فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
ادبیات تطبیقی در جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعراب از ابتدای ظهور اسلام در خاورمیانه با ادبیات تطبیقی آشنا بوده اند، اما این آشنایی از حد مقایسه اشعار، به منظور یافتن شاعر یا شعر برتر، فراتر نمی رفت؛ زیرا آنها زبان عربی و ادبیات شعری آن را پدیده ای بی همتا می شمردند و به همین دلیل تصور مقایسه کردن آن با ادبیات سایر زبان ها منتفی بود. پس از هجوم ناپلئون به مصر، ادبیات تطبیقی، به مفهوم غربی آن، در عالم عرب ظهور کرد. انتشار کتاب روحی الخالدی نقطه عطفی در آغاز مطالعات تطبیقی در زبان عربی بود و پس از آن کتاب ها و نشریات عرب زبان چندی به مباحث تطبیقی پرداختند. اما این رشته هیچ گاه به صورت رشته ای دانشگاهی درنیامد، بلکه تنها در حد ارائه چند واحد، در میان دروس ادبیات عربی، باقی ماند؛ زیرا استادان گروه عربی، علاوه بر درک نادرست این رشته، آن را تهدیدی برای تعیّن گروه عربی می پنداشتند. اما اینکه چرا ادبیات تطبیقی در جهان عرب، برخلاف غرب که با بحران مواجه شده، چنین در حال رشد است و ستایش و توجه دانشگاهیان را به خود جلب کرده، حاصل خصلت ذاتی این رشته است که به فرد این توانایی را می دهد که از مرزهای ملّی فراتر برود و شاهد تفاوت ها یا شباهت های ادبیات ملل مختلف، بدون ترجیح یکی بر دیگری، باشد. نظریه تأثیر و تأثر که در ابتدا تحت تأثیر فرانسویان در میان محققان عرب رایج بود، اکنون دیگر مطلوب ادبیات تطبیقی نیست. با در نظر گرفتن رشد ملّی گرایی و پان عربیسم و همچنین نقدِ روش ها و نظریات کشورهای سابقاً استعمارگرِ جهان، دلیل توجه روزافزون جهان عرب به ادبیات تطبیقی آشکار می شود.
بررسی تطبیقی دو اثر از اکبر رادی و کسافر کروتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
7 - 33
حوزههای تخصصی:
تئاتر هویت (بومی) یکی از گونه های درام است که در ایران با نام رادی رقم می خورد و در آلمان به شکل مدرن آن در سده بیستم پیشگامانی چون هوروات ، ماری لوئیزه فلایسر ، فاسبیندر و کروتس را در پیشینه خود دارد. این تئاتر به شکل امروزی آن انتقادی – اجتماعی است و درباره مردم و برای مردم بوده و به زندگی قشر فرودست، کارگر و کشاورز تعلق دارد که در روستاها و یا حاشیه شهرها زندگی می کنند و واقعیت زندگی آنان را با زشتی ها و زیبایی هایش به تصویر می کشد. این مقاله به بررسی همین واقعیت با مقایسه دو تئاتر بومی «مرگ در پاییز» اثر نمایشنامه نویس ایرانی اکبر رادی و «اتریش علیا» اثر فرانتس کسافر کروتس آلمانی می پردازد. هر دو نویسنده این ژانر را برگزیدند تا واقعیت زندگی این قشر از مردم جامعه خویش را برای مخاطب ملموس تر نمایند.
بررسی تطبیقی مفهوم فلسفی زمان در ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
41 - 57
حوزههای تخصصی:
مفهوم "زمان" بدون درنظرگرفتن معنای فلسفی آن به شکلی که هایدگر ، سارتر ، شوپنهاور ، ویتگنشتاین و عده ای دیگر به آن نگریسته اند، شاید زیاد پرمایه و معنی دار نباشد اما معنای زمان بدون قراردادن در چارچوب فلسفی، می تواند به تنهایی نیز معنای عمیق و دل انگیزی داشته باشد. آیا امکان وجود زندگی بدون آنچه که ما را محدوده زمانی می نامیم وجود دارد؟ آیا اگر چارچوب های زمانی حال آینده و گذشته را کنار بگذاریم و یا اگر این ها را در ادبیات به هم بیامیزیم، به مرزها و مفاهیم جدیدی در نقد ادبیات و پی بردن به مشکل انسانی در تلاش برای فرار از مفهوم زمان خواهیم رسید؟ این مقاله در تلاش است که نظرات چند تن از نمایشنامه نویسان، شاعران و رمان نویسان مختلف غربی و ایرانی را در مورد اهمیت زمان بدون در نظر گرفتن مفهوم فلسفی (تسلسل در بحث) بررسی کند.
مقاله به زبان فرانسه: جایگاه زبان در دو نمایش نامه آخر بازی ساموئل بکت و افرا یا روز می گذرد بهرام بیضایی(Le statut du langage dans Fin de partie de Samuel Beckett et Afra ou Le jour passe de Bahram Beyzaï)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تئاتر نمایش داستانی تخیلی به واسطه ی ژست و کلام است و دارای دو زبان کلامی و غیر کلامی یا صحنه ای است. هدف مطالعه ی حاضر بررسی زبان در دو نمایشنامه از دو فرهنگ متفاوت است : «آخر بازی» بکت و «افرا یا روز می گذرد» نوشته ی بهرام بیضایی. نمایش اول را نمونه ی تئاتر نو یا پوچی می دانند که نویسندگان آنها قصد داشته اند عناصر سنتی تئاتر غرب را به چالش کشیده و طرد کنند. ما بر این باوریم که نمایشنامه ی بیضایی نیز به نوعی، نمایشی مدرن است و از این نقطه نظر، با نمایشنامه بکت شباهتهایی دارد، لیکن روی بنیان های فرهنگی سنتی ایرانی تکیه دارد و گذشته ی خود را نفی نمی کند. مطالعه ی حاضر با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد سبک شناسی در حوزه ادبیات تطبیقی سعی دارد با تکیه بر وجه کلامی تئاتر، شباهت ها و تفاوت های این دو نمایش را بررسی کند.
ایستاده بر مرز: ادبیات تطبیقی در ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد تا پیدایش و پیشرفت ادبیات تطبیقی در کشور ترکیه را بررسی کند. در بخش اول مقاله چگونگی پیوند خوردنِ فرهنگ مقایسه در ادبیات کلاسیک ترکی با جغرافیای جهان اسلام/ اسلامی شده، مخصوصاً عربی و فارسی بیان شده است. در بخش دوم مقاله تعریفی از اینکه چگونه فرهنگ مقایسه در ادبیات معاصر ترکیه در ارتباط با فرهنگ های رومی یونانی، فرانسوی، آلمانی و اخیراً انگلیسی به دست داده شده است. همچنین مشکلات و شکاف های ناشی از این دوگانگی زمانی و مکانی در عرصه ادبیات تطبیقی ترکیه بررسی شده است. مقاله با ارائه هویتی دورگه ای رومرزی برای ادبیات تطبیقی در ترکیه، در دو بُعد زمانی و مکانی، و نیز با ارائه کتاب شناسی پژوهش های نظری در دو حیطه تألیف و ترجمه، به کار خود پایان می دهد.
تحلیل تطبیقی عنوان داستان در آثار صادق هدایت و زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنوان داستان، آستانة ورود به دنیای پر راز و رمز متن محسوب می شود. بنابراین باید به گونه ای هنرمندانه انتخاب شود که بتواند با کمیت و محدودیت خود، کیفیت متن را به نمایش بگذارد. گاه عنوان نوری بر دنیای متن می تاباند و محتوای کلی آن را روشن می نماید؛ گاهی نیز همچون حجابی بر دنیای متن قرار می گیرد و نه تنها هیچ نشانی از آن در اختیار مخاطب قرار نمی دهد، بلکه در ذهن وی تنش ایجاد می کند و او را به سوی متن می کشاند. در این پژوهش، مهم ترین مؤلفه های متنی و برون متنی که در گزینش عنوان در داستان های صادق هدایت و زکریا تامر مؤثر بوده است، بررسی و با مقایسة تحلیلی- توصیفی، خوانشی مبتنی بر ساختار و محتوای عنوان داستان ها و رابطة آن با عناصر درون متنی و عوامل برون متنی ارائه می شود. در مجموع، می توان گفت این عناوین از سویی نشان دهندة آشنایی دو نویسنده با انواع شگردهای بلاغی است و از سوی دیگر می تواند انعکاس دهندة مشکلات و شرایط دشوار زندگی مردم و فرهنگ رایج در عصر دو نویسنده باشد که با بیانی متفاوت در عنوان انعکاس یافته است. البته عناصر متنی و ادبی که برای پوشیدگی معنای متن و یا فشرده کردن آن در عنوان، به کار گرفته شده است، با عوامل متعددی از جمله کوشش برای جذب مخاطب و گاه اقتضای شرایط بستة سیاسی (برون متنی)، در پیوند است.
چشم اندازهای مشترک سعدی و هانری دو مونترلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
23 - 39
حوزههای تخصصی:
هانری دو مونترلان یکی از نویسندگان قرن بیستم فرانسه است که منابع الهام خود را در متون کهن شرقی می جوید. وی بارها شیفتگی خود به سعدی را ابراز می کند و تحوّلات فکری و روحی خود را منطبق بر اندیشه این شاعر ایرانی جلوه می دهد. در آثار این دو نویسنده مضامین مشترک در خور توجهی به چشم می خورد که مهم ترین آن ها پرهیز از مطلق گرایی است. این اندیشه، ایشان را به تسامح در برابر عقاید گهگاه متضاد سوق می دهد. در مطالعه آموزه های اخلاقی ایشان نیز به نقاط اشتراک قابل توجهی برمی خوریم؛ چراکه هر دو، اخلاق را پدیده ای برآمده از خرد می دانند و غایت آن را در بهره گیری از مواهب زندگی می جویند.
مفاهیم عربی و قرآنی در قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
113 - 127
حوزههای تخصصی:
به سبب انس مسلمانان با قرآن کریم و قرائت و احکام قرآن، تأثیر مفاهیم قرآنی را در شعر شاعران وآثار نویسندگان به طور مستقیم و غیر مستقیم به شیوه های گوناگون تلمیح، اقتباس، و اشاره می توان مشاهده کرد. موضوعی که در آثار شاعران و نویسندگان قرن های چهارم و پنجم فزونی می یابد و اوج این تأثیرپذیری در آثار ناصرخسرو نمایان است. جلوه های آیات قرآنی بکار رفته را در اشعار ناصرخسرو نیز با شاهد و مثال مورد بررسی واقع شده است. ژرفا و گستره و فراوانی نفوذ آیات و عبارات قرآنی در ذهن و زبان او در تار و پود اشعارش دیده می شود، و بدین ترتیب وی تسلط خود را در فهم معانی قرآن مجید آشکار می سازد، و عمل به احکام آن را در اشعار دیوان خود مد نظر قرار داده است. او معتقد است که باید باطن قرآن را بر ظاهر آن ترجیح داد.
تطبیق «بوف کور» و «ال الا» بر اساس نظریه گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
92 - 73
حوزههای تخصصی:
بررسی دو اثر در کنار هم، اغلب می تواند زمینه درک بیش تر آن ها را فراهم کند. به ویژه که از یک آبشخور باشند ولی متفاوت جلوه کنند. به نظر نویسنده دو اثر «بوف کور» (هدایت) و «ال الا»(سرانو) در عین بهره مندی از یک جلوه (نسبتاً) مشترک، طوری به زاویه خویش می روند که گویی دو مقوله جدا از هم هستند! «بوف کور» بیش تر شرح آنچه گذشت است، ولی «ال الا» منجر به اتفاق و اتحاد روحی و معرفتی می شود. با یکی انفراد و افتراق، با یکی اتحاد و یکی شدن! پیچیدگی این آثار در وصف شخصیت ها و فضا باعث شد با نگاهی به اصل روایت با منطق مورد نظر گریماس پرداخته شود تا ضمن تشریح بیش تر روشن شود آیا در دل چنین آثاری(که مملو از تکرار و ابهام است) می توان به دنبال نظام خاصی بود؟ و اینکه وجود جلوه های مختلف یک فرد در عین تضاد چه اندازه می تواند به اتحاد و یکی شدن نزدیک شود؟
جستاری مقایسه ای در فن معارضة عربی و معادل فارسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از بررسی فرایند شکل گیری فن معارضه و سیر تحول و تطور آن در ادبیات عربی و فارسی، به مقایسة تطبیقی معارضات عربی و معادل های آن در ادبیات فارسی می پردازیم. فرضیة مقاله این است که معارضات در ادب فارسی مثل بسیاری از قالب های شعری از ادبیات عربی نشئت گرفته اند و مسئلة بنیادی این مقاله، چگونگی و میزان شباهت های این دو فن در ادبیات عربی و فارسی است. در این راستا ابتدا اصل فن معارضه را از منظر معانی لغوی و اصطلاحی بررسی و به دنبال آن معادل های این فن در شعر و نثر عربی و فارسی را معرفی می کنیم. در این قسمت مباحثی نظیر اقتفا، استقبال، نقیضه، نظیره، تخمیس و تضمین را به عنوان مشترکات ادبی دو زبان عربی و فارسی همراه با شواهد هریک می آوریم و در پایان با نگاهی تحلیلی به ارزیابی این گونه سروده ها و پیامدهای آن ها می پردازیم.
چگونگی پیدایشِ ادبیّات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باسنت در این فصل از کتاب خود به چگونگی پیدایش و شکل گیری ادبیّات تطبیقی می پردازد. وی ضمن توجه به خاستگاه اصطلاحِ ادبیّات تطبیقی و رواج برخی مفاهیم آن در سال های آغازین قرن نوزدهم، به مسائلی همچون: ارتباط میان فرهنگ و ملّیّت، تأثیرات فرهنگی، تأثیر آثار خاص گاه حتی جعلی، تلاش برای تثبیت هویت ملّی، نقش ترجمه، باور به برتری فرهنگی و سیاست امپریالیسم، برپاییِ کرسی های ادبیّات تطبیقی در اروپا و امریکا، تلاش برای ارائه تعریف و مشخص کردن موضوعِ مورد مطالعه، تفاوت نگرش به ادبیّات تطبیقی به ویژه در فرانسه و آلمان، ایجاد تمایز میان اصطلاحاتِ ادبیّات تطبیقی و ادبیّات عمومی و ادبیّات جهان، تمایز میان زبان ها، و طرح روابط دوگانه اشاره می کند و نقش هریک از آنها را در روند پیدایش و شکل گیری ادبیّات تطبیقی بازمی نماید. (س ر خ)
مقاله به زبان فرانسه: بررسی مقایسه ای مضمون« سکوت» از دیدگاه مولانا جلال الدین رومی و آلفرد دو وینیی (Étude comparative de la notion du Silence chez Mowlânâ Djalâl-Od-Dîn Rûmî et Alfred de Vigny)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با در نظر گرفتن آنکه یکی از مراحل کمال، تسلّط یافتن بر افکار، اعمال و گفتار است، همین زبان مشترک، ما را به سمت تطبیق دیدگاه مولانا و آلفرد دو وینیی در باب مضمون «سکوت» سوق داد. ولی چگونه کلام می تواند به آرامی ما را در ارتباط با حضرت حق قرار دهد؟ چرا هر گونه کلامی، بیانگر خودشیفتگی و عُجب ناطق آن کلام است؟ چگونه به مانند طفل شیرخواری که برای مدّتی قدرت کلام ندارد و سراپا گوش است، می بایست برای مدّتی سکوت اختیار کنیم تا به رموز و اسرار الهی پی ببریم؟ از نظر عارف شهیر، مولانا جلال الدین رومی بلخی، تنها کسانی به رموز عالم ماوراء دست می یابند که در این دنیا سراپا گوش اسرار الهی هستند؛ و از نظر آلفرد دو وینیی با توجه به آنکه فلسفه ی رواقیون به قبح پرحرفی می پردازد، اشعار بایست از جملات، قطعات، کنایات و نصایحی بس مختصر و مفید تشکیل شوند.