مطالب مرتبط با کلیدواژه

برنامه ریزی آموزشی


۱۰۱.

ارزیابی کیفیت رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی (مطالعه موردی: دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتارهای فرانقشی گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان ارزیابی کیفیت برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۷۵
هدف: رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی، که فراتر از وظایف رسمی هستند، نقش مهمی در بهبود کیفیت و عملکرد مؤسسات آموزش عالی ایفا می کنند. این رفتارها می توانند به افزایش انگیزه، بهبود روابط کاری و ارتقای سطح آموزشی کمک کنند. این پژوهش با هدف ارزیابی کیفیت رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش کاربردی با رویکرد آمیخته و روش اکتشافی متوالی (کیفی-کمی) انجام شد. در بخش کیفی، با 15 متخصص (به روش نمونه گیری هدفمند) مصاحبه شد و مؤلفه های رفتارهای فرانقشی شناسایی گردید. در بخش کمی، 140 مدیر و عضو هیئت علمی از سه حوزه مختلف به پرسشنامه پاسخ دادند. داده های کیفی با تحلیل مضمون و داده های کمی با نرم افزار SPSS27 تحلیل شدند. یافته ها:  وضعیت کلی رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان در سطح متوسط است. مؤلفه هایی مانند «ارتباط دوستانه و مؤثر با دانشجویان و دانش آموختگان» و «تقویت ارتباطات بین گروهی» در حد متوسط قرار دارند. در مقابل، مؤلفه های «ارتقای کیفیت پروژه های تحقیقاتی»، «فراهم کردن شرایط برای بهبود دانش و مهارت های دانشجویان» و «تعاملات حرفه ای و عاطفی اعضای گروه ها» به طور معناداری بالاتر از حد متوسط هستند. با این حال، مؤلفه های «ترویج ارتباط با مدیران، کارآفرینان و سازمان های مرتبط» و «حضور اجتماعی فعال» به طور معناداری پایین تر از حد متوسط و در سطح نامطلوب قرار دارند. نتیجه گیری و پیشنهادها:  اگرچه در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان تا حدودی به رفتارهای فرانقشی توجه شده است، اما تا وضعیت مطلوب فاصله وجود دارد. پیشنهاد می شود دانشگاه با برگزاری کارگاه های آموزشی، ارائه مشاوره و حمایت از فعالیت های فرانقشی، گام های مؤثری در این زمینه بردارد. نوآوری و اصالت: این پژوهش با رویکردی نوآورانه و اکتشافی، تصویری جامع از رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی ارائه می دهد. با توسعه ابزار سنجش معتبر و ارائه الگوی کاربردی، این مطالعه می تواند به بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه های کشور کمک کند.  
۱۰۲.

تبیین تجارب زیسته متخصصان آموزش سازمانی از انتقال یادگیری صفر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انتقال یادگیری صفر آموزش سازمانی محیط کار اثربخشی آموزش تجارب زیسته برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۶۸
هدف: آموزش یکی از ابزارهای کلیدی برای بهبود عملکرد سازمان ها محسوب می شود. با این حال، در بسیاری از سازمان ها، فرآیندهای آموزشی با چالش هایی مواجه اند که یکی از مهم ترین آن ها عدم انتقال مؤثر آموخته ها به محیط کار است، که می تواند به کاهش اثربخشی آموزش ها و هدررفت منابع منجر شود.از این رو، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل آموزشی مؤثر بر انتقال یادگیری صفر در سازمان های دولتی انجام شده است.روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نوع ترکیبی متوالی است. در بخش کیفی، با هدف شناسایی عوامل آموزشی مؤثر بر انتقال یادگیری صفر، از رویکرد تجربه زیسته و ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. در این مرحله، تجارب ۱۲ نفر از متخصصان آموزش سازمانی که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها از طریق روش های کدگذاری باز و محوری انجام شد. در بخش کمی، با استفاده از روش توصیفی-پیمایشی و ابزار پرسشنامه محقق ساخته، اهمیت و اولویت بندی یافته های کیفی از دیدگاه متخصصان و مدیران آموزش بررسی شد و داده ها با آزمون فریدمن رتبه بندی شدند.یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که انتقال یادگیری صفر در آموزش های سازمانی تحت تأثیر عواملی مانند چالش های سیاست گذاری و ساختار آموزش در سازمان ها، نبود رویکردی استراتژیک و جامع در فرآیند نیازسنجی آموزشی، ضعف در طراحی اصولی برنامه های آموزشی، موانع اجرای مؤثر آموزش ها، نامناسب بودن محتوای آموزشی، کمبود دانش و تجربه کافی در مدرسان، و چالش های مرتبط با سنجش و ارزشیابی آموزشی است. و بر اساس نتایج بخش کمی، «نبود رویکرد استراتژیک و جامع در نیازسنجی آموزش» با میانگین رتبه 66/4، بیشترین تأثیر را در انتقال یادگیری صفر دارد. همچنین، مشکلات در طراحی برنامه های آموزشی با میانگین رتبه 59/4 و چالش های سیاست گذاری و ساختار آموزش با میانگین رتبه 57/4، از دیگر عوامل اصلی کاهش اثربخشی آموزش ها در سازمان های دولتی هستند.نتیجه گیری و پیشنهادها: انتقال یادگیری در سازمان های دولتی به عوامل آموزشی وابسته است و غفلت از این عوامل می تواند انتقال یادگیری صفر را تداوم بخشد. برای رفع این چالش، رویکردهای آموزشی باید آینده نگر، هدفمند و مبتنی بر اصول آموزش بزرگسالان باشند. نیازسنجی باید به طور مستمر و همسو با تغییرات انجام شود، طراحی و اجرای آموزش ها نیز متناسب با نیازهای شغلی و سبک های گوناگون یادگیری صورت گیرد. علاوه براین، ارائه محتوای کاربردی و تعاملی، تسلط مدرسان بر روش های نوین و فناوری های آموزشی، و استفاده بهینه از منابع و نتایج ارزشیابی، نقش مهمی در بهبود این فرآیند دارند.نوآوری و اصالت: این پژوهش با تمرکز بر عوامل آموزشی، سعی دارد به طور دقیق و تخصصی تأثیر مؤلفه های مختلف آموزشی بر انتقال یادگیری را بررسی کند. همچنین این پژوهش از دیدگاه متخصصان حوزه آموزش سازمانی انجام می شود، که باعث می شود نتایج آن بر اساس تجربه و دانش عملی باشد.
۱۰۳.

طراحی مدل مفهومی برنامه ریزی آموزشی کوتاه مدت انعطاف پذیر در سازمان آموزش فنی و حرفه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: برنامه ریزی آموزشی انعطاف پذیری برنامه ریزی آموزش آموزش مهارتی سازمان آموزش فنی و حرفه ای برنامه های آموزشی کوتاه مدت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۲
هدف : با توجه به تغییرات شتابان بازار کار و نقش کلیدی سازمان آموزش فنی و حرفه ای ایران در تأمین نیروی انسانی مهارت محور، ضروری است ساختارها و فرایندهای آموزشی متناسب با تحولات فناورانه و تقاضاهای شغلی جدید بازنگری شوند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل بومی برنامه ریزی آموزشی کوتاه مدت انعطاف پذیر در سازمان آموزش فنی و حرفه ای ایران انجام شده است تا با شناسایی و تبیین مؤلفه های کلیدی، الگویی منسجم و کارآمد برای واکنش سریع به نیازهای مهارتی ارائه دهد. روش شناسی: پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته (کیفی–کمی) و طرح اکتشافی متوالی انجام شد. در بخش کیفی، با روش پدیدارشناسی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۸ خبره آموزش فنی و حرفه ای (گزینش شده به صورت هدفمند) داده ها گردآوری و با تحلیل پدیدارشناختی طبقه بندی شد. در بخش کمی، پژوهش به روش توصیفی–پیمایشی انجام و پرسشنامه ای محقق ساخته میان ۲۵۱ مربی و کارشناس (انتخاب شده به روش تصادفی) توزیع گردید. روایی و پایایی ابزارها از طریق روش های معتبر تأیید شد و برازش مدل پیشنهادی با تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری سنجیده شد. این رویکرد آمیخته، درکی عمیق و امکان تعمیم نتایج را فراهم ساخت. یاقته ها: در بخش کیفی تحلیل مصاحبه هاشان داد که سه بعد ساختاری، فرایندی و اجرایی مهم ترین عوامل مؤثر بر انعطاف پذیری برنامه ریزی آموزشی هستند. نتایج تحلیل عاملی نیز (با بارهای عاملی ۰.۷۲، ۰.۶۸ و ۰.۶۵) جایگاه کلیدی این سه بعد را تأیید کرد و شاخص های برازش مدل بیانگر اعتبار مطلوب الگوی پیشنهادی می باشد.همچنین، یافته ها نشان می دهد که پیاده سازی موفق این الگو مستلزم بازطراحی ساختارهای سازمانی، تقویت فرایندهای پایش و ارزشیابی و توسعه زیرساخت های اجرایی است. نتیجه گیری و پیشنهادات: پژوهش حاضر نشان می دهد که سازمان آموزش فنی و حرفه ای، برای همگامی با تحولات فناوری و پاسخگویی به نیازهای بازار کار، ناگزیر است ساختارها و فرایندهای برنامه ریزی آموزشی خود را به صورت جامع بازطراحی کند. در این راستا، مدل پیشنهادی با ارائه چارچوبی عملیاتی، می تواند انعطاف پذیری و اثربخشی برنامه ریزی آموزشی را به طور چشمگیری ارتقا دهد. نوآوری و اصالت: پژوهش، علاوه بر ارائه مدل بومی مبتنی بر شرایط خاص ایران، معیارهای سنجش عملیاتی جدیدی را برای ارزیابی انعطاف پذیری معرفی کرده است. این دستاوردها، به غنای ادبیات علمی در حوزه برنامه ریزی آموزشی انعطاف پذیر کمک می کنند.
۱۰۴.

مسئولیت اجتماعی نظام دانشگاهی، مفهوم مفقوده سیاست ها و برنامه های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئولیت اجتماعی سیاست آموزشی برنامه آموزشی نظام دانشگاهی برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۸
هدف: نظام دانشگاهی زمانی در جامعه موثر خواهند شد که در قبال مسائل اجتماعی احساس مسئولیت نمایند. در این راستا پژوهش حاضر با طراحی مدلی بر اساس شاخص ها و ابعاد مسئولیت اجتماعی نظام دانشگاهی، وضعیت موجود و مطلوب آن را در سیاست ها و برنامه های دانشگاهی مورد بررسی قرار داده است. روش شناسی: روش پژوهش آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی، شاخص ها و مؤلفه های مدل شناسایی و در بخش کمی، داده ها از 259 نفر اعضای هیات علمی با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای توسط پرسشنامه جمع آوری شدند. روایی ابزار با تحلیل عاملی تاییدی و پایایی آن از طریق آلفای کرانباخ و پایایی ترکیبی تأیید گردید. داده ها در بخش کیفی با تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی با تحلیل عاملی تاییدی مرحله دوم، آزمون تی زوجی و ویلکاکسون تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل های کیفی و کمی منجر به شناسایی 50 شاخص و 7 مؤلفه از قبیل مسئولیت اخلاقی، زیست محیطی، بشردوستانه، اقتصادی، شناختی، قانونی و آموزشی وپژوهشی در قالب یک مدل با برازش مناسب گردید. ارزیابی انجام شده نشان داد که بین وضعیت موجود و مطلوب آن فاصله زیادی وجود دارد. نتیجه گیری و پیشنهادها: نتایج حاکی از وضعیت نامطلوب دانشگاه های موردمطالعه درباره ایفای نقش مسئولیت اجتماعی است. پیشنهاد می شود ابعاد مسئولیت اجتماعی در سیاستگذاری و برنامه ریزی نظام های دانشگاهی مورد توجه قرار گیرد. نوآوری و اصالت: مفهوم مسئولیت اجتماعی نظام دانشگاهی چندان مورد توجه پژوهش ها، سیاست ها و برنامه های آموزشی نیست و سابقا چنین مطالعه ای در منطقه هدف صورت نگرفته است. لذا پژوهش درباره آن بعنوان پارادایم نوظهور برای جهت گیری پژوهش های آتی مفید است.
۱۰۵.

طراحی مدلی بهینه برای بهبود آموزش کارآفرینی با تمرکز بر نقاط ضعف موجود در نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیب در حوزه کارآفرینی بهبود کارآفرینی مهارت های کارآفرینی برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۸
هدف: آموزش مهارت های کارآفرینی با چالش هایی مواجه است که اثربخشی آن را کاهش داده و نیازمند مدلی بهبودیافته برای بهینه سازی برنامه ریزی آموزشی است. از این رو هدف از پژوهش حاضر طراحی مدلی بهینه برای بهبود آموزش کارآفرینی با تمرکز بر نقاط ضعف موجود در نظام آموزشی است. روش شناسی: این پژوهش از نظر روش شناسی، روش آمیخته (کیفی- کمی) از نوع اکتشافی می باشد. در ابتدا در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا برای شناسایی آسیب های موجود در آموزش مهارت کارآفرینی در مدارس استفاده شد و سپس در بخش کمی از روش تحلیل عاملی اکتشافی جهت دسته بندی عوامل شناسایی شده و از آزمون فریدمن برای رتبه بندی مقولات استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر نیز در دو بخش کیفی و کمی تقسیم بندی شد. در بخش کیفی خبرگان حوزه آموزش کارآفرینی به تعداد 20 نفر انتخاب شد و در بخش کمی معلمان فعال در حوزه آموزش مهارت های کارآفرینی مدارس متوسطه دوره دوم که تعداد آن ها طی بررسی ها حدوداً 275 نفر به دست آمده است؛ 170 نفر به عنوان نمونه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای تحلیل عامل اکتشافی و آزمون فریدمن از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل نشان می دهد «عوامل زیرساختی آموزش مهارت های کارآفرینی در مدارس»، «عوامل محتوایی آموزش مهارت های کارآفرینی در مدارس»، «عوامل فضای فیزیکی آموزش مهارت های کارآفرینی در مدارس» و «عوامل دانش علمی معلمان در آموزش مهارت های کارآفرینی در مدارس» جزو عوامل تأثیرگذار در بهبود و ارتقای آموزش مهارت کارآفرینی در مدارس شناسایی شدند. نتیجه گیری و پیشنهادات: برای بهبود آموزش مهارت های کارآفرینی در مدارس، تقویت زیرساخت ها، محتوای آموزشی، فضای فیزیکی و دانش علمی معلمان ضروری است. بر این اساس، آموزش کارآمد و مؤثر درس کارآفرینی در مدارس، مستلزم ایجاد یک برنامه جامع و یکپارچه ملی برای آموزش کارآفرینی در مدارس، شامل استانداردسازی محتوا، توانمندسازی معلمان، توسعه محیط های یادگیری خلاقانه و اجرای روش های عملی و انگیزشی برای دانش آموزان است. نوآوری و اصالت: این پژوهش با تمرکز بر آسیب شناسی بومی آموزش کارآفرینی در مدارس تبریز و شناسایی چهار عامل کلیدی تأثیرگذار دارای اصالت موضوعی و نوآوری کاربردی است، به طوری که از نتایج آن می توان جهت برنامه ریزی آموزش درس کارآفرینی در مدارس بهره برد.
۱۰۶.

مطالعه نابرابری های آموزشی: بررسی وضعیت شاخص های آموزشی استان خراسان رضوی طی برنامه ششم توسعه (1400-1396)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه ششم توسعه خراسان رضوی شاخص های آموزشی نابرابری آموزشی عدالت آموزشی برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۷
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقاط قوت و ضعف برنامه ششم توسعه در کاهش نابرابری های آموزشی، شاخص های آموزشی استان خراسان رضوی را طی سالهای (1400-1396) بررسی می کند. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کمی و روش توصیفی، از داده های مرکز آمار ایران و سالنامه های وزارت آموزش و پرورش استفاده کرده و بر شاخص های دسترسی، درونداد و برونداد آموزشی تمرکز دارد. یافته ها: نتایج نشان داد که خراسان رضوی طی برنامه ششم در شاخص دسترسی به آموزش با کاهش پوشش تحصیلی و افزایش ترک تحصیل، به ویژه در مناطق روستایی و میان دختران، مواجه است.در شاخص دروندادها، نسبت دانش آموز به معلم افزایش و فضای آموزشی در مناطق محروم کاهش یافت، اما سطح تحصیلات معلمان بهبود داشت. و در شاخص بروندادها، ترک تحصیل و ارتقا در متوسطه اول افزایش و تکرارپایه و افت تحصیلی در ابتدایی کاهش یافت. همچنین در مقایسه با میانگین کشوری، استان در نرخ ثبت نام، ارتقا و کاهش مردودی دارای برتری اما ضعف در فضای آموزشی و بازمانده از تحصیل است. نتیجه گیری و پیشنهادها: این پژوهش بر لزوم توجه به نابرابری های منطقه ای و جنسیتی تأکید دارد و پیشنهاد می کند سیاست گذاران برنامه هایی برای بهبود آموزش در مناطق محروم و گروه های آسیب پذیر طراحی کنند. نوآوری و اصالت: این مطالعه با ارائه اولین تحلیل جامع و داده محور از تأثیر برنامه ششم بر شاخص های آموزشی خراسان رضوی، رویکردی نوین در بررسی نابرابری های آموزشی با تأکید بر تفاوت های جنسیتی و منطقه ای ارائه می دهد و با تلفیق داده های آماری به روز و تحلیل تطبیقی با کشور، راهکارهای هدفمند برای مناطق محروم پیشنهاد می کند.
۱۰۷.

تحلیل موانع تحقق اهداف و چالش های پیش روی پژوهش سراهای دانش آموزی از منظر مدیران و دبیران: دلالت هایی برای بهبود برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پژوهش سراهای دانش آموزی مدیران پژوهش سرا معلمان تخصصی برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۳
هدف: پژوهش سراهای دانش آموزی نقش مهمی در پرورش خلاقیت و مهارت های پژوهشی دانش آموزان ایفا می کنند. با این حال، این مراکز در مسیر دستیابی به اهداف خود با چالش هایی روبرو هستند که نیازمند بررسی دقیق است. این مطالعه با هدف شناسایی، بررسی چالشهای پیش روی پژوهش سراهای دانش آموزی از دیدگاه دو گروه اصلی بازیگر کلیدی (مدیران و دبیران تخصصی) و تبیین دلالتهای آن برای برنامه ریزی آموزشی مؤثر، به منظور درک موانع تحقق اهداف این مراکز در تقویت پژوهش و خلاقیت انجام شده است. ر وش شناسی: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوای مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام پذیرفت. جامعه پژوهش شامل کلیه مدیران و دبیران تخصصی همکار در پژوهش سراهای دانش آموزی استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی ۱۴۰3-1404 بود. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و شامل ۱۵ مدیر و ۲۵ دبیر گردید که بر اساس تجربه و درگیری فعال آنها در پژوهش سراها انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. برای افزایش اعتمادپذیری یافته ها، از راهبردهایی نظیر بازبینی توسط همکاران و تطبیق نتایج با مبانی نظری و پیشینه پژوهش بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدیران و دبیران تخصصی با چالش های متمایزی در ابعاد سیستمی، زیرساختی، نگرشی و مهارتی مواجه هستند که بر عملکرد کلی پژوهش سراها و تحقق اهداف برنامه ریزی شده برای آنها تأثیرگذار است. نتیجه گیری و پیشنهادها:  تحلیل مقایسه ای دیدگاه های مدیران و دبیران، شکافی عمیق بین اهداف اولیه تأسیس پژوهش سراها (تقویت پژوهش و خلاقیت) و واقعیت اجرایی آنها را آشکار می سازد. این چالش ها بر ضرورت بازنگری در سیاست ها و برنامه ریزی های آموزشی مرتبط با این مراکز و همچنین اتخاذ رویکردی چندجانبه و هماهنگ برای رفع آنها از دیدگاه هر دو گروه تأکید دارد. نوآوری و اصالت :   این پژوهش با ارائه دسته بندی دقیقی از موانع از دیدگاه مدیران و دبیران و برجسته سازی دیدگاه هایشان، به درک جامع تری از وضعیت موجود و ریشه های مشکلات کمک می کند. این امر مبنایی برای برنامه ریزی آموزشی هدفمندتر و مداخلات سیاستی مؤثرتر جهت بهبود عملکرد این مراکز فراهم می آورد.  
۱۰۸.

نگاشت-نهاد آموزش عالی با رویکرد بین المللی شدن در نظام علم و فناوری ایران (وضعیت موجود)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش عالی برنامه ریزی آموزشی پژوهش کیفی سیاست گذاری بین المللی سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۶
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل و نقشه راه و نگاشت-نهاد آموزش عالی با رویکرد بین المللی شدن در نظام علم و فناوری ایران در وضعیت موجود انجام شده است. روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر چگونگی به دست آوری اطلاعات از نوع مطالعه موردی است. مشارکت کنندگان شامل 15 نفر از صاحب نظران و استادان و پژوهشگران حوزه آموزش عالی می باشند که به روش هدفمند نمونه گیری و سپس به صورت نیمه ساختاریافته مصاحبه شده اند. داده ها به کمک نرم افزار MAXQDA v2020 کدگذاری شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که مهم ترین نهادهای تأثیرگذار بر بین المللی سازی آموزش عالی 5 دسته یعنی نهادهای سیاست گذار کلان ، نهادهای واسطه پیاده سازی سیاست ها، نهادهای اجرایی ، نهادهای سیاست گذار اجرایی  و نهادهای سیاست گذار می باشند. همچنین مهم ترین کارکردهای این نهادها در جهت بین المللی سازی آموزش عالی شامل کارکردهای سیاست گذاری، تنظیم گری، تسهیل گری، ارائه دهنده خدمات می باشد. نتیجه گیری و پیشنهادها:  پژوهش نشان داد که نظام آموزش عالی ایران دارای ظرفیت های بالقوه قابل توجهی برای بین المللی شدن است؛ اما این ظرفیت ها به دلیل پراکندگی وظایف، نبود هماهنگی نهادی، ضعف در تنظیم گری و کم توجهی به نقش کلیدی دانشگاه ها و ساختارهای علمی بین المللی به فعلیت نرسیده اند. همچنین مشخص شد که اقدامات صورت گرفته عمدتاً نمادین، محدود به امضای تفاهم نامه و برگزاری کنفرانس بوده و با الزامات یک دانشگاه بین المللی فاصله دارد. طراحی نگاشت نهادی می تواند به عنوان ابزاری استراتژیک برای شناخت بازیگران، تعیین نقش آن ها، رفع موازی کاری و ایجاد هماهنگی نهادی عمل کند و مسیر سیاست گذاری هدفمند و اثربخش را هموار سازد. نوآوری و اصالت:  این مقاله با رویکردی نو تلاش دارد مهمترین نهادهای تاثیرگذار بر بین المللی سازی آموزش عالی  ایران در وضعیت موجود را شناسایی و آنها را دسته بندی نماید.
۱۰۹.

پژوهش های نابرابری آموزشی: تحلیل شبکه های پژوهشی و خوشه های موضوعی مقالات با روش کتاب سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نابرابری آموزشی کتاب سنجی همکاری علمی عدالت اجتماعی برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۷
هدف : نابرابری آموزشی یکی از چالش های اساسی جوامع مدرن است که تأثیرات عمیقی بر فرصت های یادگیری و توسعه اجتماعی دارد. این پژوهش با رویکرد علم سنجی به بررسی روند تولیدات علمی، نشریات برتر، پژوهشگران پرکار، همکاری های بین المللی و روند موضوعی پژوهش های نابرابری آموزشی می پردازد. روش شناسی: این مطالعه از روش کتاب سنجی و تحلیل شبکه استفاده کرده است. داده های مربوط به مقالات علمی حوزه نابرابری آموزشی از پایگاه های داده معتبر استخراج و از ابزارهای تحلیل هم واژگانی و همکاری علمی برای تحلیل ساختار پژوهش های این حوزه استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که تعداد مقالات منتشر شده در حوزه نابرابری آموزشی به طور مداوم افزایش یافته است. نشریات معتبر مانند British Journal of Sociology of Education  و PLOS ONE بیشترین تأثیر را در این زمینه دارند. پژوهشگران کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی بیشترین میزان تولید و همکاری علمی را داشته اند. تحلیل موضوعی نشان داد که نابرابری اقتصادی، نابرابری دیجیتال و عدالت اجتماعی از موضوعات پررنگ این حوزه هستند. نتیجه گیری و پیشنهادها:  نتایج پژوهش نشان می دهد که توجه به سیاست های آموزشی عادلانه و توسعه فناوری های آموزشی برای کاهش شکاف دیجیتال از اهمیت بالایی برخوردار است. پیشنهاد می شود که مطالعات آینده بر بررسی تأثیر سیاست های کلان آموزشی بر کاهش نابرابری تمرکز کنند. نوآوری و اصالت :  این مطالعه با بهره گیری از روش های کتاب سنجی و تحلیل شبکه، تصویری جامع از روند پژوهش های نابرابری آموزشی ارائه می دهد و به سیاست گذاران و محققان در تدوین راهبردهای مؤثر کمک می کند.
۱۱۰.

دیدگاه اساتید نسبت به بکارگیری هوش مصنوعی در تدریس در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی آموزش عالی برنامه ریزی آموزشی شخصی سازی آموزش ارزشیابی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۸
هدف: آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی نقش حیاتی در بهبود روش یادگیری و فرآیندهای آموزشی ایفا می کند. با انجام پژوهش هایی در این زمینه کاربردهای هوش مصنوعی بیشتر آشکار می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف کلی دیدگاه اساتید نسبت به بکارگیری هوش مصنوعی در تدریس در نظام آموزش عالی ایران انجام شده است. روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش بصورت کیفی و جمع آوری اطلاعات به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. جامعه آماری پژوهش را 12 نفر(3 نفر زن و 9 نفر مرد) از اساتید دانشگاه های دولتی در تهران و کرج بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارmaxqda  نسخه 22 انجام گرفت. اعتباریابی اطلاعات با استفاده از کنترل اعضا و چک کردن از طریق شرکت کنندگان و نیز بازرسی مجدد مسیر کسب اطلاعات و خودبازبینی محقق انجام شد. یافته ها: تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه ها منجر به شناسایی 4 مقوله اصلی  یعنی(تسهیل در یادگیری و کسب مهارتها، تولید محتوای آموزشی هوشمند، شخصی سازی کردن آموزش، تسهیل در ارزشیابی آموزشی) و 56 زیر مقوله فرعی شد. نتیجه گیری و پیشنهادها: با توجه به کاربردهای مهم هوش مصنوعی در آموزش به اساتید دانشگاهها توصیه می شود که در تدریس خود از هوش مصنوعی استفاده کنند. چرا که استفاده ازهوش مصنوعی یک نیاز اساسی جهت به روز شدن دانشجویان از حیث مطالب آموزشی و کیفیت در یادگیری و همچنین دسترسی به مطالب آموزشی  می شود. نوآوری و اصالت :  بررسی همه جانبه استفاده از هوش مصنوعی در تدریس از دیدگاه اساتید در این تحقیق، رویکردی نو به شمار می رود. همچنین می تواند راه گشای اساتید در بهره مندی از هوش مصنوعی در تدریس و نیز هدایت پژوهش های آتی دراین زمینه باشد.
۱۱۱.

بررسی نقش هوش مصنوعی در پیش بینی روندهای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی برنامه ریزی آموزشی فناوری آموزشی یادگیری هوشمند پیش بینی روندهای آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۸
هدف: اقدامات آموزشی و آکادمیک در زمان های اخیر در معرض پیشرفت های فن آوری مهم و گسترده ای قرار گرفته اند که مداخله اخیر هوش مصنوعی بهترین نمونه آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هوش مصنوعی در پیش بینی روندهای آموزشی انجام شده است. روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی و با استفاده از راهب رد پدیدارشناس ی بود. در این پژوهش پدیده محوری، اساتید و کارشناسان در حوزه هوشمندسازی مدارس بود. جامعه آماری در این پژوهش کارشناسان هوش مصنوعی و استادان دانشگاه استان خوزستان بود که با تعداد 15 نفر به اشباع نظری رسید. در این پژوهش نمونه گیری به صورت هدفمند، گلوله برفی و غیراحتمالی بود. ابزار این پژوهش جهت جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و از نظر جمع آوری اطلاعات تک مقطعی بود. بدین صورت که سؤالاتی در جهت هدف پژوهش طراحی و از شرکت کنندگان پرسیده شد. برای تأمین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینکن و گوبا استفاده گردید. تحلیل داده با روش کلایزی انجام شد. یافته ها: در تحلیل یافته ها 85 کد شناسایی شد که با ادغام موارد مشابه و حذف موارد تکراری 33 معنی فرموله شده به دست آمد. عبارت های استخراج شده به چهار خوشه تقسیم شدند. به این ترتیب که محقق عبارت های استخراج شده با ماهیت موضوعی مشابه را شناسایی کرده و آنها را در درون یک خوشه قرار داد. این خوشه ها عبارتند از: توسعه ارزش های فرهنگی، ساختاردهی جدید به نظام ارتباطی انسان ها، اثربخشی تصمیمات و اقدامات انسانی و بهبود کیفیت یادگیری. نتیجه گیری و پیشنهادها: هوش مصنوعی در راه تکامل خود سرعت بسیاری دارد و هیچ روش مقابله ای با آن به جز همسو شدن وجود ندارد. یک پروژه فرهنگی موفق مبتنی بر هوش مصنوعی بیانگر آن است که چگونه هوش مصنوعی می تواند با فرهنگ تلاقی کرده و خلاقیت را تقویت کند و مرزهای همکاری فرهنگی را پیش ببرد. برای این منظور نیاز است که بین هوش مصنوعی و روش های سنتی تعامل به وجود آید. بنابراین، به کارگیری هوش مصنوعی در حوزه آموزش و فرهنگ عمومی مستلزم سرمایه گذاری قابل توجه در زیرساخت ها، تجهیزات و طراحان و صاحبان فناوری بسیار ماهر است. تحقیق و توسعه در این حوزه ادامه دارد و پیشرفت های نوین در برنامه ریزی و الگوریتم های بهینه سازی خودکار می تواند امکانات بیشتری را فراهم کند. نوآوری و اصالت : به درک وضعیت فعلی و چشم اندازهای در حال تحول آن در جهت تغییرات هوش مصنوعی در روندهای آموزش کمک می کند.
۱۱۲.

واکاوی جنبه های کاهشی و افزایشی استفاده چت بات های هوش مصنوعی و کاربرد چندگانه آن ها در آموزش عالی با رویکرد پساپدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پساپدیدارشناسی برنامه ریزی آموزشی آموزش عالی هوش مصنوعی چت باتها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۳
هدف: امروزه هوش مصنوعی نقش مهمی در آموزش عالی ایفا می کند. هدف این پژوهش بررسی تجارب دانشجویان در استفاده از چت بات های هوش مصنوعی است و تلاش می کند تا درک بهتری از نحوه شکل گیری این تجارب و تاثیرات آن بر فرایند یادگیری و تعاملات آموزشی ارائه دهد. روش شناسی: طرح پژوهش کیفی از نوع پساپدیدارشناسی و روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار بود. پس از مصاحبه با 15 دانشجو، مصاحبه با اشیاء و مشاهدات پژوهشگران، داده ها بر اساس مفاهیم پساپدیدارشناسی (وساطت فناورانه، کاربرد های چندگانه فناوری و روابط چهارگانه) و با استفاده از روش تحلیل مضمون و  نرم افزار MAXQDA2020 تحلیل شد. یافته ها:  از منظر ساختارهای افزایشی، چت بات های هوش مصنوعی سبب صرفه جویی در زمان، بهبود کیفیت نوشته ها، کاهش هزینه ها، دریافت پاسخ های فوری و بازخورد سریع شده اند. در مقابل ساختارهای کاهشی شامل ارجاع به منابع غیرواقعی، گنجاندن مطالب نادرست در متون و انجام نادرست مقالات،  تضعیف اصالت نوشته ها، کاهش مسئولیت پذیری، کم شدن  تعاملات انسانی، تنبلی و افت تفکر انتقادی بود. همچنین بر اساس یافته ها، روابط مختلفی نظیر غیریت و تجسد بین دانشجویان و چت بات های هوش مصنوعی شکل می گیرد. نتیجه گیری و پیشنهادها: چت بات ها جنبه های افزایشی مفیدی برای آموزش عالی به ارمغان آورده اند. با این حال، اساتید و دانشجویان باید به جنبه های منفی و محدودیت های آن توجه کنند تا بتوانند به شیوه ای مؤثرتر از این فناوری در فرآیند آموزش و یادگیری بهره برداری کنند.  نوآوری و اصالت:  برای نخستین بار تجربه زیسته دانشجویان از چت بات های هوش مصنوعی با استفاده از رویکرد پساپدیدارشناسی تحلیل می شود و هم زمان دلالت های این تجربه بر مؤلفه های برنامه ریزی آموزشی نیز استخراج می گردد.