدلال می کنم که «مسلمان» همانند «مزگت» و «گزیت» از جمله لغات دخیل از آرامی است که با ورود اسلام به ایران، برای اشاره به مفاهیم اسلامی ای به کاررفته که لفظشان در عربی با صورت آرامی هم ریشه است (یعنی مثلاً مسجد و جزیه و مسلم). در نهایت، پیشنهاد می دهم که احتمالاً هر دو لغت سریانی در معنای «خیانت کار» و «به کمال رسیده» در اوائل ورود اسلام به ایران برای اشاره به مسلمانان به کار می رفته که اولی را مسیحیان، خاصه حین اشاره به هم کیشان نومسلمان شده خود و جهت طرد آنها، و دومی را نومسلمانان حین اشاره به خود و جهت معارضه با مسیحیان هم کیش سابق خود، به کار می برده اند. بدین ترتیب، لغتی که بار مثبت داشته، با صورت «مُسَلمان»، به مرور و به عنوان معادلی برای «مسلم» به زبان فارسی وارد شده و در میان فارسی زبانانِ گرویده به اسلام رواج پیدا کرده است. این پدیده را می توان با پدیده زبان شناختی «reappropriation» یا «reclamation» (بازمناسب سازی یا بازپس گیری) مقایسه کرد که در طی آن، واژه ای که سابقاً برای تحقیر گروهی استفاده می شده، بعداً توسط خود آن گروه برای اشاره به خود، اما این بار با بار معنایی مثبت به کار می رود و درواقع، آن واژه توسط آن گروه «بازپس گرفته» می شود؛ با این تفاوت که در این جا لغتی لفظاً شبیه به لغتِ منفی اما با بار معنایی مثبت، جهت معارضه با گروه تحقیرکننده به کار رفته است. باید توجه کرد که پیش از این، محمد قزوینی با فراست تمام، براساس گزارشی در العقد الفرید مبنی بر استفاده عرب ها از لفظ «المسلمانی» برای اشاره تحقیرآمیز به ایرانیان گرویده به اسلام، نتیجه گرفته بود که «مسلمان» در ابتدا باید لفظی موهن (pejorative) بوده باشد اما به مرور معنای موهن آن فراموش و به صورت مترادفی برای «مسلم» به کار رفته است (قزوینی 1388، 7/87)؛ اما بنده استدلال می کنم که «مسلمانی» در العقد الفرید که تلفظش «مَسْلَمانی» است، اسم منسوبی است ساخته شده از «مَشْلْمانا» (= خائن) در سریانی با بار معنایی منفی که برخی اعراب آن را به تقلید از مسیحیان و با انگیزه های نژادپرستانه، جهت تحقیر ایرانیان گرویده به اسلام به کار برده اند؛ در حالیکه «مُسلمان» در فارسی برگردانی است از لفظِ سریانی «مشَلْمانا» (= کامل، مرد کامل) که ایرانیانِ گرویده به اسلام آن را برای مقابله با تحقیرشان توسط مسیحیان [و احتمالا همچنین عرب ها} استفاده کرده اند. بنابراین، یادداشت حاضر، بحثی است در تأیید و تکمیل نظر قزوینی.  بنده تفصیل و توضیح بسیاری از غوامض بحث را در مقاله ای مفصل تر آورده ام و از ذکر آنها در اینجا پرهیز کرده ام (Arya Tabibzadeh forthcoming).  
۴.

معناشناسی تاریخی واژه «حنیف» و شناسایی تحول معنایی آن با تأکید بر نفی ارزش های موهوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ریشه شناسی تحول معنایی حنیف مسلم ابراهیم (ع) ارزش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۳
واژه «حنیف» یکی از واژگان غریب قرآن کریم است که تاکنون پژوهش های متعددی درباره آن سامان یافته است. دلیل غرابت معنایی این واژه آن است که معنای ریشه ای واژه «حنیف»، «منحرف» و «نجس» است، درحالی که در قرآن کریم این واژه به معنای «موحّد» به عنوان وصف حضرت ابراهیم(ع) به کار رفته است. روشن است این تحول معنایی عمیق، با توجه به مخاطب خاص و با هدف مشخصی رخ داده است. شناسایی این تحول معنایی و دلیل کاربرد «حنیف» در معنای «موحّد»، مسئله این پژوهش است. برای پاسخ به این پرسش، از روش معناشناسی تاریخی استفاده می شود. واژه «حنیف»، در برخی آیات در گفتمان جدلی بین قرآن و اهل کتاب برای انکار باورهای نژادپرستانه و خرافی بنی اسرائیل به کار رفته است. استفاده از دانش معناشناسی تاریخی می تواند دلایل تحول معنایی واژه «حنیف» را در ارتباط با دو مؤلفه معنایی «سلامت» و «ابراهیم»(ع) تبیین نماید. هدف از کاربرد واژه «حنیف» به جای واژه «موحّد»، در قرآن کریم به چالش کشاندن باورهای نژادپرستانه و خرافی اهل کتاب، ارزش های غیرواقعی و بنیان نهادن یک نظام اندیشه موحدانه و عقلانی، در اندیشه اسلامی بوده است. فهم معنای التزامی و تاریخی واژه «حنیف» به عنوان مهم ترین و اصلی ترین ارزش قرآنی، می تواند دلیل کاربرد این وصف را برای حضرت ابراهیم(ع) در قرآن با توجه به بافت متنی تبیین نماید. معنای التزامی واژه «حنیف» می تواند ارزش های موهوم نژادپرستی، جنسیتی، مکانی و مادی را نفی کند و ارزش حقیقی توحید را اثبات نماید.