مطالب مرتبط با کلیدواژه
    
        
            ۴۸۱.
        
                    
                                    
        
        
            	
                            
 
            ۴۸۲.
        
                    
                                    
        
        
            	
                            
 
            ۴۸۳.
        
                    
                                    
 
            ۴۸۴.
        
                    
                                    
 
            ۴۸۵.
        
                    
                                    
 
            ۴۸۶.
        
                    
                                    
 
            ۴۸۷.
        
                    
                                    
 
            ۴۸۸.
        
                    
                                    
 
            ۴۸۹.
        
                    
                                    
 
            ۴۹۰.
        
                    
                                    
 
            ۴۹۱.
        
                    
                                    
 
            ۴۹۲.
        
                    
                                    
 
            ۴۹۳.
        
                    
                                    
        
        
            	
                            
 
            ۴۹۴.
        
                    
                                    
        
        
            	
                            
 
        
    
            
            
        سعدی
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                موتیف به عنوان یک عنصر اصلی در آثار ادبی است که با بررسی آن، اندیشه های اصلی صاحب اثر به دست می آید. نظمی از شاعران معاصر است که پیرو جریان سنت گرایان معاصر شعر سروده است، بررسی موتیف های غزلیاتش نشان می دهد پیرو ویژگی های غزل کلاسیک از موتیف های سنتی در غزلیات استفاده کرده است. نظمی عشق و ارادت خاصی به استاد سخن دارد و شیرینی، لطف کلام و دلیل موفقیت خود در عرصه غزل را به سعدی نسبت می دهد. در این پژوهش کوشش شده با روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای، غزلیات سعدی و نظمی از جنبه های موتیف و مضمون، سبک شناسی و عناصر موسیقیایی، بررسی شود تا بتوانیم به هدف پژوهش که شناخت سبک و سیاق نظمی است برسیم. یافته های پژوهش نشان داده نظمی در استفاده از این موتیف ها بسیار به سعدی نزدیک است و در بعضی غزلیات، هنرمندانه به شیوه ی سعدی از همه ی امکانات زبانی، فکری و ادبی برای القای موتیف و مضمون مورد نظر خود بهره مند شود.            
            تمثیل ؛ قدرت زبان سعدی و زبان قدرت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                سعدی در اثر برجسته ی خود گلستان، قدرت خلاًقه ای را به میانجی تمثیل به نمایش می گذارد. شمول آگاهی سعدی بر ظرفیت های زبان فارسی، همراه با قدرت زبان آوری او جایگاه ویژه ای به این سخنور چیره دست بخشیده است. هنر تمثیل به طور اعم، از جمله در گلستان سعدی، افزون بر حوزه ی زیبایی شناسی، متضمن ابزار کارآمدی است در باور پذیری اندیشه ها و عقاید مختلف که طی آن خالق اثر، اقناع مخاطب را به مدد تمثیل محقق می سازد. هدف از این تحقیق، با رویکرد کیفی و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، عبارت است از ارزیابی یکی از ارکان بلاغت سعدی، یعنی انتخاب " تمثیل" به مثابه ی یک فرم در مقام گزاره ای هنری و موثر در کلام، به منظور نشان دادن ظرفیت های زبان سعدی و ارتباط آن با زبان قدرت. ضرورت این جستار آشنایی مخاطب با توانایی های گسترده ی زبان فارسی در خلق آثار برجسته و پیوند این زبان با عناصر زیبایی شناسی است در بازنمایی فرهنگ و مناسبات اجتماعی و تاریخی که از این منظر می تواند رهگشای تحقیقات مشابه باشد.            
            مقایسه آموزه های فرزندپروری مسئولانه عنصرالمعالی، خواجه نصیر طوسی، سعدی و واعظ کاشفی با سبک های فرزندپروری بامریند(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                متن شناسی ادب فارسی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)                                    
                        45 - 66                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقاله حاضر شیوه های فرزندپروری عنصرالمعالی، خواجه نصیر طوسی، سعدی و ملاحسین واعظ کاشفی را در قابوس نامه (475)، اخلاق ناصری (633)، گلستان (656) و اخلاق محسنی (900) برطبق سبک فرزندپروری مسئولانه (اسلامی) بررسی و با سبک های فرزندپروری بامریند (1927م.) مقایسه می کند. نگارنده با بررسی توصیفی- تحلیلی این موضوع در آثار این چهار متفکر مسلمانِ متعلق به دوره های مختلف تاریخی بر مبنای نظریه فرزندپروری مسئولانه اسلامی و مقایسه با نظریه بامریند با پاسخ به این پرسش ها که نویسندگان این آثار درباره فرزند پروری چه آموزه هایی را تبیین کرده اند؟ برای تعلیم این آموزه ها چه شیوه هایی را به کار گرفته اند؟ و وجوه تشابه و افتراق فرزندپروری آنها با دیدگاه های بامریند چیست؟، تبیین می کند شیوه فرزندپروری هر چهار نویسنده بر مبنای دیدگاه های اسلامی و وحیانی و از نوع مسئولانه با تکیه بر اصول اخلاق اسلامی و فطرت الهی انسان است که البته از فرهنگ و آداب و رسوم روزگار ایشان نیز اثر پذیرفته و تا اندازه ای به سبک مقتدرانه بامریند نزدیک است. عنصرالمعالی با بیان تجارب شخصی همراه با تمثیل و استشهاد و خواجه نصیر با شیوه علمی و فلسفی به شیوه مستقیم و جزئی نگر به تعلیم آموزه های فرزندپروری پرداخته اند؛ درحالی که سعدی و کاشفی از تمثیل و حکایت و شیوه غیرمستقیم و کلی نگر استفاده کرده اند و کاشفی به دلیل ماهیت سیاسی اندرزنامه اش کمتر از دیگران به این موضوع توجه کرده است.            
            تجلی فرهنگ و ادب فارسی در شعر معاصر عربی (مورد مطالعه: اشعار نزار بنی المرجه)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷                                    
                        91 - 104                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                فرهنگ و ادب عربی و فارسی در گذر دوره های مختلف تاریخی، به دلیل ارتباطات فراوان مردمان این دو سرزمین با یکدیگر، تعامل زیادی با هم داشته اند. اثر پذیری شاعران ایرانی و عرب از فرهنگ و ادبیات یکدیگر، از نمایان ترین جلوه های این تعامل است. نزار بنی المرجه، از شاعران معاصر سوری است که تحت تأثیر این تعامل ادبی، رنگ و بوی فرهنگ و ادب فارسی را در اشعار خود نمایان کرده است. وی در سروده های خویش، از شاعران ناموری چون سعدی، حافظ و خواجوی کرمانی به نیکی یاد کرده و به توصیف برخی از شهرها و مکان های تاریخی و باستانی ایران پرداخته است. نگارندگان در این پژوهش، به روشی توصیفی-تحلیلی، به بررسی شخصیت ها و مکان های ایرانی در شعر نزار بنی المرجه پرداخته و از تأثیرپذیری این شاعر سوری از فرهنگ و ادب فارسی سخن به میان آورده اند. همچنین پربسامدترین نمادهای ادب فارسی را در اشعار او شناسایی و تحلیل کرده اند. فرهنگ و ادب فارسی، به دلیل غنا و بار معنایی فراوان خود، از مرزهای جغرافیایی کشور ایران گذشته، با احساسات لطیف شاعر معاصر عرب درآمیخته و در قالب سروده های زیبا تجلّی یافته که اشعار نزار بنی المرجه، مصداق بارز این تأثیرپذیری و تعامل فرهنگی است.            
            بررسی تطبیقی عناصر داستانی در حکایت 22 گلستان و داستان هاینریش بی نوا(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱                                    
                        111 - 135                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در سال های اخیر، تطبیق و مقایسه ی آثار ادبی اقوام و ملل مختلف بسیار مورد توجه پژوهشگران و نیز خوانندگان و منتقدان قرار گرفته و این بررسی های تطبیقی بستری مناسب برای ارزیابی مشترکات و شباهت های ساختاری و محتوایی دو یا چند اثر از زبان ها و فرهنگ های گوناگون فراهم آورده است. هدف اصلی پژوهش های تطبیقی، شناساندن مضمون و محتوای آثار ادبی و در گام بعدی رهیافتی برای نقد آنهاست. در همین راستا پژوهش حاضر تلاش می کند تا با بررسی تطبیقی مهم ترین عناصر سازنده ی داستان در دو اثر فارسی و آلمانی بیست و دومین حکایت گلستان سعدی و داستان هاینریش بی نوا، نوشته ی هارتمان فُن أوئِه، به همانندی و تفاوت های دو اثر، در پرداختن به موضوعی واحد پی برده و علت آن را آشکار سازد. بررسی و تحلیل درونمایه های این دو اثر مانند سبک نگارش، زاویه دید، شخصیت و شخصیت پردازی می تواند کمک به سزایی در شناخت جامعه و محیط اجتماعی عصر نویسندگان باشد. نتایج این بررسی تطبیقی نشان می دهد که با وجود بن مایه ی مشترک، هر نویسنده به نتایج متفاوتی دست یافته است. این پژوهش به شیوه ی کتابخانه ای و اسناد پژوهی با رویکرد تطبیقی و از نگاه مکتب آمریکایی (شباهت ها و تفاوت ها) صورت گرفته است.            
            سعدی در مصاف حجاج بن یوسف ثقفی؛ حکایتی از بوستان و درنگی در ریشه های تاریخی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰                                    
                        105 - 131                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در باب اول بوستان سعدی حکایت «نیک مردی» دیده می شود که اکرام حجاج یوسف نکرده است. بافت حکایت نشان می دهد که سعدی رخدادی تاریخی را به تصویر کشیده است. جز نام حجاج، دیگر اشخاص و اجزای ماجرا در هاله ای از ابهام و نهفتگی است. گفت وگوی حجاج و نیک مرد فرجامی جز مرگ خونبار در پی ندارد، رد پایی است که می توان به یاری آن در سوانح زندگی حجاج فرو رفت و چند و چون حکم قتل نیکمرد را بیش تر واجست.حجاج از کارگزاران خشن رفتار اموی است که دست کم به مدت بیست سال (از حدود 75 تا 95 ه.ق) بر قلمرو گسترده عراق و شرق خلافت اموی با خشونتی بی امان فرمان رانده و در سرکوب تمامی جنبش های ضد اموی، پیشتاز بوده است. از قرائن تاریخی و هم آوایی آن ها با اجزای حکایت، از جمله مناظره حجاج و سعید بن جبیر، خشم شدید دستگاه خلافت علیه وی و فرمان دستگیری او در مکه و سرانجام کشتنش به فرمان حجاج، چنین برمی آید که «نیک مردِ» حکایت، سعید بن جبیر از تابعین نام آور جهان اسلام است. تصرّفات شاعرانه سعدی در لایه های روایت، خنده و گریه سعید بن جبیر در واپسین دم و این که قتل هیچ یک از محکومین، با پیش درآمد مناظره همراه نبوده است، نشان می دهد که جایگزین کردن «نیک مرد» به جای سعید بن جبیر، در حکایت شیخ بی بنیاد نیست.            
            بلاغت تکرار در غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳                                    
                        35 - 55                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                تکرار یا تکریر یکی از ویژگی های کلام است که در سطوح گوناگون معنایی، نحوی، واژگانی و آوایی قابل بررسی است. تکرار گاه اسباب ابتذال سخن است و گاه موجب اعتلای آن؛ لذا صرف وجود تکرار مایه سستی یا قوت کلام نیست و بسته به عوامل گوناگون قابل نقد و سنجش است. در کتب بلاغی قدیم، تکرار بیشتر در علم معانی و کمتر در حوزه بدیع مطمح نظر بوده است. در پژوهش های امروزین به تکرار، به عنوان یک صناعت ویژه، جدا از آرایه هایی چون واج آرایی، جناس یا امثال آن، کمتر پرداخته شده است. درحالی که این ویژگی، یکی از عناصر سبک ساز در آثار برخی شاعران است. سعدی از جمله سخنورانی است که تکرار –به ویژه واژگانی- در سخن او عنصری برجسته است و نقش مهمی در سخن سرایی و بلاغت وی دارد؛ اما به طور بایسته به این وجه از سخن سعدی توجه نشده است. این تحقیق در پی آن است که به رموز هنری تکرار به عنوان یک صناعت ادبی در غزل سعدی بپردازد. بدین منظور، کیفیت تکرار واژه ها در غزل سعدی در قالب دوازده شیوه و شگرد دسته بندی شد. این دسته بندی نشان می دهد که سعدی با کاربرد ترفندهای دوازده گانه موردنظر این پژوهش، در 72 درصد از موارد تکرار بلاغی ساخته است و در 28 درصد موارد نیز تکرار ساده. همچنین عمده تکرارهای او جزو مقوله دستوری اسم است و از آن میان «دل»، «سر» و «دوست» به ترتیب پربسامدترین آنها هستند.            
            بنی آدم اعضاء یک پیکرند (تاملی درباره مشهورترین آموزه اجتماعی سعدی در گلستان)
                منبع:
                اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹                                    
                        39 - 50                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                سعدی علاوه بر مقام بلند شاعری اندیشمندی اجتماعی نیز هست اما به دلایلی چون فقدان انسجام آراء اجتماعی، خوانش های گوناگون و گاه متضادی از آموزه های اجتماعی او ارائه شده است؛ به عنوان مثال خوانش هایی که از بیت بنی آدم اعضاء یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند، شده است. برخلاف بسیاری که از این بیت برابری انسان ها را استنباط کرده و سعدی را معلمی باورمند به برابری انسان ها دانسته اند، برخی خوانشی دیگر از آن ارائه کرده اند. در مقاله حاضر ابتدا خوانش های متناقض از بیت مذکور آمده، سپس به دلایل این خوانش های متفاوت و متعارض پرداخته می شود و در نهایت تفسیری تازه از بیت مذکور و آموزه اجتماعی آن ارائه می شود. به طور خلاصه آنکه در سنّت اندیشه سیاسی در ایران (از روزگار باستان تا زمان سعدی)، تشبیه جامعه انسانی به بدن تشبیهی با سابقه و مرسوم بوده است. بر اساس خوانش مرسوم از تشبیه جامعه به بدن، همانگونه که ارزش اعضای بدن یکسان نیست (مثلاً سر با ارزش تر از دیگر اعضاء است) ارزش افراد جامعه نیز برابر نیست؛ مراد سعدی نیز از تشبیه جامعه به بدن در بیت بنی آدم اعضاء یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند، تأکید بر نابرابری انسان ها بوده است. به تعبیر دیگر همانگونه که اعضای بدن با یکدیگر تفاوت دارند و از ارزش یکسانی برخوردار نیستند، به باور سعدی افراد اجتماع و ارزش آنها با یکدیگر متفاوت است.            
            ترجمه گری تابو: بررسی هنجارها در پنج ترجمه انگلیسی گلستان در سده نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲                                    
                        89 - 109                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این مقاله می کوشد تا به شیوه کیفی- تبیینی و با ابزار کتابخانه در دسترس و بر اساس هنجارهای ترجمه ای پیشنهادی «توری» نشان دهد که جامعه خوانندگان زبان و فرهنگ مقصد، چگونه نویسندگان و آثار زبان و فرهنگ مبدأ را دریافت و درک می کنند و می پذیرند. دو پرسش اصلی نیز عبارتند از: 1- مترجمان، عناصر زبانی و به ویژه فرهنگی متون مبدأ را با چه کیفیتی و به چه میزان درک و دریافت می کنند و چگونه و به کمک چه ابزار زبانی و فرهنگی در فرهنگ مقصد، بازآفرینی می نمایند؟ ۲- چه رخ می دهد که متنی واحد در فرهنگ مبدأ را بیش از دو و گاه چند مترجم تصمیم می گیرند به زبانی واحد در فرهنگ مقصد ترجمه کنند؟ به نظر می رسد خوانندگان فرهنگ مقصد، محتویات متون ترجمه شده را در الگوی ارتباطی و در بستر و گفتمانی کاملاً دگرگونه تر از الگوی ارتباطی و گفتمانی فرهنگ مبدأ، درک و دریافت و تعبیر می کنند و می پذیرند. این مقاله می کوشد تا درک و دریافت و پذیرش سعدی از نگاه پنج مترجم غربی را از رهگذر چگونگی برگردان تابوها در گزیده ای از حکایات گلستان در سده نوزدهم انگلستان بررسی کند. نتایج نشان می دهد که «گلدوین»، «راس» و «ایتسویک» ترجیح می دهند که مسائل تابو را جابه جا و تلطیف یا حذف کنند و پلاتس ترجیح می دهد که تابوها را عیناً برگرداند یا به لاتین ترجمه کند. «ریهاتسک» برخلاف دیگر مترجمان می کوشد تا تابوها را نه حذف، نه تلطیف و نه جابه جا کند و نه به لاتین برگرداند، بلکه همه تابوها را بسان متن اصلی ترجمه کند و از رهگذر راهبرد بسندگی و وفاداری به متن اصلی، گلستان را آنچنان که هست، در دسترس خوانندگان انگلیسی زبان قرار دهد؛ چه معتقد است که برگردان های پیشین گلستان، بیش از اندازه مهذب و پاک سازی شده هستند.            
            تحلیل گونه شناختی نقاشی ایرانی در سده هفتم هجری (با استناد به اشعار سعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵                                    
                        47 - 67                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هرگاه اشعار سعدی با توجه به مفاهیم و کلیدواژگان مربوط به هنرهای تجسمی و تصویری تحلیل شود، معلوم خواهد شد که وی حساسیت و توجه ویژه ای به هنرهای تصویری و نقاشی های موجود در دنیای پیرامون خویش اعم از نقاشی های دیواری یا تصویرگری کتاب داشته است. حال که هنرهای تصویری به دلیل ناپایداری مواد و مصالح با کمبود منابع تاریخی مواجه هستند، این پرسش مطرح می شود که آیا گونه شناسی و صورت بندی انواع نقاشی که در سروده های سعدی به آنها اشاره شده، می تواند دریچه جدیدی برای شناخت تاریخ نقاشی در سده هفتم هجری بگشاید و بخشی از کاستی های منابع تاریخی را جبران کند. هدف این نوشتار در وهله نخست، شناسایی و صورت بندی مضامین و واژگان مربوط به هنرهای تصویری در اشعار سعدی و سپس تحلیل تاریخی و اجتماعی آنهاست. یافته های این پژوهش گویای این مطلب است که آنچه سعدی از رواج گونه های مختلف نقاشی در روزگار خود ذکر کرده، گاه چنان بدیع و جذاب هستند که اصلاح برخی دیدگاه های تاریخی پیشین را ضرورت می بخشند. از آن جمله است اطلاعات ناب و شورانگیزی که او درباره رونق چهره پردازی با هدف شبیه سازی در اشعار خود آورده است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی نگارش یافته و اطلاعات مندرج در آن با استفاده از منابع کتابخانه ای حاصل آمده است.            
            تأثیرپذیری فکری قاصد از اشعار اخلاقی و عرفانی سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                عرفان اسلامی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۸۵                                    
                        19 - 36                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                تأثیر سعدی بر ادبای پس از خویش محدود به زمان و مکان خاصی نیست و در هر دوره و زمانی، در پهنه گسترده ای از جغرافیای جهان، شاهد اثرپذیری، الهام گرفتن و گام برداشتن شاعری از سعدی هستیم. این اثرپذیری، از حیث محتوا، اسلوب، ساختار و حتی واژگان به کاررفته، مشهود است، یکی از شاعرانی که از مجتوای شعری سعدی، الگوبرداری و تأثیر گرفته، حاجی بکر آقای حویزی، ملقب به قاصد، شاعر مشهور کُرد قرن سیزدهم هجری، است. آشنایی عمیق قاصد با زبان فارسی سبب شد تا اشعار شاعران نامدار ایران، از جمله سعدی، بر اندیشه و آثار وی تأثیرات عمیقی بگذارد. شعر قاصد، مانند سعدی، از زبانی نرم، ساده و روان برخوردار است و از مضامینی چون معرفت نفس، عشق الهی و خدمت به خلق تأثیر می پذیرد. در این پژوهش تلاش شده تا به شیوه ای نظام مند، تأثیر اندیشه های اخلاقی و عرفانی سعدی بر قاصد را از طریق تحلیل و مقایسه اشعار بررسی کنیم. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و به تجزیه و تحلیل عناصر معنایی و ادبی در اشعار قاصد پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد قاصد در اشعار خود به وضوح تحت تأثیر مضامین اخلاقی و عرفانی سعدی قراردارد. او با بهره گیری از مفاهیمی همچون زهد، ناپایداری دنیا، درد و رنج هجران و شوق وصال، به دنبال بیان حالاتی عرفانی و تجربیات عمیق انسانی است. قاصد همچنین با استفاده از استعارات مشابه سعدی، نوعی نگاه عارفانه و زاهدانه به زندگی و عشق الهی پیدامی کند و نشان می دهد که در عین اصالت، چطور از افکار سعدی الهام گرفته است. کلیدواژه ها: قاصد، سعدی، عرفان، اخلاق، شعر فارسی.            
            بررسی ادبیات سعدی از دیدگاه توانمندسازی اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
                منبع:
                گویش شناسی و فرهنگ عامه سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱                                    
                        267 - 286                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                توانمندسازی اجتماعی به عنوان یکی از الزامات توسعه پایدار بر شانه ارزشهای فرهنگی-اجتماعی ایستاده است. ادبیات به عنوان پدیده ای زمینه مند و یکی از ستونهای نظام فرهنگی جامعه، بازتابی از شرایط فرهنگی است که مشوق یا مانع توانمندسازی جامعه و حاکمیت می باشد لذا بررسی ادبیات کلاسیک می تواند تصویری از روند تاریخی تحولات فرهنگی مرتبط را منعکس نموده، به شناخت عمیق و علّی وضع موجود یاری رساند. از این منظر ادبیات سعدی به عنوان شاعر و سخنوری برجسته و به شهادت آثارش، یک مصلح اجتماعی و معلم اخلاق، واجد اهمیت است که با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و منابع کتابخانه ای مورد مطالعه قرار گرفت تا نسبت ادبیات او با مفاهیم محوری توانمندسازی بررسی گردد. به نظر می رسد گرچه ارزشهای سطح کلان توانمندساز برای حاکمان همچون برقراری عدالت کماکان مطرح است ولی در سطح فردی با توسعه فرهنگ مصرف گرایی، شاهد کم رنگ شدن مفهومی همچون قناعت هستیم که به عنوان عنصر فرهنگی بومی و منطقه ای موجب افزایش کیفیت زندگی بوده و در نظریه های پساتوسعه مورد توجه قرار گرفته است.            
            شیْخ سَعْدی دَر نِظامیّه چه می کَرْده اَسْت؟! (لَخْتی گَشْت و گُذار دَر أوهام و أَسْمار!)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                نوشتار حاضر به بررسی و تحلیل چرایی حضور سعدی در نظامیه می پردازد. در این باره بحث و بررسی فراوان است و این مقاله در نظر دارد با بررسی همه موارد نکاتی را نیز به یافته های پیشین اضافه کند.            
            «... بارِ دیگَر نَکُنَد، گَر تو به رَفْتار آیی (مُراسَلَه ای دَر گُمانه زَنی حولِ تَصْحیحِ بیْتی از طَیِّباتِ سَعْدی)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در این مقاله که در قالبِ مُراسله نگارش یافته است، بیت اینْ هَمه جِلْوه طاووس و خرامیدَنِ او / بارِ دیگَر نَکُنَد، گَر تو به رَفْتار آیی به لحاظ معنایی و لغوی بررسی شده است.