چکیده در سال های اخیر در ایران، نظریة ایدن چمبرز تحت عنوان «خوانندة درون متن» از طرف محققان حوزة ادبیات کودک بسیار موردتوجه قرار گرفته است. تلاش پژوهش های مربوطه خوانش متفاوت آثار نویسندگان ایرانی این حوزه از ادبیات بر اساس نظریة چمبرز بوده است. چمبرز در روش نقد خود برای شناسایی ویژگی های خوانندة درون متن اثر ادبی بررسی چهار عنصر سبک، زاویة دید، طرفداری و شکاف های گویا را لازم می داند. سؤال عمدة این مقاله این است که آیا ویژگی ها و شیوه-های نظری که چمبرز آن ها را برای خلق خوانندة درون متن ضروری می شمارد در آثار ادبی خود او عملاً نمود پیداکرده اند؟ بررسی داستان «روز بیکاری سیندی» از مجموعه داستان بازی محبت1 نشان می دهد که چمبرز با بهره گیری هوشمندانه از شیوه های مختلف، ازجمله تغییر سبک روایتی-توصیفی به سبک نمایشی-عینی، کلمات متنوع اما روان و صمیمی، آرایه های ادبی کم و قابل فهم، راوی سوم شخص محدود به کانونگری شخصیت اول داستان، طرفداری از طریق تغییر سبک، شکاف های صوری و فرهنگی و شکاف در شخصیت پردازی و ساختار متن خوانندة کودکی فعال و منتقد را در متن خود می سازد و طلب می کند.
هدف این جستار، بازنگری مفهوم و کارکرد پارودی در کتاب تصویری داستانی منم موش گرسنه/ می خورمت درسته است. با چنین نگرشی و در کنار معنای کلاسیک پارودی، امکان پارودی شدن متن واژگانی توسط متن تصویری و برعکس، در این اثر به آزمون برده شده؛ هم چنین جایگاه پارودی در تغییر ساختار قدرت نهادینه شده در ادبیات کودک به بحث گذاشته می شود.
پژوهش گر ابتدا بر پایه ی روش قیاسی به بررسی شگردهای پارودی پردازی در کتاب یادشده با الگوبرداری از شگردهای مطرح شده ی دن هریس در فیلم پارودی می پردازد؛ سپس بر پایه ی بازخوانیِ رویکردهای پری نودلمن و لورن جِی. کوئیسترا پیرامونِ برهم کنش های آیرونیک و پارودیک تصویر و واژه در کتاب های تصویری داستانی و با روش استقرایی خوانشی دوباره از این کتاب ارائه می دهد.
در این مطالعه، به پارودی در ۵ سطح اشاره می شود ولی تمرکزِ پژوهش گر بر نگاهِ تحلیلی به گونه های برهم کنش پارودیک در یک اثر – بدونِ دیالوگ های بینامتنیِ آن با پیش متن- است.
در فرایند پژوهش، امکان بررسی پارودی در کتاب های تصویری داستانی بر پایه ی شگردهای مطرح شده از سوی دن هریس در سینما، تأیید و در همان حال بازنگری و نقد شده؛ برهم کنش های پارودیک در کتابِ بررسیده در سه سطحِ ۱.تصویر و واژه؛ ۲.تصویر و تصویر؛ ۳.واژه و واژه؛ بخش پذیر شدند که هر یک شگردهای گوناگونی را دربر دارند.
پژوهش گر در برایند چنین خوانشی ترکیبی، بستر ادبیات کودک را در بازی ِ براندازانه ی چینش ِ افسون ساز تصویر و واژه در کتاب های تصویری داستانی کودکان، پارودیک و در فرایندِ آفرینش/چینش/خوانشِ اثر می بیند؛ آن را برای کودکان نه تنها تشخیص دادنی که لذت بخش می داند؛ و برای جابه جایی اقتدارهای ناگزیر در این گونه ی ادبی، ضروری می پندارد.