فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۴۱ تا ۲٬۹۶۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پهلوانان و شوالیه ها و آبشخورهای فرهنگی دو ملت ایران و فرانسه
حوزههای تخصصی:
تحول شخصیت در حکایات مشابه مولوی و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه مولوی به گفته خود برای ظاهر حکایت اهمیت چندانی قائل نیست و آن را پیمانه ای برای دانه معنی می داند، عملا پیمانه ای که برای نقل دانه معنی برمی گزیند بسیار زیبا و شکیل است. برای روشنتر شدن این معنی کافی است نظری به حکایات مشابه مولوی با دیگر شاعران و نویسندگان قبلی بیفکنیم. می دانیم که قسمت اعظم حکایات مولوی در مثنوی به وسیله دیگران قبلا نقل شده است. اگرچه بدون شک مهمترین هدف مولوی از ذکر و بیان این حکایات، نتایج مختلفی عرفانی است که از اجزا و کلیت حکایات می گیرد و در بیشتر موارد برای غنای حکایت در آنها دخل و تصرفهایی کرده که تقریبا در تمام موارد کاستیهایی را برطرف کرده و یا حکایات را زیباتر جلوه داده است. این دخل و تصرف و تغییرها شکلهای گوناگونی دارد؛ از جمله حقیقت نمایی حکایات، جهانی کردن شخصیتهای داستان، استفاده از طنز و.... یکی از مهمترین دخل و تصرفهای او در حکایات، پویایی شخصیتها و قهرمانان در مقابل ایستایی همان شخصیتها در حکایات دیگران است. به طور خلاصه می توان گفت قهرمان و شخصیتهای حکایات مولوی آهسته آهسته در طول حکایت به آگاهی می رسند و گره داستان که برای خواننده گشوده می شود برای خود قهرمان هم گشوده می شود و قهرمان در پایان حکایت معمولا به اشتباه خود پی می برد. این موضوع از نظر روانی بر خواننده و مخاطب تاثیر بیشتری می گذارد زیرا همچنان که قهرمان حکایت لحظه به لحظه از غفلت دور، و به آگاهی و دانش نزدیک می شود، مخاطب و خواننده که ناآگاهانه خود را با او برابر نهاده است، احساس شعف و رضایت بیشتری می کند و در نهایت چنین می پندارد که خود اوست که به آگاهی رسیده و یا به اشتباه خود پی برده است. در این مقاله از این جهت حکایات مشابه مولوی و عطار با هم مقایسه شده است. از مجموع 390 حکایت مثنوی حدود 42 حکایت با حکایات عطار مشابه است. حداقل قهرمانان 15 حکایت مولوی در طول داستان متحول می شوند (به آگاهی می رسند و یا عملا به اشتباه خود پی می برند). این در حالی است که در همین حکایات در مثنویهای عطار، قهرمانان چنین نیستند.
خیانت های ایرانیان به فرهنگ و زبان فارسی (یادداشتی بر کتاب «چالش میان فارسی و عربی» اثر آذرتاش آذرنوش
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۹
حوزههای تخصصی:
منوچهری و شعر عرب
ملک الشعرای بهار و تاراس شفچنکو: دو شاعر ملی ایران و اوکراین
حوزههای تخصصی:
مولوی و حافظ
طرحی در هندسه تراژدی با تکیه بر تراژدی سیاوش در شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
ارسطو درباره فن شعر، انواع آن و اهدافیکه از هر یک انتظار میرود سخنانیدقیق ابراز کرده است که امروزه علیرغم باورهایمتنوع و متفاوت در این قلمرو، هم چنان از اهمیت و ارزشیوالا برخوردار است. یکیاز مباحثیکه او با تکیه و تمرکز بسیار بدان پرداخته است، مقوله تراژدیاست. در نگاه او تراژدیدر فضاییسرشار از هم دردیو هراس که حاصلش پالایش از احساسات منفیو تزکیه نفس است بانجام میرسد. در این مقاله در مورد سایر دستاوردهایداستان با تکیه بر داستان سیاوش در شاه نامه سخن به میان خواهد آمد و نیز ساختاریسه گانه که در بسیاریاز تراژدیهایمشهور جهان به تکرار آمده است معرفیخواهد شد. در پایان نیز نتایج بدست آمده از ساختار و هندسه متداول در تراژدیها مورد بحث قرار خواهد گرفت.