مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
شناخت
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به نقش کلیدی شناخت شغلی و انگیزش حرفه ای در کسب موفقیت های شغلی و تحصیلی، بررسی دیدگاه دانشجویان اتاق عمل با توجه به ماهیت متفاوت رشته، اهمیت به سزایی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه دیدگاه دانشجویان جدیدالورود و سال بالایی اتاق عمل در مورد شناخت شغلی و انگیزش حرفه ای آنان انجام شد. روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی ۹۱ دانشجوی اتاق عمل دانشگاه های علوم پزشکی زاهدان و زابل در سال ۹۸-۱۳۹۹ به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه شناخت شغلی الدهام و هاکمن و پرسشنامه ی محقق ساخته انگیزش حرفه ای بود. داده ها از طریق آزمو ن های توصیفی و استباطی با نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: میانگین نمرات شناخت شغلی در هر دو گروه دانشجویان جدیدالورود و سال بالایی اتاق عمل متفاوت بود. تفاوت نمره میانگین دیدگاه های دانشجویان جدیدالورود و سال بالایی در خصوص علاقمندی به رشته انتخابی اتاق عمل به ترتیب نمره کمی برابر با 28/5 و 02/4 بود و این تفاوت از نظر آماری معنادار شد (۰۵/۰ P<). همچنین تفاوت میانگین دیدگاه دانشجویان جدیدالورود و سال بالایی در خصوص لذت بردن از فعالیت در رشته اتاق عمل به ترتیب برابر با 58/5 و 90/3 بود که از نظر آماری معنادار شد (۰۵/۰ P<). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد دانشجویان جدیدالورود به دلیل متفاوت بودن دیدگاه شان نسبت به شناخت شغلی، انگیزش حرفه ای بالاتری نسبت به رشته اتاق عمل در بدو ورود به دانشگاه دارند.
مقایسه ابعاد تفکر آینده نگر در کودکان با و بدون اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۲)
۱۲۸-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به ضرورت شناسایی تفکر آینده نگر در کودکان دچار اختلال یادگیری برای ارائه آموزش های مناسب به آنان، هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد تفکر آینده نگر در بین کودکان مبتلا به اختلال یادگیری و کودکان عادی بود. روش: روش پژوهش حاضر، روش علّی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر و پسر دارای اختلال یادگیری در پایه چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بودند که در سال تحصیلی 1402-1401 شهرستان بهبهان و 80 کودک به عنوان نمونه انتخاب شدند (40 نفر عادی و 40 نفر مبتلا به اختلال یادگیری) برای گردآوری داده ها از مقیاس تفکر آینده نگر کودکان مازاچووسکای و مهی (2020) استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد کودکان دارای اختلال یادگیری در میانگین نمره های پس انداز و صرفه جویی (312/68F=)، حافظه آینده نگر (644/60F=)، آینده نگری رویدادی (914/111F=)، برنامه ریزی (481/112F=) و به تأخیر انداختن لذت (536/29F=) با گروه عادی تفاوت معناداری دارند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که کودکان دارای اختلال یادگیری دچار ضعف در ابعاد تفکر آینده نگر هستند که به آموزش و تقویت شدن در این زمینه نیاز دارند.
حافظه تاریخی و کارکرد آن در جنگ شناختی امویان علیه اهل بیت(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«حافظه ی تاریخی» به معنای بازنمایی گذشته ی مشترک یک گروه یا جامعه، در ایجاد وحدت اجتماعی و هویت بخشی به یک ملت ایفای نقش می کند. علاوه بر این، همچون نیرویی مؤثر در عرصه ی اجتماع، نقش مهمی در تأمین نیازهای سیاسی دولت ها و کمک به حفظ هویت مطلوب و شکل دهی مجدد گذشته در جهت اهداف مد نظر حکومت ها و جریان ها دارد. ازاین رو هر نظامی لاجرم برای دستیابی به مشروعیت و پایداری ارتباط خود با ملت، از سیاست های حافظه ای بهره می برد. این پژوهش با روش «توصیفی تحلیلی»، به دنبال بررسی بهره برداری امویان از ظرفیت حافظه ی تاریخی در کارزار شناختی علیه اهل بیت است و با عنایت به داده های تاریخی و توصیف و تحلیل آنها، به شناسایی و استخراج اقدامات امویان در این زمینه پرداخته است. امویان که نزد افکار عمومی جامعه ی اسلامی فاقد منزلت بودند، تلاش بسیاری در جهت کسب مشروعیت از طریق دست یازیدن به ظرفیت سیاست حافظه نمودند. از نتایج این پژوهش آگاهی از اقداماتی است که رهبران جبهه ی اموی در جهت تغییر حافظه ی جمعی و شناخت مردم جامعه انجام دادند. اهم این اقدامات مهار و مدیریت انتشار اطلاعات و داده ها، بی توجهی به میراث فرهنگی و تمدنی و کم رنگ سازی سنت های دینی بوده که محور اصلی این پژوهش بررسی زوایای این مسائل است.
ارزیابی وضعیت توانایی های شناختی در عملکرد کارکنان یک یگان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷)
67 - 99
حوزههای تخصصی:
توانمندی های شناختی که مربوط به کارکردهای اجرایی مغز هستند بر مبنای چارچوب های نظری عمده در حوزه عصب روان شناسی توسط محققان مختلف تقسیم بندی های متفاوتی را دربرمی گیرد. در یکی از شناخته شده ترین چارچوب ها شامل هفت توانایی حافظه، توجه پایدار، برنامه ریزی، تصمیم گیری، کنترل مهاری و توجه انتخابی، شناخت اجتماعی و انعطاف پذیری شناختی است. با توجه به اصول موضوعه عصب روان شناسی از آنجایی که عملکردهای مغزی با رفتار ارتباط دارند؛ در نتیجه استنباط عصب روان شناسان بر این است که عملکرد مغز منجر به بروز توانمندی های مذکور می شود. بر همین مبنا هدف تحقیق حاضر شناسایی وضعیت توانمندی های شناختی هفت گانه در عملکرد کارکنان در یک یگان نظامی است. در همین راستا وضعیت هر یک از موارد مربوط به توانمندی های شناختی در عملکرد کارکنان مورد سؤال قرار گرفت. برای پاسخ گویی به هر یک از سؤالات، پس از بررسی و مطالعه مبانی نظری و سوابق پژوهشی و استفاده از پرسشنامه بومی شده توانمندی های شناختی که برای کارهای بالینی توسط نجاتی در ایران هنجاریابی شده بود؛ سعی گردید که ساختار کلی پرسشنامه با توجه به محیط کاری کارکنان یگان مدنظر و متناسب با مأموریت شغلی آنان مورد بازنگری قرار گیرد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و اعتبار آن نیز از طریق آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت و ضریب آلفای (93.5.) به دست آمد. از جامعه آماری کل کارکنان با استفاده از روش مورگان کرجسی تعداد 197 نفر انتخاب شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده نشان داد که 94.4 درصد پاسخ دهندگان وضعیت حافظه ،80.7 درصد وضعیت توجه پایدار، 89.8 درصد وضعیت برنامه ریزی، 91.9 درصد وضعیت تصمیم گیری، 85.3 درصد وضعیت کنترل مهاری و توجه انتخابی، 63.5 درصد وضعیت شناخت اجتماعی و 89.8 درصد نیز وضعیت انعطاف پذیری شناختی را در عملکرد کارکنان یگان مدنظر در حد زیاد و خیلی زیاد ارزیابی کرده اند. نتایج تحلیل های استنباطی نیز نشان داد که تمامی آماره های محاسبه شده در سطحp<..01 معنی دار هستند. با توجه به نتایج به دست آمده در هر یک از مؤلفه های توانمندی های شناختی می توان چنین استنباط کرد که توانمندی های شناختی هفت گانه مذکور سبب ارتقای عملکرد کارکنان یگان مدنظر با توجه به موارد مرتبط با خود می شوند.
مقایسه نظریات ابن سینا و ملاصدرا درباره نفس و تطبیق آن با آزمایش راجر اسپری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان و ویژگی های خاص وی در طول تاریخ نظر فلاسفه را به خود جلب کرده و خواهد کرد. فلاسفه اسلامی هم که ضمن سیراب شدن از منابع قدسی، از اصول فلسفی نیز سود جسته اند، از این مهم مستثناء نیستند. دو فیلسوف شهیر مسلمان یعنی ابن سینا به عنوان نماینده مکتب مشاء و ملاصدرا به عنوان بنیان گذار حکمت متعالیه در این باب آراء بدیعی دارند. به طور کلی در فلسفه اسلامی سبب صراحت منابع اسلامی، در خصوص خلود نفس مجرد بعد از جسد اختلاف نظر نیست. بیشتر تضارب آراء مربوط به کیفیات نفس در طول حیات آدمی است. یکی از دقیق ترین نظریات راجع به نفس نظر جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء صدرالمتألهین می باشد که به کمال گام به گام نفس قائل است. امروزه با پیشرفت دانش اطلاعاتی به دست آمده که موید نظر ایشان است. از جمله مسئله رشد تا آخرین لحظه زندگی در روانشناسی تحولی و آزمایش راجر اسپری که مبتنی بر روانشناسی فیزیولوژیک است. لیکن با تخصصی شدن دانش بشری شاهد پدیده ای هستیم که جامعه شناس مشهور امیل دورکیم آن را آنومی خواند، یعنی گسست رابطه ارگانیک بین شاخه های متعدد دانش، که چاره ای جز پژوهش میان رشته ای ندارد. حالتی که سبب شده پژوهش تجربی متفاوت و مفارق با روش فلسفی فرض شود. پژوهش پیش رو به روش میان رشته ای، با بهره گیری از اصول فلسفی و روانشناسی فیزیولوژیک سعی بر اثبات جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء ملاصدرا را دارد آن هم به روش معهود علوم تجربی یعنی تجربه آزمایشی که همان آزمایش راجر اسپری می باشد. نظر به برخی شباهت های آراء شیخ الرئیس با این اصل، پژوهش به نظریات ایشان هم معطوف است البته به روش تطبیقی و مقایسه ای.
تحلیل ارکان معرفت شناسی اشراقی و تأثیر آن در اندیشه های اسلامی
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵
103 - 124
حوزههای تخصصی:
دیدگاه اشراقی به معنای دیدگاه قائل به نقش اشراق و افاضه عالم بالا در هستی جهان و موجودات و نیز در معرفت یابی انسان، دیدگاه مهمی در هستی شناسی و معرفت شناسی اسلامی و غیر اسلامی است. جمعی از فیلسوفان و عارفان مسلمان و غیر مسلمان، مباحث معرفت شناختی خود را حول اشراق مطرح کرده اند. این مقاله می کوشد با روش توصیفی-تحلیلی و استنباطی، به تحلیل مفهوم اشراقِ شناختی و عناصر مهم آن، به منظور درک هویت این نوع اشراق (در قلمرو عقل و فوق عقل) و کشف عناصر مشترک آن در دیدگاه های اشراقی اسلامی بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که اشراقِ شناختی یا اشراق در حوزه شناخت، چیست و چه عناصری در آن نقش دارد؟ بر پایه این تحلیل، اشراق مادی و حسی، نقش زیادی در دیدگاه های اشراقی دارد و تبیین اشراق غیر مادی، از رهگذر آن انجام می شود. یکی از عناصر و جنبه مشترک این دیدگاه ها، محوریت نور و تابش نور، و دیگری باور به خداست که در نقش اشراق کننده قرار دارد. درباره چیستی اشراق، دو دیدگاه، قابل استخراج است: 1. اشراق، مقدمه معرفت است؛ 2. اشراق، مربوط به مرحله تحقق معرفت است. در دیدگاه های اشراقی، مسئله اصلی، ظهور نور از مراتب بالا بر پایین، و آشکار شدن معلوم (حقیقت) برای اشراق شونده (فاعل شناسا) است. این حقیقت، یا نور - نور غیر مادی- است یا تشبیه به نور شده و یا در اثر فعالیت نوعی نور معقول، برای انسان قابل شناخت می شود. از جمله نتایج معرفت اشراقی، علم اشراق کننده به اشراق شونده، و علم اشراق شونده به اشراق کننده نیز می باشد.
بررسی اندیشه های علم النفسی افضل الدین کاشانی
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۴ پاییز وز مستان ۱۴۰۲ شماره ۷
45 - 62
حوزههای تخصصی:
افضل الدین مرقی کاشانی، فیلسوف و شاعر ایرانی قرن هفتم و هشتم هجری است، اما به جهت آنکه بیشتر به واسطه اشعارش شهرت یافته ، تفکر فلسفی اش مغفول مانده است. در زمانی که بر سر حقانیت یا عدم حقانیت فلسفه نزاع بود، وی بر آن بوده است که فلسفه را به حوزه اصلی آن، یعنی شناخت نفس برگرداند. افضل الدین ویژگی شاخص انسان را تفکر و تعقل می داند و یکی از راه های خود شناسی را اندیشه دانسته است. وی بر این قائل است که وقتی انسان به خود می اندیشد، می فهمد حقیقتش جسم نیست؛ بلکه چیز دیگری ست و این نفس است که فاعل و تدبیرکننده جسم است. افضل الدین، شناخت حقیقی را شهودی و درونی می داند. در این نوشتار، به امکان شناخت ازنظر افضل الدین و سپس مسائل مربوط به نفس و بدن، دلیل وجود نفس، ویژگی های نفس و درنهایت، بحث علم النفس و دیدگاه وی در این زمینه بیان می شود. در مقاله حاضر، از منابع کتابخانه ای موجود در این رابطه استفاده شده است.
ارزیابی و تحلیل دیدگاه ذهنِ بدن مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
405 - 436
حوزههای تخصصی:
این مقاله با نگاهی به رویکردهای نابدن مند به ذهن، به بررسی دیدگاه ذهنِ بدن مند می پردازد. برپایه رویکردهای نابدن مند به ذهن، بدن در شکل گیری ذهن هیچ نقش بنیادینی ندارد. ذهن و بدن دو چیز متفاوت هستند. این تفاوت گاه هستی شناختی و گاه مبتنی بر ویژگی و خصلت است. در این رویکردها، بدن به عنوان بستر، ابزار، تحقق دهنده عصبی، و ظرف نگریسته می شود. دربرابر چنین رویکردی، بدن مندیِ ذهن بر این نظر است که ذهن، ذاتاً بدن مند است. بدن، ذهن را شکل می دهد. ذهن و بدن دو چیز نیستند، بلکه یک چیزاند. مفاهیم، افکار، عواطف و روی هم رفته، حالات و فرآیندهای ذهنی، ازاساس بدن مند هستند. بدین معنی که بدن در شکل گیری آن ها نقش محوری دارد. در این رویکرد، بدن شکل دهنده است و نه بستر یا ابزار. آنچه موید این دیدگاه است، دسته ای از یافته های تجربی و علوم شناختی است. برپایه این یافته ها، مغز، بدن، و محیط پیرامون، باهم سامانه ای پویا را شکل می دهند که ذهن و شناخت پیامدی از این سامانه پویا هستند. این رویکرد تنها بر توضیح یا تبیین صرف مبتنی نیست، بلکه ذهن بدن مند، پیامد رویکردی میان رشته ای است که توسط شواهد و یافته های متعدد تجربی پشتیبانی می شود. باوجوداین، انتقاداتی به این رویکرد نیز وجود دارد. مهمترین انتقادات به ابهام در اصول اساسی، ناکافی بودن شواهد تجربی، عدم توجه به فرایندهای شناختیِ سطح بالا، و تقلیل تمام حالات ذهنی به حالات بدنی، اشاره دارند. در این مقاله می کوشیم تا این دیدگاه را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.
اهمیت روش آموزش محور دانش منطق و معرفت شناسی نوصدرایی برای تعریف اصطلاحات علمی؛ موردپژوهی تعریف اصطلاح «تکنولوژی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
437 - 464
حوزههای تخصصی:
هدف: جامعه دانشگاهیان پدیده تکنولوژی با این مسئله مزمن مواجه هستند که از تکنولوژی تعریف دقیق، جامع و واحدی نشده است و حتی برخی شان دستیابی به چنین تعریفی را غیرممکن یا بی فایده دانسته اند. هدف این پژوهش انتخاب راهی برای حل این مسئله و تولید دانش جدید در مبحث تعریف تکنولوژی است. برای دست یابی به این هدف از این مسئله سه پرسش مطرح شد: پرسش اصلی: «آیا می توان به تعریف دقیق، جامع و واحدی از تکنولوژی دست یافت؟». پرسش های فرعی: 1) «دانش منطق چگونه نواقص تعاریف قبلی و فعلی تکنولوژی را کشف و ارزیابی می کند ؟» 2) «دانش منطق چگونه به تعریف دقیق، جامع و واحدی از تکنولوژی دست می یابد؟».روش: ابتدا با پیمایش های اینترنتی پژوهش های مناسب انتخاب شدند. سپس تعاریف مختلف تکنولوژی با قواعد تعریف در دانش منطق و معرفت شناسی اسلامی شیعی اثنی عشری نوصدرایی و استدلال قیاسی، ارزیابی و ارزشیابی شده و پاسخ ها معلوم گردید. در آخر تعریف جدیدی ارائه شد که فاقد نواقص تعاریف قبلی و منطبق با ضوابط دانش مذکور است.یافته ها: اثبات شد که امکان رسیدن به تعریف دقیق، جامع و واحد تکنولوژی از راه مبناگرایی وجود دارد.نتیجه گیری: این یافته ها می توانند در رفتار نگرشی، اجتماعی، آموزشی و یادگیری تمام ذی نفعان تکنولوژی پس از فهمیدن این نکته که پدیده تکنولوژی چیزی جدای از وجود خود انسان نیست، تغییرات مثبتی در جهت وحدت گرایی و بهره برداری های مثبت، ایجاد کند.
واکاوی مسئله شناخت در اندیشه صدرالمتالهین با تاکید بر مباحث روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
91 - 120
حوزههای تخصصی:
ماهیت شناخت در فلسفه متعالیه شناخت پدیده و مفهومی است که قابل استفاده در حوزه علمی، عملی و عینی مدنی است. در فلسفه صدرالمتألهین شناخت و منابع شناخت دارای مراتب اند. با لحاظ نگاه عرفانی، مراتب شناخت در حکمت متعالیه به ترتیب اعم از حقیقت، شریعت و طریقت است. ملاصدرا خودش را در یک روش خاص محصور و محدود نمی سازد و از روش های متفاوت بهره می برد، چه این روش ها را سبیل بنامیم یا کثرت گرایی روشی و آن را بحثی در حوزه میان رشته ای تلقی کنیم. از منظر ملاصدرا ادراکات حسّی جزئی بر ادراکات عقلی کلّی تقدّم دارد. اگر ادراکات حسّی جزئی در کار نباشد، عقل به درک کلیّات، اعم از تصوّری و تصدیقی، و بدیهی و نظری قادر نخواهد بود. از دیدگاه صدرالمتألهین، آگاهی حسّی و ادراک محسوسات، منشأ پیدایش تصوّرات اولیّه و ادراکات ابتدایی بشر است. شایان ذکر است که ادراک هر کس نسبت به خودش، بر همه ادراکات مقدّم است، ولی این ادراک را باید از جمله ادراکات حضوری دانست.
تأثیر نوع مشارکت ورزشی بر کارکردهای اجرایی داغ و سرد: تأکید بر نیازهای ادراکی محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
36 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش های اخیر نشان داده است که انواع خاصی از ورزش ها به سبب ماهیت پردازشی خود ممکن است اثر متفاوتی بر کارکردهای شناختی مختلف و فرآیندهای عصبی داشته باشند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تجربه تمرین مهارت های ورزشی بر کارکردهای اجرایی سرد و داغ با تأکید بر نیازهای ادراکی محیط بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و به لحاظ هدف از نوع کاربردی است. نمونه آماری پژوهش شامل 166 نفر از جوانان و نوجوانان 18 تا 30 سال بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان شامل سه گروه افراد با تجربه انجام مهارت های باز، بسته و افراد کم تحرک بودند. آزمودنی ها با استفاده از آزمون های شناختی حافظه کاری ان-بک و برد و باخت آیوا مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک سویه مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: تایج نشان داد که افراد با تجربه تمرین مهارت های باز و بسته در میانگین تعداد پاسخ های صحیح آزمون حافظه کاری، نسبت به افراد کم تحرک عملکرد بهتری داشتند (05/0≥P)، اما بین گروه باز و بسته تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین در امتیاز کل کسب شده در آزمون برد و باخت آیوا، بین افراد با تجربه تمرین مهارت های باز و بسته و افراد کم تحرک تفاوت معنا داری دیده نشد (05/0≤P).
نتیجه گیری: با توجه به این که تجربه انجام مهارت های باز و بسته بر کارکردهای اجرایی سرد تأثیر معناداری دارد، می توان از این تمرینات برای بهبود حافظه کاری استفاده نمود.
فهم بدنمندی زبان در بستر درک پدیدارشناسانه و شناخت شناسانه بدنمندیِ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
277 - 294
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به تاریخ اندیشه بشری، ملاحظه خواهد شد که موانع جدی ای اعم از هستی شناختی، معرفت شناختی، اخلاقی و دینی توجه به بدن و جایگاه واقعی آن را از دستور کار اندیشمندان خارج کرده. این در حالی است که در اندیشه معاصر، بدن دیگر مانعی بر سر راه اندیشه و آگاهی نیست، در عوض بدنمندی ذهن و شناخت و زبان مورد تاکید است. به این ترتیب شاهد توجه به بدن و جایگاه آن در عرصه های مختلفی هستیم. مقاله حاضر، با روش توصیفی_تحلیلی، در صدد است تا در بستر درک پدیدارشناسانه و شناخت شناسانه از مفهوم بدنمندی، امکان درکی عمیق از بحث بدنمندی زبان فراهم آورده و سرانجام نشان دهد که تجارب ناشی از حضور بدنمند انسان در جهان، در قالب الگوهای تکرارشونده و پویا بوده و از رهگذر عملکردهای ذهنی به مفهوم سازی منتهی می شوند و در زبان بازنمود می یابند. بنابر این نظام های مفهومی انسان بر پایه حمایت از فعالیت بدنی در محیط تکامل یافته اند و چنین فعالیت های بدنی ای برای دانستن و معنادار ساختن جهان بنیادی است. Understanding the embodiment of language in the context of a phenomenological understanding and cognitive epistemology of the embodiment of language.
بررسی حدیث معرفت و تأویلات آن از دیدگاه اسماعیلیه
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶
106 - 79
حوزههای تخصصی:
یکی از احادیث مورد اتفاق مذاهب کلامی، حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» می باشد که در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت آمده است. در این میان اسماعیلیه هم به جهت نقل مسائل مربوط به امامت ازجمله؛ ویژگی ها و اوصاف امام، شناخت امام و چگونگی تعیین و نصب او، در منابع خود، خصوصاً ذیل بحث شناخت امام، حدیث معروف «من مات» را نقل نموده اند. مفاد حدیث حاکی از جایگاه رفیع امامت است که عدم شناخت امام، مرگ جاهلی را در پی خواهد شد. اسماعیلیان بر اساس تأویل آیات و روایات، از تأویل این حدیث مهم هم مغفول نمانده اند و برای آن تأویلاتی بیان نموده اند. در این مقاله تلاش شده است با روش توصیفی-تحلیلی دیدگاه اسماعیلیه را پیرامون تأویل حدیث معرفت تبیین نماید و در آخر این نتایج به دست آمده است که این روایت موردپذیرش آنان بوده و تأویلاتی از قبیل متوقف بودن قبولی نماز بر شناخت امام، تساوی معرفت خداوند بامعرفت امام، تشبیه غَسل دودست در وضو به معرفت امام، ارائه داده اند
دستور ساخت: مبانی نظری و روش شناسی: بررسی و نقد کتاب دستور ساخت ، ساختار زبان انگلیسی اثر توماس هافمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
307-337
حوزههای تخصصی:
دستور ساخت به مجموعه ای از رویکردهای نظری متفاوت ولی مرتبط در درک زبانی اطلاق می شود که در آن ها تعمیم هایی درباره ساخت زبانی بر حسب ساخت (همسانی صورت و معنی) صورت بندی می شود. درحالی که مبانی مفهومی دستور ساخت را می توان مستقیماً به دستور حالت فیلمور منتسب کرد، انواع مختلفی از رویکردها در چارچوب دستورساخت (با جهت گیری شناختی قوی تر) برای تدوین و توسعه این دستور به عنوان مدلی که می تواند مقام ساخت های زبانی را توصیف، تحلیل و تعمیم دهد، ظاهر شده اند. مهم ترین رویکردهای دستورساخت شامل دستورساخت برکلی، دستور ساخت بدنمند، دستور شناختی لنگاکر، دستورساخت گلدبرگ، دستور ساخت بنیادی کرافت، دستور ساخت معنایی-قالبی بوآز، دستور ساخت نشانه-بنیاد ساگ و دیگران، دستور ساخت سیال و مدل ساخت واژگانی می شود که در سه مقوله صورت گرایی، کاربرد-بنیاد و محاسباتی قرار می گیرند.تمام مدل های زبانی دستور ساخت بر این نکته تأکید دارند که ساخت ها واحدهای نمادینی از صورت معنی/کاربرد هستند و امکانات و شرایطی را نشان می دهند که دستورساخت می تواند در فهم تولید دانش و معنی در ذهن گویشور زبان آشکارسازی کند. اما در عین حال، این نحله ها در یک نکته اساسی دارای اختلاف هستند: ساخت چیست؟ درک صحیح مبانی و روش شناسی هرکدام از این مدل های ساخت بنیاد، نکات مشترک و تفاوت آن ها پیرامون همگانی بودن ساخت های زبانی، کمیت و نوع آن ها، ترکیب و معناشناختی ساخت، داده های کاربرد زبانی و مشخص سازی نظام های نمادگذاری در کتاب دستور ساخت : ساختار زبان انگلیسی اثر توماس هافمن با اثبات قدرت تبیینی دستور ساخت در تمام سطوح زبان انگلیسی، انجام مطالعات همزمانی و درزمانی و معرفی رویکردهای ساختاری مختلف، که یکی از برجسته ترین دستاوردهای دستور ساخت است درنظر گرفته شده است .در این کتاب ، این ادعا که دستور ساخت حوزه مطالعاتی جامع نظریه پردازی دستوری می باشد، مورد بررسی قرار می گیرد تا نشان داده شود که آیا رویکرد کل گرایانه به واحدهای زبانی می تواند واقعیت فعالیت ذهنی را بازنمایی کند. افزون بر این، در این کتاب نشان داده می شود که دستور ساخت به روش های مختلفی از داده های زبانی واقعی استفاده می کند و این داده ها می توانند شامل تحلیل های تجربی، شواهد کاربردی و نمونه های متنی باشند. در این کتاب می توان به فهم عمیق تری از نحوه تعامل صورت و معنی در زبان های طبیعی رسید و نقش دستور ساخت را در تحلیل زبان بهتر درک کرد.
پژوهشی دربایسته های راهبردی زندگی ایمانی، با تأکید بر حدیث «لایستکمل العبد حقیقه الایمان حتی...»
منبع:
آموزه های حدیثی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
57 - 78
حوزههای تخصصی:
زندگی ایمانی نوعی کنش انتخابی، آگاهانه، حساب شده و شکیبانه ای است که بر اندیشه توحید استوار است. زندگی مذکور، دارای قواعد و آموزه های عملی- اخلاقی فراوانی است و به لحاظ اهمیت و ضرورت، هر یک دارای مراتب گوناگونند. مقاله تحلیلی پیش رو، که مبتنی بر منابع کتابخانه ای است، پژوهشی در بایسته های راهبردی زندگی ایمانی در منابع روایی با تأکید بر روایت «لایستکمل العبد حقیقه الایمان...» است. بازکاوی مفاهیم موجود در روایت مذکور و تبیین روزآمد فرازهای آن، نشان می دهد که شناختِ بنیادین، اولین بایسته راهبردی زندگی ایمانی است که هدایت طلبی و عمل، نتیجه آن است. ساماندهی زمان، ابزار و امکانات زندگی و داشتن برنامه زیست مادی و معنوی، دومین ضرورت راهبردی زندگی ایمانی در کلام نورانی معصومان است. شکیبایی در زندگی دنیا در برابر انواع ناملایمات و حرکت به سوی هدف، سومین عنصر راهبردی زندگی ایمانی است. خلإ هر یک از موارد سه گانه، مانع بزرگی در رسیدن به زندگی مطلوب در پژوهش نگارنده است.