فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بردگان، از نژادهای گوناگون، زن و مرد و سیاه و سفید، در جوامع و در میان طبقات اجتماعی مختلف حضوری انکارناپذیر داشته اند. دراین میان، نقش چشمگیر بردگان زنگی شایان توجه است. زنگیان که در آغاز نوبردگانی بیش نبودند و زندگی معیشتی اجتماعی بسیار سختی داشتند، اندک اندک همراه با تحولات جامعه و حضور در جوامع دیگر صاحب اندیشه و منزلت اجتماعی- سیاسی شدند و به عرصه های مختلف، ازجمله حوزة ادبیات، راه یافتند. پدیدآمدن حکایات تمثیلی متنوع و ضرب المثل های فراوانی که زنگیان محور اصلی آن اند گواه این مدعاست. در این نوشتار اهمیت حضور بردگان، ساخت واژگانی- دستوری زنگی، نژاد، خاستگاه و زمینه های زندگی اجتماعی و سیاسی زنگیان مورد توجه قرار گرفته است؛ سپس نمونه هایی از ویژگی های خوشایند و ناخوشایند زنگیان در شعر فارسی بیان شده است. بخش اصلی این نوشتار به بررسی و تبیین حکایات تمثیلی دربارة زنگیان پرداخته است؛ حکایاتی که جلوه هایی گوناگون از ویژگی های جسمی- روحی زنگیان را به تصویر می کشد. برخی از این حکایات در دایرة سنّت گرفتارند و برخی دیگر با گریز از سنّت ها چهرة متفاوتی از زنگیان را مجسم ساخته اند.
بررسی مؤلفه های مدرنیسم داستانی در ساختار پیرنگ رمان پوتین گِلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش به نوشتن داستان های روان شناختی، یکی از اصلی ترین جریان ها در داستان نویسی مدرن محسوب می شود. نویسنده با استفاده از شگردهایی می کوشد تا با واکاوی درون شخصیت/ شخصیت های داستان، زندگی روحی آنان را فرا نماید. در میان داستان نویسان زن ایرانی، منصوره حسینی اولین نویسنده ای است که به خلق داستانی با شیوه ای نزدیک به جریان سیال ذهن پرداخته است. پوتین گلی تنها اثر داستانی منصوره حسینی، نقاش و نویسندة تازه درگذشته است که تا به امروز کمتر توجهی به آن نشده است. در این مقاله نویسنده کوشیده است تا پیرنگ این داستان را از لحاظ ساختاری بررسی کند و مؤلفه های مدرن آن را با توجه به نمونه هایی که در متن وجود دارد، تبیین نماید. بر اساس این بررسی می توان گفت منصوره حسینی با بهره گیری از شیوة روایت تک گویی درونی به سیاق جریان سیال ذهن و نقب زدن به ذهنیات شخصیت اصلی داستان، موفق به خلق داستانی مدرن با گرایش روان شناختی شده است.
تأمّلی در پیرنگ و شخصیت پردازی تهران مخوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشفق کاظمی در عصر رضاشاهی نخستین رمان اجتماعی فارسی را با محور قرار دادن حقوق و آزادی های زنان به رشته تحریر درآورد. رمان های اجتماعی که بعد از این رمان در دهه اول و دوم قرن حاضر نوشته شد، هر چند از نظر موضوع و مرتبه هنری قابل قیاس با «تهران مخوف» نیستند؛ ولی براساس ساختار اجتماعی رمان مذکور طرح و پی ریزی شده اند. این پژوهش از بین عناصر داستانی، در پی واکاوی پیرنگ و شخصیت پردازی تهران مخوف و نقد و تحلیل آن است. طرح رمان «تهران مخوف» به اقتضای مضمون آن چندان پیچیده و تو در تو نیست و نظم طبیعی حوادث در آن بر نظم ساختگی غلبه دارد و رخدادها همواره در روایت به گونه ای هم بسته و زنجیر وار اتفاق افتاده است. تهران مخوف مملو از کشمکش های عاطفی و اخلاقی است و از این لحاظ به رمان های تاریخی که کشمکش های جسمانی و زورآزمایی «آدم خوب» و «آدم بد» را توصیف می کنند، هیچ شباهتی ندارد. نویسنده در این اثر از شیوه مستقیم و گزارشی برای خلق و پرداخت شخصیت ها استفاده می کند. شیوه شخصیت پردازی مشفق کاظمی در تهران مخوف هم بسته و پیوسته به شیوه شخصیت پردازی قصّه های کهن و رمان به معنای اروپایی و مرسوم آن است. شخصیت های داستانی تهران مخوف به دو جبهه تعلّق دارند و همه آن ها واجد شخصیت ایستا هستند. شخصیت های داستانی این اثر در خلال رمان به بلوغ نسبی نرسیده اند و به زبان خاص خود تکلّم نمی کنند. هر شخصیتی تنها رسالت پیش بردن داستان را بر عهده دارد و هویت مشخصی ندارد .
مقاله به زبان فرانسه: چرا ﺑوف کور صادق هدایت یک ضدرمان است؟ (En quoi La Chouette aveugle de Sadegh Hedayat est-il un anti-roman?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بوف کور که در سال١٣٢٠ در روزنامه ایران منتشر شد و در سال ١٩٥٣توسط رژه لسکو به زبان فرانسه ترجمه گردید یکی از شاهکار های ادبی صادق هدایت محسوب می شود. با انتشار این رمان، صادق هدایت به عنوان بنیانگذار رمان نو در ایران شناخته شد. اما این اثر یک ضد رمان است، بدان معنا که نویسنده برای خلق آن از تمام قوانین مرسوم کلاسیک داستان نویسی سرپیچی کرده است که در زمان خود نوعی ابداع و نوآوری شناخته می شود. حاصل این سرباز زدن خلق اثری است کاملا ﭘﭕﭽیده و عجیب. از ویژگیهای بارز این رمان میتوان این موارد را متذکر شد׃ نبود طرح داستانی منسجم، وجود شخصیتهای فراواقعی، مکانی غیر واقعی، زمانی نامعلوم و داستانی غیر قابل تعبیر. در مقاله حاضربه مطالعه و بررسی این مطلب خواهیم پرداخت که چگونه با زیر سوال بردن قوانین رمان نویسی رمانی به نام بوف کور محقق شده است.
منطق روایت های ممکن در «سمک عیّار» و «داراب نامه»
حوزههای تخصصی:
سمک عیّار و داراب نامه نخستین روایت های منثور حماسی و بازمانده ی سنّت روایی گوسانان پارتی هستند؛ حجم بالا و گستردگی عناصر سازه ای روایت های حماسی و پراکندگی آن ها در جای جای سمک عیّار و داراب نامه سبب گشته، بسیاری از ویژگی های برجسته ی ادبی و حلقه های اتّصال روایی در بطن دو روایت ناپیدا و گم گردد؛ با این حال وجود برخی از مضمون های روایی در آغاز و حین جریان رویدادها، دریافت وقایع و فرجام رخدادها را برای خواننده فراهم آورده که در این پژوهش «روایت های ممکن» نامیده می شوند. پژوهش حاضر کوشیده تا گونه ی روایت های ممکن را در هفت بخش خواب و رؤیا، طالع بینی و پیش گویی، دخالت مشیّت الهی، افکار و عقاید متداول، نقش خارق العاده و اعجاب انگیز، لوحه ها و طومارهای خاص و دعا و اجابت آن، مورد بررسی قرار دهد. روایت های ممکن را در حقیقت باید براعت استهلال داستانی دانست، زیرا از طریق آن ها چارچوب کلّی رخدادهای دو روایت به صورتی مختصر و کوتاه به خواننده منتقل می گردد. ارزشمندی آثاری چون سمک عیّار و داراب نامه زمانی آشکار می شود که نخست، هنر مخاطب شناسی و روایت پردازی نویسندگان این متون نمایانده شود، که نقد و تحلیل برپایه ی شناخت روایت های ممکن، تا حدّی ما را به این گونه تحلیل ها نزدیک می کند.
تفاوتها و تشابهات در خاطره نگاری مستشارالدوله صادق و احتشام السلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاطره نگاری در تاریخ ایران آن چنانکه در سایر کشورها مرسوم و معمول بوده عمدتاً از دوره قاجاریه شکل گرفته است.یکی از ویژگی های جامعه ایران دوره قاجاریه خصوصاً پس از انقلاب مشروطه توزیع بخشی از قدرت پادشاه و مشارکت بخش هایی از نخبگان در سرنوشت سیاسی کشور بود.طبیعی بود که نخبگان مذکور پس از بازنشستگی سیاسی به جمع آوری و تدوین خاطرات خود بپردازند.مستشارالدوله صادق و احتشام السلطنه که هر دو از رجال سیاسی عصر مشروطیت بشمار می روند با همین رویکرد خاطرات خود را به نگارش در آورده اند.هر دو نفر مناصب متعددی در طول دوران حیات سیاسی خود داشته اند.بارها به وزارت، وکالت و سفارت رسیده و فراز و نشیب های سیاسی مختلفی را از سر گذرانده اند.خاطرات آنها می تواند پرده از بسیاری از حوادث مبهم و جریانات پیچیده سیاسیز بردارد.تفاوت ها و تشابهات محتوای خاطرات، سبک، شیوه و انگیزه خاطره نگاری از سوی آنها نیز می تواند کمک شایانی به سیر تاریخ نگاری و خاطره نویسی در ایران بنماید.در مقاله حاضر تلاش شده است خاطرات آنها با اتکا بر سبک، شیوه و انگیزه و دیدگاه های تاریخی بررسی و تفاوتها وتشابهات آنها مورد مطالعه قرار گیرد
عناصر داستان در رمان عشق سال های جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان از قدیمی ترین قالب های هنری است که تعاریف و معانی خاصی از آن ارائه شده است و پیشینه بسیار کهنی دارد. یکی از موضوع های مهم در ادبیات داستانی، جنگ است. نویسندگان بسیاری آثار خود را با توجه به جنگ و مسائل خاص آن خلق کرده اند. حسین فتاحی ازجمله رمان نویسان امروز ایران است که آثاری مرتبط با جنگ دارد.
در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی رمان عشق سال های جنگ، عناصر داستان در آن شناسایی و ابعاد گوناگون آن به روش کاملاً ساختاری و علمی تحلیل شود. نویسنده رمان با درک واقعی مسئله جنگ، سختی های آن روز ها را بازمی تاباند. شهرت فتاحی مرهون رمان های جنگی او است.
شخصیت و شخصیت پردازی در رمان نخل ها و آدم ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده یکی از عناصر کلیدی و بسیار تعیین کننده در داستان نویسی امروزی پرداختن به شخصیت و شخصیت پردازی است. اشخاص ساخته شده ای راکه در داستان و نمایشنامه ظاهر می شوند شخصیت می نامند و شخصیت؛ در اثر روایتی یا نمایشی، فردی است که کیفیت روانی و اخلاقی او، در عمل وی و در آنچه می گوید و می کند، وجود داشته باشد. خلق چنین شخصیت هایی را که برای خواننده در حوزه داستان و رمان مثل افراد واقعی جلوه می کنند شخصیت پردازی می گویند. مقاله پیش رو به بررسی شخصیت و شخصیت پردازی در یکی از رمان های دفاع مقدس به نام نخل ها و آدم ها پرداخته تا چگونگی پردازش شخصیت ها و انعکاس و نمود واقعیت را در شخصیت های این رمان نمایان سازد. این بررسی نشان می دهد، شخصیت های رمان بیشتر به صورت مستقیم پردازش شده اند. همچنین، استفاده هر چند اندک نویسنده از روش شخصیت پرداز ی غیر مستقیم، در کنار شیوه مستقیم و ارتباط منسجمی که میان شخصیت با دیگر عناصر داستان ایجادکرده در استحکام بنای داستان نقش ویژه ای ایفا کرده است.
إشکالیّة ""الوظیفة المسرحیّة"" لدى المسرحیّین الروّاد فی المشرق: بلاد الشام و إیران و ترکیا العثمانیّة (مسأله ""وظیفه تئاتر"" از نظر نمایشنامه نویسان پیشگام در مشرق: ""بلاد شام، ایران، ترکیه عثمانی"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشگامان نمایشنامه نویسی در مشرق زمین که در قرن نوزدهم میلادی به نوشتن نمایشنامه هایی به سبک اروپایی آن پرداختند، در آغاز با برخی مسائل مواجه بودند که از آن جمله است، وظیفه نمایش و کاربرد آن. در این پژوهش، موضوع یاد شده در کشورهای بلاد شام و به طور ویژه لبنان و سوریه و همچنین ایران و ترکیه عثمانی که در نمایشنامه نویسی و اجرای نمایش در مشرق پیشگام بودند، مورد بررسی قرار گرفته است.
پیشگامان تئاتر با تاکید بر ضرورت وجود نمایش در کشورهایشان، معتقد بودند که نمایش صرفا یک هنر برای سرگرمی نیست بلکه از آن فراتر می رود و وظایف دیگری بر عهده این هنر و نوع ادبی است.
آنان به فایده نمایش در جوامع و تاثیر آن بر ملتها ایمان داشتند و آن را از برترین انواع ادبی و هنری به شمار می آوردند و تاکید می کردند که تئاتر خدمت بزرگی به کشورهایشان ارائه می کند و یک هنر متعالی است. از نظر آنان، تئاتر می تواند در تهذیب سرشت مردم، اصلاح جان هایشان و روشن کردن عقلشان و همچنین در بهبود اخلاق اجتماعی مؤثر باشد و به طور کلی تئاتر را علاوه بر بعد سرگرمی، دارای وظیفه و رسالتی در جوامع می دانستند.
بررسی لحن در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی ازجمله متون برجسته نثر کلاسیک فارسی است که با وجود آن که نام تاریخ بر خود دارد، به دلیل رویکرد ادبی و هنری نویسنده به تاریخ، به حوزه ادبیات راه یافته است. سرشت اثر، زبان و رهیافت زیبایی شناسانه آن، لحنی خاص بر این اثر حاکم کرده است.
لحن در هر اثر ادبی، برایند عناصر متعددی همچون فضای روایی، فضای زبانی و فضای گفتمانی است. در تاریخ بیهقی نیز لحن متأثر از عناصر مختلف روایت ادبی مانند صحنه پردازی، فضاسازی، شخصیت پردازی، ... و شگردهای زبانی همچون واج آرایی، به گزینی واژه، ترکیب سازی و جابه جایی متنوع و سیال اجزای جمله و البته فضای فکری حاکم بر ایران قرن پنجم است. در این مقاله، به شیوه تحلیلی اثباتی، ضمن بررسی عوامل لحن ساز، چگونگی هماهنگی این عوامل با یکدیگر مطالعه و نتیجه گرفته شده که لحن مسلط در تاریخ بیهقی، لحنی فاخر و حماسی است که هم بر ماهیت اثر منطبق است و هم به دغدغه نویسنده و خواننده پاسخ می دهد.
رابطة کارکردهای زبانی با تیپ های شخصیتی داستان های سیدمحمدعلی جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان با دین، مذهب، جنسیت، سن، شغل، محیط، شرایط اجتماعی، و تحصیلات گویندگان پیوند دارد و همین موارد از عوامل ایجاد تیپ های شخصیتی در افراد است.
هدف پژوهش حاضر بررسی کارکرد زبان در تیپ های شخصیتی داستان های کوتاه یکی بود یکی نبود، شاهکار، تلخ و شیرین، کهنه و نو، غیر از خدا هیچ کس نبود، آسمان و ریسمان، قصه های کوتاه برای بچه های ریش دار، و قصة ما به سر رسید سید محمدعلی جمال زاده است. در این راستا نخست تیپ های شخصیتی داستان و ویژگی های خَلقی و خُلقی هریک از تیپ ها مشخص شده است، سپس با توجه به هدف اصلی مؤلفْ داستان ها، شرایط اجتماعی، متغیرها و مؤلفه های موجود، و رابطة کارکردهای زبانی با تیپ های مورد نظر بررسی شده است؛ به ویژه زبان، واژه ها، و عبارات متناسب با تیپ ها از لحاظ طبقة اجتماعی، شغل، تحصیلات، دین و مذهب، جنسیت، تابو، محیط، و مناسبات قدرت شرح داده شده است. پژوهش به شیوة توصیفی است و داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا با ابزار کتاب خانه بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد که جمال زاده به عوامل غیر زبانی مؤثر در زبان شخصیت ها با آگاهی و هدف توجه داشته و توانسته است با به کارگیری درست متغیرها به القای بهتر مفاهیم اجتماعی در داستان ها کمک کند.
در کل در یکی بود یکی نبود، با توجه به تعداد شخصیت ها، از متغیرها بیش تر استفاده کرده است و دو متغیر دین و مذهب و شغل بیش ترین تأثیر را در زبان شخصیت ها داشته است.
О стыде и страхе в «Женитьбе» Н.В. Гоголя (شرم و ترس در نمایشنامه «عروسی»، اثر نیکالای واسیلویچ گوگول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نمایشنامه «عروسی» یکی از مشهورترین آثار نیکالای واسیلیویچ گوگول می پردازد. هدف از آن، تعریف نقش احساس ترس در این نمایشنامه کمدی است. نویسنده مقاله نتیجه می گیرد که یکی از اصلی ترین سرچشمه های این احساس، ذهنیت های کلیشه ای مرتبط با جنسیت است. تمامی قهرمانان زن نمایشنامه «عروسی»، و بیش از همه خودِ عروس، ترس را نشان می دهند. دودلی و ضعف ویژگی بارز و اصلی آگافیا تیخونووا است که به او امکان می دهد به یک زندگی متفاوت، یعنی زندگی مشترک پابگذارد. در همان حال، ترس غریزیِ دختری از طبقه کاسب، زیر شرم و حیای ظاهری و نمایشی پوشانده می شود؛ در حالی که ترس در وجود داماد با هنجارهای متداول رفتاری در تقابل قرار می گیرد و درک کاملاً متفاوتی از واقعیت را نشان می دهد. پرتگاه هستی باعث سلب آسایش قهرمان شده و کابوس ابهام و اجتناب ناپذیری انتخاب، او را عذاب می دهد. پریدن پادکالیوسین از پنجره نیز خصلت نمادین عمیقی دارد و می توان آن را تلاشی برای گریز از حد و مرز واقعیت های موجود و غلبه بر ترس ذاتی خود تعبیر کرد.
قابلیت های مقامات حریری در تصویرگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگر برای مصوّرسازی، ویژگی های تصویری متن ادبی را اخذ کرده و آن را در قالبی هنری به تصویر می کشد. قابلیّت های تصویری متون یکسان نیست و شیوة مصوّرسازی به فراخور قابلیّت های تصویریِ متن، تغییر می کند.
در این جستار با انطباقِ عناصر متنی و ساختارهای تصویریِ مقامات حریری، درصدد برآمدیم تا قابلیّت های تصویری نوع ادبیِ مقامه را بررسی کنیم. پرسش پژوهش، این است که آیا نوع ادبی مقامه، شیوة خاصی از تصویرگری را طلب می کند؟ ویژگی های سبکی مقامه چه تأثیری بر نوع تصویرگری آن دارد؟
برای پاسخ به پرسش مذکور، متن مقامات حریری را با نگاره های آن انطباق می دهیم. حاصل انطباق متن و تصویر، دو ساختار کلّی را در تصویرسازی مقامات حریری نمایان می سازد: 1ـ ساختارهای تصویری همانند 2ـ ساختارهای تصویری چندگانه.
حاصل پژوهش، مبیّن سبک شاخصی از تصویرسازی در مقامات حریری است که می توان آن را به عنوان الگوی تصویرسازیِ مقامات معرّفی کرد.
بررسی عنصر داستانی گفت وگو در داستان سیاوش
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی که به عنوان یکی از بزرگ ترین حماسه های جهان در عرصه ی ادبیات مطرح است ،به درستی بیانگر تعریف حماسه است . داستانی-روایی بودن که از عناصر مهم تعریف حماسه است به درستی زمینه ارائه ی مفاهیم و اهداف فردوسی است. جایگاه تأثیرگذارعناصرداستان در داستان های شاهنامه بیانگر آگاهی فردوسی از چگونگی ارائه ی داستان های شاهنامه است . پیوند استوار و مؤثر عناصر داستان از ویژگی های برجسته ی داستانی در این اثر بی همتا ست.گفت وگوکه یکی از عناصر و عوامل داستانی در ادبیات داستانی معاصر است درشاهنامه نیز به گونه ای شایسته در تنه ی داستان ها قرارگرفته است . تک گویی درونی ، گفت وگوهای دوسویه،گفت وشنودهای یک سویه مکتوب، گفت و گوی تمثیلی- اسنادی، گفت وکنش ... از انواع گفت و گو در داستان سیاوش است . در این مقاله به عنصر گفت و گو و نقش آن در داستان سیاوش پرداخته شده است.
تحلیل گونه های روایتی و ویژگی های راوی در مجموعة داستانی «قصّه های تازه از کتاب های کهن» مهدی آذر یزدی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله از میان عناصر داستان به بررسی راوی و ویژگی های آن در قصّه های تازه از کتاب های کهن اثر «مهدی آذریزدی» پرداخته می شود. ابتدا تعریفی از گونه های روایتی بر اساس نظریات «ژپ لینت ولت[1]» ارائه شده است. سپس گونه های روایتی دنیای داستان ناهمسان و انواع آن (متن نگار، کنشگر و بی طرف) و دنیای داستان همسان و انواع آن (متن نگار و کنشگر)، همچنین روایت گیر و انواع آن (روایت گیر برون داستانی و روایت گیر درون داستانی) در قصّه های این کتاب بررسی می شود.
آذر یزدی در روایت داستان های این کتاب به ترتیب از گونه روایتی نا همسان متن نگار، گونه روایتی نا همسان بی طرف، گونه روایتی نا همسان کنشگر و گونه روایتی همسان متن نگار بیشترین استفاده را کرده است. با توجه به اینکه گونه روایتی ناهمسان متن نگار در مجموعه یادشده، بیشترین کاربرد را داشته و نویسنده از ویژگی همه چیزدانی و مفسّری راوی در این گونه روایتی برای شناخت آسان شخصیّت ها و انتقال مفاهیم تربیتی و اخلاقی استفاده کرده است، می توان گفت آذریزدی هنگام آفرینش داستان ها به مخاطب کودک توجه ویژه ای داشته است.
شهر کهن «ری» در بوف کور : بازخوانی عناصر فرهنگی، اجتماعی و جغرافیای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادق هدایت از نام دارترین داستان نویسان ایرانی و رمان «بوف کور» مهم ترین نوشته ی اوست. هدایت در حوزه های مختلف جغرافیای تاریخی و اقلیم شناسی شهرهای کهن ایران، مطالعات نسبتاً گسترده ای داشته است که نمود پاره ای از این مطالعات را می توان آشکارا در برخی از آثار او از جمله «بوف کور» دید. تاکنون درباره ی بوف کور بسیار نوشته شده است. اما آن چه در این مقاله در کانون توجه قرار گرفته؛ همانندی توصیفات مکان قصه با موقعیت قدیم شهر ری، در سده های سه تا هفت هجری قمری ست. انطباق جغرافیای تاریخی ری با توصیفات بوف کور که برای نخستین بار به گونه ای مستند در این مقاله صورت پذیرفته؛ نشانه ای دیگر از دقت نظر هدایت در پرداخت داستانی بوف کور، و تأییدی ست بر این گفته ی او که: «بوف کور، پر از شگرد است و حساب و کتاب دقیق دارد». فضای این داستان به رغم پیچیدگی و بدعت، عناصری از جهان واقعیت را باز می تابد که به بخش مجزایی از ری سده های سه تا هفت هجری قمری نظر دارد. در این مقاله همانندی توصیفات مکانی «بوف کور» با جغرافیای تاریخی شهر قدیم ری، بر پایه ی پنج عنصر اصلی: سازه های شهر، ویژگی های مدنی شهر، موقعیت تجاری شهر، توپوگرافی شهر و عناصر فرهنگی و اجتماعی آن، مورد بررسی و بازشناسی دقیق تطبیقی قرار گرفته است.
”داستان کلان“ به مثابه ی ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره ی جمله ها در گفتمان می پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می شود که داستان کلان نامیده می شود. این ساختار عبارت است از داستان های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح واره ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح واره ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می شود.
پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می شوند؟ فرضیه ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می دهد و به مثابه ی لایه ای عمل می کند که ساختارهای ازهم گسسته را به واسطه ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می دهد و رمان گونه ای متشکل از داستان های کوتاه شکل می دهد. پیوند این داستان ها به واسطه ی داستانی ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می گیرد و در نتیجه، جامعه ای را به تصویر می کشد که همه ی افراد آن علی رغم تفاوت هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می شود. از ویژگی های بارز داستان کلان، روایت داستان به واسطه ی ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه ی بیانگری است.
شخصیت پردازی در رمان دشت های سوزان
حوزههای تخصصی:
رمان دشت های سوزان رمانی شبه تاریخی از صادق کرمیار است که در آن واقعیت و تخیّل به گونه ای جذّاب و خواندنی به هم می آمیزند. کرمیار برای روایت وقایعی که در مقطعی از تاریخ ایران رخ داده است، به توصیف اعمال و رفتار شخصیت های تاریخی و داستانی با زبانی ساده و روایی می پردازد. در این رمان با شخصیت های فراوانی مواجه می شویم. به این دلیل این پژوهش در پی آن است که شخصیت پردازی های کرمیار را در این داستان مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد که کرمیار با ایجاد فضایی زنده و باورپذیر و در مجموع با شخصیت پردازی مناسب خود روایتی جاندار و گیرا آفریده است. کرمیار شخصیت های داستان خود را با دقّت برمی گزیند؛ آن ها را به تدریج وارد قصّه می کند و پس از ایفای نقش، آن ها را از داستان خارج می کند. اکثر شخصیت های رمان به شیوة غیرمستقیم و از طریق گفتگو و کنش معرّفی می شوند. در این رمان با همة انواع شخصیتی از قبیل شخصیت های اصلی، فرعی، ایستا، پویا، ساده و جامع روبه رو می شویم و این گوناگونی شخصیت ها به همراه حضور شخصیت های تاریخی سبب جذّابیت روایت کرمیار شده است.
دراسة الطابع القصصی فی رسالة الغفران (جنبه های داستانی در رسالة الغفران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسالة الغفران یکی از کهن ترین نمونه های به جای مانده از میراث داستانی عربی است که مدتها مورد بی توجهی ناقدان قدیم قرار داشته و تقریبا تا اوایل قرن بیستم به دست فراموشی سپرده شده بود. زیرا بسیاری از ادیبان و ناقدان قدیم عرب، ابوالعلاء معری را به انحراف در عقاید دینی و به مسخره گرفتن باورهای اسلامی در این رساله متهم می کردند، به گونه ای که این رساله حدود 9 قرن مورد بی توجهی محققان قرار داشت. از زمانی که شرق شناسان این رساله را مورد مطالعه قرار دادند و میان آن و کمدی الهی دانته به مقایسه پرداختند، توجه ناقدان عرب هم به آن جلب شد. هدف این مقاله بررسی جنبه های داستانی این رساله است با علم به این نکته که این رساله، داستان به معنی امروزی نیست اما دارای جنبه های داستانی شایان توجه است. به همین دلیل، جنبه های داستانی این رساله در قالب ساختار داستانی و ساختار فکری و عقیدتی مورد بررسی قرار گرفته است. ساختار داستانی در این رساله از هفت عنصر تشکیل شده است: روایت، پیرنگ، حوادث، شخصیت، گفتگو، زمان و مکان. محور اصلی ساختار فکری و عقیدتی را دو موضوع شکل می دهد: شفاعت اهل بیت (ع) و توسل به آنها برای رهایی از عذاب جهنم و سختی های محشر و به تمسخر گرفتن ادبیات و شعری که در جهان آخرت سودی نمی بخشد مگر آنکه در راه خدا باشد.