مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
تفکر خلاق
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۵۹
۱۴۲-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مدل یابی رابطه تفکر خلاق و سازگاری اجتماعی با مسئولیت پذیری محیط زیستی با تأکید بر نقش میانجی استقلال شخصیتی در میان دانش آموزان دوره متوسطه دوم بود. روش اجرای پژوهش توصیفی-پیمایشی و طرح پژوهش همبستگی از نوع الگوی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایه اول و دوم و سوم دوره متوسطه دوم منطقه 5 و 6 شهر تهران (5236 N=) در سال تحصیلی 1400-1399 بود. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شد که براساس آن 358 نفر (213 دختر و 145 پسر) از دانش آموزان دوره متوسطه دوم انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه آماری پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی استفاده شده است. برای اندازه گیری تفکر خلاق از آزمون خلاقیت تصویری تورنس (1988)، برای سنجش سازگاری اجتماعی از پرسشنامه سینها و سینگ (1993)، برای سنجش استقلال شخصیتی از مقیاس استاینبرگ و سیلوربرگ (۱۹۸۶) و برای س نجش مسئولیت پذیری محیط زیستی از پرس شنام ه ه وی سائوس (2005) استفاده شده است که روایی ظاهری و محتوایی آن با نظرسنجی از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ تأیید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار های SPSS 24 و SPLS 3 استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دادند که تفکر خلاق و سازگاری اجتماعی بر استقلال شخصیتی اثری مستقیم و معنادار دارند. همچنین تفکر خلاق بر سازگاری اجتماعی تأثیری مثبت و معنادار دارد. افزون بر این، اثر مستقیم تفکر خلاق، سازگاری اجتماعی و استقلال شخصیتی بر مسئولیت پذیری زیست محیطی در سطح0/01 معنادار است. به طورکلی، این متغیرها توانستند در حدود 44 درصد از واریانس مسئولیت پذیری محیط زیستی دانش آموزان را تبیین کنند.
تدوین مدل ساختاری پیش بینی پیشرفت تحصیلی بر اساس کارکردهای اجرایی، تفکر خلاق و اشتیاق تحصیلی با میانجی گری جوّ عاطفی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
29 - 43
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری پیش بینی پیشرفت تحصیلی بر اساس کارکردهای اجرایی، تفکر خلاق و اشتیاق تحصیلی با میانجی گری جوّ عاطفی خانواده انجام شد. روش این پژوهش، همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دوره متوسطه دوم مدارس شهرستان بروجن در سال تحصیلی 1403-1402 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ا ی 200 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس جوّ عاطفی خانواده (هیل برن، 1964)، پرسشنامه کارکردهای اجرایی نجاتی (1392)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (اسکاوفیلی و همکاران، 2002)، آزمون تفکر خلاق عابدی (1363) و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1999) گردآوری شد و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل مفروض از برازش خوبی برخوردار است و متغیرهای جوّ عاطفی خانواده، کارکردهای اجرایی، تفکر خلاق و اشتیاق تحصیلی همبستگی مثبت و معناداری با متغیر پیشرفت تحصیلی دارند. نتایج همچنین نشان داد که متغیرهای کارکردهای اجرایی، تفکر خلاق و اشتیاق تحصیلی ارتباط معناداری با جوّ عاطفی خانواده دارند؛ بنابراین و با توجه به نتایج هرچه جوّ عاطفی خانواده، کارکردهای اجرایی، تفکر خلاق و اشتیاق تحصیلی در میان دانش آموزان بهبود یابد میزان پیشرفت تحصیلی نیز ارتقا می یابد.
اثربخشی رویکرد آموزشی رجیو امیلیا بر تفکر خلاق و کارآفرینی دانش آموزان دختر اول دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تأثیر آموزش با رویکرد رجیو امیلیا بر تفکر خلاق و کارآفرینی دانش آموزان اول دبستان شهر گرگان می باشد. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش از نوع شبه آزمایشی با گروه گواه و آزمایش است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر اول دبستان در سال تحصیلی 1401 تشکیل می دهند. جامعه آماری3۰ نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل قرار داده شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد روحیه کارآفرینی بهرام زاده و همکاران(1389) و پرسشنامه استاندارد تورنس(1996) می باشد. ابزار مداخله نیز شامل آموزش با رویکرد رجیو امیلیا در 10 جلسه 60 دقیقه ای بود. تجزیه و تحلیل دادها از طریق آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره(مانکو) با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته ها نشان داد: آموزش رویکرد رجیو امیلیا بر تفکر خلاق و کارآفرینی دانش آموزان پایه اول دبستان شهرگرگان تأثیر مثبت و معناداری دارد.
آسیب شناسی عدم گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق و ارائه راهکارهایی جهت تقویت و توسعه استفاده از آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
168 - 197
حوزههای تخصصی:
تفکر خلاق به معنای توانایی تولید ایده ها، راه حل ها یا مفاهیم جدید و نوآورانه است. گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا این مهارت می تواند تأثیرات مثبتی بر رشد فکری، اجتماعی و حتی حرفه ای آنها بگذارد و آنها را برای مواجهه با چالش های آینده آماده می سازد. پژوهش حاضر با هدف کاوش در بررسی عوامل زمینه ساز عدم گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق و ارائه راهکارهایی جهت تقویت و توسعه استفاده از آن صورت گرفته است. پژوهش از نوع کیفی-توصیفی می باشد؛ و به روش فرا مطالعه از نوع فراترکیب و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی اسناد مکتوب و متون علمی به روش مرور سیستماتیک بر اساس قاعده اشباع نظری و جهت تجزیه و تحلیل داده ها با راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد و به روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی انجام شده است. نتایج نشان داد که عوامل زمینه ساز عدم گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق عبارتند از: شاکله وجودی، خانوادگی، آموزشی، بوم شناختی، ضمیر ناخوداگاه، اختلالات و عوامل هیجانی. همچنین پیامدهای عدم گرایش به این مهارت منازعه هویتی، تحصیلی، وفاق و همبستگی، انگیزشی و تمرکز، عملکردهای روان شناختی و ساختار محوری مدیریت رفتاری را در بر خواهد داشت. در نهایت، جهت تقویت و توسعه این مهارت؛ راهکارهای خانوادگی، مدیریت فردی، تعلیم و تربیت، حمایت عاطفی، توسعه مهارت ها و توانایی ها و فعالیت های فرهنگی به دست آمد.
تاثیر آموزش مفاهیم کارآفرینی برتفکر خلاق و فراشناخت کودکان مقطع دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
111 - 121
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مفاهیم کار آفرینی بر تفکر خلاق و فراشناخت کودکان مقطع دبستان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از پرسشنامه های تفکر خلاق ولش و مک داوال (2002) و سنجش فراشناخت کودکان باکو و همکاران (2009) 30 نفر از دانش آموز پایه سوم ابتدایی که در سال تحصیلی 1401-1400 در مدارس ابتدایی منطقه 4 شهر تهران ثبت نام کردند، به طور تصادفی ساده انتخاب و به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 10 جلسه (هفته ای 3 جلسه) برنامه آموزش مفاهیم کارآفرینی را به طور گروهی دریافت کردند و گروه کنترل در این زمینه آزموشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله، مجدداً تفکر خلاق و فراشناخت کودکان اعضای هر دو گروه اندازه گیری شد. از تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی در رابطه با متغیرهای مورد مطالعه در هر دو گروه تفاوت معناداری نشان داد. این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهش های مشابه، بیان کننده این واقعیت است که آموزش مفاهیم کارآفرینی بر تفکر خلاق و فراشناخت کودکان دانش آموزان نقش موثری دارد. کلید واژه ها: مفاهیم کار آفرینی ، تفکر خلاق ، فراشناخت کودکان
توسعه حرفه ای دانشجومعلمان آموزش الهیات از طریق برنامه درسی کارورزی با تمرکز بر مهارت های پاسخگویی به شبهات دینی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، برنامه ریزی برای توسعه حرفه ای دانشجومعلمان رشته آموزش الهیات از طریق آشنایی با اصول پاسخگویی به شبهات دینی دانش آموزان است و به دنبال ارتقای توانایی های معلمان در پاسخ به سوالات و دغدغه های دینی نسل جوان می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و در سه محور اصلی انجام شده است: شرایط محیطی: توجه به امنیت محیط، مهارت های ارتباطی و استفاده از منابع معتبر؛ توجه به ویژگی های مخاطب: شناخت و درک ویژگی های نسل جدید و مسائل مرتبط با آن ها؛ و استفاده از محتوای روش تفکر در درس کارورزی: به کارگیری روش های تفکر انتقادی، تأملی و خلاق به منظور ارتقای توانایی های دانشجومعلمان. نتایج پژوهش نشان می دهد که توسعه حرفه ای دانشجومعلمان با تمرکز بر این سه محور می تواند بهبود یابد. استفاده از تکنیک های مختلف تفکر در پاسخ گویی به شبهات دینی، قابلیت های معلمان را افزایش می دهد و آن ها را برای مواجهه مؤثر با چالش های دینی آماده تر می سازد. توسعه حرفه ای باید به صورت عملی و کاربردی در نظر گرفته شود و درس کارورزی به عنوان یک فرصت برای نوآوری در روش های تدریس و پاسخگویی به شبهات به شمار می آید. همچنین، به کارگیری تکنیک های خلاقانه مانند تکنیک اسکمپر می تواند به دانشجومعلمان در حل مسائل و شبهات دینی کمک شایانی کند و آن ها را برای ایفای نقش خود در زمینه آموزش دینی توانمندتر سازد.
اثربخشی برنامه های آموزش تکنیک های خلاقیت محور بر ارتقای رشد تفکر خلاق در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران معتقدند دوران کودکی آغاز شکل گیری روند تفکر خلاق بوده و از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. تاکنون اثر متغیرهای فراوانی بر خلاقیت مورد بررسی قرار گرفته است؛ اما اثربخشی آموزش خلاقیت به صورت تلفیقی از تکنیک های مختلف خلاقیت بر ارتقای تفکرخلاق در کودکان پیش از دبستان به طور کامل بررسی نشده است. بر همین مبنا این پژوهش با هدف بررسی تأثیر به کارگیری آموزش تکنیک های مختلف خلاقیت بر افزایش تفکرخلاق کودکان پیش دبستانی با طرح چهار فرضیه اصلی مطرح شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون بود. برای سنجش فرضیه های فوق، یک کلاس پیش دبستانی 15 نفره از یکی از مهدکودک های تهران به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر نیز با 15 کودک در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری آزمون تصویری تفکرخلاق تورنس فرم B بود که قبل و بعد از ارائه فعالیت های برنامه آموزش خلاقیت در 12 جلسه بکار گرفته شد. سپس برای تحلیل داده ها، از آزمون کوواریانس چندمتغیری و آزمون T استفاده گردید و نتایج نشان داد آموزش این برنامه بر تفکر خلاق کودکان پیش دبستانی اثر مثبت معنی دار داشته و باعث افزایش سطح تفکر خلاق در آنها شده است.