فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
                منبع:
                کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳                                    
                        69 - 89                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                دوبیتی یکی از قالب ها و گونه های شعری است که کاربرد دوبیتی در ادبیات فارسی پرکاربردتر از ادبیات عربی است. دو فرهنگ، دو زبان و دو ملّیت ایرانی و عربی دارای تعاملات مشترکی در ابعاد مختلف هستند. بدون تردید سبک ها، قالب های شعری و بحور عروضی از این تعامل و به دنبال آن تأثیر و تأثّر بی بهره نبوده است. این تحقیق با هدف بررسی کاربرد دوبیتی در ادبیات فارسی و ادبیات عربی با روش تحقیق تحلیل محتوا و بر اساس شیوه های پژوهشی نوین ادبیات تطبیقی و به ویژه مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی انجام گرفته است. یافته های این پژوهش به صورت مختصر عبارت اند از: در باب خاستگاه دوبیتی، در منابع مورد مطالعه سه دیدگاه وجود دارد: دیدگاهی که خاستگاه آن نوع قالب شعری را پیش از اسلام می داند. دیدگاهی که زایش آن را قرن سوم هجری دانسته است و دیدگاهی که منشأ دوبیتی را بیرون از ادبیات فارسی و ادبیات عربی می داند. به طور قاطع پژوهشگران عرصه ادب فارسی و عربی با استدلال های منطقی و علمی اثبات کرده اند، این وزن شعری در ادب عربی وجود نداشته و برگرفته از ادبیات فارسی و تحت تأثیر آن ادبیات در ادبیات عربی رواج یافته است.            
            حاجی بابا در جهان عرب: واکاوی مقابله ای تصویر ایرانیان در «مغامرات الحاج بابا الأصفهانی» و «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱                                    
                        171 - 189                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                «سرگذشت حاجیبابی اصفهانی» اثر جیمز موریه تصویرگر آداب و رسوم ایرانیان عصر قاجار است و در آشنایی اروپاییان با جامعه معاصر ایران تاثیر بسزایی داشته است. در مورد این اثر و ترجمههای فارسی آن، به ویژه ترجمه مشهور میرزا حبیب اصفهانی، بسیار سخن گفته شده است. در این میان، آنچه از نگاه منتقدین ادبی و فعالان ترجمه دور مانده، برگردان عربی این اثر با عنوان «مغامرات الحاج بابا الأصفهانی» اثر محمد افندی لطفی است که بیش از یک قرن پیش و در سال 1891 میلادی به طبع رسیده است. با عنایت به این که موریه در اثر خود در موارد بسیار متعددی مردمان ایرانی عصر قاجار را به واسطه داشتن صفات ناپسند اخلاقی مورد طعن و تمسخر قرار است و البته بسیاری از توصیفات هجوآمیز موریه در ترجمه فارسی میرزا حبیب اصفهانی بازگو نشده و یا تلطیف شده است، در این پژوهش بر آن شدیم که تصویر ایرانیان در ترجمه عربی رمان موریه را بررسی و با اصل و ترجمه فارسی اثر مقابله کنیم. یافتههای این موردپژوهی نشان داد که که مترجم عربی همچون همتای ایرانی خود، بیشتر توصیفات کنایهآمیز موریه از اعتقادات مذهبی ایرانیان را تعدیل کرده و از شدت آن کاسته است اما در برگردان تعابیر کنایهآمیز نویسنده درباره صفات منفی ایرانیان برخلاف همتای ایرانی خود از ترجمه دقیق بهره گرفته و بیشتر این توصیفات را عینا برای خواننده عربزبان بازگو کرده است. این نتایج گویای آن است که راهبرد مترجمان مختلف یک اثر ادبی تا حدود زیادی به بافت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه مقصد وابسته است.            
            شکل شناسی طنز در داستان های فریدون تنکابنی بر اساس نظریّه فوناژی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹                                    
                        95 - 125                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                طنز، مهم ترین نوع ادبی است که ادیبان و پژوهشگران به آن توجّه کرده اند و امروزه به حوزه های تحقیقات زبان شناسی راه یافته و یکی از ویژگی های برجسته ادبیّات داستانی معاصر ایران شده است که نویسندگان از آن برای انتقال پیام ها و انعکاس واقعیّت های اجتماعی و فرهنگی خود استفاده کرده اند. در مورد طنز و چگونگی ایجاد آن، نظریّه های مختلفی وجود دارد. یکی از نظریّه های مهمّ معاصر درباره طنز، نظریّه ایوان فوناژی (2662-7326)، زبان شناس مجارستانی است. فوناژی در کتاب ها و مقالات خود، مفصّلاً از راه های ایجاد طنز در آثار ادبی صحبت کرده است و از آنجا که طنز را هم از زاویه زبانی و هم غیر ِزبانی بررسی کرده، نظریّه او می تواند به عنوان معیاری خوب برای شکل شناسی طنز در آثار ادبی و به ویژه در ادبیّات داستانی معاصر باشد. طنز، کارکردهای تفریحی، انتقادی و زیباسازی دارد. فریدون تنکابنی یکی از برجسته ترین طنزپردازان معاصر ایران با آثار متعددی در زمینG داستان نویسی و طنزنگاری شناخته شده است. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی شگردهای طنزنویسی در چهار مجموعه داستان به نام های اسیرخاک، یادداشت های شهر شلوغ و اندیشه ها، ستاره های شب تیره و سرزمین خوشبختی پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهند که بزرگ نمایی و اغراق، پربسامدترین شگرد طنزنویسی تنکابنی است که با استفاده از آن، انتقادات اجتماعی و سیاسی خود را با زبان طنز بیان کرده و همچنین از شگردهای کوچک نمایی، بازی با شخصّیت های داستانی، طنز لغت نامه ای، طنز موقعیت و تعلیل طنز نیز برای بیان نکات ظریف ادبی خود بهره گرفته است.            
            سیره و زندگی حضرت امام حسین (ع) در متون دینی، تاریخی و ادبیِ زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹                                    
                        185 - 202                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در دل تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، چهره های برجسته ای هستند که با زندگی و مجاهدت های خود، فصولی از عظمت و درخشش را رقم زده اند. در میان این شخصیت ها، حضرت امام حسین (ع)، نوه پیامبر اسلام (ص)، به عنوان ستاره ای درخشان و الهام بخش در آسمان معنویت و شجاعت می درخشد. ایشان نه تنها به عنوان یک شخصیت تاریخی مهم شناخته می شوند، بلکه به عنوان منبعی بی پایان از نشاط معنوی و الهام بخشی برای میلیون ها نفر در سراسر جهان عمل می کنند. زندگی حضرت امام حسین (ع)، از تولد تا شهادت در کربلا، مظهری از ارزش های عالی انسانی و اسلامی است. ایشان در مدت زندگی کوتاه خود، درس هایی از ایثار، استقامت و مقاومت در برابر ظلم و جور را به جهانیان آموختند. واقعه کربلا که اوج مجاهدت های امام حسین (ع) است، نه تنها یک رویداد تاریخی است، بلکه به عنوان نمادی از مبارزه حق علیه باطل و پایداری در برابر فشارها و سختی ها تلقی می شود. نویسنده در این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی سیره و زندگی حضرت امام حسین (ع) در متون تاریخی و ادبی بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در سیره و اخلاق آن حضرت، مفاهیم و تعالیمی وجود دارد که برگرفته از قرآن و سیره نبوی است و رفتار امام در بُعد عبادت و اخلاق، کاملاً منطبق بر آیات الهی است و از طرف دیگر در بین عارفان، مبنا و پایه سیر و سلوک عارف برای رسیدن به درگاه حق تلقی می شود.            
            روابط ترا روایتی نمایشنامه «مجلس قربانی سنمّارِ» بیضایی و «جزاء مینالي» ماجد الخطیب با داستان «سمنار و ساختن خُورنق» در «هفت پیکر» نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱                                    
                        67 - 87                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: نهاده کیفیّت روابط، کشف و فهم مبادلات میان روایت ها یکی از محورهای اجتناب ناپذیر نظری ترامتنی در تجربه روایی است، آنطور که به یکی از شالوده های روایت شناسی تبدیل گشته است. از نسبت های بیناروایتی، که درون یک نظام فرهنگی واحد و یا بینافرهنگی شکل گیرد، بیش متنیّت است که هسته نظرگاه ژرار ژنت را به خود اختصاص داده است. در همین راستا، نسبت روایت نمایشنامه های «مجلس قربانی سنمّارِ» بیضائی و «جزاء مینالیِ» ماجد الخطیب به عنوان بیش روایت با داستان «سمنار و ساختن خُورنق» که در «هفت پیکر» نظامی بدان اشارت رفته، به عنوان «پیش روایت ویا زِبرمتن» مشهود است.روش پژوهش: این گفتاورد با روش مقایسه تطبیقی – تحلیلی، در جستجوی کارکرد عناصر کیفی بیش روایتی با عنوان «عناصر پیرا آرایه ای» و روابط میان آنها در نمایشنامه بیضائی و نمایشنامه الخطیب به عنوان بیش متن ومقایسه آنها با سروده نظامی در هفت پیکر به عنوان پیش متن با تکیه بر نظریه تراروایتی ژنت است. یافته ها: عناصر کیفی بیش روایتی بسان انگیزه، ارزش، شخصیّت، بهره مندی از اسطوره، ملیّت وقومیّت شخصیّت ها در هر دو نمایشنامه فارسی و عربی در مقایسه با سروده نظامی به منظور تولید و باروری روایی در سنت های روایی هر دو نمایشنامه نویس یافت می شوند. نتیجه گیری: بهره مندی از عناصر پیرا آرایه ای در نمایشنامه بیضائی با هویّت سازی جمعی در جامعه ایرانیِ و در نمایشنامه الخطیب با مسائل اجتماعی روز و رنج جامعه عراقی انطباق می یابد. اما؛ قدرت باروری و تکثیر روایی به منظور تولید یک روایت ماندگار در اثر بیضائی که بیشتر با تحلیل تاریخی و خلق صحنه های روانشناختی آمیخته شده، در مقایسه با اثر الخطیب تأثیرگذارتر است.            
            بررسی و مقایسه تجرید در شعر و معماری عربی- اسلامی (با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان در باب هنر اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹                                    
                        43 - 66                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                فلاسفه سنت گرا هنر اسلامی را هنری انتزاعی، رمزگونه و معنا دار معرفی کرده اند. بر این اساس، تجرید خالص به عنوان یکی از شاخصه های مهم هنرهای اسلامی که برگرفته از اولین منبع زیباشناختی تجرید در اسلام یعنی کتاب مقدس قرآن کریم و مبتنی بر رمز و معناگرایی است، جایگاه ویژه ای در هنر معماری اسلامی ایران و جهان عرب دارد. اما این عنصر و شاخص مهم، در هنر شعر فارسی و عربی، که یکی از برجسته ترین و گسترده ترین هنرهایی است که در دوره اسلامی به هدف تجسیم و تجسید مفاهیم انتزاعی و ماورائی و مبتنی بر عقاید توحیدی و عرفانی این دو ملت، سروده شده است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین ، بررسی و مقایسه عنصر تجرید در شعر و معماری عربی - اسلامی و ایرانی اسلامی با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان پرداخته شده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که ظهور تصوف و عرفان در شعر و معماری این دو ملت نقطه اوج گرایش به تجرید خالص در این هنرها بوده است. در این راستا مفاهیمی همچون، وحدت وجود، تجلی، عشق، فنا و بقا در قالب اشکال هندسی، خطوط، رنگها و کلمات و عبارات و بواسطه ابزارهای هنری مشترکی همچون ایقاع، توازن، تکرار، رمز، تشبیه و .... در شعر و معماری عربی- اسلامی و ایرانی اسلامی انعکاس یافته، بطوریکه تقریبا هرآنچه در عالم عرفان اتفاق افتاده ،با زبانی تجریدی به عرصه این دو هنر ایرانی و عربی اسلامی راه یافته است.            
            بررسی تأثیر افکار قرمطیان بر شعر متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰                                    
                        19 - 32                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                متنبی از جمله شاعران بزرگ قرن چهارم بود که آوازه اشعارش در عصر عباسی طنین افکن بود. دیوان او بیانگر این است که، زندگی شعری این شاعر بزرگ، به چهار دوره تقسیم شده است . در این ادوار، متنبی ملازم امیران و بزرگان بسیاری بود که آنان بر زندگی شعری وی، تاثیر گذار بودند. او دراین دوران به علت حضور در بادیه، با فرقه قرمطیان آشنا شد و دراین میان در خدمت ، امیرانی بود که خود به فرقه قرمطیان گرایش داشتند . اما باید مدایحی از وی را در این دوران از بقیه مدایح وی، استثناء کنیم . و برای دستیابی به این مهم از طریق این پژوهش سعی شده است با استدلال و دلایل عقلی و نقلی و با مراجعه به دیوان وی به بررسی شواهدی از اشعار او، پرداخته شود. و نتیجه حاصله بر این شد که تاثیرات قرمطیان بر افکار متنبی ، در غالب ادعای نبوت توسط رهبران و پیروان این فرقه و اعتقاد به حلول روح امام در وجود رهبران و باور به وجود ائمه مستور و .. بر شعرش نمایان شده است.            
            نثر شاعرانه در دو رمان «ذاکرة الجسد» و «یک عاشقانه آرام»(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹                                    
                        166 - 184                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                نظم و نثر دو گونه ادبی هستند که هر یک ویژگی وکارکرد خاص خود را دارند؛ نثر با رویکردی منطقی به بیان تحلیلی و تعلیلی یک موضوع می پردازد، امّا شعر غالباً بر محور و بنیاد عاطفه، احساس و خیال حرکت می کند. در پاره ای از موارد، نثر از ویژگی های استدلالی و تحلیلی خارج می شود و با بهره گیری از صورخیال و آرایه های لفظی و بدیعی، احساس و عاطفه خواننده را تحت تأثیر قرار می دهد. این نثر، نثر شاعرانه نام دارد. رمان ذاکره الجسد، نوشته احلام مستغانمی (1953) و رمان یک عاشقانه آرام، نوشته نادر ابراهیمی (۱۳۱۵-۱۳۸۷)، دو اثری هستند که باور بر آن است؛ نثر آنها رنگ و بوی شاعرانه دارد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که دامنه آن محدود به تأثیر و تأثر نیست، بلکه بر تشابه، تباین و زیبایی شناسی ادبی تأکید دارد، دو رمان مزبور را از نگاه مؤلفه های نثر شاعرانه بررسی کرده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که موسیقی درونی(تکرار، واج آرایی)، کاربرد استعاره، تشبیه، تضاد واژگان، تضاد فعلی و حسّامیزی از برحسته ترین نمودهای نثر شاعرانه هستند که در نثر شاعرانه احلام مستغانمی و نادر ابراهیمی به کار رفته است. حضور این ویژگی ها، نثر ایشان را شاعرانه، جذّاب، خیال انگیز، زیبا و پرطروات نموده است. با این تفاوت که کاربرد استعاره های مکنیه در نثر مستغانمی، شاخص تر و ممتازتر است.            
            هم سنجی حکایت شیخ صنعانِ حسن الأمرانی با شیخ صنعانِ عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴                                    
                        51 - 72                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                فرید الدین عطار (540 ق)، شاعر پرآوازه ایران زمین، و حسن أَمرانی (1949م) شاعر سرشناس کشور مغرب، دو تن از شاعران برجسته در ادبیات جهان هستند که هر دو در آثارشان به فراخوانی و دخالت دهی عارف نامی «شیخ صنعان» پرداخته و هر یک از رهگذر آن شخصیت کهن، ارزش  والای عشق و دلدادگی را ترسیم نمودند. در این پژوهش دو متن با دو زبان متفاوت و با مضامین و موضوعات واحد مورد واکاوی قرار می گیرد؛ متن نخست، حکایت شیخ صنعان اثر فرید الدین عطار، و متن دوم، حکایت شیخ صنعان اثر حسن الامرانی است. در پرتو اهمیت مسأله، پژوهش حاضر -که بر اساس مکتب فرانسوی در حوزه ادبیات تطبیقی و به شیوه توصیفی_ تحلیلی شکل گرفته- در پی هم سنجی و تحلیل  این دو منظومه است و تلاش دارد با توجه به اصل حکایت، به ارائه برخی شباهت ها و تفاوت ها بپردازد . یافته های پژوهش نشان می دهد که عمده ترین شباهت این دو اثر، انتخاب هدفمند دالّ حکایت شیخ صنعان در عنوان دو سروده، کثرت عبادت و مریدان شیخ صنعان است. از جمله تفاوت ها می توان به اختلاف در نحوه خواب دیدن و کیفیت عشق، نصیحت مریدان و تفاوت در تحلیل ساختاری اشاره کرد.            
            بررسی نگاره های منطق الطیر اثر کمال الدین بهزاد از منظر عشق شناسی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش به بررسی مفهوم عشق از دیدگاه شیخ اشراق در نگاره های منطق الطیر عطار نیشابوری اثر کمال الدین بهزاد می پردازد. مفهوم عشق از دیدگاه سهروردی یک دیدگاه منحصر به فرد بوده و به واسطه دیدگاه عقل محور بودن عشق از نگاه شیخ اشراق، این نظریه عشق شناسی با رویکردهای عرفانی و زیبایی شناسی به عشق تفاوت دارد. هدف از این مقاله کشف و تحلیل عناصر و مؤلفه هایی است که بازتاب دهنده ی دیدگاه عشق شناسانه ی شیخ اشراق باشد، همچنین مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ به این سؤال است: 1. با توجه به محوریت عقل در نگاه سهروردی به عشق، کدام یک از اجزاء نگارگری آثار کمال الدین بهزاد در منطق الطیر را می توان از این منظر تحلیل کرد؟ در این پژوهش با بهره مندی از شیوه توصیفی-تحلیلی و روش کیفی در تجزیه و تحلیل داده ها، چهار نگاره ی هدهد و پرندگان، مویه بر مرگ پدر، مرد مغروق، و شیخ صنعان و دختر ترسا مورد بررسی قرارگرفته است. شیوه ی گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از تحلیل نگاره ها حاکی از آن است که ارتباط میان مفهوم عشق از منظر سهروردی و بازتاب آن در نگاره های ترسیم شده توسط کمال الدین بهزاد به درستی بر عقل محور بودن دیدگاه شیخ اشراق نسبت به عشق دلالت دارند. تقابل میان دیدگاه مادی و معنوی نسبت به عشق در قالبی نمادین از طریق عناصرگوناگون مورد تأکید قرارگرفته است. عنصر درخت به عنوان یکی از اصلی ترین نشانه ها در این نگاره ها، نماد حیات بوده که در فلسفه عشقِ سهروردی همان نور و بینشی است که درک آن موجبات وصال به نورالهی و خداشناسی را فراهم می کند.            
            بررسی شاخص های دو گانه پست مدرنیسم در رمان «هست یا نیست» اثر سارا سالار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
                منبع:
                جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷                                    
                        113 - 139                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پست مدرنیسم در شمار سومین دوره از ادوار سه گانه تاریخ تفکّر انسانی قرار می گیرد. در این دوره که از پایان قرن نوزدهم تا به امروز را شامل می گردد، خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت می شود. بسیاری از داستان نویسان معاصر امروز ایران نیز، تحت تأثیر آثار نویسندگان پسامدرن غرب به نوشتن این سبک از داستان پرداخته اند. از جمله این نویسندگان سارا سالار است که در رمان«هست یا نیست» با مؤلّفه هایی چون انکار حقیقت، شک اندیشی و عدم قطعیت، تناقض، اصالت دادن به ذهن خواننده و زمان پریشی، هنر خود را به عنوان نویسنده ای پست مدرن معرفی نموده است. این پژوهش ضمن برشمردن مؤلّفه های پست مدرن در رمان هست یا نیست، درصدد ارائه پاسخی مستدل به این سوال است که سارا سالاردر این رمان بیشتر از کدام عناصر پست مدرن استفاده کرده است؟ و در میان داستان نویسان پست مدرن چه جایگاهی دارد؟ در این پژوهش نویسندگان با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی، به طور خاص به تعریف ویژگی های داستان های پسامدرن و مقوله های آن پرداخته و یافته های پژوهش نشان دهنده این موضوع است که عامل تغییر زاویه دید و عدم قطعیت مهمترین شاخصه های پسامدرن در این رمان است.            
            سیمای زن در ضرب المثل های لری و عربی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
                منبع:
                زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹                                    
                        126 - 146                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                ضرب المثل ها جزو منابع غنی فرهنگی هر قوم و ملتی هستند که تصویری از زندگی گذشتگان و نیاکان آن قوم را در برابر دیدگان نسل امروزی قرار داده است و یادگاری از هویت ملی جامعه و دربردارنده باورها و نوع نگرش مردم روزگاران خود هستند. زن به عنوان رکن رکین جامعه در جوامع مختلف همیشه در کانون توجهات بوده و هست، سنت شفاهی و به تبع آن ضرب المثل ها تصاویر متناقضی از زن ارائه داده اند،گاه تصویری زشت و نازیبا و گاه تصویری متعادل و زیبا از او به نمایش گذاشته اند، دو قوم بزرگ لر و عرب به دلیل نوع زندگی عشیره ای و قبیله ای مشترکات زیادی با هم دارند یکی از این وجوه اشتراک مضامین مشترکی است که در سنت شفاهی حاکم بر هر دو فرهنگ جاری است، در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و به صورت منابع کتابخانه ای و میدانی سعی شده است ضرب المثل های لری(استان کهگیلویه و بویراحمد) و عربی با محوریت زن به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گیرد تا سیمای زن در آینه ضرب المثل های این دو قوم مشخص شود.            
            بررسی تطبیقی رمان های سندریلات مسقط و طعم گس خرمالو براساس مؤلفه های فمنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴                                    
                        73 - 98                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                جریان های فمینیستی، رویکرد  برابری زن و مرد در جامعه است. نقد فمنیستی، به دنبال جلب توجه خوانندگان خود به وجود نابرابری های جنسیتی در جامعه و فراخواندن آنان به سمت خوانشی متفاوت و اقدام در این خصوص است. محور اصلی رمان های سندریلات مسقط اثر هدی حمد نویسنده عمانی و طعم گس خرمالو اثر زویا پیرزاد را زنان و دغدغه های آنان تشکیل می دهند. با توجه به ریشه دار بودن باورها و رفتارهای مردسالارانه در جامعه عربی و ایرانی، هر دو نویسنده تحت تاثیر حقوق تضییع شده زنان در جوامع خود قرار گرفته اند و سعی در انعکاس این باورها داشته اند. این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مکتب تطبیقی آمریکایی، درپی بررسی مفاهیم مشترک فمنیستی در میان این دو اثر و تحلیل و بررسی آن است. با بررسی هر دو رمان مشخص گردید که مفاهیم مردسالارانه، خشونت عاطفی، زن علیه زن و تلاش برای جلب رضایت مردان در آثار هر دو نویسنده انعکاس پیدا کرده است و هر دو نویسنده علی رغم تفاوت در ملیت و زبان، دغدغه زنانه داشته اند و از جامعه مردسالارانه انتقاد کرده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد زنانِ روایت پیرزاد، زنانی فعال هستند و شرایط زندگی خود را تغییر می دهند اما، زنان روایت حمد، زنانی منفعل اما آگاه از اوضاع خود هستند. حمد و پیرزاد در آگاهی بخشی برای مبارزه با «جنس دوم» واقع شدن زن، به شکل تقریبا مشابهی عمل کرده اند و هر دو، مبارزه با سیطره تفکر مردسالارانه را دنبال می کنند.            
            بررسی و تطبیق عنصر پِی رنگ در داستان «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان با اقتباس سینمایی «پاداش سکوت»(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸                                    
                        197 - 219                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این مقاله به بحث درباره شیوه های اقتباس ادبی می پردازد، و می کوشد که از این منظر شناخت و تسلط نویسنده بر عناصر داستان را نشان دهد. شناختی که سبب موفقیت به تصویر کشیدن آثار ادبی او می شود. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-تطبیقی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و آرشیوی، ضمن مقایسه، بررسی و تطبیق کهن الگوی پِی رنگ داستان من قاتل پسرتان هستم از احمد دهقان، روند تبدیل این متن ادبی، به فیلمنامه پاداش سکوت را بازکاوی و تحلیل می کند. برآیند تحقیق، با توجه به دلالت های متنی نشان می دهد که پِی رنگ منسجم در ساختار داستان پردازی دهقان به خوبی رعایت شده و تسلط نویسنده بر عنصر پِی رنگ و شناخت کهن الگوهای آن، داستان کوتاه برجسته ای را در عرصه ادبیات دفاع مقدس عرضه کرده است. همچنین تاثیر و توانایی نویسنده داستان در خلق پِی رنگ مناسب، یکی از دلایل عمده در موفقیت اقتباس سینمایی آن با عنوان پاداش سکوت است. از این رو؛ این مقاله بر پایه یک چارچوب نظری و نظام مند، تلاش می کند به این پرسش ضروری پاسخ دهد که تسلط نویسنده ادبی بر ساختار و عناصر داستان، تا چه اندازه می تواند در تبدیل آثار او به متن سینمایی نقش داشته باشد؟ همچنین فیلمنامه نویسان برای انتخاب اثر مورد نظر، باید به دنبال شناخت و انتخاب چه مولفه هایی در متن ادبی باشند که موفقیت فیلمنامه اقتباسی را تضمین کند؟            
            بررسی تطبیقی کارکردهای شناختی فانتزی در داستان های کودکانه منتخب از عادل الغضبان و محمدرضا یوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳                                    
                        91 - 112                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                داستان فانتزی کودک باوجود رارگرفتن در تضاد با عالم واقع، از شخصیت ها و حوادث فراواقعی ساخته می شود؛ اما اثری ژرف در فکر و روحیه کودک گذاشته و او را برای تکامل اجتماعی و رفتار بهنجار آماده می کند. چنین نگاهی به داستان های کودک در حیطه کارکردِ شناختیِ ادبیات کودک قرار می گیرد. از آن جاکه رشد شناختی در توالی و پیشرفت سایر فرایندهای رشد کودک نقش به سزایی دارد؛ لذا شایسته است در داستان نویسی کودک به کارکرد شناختی متناسب با هر گروه سنی توجه شود. در این پژوهش با تکیه بر روشِ توصیفی-تحلیلی و با هدفِ بررسی کارکردِ شناختی فانتزی در پیشبرد خلاقیت کودک سعی بر آن است فرایندهای جاندارپنداری، نمادپردازی تمثیلی، خودپنداره، عزّت نفس و خوداثربخشی در داستان های منتخب عادل الغضبان و محمدرضا یوسفی مورد بررسی تطبیقی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که داستان های دو نویسنده نقش به سزایی در تحکیم مهارات شناختی رشد کودک داشته و باعث تقویت هویت فردی و اجتماعی وی می شود. شخصیت های فانتزی در داستان های هر دو نویسنده بیشتر با دو کارکرد مهم شناختیِ عزّت نفس و خوداثربخشی، جنبه های خلاقیت را به مخاطب/کودک القا می کند.            
            بررسی تطبیقی مولفه «چندصدایی» در رمان های معاصر عربی و فارسی با تأکید بر نظریات باختین (سووشون سیمین دانشور- میرامار نجیب محفوظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹                                    
                        113 - 146                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر با بهره گیری از آراء میخائیل باختین و به طور خاص نظریه چندصدایی، سعی دارد به صورت تطبیقی گفتمان های موجود در رمان های سووشون اثر سیمین دانشور و میرامار اثر نجیب محفوظ را واکاوی نماید و با استفاده از روش توصیفی _تحلیلی به بازتاب چندصدایی در این رمان ها بپردازد. نگارنده بر اساس منطق مکالمه ای باختین و مؤلفه های موجود در آن این رمان ها را مورد ارزیابی قرار می دهد و در ضمن پژوهش به این پرسش پاسخ داده است که چگونه چندصدایی در رمان های منتخب بازنمایی شده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در داستان های فوق ما شاهد چندصدایی هستیم، اما شکل و نحوه بیان این چندصدایی باهم متفاوت است و در هر داستان عواملی چون: جنسیت ، ساختار اجتماعی و اقتصادی، جریانات روشنفکری در قالب دو قطب خودآگاهی و ازخودبیگانگی فرهنگی، در به ثمر رسیدن چندصدایی در قالب مؤلفه ها خود را بیش از سایر عوامل بازنمایی می کنند. زنان غالباً نقش دنباله رو اندیشه ای که از مرجع اخلاقی داستان صادر می شود، دارند و عموماً با سبک بخشی موجب تقویت چندصدایی در داستان می شوند. ساختار اجتماعی و اقتصادی و تقابل و تضاد طبقاتی و جریانات روشنفکری در داستان ها هرکدام با ایجاد دو قطب متقابل به عنوان دیگری، زمینه تنوع گفتمانی را ایجاد می کنند.            
            ماهیت زدایی اسطوره های سفیدپوستان: خوانش دلوزی- باروکی از نمایش نامه بی ثباتی های ناهیودا درثِرد کینگ دام اثر سوزان- لوری پارکز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
                منبع:
                جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷                                    
                        1 - 23                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش اولین شاهکار نمایشی سوزان-لوری پارکز، بی ثباتی هایِ ناهیودا در ثِرد کینگ دام، را از دیدگاهی جدید بررسی می کند. سبکِ تو در تویِ نمایش نامه نویسی وی -در حالی که داستان های در هم تنیده، یادآور سبک قصه گویی شهرزاد ایرانی است- به ترسیم گذشته پایمال شده سیاه پوستان از سوی قدرت مسلطِ تاریخ نویسی سفیدپوستان تمرکز دارد. این مقاله با دیدگاه دلوزی-باروکی زوایای کمتر دیده شده یا نادید شده سبک دراماتورژی وی را می کاود. پارکز در این نمایش نامه، بر بومی به سبک نئوباروکی، تلفیقی از معماری، موسیقی، اسطوره و هنرهای اجرایی اجرا می کند. فیگورهای نمایش نامه وی که توسط گفتمان مسلط، در ابتدا به «بدن های بدون اندام» تبدیل شده اند، در حال «شدن» به «بدن های اسکیزوفرنی» در طی «مسیر گریزِ» موسیقیایی جازی هستند؛ در حالی که حماسه ستم های رفته بر سیاه پوستان را سر می دهند. در پایان این نتیجه حاصل می شود که نویسنده به عنوان نمایش نامه نویس زن آفریقایی-آمریکایی، سبک دراماتورژی خویش را، در اولین شاهکار نمایشی اش با الهام از ساختاری دلوزی-باروکیِ، از سایر نویسنده های زن سیاهپوست متمایز کرده و به عنوان ابزاری برای مبارزه و مقاومت در مقابل نظام سلطه گر به کارگرفته است. پارکز همان شهرزاد قصه گو است که نه تنها از جان خویش گذشته(ازجان گذشته ای گم شده) بلکه سبک نمایش نامه نویسی سیاهپوستان را نیز بهبود و در نهایت نجات بخشیده است.            
            نقد ترجمه عربی انگاره های فرهنگی در رمان چشمهایش با تکیه بر کنایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹                                    
                        203 - 221                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بی تردید ارتباط بین ملت ها از جمله نیازهای بدیهی انسان و همواره مورد توجه او بوده است. پر واضح است که ساده ترین شیوه برای تعامل با دیگران و دستیابی به تجربه های آنان، پدیده ترجمه است؛ اما نکته قابل توجه در فرآیند ترجمه، تفاوت های فرهنگی بین ملت ها است که این موضوع، باعث ایجاد مشکل در برگردان عناصر فرهنگی شده است. جهت برون رفت از این معضل، ترجمه شناسان روش های متعددی پیشنهاد داده اند. از جمله آنها پیتر نیومارک از بنیانگذاران شاخص و سرشناس مطالعات ترجمه در دهه هشتاد سده بیستم است. وی برای تسهیل فرآیند ترجمه، به ویژه ترجمه انگاره های فرهنگی مختص زبان مبدأ هجده شیوه پیشنهاد داده که با تکیه بر آنها می-توان روش برگردان و معادل یابی انگاره های فرهنگی را مورد ارزیابی و سنجش قرار داد. در پژوهش حاضر، که با شیوه توصیفی تحلیلی و تکیه بر مدل نیومارک سامان یافته است، به نقد و ارزیابی چهل و دو کنایه در ترجمه عربی احمد موسی از رمان چشمهایش بزرگ علوی پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که سی و هفت مورد از کنایه ها به شیوه تحت اللفظی ترجمه شده و چهار مورد با معادل کارکردی و یک مورد هم به شیوه بومی سازی برابریابی شده است. پرواضح است که ترجمه تحت اللفظی شیوه مناسبی برای برگردان تعابیر کنایی به شما نمی رود و بر این اساس ترجمه احمد موسی از خوانایی و سلاست قابل قبولی برخوردار نیست و در انتقال تعابیر و اصطلاحات فرهنگ بنیاد رمان، توفیق چندانی نداشته است.            
            بررسی تطبیقی گفتمان دینی در آثار هوشنگ گلشیری و بدرشاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵                                    
                        127 - 147                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                دین به عنوان نهادی که جهت تعالی، کمال و سعادت انسان در همه ادوار تاریخ نقش برجسته ای ایفا کرده است؛ در مکاتب مختلف بشری به اشکال گوناگون، مورد داوری قرار گرفته است. مارکسیست ها با توجه به اصل ماده گرایی، در پی نفی یا محدود کردن نقش دین به زندگی فردی برآمده اند. هوشنگ گلشیری به عنوان نویسنده نامدار توده ای مکتب اصفهان و بدر شاکر السیاب  شاعر معاصر عراقی منسوب به اندیشه مارکسیسم، دین و گفتمان دینی را به منصه داوری گذاشته اند پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و کمک گرفتن از مبانی مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، در پی بررسی و نقد گفتمان دینی آثار هوشنگ گلشیری و بدر شاکر السیاب  از منظر درونی است . نتیجه پژوهش بیانگر این است که گلشیری برغم کارکردهای فراوان دین، تحت تأثیر اندیشه های مارکسیستی بوده تبعیت از مدل روشنفکری متداول و منافی دین و کارکردهای دین را به تسکین آلام و رنج های توده ها تقلیل داده است. کما اینکه ، السیاب سعی کرده تا از دین به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر بحران های هویتی، تضاد شخصیتی و برپایی نهضت های ضد استعماری استفاده کند.            
            تحلیل کارکرد اصطلاحات موسیقی در شعر صیدی تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸                                    
                        127 - 167                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پیوند و درآمیختگی شعر فارسی و هنر موسیقی، برآمده از همنشینی دیرینه این دو مقوله فرهنگی، در طول تاریخ کهنِ ایران زمین می باشد که در همه ادوار شعر فارسی جاری بوده است. شاعران سبک هندی برای خلق مضامین تازه و ثقیلِ خود، از علوم مختلفی بهره می برند که در این میان موسیقی یکی از پرکاربردترین آن هاست. صیدی تهرانی یکی از شاعران خوش ذوق و کم گوی این سبک است که در مضمون سازی های خود از تلمیحات و اصطلاحات علوم مختلف، از جمله موسیقی بهره برده است. در این پژوهش، دیوان اشعار این شاعر را برای دستیابی به اصطلاحات موسیقایی به کار رفته در آن به روش کتابخانه ای و به صورت تحلیلی-توصیفی مورد بررسی قرار داده ایم تا به تبیین کارکرد این واژه ها در اشعار وی بپردازیم. پس از احصاء و بررسی ابیات شاهد، نتایج نشان می دهد که اگرچه صیدی، در مضمون پردازی های خود به اصطلاحات موسیقی توجه داشته و از موسیقی زمانه خود تأثیر پذیرفته است، ولی این تأثیر نتوانسته به مختصات زبانی وی تبدیل شود. چنانکه از بسامد اصطلاحات مستخرج در می یابیم، صیدی تنها 14/2 درصد از مضامین خود را که شامل 58 بیت از 2700 بیتِ دیوان اوست، به اصطلاحات موسیقایی اختصاص داده است. همچنین صنایع ادبی متنوعی که در اشعار این شاعر دیده می شود، اغلب در خدمت مضامین غنایی، به کار گرفته شده اند.