فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۷۷۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی مؤلفه های مشارکت ذینفعان جهت خلق ارزش در صنعت بانکداری (مورد مطالعه بانک کشاورزی آذربایجان شرقی) می باشد. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای و از نظر نوع روش، توصیفی– اکتشافی، از نظر نحوه جمع آوری داده ها به شکل کیفی و از نظر روش اجرای پژوهش با رویکرد فراترکیب می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 20 نفر از خبرگان حوزه بانکداری و تحلیل رفتار ذی نفعان می باشند. نتایج نشان داد که با استفاده از روش علمی متاسنتز (فراترکیب) و با مرور مقاله های منتشر شده، مقاله هایی که به مبحث یکپارچگی فرآیندهای کسب و کار پرداخته بودند مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند و براساس ۲۷ مقاله منتخب، تعداد 37 شاخص استخراج گردیدند. در این مطالعه 1009 مقاله و پژوهش مرتبط در ژورنال های معتبر در بازه زمانی قبل از 2020 از نمایه های استنادی انتخاب شد. در نهایت، 11 مورد ارزیابی و شناسایی شد و در نهایت چارچوب نهایی با اعمال مجموع نظرات خبرگان مولفه ها و شاخص های مشارکت ذی نفعان بصورت 1- فعالیت 2- منابع 3- ورودی / خروجی 4- هدف 5- زمان 6- فناوری 7- قوانین 8- ذینفعان (مالک، مجری، مشتری، تأمین کننده) تأیید و شناسایی شد.
تأثیر بازی وارسازی بر رفتار هم آفرینی برند در کسب و کارهای مبتنی بر اپلیکیشن: بررسی نقش میانجی گری درگیری مصرف کننده و تعدیلگری نوجویی و لذت جویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر بازی وارسازی بر رفتار هم آفرینی برند مشتری با توجه به نقش میانجی گری درگیری مصرف کننده و نقش تعدیلگری نوجویی و لذت جویی مصرف کننده است. جامعه آماری تحقیق، مشتریان برندهای اسنب و تپسی در شهرستان اصفهان هستند. با توجه به نامعین بودن حجم نمونه و اطلاعات آماری مشتریان، شیوه نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه 384 نفری (بر اساس جدول مورگان) انتخاب شد. به علت حجم بالای جامعه هدف و عدم دسترسی به تمام اعضای جامعه، امکان بررسی کامل اعضای جامعه وجود نداشته به همین دلیل از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد و محقق ساخته بهره گرفته شد. تحلیل داده ها با نرم افزار اسمارت پی ال اس بیانگر تأثیر مثبت و معنادار بازی وارسازی بر رفتار هم آفرینی برند مشتری، نقش میانجی گری متغیرِ درگیری مصرف کننده تأیید شد. همچنین نتایج حاکی از نقش تعدیلگری نوجویی و لذت جویی مصرف کننده بر این رابطه است. بررسی ها نشان می دهد اپلیکیشن های اسنب و تپسی دارای بعضی از اصول بازی وارسازی (شامل مکانیک ها و دینامیک های بازی) هستند. با توجه به اهمیت بازی وارسازی و تأثیر آن بر هم آفرینی ارزش برند پیشنهاد می شود در وهله اول تحلیلی بر میزان کاربرد هر یک از اجزاء دینامیک ها و مکانیک ها در این اپلیکیشن ها انجام شود تا نقاط ضعف مشخص شود. همچنین تأیید نقش تعدیل گری ویژگی های شخصیتی مصرف کننده مانند لذت جویی و نوجویی می تواند به طراحان اپلیکیشن های درخواست خودرو کمک نمایید تا ضمن طبقه بندی مشتریان بر مبنای این ویژگی های شخصیتی، اقدام به شخصی سازی و توسعه نرم افزارها با استفاده از عناصر متفاوت بازی وارسازی نماید.
ارائه مدل فرآیندی فرصت های کارآفرینانه در دیدگاه منبع محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات حوزه کارآفرینی نشان می دهد کسب و کارهای کارآفرینانه در راستای بهره برداری حداکثری از فرصت های کارآفرینانه نیازمند دسترسی به انواع منابع هستند، لذا ضرورت دستیابی به منابع متنوع موجب می گردد دغدغه اصلی این بنگاه ها معطوف به حصول منابع مختلف باشد. تحقیقات نشان داده است بهره گیری از آموزه های کاربردی «دیدگاه منبع محور» می تواند بنگاه های کارآفرین را در دستیابی به منابع مورد نیاز یاری رساند. هرچند به نظر می رسد «دیدگاه منبع محور» به مرز بلوغ خود رسیده و می توان آن را به عنوان یک نظریه تلقی نمود (نظریه منبع محور)، اما کنکاش های بیشتر نشان می دهد حوزه فرصت های کارآفرینانه تا حد زیادی در این دیدگاه مورد توجه واقع نشده است و پژوهش های اندکی در زمینه بهره برداری فرصت های کارآفرینانه در «دیدگاه منبع محور» انجام شده است. این پژوهش با استفاده از مرور سیستماتیک به روش فراترکیب و بهره گیری از روش تحقیق کیفی به شیوه «نظریه برخاسته از داده ها» به تحلیل نظام مند یافته های پژوهش های پیشین پرداخته است. برای انجام این پژوهش از میان 452 مقاله بررسی شده در پایگاه های معتبر خارجی در بازه سال های 1984 لغایت 2022، پس از سه مرحله غربالگری 46 مقاله برای انجام پژوهش مناسب تشخیص داده شدند. نوآوری این پژوهش ارائه یک مدل فرآیندی حاصل از تعامل مقوله های مختلف است که توانایی تبیین فرآیند بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه در «دیدگاه منبع محور» را امکان پذیر نموده است.
طراحی الگوی قابلیت های بازاریابی فراگیر صادراتی در صنعت سیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک توسعه صادرات درکشورهای درحال توسعه زمینه افزایش ارزش افزوده محصولات، سرمایه گذاری در تحقیق وتوسعه، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و ایجاد فرصت های شغلی را بهمراه خواهد داشت. این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد به طراحی الگو قابلیت های بازاریابی فراگیر صادراتی درصنعت سیمان پرداخت. جامعه آماری 13 نفر از خبرگان صنعت سیمان بودند که بصورت هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند . یافته ها نشان داد که شرایط علّی صنعت شامل: تعصب و تعهد مدیران به صادرات ، مهندسی فروش، دانش تخصصی کارکنان، خلاقیت ونوآوری، تحقیق وتوسعه ، قیمت گذاری، کانالهای توزیع، ترویج وتبلیغات، کیفیت محصول، رقابت پذیری، معرفی توانمندی شرکت و بسته بندی می باشد. پدیده محوری این الگو قابلیت های بازاریابی فراگیر صادراتی است. شرایط زمینه ای شامل : قوانین ومقررات گمرکی، پشتیبانی سیاسی ، اقتصادی دولت از صادرات، فناوری اطلاعات وشبکه های کامپیوتری، لجستیک وحمل ونقل، پشتیبانی انجمن صنفی صنعت سیمان و پشتیبانی اتاق بازرگانی از صادرات می باشد. همچنین شرایط مداخله گر شامل : تعهدات ارزی، بازاریابی سنتی، جنگ اقتصادی، شرایط فورس ماژور، آداب ورسوم وفرهنگ کشورها و دمپینگ قیمت بوده وراهبردها شامل: تحقیقات بازار، مدیریت ارتباط با مشتری، برنامه ریزی استراتژیک، استراتژی قیمت گذاری، استراتژی بازاریابی مویرگی، SWOT بازاریابی صادراتی، بودجه بازاریابی صادراتی، مدیریت ریسک، توسعه منابع انسانی وآموزش تخصصی کارکنان می باشد. پیامدهای حاصل از طرح شامل : برند شدن، بهسازی ونوسازی خطوط تولید و عزت ملی وبین المللی است.
بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان ورزشی بر کارآفرینی و توسعه محصولات ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
21 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه، صنعت ورزش جزیی از اقتصاد شده است و نقش مهمی در هر دو بخش عملی و تماشایی، در تولید و استفاده تجهیزات و خدمات ورزشی و همچنین، توسعه بخش اقتصادی یک کشور دارد. در دنیای امروز، بقای بلندمدت یک کسب وکار به قدرت و توانایی آن بنگاه برای معرفی موفق محصولات جدید به بازار وابسته است. تأسیس بعضی از شرکت ها در صنعت ورزشی باعث اهمیت یافتن توسعه محصول جدید در این صنعت و همچنین، ایجاد کارآفرینی و اشتغال شده است. توجه به صنعت ورزش و توانایی های این صنعت در توسعه و گسترش کارآفرینی و ایجاد کسب و کارهای جدید مرتبط با ورزش در کشور زمینه مناسبی ایجاد کرده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان ورزشی بر کارآفرینی و توسعه محصولات ورزشی بود.روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری و تحلیل داده ها، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان در حوزه ورزش در شهر تهران تشکیل می دادند که براساس اطلاعات کسب شده از پارک علم و فناوری شهر تهران تعداد آنان 43 نفر بودند و تمامی آن ها به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه ای استاندارد بود که روایی آن توسط اساتید مدیریت تأیید و پایایی آن توسط مطالعات پیشین بررسی و تأیید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 21 و AMOS نسخه 23 استفاده شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که تمام شاخص های برازش مطلق و نسبی در سطح بسیار خوب قرار گرفته بودند. همچنین، شاخص برازش RMSEA برابر با 048/0 بود؛ بنابراین، مدل موردنظر از برازش خوبی برخوردار بود. یافته ها نشان داد که شرکت های دانش بنیان باعث تقویت فرهنگ کارآفرینی ورزشی و نوآوری و ابتکار در تولید محصولات جدید در صنعت ورزش می شود. از طرفی ضریب تأثیر شرکت های دانش بنیان ورزشی بر کارآفرینی ورزشی 57 درصد، ضریب تأثیر شرکت های دانش بنیان ورزشی بر توسعه محصولات ورزشی 24 درصد و ضریب تأثیر کارآفرینی ورزشی بر توسعه محصولات ورزشی 75 درصد بود.نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور رونق کسب و کارهای مرتبط با ورزش و تولید محصولات و کالاها و تجهیزات ورزشی، فراهم نمودن شرایطی که زمینه تأسیس و گسترش شرکت های دانش بنیان ورزشی می شود، امری ضروری است. همچنین، با تأسیس این شرکت ها در حوزه کارآفرینی و ورزش، استفاده از فناوری ها، تجهیزات و سیستم های نوآورانه، توسعه تجهیزات و محصولات ورزشی با داشتن قابلیت های نوآوری و توسعه، باعث توسعه پایدار فعالیت های ورزشی و ایجاد فرصت های جدید کسب وکاری و اقتصادی در این صنعت می شود.
طراحی الگوی کارآفرینی در شبکه بانکی با رویکرد فناوری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی کارآفرینی در شبکه بانکی با رویکرد فناوری دیجیتال می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کمی و از نظر ماهیت از نوع پژوهش های اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 384 نفر از کارشناسان در زمینه فناوری اطلاعات و کارآفرینی در صنعت بانکی و روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار AMOS و مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد. نتایج نشان داد که زمینه های ایجاد و گسترش کارآفرینی دیجیتال توسط بانک ها با ابعاد زمینه های ایجاد و گسترش کارآفرینی دیجیتال توسط بانک ها با ابعاد، توسعه فناوری های مالی، ایجاد مدل های کسب وکار الکترونیک، توسعه تسهیلات کارآفرینی الکترونیک، مدیریت زیرساخت های تجارت الکترونیک، توسعه ارز دیجیتال و بلاکچین، جذب ایده های کارآفرینی دیجیتال و توسعه بانکداری الکترونیک منجر نقش کلیدی در ایجاد شبکه کارآفرینی دیجیتال بانکی دارند. همچنین توسعه کارآفرینی بانکی با ابعاد توسعه کارآفرینی سازمانی، توسعه کارآفرینی تجاری، توسعه کارآفرینی الکترونیکی و توسعه مدل های کارآفرینی دیجیتال منجر به تسریع ایجاد ایجاد شبکه کارآفرینی دیجیتال بانکی می گردد. نتایج نشان داد. زمینه های ایجاد و گسترش کارآفرینی دیجیتال توسط بانک ها تأثیر مثبت و معناداری بر ایجاد شبکه کارآفرینی دیجیتال بانکی دارد. توسعه کارآفرینی بانکی تأثیر مثبت و معناداری بر ایجاد شبکه کارآفرینی دیجیتال بانکی دارد.
طراحی و تبیین الگوی توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه است. این پژوهش کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون تدوین شده است؛ در این پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه خط مشی گذاری، کارآفرینی و مدیریت به تعداد 23 نفر یافته ها ترکیب و الگوی حاضر طراحی شد. بر این اساس با تحلیل محتوای مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار 2020Maxqda ابعاد و کدهای مربوطه استخراج و میزان اهمیت و اولویت هر یک با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون تعیین شد. براساس رویکرد پژوهش 34 مفهوم و 109 کد استخراج گردید. خط مشی های حمایتی، آمایش سرزمینی، ظرفیت های مهارتی، بستر کارآفرینی، تبیین سند اشتغال بانوان و سیستم آموزشی بیشترین ضریب اهمیت را به دست آوردند. در این پژوهش، الگوی توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه ارائه شد. از آنجا که تاکنون مدل جامعی برای اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه ارائه نشده است، این پژوهش می تواند در راستای ارتقا اشتغال زنان، توسعه اجتماعی و برابری شغلی سودمند باشد.
شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان (مورد مطالعه: زنان کارآفرین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محیط دیجیتال عرصه نسبتاً جدیدی است. بسیاری از زنان کارآفرین برای کارآفرینی، فضای دیجیتال را به فضای فیزیکی ترجیح می دهند. افزون براین، حضور زنان در محیط های دیجیتال درحال افزایش است. با وجود کاهش موانع در محیط دیجیتال، زنان در این حوزه نیز با بازدارنده های متعددی روبه رو هستند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل بازدارنده فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی و در گردآوری داده ها از نوع تحلیل محتوای کیفی بود. در این پژوهش تکنیک نمونه گیری هدفمند تا رشیدن به اشباع نظری بود. براساس اشباع نظری، 15 مصاحبه با زنان کارآفرین صورت گرفت و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: طبق یافته های پژوهش عوامل بازدارنده رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران در سطح فردی شامل ویژگی های شخصیتی بود که خود در بردارنده عواملی نظیر کمال گرایی بیش از حد، صراحت بیش از حد، اعتماد به نفس پایین و درون گرایی بیش از حد بود. یکی دیگر از عوامل مهم بازدارنده فردی، عامل خانواده بود که خود شامل عدم باور خانواده به فعالیت های کارآفرینانه فرد، مخالفت صریح خانواده و رویکرد سنتی به نقش های زنان در خانه بود. از دیگر عوامل بازدارنده فردی شناسایی شده اهداف رشد محدود و نبود شبکه سازی بود. براساس نتایج پژوهش مشخص شد که عوامل بازدارنده در سطح سازمانی شامل نیروی انسانی، فرهنگ سازمانی جنسیت زده، موانع مالی، موانع مرتبط با بازار و ماهیت دیجیتال کسب و کار بود. عامل بازدارنده اهداف رشد محدود خود شامل مواردی از قبیل اولویت آرامش فردی بر رشد کسب وکار و عدم تمرکز بر کسب و کار بود. همچنین، عامل ماهیت دیجیتال کسب و کار در سطح سازمانی در بردارنده عواملی مانند عدم آگاهی از اینترنت و فضای دیجیتال در برخی اقشار جامعه، عدم تمایل سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در کسب وکار های دیجیتال و عدم دسترسی به برخی از فناوری های مدرن بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: این پژوهش به شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که اگرچه محیط دیجیتال برخی موانع کارآفرینی زنان را کاهش می دهد، اما همچنان بازدارنده های قابل توجهی برای زنان وجود دارد و بازدارنده های کارآفرینی زنان از محیط فیزیکی به محیط برخط نیز منکعس می شود. لازم است در راستای بهبود شرایط کسب وکار های دیجیتال زنان اقداماتی صورت گیرد. از جمله این اقدامات می توان به وضع قوانین حمایتی بیشتر توسط دولت برای کسب وکار های دیجیتال و همچنین، ایجاد بستر مناسب در خصوص فرهنگ سازی این حوزه از کسب و کار زنان اشاره کرد.
تأثیر هوشمندی کسب وکار بر واکنش رفتاری مشتریان با تأکید بر نقش میانجی بازاریابی، نوآوری و عملکرد مالی (مورد مطالعه: کسب وکارهای نوپای پارک علم و فناوری شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
112 - 93
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی تأثیر هوشمندی کسب وکار بر واکنش رفتاری مشتریان از طریق بازاریابی، نوآوری و عملکرد مالی پرداخته است. پژوهش بر مبنای هدف، جزء پژوهش های توسعه ای- کاربردی است و از نظر شیوه گردآوری داده ها، از نوع توصیفی- پیمایشی است و با توجه به بررسی رابطه میان متغیرها، پژوهشی همبستگی- علی است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان و مدیران کسب وکارهای نوپای فعال مستقر در پارک علم و فناوری شهر کرمانشاه به تعداد 231 نفر بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 140 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که پایایی و روایی آن بررسی و تأیید گردید. تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS16 و Smart PLS3 انجام شد. بر اساس نتایج پژوهش، مقدار معناداری t در تمامی هفت فرضیه از مقدار بحرانی 1/96 بزرگ تر بود و همچنین سطح معناداری کمتر از 0/05 است لذا تمامی فرضیه های پژوهش پذیرفته شدند. بیشترین تأثیر مربوط به نوآوری بر عملکرد مالی کسب وکار نوپا بود که نشان دهنده تأثیر ایده های نو و خلاقانه در محصولات و خدمات بر فروش کسب وکار نوپا است؛ همچنین هوشمندی کسب وکار تأثیر زیادی بر عملکرد مالی کسب وکارهای نوپا و واکنش رفتاری مشتریان دارد؛ به طور کلی متغیرهای پژوهش، توانایی پاسخگویی به 33/5 درصد از تغییرات واکنش رفتاری مشتری را داشتند. در انتها به مدیران این کسب وکارهای نوپا توصیه می شود که با به کارگیری هوشمندی کسب وکار به شناخت بازار و نیاز مشتریان پرداخته و محصولات نوآورانه متناسب با آن تولید نمایند چراکه از این طریق زمینه افزایش فروش و ارتقاء عملکرد مالی آن ها فراهم می گردد.
طراحی مدل رفتاری مدیران در عصردیجیتال با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل رفتاری مدیران در عصردیجیتال با رویکرد نظریه داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش مدیران شرکت های پتروشیمی وابسته به شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران می باشند. با روش نمونه گیری هدفمند 8 نفر تیم مشارکت کننده انتخاب شدند. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی الگو، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. یافته ها حاکی از آنست که، شرایط علّی شامل (عوامل انسانی، عوامل محیطی و عوامل سازمانی)، پدیده اصلی رفتار مدیران شامل (ارتباطات و تعاملات، اعتمادبخشی، تصمیم گیری در عدم قطعیت، ویژگی های شخصیتی و مَنِشِ دیجیتال), شرایط زمینه ای شامل (شناخت و فهم دیجیتال، آموزش و فرهنگ دیجیتال، مدیریت تجربه و استعداد و مهارت دیجیتال، تفکرِآینده نگری و استراتژیک دیجیتال، مدیریت تغییر و قابلیت رهبری دیجیتال), شرایط مداخله گر شامل (ذهنیت و نگرش دیجیتال، هوش مدیر، ارزش های مدیر، و نوآوری و ماهیت کسب و کار و صنعت), راهبردها و مکانیزم ها شامل (راهبرد نوآوری و یادگیری، راهبرد حفظ، ترکیب و تمرکز دیجیتال، راهبرد مشارکت دیجیتال و راهبرد هدایت و حکمرانی دیجیتال) و پیامدها شامل (پیامدهای ابعاد فردی و ابعاد سازمانی) می باشد.
طراحی الگوی برندسازی دیجیتال در محصولات کشاورزی سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر الگوی برندسازی دیجیتال محصولات کشاورزی سالم است. روش تحقیق از حیث هدف کاربردی است و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی از نوع اکتشافی است. روش انجام پژوهش، کیفی و با استفاده از روش داده بنیاد و نرم افزار مکس کیودا انجام گردید که ابزار گردآوری کدها مصاحبه نیمه ساختار یافته و به صورت روش نمونه گیری هدفمند بوده و با 13 نفر از خبرگان این حوزه اشباع نظری حاصل گردید. همچنین با 82 کدگذاری باز ، 22 مقوله محوری و انتخابی الگوی برندسازی دیجیتال محصولات کشاورزی سالم در ایران طراحی گردید. برندسازی دیجیتال محصولات کشاورزی سالم حول محور خلق معنی برند و قدرت برند قرار دارد که تحت تاثیر شرایط علّی آغاز می گردد و با راهبرد مختلف خلق برند دیجیتال و قدرت برند معنی می یاید و با تدوین و اجرای آمیخته بازاریابی همسو با برند و بازاریابی ارتباطات یکپارچه به تقویت فرهنگ برند در جامعه هدف پرداخته و هویت و شخصیت برند دیجیتال محصولات کشاورزی سالم را در ذهن مشتری تصویرسازی می نماید. راهبرد تحت تاثیر عوامل مداخله گر در صدد تحقق خواسته بحق، امنیت و سلامت غذایی می باشد و با عمل به وعده برند و تحویل محصول سالم با قیمت مناسب، کسب شهرت می نماید و تکرار خرید محصولات کشاورزی توسط مشتریان وفادار، تولید بیشتر را اقتضا نموده و باعث اشتغال و رونق اقتصادی روستایی می شود.
مفهوم پردازی نقش آموزش مشاغل و فرصت های شغلی در بهبود نگرش کارآفرینانه دانش آموزان پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
44 - 17
حوزههای تخصصی:
توجه به بهبود مهارت ها، نگرش ها و رفتارهای کارآفرینانه به عنوان عوامل کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع در دهه های اخیر افزایش یافته است. بر اساس گزارش های دفتر دیده بان جهانی کارآفرینی، این مهارت ها و نگرش ها اکتسابی و قابل آموزش هستند. از این رو، آموزش کارآفرینی از دوران کودکی به عنوان مرحله ای اساسی در شکل گیری و تقویت این مهارت ها و نگرش ها در نظر گرفته می شود. هدف از انجام این پژوهش، مفهوم پردازی نقش آموزش مشاغل و فرصت های شغلی در بهبود نگرش کارآفرینانه دانش آموزان پایه ششم در منطقه فرگ شهرستان داراب بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی در منطقه مذکور است. دو کلاس ۳۰ نفره به صورت هدفمند برای گروه های آزمایش و کنترل به عنوان نمونه، مورد بررسی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته سنجش نگرش کارآفرینانه گردآوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره، T زوجی و مستقل و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. پیش فرض همگنی واریانس درون گروهی با آزمون لوین و نرمال بودن توزیع داده ها با آزمون شاپیرو-ویلکس بررسی گردید. نتایج نشان داد که آموزش مشاغل و فرصت های شغلی به طور مؤثر منجر به تقویت و رشد نگرش کارآفرینانه دانش آموزان شده است. به کارگیری روش های تدریس متنوع و بهره گیری تلفیقی از دروس پایه ششم برای آموزش مشاغل، بیشترین تأثیر را بر مؤلفه های نگرش کارآفرینانه دانش آموزان یعنی خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری و بهره برداری از فرصت ها دارد. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای بهبود و نهادینه سازی فرهنگ کارآفرینی با تأکید بر آموزش کارآفرینی در دوران ابتدایی به همراه دارد.
ارائه مدل رضایتمندی مشتریان از خدمات غیرحضوری در سازمان تامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق ارائه مدل رضایتمندی مشتریان از خدمات غیر حضوری در سازمان تأمین اجتماعی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی-توسعه ای و براساس روش، از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مشتریان سازمان تأمین اجتماعی استان خراسان رضوی می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر در نظر گرفته شد و از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از روش کیفی می باشد. متغیر رضایتمندی مشتریان از خدمات غیرحضوری شامل 4 بعد زیرساختها، فرهنگ سازی، اصلاح ساختارها و خلاقیت و نوآوری می باشد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. جهت برازش مدل مفهومی تحقیق از نرم افزار Lisrel استفاده گردید. جهت تأیید مدل نهایی پژوهش، تحلیل عاملی تأییدی انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که مدل پژوهش، تناسب مناسبی با داده های جمع آوری شده دارد. همچنین جهت بهبود شاخص های برازش مدل، از اصطلاحات پیشنهادی منطبق با ادبیات پژوهش استفاده شده است و در نهایت مدل پژوهش تائید شد.
شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر توسعه و بین المللی سازی کارآفرینی دیجیتال دانشگاهی در ایران و ارائه چارچوب مفهومی برای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه و بین المللی سازی کارآفرینی دیجیتال دانشگاهی در ایران و طراحی چارچوب مفهومی برای آن است. نوع تحقیق اکتشافی و کاربردی است. مصاحبه نیمه ساختاریافته با 22 نفر از خبرگان و سیاستگذاران در حوزه کارآفرینی دیجیتال دانشگاهی انجام شد و 37 عامل موثر شناسایی شدند. عوامل در شش بعد آموزش، اکوسیستم، زیرساخت، دولت، دانشگاه و امور بین الملل دسته بندی شدند. این تحقیق از دو بخش کیفی و کمی تشکیل شده است و از روش های تحلیل مضمون و مدل سازی ساختاری تفسیری به عنوان روش آماری استفاده شده است. نرم افزارهای تحقیق در بخش کیفی MaxQDA2020 و در بخش کمی MS Excel می باشد. بر اساس نتایج تحقیق، ابعاد آموزش، اکوسیستم و امور بین الملل در سطح اول و بُعد دولت در سطح دوم، بُعد دانشگاه در سطح سوم و بُعد زیرساخت در سطح چهارم قرار گرفتند. ابعاد بر اساس میزان نفوذ و میزان وابستگی در یکی از چهار گروه متغیری قرار گرفتند که مطابق نمودار ابعاد آموزش، دولت، دانشگاه و امور بین الملل متغیرهای پیوندی، بعد زیرساخت به عنوان کلیدی ترین عامل یا متغیر مستقل و در نهایت اکوسیستم متغیر وابسته گزارش شدند.
تحلیل تاثیر کیفیت خدمات به سالمند بر وفاداری آن ها از طریق تجربه به یادماندنی و رضایت در میان سالمندان هتل های 5 ستاره مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل تأثیر کیفیت خدمات به سالمند بر وفاداری آن ها از طریق تجربه به یادماندنی و رضایت درمیان مشتریان سالمند هتل های 5 ستاره مشهد است. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و شیوه گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق، کلیه سالمندان بالای 70 سال مراجعه کننده به هتل های 5 ستاره مشهد که حداقل 3 بار از آن هتل استفاده کرده اند، که تعداد آن ها نامشخص است، بوده که با توجه به فرمول ده برابری سؤالات پرسشنامه، 270 نمونه به روش غیرتصادفی دردسترس انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد جمع آوری شد و سپس با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار Smart pls 2 و SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که متغیر مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی بر توسعه نوآوری محصول تأثیر مثبت و معنادار داشته و متغیر توسعه نوآوری محصول بر عملکرد بازاریابی نیز تأثیر مثبت و معنادار داشته است. همچنین، دانش مشتری بر عملکرد بازاریابی و توسعه نوآوری محصول تأثیر مثبت و معناداری نشان داد و مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی و دانش مشتری از طریق توسعه نوآوری محصول بر عملکرد بازاریابی تأثیر مثبت و معناداری داشته است.
ارائه مدل توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی ارائه مدل توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان و کارشناسان در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی به تعداد 951 نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 274 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای انجام شد. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از روش کیفی می باشد. متغیر توسعه ی کارآفرینی شامل 4 بعد نوآوری، ریسک پذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی و متغیر توسعه ی کارآفرینی شامل 3 بعد انسان مداری، محیط مداری، بی اعتنایی عمومی می باشد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. جهت برازش مدل مفهومی تحقیق از نرم افزار AMOS استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بین مولفه ها و ابعاد توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی اثر مثبت و معنی داری وجود دارد و مدل از برازش خوبی برخوردار می باشد.
طراحی الگوی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل های پارسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی است. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی -کمی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان (هلدینگ سیاحتی- گروه هتل های پارسیان) بود که حجم نمونه 165 تعیین و روش نمونه گیری نیز تصادفی بود. ابزار پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن با روایی صوری و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ برسی و 88/0 شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش معادلات ساختاری با نرم افزار PLS Smart استفاده شد. یافته ها نشان داد که تمام عوامل تشکیل دهنده الگوی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل های پارسیان (تیم سازی، انسجام، ساختار، نوآوری، پشتیبانی، انگیزش، مشارکت و عملکرد) در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار هستند و در نتیجه برازش کلی مدل GOF برابر 65/0 شد که نشان از مطلوبیت الگو دارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که الگوی پیشنهادی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی و هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل پارسیان می تواند مورد توجه مدیریت آن قرار گیرد.
مدل سازی مدیریت منابع انسانی بر اساس شایستگی های ممتاز با رویکرد کارآفرینی؛ مورد مطالعه: سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
115 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل اجرایی مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی های ممتاز با رویکرد کارآفرینی در سازمان تأمین اجتماعی است. این پژوهش، از نظر هدف، توسعه ای؛ از لحاظ رویکرد، کیفی و با روش فراترکیب انجام شده است. بر این اساس، جامعه مورد مطالعه پژوهش، شامل مجموعه مقالاتی است که در بازه زمانی سال های 1398 تا 1403 و با محوریت شایستگی های ممتاز در مدیریت منابع انسانی به چاپ رسیده اند. نویسندگان با جستجو در میان پایگاه های علمی مطرح داخلی و خارجی 62 مقاله را از میان 287 مقاله برگزیده و پس از تحلیل محتوای آنها، مقوله ها و مفاهیم استخراج شده و اولویت سنجی آنها با بهره گیری از روش آنتروپی شانون انجام شد. یافته های پژوهش ، در قالب 42 مفهوم و 10 مقوله در 3 گروه عوامل درون دولتی ، عوامل درون سازمانی و عوامل راهبردی دسته بندی شد. مقوله های اثربخشی و کارایی، سازماندهی کارگزاران، رضایت فردی از شغل، راهبردهای دانش بنیان، توانایی های مدیریتی، طراحی مناسب شغل، ارتباطات میان فردی و سازمانی، راهبردهای آینده نگر، یکپارچه سازی سازمانی و تخصص های تجربی و عمومی به ترتیب بیشترین ضریب اهمیّت را داشتند. نتایج پژوهش نشان داد مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی های ممتاز با توجه به ماهیت کارآفرینانه خود، بر سیاست های رش د و ارائه بهینه خدمات سازمان تأمین اجتماعی به مثابه یک سازمان مهم و اثرگذار دولتی تأثیرات بسزایی گذارده و افزایش مسئولیت پذیری این سازمان را به همراه خواهد آورد.
ارائه مدل رفتار مصرف کننده در ایجاد دلبستگی به برند با تاکید بر مولفه بسته بندی شرکت های صنایع غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل رفتار مصرف کننده در ایجاد دلبستگی به برند با تاکید بر مؤلفه بسته بندی شرکت های صنایع غذایی انجام شده است. روش تحقیق کیفی- کمی (آمیخته) محسوب می گردد. نمونه نمونه بخش کیفی با تعداد 12 مصاحبه با خبرگان بازاریابی، دانشگاهی و صنایع غذایی و در بخش کمی با فرمول کوکران جوامع محدود شامل 384 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد شرکت های صنایع غذایی تهران بوده است. در نخستین گام پژوهش، به کدگذاری مصاحبه های تخصصی پژوهش با استفاده از تحلیل کیفی مضمون با نرم افزار MAXQDA 20 و روش دلفی فازی با نرم افزار MatLab تحلیل ساختاری-تفسیری با نرم افزار MicMac در گام بعدی نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی با نرم افزار Smart PLS 3.0 انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی سه دسته از مقوله های فراگیر شامل بسته بندی، دلبستگی به برند و رفتار مصرف کننده بعنوان مولفه های اصلی شناسایی شدند. براساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی سازه های عوامل ارتباطی، عوامل لجستیکی، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی-اجتماعی قدرت نفوذ بالایی داشته و تأثیرپذیری کمی دارند و در ناحیه سازه های مستقل قرار گرفته است. سازه های وفاداری به برند، آگاهی از برند، کیفیت ادراک شده، تداعی های برند نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار هستند بنابراین سازه های وابسته محسوب می شوند. نتایج بخش کمی ضمن تأیید فرضیه های تحقیق نشان داد که مدل پیشنهادی از اعتبار مناسبی برخوردار است.
مدل مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه عمده مقصد صادراتی کفش تبریز کشور عراق است، لذا بررسی و مقایسه این موضوع که مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق چگونه می باشد، به مدیران کمک خواهد کرد تا ابعاد و چگونگی جلب مشارکت مشتری را در خلق ارزش شناسایی و برنامه های مناسبی در این خصوص تدوین نمایند. بر همین اساس هدف این پژوهش طراحی مدل مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق است. روش تحقیق توصیفی- مدل سازی بوده و جامعه آماری شامل دو بخش خبرگان و کلیه مشتریان کفش تبریز در شبکه های اجتماعی است. در بخش اول پژوهش 20 نفر از خبرگان به صورت ترکیبی از دو کشور عراق و ایران انتخاب شده اند. در بخش دوم نیز 384 نفر از مشتریان کفش تبریز در شبکه های اجتماعی با نمونه 122 نفری برای کشور عراق و نمونه 262 نفری برای کشور ایران انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است. یافته های بخش اول نشان می دهد که مدل مشارکت مشتری در شبکه های اجتماعی به منظور خلق ارزش برند در پنج سطح قرار می گیرد که هر سطح دارای روابط مستقیم و غیرمستقیم با سطوح دیگر می باشد. همچنین نتایج آزمون مدل طراحی شده نشان می دهد که مدل طراحی شده در کشور ایران به طور کامل تائید شده، ولی آزمون مدل در کشور عراق منجر به حذف یکی از روابط بین اجزاء مدل و اصلاح آن شده است.