ردپای سیا در هدایت نقاشی ایران در دهۀ چهل شمسی و مدیریت فرهنگی فرح پهلوی
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶
247 - 285
حوزههای تخصصی:
در تمامی اعصار گذشته غرب، هنر به دلیل فاصله ای که با زندگی روزمره مردم داشت برای بقای خود نیاز به حمایت حاکمان و اشراف داشت و طبیعتا جریان هنری با امیال و رویکرد این طبقه حرکت می کرد. در عرصه هنر، خلاقیت آزاد و رها تبدیل به مولفه ای اصلی و غیر قابل جایگزینی گردید. این دیدگاه، هدایت هنر را برای صاحبان قدرت و سرمایه که از اثرگذاری اجتماعی هنر آگاه بودند؛ سخت می کرد. از همین رو در قرن بیستم هدایت هنری از حالت آشکار به حالت مخفی تبدیل شد. پس از جنگ جهانی دوم و تغییر مختصات سیاسی دنیا و روی کار آمدن دو ابرقدرت شوروی و آمریکا، منازعه ای سخت میان آن ها شکل گرفت.سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در همین زمان و برای مقابله با نفوذ کمونیسم تاسیس شد و جهت دهی به فعالیت های هنری را در ادامه مسیر سازمان های پیش از خود، ادامه داد. در عرصه نقاشی با حمایت و برگزاری از نمایشگاه های هنرمندان گروه اکسپرسیونیسم انتزاعی توانست رقیبی جدی در مقابل هنر رئالیستی شوروی ایجاد کند. جنگ سرد فرهنگی نه تنها در داخل مرزهای دو ابرقدرت که در کشورهای اقماری آنان در بلوک غرب و شرق شکل گرفته بود.ایران به دلیل اهمیت زیاد برای هر دو کشور، در معرض انواع تهاجمات فرهنگی قرار گرفته بود و فرح پهلوی ذیل سیاست های کلان دو ابرقدرت، حمایت از جریان هنر مدرن از طریق حمایت از هنرمندان، برگزاری گالری ها و بی ینال ها و دعوت از هنرمندان آمریکایی هنر مدرن، توانست عرصه هنر نقاشی در ایران را به صورت جزئی از جریان آمریکایی هنر مدرن دربیاورد. هر چند به دلیل ریشه نداشتن در فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی خود هیچ گاه نتوانست پایگاه اجتماعی درستی پیدا کند.