مطالب مرتبط با کلیدواژه

غایت نهایی


۱.

ویژگی های متمایز عنصر مرگ از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی تکامل ملاصدرا مرگ غایت نهایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
تعداد بازدید : ۱۶۷۳ تعداد دانلود : ۵۳۲
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفه صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمی نبودن آن است. این ویژگی با نگرش های مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچ بودن زندگی تلقی می شود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین می توان فهمید که این ویژگی هیچگاه از روی مصلحت جویی مطرح نشده؛ بلکه نوعی تبیین واقعیت به شمار می آید. ویژگی دیگر مرگ از نگاه صدرایی امکان آفرینی آن برای زندگی دنیوی است که با لحاظ غایت در آن سوی نشئه دنیوی تحقق می یابد. از این رو دنیا از نظر وی و برخلاف نگاه های الحادی، هیچگاه ارزش غایت بودن را ندارد و تنها محلی برای دست یابی به غایتی برتر است. همچنین مرگ از نظر صدرالمتألهین حتی سبب سکون و توقف نیست، بلکه ارمغان آور تکاملی است که از ارتقاء معرفتی و وجودی شروع و تا وصول به کمال مطلق حق، استمرار می یابد. این سه عنصر نمای مرگ را نه تنها از صورتی دهشت زا و رعب آور خارج می کند، بلکه ارمغان آور معنا و ارزش برای زندگی است.
۲.

غایت طبیعی و نسبت آن با غایت نهایی در نقد سوم کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۲۹۶
کانت در نقد قوه حکم طبیعت را به مثابه نظام غایات در نظر می گیرد و برخلاف نظام علّی معلولی و نگرش مکانیستی ای که در نقد عقل محض بر فلسفه اش حاکم بود، غایتمندی و نگرش غایت محور مهم ترین ویژگی سومین نقد کانت می شود. فیلسوف کونیگسبرگی در مواجهه با طبیعت و به ویژه در ارگانیسم ها و موجودات جاندار و گیاهان به مواردی برمی خورد که نگرش مکانیستی قادر به تبیین آن نبود؛ پس بدون اینکه منکر اصل علیّت شود به اصل غایتمندی در طبیعت متوسل شده و اولی را به جهان فنومنال و دومی را به جهان نومنال نسبت می دهد و دلیل آن را هم این می داند که انسان شهروند هر دو جهان است. غایت طبیعی یا موجودات سازمند (ارگانیک) مهم ترین موجوداتی هستند که کانت با نگرش غایت محور به آنها می پردازد. آنها هم علت و هم معلول خود هستند و از طرف دیگر تولیدکننده نوع خود به شمار می روند و همچنین بقا و رشد آنها از طریق خودشان انجام می شود، به این ترتیب که موادی از خارج جذب می کنند و صورت خودشان را به آن می دهند. به نظر کانت واپسین غایت فقط می تواند انسان باشد؛ زیرا اوست که توانایی توسعه غایات را دارد و با اراده انسان به مثابه موجودی اخلاقی است که طبیعت می تواند غایتمند باشد و تعیین غایت به اختیار انسان، همان فرهنگ یا پرورش است و به این واسطه به طبیعت ارزش می بخشد، وگرنه طبیعت و موجودات در آن عبث بودند. هگل در نقد بر دیدگاه ارگانیستی کانت در طبیعت، بر آن است که احکام مطرح شده درباره ارگانیک و غایت طبیعی در نقد سوم از جنبه استعلایی هستند و عینیتی در طبیعت ندارند؛ به دیگرسخن طبیعت به مثابه غایت طبیعی و ارگانیسم غیرقابل شناخت است و تصور ارگانیسم در نقد سوم تنها کاربرد تنظیمی دارد و کاربرد تقویمی ندارد؛ از سوی دیگر دانشمندان فیزیک جدید معتقدند مجبور نیستیم که میان دو نظریه مکانیکی و ارگانیکی یکی را برگزینیم؛ زیرا در ذرات بنیادیِ همه اشیاء، حیاتی ارگانیک وجود دارد.
۳.

بررسی نسبت مؤلفه های سعادت و ثمرات عملی آن؛ با تأکید بر نوآوری های ابن سینا

کلیدواژه‌ها: ابن سینا ثمرات عملی غایت بالذات غایت نهایی کمال اول و ثانی مؤلفه های سعادت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۱
«سعادت» به عنوان غایت نهایی انسان مؤلفه های بیرونی و درونی مختلفی است که هر یک از آنها نقش و اثری خاص در نیل به آن هدف نهایی دارند، اما در مقام عمل فردی و جمعی، تزاحماتی میان این مؤلفه ها پیش می آید که نوعی از اولویت بندی را ضروری می سازد و این رتبه بندی، خود֯ نیازمند نسبت سنجی دقیق میان آنهاست. هر مؤلفه سعادت می تواند صرفاً مقدمه آن باشد (وابسته)، یا اینکه فقط هدفی مطلقاً نهایی تلقی گردد (مستقل) و یا در عین اینکه فی نفسه غایتی مطلوب است، مقدمه برخی از مؤلفه های دیگر هم به شمار آید (نیمه مستقل). با استفاده از این ملاک، می توان اقدام مناسب برای رفع تعارضات عملی را انتخاب کرد که شامل حالاتی از حفظ، تقلیل و یا حذف مؤلفه ها خواهد بود. نظریه ابن سینا دارای نوآوری هایی درباره مفهوم «سعادت» است که می تواند در تشخیص اقسام مؤلفه ها مفید باشد. ابن سینا، مفهوم «کمال» را جایگزین مفهوم «کارکرد» در نظریه ارسطو کرده و سعادت نفس را از سعادت قوای آن تفکیک می کند و افزون بر این، سعادت نفس را از دو جهت ذات و ارتباط بدنی، تمییز می دهد. بر این اساس، می توان نظامی سلسله مراتبی از کمالات و سعادات در نظر گرفت که به قرب الی اللّه و فنای فی اللّه منتهی می شود و معیاری برای اولویت بندی میان مؤلفه های مفروض متزاحم در مقام عمل و تشخیص اقدام مناسب، به دست می دهد.