مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
شیطان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل عناصر روایت بر مبنای الگوی مفهومی روایت، از قصه قرآنی آفرینش و بررسی نقش ابلیس در آن است.
روش شناسی: این پژوهش با استفاده از روش تحلیل روایت و با نظر به مبنای الگوی مفهومی روایت، به تحلیل عناصر روایت در قصه آفرینش در قرآن، با نگاه به نقش شخصیت ابلیس به عنوان ضد قهرمان می پردازد.
یافته ها: مقاله حاضر به تحلیل قصه آفرینش در قرآن پرداخته، و آن را با عناصر روایت مطابقت داده است. توجه اصلی این مقاله، از میان شخصیت های گوناگون قصه آفرینش، همچون خداوند، آدم و همسرش، و فرشتگان، بر روی ابلیس بوده و این قصه، با توجه به چگونگی نقش آفرینی ابلیس موردبررسی قرار گرفته است. همچنین به چگونگی بیان قرآنی در مورد ویژگی های شخصیتی-روایی ابلیس نیز پرداخته شده است.
نتیجه گیری: ابلیس در قصه قرآنی آفرینش نقش ضدقهرمان را ایفا می کند و عناصر روایت شامل پی رنگ، کشمکش، شخصیت و گفتار، همراه با مقولات زیرمجموعه شان، به خوبی در این داستان مشاهده می شوند. تنها مقوله فرعی که فقدانش در این روایت احساس می شود، تک گویی است. همچنین می توان در نگاهی جامع تر، کل قصه آفرینش را، به عنوان آغازی برای پی رنگ جامع ابلیس در قرآن در نظر گرفت که بخش هایی از آن در قصه های دیگر قرآنی و تقابل پیامبران با او مشاهده می شود.
نقش نماد و اسطوره در ارزیابی هرمنوتیکی پل ریکور از شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث در مورد شر یکی از مهم ترین مسائل زنده جهان است که در ایران به آن به اندازه کافی پرداخته نشده است . هدف از نوشتن این مقاله بررسی ایده منحصربه فرد ریکور نسبت به شناخت موضوع معمایی «شر» است. اهمیت طرح چنین مباحثی از این جهت است که می توانیم به بینش حاصله و حکمت عملی اسطوره های نمادین پی ببریم. حکمتی که ما را به شناخت بخش جدانشدنی وجود انسان رهنمون می کند. ریکور با تفسیر زبان نمادین اسطوره ها، شر را پدیده ای رمزی اعلام می کند که می تواند گویای پیامی در مورد وضعیت انسان در جهان باشد. به طورکلی مسأله اصلی نوشتار حاضر این است که انسان امروزی نیاز به بینشی درون نگرانه برای پی بردن به تناهی وجودی خود دارد که تفسیر نمادین اسطوره ها می تواند، راه کاری برای رشد اخلاقی انسان باشد. بنابراین در این مقاله سعی کرده ام تا مشخص کنم؛ از نظر ریکور شر از کجا می آید و چگونه انسان به شر آلوده می شود؟ آیا وجود شیطان به بهترین نحو برای رشد اخلاقی درک می شود؟ آیا ریکور توانایی جداکردن جوهر نمادهای بدوی و انتقال حقیقت آنها به بینشی فلسفی، برای داشتن یک زندگی بهتر را داشته است؟ و آیا این مقاله می تواند کمکی در جهت از بین بردن شکاف معنایی انسان مدرنی، که گرفتار دام علم زدگی شده است، باشد؟ برای پاسخ به این مسائل از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
هوای نفس و شیطان از منظر قرآن (بررسی موردی بیان اشتراکات و افتراقات)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معرفت اخلاقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
87 - 102
حوزههای تخصصی:
انسان گرچه با کمک عقل و راهنمایان دین می تواند به قرب الهی برسد، اما قابلیت تنزل به مرتبه حیوانیت و پایین تر از آن را نیز دارد. «هوای نفس» و «شیطان» مهم ترین عوامل این تنزل هستند. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا هوای نفس و شیطان یک حقیقت اند یا دو واقعیت مستقل؟ تحقیق حاضر با روش «تحلیل آیات قرآن کریم» نشان می دهد که هوای نفس و شیطان دو واقعیت جداگانه بوده، دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند. مهم ترین اشتراک آنها در مواردی مانند هدف، دشمنی با انسان، حرکت گام به گام، حرص و ولع نسبت به معاصی و جلوگیری از کارهای خیر است. در مقابل، تفاوت اساسی آنها در نوع وجود و درونی و بیرونی بودن است. همچنین از نظر علیت و تأثیرگذاری، هوای نفس به مثابه فاعل قریب و مباشرِ افعال انسان، علت حقیقی شمرده می شود، درحالی که تأثیر شیطان در حد علت اعدادی است. بر این اساس، هرگاه انسان شیطان را در حال طواف کعبه دل که حرم امن الهی است، ببیند، می تواند با یاد خدا هوای نفس را مهار کند تا شیطان نیز از او دور شود.
ابلیس در نسخه خطی خلاصةالحقایق نجیب الدین رضا تبریزی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۸۵
197 - 218
حوزههای تخصصی:
ابلیس و نقش و جایگاه او در هستی و سجده نکردن بر آدم از دغدغه های مهم در ادیان و مذاهب و به تبع آن ها صوفیه است. عارفان بزرگ از دیرباز نگاه دوگانه و متناقضی به ابلیس داشته و درباره او سخن گفته اند. در این میان بعضی مانند حلاج، عین القضات و احمد غزالی به دفاع از وی پرداخته، نقش او را در سجده نکردن، تقدیر الهی و خواست خدا دانسته اند . هدف نویسندگان در این مقاله بررسی سیمای ابلیس و تحلیل دیدگاه نجیب الدین رضا است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای در نسخه خطی «خلاصه الحقایق» انجام گرفته است. نجیب-الدین رضا تبریزی اصفهانی قطب سی ام فرقه ذهبیه در نسخه خطی این مثنوی که آخرین اثر اوست و در سال 1100 (ه.ق) تألیف کرده است، آفرینش ابلیس را از عزازیل کبیر می داند. شیخ چهره ابلیس را در قالب نمادین "غلام جلال" ترسیم کرده که با لشکریان خود، شرّ و جهل و ظلم، در مقابل آدم (غلام جمال) و لشکریانش، خیر و دانش و داد، صف آرایی کرده اند. نجیب الدین گرچه مانند عارفان بزرگ مدافع ابلیس، آشکارا به میدان دفاع از او قدم نمی گذارد، با تمثیل و لطافت های ادبی خاص این گونه روایت ها بیشتر به جنبه عبرت و پندآموزی انسان ها از حکایت ابلیس می پردازد. وی صفات جلال را ثمره صفت قهاری و استغنا و استکبار جاه و جلال حضرت الوهیّت می داند که سایه آن بر نفس ابلیس افتاده و سرکشی و بزرگ بینی در وجود او نمودارشده است. کلیدواژه ها: نسخه خطی، نجیب الدین رضا، عرفان، ابلیس، عزازیل، شیطان.
تحلیل محتوای عملکرد هوای نفس و شیطان از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۱
247 - 264
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های مهم دین داران در مسیر سعادت، مقابله با هوای نفس و شیطان می باشد. مسئله هوای نفس و شیطان در مصحف شریف قرآن کریم مطرح و روشن شده است. تلاش نگارنده بر این است که روش عملکرد هوای نفس و شیطان و شیوه مقابله با آن را شناسایی نماید و بحث و تحلیل کند. این پژوهش از اَشکال پژوهش های کیفی بوده و با روش تحلیل محتوای استقرایی با نظام کدگذاری داده ها انجام شده است . یافته های پژوهش نشان می دهد که در ارتباط با مفهوم شناسی هوای نفس، 6 مقوله اصلی شامل نحوه عملکرد هوای نفس در گمراه سازی انسان ها، تابعان هوای نفس، مصادیق هوای نفس، ویژگی مشترک خواسته های نفسانی، پیامد پیروی و نتایج ایستادگی درمقابل هوای نفس احصا گردید. در خصوص مفهوم شناسی شیطان، 4 مقوله اصلی شامل نحوه عملکرد شیطان در گمراه سازی انسان ها، نوع فرمان های شیطان، دلیل غلبه و روش مقابله با شیطان، احصا گردید که هر کدام از این مقولات، دربرگیرنده مؤلفه های مربوط به خود بودند. در مقایسه نحوه عملکرد هوای نفس و شیطان، هر دو، بر دادن وعده های فریبنده دنیایی و زیبا جلوه دادن کارهای بد به انسان تکیه دارند. هر دو به وسوسه گری و ایجاد هوس در دل ها می پردازند، با این تفاوت که ریشه وسوسه افکنی از سوی هوای نفس، امری درونی و غریزی است و وسوسه افکنی از سوی شیطان و به طور کلی عملکرد شیطان، منشأ بیرونی دارد. با این حال، هر دو مکمل هم اند و از دو جبهه درون و بیرون، انسان را مورد هجمه مستمر قرار می دهند. امر به منکرات، تضعیف ایمان و نشانه رفتن اراده، دنیاپرستی، خروج از صراط مستقیم، ایجاد غفلت از پروردگار و بازداشتن انسان از مسیر حق، ترفند مشترک شیطان و هوای نفس است.
تحلیل عوامل تأثیرگذار بر ضلالت انسان در پرتو نهج البلاغه
منبع:
آموزه های حدیثی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
109 - 128
حوزههای تخصصی:
ضلالت نقیض هدایت است و به معنی گمراهی و انحراف از مسیر مستقیم بیان شده است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی، عوامل ضلالت انسان را از منظر نهج البلاغه بررسی نموده است. در نهج البلاغه، عوامل ضلالت انسان قابل تقسیم به بیرونی و درونی است. عامل درونی نیز به دو نوع گرایشی یا همان خواهش های نفسانی بشر یعنی گناه، آرزومداری و دنیاطلبی و بینشی یعنی جهل تنویع می یابد. نتیجه پیمودن مسیر هر یک از دو نوع عامل مذکور به گناه می رسد که خود عاملی مستقل در اضلال یا ازدیاد اضلال است. عامل بیرونی نیز شیطان و پیروان او معرفی گشته است که در نهج البلاغه به عنوان نمونه های مهم اضلال بشر معرفی گردیده اند.
بررسی تطبیقی دیدگاه ها درباره آیات رجم شیاطین با شهاب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، بررسی آیات مربوط به رجم شیاطین با شهاب آسمانی و واکاوی نظرهای تفسیری مختلف در این باره است. دیدگاه های متعددی در باره آن از سوی مفسران و متفکران مطرح شده است. در این نوشتار دیدگاه های مختلف مفسران و محققانی چند از جمله سید قطب، استاد مکارم، علامه طباطبایی، طبرسی، عبدالعلی بازرگان، طنطاوی، نصر حامد ابوزید، دکتر سروش بررسی می شود. برخی از مفسران این آیات را سربسته تفسیر کرده وبرخی دیگر با تکیه به تفصیل، معانی ظاهری آیات و روایات را بررسی کرده اند. برخی هم آیات را با تکیه بر نظرهای کیهانی جدید تفسیر نموده اند. گروهی نیز بر تئوری های حدسی و احتمالی تکیه نموده اند. برخی دیگر معنای غیر ظاهری برای آیات بیان کرده و آنها را از باب تشبیه و مثل دانسته اند. در مقابل، برخی به تفسیرناپذیری این آیات قائل اند. در بین این دیدگاه ها دیدگاهی که این آیات را از باب مثل دانسته قابل تامل بوده و دیدگاهی که ظاهر آیات را با اکتشافات جدید علمی در زمینه کیهان شناسی تفسیر و توجیه می نماید، به صواب نزدیک تر به نظر می رسد.
بررسی تطبیقی حکمت آفرینش شیطان از دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنابر آموزه های قرآنی، هدف از خلقت عبودیت و سیر در صراط مستقیم است . با این حال چنین به نظر می رسد که آفرینش شیطان که انسان را از رسیدن به این مقصد باز می دارد و خود نیز در آن قرار نمی گیرد، شر مطلق بوده و خلاف حکمت است . علامه طباطبایی بر آن است که تحقق هدف آفرینش، یعنی عبادت، در گرو وجود نظام احسنی است که بر اساس آن هر موجودی با هر قابلیتی که دارد، نقش خود را در جایگاهی که برای او مقدر گردیده است، ایفا نماید، لذا مطلقا شر نیست. به این ترتیب، کار شیطان این است که با اغواگری، موجبات ابتلاء و آزمایش انسان را فراهم آورد تا این امر موجب صعود او به قله های کمال گردد و اصلا شر مطلق در نظام احسن وجود ندارد. در مقابل فخر رازی هدف از خلقت انسان را معلل به غرضی نمی داند و اینگونه می پندارد که هدف از خلقت انسان حقیقتا استکمال وی بوسیله عبادت نیست زیرا در این صورت خداوند برای افاضه اش به غیر نیاز به واسطه پیدا می کند بلکه خداوند به هرکه بخواهد بدون واسطه افاضه می کند و در افعالش سوال نمی شود بنابراین نمی توان گفت وجود نظام احسن نیز ضرورت دارد. فخر رازی با این نظریه حکمت الهی و حقانیت افعال الهی را کنار می گذارد.