گشتاسب، از پادشاهان نامدار کیانی است. او براساس منابع زرتشتی، گسترنده دین بهی و پادشاهی پسندیده است. همسر او در اوستا و متون پهلوی، هوتس نام دارد که دختری ایرانی و از نژاد نوذر دانسته شده است. اما تفاوتهای آشکاری میان شخصیت گشتاسپ و همسرش در اوستا و متون پهلوی با آنچه در شاهنامه فردوسی درباره این شخصیتها آمده است، وجود دارد. در شاهنامه، گشتاسپ چهره ای منفی دارد. همچنین برخلاف این متون، نام همسر او در شاهنامه، کتایون است که طی سفر گشتاسپ به روم ماجرای پیوندشان شکل می گیرد. در این مقاله سعی شده است تا ضمن معرفی شخصیت گشتاسپ و همسرش به بررسی دوگانگیهای میان متون مختلف از اوستا تا شاهنامه پرداخته شود.
از آنجا که اثر بزرگ ملی میهنمان با نام خداوند جان و خرد آغاز شده است، این آغاز زیبا ارزش و منزلت خرد را از جنبه های مختلف بیان می دارد. حکیم توانا و چیره دست با بینش و اندیشه ای ژرف، زندگی راستین را در صحنه های رزم می جوید و با معرفی و نشان دادن محاسن اخلاقی، و با برحذر داشتن انسانها از رذایل اخلاقی، هدف والای شاد زیستن را جست وجو می کند:جهان چون گذاری همی بگذرد خردمند مردم چرا غم خورد در مقاله حاضر، پژوهشگر درصدد برآمده است ارتباط خرد و شادی را در شاهنامه فردوسی بررسی کند و نتایج حاصل از بررسی را با شعر چند شاعر فارسی و عربی زبان تطبیق دهد و در نهایت، نتیجه مشترک را بیان کند.چکیده عربی:یحاول هذا المقال أن یبحث عن العلاقات الموجودة بین العقل والفرح فی شاهنامه لفردوسی، لیقارن النتائج مع عدد من شعراء الفرس والعرب؛ وأخیرا یتطرق إلی النتیجة المشترکة. وبما أن شاهنامه کنتاج وطنی جلیل یبدأ باسم رب الروح والعقل، فإن هذا المطلع الجمیل یعبّر عن قیمة العقل ومکانته من النواحی المختلفة. یبحث فردوسی، بوصفه حکیما قدیرا یمتلک رؤی عمیقة وأفکارا سامیة، عن الحیاة الحقیقیة فی معارک الحرب کما یبحث عن مسرات الحیاة بالحثّ علی المحاسن الأخلاقیة تارة، وبالکف عن الرذائل الأخلاقیة تارة أخری. وبالنظر إلی أن التعقل یعتبر من الطرق الأکثر سرورا لتقویة الروح، فإنه یسبب الثقة بالنفس ویؤدی إلی التقدم کما یجلب السرور فی الحیاة. وفی ظل التعقل یطیب مقال الإنسان وتحسن فعاله وترحل الأحزان عن کیانه.
ارتباطات را می توان عمل انتقال مفاهیم یا انتقال معانی و تبادل پیام ها برشمرد. آنچه ارتباطات انسانی را از ارتباط دیگر موجودات زنده متمایز و مشخص می سازد، به کارگرفتن اصول و معیارهایی برای ارتباط بهتر و موفق تر و توانایی انسان در خلق و استفاده از نمادها است. این مقاله در تبیین سیر ارتباطات انسانی در شاهنامه فردوسی تا پایان دوره پهلوانی است. ارتباطات انسانی در شاهنامه بر سه نوع: ارتباطات حکمرانان، پهلوانان و مردم قابل تقسیم بندی است که در این مقاله فقط به ارتباط حکمرانان می پردازیم. ارتباطات حکمرانان در شاهنامه را می توان در پنج بخش قرار داد که عبارتند از: ارتباط حکمرانان با خود و دیگران، ارتباط حکمرانان با خدا، ارتباط حکمرانان با طبیعت، ارتباط حکمرانان با ماورا طبیعت و ارتباط حکمرانان با موجودات ماورایی. مهم ترین اهداف ارتباطی که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته، عبارت است از: انواع ارتباطات حکمرانان، اهداف ارتباطی آنان و نتایج ارتباط آنان.