تأملی بر مدل میدان های هنری پیر بوردیو و تطبیق آن با سیر تحول عکاسی در جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیر بوردیو در نظریه میدان های هنری خود از دو قطب مستقل و وابسته صحبت می کند. قطب مستقل بر ویژگی های منحصربه فرد و ناب اثر هنری تأکید دارد و قطب وابسته بر ارزش های مادی و دیدگاه های عامه پسند و عوامل خارجی تکیه دارد. قطب وابسته به روحیات طبقه بالای جامعه نزدیک است و خود به دو بخش دیگر که بورژوازی و صنعتی باشد تقسیم می شوند. در قطب وابسته بورژوازی شاهد رویکردهای هنری مآبانه از سوی هنرمند هستیم. هر چند که سویه های مادی و عامیانه نیز در نظر گرفته شده است. اما در بخش صنعتی تنها چیزی که اهمیت دارد صرفاً بحث اقتصادی و جلب نظر مخاطب به هر شکل ممکن است. این اثر با توجه به گردش حالات اجتماع به یک سمت می تواند در برهه های مختلف تغییر و بسته به سلیقه مردم فرق کند. بنابراین پدیدآورنده اثر باید خودش را با آنچه جامعه می پسندد به روز کرده، اثری باب میل آنان به وجود آورد و به هر ترفندی دست بزند. عکاسی نیز در طول تاریخ خود نزدیک به دو قرن فرایندهای فنی و مضمون های مختلفی را اعم از سبک و ژانر را به خود دیده است. عکاسی در هر شرایطی با مخاطب سر و کار داشته است و این به خاطر ماهیت واقع گرایی، ارزان بودن، در دسترس بودن و نیز از سویی دیگر خوانش راحت معنای آن است. در تاریخ عکاسی، مولف و مخاطب دو قطب متقابل هم بودند که بر روی همدیگر همواره تأثیر گذارده اند. در نظریه میدان های هنری بوردیو، مخاطبان از لحاظ قطب وابستگی و مؤلفان از لحاظ قطب مستقل تأثیرگذار بوده اند. هدف این مقاله تطبیق نظریه میدان های هنری بوردیو با سیر تاریخی عکاسی است تا به این پرسش پاسخ دهد که چگونه سویه های تاریخی عکاسی با نظریه میدان های هنری بوردیو قابل تطبیق است. مقاله حاضر از رویکردی تطبیقی بهره می برد و از نظر هدف بنیادی نظری بوده و از نظر روش توصیفی تحلیلی به شمار می رود. همچنین اطلاعات از منابع کتابخانه ای و تارنماهای گوناگون گردآوری شده و نهایتاً با رویکردی کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر انطباق و کارایی نظریه میدان های هنری بوردیو با سیر تحولات تاریخ عکاسی جهان است.