فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
سعدی، از واقع گراترین شعرا و نویسندگان زبان و ادب فارسی است. به خصوص در گلستان که بهترین جلوه گاه واقع نگری های اوست هیچ گاه جانب واقعیت را رها نمی کند و سعی می کند عملی ترین راه ها را برای حلّ مشکلات و نیازهای اساسی بشر ارائه دهد. او در گلستان یکی از واقع گراترین معلمان اخلاق عملی شناخته می شود. از سویی دیگر، مزلو را بانی رویکرد انسان گرایی در روانشناسی می شناسیم. سعدی هم در مقام یک معلم اخلاق انسان گرا، با مزلو در زمینه پرداختن به نیازهای اساسی بشر اشتراکات زیادی دارد. در این مقاله سعی شده است تا علاوه بر ترسیم نقاط اشتراک و افتراق تئوری های آن ها در پرداختن به نیازهای اساسی بشر، اهمیت این نیازها را با تکیه بر گلستان و هرم نیازهای اساسی مزلو تببین نماییم. سعدی در بیشتر کلیات و حتی جزئیات و میزان اهمیت دادن به نیازهای اساسی هم عقیده با مزلو است. جز آن که در تفکر سعدی یک تفاوت بنیادی در نیازهای اساسی چهارگانه مشاهده می شود. این نیاز مقدّر را تحت عنوان قابلیت، به قاعده هرم نیازهای اساسی سعدی می افزاییم.
متناقض نما در شعر سبک آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جذّاب ترین مباحث زیبایی شناسی متن، بحث پارادوکس یا متناقض نماست. بهره گیری از این شگرد، از عالی ترین شیوه های آشنایی زدایی هنری به شمار می رود که موجب دور شدن کلام از حالت عادی و برجسته سازی و اثرگذاری چشمگیر بر مخاطب می گردد. در شعر سبک آذربایجانی این ارائه بسامدی قابل توجّه و اثرگذار دارد. پارادوکس با قرار گرفتن در قالب صور خیالی چون تشبیه، استعاره، تشخیص و کنایه از پیچیدگی و ابهام نخستین خود فاصله می گیرد و در پی آن، مخاطب به زیبایی بافت اوّلیّه کلام پی می برد. امّا ایجاد آن در متن نیاز به ظرافت و خلاّقیّت بسیار دارد. پژوهش پیش روی، ضمن تقسیم بندی تازه از انواع پارادوکس، شعر سبک آذربایجانی را از این چشم انداز، به بوتة نقد و تطبیق می کشاند و موارد و مصادیق برجسته آن را رمزگشایی و تحلیل می کند.
دمی با نامة نامی: معرفی، تصحیح، و نسخه شناسی منشآت خواندمیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غیاث الدین بن همام الدین معروف به «خواندمیر»، مورّخ، منشی، شاعر، و نویسنده عصر تیموری، نوه دختری «میرخواند»، مؤلف کتاب روضة الصفا، است. نامة نامی ترسّل منشیانه ای است زیبا و خواندنی با نثری آمیخته به نظم، شامل دیباچه، نُه فصل، و هر فصل شامل چندین بخش که در نسخ موجود با نام سطر و لفظ تقسیم گردید. خواندمیر این نامه ها را در چهل و شش یا چهل و هفت سالگی، یعنی 925 یا 927 قمری، زمانی که مقیم هرات بود، برای اشخاص دیوانی اعم از طبقات اعلی و اشراف و طبقات عمومی جامعه به مناسبت های مختلف به نگارش درآورده است. نامة نامی بر اساس شش نسخه تصحیح شده است. نسخة اساس، به شمارة 3411 متعلق به کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، با قدمت بسیار، غلط کم تری داشت.
نامة نامی، این اثر گران قدر، به واسطة امتیازاتی همچون شیوایی نامه ها و داشتن اطلاعاتی دربارة علایم و اصطلاحات نگارشی تصحیح شد. این کتاب از منظر تاریخی نیز در روشن کردن زوایای تاریک تاریخ عصر تیموری و صفوی و نام بردن از اشخاصی همچون سلطان حسین بایقرا و فرزندان او و کمال الدین بهزاد برای پژوهشگران حائز اهمیت خاصی است.
رویکردی رده شناختی به استعاره های مربوط به رنگ در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره، در گذشته، عملاً در حوزه مطالعات ادبی بررسی می شده است؛ اما مطالعات جدید در حوزه زبان شناسی شناختی، به ویژه در زمینه استعاره نشان می دهد استعاره، رابطه میان زبان، اندیشه و فرهنگ را به بهترین شکل ممکن نشان می دهد؛ به همین دلیل، یکی از هدف های اصلی از این تحقیق، بیان این نکته است که چگونه استعاره های مربوط به رنگ با زبان، جهان بینی و فرهنگ فارسی زبانان پیوند خورده اند؛ از این روی، در پژوهش حاضر، استعاره های مربوط به یازده رنگ واژه اصلی را که برلین و کی [2] (1969) پیش نهاد کرده اند، از منابع مختلف گرد آورده و در چهارچوب نظریه استعاره های مفهومی اصلاح شده بررسی کرده ایم که از سوی کوچس [3] (2005) بیان شده و در آن، استعاره، پدیده ای شناختی- فرهنگی در نظر گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهند با وجود تعدادی کم از استعاره های مربوط به رنگ که منشائی جهانی دارند و احتمالاً در زبان های دیگر نیز به صورتی تقریباً مشابه به کار می روند، بیشتر استعاره های مربوط به رنگ در زبان فارسی، ماهیتی فرهنگی دارند که ممکن است به دلیل وجود تجربیات گوناگون، فرایندهای شناختی متفاوت، بافت های اجتماعی ویژه و حتی محیط جغرافیایی خاص به وجود آمده باشند.
کارکرد توصیف در رمان حین ترکنا الجسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان ظرفیت و پتانسیل آن را دارد تا آرمانهای والای انسانی را به بهترین وجه و با زبان خاص خود به تصویر کشیده و چونان ابزاری در دست نویسنده اش بیانگر دغدغه های او باشد.
رمان «حین ترکنا الجسر» عبدالرحمان منیف از جمله رمانهایی است که بعد از شکستهای متوالی اعراب در برابر اسرائیل نگاشته شده و تصویرگر رنجها و آرزوهای یک انسان جویای آزادی و حقیقت است که در این مسیر شکست خورده و دچار سرخوردگی شده است.
منیف در «حین ترکنا الجسر» به شیوه ای هنرمندانه از ابزار «توصیف» که مهمترین ابزار هر روایت است بهره گرفته و شخصیت ها،زمانها و مکانها را به گونه ای توصیف کرده که در راستای فضای شکست و نا امیدی حاکم بررمانش قرار گیرند.توصیفات موجود در این رمان به سبب تداخل ماهرانه اش با روایت، توصیفاتی ساده و کوتاه است و این از یک سو باعث صرفه جویی در واژگان شده وبر سرعت داستان می افزاید و از سوی دیگر برای خواننده ملال آور نیست.
می توان گفت عنصر توصیف در «حین ترکنا الجسر» هم کارکردی زیبایی شناسیک دارد ،هم کارکردی توضیحی و تفسیری و در عین حال نقش به پیش برندگی وپویا نمایی حوادث را نیزبه خوبی ایفا می کند .
مقاله به زبان فرانسه: ابراهیم گلستان در میانه راه ناتورالیسم (Ibrahim Golestân à mi-chemin du naturalisme)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابراهیم گلستان , نویسنده, کارگردان, روزنامه نگار و عکاس ایرانی معاصر بر خلاف نویسندگان هم عصر خویش دیگر دنباله روی رئالیسم سنتی نیست وآثارش تحت تاثیر مکاتب ادبی خارجی قرارگرفته است. نشانه هایی از ناتورالیسم امیل زولا در نوشته هایش به چشم می خورد. در این مقاله با نگاهی موضوعی به آثار گلستان کوشیدیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که آیا گلستان نیز همچون زولا نویسنده ای ناتورالیست است ؟ در واقع باید گفت ناتورالسیم گلستان نمونه ای دقیق و روشن از ناتورالیسم زولا نیست. در حقیقت نسبت دادن نویسنده ای ایرانی به مکتب یا جریان ادبی خارجی و غربی امری رایج در میان منتقدان است. اما باید گفت که نمی توان نویسندگان ایرانی را تنها به یک مکتب یا جریان ادبی خاص نسبت داد. از ورای آثار گلستان می توان نشانه هایی از حضور مکتب رئالیسم, سمبولیسم و حتی اگزیستانسیالیسم را دید اما نشانه های ناتورالیستی در آثار او حضوری پررنگ تر دارند و در واقع می توان گفت که ابراهیم گلستان نویسنده ای شبه ناتورالیست است.
جامعه شناسی رفتار در رمان طناب کشی بر مبنای نظریة «داغ ننگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های نقد میان رشته ای استفاده از رویکرد تلفیقی جامعه شناختی- روان شناختی در واکاوی متون ادبی بویژه نمایش موقعیت روانی انسان داغ خورده و هراسان در جامعة استبدادی از خلال آثار داستانی از جمله رمان است. «طناب کشی» نوشتة مجید قیصری از جمله رمان های رئالیستی است که ناظر بر وجهی مغفول در ادبیات داستانی دفاع مقدس، به نمایش سویة مخالف جامعة ایرانی در زمان جنگ؛ یعنی اوضاع زندگی یک خانوادة داغ خوردة عراقی ایرانی الاصل و کناره گرفته از جنگ تحمیلی می پردازد. این جستار به کمک نظریة بینامتنیت خوانشی رولان بارت، مناسبات بینامتنی اثر را واگشایی کرده، سپس مبتنی بر چارچوب نظری «داغ ننگ» اروین گافمن و رویکرد نظری «احساس کهتری» آدلر تلاش کرده است به واکاوی کیفیت چاره اندیشی شخصیت های داغ خورده برای بازیابی هویت ضایع شده در کنش واکنش اجتماعی بپردازد. از نتایج آن برمی آید متن رمان با سه پیش متن قرآن کریم، رمان داغ ننگ هاثورن و مثنوی مولانا پیوند بینامتنی پنهان دارد. همراستایی داغ ننگ فرهنگی و اجتماعی با داغ ننگ قومی- مذهبی که دیگر اعضای خانواده را نیز درگیر می کند، نشانه های بیماری فکری- فرهنگی جامعة مستبد است. از تبعات چنین داغ ننگی برای اعضای خانواده، ناامیدی از پذیرش در جامعه، احساس شومی سرنوشت و ناایمنی، گرفتاری در عقده های روانی خطرناک چون احساس کهتری(حقارت) است که بیش از همه در پیکرة فارس(راوی رمان) ایجاد گشته و او را به واکنش تدافعی و قهری در نتیجه، کین توزی کشانده است.
تحلیل دستاوردهای ویراستاری در ایران با نگاهی به آثار منتشر شده تا دهه 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصحیح بیت هایی از دیوان عنصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرورت تصحیح دوباره برخی متن های نظم و نثر فارسی به ویژه متن های پیش از حمله مغول حقیقتی است انکارناپذیر. شوربختانه مشکل اصلی متن های تصحیح شده، تنها نبود و یا به کار نگرفتن دستنویس های معتبر نیست بلکه علت را باید در شیوه کار مصححان و بی توجهی ایشان به پاره ای از اصول ادبیاتی و زبان شناختی جست و جو کرد؛ اصولی که غفلت از آن ها در تصحیح دیوان عنصری نیز روی داده و سبب شده است متن سروده های این سخنور همچنان با اصالت فاصله داشته باشد. در این جستار، به بررسی و تصحیح بیت هایی از دیوان عنصری پرداخته می شود که در چاپ های یحیی قریب (چاپ دوم، تهران، 1341) و محمد دبیرسیاقی (چاپ دوم، تهران، 1363) به نادرست درج شده اند. بیشتر اصلاحات بر اساس ملاک های دستوری و معنایی و با توجه به قرارداد های شعر کهن فارسی، به ویژه شیوه های قافیه بندی و صنعت-پردازی انجام یافته است. برای این منظور، گذشته از دستنویس هایی که این دو مصحح از آن ها در تصحیح خود بهره برده-اند، دستنویسی دیگر نیز که از آن دستنویس ها کهن تر است، به کار رفته است. بدیهی است نگارنده در انتخاب ضبط درست هرگز ذوق و پسند شخصی را ملاک قرار نداده و ویژگی های سبکی شاعر را نیز همچون داده هایی اثبات شده و قطعی در نظر نگرفته و همواره بدین اصل پای بند بوده است که هر گونه حدس و گمان باید پشتوانه نسخه شناختی داشته باشد وگرنه کار به تصحیحات قیاسی و ذوقی کشیده می شود که تا کنون بسیاری از متن های نظم و نثر دستخوش آن گشته و دچار انواع تحریفات و دست خوردگی ها شده اند.
لایه های مورد بررسی در سبک شناسی انتقادی داستان کوتاه و رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد تقی بهار با انتشار تاریخ تطوّر نثر فارسی (1331) آغازگر سبک شناسی تاریخی در ایران است و شیوة وی تا به امروز ادامه یافته است. برای خروج از وضعیت رکودی که سبک شناسی نثر فارسی بدان دچار است، یکی از راه حل هایی که در این مقاله پیشنهاد می شود، به کارگیری شاخه های جدید سبک شناسی و بازیابی ابزارهایی مناسب برای تجزیه و تحلیل متون فارسی است. به منظور برداشتن گامی در این باره، در مقالة حاضر سبک شناسی انتقادی را به عنوان یکی از شاخه های جدید، مورد توجه قرار می دهیم و به طور خاص به لایه های سبکی قابل بررسی در سبک شناسی انتقادی داستان کوتاه و رمان می پردازیم.
پرسش اساسی ای که پژوهش حاضر به آن می پردازد، این است که در بررسی انتقادی سبک داستان کوتاه و رمان چه متغیّرهای سبکی ای را می توان مطرح کرد که منجر به کشف ایدئولوژی و رابطة قدرت در متن شود؟
برای پاسخ گویی به پرسش ذکر شده، بررسی داستان و رمان را در کلان لایه های روایی و متنی با تجزیه و تحلیل کانون سازی، میزان تداوم کانون سازی (کانونی سازی متغیر و چندگانه) و جنبه های کانون سازی (جنبة ادراکی: زمان؛ ترتیب، دیرش، بسامد و مکان؛ دیدی پرنده وار و کلی یا دیدی جزئی نگرانه و درشت نما، جنبة شناختی و جنبة ایدئولوژیکی) و نیز خردلایه های واژگانی، نحوی، کاربردشناسی و بلاغی را در ارتباط با لایة بیرونی آن (بافت موقعیتی متن) مورد توجه قرار می دهیم. با این هدف که به کارگیری شاخه های جدید سبک شناسی در بررسی متون ادب فارسی مورد توجه قرار گیرد. گفتنی است بسیاری از معیارها و مؤلفه های سبکی مطرح شده در این مقاله را در مطالعة ویژگی های سبکی دیگر شاخه های ادبیات داستانی: اسطوره، قصه، حکایت و رمانس نیز می توان به کار گرفت.
تحلیل تولد «دوباره» پیر چنگی در مثنوی مولوی بر اساس نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی داستان پیر چنگی از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ پرداخته ایم. بر اساس این بررسی و تحلیل نمادهای کهن الگوی من، خود، خواب و رؤیا، سایه، نقاب، پیر دانا و ناخودآگاه فردی و جمعی، نشان داده می شود که پیر چنگی با گذر از این مراحل به یاری پیر دانا از گذرگاه صعب حودآگاهی به ناخودآگاهی حرکت می کند و سرانجام به تولد دوباره و فرایند فردیت می رسد و سازش خودآگاهانه ای با مرکز درونی خود می یابد و در پرده فنا و استغراق در ناخودآگاه جمعی خویش زندگی جدیدی را شروع می کند.
بازشناسی و معرفی تذکره ناشناخته «معارف العارفین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معارف العارفین تذکره ای ارزشمند از عارفان و مشاهیر متصوفه عصر قاجار است و از آن جا که این برهه تاریخی از نظرگاه ادبی و فرهنگی کمتر طرف توجه و اقبال پژوهندگان بوده است، در مقاله حاضر به بازشناسی و معرفی تنها نسخه این اثر سودمند پرداخته خواهد شد. معارف العارفین به قلم محمد کاظم تبریزی، ملقّب و متخلّص به « اسرار »، در شرح حال قریب به پنجاه تن از عرفای نامدار هم روزگار مولّف است که علاوه بر زندگی آنان، نمونه ای از بیانات و اقوال و گاه بخشی از اشعار و آثار آنان نیز در آن گنجانده شده است. بخش بندی این تذکره بر اساس زندگی اقطابی است که پس از شاه نعمت الله ولی پا به عرصه وجود گذارده اند و از این رو مؤلّف کتاب خود را به هفت باب تقسیم کرده و هر باب را «تعرفه» نامیده است. آشنایی با چهره هایی تاثیرگذار در عرفان و تصوف قاجار که برخی برای اولین بار در این اثر از آنان نامی به میان آمده، انشعاب ناشناخته ای که در سلسله نعمت اللهی روی داده بوده و تنها در معارف العارفین مطرح شده و زندگی نامه خودنوشت اسرار تبریزی، از مهمترین مطالبی است که در مقاله حاضر به تفصیل بدان ها پرداخته شده است.
بررسی پیکربندی بافتی گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت زمینه ای است که متن در آن آفریده و فهمیده می شود. این زمینه محیط، زمان و مکان (بافت موقعیت) یا واژه ها و عبارات اطراف هر واژه (بافت زبانی) را در بر می گیرد. دربارة بافت موقعیت، مسأله این است که در متون کهن به ویژه متون ادبی که دریافت بی واسطة بافت موقعیت ممکن نیست، چگونه می توان بخش هایی از آن را بازسازی کرد. هلیدی و حسن (۱۹۸۵) بر این باورند که سه سازه در ساخت این موقعیت یا همان عوامل برون زبانی مؤثر در خلق متن نقش دارند و می توان با آن ها، بافت موقعیت را توصیف کرد. از این منظر سه مؤلفة زمینة سخن، فحوا یا عاملان سخن و شیوة سخن به عنوان سه نقطة ورود به هر موقعیتی تلقی می شوند و از میان گزینه های موجود امکان گزینش سبکی را به دست می دهند. از ترکیب هر یک از گزینه ها با دیگری، ویژگی های منفردی در متن ایجاد می شود. مجموع این سه عامل پیکربندی بافتی نام دارد که نقشی اساسی در وحدت ساختاری متن دارد و استمرار در آن، متنی یکپارچه خلق می کند. در این پژوهش تلاش شده ابتدا بافت و سازه های پیکربندی بافتی تبیین شود؛ سپس با این ابزار، سازه های موقعیت و اجزای پیکربندی بافتی گلستان بررسی شود. بدین منظور همة عوامل قابل بررسی و نیز شگردهای سعدی و عوامل زیبایی شناختی مؤثر در القای مفهوم بیان شد و در نتیجه مشخص شد پیکربندی بافتی گلستان عامل انسجام متن و تداوم ارتباط خوانندگان در قرون متمادی با متن کتاب است.
گفتار بیصدا: تأملی بر زبان بدن در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات به عنوان رسانه ای کلامی که دارای شخصیتهای انسانی است، سرشار از نشانه های غیر کلامی از جمله علایم زبان بدن است. کاربرد این زبان دلالی در غزلیات شمس قابل توجه است. مولوی در این اثر اغلب از باب حفظ حریم و قداست شخصیت به ویژه شمس تبریزی حرکات وی را در موقعیتهای مختلف با استفاده از زبان بدن به نحوی رمزگونه به تصویر کشیده که با تأمل در آن می توان واکنش گوینده را به مخاطب دریافت و با رویکردی گفتمانی جایگاه، موضع و احساس او را نسبت به وی تعیین کرد. بر این اساس در این تحقیق نشانه های غیرکلامی به اقسام دیداری، آوایی و علایم مربوط به فاصله بدنی تقسیم و طیف معنایی و بسامد تکرار هر یک، با در نظر داشتن بافت غزل مولوی مشخص شده است. برآیند تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که مولوی در غزل تنها شاعری درون گرا نیست و از مقولات بیرونی از جمله علایم زبان بدن و گزارش آن ها در متن غزلیات شمس نیز غافل نمانده است؛ و شاید بتوان همین توجه مولوی را نیز معلول دل مشغولی و درون نگری وی یا ترجیح حکم باطن بر ظاهر دانست که همچنان میل و علاقه شدید به دیدار یار و توصیف این مسأله از دغدغه های فکری مولوی چه در قلمرو امور باطنی و ایجاد ارتباط بین مسایل دیداری با امور انتزاعی و چه در علایم زبان بدن محسوب می شود.
بررسی جناس در غزل های فروغی بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شناخت هرچه بهتر یک اثر ادبی به ویژگی بیان مطالب و نحوه ی خاص ایراد آن توجه می شود. بین زبان یک اثر و ذهن و روح صاحب اثر ارتباط تنگاتنگی برقرار است؛ چرا که ابزار یک نویسنده در انتقال اندیشه و احساسات وی، واژگان و الفاظ اند. از جمله امکاناتی که باعث زایش موسیقی درونی شعر است، می توان به صنایع بدیع لفظی از قبیل انواع سجع، انواع جناس و انواع تکرار اشاره کرد. جناس یکی از ابزارهای ایجاد موسیقی در کلام و از انواع قاعده افزایی است و کارکردهای مختلفی دارد. فروغی بسطامی از شاعران توانای عصر قاجار(قرن سیزدهم هجری) است. وی مدتی از عمر خود را به مدح شاهان قاجاری به ویژه ناصرالدّین شاه گذراند. او در فن غزل سرایی از استادان مطرح این دوره است. روش به کار رفته در این مقاله توصیفی- تحلیلی و استناد به آمار است به این گونه که پس از تعریف، به استخراج دقیق بسامد انواع جناس و تحلیل آن ها پرداخته شده است. نتایج بررسی نشان می دهد جناس اشتقاق با 8/16 % بیش ترین بسامد و جناس مرکب با .1% کم ترین بسامد را در غزل های شاعر دارند.
کهن ترین نسخه خطی کتابخانه گنج بخش درطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه های خطی بازگوینده ی گذشته ی درخشانِ فرهنگ و زبان هر ملتی است. معرفیِ نسخه های خطیِ فارسی ورق زدن برگ هایِ زرینِ زبان فارسی و فرهنگ و تمدنِ ایران است. نسخه های خطی بسیاری در کتابخانه ی گنج بخشِ اسلام آباد پاکستان به زبان فارسی وجود دارد. یکی از این نسخه ها کتابی در طب از اوایل قرن هفتم هجری قمری با شماره ی15597 است. این نسخه از نظر ویژگی های سبکی و واژگان زبان فارسی حایز اهمیت فراوانی است، ازسویی دیگر این نسخه متنی ناشناخته در زمینه ی طب با اصطلاحات و ترکیباتِ علمی است با شناخت چنین متونی می توان بهتر از توانِ زبان فارسی درمعادل سازی اصطلاحات جدید بهره برد. این مقاله با روش تحلیل محتوا و تجزیه وتحلیل یافته ها به روش توصیفی - استنباطی تدوین شده است.
بررسی تطبیقی زیبایی شناسی «ایهام» در بلاغت عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایهام یا توریه، در اصطلاح بلاغت نوعی چند معنایی است که یک لفظ، دست کم محتمل دو معنی باشد؛ یکی معنی نزدیک و دیگری دور یا غریب؛ یعنی گوینده، معنی دور را اراده کند اما شنونده گمان کند معنی نزدیک، مورد نظر است.
برای ایهام انواع گوناگونی را برشمرده اند ازجمله: ایهام مجرد؛ مرشح؛ مبین؛ تناسب؛ تضاد؛ مرکب؛ توکید؛ توالد ضدین؛ ترجمه؛ تبادر و... که هریک جنبه ای خاص از زیبایی ادبی و پردازش معنا را در بر می گیرد.
اما آیا ایهام در توسعه و افزایش معنای سخن و تفسیر و تأویل کلام، نقش مؤثر و مهمی دارد و آیا می توان میان «ایهام» و «ابهام» رابطة ساختاری متصور شد؟ در این مقاله می کوشیم با توجه به اهمیت این مسئله، فرایند تولید ایهام و کارکردی که در حیطة معنی سازی دارد را مورد مطالعه قرار داده و ضمن بررسی ارتباط آن با هنر ابهام، تفاوت هایی که در گوناگونی آن از نگاه بلاغت فارسی و عربی وجود دارد را بررسی کنیم.
اثرپذیری سعدی از فردوسی بر اساس نظریه ترامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار سعدی، از برجسته ترین نمونه های متون کلاسیک است که نماینده تمام عیار فرهنگ و ادبیات فارسی است. وی در این آثار، از متون قبل از خود متأثر بوده است و ارتباطی که میان نوشته های قبل از سعدی با آثار او وجود داشته، کاملاً نمایان است. یکی از این آثار، شاهنامه فردوسی است. هدف از این پژوهش، نشان دادن این ارتباط متنی میان آثار سعدی و شاهنامه فردوسی است که برای به انجام رساندن چنین عملی، از نظریه ترامتنیت «ژرار ژنت» که یک نظریه کامل در ارتباط بین متون است استفاده کرده ایم و پیوندی را که میان نوشته های سعدی و فردوسی دیده می شود، به طور کامل در تمام جنبه های آن بررسی کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که آثار سعدی، نمونه کاملی از یک ترامتنیت محسوب می شود که با آوردن شواهد و با روش تحلیلی- توصیفی و شرح و تفسیر ابیات آن، وجود کامل ترامتنیتی را که نسبت به شاهنامه فردوسی در آثارش وجود دارد، به اثبات رسانیده ایم.
نگاهی نو به ارائه جزئیات در قرآن کریم بر اساس زبان شناسی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون بررسی های زبان شناختی بسیاری درباره قرآن کریم صورت گرفته است که عمدتاً در زمینه معنی شناسی و تجزیه و تحلیل متن قرآن (تحلیل گفتمان قرآن) بوده است. این پژوهش قصد دارد تا جزئیات ارائه شده در دو سوره از قرآن کریم را با رویکردی نو بررسی کند. برای این منظور با تکیه بر رویکرد نقش گرایی هالیدی به بررسی افزوده های حاشیه ای سوره های مبارکه مائده و یوسف به عنوان نمونه های سوره های مدنی و مکی می پردازیم. در دستور نقشگرای نظام مند مطرح شده توسط هالیدی، افزوده های حاشیه ای، سومین نقش از نقش های سه گانه فرانقش اندیشگانی هستند که حاوی جزئیات و اطلاعات حاشیه ای درباره متن هستند. افزوده های حاشیه ای با ارائه اطلاعات و جزئیات بیشتر، ابزاری برای توصیف دقیق تر یک فعل، ابهام زدایی و افزایش محتوای تجربی متن محسوب می شوند. نگارندگان پس از استخراج این افزوده ها و تعیین بسامد آنها در سوره های مذکور، به تفسیر انواع افزوده در این دو سوره پرداخته و دلایل وجود افزوده ها با توجه به فراوانی آنها را بررسی کرده اند. نتایج بررسی نشان می دهد که در مجموع، میزان استفاده از افزوده ها در سوره مدنی مائده بیش از سوره مکی یوسف است. پربسامدترین افزوده ها در هر دو سوره افزوده های سبب (دلیل، هدف و ذینفع) و موقعیت (مکان و زمان) هستند که مورد اخیر در سوره مبارکه مائده از بسامد بالاتری برخوردار است. پس از این دو، افزوده های احتمال (شرط، پیش فرض و سازش)، افزوده های حالت (وسیله، کیفیت، مقایسه و درجه) و همراهی (هم کنشی و افزایشی) دارای بیشترین بسامد و افزوده های موضوع، نقش (ظاهر و محصول) دارای کمترین بسامد هستند و افزوده زاویه دید (منبع و نقطه نظر) در هیچ یک از دو سوره یافت نشد. جزئیاتی از جنسِ سبب، علت و انگیزه یک عمل، نشان دهنده توجه ویژه پروردگار به منشأ و سبب امور و دعوت مخاطبان به تدبیر در این امور است. بسامد بالای افزوده های موقعیت نیز حاکی از توجه ویژه خداوند متعال به مخاطب کتاب و محدودیتهای نوع بشر و قابل فهم ساختن متن قرآن کریم برای مخاطب (انسان) است.