مطالب مرتبط با کلیدواژه

فهم


۱۲۱.

کاربست معرفت شناسی فرا اثبات گرا در فهم مسائل جهان اسلام با تأکید بر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فهم اعتباریات نسبیت فرهنگی هویت ملی معرفت شناسی فرااثباتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۴۰
با پیشرفت های عصر مدرن و اهمیت فرهنگ و هویت، شناسایی تأثیر این عناصر بر جوامع ضرورت یافته است؛ زیرا شناخت هر جامعه در بستر فهم فرهنگ و اعتباریات آن ممکن است. اما تحلیل و فهم پدیده ها در قلمرو علوم انسانی با معرفت شناسی اثباتی، شناخت این مسائل را ناشناخته کرده است. مطالعات روابط بین اللمل از منظر معرفت شناسی تحت گفتمان غالب دو سنت معرفت شناسی است. معرفت شناسی اثباتی و معرفت شناسی فرااثباتی، این که هدف از معرفت شناسی فرا اثبات گرایی چیست؟ پرسشی که در این مقاله بیشتر مورد بحث قرار می گیرد. با این فرض که فهم مسائل جهان اسلام تحت تأثیر معرفت شناختی اثباتگرا  بوده است، اما پژوهشگر. در مطالعات روابط بین اللمل به این نکته پی برده و به دنبال معرفت شناسی اثبات گرایی است. لذا در جواب به سؤال اصلی که «چگونه معرفت شناسی فرااثباتی می تواند به شناخت معتبری نسبت به فهم مسائل سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بینجامد؟» در پاسخ احتمالی این فرضیه  سعی شده تا با چارچوب مفهومی آنومی اجتماعی- سیاسی و اداراک ذهنی، با رویکرد کیفی در قالب روش تفسیری همدلانه برای پاسخ به سؤال اصلی استفاده شود. با عنایت به سؤال اصلی مقاله مبنی بر چیستی اهم مسایل سیاسی و فرهنگی دولت جمهوری اسلامی ایران، سعی می گردد با استفاده از چارچوب مفهومی مسأله شناسی سیاسی و همچنین روش کیفی تفسیری به تبیین موضوع پرداخته شود.
۱۲۲.

بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدارای معرفت شناختی تربیت بیلدونگ معرفت شناسی گادامر فهم گفت وگو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۲۵
هدف پژوهش حاضر بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به عناصر سازنده ی هرمنوتیک فلسفی گادامر و بیان دلالت های تربیتی آن است. روش مورد استفاده این پژوهش روش تحلیل مفهومی است. از طریق این روش می توان تبیینی صحیح و روشن از معنای مفاهیم بواسطه توضیح رابطه ی آن با سایر مفاهیم بدست داد. در این پژوهش با استفاده از این روش، از طریق تحلیل مفاهیم دیدگاه گادامر، پیش فرض های فلسفی وی درباره ی مدارای معرفت شناختی تبیین می گردد. سپس دلالت های تربیتی به واسطه ی این این تحلیل، استنتاج می گردد. در ارتباط با مدارای معرفت شناختی ایده ی صریحی وجود ندارد و آنچه بیان شده سطوح مختلف مداراست. این پژوهش این مفهوم را در سطوح بالاتر، مورد بررسی قرار داده و مفهوم مدارای معرفت شناختی را روشن کرده است. هرمنوتیک فلسفی گادامر می تواند مبنای مناسبی برای دستیابی به مدارای معرفت شناختی باشد. با توجه به اینکه تنوع افکار و عقاید در جامعه ی امروز قابل انکار نیست، آموزش مدارای معرفت شناختی در جریان بیلدونگ با فهم و تفاهم گره خورده است. لازمه ی یک نظام تربیت اجتماعی منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد انسانی در جامعه می باشد. مباحث مورد بحث گادامر می تواند به ما آموزش دهد برای حرکت در مسیرِ حقیقت، به نگاه دیگری و فهم او از رویدادها توجه داشته باشیم. این توجه به دیگرپذیری موجب می شود قادر به گفت وگوی مؤثر و سازنده باشیم.
۱۲۳.

هوش مصنوعی و استنتاج بر پایه بهترین تبیین: آیا ماشین می تواند در حد ما انسان ها هوشمند باشد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی (ماشینی) هوش طبیعی (انسانی) استنتاج بر پایه بهترین تبیین فهم آگاهی ذهن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۲۸
هوش مصنوعی یا ماشینی، که امروزه در حال گسترش به تمام ساحت های زندگی بشری است، بی تردید نیازمند بررسی و ارزیابی از ابعاد گوناگون از جمله بُعد فلسفی است. یکی از سوالات فلسفی در این زمینه این است که آیا هوش مصنوعی می تواند تا آنجا پیشرفت نماید که کاملاً به حد هوش طبیعی انسانی و یا حتّی فراتر از آن نائل آید؟ آیا در این خصوص برای هوش مصنوعی محدودیّت یا مانعی فلسفی قابل تشخیص است که اساساً آن را برای همیشه از نیل به چنین سطحی محروم سازد؟ این مقاله در صدد پرداختن به چنین سوالاتی است. طبق بررسی ها و نتایج مقاله، هوش مصنوعی، که تاکنون در مسیر توسعه خود دو موج را پشت سرگذاشته، برای ورود به موج سوم و تقرّب به هوش طبیعیِ انسانی نیازمند توانایی انجام نوعی استنتاجِ وابسته به زمینه به نام "اَبداکشن" ("استنتاج بر پایه بهترین تبیین") است؛ درحالی که نسبت به چنین توانمندی، به دلیل خلّاقانه، محتوایی، غیرصوری و غیرمحاسباتی بودنِ این نوع استنتاج، اساساً افق روشنی برای ماشین متصور نیست. در واقع طبق استدلالات مقاله، هوش ماشینی، گرچه می تواند در ابعاد کارکردی خود (یعنی ابعاد صوری-محاسباتیِ محض) هوش انسانی را پشت سر گذاشته و از آن فراتر هم برود، ولی مادام که از توانمندی های غیرکمّی و غیرصوری نظیر "تخیّل"، "خلّاقیّت"، "فهم"، "تفّکر"، "شمّ خوب" و در رأس آنها "آگاهی" (که هوش طبیعی انسانی متنعّم از آنهاست) محروم باشد، امکان هوشمندی در تراز هوش انسانی را نخواهدداشت.
۱۲۴.

هرمنوتیک فلسفی گادامر در آینه فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فهم مطلق انگاری قاعده مندی منعطف پیامدگرایی وظیفه گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۱۳
هسته مرکزی و غایت هرمنوتیک گادامر، تأمل فلسفی در ماهیت فهم و تبیین چگونگی دستیابی به آن است. فهمی که تاریخ مندی، زبان مندی و بازی مندی شاخصه های آن هستند و در بستر ساحات وجودی انسان (سنت، تاریخ و فرهنگ) متعین می شود. نوشتار پیش رو بر آن است تا بر پایه شاخصه های تعیین کننده یادشده، هرمنوتیک فلسفی گادامر را در آینه وظیفه گرایی و پیامدگرایی اخلاقی بررسی کند و در متن این بررسی به امکان سنجی واگرایی وظیفه گرایی اخلاقی و هم گرایی پیامدگرایی اخلاقی با رویکرد هرمنوتیکی گادامر بپردازد. از منظر فلسفه گادامر، هر کنشی (اخلاقی/ سیاسی) در موقعیت هرمنوتیکی رخ می دهد. این بدان معناست که دانش اخلاقی ای با هرمنوتیک فلسفی گادامر منطبق است که در تقابل با مطلق انگاری، ماهیت وجودی و تاریخی کنشگر را در خود جای دهد. از این رهگذر به نظر می رسد دانش اخلاقی پیامدگرا دانشی است که امکان این کنش اخلاقی را برای کنشگر فراهم می کند و در نقطه مقابل، دانش اخلاقی وظیفهگرا بر پایه مطلق انگاری، این امکان را سلب خواهد کرد و کنش اخلاقی را تا سطح عمل بازتولیدی صرف، فرو خواهد کاست. البته شاخصه های خاص هرمنوتیک گادامر راه را برای امکان انطباق پذیری با اخلاق وظیفه گرا نیز هموار می کند.
۱۲۵.

هرمنوتیک فلسفی گادامر، بستری راهبردی برای تحقق الهیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الهیات تطبیقی هرمنوتیک فلسفی گادامر فهم پیش داوری امتزاج افق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۳۵
الهیات تطبیقی به مثابه رویکردی جدید در الهیات در تلاش است مواجهه سازنده با سایر ادیان و الهیات ها داشته باشد و فهمی عمیق از خلال مقایسه و تطبیق با سایر ادیان به دست آورد. راهبرد رسیدن به این فهم در الهیات تطبیقی نیازمند بستر و رویکردی مناسب برای تحقق اهداف این الهیات است. در این مقاله سعی بر آن است با تکیه بر مبانی هرمنوتیک فلسفی گادامر راهبردهای هرمنوتیکی الهیات تطبیقی بررسی و کاربست آن در این الهیات بررسی شود. نتیجه ای که از این تحلیل برمی آید حاکی از قرابت های هرمنوتیک فلسفی گادامر با الهیات تطبیقی است، همچون پایان ناپذیری جریان فهم، امتزاج افق ها، بازی فهم، خویشتن فهمی از طریق فهم دیگری، پذیرش پیش داوری به عنوان جزء جدایی ناپذیر جریان فهم، و در نهایت غنی سازی الهیات با فهمی که از طریق مطالعه الهیات «دیگری» به دست آمده است. با توجه به این نتیجه، می توان پدیدار فهم در الهیات تطبیقی را مبتنی بر هرمنوتیک گادامر تبیین کرد و بسط و توسعه در الهیات تطبیقی و دست آوردهای این الهیات را با اتکا بر ابزارهای هرمنوتیک گادامر شاهد بود. الهیات تطبیقی، در کنار پذیرش معانی اصیل و سنتیِ آموزه ها و شعائر دینی، بر درکی پویا از سنت های دینی و انعطاف پذیری هرمنوتیکی نسبت به آموزه های دینی بنا شده است.
۱۲۶.

تحلیل هستی شناختی پیرامون تمایز فهم و معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت فهم معرفت شناسی هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۷۵
از زمان افلاطون و ارسطو، تلاش هایی درباره امکان معرفت و بیان چیستی آن در مقابل منکران امکان کسب معرفت آغاز شده بود. مسأله محوری در این رابطه، یافتن عناصر سازنده معرفت بود و تصویر سنتی درباره چیستی آن با توجه به ریشه افلاطونی آن بیان می کند که معرفت عبارت است از «باور صادق موجه». در حالی که از یونان باستان تا قرن بیستم تصویر یاد شده درباره چیستی معرفت در معرفت شناسی فلسفه غرب رایج بود، اما برخی نیز در برابر واژه «معرفت» به واژه «فهم» توجه نموده و معرفت را برای پاسخ به ظرفیت و توان مندی های شناختی انسان ناکافی در نظر گرفتند و به جای آن بر فهم تأکید نمودند. هدف پژوهش حاضر پرداختن به تمایز فهم و معرفت به عنوان دو ظرفیت متفاوت در پاسخ گویی به ظرفیت و کنجکاوی های شناختی انسان است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکرد انتقادی انجام گردیده و نتیجه به دست آمده نشان می دهد که فهم نه مساوی با معرفت است و نه قسمی از آن. نویسنده تلاش می کند، تا با تکیه بر خصیصه هستی شناختی استدلال نماید که فهم در مغایرت با معرفت که انتقال پذیر است، انتقال ناپذیر است.
۱۲۷.

هرمنوتیک فلسفی گادامر در آینه فلسفه سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک فلسفی فهم تمامیت انگاری کثرت انگاری سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۹۵
مساله اصلی هرمنوتیک فلسفی، فهم است. اینکه فهم در چه بستری، چگونه و متاثر از چه مولفه هایی تعین پیدا می کند. گادامر با تاکید بر سنت و تاریخ، این مولفه های تاثیرگذار را تشریح نموده و با بیان ویژگی های هستی شناسانه فهم بشری بر کثرت مندی فهم، تاکید می کند. از این منظر رویکردهای سوبژکتیویستی و غیرکثرت گرا انکار می شوند. در این نوشتار برآنیم تا بر مبنای شاخصه های فرآیند فهم در رویکرد هرمنوتیکی گادامر یعنی تاریخمندی، کثرت مندی، واقعه مندی، کاربردمندی و زبانمندی، رابطه و نسبت آن را با تمامیت انگاری و کثرت انگاری سیاسی مورد بررسی قرار داده و هم گرایی یا عدم سازش مبانی هرمنوتیک فلسفی با کثرت انگاری سیاسی به عنوان یک رویکرد کثرت گرا و واگرایی یا سازش هرمنوتیک فلسفی با تمامیت انگاری سیاسی به عنوان یک رویکرد غیر کثرت گرا را امکان سنجی کنیم. اگرچه گادامر را نمی توان فیلسوف سیاسی تمام عیار دانست ولی می توان براساس رویکرد هرمنوتیکی وی، نسبت میان نظام های سیاسی و پایه های معرفتی آنها را بررسی و ارزیابی نمود.
۱۲۸.

چیستی تجربه در هرمونتیک وجودی مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه هرمنوتیک وجودی دازاین هایدگر فهم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۷۴
تجربه در اندیشه هایدگر نه به عنوان فرآیندی صرفاً حسی یا ذهنی، بلکه به عنوان نحوه ای از بودن انسان در جهان مطرح می شود. هایدگر با محوریت مفهوم دازاین (Dasein)، تجربه را به عنوان گشودگی وجودی انسان نسبت به هستی و جهان توصیف می کند. وی ساختار صوری پرسش از وجود را در قالب سه مؤلفه اصلی: موضوع پرسش، مرجع پرسش، و مقصد پرسش تبیین می کند و نشان می دهد که تجربه، همواره در چارچوب فهم و تفسیر بنیادین انسان از هستی رخ می دهد. همچنین ضمن مقایسه هرمنوتیک وجودی هایدگر با هرمنوتیک کلاسیک، نشان می دهد که هایدگر فهم را از سطح بازسازی نیت مؤلف فراتر برده و به سطحی وجودی ارتقا می دهد. همچنین، با نقد متافیزیک غربی و برجسته سازی مفهوم «فراموشی وجود» به تحلیل نقش تجربه در آشکارسازی حقیقت هستی پرداخته می شود. هایدگر زمان مندی، جهان مندی، و در-جهان-بودن را ساختارهای بنیادین دازاین می داند که تجربه انسان را در پیوندی عمیق با افق تاریخی و وجودی قرار می دهد. در نهایت، مقاله نتیجه می گیرد که تجربه از منظر هرمنوتیک وجودی هایدگر، نه تنها امری شناختی یا حسی، بلکه یک فرآیند وجودی است که در آن انسان از طریق فهم و تفسیر، به آشکارسازی حقیقت هستی و معنای خود و جهان می پردازد.
۱۲۹.

بررسی انتقادی ارادی نبودن دخالت پیش فرض ها در هرمنوتیک فلسفی بر اساس نظریه ارجاع به علم حضوری

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک فلسفی پیش فرض ها فهم اختیار صعود معرفتی ارجاع به علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۶۲
دخالت پیش فرض ها در فرایند فهم، از اساسی ترین مسائل هرمنوتیک فلسفی به شمار می رود. در نظر قائلین به هرمنوتیک فلسفی، با توجه به نگاه پدیدارشناسانه و تحلیلی که از نحوه هستی انسان ارائه می دهند، اولاً انسان موجودی پرتاب شده در تاریخ و زمان و ثانیاً، سراسر فهم و ادراک است؛ فهمی متأثر از پیش فرض هایی که به دلیل تاریخی بودن انسان، در اختیار و گزینش او نیست. ازاین رو در پژوهشی فلسفی، با رویکردی معرفت شناسانه و با روشی تحلیلی- توصیفی، با تکیه بر نظریه ارجاع به علم حضوری استاد مصباح یزدی نشان داده شد که در بررسی انواع ادراکات انسان و تفکیک بین ادراکات حصولی و حضوری، گرچه یکسری از پیش فرض ها در روند فهم دخالت دارند، ولی این دخالت ها لزوماً به اختیار انسان است. بدین ترتیب، با ارائه تحلیل فرایند فهم انسان به کمک روش ارجاع به علم حضوری، ادعای غیر روشمند بودن فهم و در نتیجه، غیر اختیاری دانستن دخالت پیش فرض ها و نتایج حاصل از آن، همچون تعدد قرائت ها و نسبیت باطل گردید.
۱۳۰.

بررسی رویکردها درباره انواع مواجهه با قرآن کریم در سده نخست اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تفسیر فهم گفتمان متن وجودگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۵
چگونگی و کیفیت روی آوردن به متن وحیانی با شرایط بافتی، نیازها، دغدغه ها و دیگر مؤلفه های عصری هم بسته است. زمینه های تحول جغرافیایی، اجتماعی، سیاسی پسارحلت پیامبر(ص) و همچنین عوامل فلسفی وجودگرایی در گونه ناهمسان روی آوری به متن از جهت فهم پذیری یا فهم پرهیزی بوده است. بازشناخت علل تحولات برون انسانی و نیز نقش فهمندگان در این دگرگونی ها به عنوان عوامل درون انسانی و اثرپذیری آنان از قواعد گفتمانی ویژه، گونه فهم فهمندگان، روی آوری، گستردگی و یا رها کردن تفسیر از سوی آنان را تعیین می کند. در سویه دیگر، تکون روایت های تفسیری همانند روایت های تاریخی در پیوند با نشانه های بافتی و عناصر فرازبانی قرار دارد. براین اساس، جستار پیش رو می کوشد با شیوه توصیفی- تحلیلی، با تکیه بر اسناد کتابخانه ای و بهره مندی از شیوه گفتمانی و فلسفه وجودگرایی، ناهمسانی روی آوری ها به متن وحیانی از جهت تفسیری، نوع و رها نمودن تفسیر در دوره آغازین اسلام را بازخوانی نماید. به نظر می رسد عوامل وجودگرایی به همراه قرار گرفتن در بافتار فرازبانی، در شیوه روی آوری خوانش گران آغازین به متن وحیانی مؤثر بوده است.
۱۳۱.

نقد «فهم متن» ریکور با تکیه بر آرای تفسیری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک فهم تفسیر ریکور آیت الله خامنه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۱
این مقاله به نقد و بررسی دیدگاه هرمنوتیکی پل ریکور با تکیه بر آرای تفسیری آیت الله خامنه ای می پردازد. روش تحقیق تحلیلی- تطبیقی براساس مطالعات کتابخانه ای است. ریکور یکی از هرمنوتیست های متن محور فرانسوی می باشد. نظریه هرمنوتیکی او بر مبنای زبان، تأمل، فهم و خود استوار است. ریکور تفسیر را یک پدیده دارای سه مرحله، تبیین، تفهم و تصاحب می داند. در مرحله دوم فرایند و تفسیر «فهم» استقلال متن از نیت و قصد مؤلف، فاصله مندی متن از زمینه، صدور مغالطه قصدی، تعدد معنا، فهم برتر از مؤلف، مؤلف ضمنی و... مبانی و پیش فرض های ریکور را تشکیل می دهد. براساس مبانی و پیش فرض های آیت الله خامنه ای قرآن کتابی وحیانی و متن آن عینی و واقعی است. اصالت و محوریت با متن و مؤلف می باشد و مفسر رکن سوم آن است که به کمک متن به کشف مراد و قصد خداوند می پردازد. ازاین رو نظریه تفسیری ریکور به علت نسبی گرایی و پلورالیسم فهم که مغایر با هدایت گری و هدفمندی قرآن می باشد در فهم و تفسیر قرآن هیچ جایگاهی ندارد.
۱۳۲.

بهبود تعلیم و تربیت و امید به تعادل جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تغییر آموزشی پداگوژی صلح فهم مشارکت آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۶
نویسنده این مقاله، دغدغه مند پرداختن بدین پرسش است که چرا تلاش های آموزشی حول ارتقای کیفیت آموزش و بهبود این حوزه، به ثبات و تعادل در روابط انسانی با افقی جهانی نمی انجامد. در نخستین گام، وی با اتکا به فهم از سازمان های آموزشی که در حوزه مدیریت و رهبری آموزشی تکوین یافته است، راهبرد های ممکن برای تغییر در فرهنگ و اقلیم مدرسه ای را مورد بحث و کنکاش قرار می دهد. در دومین گام ، نویسنده به مفهوم «تعادل» (با خوانش هانس-گئورگ گادامر) رجوع می کند و بر این مبنا، پیامدهای آن دسته از سیاست های آموزشی را برملا می سازد که امکان مناسبات گفت وگومحور میان ذی نفعان گوناگون تعلیم و تربیت را نادیده می انگارند. پیام اصلی این مقاله، تأکیدی است بر ایجاد فرصتی برای فهم متقابل در آموزش و قدرتی که این امر برای ترویج تعادلی در مقیاس جهانی دارد.
۱۳۳.

تاملاتی در باب نسبی گرایی؛ مطالعه ای تطبیقی بین ویتگنشتاین متاخر و کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نسبی گرایی فهم صدق ویتگنشتاین کوهن قیاس ناپذیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۴
بین اندیشه متاخر ویتگنشتاین در باب بازی های زبانی و گرامر زبان و ایده قیاس ناپذیری پارادایم های علمی کوهن شباهت هایی وجود دارد که منشاء آثاری تطبیقی بین این دو شده است. یکی از مسائلی که هر دو اندیشه فلسفی با آن مواجه اند، نسبی گرایی و معضلات و پرسش های متعددی است که نسبی گرایی برای یک اندیشه فلسفی ایجاد می کند. از وجوه اشتراک اندیشه این دو فیلسوف محوریت چارچوب مفهومی و زبانی در ارتباط با مسائلی چون معنا، فهم و صدق است. همین مطلب مورد توجه برخی از تفاسیری است که ویتگنشتاین و کوهن را حامی نسبی گرایی می دانند. در اینجا مساله نسبی گرایی را با تمرکز بر معضلات نسبی-گرایی برای فهم و نیز صدق، و با محوریت آثار دو مفسر ویتگنشتاین و کوهن؛ یعنی هانس گلاک و مویال شاروک، مورد بررسی قرار می دهیم. در باب مسائل مذکور بین این دو مفسر اشتراکات و اختلافاتی در تفسیر ویتگنشتاین و کوهن وجود دارد. از نگاه نویسنده، اولا نه قیاس ناپذیری کوهن و نه ایده گرامر ویتگنشتاین مانع از فهم دو پارادایم یا دو چارچوب زبانی از یکدیگر نیست. در ثانی بین ویتگنشتاین و کوهن اختلافی بر سر تقدم و تاخر زبان از یک سو و طبقه بندی های ذهنی از سوی دیگر وجود دارد. ثالثا ایده رفتار مشترک نوع بشر در اندیشه ویتگنشتاین مانع از نسبی گرایی در صدق نیست. با توجه به این سه موضع، مواضع گلاک و مویال شاروک در تفسیر ویتگنشتاین و کوهن مورد انتقاد قرار گرفته است.